تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- چابک سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- تمدید مهلت ارسال آثار به چهلودومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
- انتصاباتی ارزشمند در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
- نگاهی به برنامه های وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در دولت چهاردهم
- مصوبات جلسه 660و661 هیات انتخاب و خرید کتاب
- خرید کتاب، پس از حدود2سال تعطیلی خرید! سیدمحمدکاظم شمس
- کارنامه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ در دولت سیزدهم
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
- بررسی برگزاری نمایشگاه حضوری 1401
- مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران و اعضای هیئت علمی چهاردهمین دوره جایزه جایزه ادبی جلال آلاحمد منصوب شدند
- انتصاب مدیر کل تازه دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1395/10/09 13:58
مصاحبه با آیت الله سیدحسین شمس درباره آیت الله سیدمحمدهادی میلانی
آیت الله سیدحسین شمس که یکی از سه شاگرد خاص و مورد عنایت خاص استادشان مرحوم آیت الله سیدمحمدهادی میلانی ره، بوده اند، در این مصاحبه نکاتی درمورد استاد بیان می کنند. […]
مصاحبه با آیت الله شمس
مفاخر خراسان: حضرت آیت الله شمس، از این که خدمت حضرتعالی آمدیم. بسیار خوشوقت هستیم. قبل از این، از آشنایی حضرتعالی با مرحوم حضرت آیت الله العظمی میلانی اطلاع داشتیم. اکنون تقاضا داریم که با مطالب مفید خودتان، ما و جوانان علاقهمند را مستفیض کنید. چه نیکوست که درباره شخصیت حضرت آیت الله میلانی ـ رضوان الله علیه ـ و نیز جایگاه بلند علمی و فقاهتی معظم¬له، نکتههایی را بیان کنید که ما را نسبت به مقام و منزلت ایشان آشناتر سازد. از این که جسارت کردیم و نکاتی در آغاز مصاحبه حضرتعالی بیان شد، پوزش میخواهیم.
آیت الله شمس: راجع به موقعیت علمی حضرت آیت الله العظمی میلانی ـ قدس الله سره ـ پیش از این، مطالبی را نوشتهام که همه چاپ شده است. در کتاب مشکوة الاصول میتوانید آن مطالب را که درباره مباحث علمی آیت الله میلانی است، بخوانید.
مؤسسه آیت الله میلانی: درباره تحصیل و اساتید حوزویتان بفرمایید. در چه زمانی نزد آیت الله میلانی آمدید؟
تحصیل در حوزههای علمیه
آیت الله شمس: بنده در حوزه علمیه مشهد، مشغول سطح شدم و مقداری هم خارج فقه و اصول خواندم. استاد ما آیت الله حاج هاشم قزوینی بود. چون حوزه مشهد با دروس معقول چندان رابطهای نداشت، ناچار شدم که به تهران هجرت کنم و در خدمت آیت الله رفیعی قزوینی که از اساتید بزرگ معقول در تهران بودند، به تحصیل بپردازم. آن زمان که ما خدمت ایشان رسیدیم، شاگردان زیادی پای درسشان میآمدند. ناگفته نماند که در آن ایام، در تهران عالمان بزرگی در رشتههای مختلف علوم حوزوی بودند که اکنون خبری از آنان نیست.
دو سال که از دوره طلبگیمان در تهران گذشت، به حوزه علمیه قم رفتم. در آن زمان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، درس اسفار ملاصدرای شیرازی داشتند. و بنده، مثل طلبههای علاقهمند به فلسفه و معقول، پای درس ایشان میرفتم. در واقع، من برای ادامه درس اسفار در محضر علامه طباطبایی بودم، چون در تهران که بودم، خدمت آقای رفیعی، درس اسفار را شروع کرده بودم. راجع به تحصیل فقه و اصول در حوزه علمیه قم، میتوانم بگویم که به درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی بروجردی میرفتم و درس خارج اصول را نزد مرحوم امام فرا میگرفتم.
یک سال و اندی از تحصیل حوزویام در حوزه علمیه قم سپری شده بود که برای هجرت به نجف اشرف تصمیم گرفتم و مقدمات سفر فراهم شد. درست در آن ایام بود که مطلع شدم که حضرت آیت الله میلانی به شهر مشهد مشرف شدند، یعنی سه ماه قبل از اینکه برای رفتن به حوزه علمیه نجف مهیا شوم. جالب است که مساله ازدواج بنده مطرح شد و صلاح در این دیدم که برای ازدواج به مشهد بازگردم و بعد عازم عراق شوم. در باره مقام علمی والایی که آیت الله میلانی به دست آورده بودند، باید بگویم که از سابقه علمی معظم له باخبر شده بودم و کار به جایی کشیده بود که جذب شخصیت ایشان شدم.
جامعیت آیت الله میلانی
ماجرا از این قرار است که بنده برای حج به مکه معظمه مشرف شدم. در آن جا که آقایان نجفیها جلسهای داشتند، حضور داشتم. یکی از آقایان رو به من کرد و پرسید: حاج آقا! شما نجف رفتهاید؟ در جواب گفتم که اگر نجف رفتن موضوعیت دارد، نخیر! بعد گفتم: الان که نجف به مشهد آمده است! واقعاً، همان طور بود که به آقایان نجفی در شهر مکه گفتم.
حضرت آیت الله میلانی، عالمی بزرگوار بود که کمتر کسی جامعیت ایشان را در دروس فقه و اصول داشت. بنده با آیت الله میلانی خیلی نزدیک بودم و حتی خیلی خصوصی شده بودم و خواه ناخواه به امتیازهای علمی و فقاهتیشان آشنا بودم. اعتقاد من این است که حوزه علمیه مشهد، تا وقتی که آیت الله میلانی به مشهد مشرف نشده بودند، عالمی چنان جامع و کامل ندیده بود. اصلاً، مثل آیت الله میلانی در حوزه مشهد نبوده است. من که در این مورد چیزی به خاطرم نمیآید.
اساتید حضرت آیت الله میلانی
در حوزه علمیه مشهد که آیت الله میلانی تشریف آوردند، چهره ناشناختهای نبودند. بزرگان آن روز حوزه مشهد میدانستند که معظم له، از شاگردان مبرز آیات عظام در حوزه علمیه نجف بودهاند و سالیان متمادی در نزد آنان، دانش فقه و اصول آموختهاند. همان موقع معروف بود که آیت الله میلانی، 23 سال، درس مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد حسين اصفهانی رفتهاند. و همچنین 14 سال پای درس میرزای نایینی بودهاند. به تصدیق خود مرحوم اصفهانی، حضرت آیت الله میلانی، بهترین شاگرد ایشان بوده است.
از همین روی بود که معظم له در درس خارجشان، بیش از اساتید دیگر حوزه علمیه نجف، قول دو استادشان را نقل میکردند، یکی حاج شیخ محمد حسین اصفهانی که از ایشان به «حاج شیخ استاد» تعبیر میکردند ، یکی هم، میرزای نایینی که ایشان را «میرزای استاد» میخواندند.
یادم میآید که حضرت آیت الله میلانی، از مرحوم آقا ضیاء اصلاً قولی را نقل نمیکردند. وقتی در یک جلسه خصوصی که با معظم له داشتم، فرمودند که مرحوم آقاضیاء «معقول» را ورق نزده است؛ اما میرزای نایینی آن را ورق زده است. هر گاه که معظم له، بحثهای فلسفی و کلامی پیش میآمد، مقداری سخن میگفتند، و بعد میفرمودند: بقیهاش را آقا میرزا احمد بگوید.
درباره آقا میرزا احمد آشتیانی، بد نیست که بگویم، ایشان را دیده بودم. مردی نجف رفته و درس خوانده و فیلسوف بود. از شاگردان میرزای نایینی بود و در آن ایام که در حوزه نجف اشرف تحصیل میکرد، بحث اعلمیت ایشان مطرح شده بود و حتی برخی بزرگان آقا میرزا احمد را بر آقایان دیگر ترجیح میدادند. دقت نظر ایشان در مباحث علمی آشکار بود در حوزه نجف، افراد کمی نبودند که ملا و متتبّع باشند؛ اما دقت نظری که مرحوم آشتیانی داشت، در درسهای آن¬ها به چشم نمیخورد. ایشان در معقول خیلی قوی بود؛ ولی در منقول آن گونه نبود.
به هر حال شک نداشتیم که در آن روزگار، تنها کسی که با اقوال علمی مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بیش از بزرگان دیگر آشنا بود، حضرت آیت الله میلانی بودند. ایشان، واقعاً حرفهای آقا شیخ را درک کرده بودند و از طرفی قدرت بیان آن حرفها را نیز داشتند. معظم له، گاهی درباره میرزای نایینی میفرمودند: من اصلاً تقریرات مرحوم میرزا را قبول نداشتم. من تقریرات ایشان را خواندهام و گاهی هم میفرمودند: ببینم که میرزای بیچاره چه میگوید!
مؤسسه آیت الله میلانی: حضرت آیت الله میلانی در بحثهایی که داشتند، خیلی تأکید داشتند تا مراد حاج شیخ روشن بیان شود و خودشان بر این امر اصرار میورزیدند. از آن گذشته نظرشان این بود که بسیاری از افراد که پای درس ایشان میآمدند، متوجه منظور استادشان نمیشدند. پیداست که آیت الله میلانی در میان شاگردان حاج شیخ چه مقام و مرتبهای داشتند.
آیت الله شمس: همین طور است. این مسأله نزد همه آقایان معلوم بود که افراد به منظور فهمیدن آرای حاج شیخ به آیت الله میلانی رجوع میکردند. جز ایشان کسی در حوزه علمیه نجف نبود که بتواند از کلمات حاج شیخ سر در آورد. برخی بزرگان حوزه، مثل آیت الله میلانی از حاج شیخ نقل قول نمیکردند، مگر اندکی، چرا که متوجه مقصود استادشان نشده بودند. میدانید که آیت الله میلانی، مدتی در حوزه علمیه کربلا بودند. ایشان در آن حوزه، هماره مرجع کسانی بودند که برای فهم و درک کلمات حاج شیخ سراغشان میآمدند. در کربلا هم مشهور بود که ایشان شارح آرای استاد عالیقدرشان حاج شيخ محمد حسين اصفهاني است.
آیت الله خویی و حاج شیخ
حالا، از آیت الله سیستانی، جملهای را نقل کنم. ایشان میفرمود: به حضرت آیت الله العظمی خویی ـ رضوان الله علیه ـ گفتند: آقا! شما چرا کلمات حاج شیخ را متعرض نمیشوید؟ معظم له در پاسخ میفرمودند: حرفهای ایشان زحمت دارد. میبینید که آیت الله خویی، با این که شاگردی از شاگردان مرحوم حاج شیخ بودند و همواره در درس ایشان حاضر میشدند، این گونه جواب میدهند. خودم یادم هست که در درس خارج اصول حضرت آیت الله خویی شرکت میکردم، فقط در دو مورد، نقل قول از حاج شیخ داشتند. شاید معظم له، در باره مطالب استادشان، تحقیقات جداگانهای داشتهاند؛ اما در هنگام تدریس جز همان موارد قولی نشنیدم. یادم میآید که از استادشان؛ حاج شیخ به «شیخنا المحققین» تعبیر میکردند. منظور این است که آیت الله خویی برای استادشان حضرت آیت الله محمد حسين اصفهاني معروف به کمپانی ـ رحمه الله علیه ـ احترامی ویژه قائل بودند.
ارادت آیت الله میلانی به حاج شیخ
باید بگویم که نه فقط معظم له، همه شاگردان آیت الله کمپانی ارادت مخصوصی نسبت به استادشان نشان میدادند. میتوانم بگویم که شاگردهای حاج شیخ، همهشان عاشق استادشان بودند. آقا سیدمحمدعلی میلانی برایم نقل کرد که حضرت آیت الله میلانی در حوزه کربلا بودند. در آن ایام هر وقت آیت الله کمپانی برای زیارت به کربلای معلی مشرف میشدند، به منزل ما تشریف میآوردند. ایشان عصرها وضو میگرفتند و برای اقامه نماز به حرم حضرت ابوالفضل مشرف میشدند و روی پشت بام حرم نماز میخواندند. هر روز آیت الله میلانی همراه استادشان میرفتند، در حالی که همیشه یک قدم پشت سر مرحوم آیت الله کمپانی بودند. هرگز ندیدم که پدرم دوشادوش استادشان قدم بردارند. در نماز مغرب و عشاء به استاد خود اقتدا میکردند. در وقت بازگشتن از حرم و زیارت، پدرم همان شیوه قدم برداشتن را رعایت میکردند که برایم خیلی جالب بود. تا حالا ندیده بودم که شاگردی، این اندازه برای استاد خودش احترام و ادب قائل باشد. در منزلمان هم رسم آقا، توأم با ارادت و ادب خاص بود.
حضرت آیت الله میلانی بیشتر مطالبشان، مطالب مرحوم حاج شیخ بود؛ اما خودشان هم در وقت تدریس، مطالبی ارایه میکردند و اشکالهایی بر کلمات استادشان داشتند.
علاقهمندی علامه طباطبایی به آیت الله میلانی
معروف بود که علامه طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ به حضرت آیت الله میلانی، علاقه خاصی داشتند. هر دو بزرگوار سالیان درازی در پای درس آیت الله حاج شیخ کمپانی حضور داشتند. تابستانها که میشد، حضرت علامه طباطبایی به مشهد مشرف میشدند و در آن ایام در نماز جماعت آیت الله میلانی شرکت میکردند. رسم معظم له بود که بعد از نماز جماعت در صحن منزلشان مینشستند و مردم خدمتشان میرسیدند و سؤالهای خودشان را طرح میکردند و جوابشان را میگرفتند. یادم هست که مرحوم علامه طباطبایی ـ رحمه الله علیه ـ که از لحاظ علمی، شخصیتی والامرتبه بودند، گوشهای مینشست و دم برنمیآورد. ایشان در حضور آیت الله میلانی، چنین شیوهای داشتند. آخر مجلس که میشد، علامه طباطبایی عصایش را برمیداشت و بلند میشد و از منزل معظم له بیرون میرفت.
ایشان، ارادت مخصوصی به آیت الله میلانی داشتند. در همان ایام رحلت حضرت آیت الله العظمی سید محسن حکیم ـ رضوان الله علیه ـ بود که مسأله مرجعیت و نیز اعلمیت در حوزههای علمیه تشیع مطرح شد. مرحوم علامه طباطبایی، با صراحت فرموده بودند که تقلید از آیت الله میلانی بر آقایان دیگر ترجیح دارد. بنده، وقتی در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل علوم حوزوی بودم، نزد علامه طباطبایی، هم فلسفه خواندم و هم مقداری از اصول را.
دقت علمی آیت الله میلانی
بارها گفتهام که من در دوران تحصیلم، در حوزههای علمیة، مشهد و قم و نجف اشرف، استادهای بسیاری را دیدهام و همواره خوشچین خرمن دانش آنها بودهام؛ اما باید بگویم که دقیقتر از حضرت آیت الله میلانی ـ رضوان الله علیه ـ در مباحث علمی نیافتهام. معظم له، استادی متفاوت و ممتاز بودند و به سختی میتوانستیم، نظیری برای این مرد بزرگ پیدا کنیم. اساتید فقهی و اصولی در حوزهها کم نبودند، ولی مسأله، مسأله دقت در شناخت و بیان آرای علمی است.
واقعیت این است که استادهای ما دو گروه بودند؛ گروهی که ملا بودند؛ اما اهل نظر نبودند، و گروهی که هم ملا بودند و هم اهل نظر. شکی نیست که این دو با هم تفاوت دارند و نمیتوان هر دو دسته از اساتید را در یک رده گذاشت. یکی از آقایان اهل علم میگفت: من خدمت عالمان بزرگی رسیدهام. روزی، حاشیهای بر کتاب عروه الوثقی (اثر مرحوم آقا سیدمحمدکاظم یزدی) دیدم و خواندم و بسیار جذب آن کتاب شدم. مطالب آن اثر بسیار علمی بود. سپس با حاشیهای مواجه شدم که مرحوم میرزای نایینی بر عروه الوثقی نوشته بود. در شگفت شدم، چون متوجه شدم که مطالب آن حاشیه که مرا مجذوب خودش ساخته بود، درست مطالب حاشیه ای است که میرزای نایینی نوشته است.
در این جا علم است؛ ولی نظر به چشم نمیخورد. حضرت آیت الله میلانی، هم علم داشتند و هم نظر. ایشان نسبت به کلمات آیت الله کمپانی تسلط فوق العادهای به دست آورده بودند که جای شگفتی است و نیز نسبت به کلمات میرزای نایینی چنین بودند. میتوانم این احتمال را بدهم که معظم له، نسبت به بعضی تقریرات دروس میرزای نایینی اعتماد نداشتند، یعنی باور نداشتند که آن ها حرفهای میرزا باشد.
مؤسسه آیت الله میلانی: نکتهای که حضرت عالی به آن اشاره کردید، ممکن است درباره آن توضیح بدهید؟ منظور از اعتقاد یا اعتماد نداشتن به مطالب تقریرات میرزای نایینی چیست؟
آیت الله شمس: مقصودم این بود که آیت الله میلانی، برداشتشان نسبت به تقریرات درس میرزای نایینی ـ رحمه الله علیه ـ این بود که آن¬ها در نقل ديدگاه ايشان قابل اعتماد نمیباشند. به همین خاطر در موقع درسشان میفرمودند: ببین! میرزای بیچاره چه میگوید! مراد اهانت شاگرد به استادش نبود، بلکه حقیقت آن بود که مطالب موجود در تقریرات درس میرزای نایینی، آن مطالبی نبود که میرزا در هنگام تدریسشان گفتهاند. پس میتوان گفت که حرفهای میرزا در تقریرات نقل نشده است و چیزهای دیگری به جای حرفهای ایشان آمده است.
ما که به درس حضرت آیت الله میلانی میرفتیم، شاهد بودیم که افراد بسیاری برای استفاده کردن از محضر ایشان میآیند. متأسفانه باید بگویم کمتر کسی میدیدیم که مطالب این استاد عالی مقام را فهم و درک کند. شیوه معظم له این بود که در میان درس، اگر شاگردی اشکالی طرح میکرد، ناراحت میشدند؛ اما پس از پایان درس به شاگردها مجال طرح سؤال میدادند. یادم هست که معظم له میفرمودند: من برای سه نفر درس میدهم! این سخن را روی منبر که بودند میگفتند: مکرر میگفتند: دو بار که خودم شنیدم.
مؤسسه آیت الله میلانی: حاج آقا شمس! آن سه نفری که در نظر آیت الله میلانی، موقعیت مخصوصی یافته بودند، چه کسانی بودند؟ آیا ممکن است از آن آقایان نام ببرید؟
آیت الله شمس: آن سه نفر، من بودم و مرحوم آقای علم الهدی و آقای حجت. درس حضرت آیت الله میلانی در حوزه مشهد، واقعاً درس دقیق و عمیقی بود که در خور فهم و درک خیلی از افراد نبود. اگر شاگردی از شاگردان معظم له، در رشته معقول تحصیل نکرده بود، برای او بسیار دشوار بود که درسهای ایشان را بفهمد. میدانیم که مطالب و کلمات آیت الله کمپانی، یکسر مختصر است و موجز. معلوم است که بیان آن ها از سوی آیت الله میلانی، برای بسیاری از شاگردان مشکلهایی به همراه دارد. درست است که استاد بزرگوار ما، آیت الله میلانی نسبت به کلام حاج شیخ تسلط داشتند، ولی توانایی شاگردان در درک مطالب ارائه شده، هم مهم است.
توصیه علامه طباطبایی
خاطرهای دارم که به بُعدی از ابعاد ناشناخته شخصیت و جامعیت علمی و عملی آیت الله میلانی مربوط میشود. پیش از آن که خاطرهام را روایت کنم، باید به این نکته اشاره کنم که ما شاگردان آیت الله میلانی ـ که از عنایت خاص این استاد فرزانه برخوردار بودیم ـ به همه ابعاد وجودی ایشان پی نبرده بودیم. ما میدانستیم که ایشان اهل فلسفه هستند و در این ارتباط از دانش معظم له بهره میبردیم؛ اما نمیدانستیم که این استاد بزرگ اهل عرفان نیز میباشند. خاطرهای که میخواهم آن را نقل کنم، هر گونه تردیدی را درباره جامعیت شخصیت معنوی و علمی آیت الله میلانی از ذهنها میزداید.
یکی از آقایان اهل علم به حوزه مشهد آمد و در محضر آیت الله میلانی به کسب فیض پرداخت. ایشان، دو، سه سالی در مشهد ماند و بعد به حوزه علمیه نجف رفت. روزی، ایشان رو به بنده کرد و گفت: آن وقتها که خدمت علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم درس میخواندم، شیفته عرفان شدم و از ایشان پرسیدم: استاد! پیش چه کسی بروم و درس عرفان بخوانم؟ تصمیم گرفتهام که راجع به عرفان و مسایل عرفانی آگاهی به دست آورم. علامه طباطبایی در جوابم فرمود: پیش آیت الله میلانی درس عرفان بخوان!
وقتی آن آقا این مطلب را گفت، تعجب کردم و با خودم گفتم: عجیب است، ما سالهای متمادی در محضر آیت الله میلانی بودیم و از این که ایشان، استاد عرفان نیز هستند، بیخبر ماندیم. باید اعتراف کرد که معظم له در میان مراجع تقلید شیعه، کمنظیر بودند و به راستی نعمت بزرگی به شمار میآمدند، افسوس که شکر این نعمت الهی، آن چنان که بایسته و شایسته بود، صورت نگرفت. بسیاری از افراد، فرصت بهره جستن از دانشهای گوناگون ایشان را پیدا نکردند. در واقع باید گفت که آیت الله میلانی در حوزه مشهد نعمتی ناشناخته بودند.
مشکل کجا بود؟
مؤسسه آیت الله میلانی: منظور حضرتعالی این است که مشکل به حوزه علمیه مشهد برمیگردد و اگر بر فرض، حضرت آیت الله میلانی ـ رضوان الله علیه ـ در حوزه علمیه قم مشغول تدریس میشدند، موقعیت متفاوتی به دست میآوردند؟ وقتی به فضای شهر و حوزه مشهد در آن ایام برمیگردیم، به دست میآید که میرزا مهدی اصفهانی به دلیل فلسفهستیزی، فضایی در حوزه ایجاد کرد که بعدها ادامه پیدا کرد و قطعا آن افکار در حوزه مشهد تأثیرگذار بود.
آیت الله شمس: قطعاً آن فضایی که یاد شد، در حوزه مشهد اثر گذاشت. به همین دلیل بود که برخی افراد حاضر نبودند که پای درسهای حضرت آیت الله میلانی بیایند. واقعا آنها نمیآمدند، چرا که آقایان با رشته معقول ارتباطی نداشتند. مسأله این بود آنها که با فلسفه و معقول مخالف بودند، درس معقول نخوانده بودند و با چیزی که نمیدانستند مخالفت میکردند.
مؤسسه آیت الله میلانی: ممکن است گفته شود که هر دو عامل اثر داشته است؛ یعنی هم فضای حوزه علمیه مشهد، فضایی نامناسب با معقول بود و اقتضای درسهای آیت الله میلانی را نداشت و هم سطح درس معظم له بسیار بالا بود و افراد توان فهم و درک مطالب درسی ایشان را نداشتند.
آیت الله شمس: سطح درس آیت الله میلانی که بالا بود و خیلیها که در حوزه مشهد درس خوانده بودند، کشش نداشتند. از طرفی هم آنها که طرفدارهای مخالفان رشته معقول بودند، راه آنها جدا بود. سراغ آیت الله میلانی نمیآمدند.
ادب و اخلاق آیت الله میلانی
مؤسسه آیت الله میلانی: در نوارهای درسی که از آیت الله میلانی، در دست داریم، این عبارت از ایشان میشنویم: در عتبات که بودم بعضی رفقا از من میخواستند که کلام علمیتر باشد و به سطح فهم عموم شاگردان توجه نکنم، ولی باید بگویم که در قبال آنها هم تکلیف دارم.
در نوارهای معظم له، این عبارت بارها شنیده میشود. بعضی وقتها از اشخاصی نام بردهاند که از آقا، بیان عمیق را خواستهاند، نه بیانی که فراخور حال عموم طلبهها باشد. در همان نوارها، از حضرتعالی اسم میبرند که از آقا خواستهاید که عمیقتر بحث کنند. غیر از حضرتعالی، از مرحوم آقای علم الهدی و آقای حجت هم اسم بردند تا افراد سراغشان بروند که آقایان برایشان تقریر کنند.
آیت الله شمس: حضرت آیت الله میلانی ـ رحمه الله علیه ـ واقعاً، انسانی متخلق به اخلاق الاهی بودند. ما هرگز در مجالس و محافل خصوصی و عمومی نشنیدیم که گفتاری یا رفتاری برخلاف ادب و اخلاق از ایشان صادر شود. در وقت تدریسشان گاهی که قصد اشکال کردن به کسی داشتند، تعبیر «سهوالقلم» را به کار میبردند، یعنی منظور معظم له این بود که آن آقا در این مورد اشتباه کرده و مطلب درست را نگفته است.
یادم میآید که حتی در منزل خودشان، شیوه نشستن بخصوص در بیرون منزل را داشتند. همیشه، به حالت دو زانو مینشستند. برای پیرمردی مثل ایشان، واقعا دو زانو نشستن سخت است؛ ولی ایشان رعایت میکردند. بعضی رفقا که حوزه نجف رفته بودند، میگفتند که آقایان علما در نجف چنین نمیکنند.
به هر حال، آیت الله میلانی به طور فوقالعادهای، آداب را مراعات میکردند. معظم له، بسیار به شریعت و مسایل دینی مقید بودند و همواره از افراد متدین حمایت میکردند. اگر کسی را اهل تقوای الاهی میدیدند، از او بسیار تجلیل میکردند. چندان به حوزهها، حتی حوزه نجف خوشبین نبودند؛ ولی قدر و منزلت اهل ایمان و تقوا را میشناختند. شخصی که میخواست برای ادامه تحصیل به نجف اشرف برود، از آیت الله میلانی سؤال کرد که نزد کدام مرجع تقلید درس بخوانم؟ ایشان فرموده بودند که به درس آقای خویی و درس آقا شیخ حسین حلی بروید. فقط از این دو استاد نام برده بودند.
مبارزات آیت الله میلانی
از مسایل دیگری که درباره حضرت آیت الله میلانی، میباید گفت، مبارزات معظم له در دوران مرجعیتشان است. ناگفته نماند که مبارزات آقا، مخفیانه بود نه علنی و کمتر کسی از مردم و مقلدان ایشان باخبر بودند. من روزی در محضر آیت الله میلانی بودم که قرار بود شاه به مشهد بیاید. آن وقتها رسم بود که آقایان علما با شاه ملاقات میکردند. آقا میرزا احمد کفایی ـ پسر آخوند ملا کاظم خراسانی ـ به طور مرتب نزد شاه میرفت.
در آن مجلس که دانشجویی نشسته بود، رو به آیت الله میلانی کرد و گفت: آقا! شما که به ملاقات شاه میروید، از ایشان درخواست کنید تا هزینه کنکور را کم کنند که ما قدرت شرکت در کنکور را به دست بیاوریم. آیت الله میلانی که این تقاضا را شنیدند، ناگهان برافروخته شدند و فرمودند: من تا حال به ملاقات شاه مملکت نرفتم. بهتر است که شما پیش آقای حاج میرزا احمد کفایی بروید و ایشان را ببینید.
معظم له تا حیات داشتند، بر همین شیوه باقی ماندند و هرگز با شاه ملاقاتی نداشتند. در آن ایام، مسؤول موقوفات آستان قدس رضوی شخصی به نام آقای مولوی بود. ایشان از ارادتمندان حضرت آیت الله میلانی بود و در عین حال با دولت و حاکمیت در ارتباط بود. یادم هست که آقای مولوی را نزد معظم له میفرستادند تا ایشان را راضی کنند که مثل آقایان دیگر به ملاقات شاه بروند؛ ولی ما ندیدیم که معظم له راضی شوند و به این کار تن در دهند. منظور این است که حضرت آیت الله میلانی در مبارزات خودشان استوار بودند و نیز با شاه بسیار بد بودند. در حالی که در دوران حیات ایشان، مبارز بودن یا ضد شاه بودن معظم له مطرح نشد.
در جریان 15 خرداد، میدانید که قرار بود امام خميني را محاکمه کنند. ایشان را گرفتند و به زندان بردند. بعد علمای قم و تهران جمع شدند و آیت الله میلانی از مشهد به تهران تشریف بردند و به جمع آقایان پیوستند. حاج عمو تعریف میکردند که ایشان تا آخر ماندند و حاضر نبودند که از تهران به مشهد برگردند. در میان آقایان مراجع که برای حمایت از امام به تهران آمده بودند، سن و سال آیت الله میلانی بیشتر از آقایان دیگر بود. وقتی مسؤولان وقت دیدند که معظم له حاضر نمیشوند به مشهد برگردند، ایشان را بلند کردند و در هواپیما گذاشتند و به مشهد فرستادند.
آقا که به مشهد مشرف شدند، از زندانها و شکنجهها و ستمهای حکومت، چیزهایی نقل کردند که عجیب بود. ایشان خیلی متأثر بودند و تا آخر عمر، همین عکسالعمل را در مقابل رژیم شاه حفظ کردند. بگذریم که بعدها در حق معظم له جفا شد و در رادیو اعلام شد که آیت الله میلانی به ملاقات شاه آمده است. کسی دل و جرأت نداشت که آن خبر را رد و انکار کند. به هر حال، پس از رحلت ایشان معلوم شد که مرجعی مبارز بودند.
آیت الله میلانی و مرجعیت
حضرت آیت الله میلانی، در پی ترویج مرجعیت و تبلیغ اعلمیت خودشان نبودند. این خصوصیت، ارزش والایی دارد؛ چرا که افتخارمان این است که مرجع تقلیدمان، به هیچ وجه مروج مرجعیت یا اعلمیت خود نیست. معظم له، نه به روحانیون اعزامی از بیت و مدرسه خودشان رخصت تبلیغ مرجعیتشان را میدادند و نه دستور میدادند تا کسانی به این کار پردازند. چنین ویژگی، نشان دهنده اخلاق حسنهای است که در یک مرجع تقلید میباید باشد، تا ظرفیت وجودیاش را به جامعه نشان بدهد. معلوم است که چنین مرجع بزرگی، در تهذیب نفس خویش بسیار کوشیده است و گرنه، طالب شهرت میشد.
مؤسسه آیت الله میلانی: آیا حضرتعالی در این باره، خاطرهای دارید؟
آیت الله شمس: یادم هست که طلبههایی برای اعزام در ایام تبلیغی مهیا شده بودند و حضرت آیت الله میلانی، رو به آن ها کردند و فرمودند: شما به هر کجا که میروید، چه کار دارید که از مرجعی خاص نام ببرید، اصلا از من اسمی به میان نیاورید.
این خاطره را بگویم، بد نیست. شبی حضرت آیت الله میلانی جملهای بر زبان آوردند که شاگردان مخصوص ایشان تعجب کردند، چون آقا از این عبارتها نداشتند. ایشان رو به ما کردند و چنین فرمودند: من کی گفتهام که آقا حسن (قمی) رساله عملیه چاپ نکند؟ من کی گفتم؟ ایشان عادت نداشت که از آقایان اسمی ببرد، نمیدانیم که چه چیزی ایشان را ناراحت کرده بود که ناگزیر شدند، این گونه سخن بگویند.
مؤسسه آیت الله میلانی: از حضرتعالی در پایان جلسه و مصاحبه میخواهیم که در باره فعالیتهای حوزویتان صحبت کنید.
آیت الله شمس: بنده، به مشهد که مشرف شدم در خدمت حضرت آیت الله میلانی ماندم و از هجرت به نجف اشرف منصرف گشتم. بالاخره عقیده ما این بود که علم از نجف به مشهد آمده است. بیست سال در مشهد بودم. در همان ایامی که در درس خارج معظم له شرکت میکردم، درس خارج هم میدادم. پیش از آن هم، سالیانی مشغول تدریس در دوره سطح بودم. افزون بر اینها، اصول را نیز درس میدادم.
مؤسسه آیت الله میلانی: درس اصول حضرتعالی بر مبنای درس آیت الله کمپانی بود؟
آیت الله شمس: بله، چون مطالب حاج شیخ بسیار دقیق و عالی است. متأسفانه بیشتر افراد را میدیدیم که کلمات حاج شیخ برای آنها، کلمات غریب بود و اصلاً خود مرحوم حاج شیخ، آدمی غریب است. گمان نمیکنم که از لحاظ علمی، کسی در حد و اندازه ایشان بوده باشد، چرا که حاج شیخ، تمام کفایه الاصول را شرح و حاشیه زده است و واقعا، مطالب دقیق و عجیبی در آن جا آوردهاند. نظر من این است: اگر کسی آن را مطالعه کند و مقاصد حاج شیخ را درک و فهم کند، ملای واقعی میشود. نمیتوان انکار کرد که کلمات ایشان با کلمات میرزای نائینی تفاوت دارد. دقت علمی حاج شیخ بالاتر است. افسوس که استادی برای بیان کلمات ایشان نیست.
حضرت آیت الله میلانی، درباره تفاوت درس آیت الله کمپانی و میرزای نائینی میفرمود: مرحوم میرزا که به فلسفه میرسید مقداری میگفت و بعد برای ادامه دادن دچار زحمت میشد. سخن درست همین است که معظم له فرمودند. مرحوم حاج شیخ ـ رحمه الله علیه ـ اهل معقول بود، حالا استعداد و نبوغ فوقالعادهای که داشت، بماند. در مسایل فقهی هم دقیق و عمیق جلو میآمدند. حاشیه ایشان بر کتاب مکاسب شیخ انصاری را بنگرید. خیلی از بحثهای آنجا، بحثهای کلامی است. گفتنی است که بنده در کتاب مشکوة الاصول که نوشتهام، حرفهای حاج شیخ را نقل کردهام، چون اصول ایشان بالاترین اصول است.
مؤسسه آیت الله میلانی: درباره فوت آقا، خاطرهای دارید حاج آقا؟
آیت الله شمس: یاد میآید که روزی آقای دکتر نورالهیان(از اطباي مشهور شهر مشهد) به من گفت: آیا خبر داری؟ در جواب گفتم: راجع به چه چیزی؟ گفت: حضرت آیت الله میلانی، سرطان معده دارند. بعد هم که معظم له را به تهران انتقال دادند و در بیمارستان بستری شدند. مدتی گذشت ایشان را به مشهد برگرداندند. بنده به عیادت آقا رفتم. حدود سه ماهی هم در مشهد، در بیمارستان بستری بودند، تا اینکه به رحمت حق پیوستند. از مرحوم آقای مولوی که پسرش پزشک بود، شنیدم: اگر به آقا زهر بدهند، تا یک یا دو سال دیگر زنده خواهند ماند، یعنی احتمال میدادند، حال مقدار زهر چقدر باشد، نگفتند. به هر حال چنین کاری انجام نشد.
توضیح:
این مصاحبه را موسسه آن مرحوم به مناسبت چهلمین رحلت ایشان با مجموعه ای از شاگردان ایشان انجام دادند
مجموعه این مصاحبه ها شامل 34 مصاحبه در اینجا قابل دسترسی است
مطالب مشابه
کل نظرات : 1