کد خبر: 4520

1390/10/24 01:28

نسخه چاپی | دسته بندی: مسائل نظری / یادداشت مدیرمسئول
0
بازدیدها: 1 191

چگونگی علم امامان معصوم علیهم السلام / آیا سیدالشهدا(ع) و سایر ائمه (ع) از زمان دقیق شهادت خود اطلاع داشتند؟بخش اول: بیان دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی

چکیده:علم ائمه علیهم السلام سه گونه است: حوزه عادی روزانه که بخواهند عمل انجام بدهند، حکم قضایی داشته باشند، علم بشری است. حوزه قانونگذاری که در تدوین فقه باشد، علم غیب است. در اجرائیات و تکالیف […]

چکیده:علم ائمه علیهم السلام سه گونه است: حوزه عادی روزانه که بخواهند عمل انجام بدهند، حکم قضایی داشته باشند، علم بشری است. حوزه قانونگذاری که در تدوین فقه باشد، علم غیب است. در اجرائیات و تکالیف نفسانی خودشان که به خطا نیفتند گرفتار خواب نشوند و نمازشان قضا نشود این را ممکن است یا هست از علم غیب کمک می‌گیرند .

در حوزه های علمیه به مناسبت ایام شهادت سالار شهیدان(ع) و اربعین شهادت ایشان برای ایجاد فرصت اعزام طلاب و فضلای حوزه برای بیان اهداف قیام آن حضرت، درس ها در 10روز اول محرم وآخر ماه صفر تعطیل می گردد.
بعد از تعطیلات عاشورا حضرت آیت الله چوادی آملی بعد از درس فقه، بحثی را در مورد چگونگی علم امامان معصوم علیهم السلام و برخی از شبهاتی که ممکن است به ذهن برسد،مطرح کردند:

 

آيا علم غيب سند فقهي هست يا نه؟
دو مطلب هست كه مربوط به همين عزاي سالار شهيدان(سلام الله عليه) است البته بحث فني است كه حوزه‌ها بايد او را مطرح كنند و آن اينكه آيا علم غيب سند فقهي هست يا نه؟
اگر علم اصول، اين رسالتش را توجه مي‌كرد و در اين زمينه بحث مي‌كرد خيلي از شبهات رايج بين مردم يا بين خود علما حل مي‌شد و آن اين است كه:
آيا امام(سلام الله عليه) مي‌داند كه مثلاً در اين كوزه سمّ هست يا نمي‌داند؟ در اين ظرفي كه وجود مبارك امام مجتبي(ع) آب مي‌نوشد آيا مي‌داند سم است يا نه؟ اگر نمي‌داند كه خب ـ معاذ الله ـ يك نقصي است اگر مي‌داند چرا اقدام كرده؟ در جريان حضرت امير(سلام الله عليه) همين طور است كه آيا در شب نوزده مي‌داند آن حادثه پيش مي‌آيد يا نه؟ اگر نمي‌داند كه نقص است اگر مي‌داند چرا اقدام كرد و هكذا جريان سيد الشهداء(سلام الله عليهم اجمعين) .
برای استدلال و تبیین مطلب ایشان به کمک فرمایش مرحوم کاشف الغطا در کتاب کشف الغطاء اظهار داشتن:
از مطالب عميق مرحوم كاشف الغطاء(رضوان الله عليه) در كتاب شريف كشف‌الغطاء (چاپ جديد ج1، ص216)، مطلبي است كه عصاره‌اش اين است كه :

 

ادراکات انسان سه دسته است:غیرحجت،حجت و برتر از حجت
ادراكاتي كه انسان دارد، معارفي كه انسان دارد از قبيل ظن و احتمال و طمأنينه و علم، اينها سه قمست اند:
1.بعضي ها دون الحجت‌اند ارزش احتجاج ندارند مثل قياس، ظن غيرمعتبر و مانند آن.
2.يك قسمت هم حجت شرعي‌اند مثل يقين، طمأنينه، علم و علمي، ظن معتبر اينها حجت شرعي هستند.
3.يك قسمت فوق الحجت اند يعني آنها را نمي‌شود در بازار فقه خرج كرد آن علم غيب است. علم غيب براي آن معارف تكويني و معجزه و عصمت و ولايت و خلافت و امامت و نبوت است نه براي اين فقه. آن ارزش‌اش چيز ديگر است اين حرف از حرف هاي كم نظير مرحوم كاشف الغطاء است آن وقت انسان راحت مي‌شود كه بله امام مجتبي(سلام الله عليه) يقين دارد ولي آن يقين براي فقه نيست حيف آن يقين كه در فقه كاربرد داشته باشد فقه با همين ادله اعتباري حل مي‌شود آن يك چيز ديگر است.
بنابراين، اين مطلب گرچه يك سطر است اما يك كتاب است كه چگونه ولي الله به غيب عالم است و اين به سقف عرش مي‌خورد نه به كف فقه؛ اين براي اين نيست كه با آن علم عمل بكند.

 

توضیح فرمایش مرحوم کاشف الغطا:
ایشان در كتاب شريف كشف‌الغطاء (چاپ جديد ج1، ص216)،در كتاب صلاة در قسم چهارم مي‌فرمايند:
اين حكم تخيير كه اگر كسي قبله را ندانست بايد به چهار طرف نماز بخواند و اگر وقت تنگ است يك طرف نماز بخواند اين و امثال اين، شامل علم معصومين هم مي‌شود؟
معصوم كه علم غيب دارد كه قبله كجاست او هم بايد به علم غيب خودش عمل بكند يا اين كه مانند ديگران است؟
مي‌فرمايند «و كشف الحال» اين است كه "ان الاحكام الشرعيه تدور مدار الحالة البشرية دون المنح الالهية"،( منحه يعني عطا)،"فجهادهم و أمرهم بالمعروف و نهيهم عن المنكر انما مدارها علي قدرة البشر و لذلك حملوا السلاح و أمرو أصحابهم بحمله" اينها نه از قدرت ملكوتي در جهاد و جنگ استفاده مي‌كردند نه از علم غيب در موارد عادي بهره مي‌بردند. يك وقت است معجزه اقتضا مي‌كند ضرورت اقتضا مي‌كند كه از علم غيب كمك بگيرند آن راه خاص خودش را دارد "و كان منهم الجريح و القتيل و كثيرٌ من الانبياء و الاوصياء دخلوا في حزب الشهداء(رضوان الله عليهم)" خيلي ها رفتند و مجروح شدند خيلي ها رفتند شهيد شدند بنا نبود كه اينها با قدرت غيبي عمل كنند، بنا نبود با علم غيب عمل بكنند "و لا يلزمهم دفع الاعداء بالقدرة الالهية و لا بالدعاء" هيچ كدام از اينها واجب نبود براي اينها "و لا يلزمهم البناء علي العلم الالهي و انما تدور تكاليفهم مدار العلم البشري فلا يجب عليهم حفظ النفس من التلف مع العلم بوقته من الله تعالي" با اينكه مي‌دانند چه وقت شهيد مي‌شوند چه وقت آسيب مي‌بينند چه وقت مسموم مي‌شوند چه وقت كشته مي‌شوند بر آنها واجب نيست كه خودشان را در آن صحنه حفظ بكنند و نروند زيرا علم غيب سند حكم فقهي نيست "فعلم سيد الاوصياء(عليه السلام) بأن ابن ملجم قاتله و علم سيد الشهداء(عليه السلام) بأن الشمر لعنه الله قاتله مثلاً مع تعيين الوقت لا يوجب عليهما التحفظ و ترك الوصول الي محل القتل" بر آنها واجب نبوده است.

 

اشاره ای به بحث شهید جاوید
آن وقت آن غائله‌هايي كه در جريان علم وجود مبارك سيد الشهدا پيش آمد روي اين جهت بود اگر حوزه كار خودش را انجام مي‌داد و مشخص مي‌كرد كه امام علي بينة من ربه بود عالم بود قاطع بود براي او به سرّ روشن بود. بيست سال قبل از جريان كربلا، وجود مبارك حضرت امير همين سرزمين صفين پياده شد با دستان مباركشان اشاره كرد فرمود «ههنا ههنا» يك مشت خاك گرفت بود كرد گريه كرد پياده شد دو ركعت نماز خواند بيست سال قبل از جريان كربلا از صفين كه حضرت مي‌گذشتند فرمودند همين جا است همين جا است بعد از بيست سال كه وجود مبارك سيد الشهداء وارد همين سرزمين شد ايشان هم با همين دست اشاره كردند فرمودند "هاهنا مناخ ركابنا و محط رحالنا و مقتل رجالنا"،(بحارالانوار، ج44، ص383)
خدا غريق رحمت كند سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي را قبل از اين كه كتاب شهيد جاويد چاپ بشود آن مولفش را - خدا همه را بيامرزد - خواست هر چه خواست اين مطلب را به او منتقل كند علم غيب سند حكم فقهي نيست اين نشد ، سرّش اين است كه اين حرف ها در علم اصول نيامده، اگر اين حرفها در اصول بيايد مثل برائت مثل تخيير مثل اشتغال خب روشن مي‌شود همه مي‌فهمند، همه مي‌فهمند كه علم غيب اجل از آن است كه با او احكام فقهي حل بشود آنها "إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ"،( سوره كهف، آيه110)،بنابراين با ديگران در مدار علم بشري زندگي مي‌كنند.

 

استدلال مرحوم کاشف الغطا بر اين كه علم غيبي سند فقهي نيست
استفاده حضرات معصومین علیهم السلام از علم غیب در زمان ومکان خاص و آن هم برای غرضی خاص است. وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) محكمه قضا داشت ، حضرت امير هم همين طور. اگر كسي نزد ايشان مي‌رفت برابر با علم غيب عمل نمي‌كردند.
با اين كه طبق اين آيه شفاف و صريح سورهٴ مباركهٴ «توبه» هر كاري كه مي‌كنيم آنها مي‌دانند "قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ"،(سوره توبه، آيه105)،كه منظور ائمه‌اند هر حرفي مي‌زنيم هر كاري مي‌كنيم خلاف و صواب اطاعت و عصيان روي ميزي و زير ميزي همه را مي‌بينند، حالا رفتيم در محكمه ايشان، به علم غيب عمل مي‌كنند يا به شاهد و سوگند؟

 

چرا ائمه به علم غیب همیشه عمل نمی کنند؟
پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) صريحاً اعلام كرد فرمود مردم "انما اقضي بينكم بالبينات و الايمان"،(كافي چاپ اسلامي، ج7، ص414). ما اگر بخواهيم برابر علم غيب عمل بكنيم كسي در خانه‌اش معصيت نمي‌كند كسي رو ميزي و زير ميزي نمي‌گيرد كه كسي گناه نمي‌كند سرقت نمي‌كند ما مي‌فهميم كه چه كسي سرقت كرده الآن كجا هست مي‌فرستيم مي‌گيريمشان خب با اين وضع كه نمي‌شود مردم مختار باشند بهشت و جهنم حساب و كتاب خاصي دارد تكامل در اين است كه مردم آزادانه گناه نكنند نه اينكه ببينند كه زير دوربين‌اند و دو لحظه بعد گير مي‌افتند اين كه تكامل نيست. فرمود: "انما اقضي بينكم بالبينات و الايمان" بعد هم صريحاً اعلام كرد: فرمود مردم اگر كسي شاهد دروغ اقامه كرد يا سوگند دروغ ايراد كرد در محكمه من، من به سود او حكم كردم و مالي را به او دادم، مبادا بگويد من رفتم در محكمه پيغمبر از دست خود پيغمبر گرفتم اين "قطعة من النار"،(همان)،اين يك شعله آتش است كه از محكمه من دارد بيرون مي‌برد. حساب دستش باشد مبادا بگويد من رفتم محكمه پيغمبر از دست خود پيغمبر گرفتم من به شما آتش دادم.

 

علم غيب ائمه براي چيست وچه مواردی استفاده می کنند؟
علم غيب آنها براي بيان فقه است كه آنها وقتي مي‌گويند چه حلال است چه حرام است چه واجب است چه مباح است چه مستحب است چه باطل است چه صحيح است اين ها را روي علم غيب مي‌گويند علم غيب آنها براي تدوين فقه ماست نه علم غيب آنها براي عمل كردن در محكمه قضا و اجرائيات.براي قانون گذاري است ما يك قوه مقننه داريم يك قوه مجريه، قوه مقننه علم غيب است مجريه آنها با ديگران در مقام اجرا يكي هستند.
بلی گاهي ضرورت اقتضا مي‌كند كه معجزه‌اي بياورند حقانيت اينها روشن بشود، نظير مباهله، نظير آيات ديگر كه بله آن حساب خاص خودش را دارد. مرحوم کاشف الغطا اضافه می کند: "و ان المدار في ذلك علي العلم الا لهي"،در بیان فقه، معيار علم غيب است اما در عمل حكمش ديگر است" و اما ما كان من الامور الوجودية دون العلميه اعمالاً و شروطاً " اين بر علم بشري است و مانند افراد عادي دارند حكم مي‌كنند.
البته نسبت به بعضي از امور آنها هم از علم غيب كمك مي‌گيرند، ديگران اگر سهو كردند با حديث رفع حل مي‌شود سهواً اگر معصيت كردند سهواً اگر مال كسي را گرفتند سهواً اگر قتل نفس كردند با حديث رفع حل مي‌شود،اما برای انها ،علم غيبشان جلوي اين كارها را مي‌گيرد. مثلاً اگر يك وقت خواب بمانند نمازشان قضا بشود آن قدرت غيبي جلوي اين كارها را مي‌گيرد. براي اينكه اگر اينها هم نظير ديگران خواب بمانند اشتباه بكنند اين ديگر باعث تنفر طباع بشود و از اينها اعتمادي پيدا نمي‌كنند و مانند آن؛ ولي نسبت به مسائل ديگر همه اينها برابر با علوم بشري انجام مي‌گيرد «و اما العلمية فمدارها علي علم البشري دون الالهي اذ لا يلزم من عدم الاصابة تنفر النفوس و لا زالوا ينادون بانه لا يعلم الغيب الا الله» اگر گاهي كه مي‌گويند علم غيب را جز خدا نمي‌داند ناظر به همين مناسبت است



بنابراين سه حوزه است:
حوزه عادي روزانه كه بخواهند عمل انجام بدهند حكم قضايي داشته باشند علم بشري است.
حوزه قانونگذاري كه در تدوين فقه باشد علم غيب است.
در اجرائيات و تكاليف نفساني خودشان كه به خطا نيفتند گرفتار خواب نشوند و نمازشان قضا نشود اين را ممكن است يا هست از علم غيب كمك مي‌گيرند .

 

این بحث بابیان دیدگاه حضرت آیت الله سید حسین شمس به کمک روایات کتاب الحجه اصول کافی پی گرفته می شود.

بازتاب در:19 دی آنلاین

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود