کد خبر: 6670

1404/03/13 18:00

نسخه چاپی
0
بازدیدها: 29

شنبه 13خرداد1368

یادکرد حال وهوای36سال قبل […]

عصرشنبه 13خرداد1368 بعد ازعمل جراحی امام خمینی ره، که از10روز قلب دربیمارستان جماران بستری شدند، تلویزیون گزارشی پخش کرد که حال امام بهتر شده و بالباس رسمی عمامه وقبا، اما نشسته برروی صندلی ای که حالت تخت نیمه خوابیده داشت درحیاط بیمارستان وخانواده امام هم اطرافشان وامام هم خندان...

تقریبا گزارش به گونه ای برای همه مسرت بخش بود که به زودی از بیمارستان مرخص می شوند

ان موقع تلویزون دوکانال بیشتر نداشت ومعمولا ازعصر اغاز و تاحدود ساعت23برنامه داشت.

اخبار سراسری را شبکه یک ساعت21 اخبار مشروح درحدود45دقیقه داشت، بعد ازگذشت  چنددقیقه ازاول اخبار، گوینده اخبار که افشاربود، بااین خبر اضطرابی ایجاد کرد:

به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه فرمایید:

دروضعیت درمان امام خمینی ناگهان تغییری ایجاد شده، از امت حزب الله خواستاریم همچنان به دعاهای خود ادامه دهند...

منزل ما ان موقع مستاجر منزل اقای اکبری در خیابان دورشهرقم مقابل مدرسه شاهد مریم(جنب موسسه آل البیت ع فعلی) ودریک طبقه بااقای مجتبی رحماندوست که از سیوطی تا کفایه باهم هم بحث بودیم، زندگی می کردیم. ایشان درحال ساخت منزل بود، ولی ازنمیه های سال67 درنیمی ازطبقه ماهم ساکن شدیم که بعد ازانتقال ایشان به منزل جدید، همه طیقه دراختیار ماباشد. فرزند سومم سیدمصطفی در 12اردیبهشت68 و زمان سکونت درهمان منزل متولد شد

بااین خبر، ناگهان هم من وهم اقای رحماندوست از اتاق خود خارج وارد سالن مشترک ورودی اصلی طبقه شدیم و هردو ازهم سوال که این خبر چی بود.

دونفری راه افتادیم به سمت حرم مطهر..

موج جمعیت هم درخیابان صفائیه وارم درحال حرکت به سمت حرم....

به صحن بزرگ که رسیدیم کل حرم موج جمعیت بود...

ومداح و سخنران وگوینده ومجری به نوبت و دعاهای مردم...

هرازچندی یک خبری و بعد دعاها و مردم هم درحال راز ونیاز

ساعت حدود22شد، اخبار رسیده از بیمارستان بدتر شدن حال امام بود لذا درخواست مجریان ازجمعیت افزودن بردعاها...ان موقع فرزندبزرگم37ماهه بود، فرزنددوم13ماهه و فرزندسوم یک ماهه، لحظه ای با حالت تضرع ازخداوند خواستم که خدایا جان 3فرزندم را بگیر و به عمر امام بیفزا....این را خالصانه از خداوند خواستم...دقایق می گذشت...اما تقدیر الهی این بود که دعای بیش از 50 میلیون مردم ایران که دعای همیشگی شان خدایاخدایا تاانقلاب مهدی عج خمینی را نگهدار...نپذیرد...

 

ساعت22و20 عکس بزرگی از امام که درجایگاه گذاشته بودند، کنار مقبره شهدا درصحن و درقبله صحن، ناگهان با وزیدن باد عکس از پایه زیر جدا و به طرف جمعیت افتاد، ضجه جمعیت بلند شد و شاید همه دردلشان آشوبی ولی کسی نمی توانست چیزی بر زبان بیاورد...

بارحلت امام درهمین لحظه و بی اثر بودن شوکهایی که به قلب ایشان داده بودند، همین صحنه و حضور جمعیت درهمه مساجد وحسینیه های کشور ازجمله حسینیه جماران درحال برگزاری بود، مسئولان عالی کشور تصمیم می گیرند، که برای ایجاد فرصت تصمیم مقتضی ونحوه انتقال خبر به مردم، مجری اعلام کرد که الحمدلله حال امام رضایت بخش است وبیت امام خواسته اند مردم به خانه ها بروند وهمچنان دعاگوباشند.

جمعیت باحالت اضطراب اما کمی خوشحال درحال پراکنده شدن و ماهم بااقای رحماندوست بعد اززیارتی مختصر به سمت منزل حرکت کردیم

ساعت12شب بخش مشروح 24گذشته اخبار بود، منتظر ان ساعت، اما اخبار عینا همان خبر ساعت21 شبکه یک سیما را تکرار کرد ودیگر خبری نبود

رفتیم بخوابیم..

اما مگر خوابمان می برد، رادیو 24ساعته فعال بود. رادیو یک سره باز اما صدایش را کم کرده بودم تا بچه ها بیدار نشوند

حدود 2بامداد بود من واقای رحماندوست از اتاق خارج و درسالن مشترک سوال کردیم خبری ندارید، فقط هردو درجواب که هیچ خبری رادیو نمی گوید اما قرآن پخش می کند

در درون مان خبری بود، اما جرئت به زبان اوردن نداشتیم

ان زمان اقای رحماندوست معاون بنیاد جانبازان بود. صبح ساعت6 خودرو دنبالش می آمد و می رفت تهران وشب برمی گشت. بعد نماز صبح ایشان طبق معمول باامدن راننده خداحافظی کرد ورفت.

ومن هم مضطرب و منتظر. در مدرسه شاهد مریم هم روبروی منزل مان، بچه ها خود را به مدرسه رسانده بودند ومراسم صبحگاه مدرسه درحال برگزاری و مدیر هم درحال صحبت و دعا برای امام وبچه ها هم درصف درحال دعا...

حدود چند دقیقه مانده به ساعت7 صبح14خرداد1368 به قصد خریدن نان برای صبحانه ورفتن درس، دختر بزرگم را بغل گرفتم از پله ها پایین امدم تا پشت در منزل اما همراه خودم رادیوی کوچکی را اوردم. تا در را باز کردم وارد کوچه شوم، رادیو با زنگ ساعت7 ، حیاتی گوینده رادیو اعلام کرد

ساعت7بامداد، اینجا تهران است صدای جمهوری اسلامی ایران، انالله واناالیه راجعون. روح بلند امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست، به همین مناسبت از سوی حجت الاسلام سیداحمدخمینی اطلاعیه ای خطاب به ملت ایران صادر شد

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

یاایتهاالنفس المطمئنه، ارجعی الی ربک

روح بلند امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست ....

پاهایم سست شد و دخترم روز زمین گذاشتم و روی پله نشستم ....صدای ضجه کودکان مدرسه شاهد بلند شد وگویا مجدد یتیم شده بودند.

درحال گریه مجدد فرزندم را بغل کردم ورفتم نان خریدم امدم تا بروم به سمت حرم

البته رادیو همراهم بود تا دایم اخبار را پی بگیرم...

همه لباس سیاه برتن و تاچهل روز که بااطلاعیه حاج احمداقا ازمردم خواست که دیگر لباس عزا را ازتن خارج کنند، همه سیاه پوش

شب اقای رحماندوست برگشت

پرسیدم چه خبر گفت درمجلس خبرگان که وصیت نامه امام را رییس جمهور خواندند، از محتوایش پرسیدم چون نوشته حدود6سال قبل بود مطلب خاصی درمورد جانشینی نداشت.

فقط ایشان اضافه کرد چون صبح وقت خروج منزل اطلاع نداشته بالباس رنگی رفته بود، وهمه بالباس مشکی وگفت انگشت نما بودم

اخبار ساعت21 هم اخبار و گزارش ازشهرها و گزارش قرائت بخشی از وصیت نامه حضرت امام توسط رییس جمهور.. درمجلس خبرگان و خبر از ادامه مذاکرات مجلس برای تعیین رهبر...

دراواسط اخبار، ناگهان گوینده خبر گفت

 به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه فرمایید

مجلس خبرگان رهبری بااکثریت آرا حضرت آیت الله سیدعلی خامنه ای را به عنوان رهبر انقلاب اسلامی انتخاب کرده است.

این خبر ارامش بخش بود

بعد ها نقل شد که منافقین ازصدام درخواست حمله مجدد همانند 10ماه قبل یعنی مرداد1367 عملیات مرصاد را کرده اند ولی چون بعد از اعلام آتش بس رسمی بود، نقل شد صدام به منافقین گفته اگر تا3روز رهبر انتخاب نکردند اجازه حمله می دهند

وسلام علیه یوم ولد ویوم یموت و یوم یبعث حیا

خداوند طول عمر باصحت وسلامتی به رهبر انقلاب عطا فرماید وبافرج هرچه زودتر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف این انقلاب بع دست ایشان برسد

 

شنبه 13خرداد1368

 

شنبه 13خرداد1368

 

شنبه 13خرداد1368

 

شنبه 13خرداد1368

 بعد التحریر

مدتی قبل خبردار شدم دوست عزیزم جناب اقای دکتر رحماندوست دربیمارستان بستری است و رییس جمهور محترم اقای دکترپزشکیان از ایشان دیدار کرد، بلافاصله تماس گرفتم یکی ازفرزندانشان جواب داد وگفت درادامه همان عوارض مربوط به جانبازی است و تلقیم این بود مهم نیست

امروز به همین مناسبت و کار دیگری که درارتباط بانمایندگی مجلس تماس گرفتم پاسخ داد و عذرخواهی کرد که به سختی صحبت می کرد

بلافاصله بابرادربزرگتر جناب اقای مصطفی رحماندوست تماس گرفتم، گفت ظاهرا حالت بیماری شدید است و الان تاحدودی بهبود یافته که توان تکلم دارد. خداوند به عزت اهل بیت علیهم السلام شفای عاجل وکامل به ایشان عنایت فرماید

از مهدود دوستانی است که از 46سال قبل باایشان دوستم و فردی مخلص متدین و فاقد هوای نفس خداوند هرچه زودتر سلامتی کامل عنایتش فرماید

بمنه وکرمه 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود