تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- شورای وزارت خانه های فرهنگی، گامی درجهت تحقق حکمرانی فرهنگی
- حکمرانی فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
کد خبر: 6114
1397/06/20 17:08
نسخه چاپی
| دسته بندی: نقد و معرفی کتاب / چهره ها / سیاسی اجتماعی / مطالب دیگران- سیاسی / مطالب دیگران- انقلاب اسلامی
بازدیدها: 1 570
گفتوگو با موسی فقیه حقانی درباره کتاب «آخرین شاه، آخرین دربار»
کسانی که دنبال تطهیر پهلویاند، یادداشتهای علم را بخوانند […]
به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب" به نقل از خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کتاب «آخرین شاه، آخرین دربار؛ سالهای پایانی رژیم پهلوی به روایت اسدالله خان علم»، به کوشش موسی فقیه حقانی که در بهار سال جاری از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است، در واقع خلاصهای از دوره هفت جلدی یادداشتهای اسدالله علم است.
با موسی فقیه حقانی درباره یاداشتهای علم گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
اهمیت یاداشتهای علم در چیست؟
در وزارت دربار، علم در خلوتترین لحظات خصوصی زندگی شاه حضور داشت. بعد از 28 مرداد، شاه در قامت یک دیکتاتور ظاهر شد و حتی سطوح خیلی پایین ارتش را هم خودش اداره میکرد. علم به مدت 10 سال، وزیر دربار بود. البته برخی از امور بود که شاه حتی علم را هم در جریان آن قرار نمیداد. اما به هر حال در پیامهایی که شاه مخابره میکرد و کلیت امور و حتی درباره فساد شاه آگاهی داشت. البته علم، در کنار امیر هوشنگ دولو قاجار، اردشیر زاهدی، امیرهوشنگ متقی و حسن قریشی، کسانی بودند که بساط فساد شاه را فراهم میکردند.
برخی از حوزهها هم بود که شاه خودش به صورت مستقیم با سفرای انگلیس و آمریکا وارد گفتوگو میشد و خودش مسائل را حل و فصل میکرد. مساله نفت هم از آن جمله بود.
البته فرح به خاطر این که علم در مسائل فساد شاه نقش داشت، خیلی به او توجه نمیکرد. اما بقیه خاندان شاه، خواهران و برادرانش، مسائل خود را از طریق علم برطرف میکردند. تا سال 1356 که علم در این سمت بود، در جریان تمام این مسائل قرار داشت. خودش هم عنوان میکند که کسی از این یادداشتها خبر ندارد و جلد به جلد که مینوشته به بانکی در سوئیس میفرستاده تا در آنجا نگهداری شود. این یادداشتها در حال حاضر، یکی از منابع قابل اعتنا در مورد دوره پهلوی و به ویژه 10 سال پایانی است.
موسی فقیه حقانی
نقش علم در دربار پهلوی چه بود؟
اسدالله علم به خانوادهای مهم در شرق ایران وابسته بود. پدرش شوکتالملک علم بود و اینها در بیرجند و سیستان حکومت داشتند و از خانوادههای متنفذ منطقه به شمار میرفتند. از مقطعی هم در خدمت سیاستهای استعماری انگلیس قرار گرفتند. در زمان رضا خان، خاندان خزعل در خوزستان و خاندان علم در شرق ایران، در خدمت رژیم پهلوی قرار گرفتند و از قدرت آنها کاسته شد. علم تحصیلکرده رشته کشاورزی بود و به واسطه پیوند خانوادگی که با انگلیسها داشت، از سال 1327 وارد سیاست شد. او در شبکه جاسوسی بدامن با شاپور ریپورتر همکاری میکرد. شاپور جی، فرزند اردشیر جی، مامور دوشبکه جاسوسی مهم در جهان بود. او از یک سو با سازمان سیا در ارتباط بود و از سوی دیگر با یک شبکه فراملیتی که رویکردی صهیونیستی داشت، مرتبط بود.
وقتی شاپور ریپورتر در کسوت یک خبرنگار وارد ایران شد، خود را خبرنگار شبکه سنتی انگلیس معرفی کرد. اما فراتر از آن با ام.آی.ایکس و سازمان سیا هم در ارتباط بود. بعدها هم که موظف شدند مصدق را از کار برکنار کنند و اینها در کودتای 28 مرداد، نقش انکار نشدنی داشتند. در همین دوران، علم به تدریج نقش بیشتری در فضای سیاسی پیدا میکند. در دهه 40، بعد از امینی، نخستوزیر میشود. مهمترین طرح آمریکاییها، موسوم به طرح انجمنهای ایالتی-ولایتی و همینطور اصلاحات ارضی را او ارائه میدهد. که در ابتدا با مخالفتهای آیتالله بروجردی مواجه شد و بعد از فوت او، بیشتر عملی شد. این اقدامات علم که خودشان نام انقلاب سفید را به آن میدادند، منجر به قیام 15 خرداد، توسط امام خمینی (ره) شد. علم با هزینههای زیادی، موفق به سرکوب قیام 15 خرداد شد و بعدها وزارت دربار را به عهده گرفت.
با توجه به موقعیتی که علم در دربار پهلوی داشته، چرا این یادداشتها را به سوئیس میفرستاد؟... یعنی نمیتوانست خودش در ایران، جای امنی برای آن فراهم کند؟
اگر کسی پهلویها را بشناسد از این کار علم تعجب نمیکند. علم خودش هم در یادداشتهایش بارها به این عبارت اشاره کرده که؛ الملک عقیم. یعنی پادشاهی و قدرت، پشت خودش را نمیشناسد و حتی فرزند خودش را هم میکشد تا قدرت خودش را حفظ کند. در تاریخ هم با شاهان بسیاری مواجه میشویم که برای حفظ قدرت خودشان، نزدیکانشان را میکشند. رضا خان هم تمام کسانی را که در به قدرت رسیدن او تاثیر داشتند به بهانههای مختلف کشت. عمده احساس خطرها هم توهم او یا پروندهسازیهایی بود که توسط شهربانی انجام میشد. اندکی بعد از سرکوب قیام 15 خرداد، شاه از علم خواست که استعفا بدهد. علم هم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت که محمدرضا شاه هم تعجب کرد.
چرا پذیرفت؟
چون جریان را میدانست و یک سری از واقعیتهایی را که شاه نمیخواست برملا شود. شاه در سالهای آخر، برای نزدیکان خودش هم مامور گذاشته بود. رابطه شاه هم با علم، در عین صمیمیت، این حد و مرز را داشت و علم میدانست که شاه میتواند او را از بین ببرد. در یادداشتهایش هم بارها اشاره کرده میترسد که زیادهرویهایی اتفاق افتاده باشد.
اطلاعات موجود در این یادداشتها، چقدر قابل اعتماد است؟
نباید خیلی بزرگنمایی کرد و نباید هم مواردی را نادیده گرفت. مسائل بسیاری هست که علم به آنها نپرداخته است و در منابع دیگر موجود است. در برخی از موارد هم قضاوت اشتباه کرده که دکتر عالیخانی هم در جلد هفتم به اشتباهات او اشاراتی داشته است. نمیشود کسی هفت جلد، نزدیک به سه هزار صفحه، بنویسد و اشتباهی نداشته باشد. یا در برخی موارد دچار غرضورزی نشود. اما با در نظر گرفتن نقاط ضعف، یادداشتهای علم از مهمترین منابع بررسی سال 46 تا 56 است.
شما چه رویکردی در حذفیات و خلاصه کردن یادداشتها داشتهاید؟
اصل یادداشتها در هفت جلد، موجود است. اما این یادداشتها، ترتیب موضوعی ندارد و فرد باید همه هفت جلد را بخواند تا به موضوعی پی ببرد. البته در جلد هفتم، فهرستی آمده که کمی کمک میکند. من خواستم نسخهای از این هفت جلد آماده کنم که توالی تاریخی در آن رعایت شود و در عین حال، تقسیمبندی موضوعی داشته باشد. مثل خانواده، سیاست داخلی، سیاست خارجی، روحیات و شخصیت شاه و... اگر کسی فرصت مطالعه آن هفت جلد را نداشته باشد یا بخواهد موضوع خاصی را در این یادداشتها جست و جو کند، به این ترتیب و با مراجعه به این کتاب راحتتر است.
در مورد حذفیات هم باید بگویم که مهمترین بخشهای آن 7 جلد در این کتاب موجود است. علاوه بر این، در مورد هر شخصیتی هم که توضیح داده میشود، عکسهایی در این کتاب آمده که عکسها را هم من اضافه کردم. در مجموع این کتاب خلاصهای از یادداشتهای علم است که توالی تاریخی و تقسیمبندی تاریخی دارد.
نگاه شخصی علم به حکومت پهلوی چگونه است؟
او در جای جای یادداشتهایش اظهار سرسپردگی میکند. شاید از ترس لو رفتن بود و شاید هم واقعا علاقه داشته است. به نظر میآید که علاقهای بین او و شاه بود. اما از سوی دیگر، احتیاط هم میکرد که اگر یادداشتها به دست کسی افتاد، جانفشانیها و سرسپردگیها دیده شود. چون در عین حال، نقدهایی هم به نظام سلطنتی و شخص شاه و خانوادهاش و دولت داشت. و جابهجا میگوید که دوره این حکومتگریها گذشته است. اما همان جا هم گفته که خدا به شاه عمر طولانی دهد. معلوم است که اینها را برای رد گمکردن میگوید. البته در مورد شاه هم بعضی از موارد را اشتباه میکند و خیلی جاها هم جسته و گریخته اشاراتی میکند. خانواده شاه، وضعیت عمرانی کشور، بیسوادی مردم و... را نقد میکند.
از طرف دیگر، در روزگاری که علم وزیر دربار بود، هویدا هم نخستوزیر بود و خودش حزبی به نام «حزب مردم» داشت. علم در مطبوعاتی نظیر تهران مصور یا خواندنیها که مدیرانش از آدمهای علم بودند، افرادی را تحریک میکرد تا بر علیه هویدا و دولتش مطلب بنویسند. از سوی دیگر، هر وقت نقدی علیه دولت منتشر میشد، شاه هم عصبانی میشد. از جمله آن موارد، میتوان به نقدی اشاره کرد که رفتارهای دولت را نقد میکند و میگوید رفتارهای دولت با مردم، مثل رفتار یک قوم غالب با مغلوب است. یا اگر نقدی بر آمارهایی که از رشد ایران ارائه داده میشد، وارد میآمد، شاه عصبانی میشد.
شما برای تهیه این کتاب، چه نسخهای را مورد استفاده قرار دادید؟
مبنای کار من، مجموعه دو جلدی بود که طرح نو منتشر کرده بود با عنوان «گفتوگوی من با شاه». آن هم در واقع خلاصهای از 6 جلدی بود که تا آن موقع منتشر شده بود. چون جلد هفتم که در واقع آخر و دیرتر از همه به چاپ رسید، در واقع جلد اول یادداشتهای علم بود. این مجموعه هفت جلدی در خارج از کشور منتشر شده بود. من از آن مجموعه دو جلدی طرح نو استفاده کردم و البته به جلد هفتم هم مراجعه کردم.
چرا در سالهای اخیر تلاشهایی برای تطهیر دوره پهلوی در حال انجام است؟
توصیه میکنم کسانی که به تاریخ معاصر علاقهمندند یادداشتهای علم را بخوانند. این یک جلد، خواندنش راحتتر هم هست و با حال و هوای حکومت پهلوی در 10، 12 سال آخر آشنا میشوند.
علم سقوط پهلوی را پیشبینی کرده بود. متاسفانه در سالهای اخیر از سوی برخی افراد، تلاشهایی برای تطهیر پهلوی صورت میگیرد که اغلب افرادی هستند که یا خودشان در آن دوره زندگی نمیکردند، یا در آن دوره بودند و توجهی به مسائل پیرامونشان نداشتند. برای درک واقعیت مسائل این دوره، بهتر است این یادداشتها را بخوانند. به این ترتیب بسیاری از مسائل بعد از انقلاب را میشناسند و گامهای موثرتری در راستای اهداف انقلاب و مردم و جمهوری اسلامی برداشته میشود.
با موسی فقیه حقانی درباره یاداشتهای علم گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
اهمیت یاداشتهای علم در چیست؟
در وزارت دربار، علم در خلوتترین لحظات خصوصی زندگی شاه حضور داشت. بعد از 28 مرداد، شاه در قامت یک دیکتاتور ظاهر شد و حتی سطوح خیلی پایین ارتش را هم خودش اداره میکرد. علم به مدت 10 سال، وزیر دربار بود. البته برخی از امور بود که شاه حتی علم را هم در جریان آن قرار نمیداد. اما به هر حال در پیامهایی که شاه مخابره میکرد و کلیت امور و حتی درباره فساد شاه آگاهی داشت. البته علم، در کنار امیر هوشنگ دولو قاجار، اردشیر زاهدی، امیرهوشنگ متقی و حسن قریشی، کسانی بودند که بساط فساد شاه را فراهم میکردند.
برخی از حوزهها هم بود که شاه خودش به صورت مستقیم با سفرای انگلیس و آمریکا وارد گفتوگو میشد و خودش مسائل را حل و فصل میکرد. مساله نفت هم از آن جمله بود.
البته فرح به خاطر این که علم در مسائل فساد شاه نقش داشت، خیلی به او توجه نمیکرد. اما بقیه خاندان شاه، خواهران و برادرانش، مسائل خود را از طریق علم برطرف میکردند. تا سال 1356 که علم در این سمت بود، در جریان تمام این مسائل قرار داشت. خودش هم عنوان میکند که کسی از این یادداشتها خبر ندارد و جلد به جلد که مینوشته به بانکی در سوئیس میفرستاده تا در آنجا نگهداری شود. این یادداشتها در حال حاضر، یکی از منابع قابل اعتنا در مورد دوره پهلوی و به ویژه 10 سال پایانی است.
موسی فقیه حقانی
نقش علم در دربار پهلوی چه بود؟
اسدالله علم به خانوادهای مهم در شرق ایران وابسته بود. پدرش شوکتالملک علم بود و اینها در بیرجند و سیستان حکومت داشتند و از خانوادههای متنفذ منطقه به شمار میرفتند. از مقطعی هم در خدمت سیاستهای استعماری انگلیس قرار گرفتند. در زمان رضا خان، خاندان خزعل در خوزستان و خاندان علم در شرق ایران، در خدمت رژیم پهلوی قرار گرفتند و از قدرت آنها کاسته شد. علم تحصیلکرده رشته کشاورزی بود و به واسطه پیوند خانوادگی که با انگلیسها داشت، از سال 1327 وارد سیاست شد. او در شبکه جاسوسی بدامن با شاپور ریپورتر همکاری میکرد. شاپور جی، فرزند اردشیر جی، مامور دوشبکه جاسوسی مهم در جهان بود. او از یک سو با سازمان سیا در ارتباط بود و از سوی دیگر با یک شبکه فراملیتی که رویکردی صهیونیستی داشت، مرتبط بود.
وقتی شاپور ریپورتر در کسوت یک خبرنگار وارد ایران شد، خود را خبرنگار شبکه سنتی انگلیس معرفی کرد. اما فراتر از آن با ام.آی.ایکس و سازمان سیا هم در ارتباط بود. بعدها هم که موظف شدند مصدق را از کار برکنار کنند و اینها در کودتای 28 مرداد، نقش انکار نشدنی داشتند. در همین دوران، علم به تدریج نقش بیشتری در فضای سیاسی پیدا میکند. در دهه 40، بعد از امینی، نخستوزیر میشود. مهمترین طرح آمریکاییها، موسوم به طرح انجمنهای ایالتی-ولایتی و همینطور اصلاحات ارضی را او ارائه میدهد. که در ابتدا با مخالفتهای آیتالله بروجردی مواجه شد و بعد از فوت او، بیشتر عملی شد. این اقدامات علم که خودشان نام انقلاب سفید را به آن میدادند، منجر به قیام 15 خرداد، توسط امام خمینی (ره) شد. علم با هزینههای زیادی، موفق به سرکوب قیام 15 خرداد شد و بعدها وزارت دربار را به عهده گرفت.
با توجه به موقعیتی که علم در دربار پهلوی داشته، چرا این یادداشتها را به سوئیس میفرستاد؟... یعنی نمیتوانست خودش در ایران، جای امنی برای آن فراهم کند؟
اگر کسی پهلویها را بشناسد از این کار علم تعجب نمیکند. علم خودش هم در یادداشتهایش بارها به این عبارت اشاره کرده که؛ الملک عقیم. یعنی پادشاهی و قدرت، پشت خودش را نمیشناسد و حتی فرزند خودش را هم میکشد تا قدرت خودش را حفظ کند. در تاریخ هم با شاهان بسیاری مواجه میشویم که برای حفظ قدرت خودشان، نزدیکانشان را میکشند. رضا خان هم تمام کسانی را که در به قدرت رسیدن او تاثیر داشتند به بهانههای مختلف کشت. عمده احساس خطرها هم توهم او یا پروندهسازیهایی بود که توسط شهربانی انجام میشد. اندکی بعد از سرکوب قیام 15 خرداد، شاه از علم خواست که استعفا بدهد. علم هم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت که محمدرضا شاه هم تعجب کرد.
چرا پذیرفت؟
چون جریان را میدانست و یک سری از واقعیتهایی را که شاه نمیخواست برملا شود. شاه در سالهای آخر، برای نزدیکان خودش هم مامور گذاشته بود. رابطه شاه هم با علم، در عین صمیمیت، این حد و مرز را داشت و علم میدانست که شاه میتواند او را از بین ببرد. در یادداشتهایش هم بارها اشاره کرده میترسد که زیادهرویهایی اتفاق افتاده باشد.
اطلاعات موجود در این یادداشتها، چقدر قابل اعتماد است؟
نباید خیلی بزرگنمایی کرد و نباید هم مواردی را نادیده گرفت. مسائل بسیاری هست که علم به آنها نپرداخته است و در منابع دیگر موجود است. در برخی از موارد هم قضاوت اشتباه کرده که دکتر عالیخانی هم در جلد هفتم به اشتباهات او اشاراتی داشته است. نمیشود کسی هفت جلد، نزدیک به سه هزار صفحه، بنویسد و اشتباهی نداشته باشد. یا در برخی موارد دچار غرضورزی نشود. اما با در نظر گرفتن نقاط ضعف، یادداشتهای علم از مهمترین منابع بررسی سال 46 تا 56 است.
شما چه رویکردی در حذفیات و خلاصه کردن یادداشتها داشتهاید؟
اصل یادداشتها در هفت جلد، موجود است. اما این یادداشتها، ترتیب موضوعی ندارد و فرد باید همه هفت جلد را بخواند تا به موضوعی پی ببرد. البته در جلد هفتم، فهرستی آمده که کمی کمک میکند. من خواستم نسخهای از این هفت جلد آماده کنم که توالی تاریخی در آن رعایت شود و در عین حال، تقسیمبندی موضوعی داشته باشد. مثل خانواده، سیاست داخلی، سیاست خارجی، روحیات و شخصیت شاه و... اگر کسی فرصت مطالعه آن هفت جلد را نداشته باشد یا بخواهد موضوع خاصی را در این یادداشتها جست و جو کند، به این ترتیب و با مراجعه به این کتاب راحتتر است.
در مورد حذفیات هم باید بگویم که مهمترین بخشهای آن 7 جلد در این کتاب موجود است. علاوه بر این، در مورد هر شخصیتی هم که توضیح داده میشود، عکسهایی در این کتاب آمده که عکسها را هم من اضافه کردم. در مجموع این کتاب خلاصهای از یادداشتهای علم است که توالی تاریخی و تقسیمبندی تاریخی دارد.
نگاه شخصی علم به حکومت پهلوی چگونه است؟
او در جای جای یادداشتهایش اظهار سرسپردگی میکند. شاید از ترس لو رفتن بود و شاید هم واقعا علاقه داشته است. به نظر میآید که علاقهای بین او و شاه بود. اما از سوی دیگر، احتیاط هم میکرد که اگر یادداشتها به دست کسی افتاد، جانفشانیها و سرسپردگیها دیده شود. چون در عین حال، نقدهایی هم به نظام سلطنتی و شخص شاه و خانوادهاش و دولت داشت. و جابهجا میگوید که دوره این حکومتگریها گذشته است. اما همان جا هم گفته که خدا به شاه عمر طولانی دهد. معلوم است که اینها را برای رد گمکردن میگوید. البته در مورد شاه هم بعضی از موارد را اشتباه میکند و خیلی جاها هم جسته و گریخته اشاراتی میکند. خانواده شاه، وضعیت عمرانی کشور، بیسوادی مردم و... را نقد میکند.
از طرف دیگر، در روزگاری که علم وزیر دربار بود، هویدا هم نخستوزیر بود و خودش حزبی به نام «حزب مردم» داشت. علم در مطبوعاتی نظیر تهران مصور یا خواندنیها که مدیرانش از آدمهای علم بودند، افرادی را تحریک میکرد تا بر علیه هویدا و دولتش مطلب بنویسند. از سوی دیگر، هر وقت نقدی علیه دولت منتشر میشد، شاه هم عصبانی میشد. از جمله آن موارد، میتوان به نقدی اشاره کرد که رفتارهای دولت را نقد میکند و میگوید رفتارهای دولت با مردم، مثل رفتار یک قوم غالب با مغلوب است. یا اگر نقدی بر آمارهایی که از رشد ایران ارائه داده میشد، وارد میآمد، شاه عصبانی میشد.
شما برای تهیه این کتاب، چه نسخهای را مورد استفاده قرار دادید؟
مبنای کار من، مجموعه دو جلدی بود که طرح نو منتشر کرده بود با عنوان «گفتوگوی من با شاه». آن هم در واقع خلاصهای از 6 جلدی بود که تا آن موقع منتشر شده بود. چون جلد هفتم که در واقع آخر و دیرتر از همه به چاپ رسید، در واقع جلد اول یادداشتهای علم بود. این مجموعه هفت جلدی در خارج از کشور منتشر شده بود. من از آن مجموعه دو جلدی طرح نو استفاده کردم و البته به جلد هفتم هم مراجعه کردم.
چرا در سالهای اخیر تلاشهایی برای تطهیر دوره پهلوی در حال انجام است؟
توصیه میکنم کسانی که به تاریخ معاصر علاقهمندند یادداشتهای علم را بخوانند. این یک جلد، خواندنش راحتتر هم هست و با حال و هوای حکومت پهلوی در 10، 12 سال آخر آشنا میشوند.
علم سقوط پهلوی را پیشبینی کرده بود. متاسفانه در سالهای اخیر از سوی برخی افراد، تلاشهایی برای تطهیر پهلوی صورت میگیرد که اغلب افرادی هستند که یا خودشان در آن دوره زندگی نمیکردند، یا در آن دوره بودند و توجهی به مسائل پیرامونشان نداشتند. برای درک واقعیت مسائل این دوره، بهتر است این یادداشتها را بخوانند. به این ترتیب بسیاری از مسائل بعد از انقلاب را میشناسند و گامهای موثرتری در راستای اهداف انقلاب و مردم و جمهوری اسلامی برداشته میشود.
منبع ایبنا
مطالب مشابه
- چرا این حرفها را در موقع مناسب خودش به مردم نگفتید؟
- ويرايش جديد كتاب زندگي و زمانه ايت الله هاشمي رفسنجاني
- مجموعه مصاحبه هایی درباره آیت الله سیدمحمدهادی میلانی
- نقد دیدگاه روشنفکران غربی درباره وحی و قرآن در کتاب انکار قرآن اثر دکتر نصری
- «زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی از 1313 تا 1394» منتشر شد