کد خبر: 765

1392/08/17 00:13

نسخه چاپی | دسته بندی: فرهنگی / چهره ها / هنر / اهل بیت علیهم السلام
+1
بازدیدها: 863

درس انسان‏سازى وجود مقدّس سرور و سالار شهيدان علیه السلام

سروده ای از ایت الله سیدحسین شمس به مناسبت آغاز محرم و ایام عزای سیدالشهدای علیه السلام   […]

 

 

شد محرّم، موسم اندوه و ماتم‏ ها رسيد

 بهر فخر انس و جان، آقا و مولاى شهيد

 

عالم بالا كه خالى از غم و اندوه ‏هاست

 ساكنينش را ز نو حزن و غم و ماتم رسيد

 

قدسيان را سر به زانوى غم است

 تا كه مَه شد منجلى سر از افق بيرون كشيد

 

گوئيا ماه فروزان با شعاع خويشتن

 بر دل اهل ولايت ماتم و غم مى‏ دميد

 

چون كه شد ماه محرّم، ماه ماتم، عرش حق

 قلب پاكش را ز هر سو و جهت ماتم رسيد

 

افتتاح مكتب توحيد كرد او در کربلا

کرد او احیاءِ دین بر پیکر او جان دمید

 

چون که او بُد منقطع از غیر،او وارسته بود

 درس حق‏ جويى به عالم داد آن فرد وحيد

 

داد او هستىّ خود را با خلوص از بهر حق

 در ره دين رنج‏ها را او به جان خود خريد

 

گفت او، یاابن الدَّعي من اهل بیعت نیستم

 من ابا دارم ز ذلّت، آن بود شأن عبيد

 

گفت من حُر، زاده حرّم، نه شأنم ذلّت است

 من خدا را بنده‏ام، در نزد او عبد و عبيد

 

حق نخواهد ذلّتم، ذلّت نه شأن مؤمن است

 پس چگونه تن دهم بر ذلّت قوم عنيد

 

بلكه مى‏ خواهم ز ذلّت وا رهانم عالمى

 با فداكارى خود، در راه حق گردم شهيد

 

بلكه مى‏ خواهم ز اكبر بگذرم وز شيرخوار

 تا شوم در نزد حق با اين قيامم رو سفيد

 

من كه حق را خواهم و حق را يگانه بنده ‏ام

 من كه مى‏ گويم رضايش را به جان بايد خريد

 

من حمايت مى‏ كنم از دين جدّم مصطفى

 تا كه جان در كالبد دارم، نخواهم من يزيد

 

من كه مى‏ خواهم عمود دين حق بر پا كنم

 پس چگونه مى‏ توانم كرد بيعت با يزيد

 

دست بيعت من به دست ناكسان كى مى‏دهم؟

 دست حق نى مى‏توان هم‏دست گردد با يزيد

 

مقصد و مقصود من نبود به جز اجرای حق

 زين سبب گويم نشايد حاكمى مثل يزيد

 

جدّ من دستور كلّى را بيان فرموده است

 گفتۀ او را از بیانات حسينش بشنويد

 

من رَاى فرمود جدّم، گفت تعييرش كنيد

 ورنه باشد در قيامت جای­گاهت با يزيد

 

چون كه من شايسته تعيير و اولايم به آن

 نهى از منكر كنم با خون خود، گردم شهيد

 

چون بُوَد او منكر توحيد و وحى آسمان

 با قيامم واژگون، ويران كنم كاخ يزيد

 

من كه كشتىّ نجاتم، گر نجاتت طالبى

 در ره من نِه قدم، خود را ز طوفان وا رهيد

 

گر شفاعت خواهى از من، راه من در پيش گير

 تا دم آخر به فريادت رسم با صد نويد

 

اى حسين، اى فانیِ فی اللّه عبد مطلقش

 اين سَمِيّت را شفاعت كن، بدو هم دِه نويد

 

اى حسين، باشد مرا درسر هواى كوى تو

 چون که محبوب منی قلبم پر از حبّ شديد

 

كاش من پروانه گردم، بر مزارت پر زنم

 پر بسوزم، جان دهم، گردم فدايت اى شهيد

 

سیدی صِفرُالیدم، با عمرِ طولانی،نکردم بندگی

بر تو و برخاندان تو بُوَد چشم امید

 

درس انسان‏سازى وجود مقدّس سرور و سالار شهيدان علیه السلام

 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود