کد خبر: 3067

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 715

آیت‌الله جوادی آملی: فلسفه در حوزه مهجور است/ تا فلسفه در حوزه زندانی است بسیاری از سؤال‌ها بی‌جواب می‌ماند

چکیده: حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: اگر فلسفه در حوزه رواج پیدا کند، تجرد روح، ملکات راسخه روح، ابدیت و ازلیت روح و اوصاف نفسانی روح ثابت شود، معلوم می‌شود انسان مخلد در آتش خدا را نه در دنیا و برزخ […]

چکیده:

حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: اگر فلسفه در حوزه رواج پیدا کند، تجرد روح، ملکات راسخه روح، ابدیت و ازلیت روح و اوصاف نفسانی روح ثابت شود، معلوم می‌شود انسان مخلد در آتش خدا را نه در دنیا و برزخ و بلکه در جهنم هم قبول ندارد، لذا باید به عذاب ابدی گرفتار باشد، اگر فلسفه از زندان آزاد بشود و فکر رسمی و درس رسمی حوزه بشود و معلوم بشود عذاب روح و تجرد روح یعنی چه، این سؤال‌ها جواب خود را می‌یابند.

 

حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم، به ادامه تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت و گفت: خدای متعال در پایان سوره مبارکه نمل بعد از ارائه براهین بر اصول دین و خطوط کلی اخلاق و فقه فرمود صحنه قیامت حق است و اگر قیامتی نباشد عالم باطل است، زیرا هر کس هر چه کرد هباء منثور خواهد بود و چون عالم به حق و هدف‌دار است، پس حساب و کتابی هست و معیار هم روز قیامت است نه دنیا، ممکن است کسی در دنیا عمل صالحی انجام دهد، ولی بعد برگردد و گرفتار عمل طالح شود و حسنات خود را از بین ببرد.

این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» گفت: خدای متعال هیچ کسی را که کار خیری کرده به اندازه عملش پاداش نمی‌دهد، بلکه بیش از کار او پاداش می‌دهد، این کرم الهی است و هیچ کس را هم بیش از استحقاقش کیفر نمی‌دهد اما نسبت به برخی تخفیف داده و بعضی هم عفو می‌شوند، برخی هم مشمول شفاعت قرار می‌گیرند.

علت عذاب ابدی برخی از دوزخیان

این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به عذاب ابدی برخی از دوزخیان، گفت: اگر کسی قتل عمد کند، دیگر هیچ کس احساس امنیت نمی‌کند، پس مانند این است که همه مردم را کشته است و این به خاطر سلب امنیت است و لذا خدای متعال در مورد قصاص می‌فرماید، یک نفر به جای یک نفر کشته می‌شود اما از نظر امنیتی و اجتماعی قاتل امنیت را از کل جامعه سلب می‌کند. مرحوم شیخ انصاری در رسائل نقل می‌کند کسی که مخلّد در آتش است روح او آلوده است و این روح آلوده به گونه ای است که اگر از جهنم هم بیرون بیاید دوباره به ارتکاب حرام باز می گردد. (لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه)، این روح روح طغیان در برابر خدای سبحان است و باید مرتب در عذاب باشد.

وی ادامه داد: این شخص فقط به اندازه عمر یک انسان گناه نکرده است، او روح خود را آلوده کرده که برابر میلیاردها سال است، خدای متعال می‌فرماید این روح در برابر من طاغی است، اگر به دنیا هم برگردد همان است، حتی در جهنم هم این شخص طاغی است و حاضر نیست نام خدا را ببرد، به مسؤول جهنم که فرشته‌ای معصوم و امین است می‌گوید ما که خدا را قبول نداریم به خدایت بگو جان ما را بگیرد (یا مالِکُ لِیَقضِ عَلَینا رَبُّک)

فلسفه در حوزه مهجور است

این مفسر برجسته قرآن کریم گفت: اگر فلسفه در حوزه رواج پیدا کند تجرد روح، ملکات راسخه روح، ابدیت و ازلیت روح و اوصاف نفسانی روح ثابت شود، معلوم می‌شود این عذاب، عذاب نقد است، این طاغی خدا را قبول ندارد نه در دنیا نه در برزخ و نه در جهنم، لذا باید به عذاب ابدی گرفتار باشد، اگر فلسفه از زندان آزاد بشود و فکر رسمی و درس رسمی حوزه بشود و معلوم بشود عذاب روح و تجرد روح یعنی چه، این سؤال ها جواب خود را می‌یابند.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: این روح به حدی مستکبر است که وقتی وجود مبارک حضرت رسول علیه‌و‌علی‌آله‌آلاف‌التحیه‌و‌الثناء عبور می‌کند این طاغی می‌گوید (درِ جهنم را ببندید که من او را نبینم) او فطرت خود را زیر اغراض و غرایز دفن و زنده به گور کرده «قد خاب من دساها» و روی قبر فطرت خود نشسته است، یک چنین روحِ ابدی، عذاب ابدی می‌طلبد، چون این حرف‌ها در حوزه‌ها رواج ندارد انسان خیال می‌کند قصاص قبل از جنایت است.

وظیفه حوزه و دانشگاه تولید علم است

این استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به سال تولید ملی، گفت: وظیفه حوزه و دانشگاه تولید علم است مَلَک نقّال بودن، نبش قبر کردن و حرف‌ها را از کتابی به کتاب دیگر آوردن، چاپی را خطی کردن، تولید علم نیست، مصرف علم است، حرف‌ها و علوم نانوشته و ناگفته فراوان است، وظیفه حوزوی و دانشگاهی تولید علم یعنی ایجاد مسائل نو است، البته مسائلی که احدی نگفته باشد، نه از ما متوقع است و نه مقدور ما است، اما مسائلی که بسیار کم مطرح شده یا فقط گوشه‌ای از آن طرح شده و قابل تکثیر و استخراج است و به عنوان اصل مطرح است و می‌توان فروع فراوانی از آن استنباط کرد، پرداختن به آن، تولید علم است.

مصداق کامل حسنه ولایت اهل‌بیت است

حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفت: مطلب دقیق آن است که بهترین حسنه، ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در آیه 23 سوره شوری هم به آن اشاره شده و روایات فراوانی هم این مطلب را تأیید می‌کند و این ولایت به عنوان مصداق کامل حسنه مطرح است نه فرد منحصر.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم افزود:‌ ترجیع‌بند فرمایش سیدنا الاستاد علامه طباطبایی، بیان نورانی ایشان که در المیزان و رسالة الولایه و دیگر نوشته‌های ایشان بود و هست، این است که حضرت امیر علیه‌السلام اوّلیّات فراوانی دارد، یکی اینکه او اول امام ما است، دیگر اینکه اولین کسی است که اسلام آورده که درباره این دو موضوع مطالب زیادی نوشته شده است، قسمت مهم در اولیات آن حضرت آن است که اولین کسی که باب ولایت را باز کرد علی ابن ابی طالب علیهما‌السلام بود، این معنای تطبیق حسنه به ولایت آن حضرت است.

وی ادامه داد: ولایت حضرت به معنای این که او اولین امام یا اولین کسی است که اسلام آورده، شفاف و روشن است اما به معنای این که او همان طور که باب مدینة العلم است باب ولایۀ الله است، حرف نوبری است، یعنی انسان باید ولی الله بشود که خدای سبحان می‌فرماید عده‌ای ولی الله هستند و ولی خدا محب و محبوب خدا است، اما راه ولایت چیست که ما ولی الله بشویم؟ اول کسی که در بین امت اسلامی راه ولایت الله یعنی ولی الله شدن را باز کرد علی ابن ابی طالب علیه السلام است، پس آن حضرت باب مدینۀ العلم در رسالت، نبوت، خلافت و امامت است و باب ولایۀ الله است که اگر کسی خواست ولی الله بشود آن حضرت درِ این ولایت است و اول کسی است که این راه را رفته است.

ولی الله کسی است که در خط امیرالمؤمنین باشد

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: الان وقتی می‌گویند کسی در خط امام است، یعنی راه و مسیر و تفکر امام را دارد، اگر گفتند کسی در ولایت الهی است یعنی راه، فکر و مسیر علی علیه‌السلام را دارد به این معنی نیست که معتقد باشد او ولی الله، امام و اولین کسی است که اسلام آورده، که این اعتقاد شفاف ما است، بلکه باید معتقد باشد اگر کسی خواست ولی الله بشود باید راه علی علیه‌السلام را برود.

وی افزود: راه او چیست؟ اگر کسی خواست ولی الله بشود با نماز و روزه و عبادت‌هایی که از ترس جهنم است ولی الله نخواهد شد، اگر کسی در تمام عمر اهل مناسک و مراسم باشد، اما به شوق بهشت عبادت کند ولی الله نخواهد شد، تنها راه ولی الله شدن آن است که خدا را «حبّاً له» عبادت کند، اگر کسی چون خدا را دوست دارد عبادتش کند ولی الله می‌شود، اول کسی که این حرف نو را در امت اسلامی گفت آن حضرت بوده‌ است، البته پیغمبر صلی الله علیه و آله حساب دیگری دارد، بحث در امت است.

این استاد تفسیر حوزه علمیه ادامه داد: این حرف بی‌نظیرِ حضرت امیر علیه‌السلام است که یک عده از ترس جهنم و عده‌ای به شوق بهشت و برخی دیگر حبّاً لله عبادت می‌کنند و من جزء این گروهم، حرف سید‌نا الاستاد این است که اول کسی که این حرف زد و اول کسی که راهی این راه شد علی علیه‌السلام بود و مراد از حسنه در آیه شریفه، تطبیق بر این معنای دقیق است.

وی گفت: پس ولی الله شدن یعنی در خط علی علیه‌السلام بودن، به معنای عبادت خدا از روی حب و علاقه به خدا است نه از ترس دوزخ یا به شوق بهشت، این حرف، تولید علم و حرف تازه است، وقتی با این حرف انسان در تفاسیر و روایات هم بگردد تولید علم و حرف تازه است، یعنی زیر این آسمان احدی جز علی علیه السلام در امت اسلامی خط ولایت را نیاورد.

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: خیلی از ملائکه هستند که مرده‌ها را جابه‌جا می‌کنند و به وادی السلام می‌رسانند، اما خیلی از ملائکه هم هستند که زیر مجموعه جبرئیل علیه السلام هستند و حرف‌های علمی می‌آوردند، چرا ما با این ملائکه محشور نشویم؟ حرف‌های دیگران را دیدن و شنیدن و فارسی را عربی کردن یا عربی را فارسی کردن هنر نیست، مصرف کردن، هنر نیست، تولید علم هنر است.

حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشت: ما که می‌گوییم عبادت کنیم تا نسوزیم، در حقیقت خودمان را می‌خواهیم، اما آن کسی که در دعای کمیل می‌گوید «صبرت علی حر نارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک» علی علیه‌السلام است، او ولی الله است، مرحوم شیخ بهایی در کتاب اربعین از بسیاری از بزرگان که در صف مقدم ولایت‌اند مثل ابن طاووس نقل می‌کند که قبولی اعمال خیلی‌ها به عنایت الهی است، این‌ها تاجرند خدا را بهانه قرار داده‌اند، از خدا، خدا را نمی‌خواهند بلکه نسوختن را از خدا می‌خواهند، معبودشان نجات از نار است نه الله، این‌ها خدا را واسطه قرار می‌دهند یعنی به جای دلیل او را دلّال می دانند. این عنایت الهی و لطف و برکت اهل بیت علیهم السلام است که ما را نجات می دهند «از خدا غیر خدا را خواستن ظن افزونی است کلی کاستن» به ما آموختند حال که به آن اوج عبادت اهل بیت علیهم‌السلام نمی‌رسید لااقل بدانید که محبوب بالذات شما خداوند است، اگر خواستید از او چیزی طلب کنید مجازید نجات از نار یا ورود در جنت را طلب کنید، این کف عبادت و حداقل آن است.

این مفسر برجسته قرآن کریم گفت: این که می‌دانیم خدای متعال کرم دارد یک مطلب است، اما این معلوم را مقصود خود قرار بدهیم مطلب دیگری است، وقتی نماز می‌خوانیم می‌گوییم نسوزم یا به بهشت بروم، غالب ما این طوریم ولی باید چهار رکعت نماز بخوانیم برای اینکه مولای من گفت، می‌دانم که مرا نمی‌سوزاند و به بهشت می‌برد «تو عبادت چو گدایان بشرط مزد مکن، که خواجه خود صفت بنده پروری داند»، حدود 150 ـ 200 سال قبل از جناب حافظ، ثنایی گفته است «در عاشقی آن جا که ورا پایْ مرا سرْ، در خواجگی آن جا که ورا حلقه مرا گوش»، گوشم جایی است که حلقه مولایم باشد، سر من جایی است که پای مولایم باشد

 

منبع:+ 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود