کد خبر: 6316

1399/06/08 17:38

نسخه چاپی | دسته بندی: فرهنگی / علمی پژوهشی / اهل بیت علیهم السلام
+1
بازدیدها: 1 054

آنچه بر امام حسین علیه السلام گذشت

شرح کامل وقایع ده روز نخست محرم از روز اول تا روز عاشورا در قدیمی ترین منابع/آیت الله محمدهادی یوسفی غروی […]

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب" به نقل از شفقنا

 

امام حسین(ع) گوهر جاودانه و همیشگی ادیان است؛ او شهیدی است که دارای جاه و جبروت فرعون و کسری نبود، متواضع بود و برای حفظ دین و حرکت در مسیر جدش حرکت خود را آغاز کرد. حسین(ع) ابتدا از گفت وگو با معاویه و یزید شروع کرد، اما روش گفت وگو برای هدایت دشمنان مؤثر واقع نشد. او با اینکه می دانست کشته می شود اما خویشتن را در راه عقیده به خطر انداخت و به سمت کوفه خارج شد تا حرکت و جنبشی در بدنه جامعه ایجاد کند.

شفقنا در گفت وگو با آیت الله یوسفی غروی، استاد برجسته تاریخ اسلام، حوادثی که در دهه اول محرم رخ داد و آنچه بر امام حسین(ع) گذشت را با استناد به اخبار معتبر تاریخی مورد بررسی قرار داد.

 

وقایع روز اول محرم و علت سوگواری شهادت امام حسین(ع) پیش از وقوع حادثه  

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا به بیان اخبار معتبر مربوط به روز اول محرم پرداخت و اظهار کرد: در بیان حوادث و جریانات ۱۰ روز دهه اول محرم الحرام یا به تعبیری دهه عاشورا باید بگویم که در روز اول حادثه خاصِ مشخصی در تاریخ معین نشده است. در تاریخ ذکر شده که روز دوم محرم امام حسین(ع) به سرزمین کربلا رسیدند. بنابراین شاید مناسب باشد که در روز اول محرم راجع به اصل ملاقات یا برخورد امام حسین(ع) با «حربن یزید ریاحی یربوعی تمیمی» که سرکرده هزار سواره نظام عمدتاً از قبیله بنی تمیم عراق بود، بپردازیم.

او ادامه داد: قبیله بنی تمیم یکی از دو قبیله بزرگ کوفه بودند که بیشتر تشیع در میان آنها رواج داشته لذاست که می بینیم حربن یزید از میان آنها، توبه می کند و متمایل به سوی امام حسین(ع) و شهادت در رکاب آن حضرت می شود. ابن زیاد «حصین بن تمیم تمیمی یربوعی» را بعد از اینکه وارد کوفه شد به عنوان رییس پلیس خود برگزیده بود و لذاست که او از قبیله خود، حربن یزید تمیمی را برای پیشتازی به سوی امام حسین(ع) انتخاب کرد. به حر مأموریت داده شد که امام حسین(ع) را محاصره کند و با حالت محاصره آن حضرت را به اجبار وارد بر عبیدالله بن زیاد در کوفه کند.

استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: آنطور که در خبر معتبر آمده است، وقتی حر با امام حسین(ع) ملاقات کرد، مأموریت خود را خدمت امام حسین(ع) چنین عرض کرد بنابراین مناسب ترین خبر مربوط به ملاقات امام حسین(ع) با حربن یزید ریاحی همین خبر است.

یوسفی غروی در مورد علت سوگواری شهادت امام حسین(ع) از روز اول محرم، اظهار کرد: گرچه شیعه از قدیم براساس سنت عرفی جاری در بزرگداشت یا احترام به درگذشتگانشان عمل می کردند و به طبع قبل از درگذشتشان مجلس سوگواری گرفته نمی شد و مجلس سوگواری برای پس از درگذشت بوده است، اما برخلاف این سنت و عرف جاری، شیعه از سوی امامان معصوم، از امام چهارم زین‌العابدین(ع) تا امام یازدهم امام حسن عسگری(ع) همچنان دعوت به برپایی نشست های یادآوری امام حسین(ع) می شدند و در این میان خبر معتبری از مرحوم شیخ صدوق متوفی ۳۸۰ هجری است (شیخ صدوق دومین عالم بعد از شروع دوران غیبت کبری است که قبل از ایشان مرحوم شیخ کلینی بوده و پس از ایشان هم مرحوم شیخ مفید و پس از آن علمای شیعه یکی پس از دیگری به عنوان مراجع وقت به علل و عواملی تعیین شدند) مرحوم شیخ صدوق از حضرت موسی بن جعفر کاظم(ع) به نقل از فرزند ارجمندشان امام رضا(ع) آمده است که «کَانَ أَبِی» پدرم امام موسی بن جعفر اینگونه بود که وقتی هلال ماه محرم دیده می شد، حزن و غم و اندوه پدرم شروع می شد و روز به روز بر حزن و غم و اندوهش افزوده می شد تا اینکه می رسید به روز عاشورا که روز عاشورا اوج حزن و غم و اندوه پدرم حضرت موسی بن جعفر(ع) بود و در این روزها خندان دیده نمی شد.

استاد برجسته تاریخ اسلام افزود: ادامه خبر گزارش بسیار گزیده و مختصری است در کیفیت شهادت امام حسین و بنا بر مشهور ۱۸ تن از هاشمیان همراه سیدالشهدا؛ به هر ترتیب این خبر موجب این شده که شیعیان و پیروان ائمه معصومین، مجالس اجابت دعوت ائمه اطهار به برپایی مجالس و نشست های یادآوری امام حسین(ع) را قبل از شهادت آن حضرت یعنی از ابتدای محرم برپا کنند و این مساله پاسخ این است که چرا شیعه برخلاف عرف جاری مردم، بزرگداشت امام حسین(ع) را بعد از شهادت شروع نمی کنند و ۹ روز قبل از شهادت شروع به عزاداری می کنند البته جواب دیگر در این باره این است که در واقع نمی خواستند بزرگداشت امام حسین(ع) مثل بزرگداشت و تجلیل هر درگذشته ای باشد.

او گفت: در تجلیل از درگذشتگان عادی مطالبی نیست که برای مردم بازگو شود و این غیر از شخصیت امام حسین(ع) است که مقصد اصلی برپایی این مجالس یادآوری قیام حضرت امام حسین(ع) و علل و عوامل و اهداف این قیام است؛ لذاست که مجالس از ابتدا منعقد می شود که این مطالب به صورت تدریجی از ابتدای مطالبه بیعت برای یزید بن معاویه از آن حضرت در مدینه منوره که موجب خروج آن حضرت از مدینه و پناه بردن به مکه شده است تا انتهای شهادت که البته تمام این گزارشات و اخبار را یک روزه نمی توان در یک مجلس تمام کرد لذاست که این مجالس را در دهه محرم تقسیم کردند تا بتوان در هر مجلسی گوشه ای از اخبار مربوط به قیام امام حسین(ع) را با یکدیگر بازگویی و یادآوری کنند.

یوسفی غروی در مورد اختصاص هر روز محرم به یکی از شهیدان کربلا، گفت: شیعیان در این دهه به عرب و عجم تقسیم شدند که هر روز از دهه را به نام بخشی از اخبار امام حسین(ع) تقسیم کردند. به عنوان مثال شیعیان فارس و ایرانی مجلس روز اول محرم را به نام اولین شهید راه امام حسین(ع)، حضرت مسلم بن عقیل برپا می کنند که اخبار نخستین شهید راه امام حسین(ع) را در نخستین روز دهه محرم بازگو کرده باشند در صورتی که از قدیم در مجالس و محافل شیعیان عرب، شب و روز اول محرم را اختصاص به بررسی و بازگو کردن اخبار ائمه اطهار(ع) در دعوت شیعیان و پیروانشان به اقامه این مجالس بوده است که انصافاً هر دو، مناسبت های درستی است.

 

وقایع روز دوم محرم و توقف امام حسین در ۸۰ کیلومتری کوفه

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا، اظهار کرد: روز دوم محرم الحرام در اخبار مقاتل معتبر امام حسین(ع) که کهن ترین آن اخباری است که شخصی به نام «ابومِخنَف، لوط بن یحیی» فرزند «سعید بن مِخنَف بن سُلیم غامدی ازدی» از قبیله ازد که دومین قبیله شیعه در عراق و به خصوص به مرکزیت کوفه بوده، عنوان شده است. «ابومِخنَف، لوط بن یحیی» حدود سال ۸۰ هجری یعنی حدود ۲۰ سال پس از شهادت امام حسین(ع) به دنیا آمد و در کوفه چشم باز کرد و دید که هنوز عده ای از قبیله خودش ازدیان هستند که در لشکر عمربن سعد بودند و در کربلا حاضر بودند و بخشی از گزارشات کربلا را دارند و هنوز در قید حیات هستند و او می تواند قلم بردارد و با اینان مصاحبه کند و گزارشات اینان از دیده های خود از کربلا را یادداشت کند و در واقع این هنگام شروع ثبت و ضبط اخبار و گزارش های کربلای امام حسین(ع) بود، البته دو عامل دیگر یعنی تقاضا و عرضه نیز مشوق ثبت و ضبط اخبار و گزارشات مربوط به واقعه کربلا بوده است.

او در مورد عرضه و تقاضایی که آن زمان عامل ثبت و ضبط حادثه عاشورا شد، گفت: یکی از عوامل قیام توابین بود که حدود ۱۰ هزار نفر با «سلیمان بن صُرَد بن الجون خُزاعی» برای خونخواهی امام حسین(ع) از بنی امیه بیعت کردند گرچه فقط ۵ هزار نفر حاضر شدند و از این ۵ هزار نفر ۲۵۰۰ نفر در شمال عراق در راه ملاقات با امویان و سربازان بنی امیه کشته شدند و ۲۵۰۰ نفر دیگر تار و مار شدند و این بار مختار پرچم را برداشت چون دید که خونخواهی و طرفداری از آل علی و فرزندان پیامبر اکرم(ص) همچنان در میان اهل کوفه زمینه دارد و لذاست که برای خونخواهی امام حسین(ع) دعوت کرد و بیش از ۱۰ هزار نفر از او اجابت کردند و حاضر شدند بنابراین مجموعاً بیش از ۲۰ هزار نفر در فاصله نه چندان زیادی در کوفه برای خونخواهی امام حسین(ع) بیعت کردند. به همین دلیل برای ابومِخنَف مسجل شد که زمینه خواسته و عرضه این مطالب، اخبار و گزارشات موجود است و کسانی که گاهی این مساله را به سقوط بنی امیه و قیام بنی العباس نسبت می دهند بی جاست و در واقع نادیده گرفتن قیام توابین و قیام مختار است و گویا از این حوادث بیش از ۵۰ سال می گذرانند تا به بنی العباس برسند و ادعا کنند که انگیزه ابومِخنَف برای جمع آوری این اخبار همان دوران سقوط بنی امیه و سرکار آمدن بنی العباس می باشد که این اشتباه است.

استاد برجسته تاریخ اسلام تأکید کرد: بنابراین نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا اخبار ابومِخنَف است و در این اخبار آمده که روز دوم محرم روز رسیدن امام حسین(ع) به کربلا همراه با هزار سواره نظام برآمده از کوفه به عنوان لشکریان زیر پرچم بنی امیه یعنی پرچم عبیدالله ابن زیاد، عامل یزید بن زیاد بر کوفه است. این لشکر بیرون آمده بودند و طبق مأموریتشان امام حسین(ع) را پیش از رسیدن به مرزهای عراق یعنی کوفه محاصره کردند البته امام حسین(ع) وارد کوفه نشد و زیر بار نرفت، اما با کمان زدن دور کوفه آمد تا به سرزمین کربلا رسید.

استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: روز دوم محرم سواری که حامل نامه ابن زیاد به حر ریاحی بود، رسید و در این نامه امر اکید عبیدالله ابن زیاد به حربن یزید ریاحی رسیده بود که هر جا این نامه من به دست تو می رسد حتی یک قدم فراتر نگذار و اجازه نده که حسین(ع) فراتر رود و او را وادار به نزول در همان جا که نامه من به دست تو می رسد، گردان.

آیت الله یوسفی غروی اظهار کرد: عبیدالله ابن زیاد در این نامه بیان کرده بود که حامل این نامه جاسوس و چشم من علیه توست که گزارش وضعیت و اطاعت تو را به من می رساند. پس از آن حربن یزید نامه را بر امام حسین(ع) عرضه داشت و جلوی کاروان امام را گرفت و ایشان را وادار کرد که در سرزمین کربلا یعنی حدود ۸۰ کیلومتر از کوفه فراتر نازل شود. بنابراین حادثه مهم روز دوم دهه محرم نزول امام حسین(ع) در سرزمین کربلاست.

 

وقایع روز سوم محرم؛ پذیرش مقابله با حسین(ع) برای رسیدن به قدرت و ورود عمربن سعد با چهار هزار سواره به کربلا

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا، اظهار کرد: حر بن یزید ریاحی با هزار سواره نظام در کربلا حضور داشت. عبیدالله ابن زیاد به لشکریان کوفه دستور می دهد که به کربلا بروند و روز سوم محرم الحرام روز رسیدن عمربن سعد با ۴ هزار سواره به کربلاست. عمر سعد فرزند سعد بن ابی‌وقاص است و سعد بن ابی‌وقاص سرکرده لشکریان مسلمانان فاتح عراق و مدائن و شهرهای اولیه ایران یعنی از مدائن به طرف گلوگاه ایران تا کوه نهاوند می باشد. در واقع پدر عمر سعد فاتح عراق بوده است.

او ادامه داد: وقتی ابتدای سرکار آمدن یزیدبن معاویه عده ای از اهل کوفه گزارش کردند که نعمان بن بشیر انصاری، حاکم قبلی کوفه نسبت به فرستاده امام حسین(ع) به کوفه سهل انگاری می کند و به شدت عمل نمی کند؛ معاویه یک کاتب و نویسنده رومی به نام سرجون بن منصور داشت و او به یزید نامه ای نشان داد که سفارش پدرش یزید در آن بود مبنی بر اینکه اگر وضعیت عراق نا به سامان شد و خواستی شدت عمل نشان دهی به ناچار عبیدالله ابن زیاد را بفرست.

استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: عبیدالله ابن زیاد فرزند زیاد بن عبید ثقفی است که معاویه او را به خود ملحق کرده بود یعنی مدعی برادری و فرزندی او بر ابوسفیان شده بود؛ و ولایت هر دو عراق یعنی کوفه و بصره را به او واگذار کرده بود، اما بعد از هلاکت او، پسرش عبیدالله ابن زیاد بر بصره حاکم بود و اکنون به اضافه بصره، حاکمیت بر کوفه را هم به او واگذار شد برای اینکه متصدی رویارویی و مقابله با حرکت امام حسین(ع) شود.

آیت الله یوسفی غروی عنوان کرد: نعمان بن بشیر انصاری به عمربن سعد حکومت بر ری با چهار هزار نیرو را وعده داده بود، وقتی عبیدالله ابن زیاد به کوفه رسید، حکومت عمر بن سعد بر ری را مشروط کرد به اینکه ابتدا رویارویی با امام حسین را به انجام و فرجام رساند و سپس بر حکومت ری برود. عمربن سعد از این جهت کراهت داشت و مایل بود که رویارویی با امام حسین را از سر خود رد کند و به همین دلیل یک شب مهلت گرفت، در نهایت به ناچار عبیدالله ابن زیاد فشار آورد که حتماً عمربن سعد باید این مأموریت را بپذیرد و او بالاخره پذیرفت و با همان چهار هزاری که آماده شده بودند به حکومت ری بروند، راه خود را از طرف سرزمین ایران به طرف کربلا منعطف کردند و امروز که روز سوم محرم الحرام است به کربلا رسیدند. بنابراین روز سوم محرم، روز رسیدن گروه اول از لشکریان کوفه برای مقاتله، مقابله و رویارویی با امام حسین(ع) بوده است.

 

وقایع روز چهارم محرم و رسیدن یکایک لشکریان اهل کوفه برای بستن راه امام حسین(ع)

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا درخصوص وقایع روز چهارم محرم الحرام اظهار کرد: در روز شمار حوادث عاشورای حسینی؛ برای روز چهارم در تاریخ حادثه خاصی و مشخصی ذکر نشده است. تنها اتفاق در امتداد رسیدن یکایک لشکریان اهل کوفه است.

استاد برجسته تاریخ اسلام ادامه داد: در روز سوم محرم چهار هزار سواره نظام با عمربن سعد به کربلا رسیده بودند و از روز چهارم تا روز نهم محرم، لشکریان دیگری به سرکردگی دیگرانی به کربلا رسیدند مثلاً «شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی» با چهار هزار نفر و دیگران تا آخرین چهار هزار نفری که به کربلا رسیدند.

او گفت: «شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلابی» از مسیحیان نصرانی شهر حیره بود، وقتی لشکریان مسلمان در فتوحات به عراق رسیدند شمر بن ذی الجوشن مسلمان شد و پدرش همچنان بر نصرانیت خود باقی ماند. شمر بن ذی الجوشن از طرف عبیدالله ابن زیاد با چهار هزار پیاده نظام در روز نهم محرم به کربلا آمدند و اتفاقاً سرکردگی یا فرماندهی میدان کارزار را اینان به دست گرفتند یا به عبارت دیگر متصدیان میدان کارزار کربلا از طرف ابن زیاد همین شمر بود .

استاد برجسته تاریخ اسلام به مجالس سوگواری شیعه عرب و غیر عرب اشاره و خاطرنشان کرد: روز چهارم محرم در مجالس شیعه عرب بیشتر یاد اصحاب امام حسین(ع) به طور کلی و به خصوص در میان اصحاب امام حسین(ع) سرنوشت حربن ریاحی را بیان می کنند. حربن ریاحی اولین سرکرده هزار سواره نظام برای رویارویی و محاصره امام حسین(ع) و رساندن او به شهر کوفه و نزد عبیدالله ابن زیاد بود. حربن ریاحی به دستور ابن زیاد امام حسین(ع) را به نزول در کربلا وادار کرد، البته در روز عاشورا تصمیم خود را گرفت و از عمر بن سعد جدا شد، توبه کرد و به امام حسین(ع) ملحق شد و امام حسین(ع) توبه او را پذیرفت و به عنوان یکی از سواران اولیه قتال کربلا و از شهدای اولیه رکاب امام حسین(ع) قرار گرفت. برخی از شیعیان عرب نیز مجالس عزاداری روز چهارم را به بیان سرنوشت «حبیب بن مظاهر اسدی» اختصاص می دهند.

آیت الله یوسفی غروی گفت: در مجالس شیعیان غیر عرب در روز چهارم به سرنوشت دو نفر از کسانی که منصوب به بارگاه امام حسین(ع) هستند، می پردازند، یکی از این افراد «عبدالله بن حسن بود» که ۱۱ سال داشت و از جمله شهیدان کم سن و سال واقعه عاشورا بود. عبدالله بن حسن یکی از فرزندان کوچک امام حسن مجتبی است که ظاهرا در وقت شهادت امام حسن(ع) یک ساله بیشتر نبوده و در روز کربلا شاید ۱۱ سال داشته است، عبدالله بن حسن در آخرین ساعات مبارزه امام حسین(ع) و افتادن بر روی زمین، در دامان عمویش امام حسین(ع) شهید شد و در مجالس و محافل ایرانیان غالب ذکر این نازدانه امام حسن(ع) را و احیاناً رقیه دختر منصوب به امام حسین(ع) را ذکر می کنند.

 

وقایع روز پنجم محرم و چهار طفلی که در کربلا به شهادت رسیدند

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا اظهار کرد: در روز شمار عاشورای حسینی برای روز پنجم دهه محرم، مساله خاصی یادداشت نشده است،  در میان شیعیان ایرانی، روز اول را به نام حضرت مسلم بن عقیل مجلس سوگواری برگزار می کنند چون ایشان نخستین شهید در راه امام حسین(ع) بوده است، اما شیعیان عرب بیشتر پنجم دهه محرم را به حضرت مسلم بن عقیل اختصاص می دهند.

استاد برجسته تاریخ اسلام ادامه داد: بر این اساس که شیعیان عرب روز پنجم محرم را به مسلم بن عقیل اختصاص می دهند، نکاتی در مورد ایشان و حوادث مربوطه بیان می کنم. مسلم بن عقیل فرزند ابوطالب بود. حضرت ابوطالب پدر امیرالمومنین چهار فرزند پسر داشت، بزرگ آنان طالب و فرزندان بعدی  عقیل، جعفرطیار و علی ابن ابی طالب بودند. عقیل برادر امیرالمومنین علی(ع) در مکه بود تا حدود سال ۹ هجرت که پیامبر اکرم(ص) قاصد جنگ تبوک بودند و به عباس پسر عبدالمطلب یعنی عمومی خودشان نامه نوشتند و او را به مدینه فرا خواندند که همراه پیامبر(ص) در جنگ تبوک مشارکت داشته باشند. عقیل بن ابی طالب از ایامی که در مکه قحطی عارض شده بود در جوار و پناه عمویش عباس بود لذا در جنگ بدر هم که عباس شرکت کرده بود، عقیل نیز همراه عباس بود.

یوسفی غروی گفت: عقیل به مدینه هجرت کرد و یکی از فرزندانشان به نام مسلم داماد عمویش امیرالمومنین شد لذا حضرت امام حسین(ع) وقتی بنا شد کسی را به عنوان وکیل، نماینده یا سفیر خود به سوی کوفیان بفرستند که وضعیت را بررسی کند و امام حسین را از نتایج وضعیت خبردار کند، مسلم بن عقیل را به تنهایی بدون اهل و عیال به کوفه فرستاد.

او اظهار کرد: زوجه مسلم، رقیه نام دارد که دختر امیرالمومنین از همسری غیر از حضرت زهرا(س) است. بنا بر اخبار وقتی به خیمه گاه امام حسین(ع) حمله کردند، دو فرزند مسلم از میان اسرا فرار کردند، اما مجدداً دستگیر شدند و به قتل رسیدند و قاتل آنان شخصی به نام حارث بن زیاد بود. براساس خبر شیخ صدوق در کتاب الامالی وقتی حارث بن زیاد سر این دو طفل که ۱۰ تا ۱۲ ساله بودند را به حضور ابن زیاد بُرد، ابن زیاد که خواست انسانیتی نشان داده باشد، بر قاتل اعتراض کرد و گفت «کسی نگفته است که این دو طفل را قتل برسانی» لذا دستور داد که حارث بن زیاد کشته شود.

یوسفی غروی گفت: خوب است که شایعه باطلی را اعلام کنیم که برخی چون حارث بن زیاد مانند نام کمیل بن زیاد، یادآور کمیل بن زیاد بوده، خیال کردند که حارث بن زیاد قاتل طفلان مسلم نیز برادر کمیل بن زیاد بوده است در صورتی که هیچ دلیلی بر صحت چنین گمانی نیست، قاتل طفلان مسلم برادر کمیل بن زیاد نبوده است. البته خبر دیگری در مورد دو طفل دیگر که این بار حضرت زینب(س) مادر این دو طفل بودند وجود دارد که خوارزمی در مقتل خود آورده مبنی بر اینکه دو فرزندان عبدالله بن جعفر بودند، در اصل اینکه دو فرزند عبدالله بن جعفر یکی محمد و دیگری عون در کربلا شهید شدند یا یکی از این دو طفل شهید شده اند، اختلاف و تردید وجود دارد. باز اختلاف است که هر دو فرزندان زینب(س) از عبدالله بن جعفر بودند یا یکی فرزند زینب(س) و دیگر از زوجه دیگر عبدالله بن جعفر بودند بالاخره بنابر این دو خبر که ذکر شد، چهار طفل کم و سن در کربلا دستگیر شدند و در سن کودکی به قتل رسیدند.

 

وقایع روز ششم محرم و شروع بستن راه آب بر روی امام حسین(ع) و یارانش بنا بر برخی نقل ها

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا اظهار کرد: در سالروز و روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی گفتیم که در روزهای پس از نزول امام حسین(ع) روز دوم محرم و نزول و رسیدن لشکریان کوفه از طرف عبیدالله بن زیاد که اولی عمرسعد با چهار هزار نفر بود، روزهای دیگر هم همین رسیدن لشکرهای متعدد اهل کوفه که هر روز حدود ۴ هزار نفر با سرکرده دیگری به کربلا فرستاده می شدند و به کربلا می رسیدند و در اطراف امام حسین(ع) بیابان را محاصره می کردند. تا روز ششم یا بنابر برخی از نقل ها در روز هفتم، شریعه فرات یعنی فرع آب فراتی که از طرف حله به کوفه سرازیر می شد، فرعی از آن به طرف کربلا می رسید و البته حربن یزید ریاحی بنا بر مأموریتی که از سوی ابن زیاد پیدا کرد اجازه نداد امام حسین(ع) نزدیک آب اتراق کند و خیمه خود را بزند لذا امام حسین(ع) با آب فاصله داشت. در واقع از ابتدای روز اول، دستور جلوگیری از آب نبود تا روز ششم یا هفتم که دستور جدیدی از ابن زیاد رسید برای جلوگیری آب از امام حسین(ع) و یاران ایشان.

او ادامه داد: البته به ادعای اینکه چون حضرت علی(ع) و اولاد علی(ع) بر خلیفه سوم عثمان بن عفان چون از بنی امیه بوده و اینان حکومت امویان هستند بنابراین مثلاً انتقام خلیفه سوم را بگیرند که خلیفه سوم در آن روزهای محاصره به جایی رسید که آب هم بر او ممنوع شد. بنا به ادعای اینکه چاه آبی در خانه او نبود یا اگر بود قابل استفاده نبود. به هر حال اینها یکی از تهمت هایی که به علی(ع) و آل علی زدند این بود که در محاصره خلیفه سوم و حتی ممنوعیت از آب، آل علی شرکت داشتند در صورتی که این خلاف مسلمات تاریخ است، و تهمتی است که معاویه زده و بنی امیه در این تهمت مشارکت داشتند و ابن زیاد به این ادعا امام حسین(ع) و یارانش را از آب کربلا ممنوع کرد.

استاد برجسته تاریخ اسلام بیان کرد: روز ششم محرم را بیشتر شیعیان عرب به نام بنی هاشم می گذرانند و ما از بنی هاشم چند نفری را تاکنون نام بردیم و مختصر خبرشان را اشاره کردیم، طفلان مسلم از بنی هاشم هستند و طفلان عبدالله جعفر چه در کربلا کشته شده باشند و چه به روش کشته شدن طفلان مسلم یعنی از اسرا بوده باشند و فرار کرده باشند و درگیر شدند و سر بریده شدن و سرهای آنها به سوی عبیدالله بن زیاد در کوفه برده شده است. این دو خبر را قبلاً اشاره کردیم که یکی خبر طفلان مسلم را مرحوم شیخ صدوق در کتاب الامالی و خبر طفلان عبدالله بن جعفر که از طرف مادر حداقل یکی از آنان فرزند حضرت زینب(س) بوده است و خبر آن را خوارزمی در مقتل خود آورده است.

او گفت: یکی دیگر از کم سن و سال های بنی هاشم که اشاره کردیم عبدالله ابن حسن فرزند امام حسن مجتبی(ع) بود که در آخر عمر آن حضرت به دنیا آمده یعنی حدود سال ۵۰ که اکنون اول سال ۶۱ هجری است و لذا گفته می شود که این فرزند امام حسن(ع) ۱۱ ساله بود و از خیمه ها به طرف مقتل امام حسین(ع) یعنی آنجایی که امام حسین(ع) بر زمین افتاده بود، خود را رساند و افتاد در دامان عمویش امام حسین(ع) و کسی را که شمشیرش اشاره به طرف امام حسین(ع) کرده بود، دست گرفت که جلوی شمشیر را بگیرد و او بی رحمانه شمشیر را فرود آورد و دست این نوجوان ۱۱ ساله را بُرید و او با دست بریده به دامان عمویش پناه آورد. البته پیش از اینکه به امام حسین(ع) برسد، امام حسین(ع) صدایش را بلند کرد و خواهرش زینب(س) را صدا زد که کودک را بگیر که به معرکه نیاید، اما زینب(س) نتوانست به او برسد و او را بگیرد، بالاخره این هم یکی دیگر از کم سن و سال های نوجوانان بنی هاشم است که در کربلا شهید شده است.

آیت الله یوسفی غروی خاطرنشان کرد: از ذکر کلی بنی هاشم در این فرصت کم عذر می خواهم و به همین مقدار بسنده می کنم.

 

وقایع روز هفتم محرم و نهادن ۵۰۰ سرباز سواره نظام دور شریعه فرات  

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع) پیش از این نیز اشاره شد به اینکه روز هفتم دستور عبیدالله ابن زیاد به عمرسعد در کربلا رسید که ۵۰۰ سرباز سواره نظام دور شریعه فرات که به طرف خیمه گاه امام حسین(ع) بود، بگذارند تا مانع رسیدن امام حسین(ع) و یاران ایشان به آب شوند بنابراین از هفتم تا عاشورا آب بر خیام حرم بسته بوده است.

او گفت: در روز هفتم دستور رسیده و محاصره فرات شروع شده و خبر معتبر طبری از هشام کلبی از ابومخنف از راویان کربلا این است که شامگاه هفتم که شب هشتم می شود یعنی شامگاه نخستین روزی که آب بر امام حسین(ع) و اصحاب و یاران ایشان بسته شد، سی نفر از اصحاب امام حسین(ع) به سرکردگی قمر بنی هاشم ابوالفضل عباس(ع) که یکی از اسباب مشهور شدن آن حضرت به سقای بنی هاشم در کربلاست، همین جریان است که هرکدام یک مشک و مجموعاً سی مشک به دوش کشیدند و در هوای تاریک و روشن شامگاه هفتم که مهتاب خیلی درخشان نیست، اما بی روشنی هم نیست، به سمت آب راه رفتند و عمرو بن حجاج زبیدی که اصالتاً از یمن و سران لشکریان کوفه بوده، گویا از قبل تعدادی از اهل کوفه که اکنون در میان یاران امام حسین(ع) بودند را می شناخت، از جمله نافع بن هلال بَجَلی؛ وقتی حجاج صدایش را بر بلند کرد که کیستید، نافع چون آشنا با حجاج بود، صدایش را بلند کرد و گفت که من نافع هستم و چون از قبل یکدیگر را می شناختند و رفاقت داشتند، حجاج گفت اهلاً و سهلاً، اما چه می خواهی؟ گفت: می خواهم از این آب بیاشامم، گفت: بخور، اما برای حسین(ع) نبر، نافع به یاران خود اشاره کرد و آنها توانستند سی مشک خود را پر از آب کنند، در این زمان حجاج و یارانش متوجه شدند که اینان یک نفر نیستند و سی نفر هستند و لذاست که حجاج دستور داد که جلوی آنها را بگیرند و اگر مانع شدند با آنها کارزار کنند و زد و خوردی شد، اما منتهی به قتل کسی نشد، البته بنا بر خبر یک یا دو نفر مجروح شدند و شاید یک تا دو نفر از لشکر دشمن کشته شد، اما به سی نفر اصحاب ابوالفضل(ع) آسیب چندان نرسید مگر همان دو نفری که مجروح شدند، و آنها این سی مشک را به خیمه های امام حسین(ع) رساندند و لذاست که شیعیان عرب شبانه روز هفتم (که شاید رجحان با این بود که شبانه روز هشتم را چون این جریان شب هشتم واقع شده) را اختصاص به ذکر حضرت ابوالفضل(ع) دادند.

آیت الله یوسفی غروی خاطرنشان کرد: البته باید تکمیل کنم که شیعیان عجم روز تاسوعا یا شبانه روز نهم محرم را به حضرت ابوالفضل(ع) اختصاص دادند چون حضرت ابوالفضل(ع) آخرین شهید پیش از امام حسین(ع) بوده است بنابراین شبانه روز عاشورا اختصاص به امام حسین(ع) دارد و یک شبانه روز قبل از آن را به حضرت ابوالفضل(ع) اختصاص دادند.

 

وقایع روز هشتم محرم و نامه عمرسعد به ابن زیاد و تلاش شمر برای جنگ با امام حسین(ع)

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا، اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی برای روز هشتم، حادثه خاصی نقل نشده، اما احتمالاً شامگاه هشتم محرم بود که عمر سعد پیشنهاد کرد با امام حسین(ع) در فاصله ای بین دو لشکر جمع شوند تا بتواند به چیزی برسد که ظاهراً ولو در حد بهانه به دستش آمد که نامه ای به ابن زیاد نوشت و ادعا کرد که حسین بن علی(ع) اعلام آمادگی کرد که خودش به طرف شام برود و خودش می داند و یزید؛ و بعید است که مورد رضایت شما نباشد و بنابراین اول این نامه تعبیر کرد که «سپاس خدایی را که آتش جنگ را که برافروخت بود یا نزدیک بود که برافروزد، خاموش کرد» و ادعا کرد که توانسته چنین موافقتی از امام حسین(ع) به دست آورد و بنا بر خبر معتبر، ابن زیاد هم تظاهر به پذیرش کرد، ولی شمر بن ذی الجوشن آنجا حاضر بود و برخواست و گفت که از حسین بن علی(ع) چنین پیشنهادی را نه شما باید باور کنیم و نه باید قبول کنید چون اگر از این موقعیت محاصره به دَر رود دیگر چیزی جلودار حسین(ع) نیست و مطمئن باشید که چنین نخواهد کرد و تسلیم یزید نخواهد شد.

استاد برجسته تاریخ اسلام ادامه داد: این یک اصل سیاسی است که اگر کسی در امور سیاسی به طرفداری از حاکم مرکزی کسی را به شدت مواخذه کرد، امیر تحت فرمان مثل ابن زیاد نسبت به یزید، نمی تواند تخلف کند چرا که فردا اگر مسامحه ای در کار منتهی به این شد که مثلاً دشمن، حاکم مرکزی از دست درآمد، مورد مواخذه قرار می گیرد که چرا تسامح، سهل انگاری کردی و به شدت عمل نکردی لذا ابن زیاد اینجا رأی را برگرداند و این بار به شمر بن ذی الجوشن گفت که خودت متصدی معرکه شو و با چهار هزار سرباز پیاده نظام به سمت کربلا حرکت کن.

یوسفی غروی گفت: با فاصله همین یک روز یعنی شب هشتم این اجتماع واقع شد، روز هشتم نامه به ابن زیاد رسید و برای روز نهم شمر به کربلا رسید و عصر نهم موجب شد که عمرسعد به طرف خیمه گاه امام حسین(ع) آمد و اعلام شروع جنگ کرد که البته امام حسین(ع) برای گذران شب عاشورا تا روز عاشورا مهلت خواست.

 

وقایع روز تاسوعا و مهلت خواستن امام حسین(ع) 

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی، اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع)، روز نهم دهه محرم الحرام سال ۶۱ هجری یعنی روز تاسوعا همانطور که قبلاً هم اشاره شد روز رسیدن لشکر «شمر بن ذی الجوشن کلابی ربابی» از کوفه است. او با چهار هزار پیاده نظام به دستور ابن زیاد به عمر سعد ملحق شد. شمر کسی است که بعد از اینکه اسلام وارد عراق شد و شهر کوفه ساخته شد، وارد شهر کوفه و از ساکنان کوفه شد.

استاد برجسته تاریخ اسلام ادامه داد: شمر همراه با نامه ای از ابن زیاد که او را نامزد جایگزینی و جانشینی عمر سعد به عنوان فرماندهی کل لشکر کوفه در کربلا کرده بود و در نامه عنوان شده بود که اگر عمر سعد دست به کار شد و کارزار با امام حسین(ع) را یکسره کرد که هیچ وگرنه اگر در این امر شک و تردید و  دو دلی و تزلزلی داشت و سهل انگاری و مسامحه می کرد، گردن او را بزن و خود متولی تمام لشکر کربلا شو.

او گفت: وقتی عمر سعد متوجه مضمون و محتوای نامه شد، او را رد کرد و اصرار بر ادامه کار داشت و لذاست که همان عصر تاسوعا روبه خیمه گاه امام حسین(ع) آورد، اما امام حسین(ع) آن شب را یعنی شامگاه روز نهم یعنی شب عاشورا تا فردای صبح دهم محرم مهلت خواستند و بالاخره موافقت با این مهلت انجام گرفت که ظاهراً نامه ای که شمر بن ذی الجوشن با خودش روز نهم محرم به دست عمر سعد رساند، نتیجه معکوس آن سعی ای بود که عمرسعد انجام داده بود که شاید گرفتار کشتار با امام حسین(ع) نشود، اما نتیجه نامه شدت عمل و دستور اکید به شمر بن ذی الجوشن شد.

استاد برجسته تاریخ اسلام افزود: وقتی شمر در مجلس عبیدالله ابن زیاد این نامه را از ابن زیاد دریافت کرد که به طرف کربلا با چهار هزار سرباز پیاده نظام بِرود، شخصی در آنجا بود که از خاندان کلبیان کوفه بود که فاطمه بنت حزّام کلابیه که البته برخی از علما نپذیرفتند که نام این خانم فاطمه باشد و به کنیه ام‌البنین اکتفا می کنند و می گویند نه اینکه نام خانم فاطمه و کنیه اش ام‌البنین است بلکه نام ایشان ام‌البنین است؛ خاندان ام‌البنین از بنی کلاب بود و شمر هم از ملحقات همین قبیله بود و شخصی که از نزدیکان خانواده یا خاندان حضرت ابوالفضل(ع) از طرف مادری بود و در مجلس عبیدالله زیاد حاضر بود بر ابن زیاد پیشنهاد کرد که اگر اجازه دهد نامه ای را به عنوان امان نامه از سوی امیر کوفه عبیدالله ابن زیاد برای برادران امام حسین(ع) فرزندان ام البنین یعنی حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش جعفر و عبدالله و عثمان نوشته شود.

او گفت: ابن زیاد اجازه داد که نامه امان نامه نوشته شود لذا شخصی که از خاندان کلبیان کوفه بود از طرف عبیدالله ابن زیاد این امان نامه را آماده کرد البته در خبر تاریخی نیامده است که آیا ابن زیاد این نامه را مُهر و امضایی کرده یا فقط مدعی دایی بودن بر این برادران داشت، از زبان ابن زیاد این امان نامه را نوشته است به هر حال این نامه را به دست شمر داد و اونامه را با خود به کربلا آورد. باز خیلی روشن نیست که آیا در همان صبح روز عاشورا شمر به خیمه گاه امام حسین(ع) نزدیک شد و صدای خود را بلند کرد یا عصر روز نهم این نامه را به نزدیک خیمه گاه امام حسین(ع) آورد و صدا زد که «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا؛ فرزندان خواهر ما» ( البته اینجا خواهر ما فقط به اعتبار اینکه ام البنین کلابیه از قبیله بنی کلاب بوده است نه اینکه خواهر به معنای واقعی کلمه باشد) فرزندان ام البنین نخواستند جواب او را بدهند، اما امام حسین(ع) فرمودند: «گرچه کافر است اما بی پاسخش نگذارید و پاسخ دهید»برخاستند و رفتند و او نامه را عرضه کرد و ابوالفضل(ع) به عنوان بزرگ براداران پاسخ داد: «آیا به ما امان می دهی و فرزند رسول خدا(ص) بی امان باشد» ابوالفضل(ع) نفرینی به او کردند و برگشتند. آن زمان امان دادن بدین معنا بود که این چهار قهرمان امام حسین(ع) را از او جدا کنند، این یک امر طبیعی است هر نفری که از اصحاب و یاران و به خصوص بنی هاشم و قهرمانانی این چنینی از اطراف امام حسین(ع) جدا شوند، برای دشمن غنیمتی است که حضرت عباس(ع) پاسخ شمر را آن چنین داد.

آیت الله یوسفی غروی در پاسخ به اینکه گفته می شود امام حسین(ع) در شب عاشورا نورها را تاریک کردند؟ گفت: در مقاتل متأخر این خبر آمده است وگرنه در اخبار معتبر چنین چیزی نیست، خبر معتبر در این زمینه یا باید از کتاب تاریخ طبری یا از مشابه آن از علمای خود ما تاریخ ارشاد مرحوم شیخ مفید باشد. شیخ مفید متوفی ۴۱۳ هجری است در صورتی که طبری صد سال پیش از شیخ مفید می زیسته است و هر دو، از کتاب مقتل هشام کلبی و او از کتاب مقتل استادشان ابومِخنَف که کهن ترین کتاب است؛ یکی از ترجمه کتابی که بنده در این زمینه به فارسی تهیه کردم «نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا » نام دارد؛ گزارش مستند مشتمل بر این نیست که حضرت چراغ خاموش کردند. این موارد تصورات متأخرین است.

استاد برجسته تاریخ اسلام در مورد یکی دیگر از مسایلی که در محافل عزاداری بیان می شود مبنی بر اینکه در شب عاشورا حضرت ابوالفضل(ع) در پشت خیمه ها قدم می زد و حضرت زینب(س) ایشان را دید و سخنانی با هم بیان کردند، اظهار کرد: اینها غالباً ساخته و پرداخته برخی افرادی بوده که در صدد گریاندن مردم بودند و چون خیلی از این اخبار در مجالس و محافل جنبه تکراری پیدا می کرده است لذا برخی در صدد بر می آمدند که در این زمینه نوآوری داشته باشند تا گریه آوری صورت گیرد لذا می نشستند و چنین تفاسیر را قائل می شدند.

آیت الله یوسفی غروی در مورد تفاوت های احتمالی درباره شهادت حضرت ابوالفضل(ع) گفت: خبر معتبر در مورد شهادت حضرت ابوالفضل(ع) همان است که مرحوم شیخ مفید عالم بزرگ شیعه بیان کرده اند، خبر معتبر ایشان در مقتل حضرت ابوالفضل(ع) این است که حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) در آخر جریان روز عاشورا به همراه یکدیگر به طرف فرات رفتند، اما دشمن میان این دو فاصله انداخت و ابوالفضل(ع) از امام حسین(ع) جدا و توسط دشمن محاصره شد و مظلومانه به شهادت رسید و امام حسین(ع) به تنهایی بازگشت و متکلف میدان کارزار شد. اما خبر مشهور با تفصیلات چگونگی رفتن حضرت ابوالفضل(ع) به مشرعه و جزییات شهادت، اینها از خبری است که کهن ترین منبع آن کتاب «مناقب» محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش ساروی مازندرانی متوفی ۵۸۵ هجری، یعنی اواخر قرن ششم هجری است، بنابراین حداقل دو قرن بعد از شیخ مفید بوده و البته ذکر سند در این خبر نیست، اما این خبر مشهور شده چون تفصیلات بیشتری داشته است.

آیت الله یوسفی غروی به منظور رفع ابهام از اینکه چرا حضرت علی(ع) نام یکی از فرزندان خود را «عثمان» نهاد، گفت: عثمان بن مظعون که احدی از شهدای اصحاب پیامبر(ص) در رکاب پیامبر(ص) بود و چون در یکی از بارهای متعدد عقد اخوت پیامبر با اصحاب شان، عثمان بن مظعون با حضرت علی(ع) عقد اخوت داشت لذاست امیرالمومنین علی(ع) برای وفاداری نسبت به عثمان بن مظعون به عنوان شهید در رکاب پیامبر(ص)، نام او را بر یکی از این چهار فرزند ام البنین گذاشت.

آیت الله یوسفی غروی در پایان اظهار کرد: بنابراین روز تاسوعا روز آخر رسیدن لشکریان کوفه به کربلا و انتهای مقدار محاصره امام حسین(ع) با لشکریان کوفه و اعلام آمادگی برای شروع جنگ بود.

 

وقایع روز  عاشورا و استواری امام حسین(ع) و وفاداری اصحاب

آیت الله یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا، اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع)، اولین حوادث در شب عاشورا و روز عاشورا ادامه مهلت خواهی امام حسین(ع) در شامگاه روز تاسوعا برای شب عاشوراست. در اخبار معتبر تاریخ به طور دقیق نیامده که امام حسین(ع) نماز جماعت را با اصحاب و یارانشان خواندند چون این مطالب برای قدیمی ها مسلم بوده و توضیح واضحات زاید شمرده می شود لذاست که در اخبار گزارشگران نیامده است، اما مسلماً اصحاب امام حسین(ع) همانطور که خبر معتبر در وقت ملاقات با حر گذشت که حتی هزار نفر سواره نظامی که همراه حر ریاحی بودند وقتی در نزدیکی های مرز بین صحرای حجاز و صحرای عراق با امام حسین(ع) ملاقات کردند و هنوز جنگی میانشان واقع نشده بود، وقتی امام حسین(ع) خطاب به حر فرمود که آیا با نماز ما نماز می گذاری یا جداگانه با اصحاب خود نماز می گذاری؟ حر مؤدبانه عرض کرد: ای فرزند پیامبر، شما نماز می گذارید و ما با نماز شما نماز می خوانیم. بنابراین نماز جماعت امام حسین(ع) با اصحاب و یارانشان یک امر طبیعی بوده است.

یوسفی غروی ادامه داد: در مهلتی که حضرت برای شب عاشورا گرفتند نمازشان را خواندند و اینکه آیا نماز مغرب و عشا را از هم جدا کردند یا با هم خواندند در اخبار نیامده است. احتمال دیگری هم هست که حتی نزدیکی های اذان مغرب (تاریک روشنی هوا) که امام مهلت آن شب را گرفته بودند، اصحاب و یاران خود را جمع کردند و خطبه ای خواندند و رفع اثر بیعت کردند که شما اگر در نظرتان هست که با من بیعت کرده اید و در نظرتان هست که به این بیعت خود پایدار و وفادار بمانید من این بیعت را از سر شما برمی داریم و شما را آزاد می گذارم که اگر مایل باشید، متفرق شوید چون اینها اکنون مرا می خواهند.

او گفت: یکی از نشانه هایی که بیشترین هدف دشمن، امام حسین(ع) بود، نامه امانی بود که شمر از ابن زیاد برای برادران امام حسین(ع) آورد، بنابراین اینها در صدد بودند به هر کسی که از امام حسین(ع) جدا می شود، امان دهند و مقصدشان این بود که هر چه می توانند از اطراف امام حسین(ع) کم کنند. لذاست که امام حسین(ع) رفع بیعت کردند و آنها را برای رفتن آزاد گذاشتند و مخیر کردند، اما آنهایی که تا آن زمان مانده بودند، احدی از آنها در شب عاشورا از اطراف امام حسین(ع) جدا نشدند.

یوسفی غروی خاطرنشان کرد: اکنون فرصتی برای یک به یک بازگو کردن کلمات پاسخگویی حاضران در کربلا نیست، اما هاشمیان که حدود ۲۰ نفر در کربلا حضور داشتند، پاسخ دادند و همچنین اصحاب و انصار و مخصوصاً نام آوران و نامداران و قهرمانان اصحاب بنا به معروف و مشهور اصحاب امام حسین(ع) برخواستند و پاسخ هایی دادند. خلاصه پاسخ ها همه اصرار بر وفاداری و اصرار بر اینکه در کنار امام حسین(ع) بمانند لذا امام حسین(ع) درباره آنها دعا فرمودند و پس از آن در خیمه خود مشغول آماده کردن شمشیرشان بودند.

استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: یکی از مفصل ترین اخبار با تمام جزئیات شب عاشورا از سوی امام زین العابدین(ع) بر جای مانده است که من بودم و دیدم و شنیدم که جَون بن حُوَی با قرائت ابیات شعری از امام حسین(ع)، مشغول آماده کردن شمشیر حضرت بود، ولی چون این اشعار مشتمل بر خبر شهادت امام حسین(ع) بود و شمشیرشان را آماده می کردند لذا حضرت زینب(س) نتوانستند جلوی خود را بگیرند و فریاد زنان وارد بر امام حسین(ع) شدند و امام حسین(ع) ظاهرا برای چنین وقت های بسیار ضروری مقداری از سی مشک آبی که شامگاه هفتم محرم آورده بودند، نگاه داشته بودند و لذاست که مقداری آب بر صورت خواهرشان حضرت زینب(س) پاشیدند و او را به حال آوردند و وصیت به صبر و بردباری و شکیبایی به حضرت زینب دادند.

او گفت: صبح عاشورا جای بیانش در این فرصت نیست و همین اندازه بگوییم که جنگ شروع شد و ابتدا امام حسین(ع) اختیار کردند که بنی هاشم به میدان جنگ بروند، اما اصحاب اصرار کردند بر اینکه آنان پیش قدم به شهادت در رکاب امام حسین(ع) باشند و بعد از تمام شدن اصحاب که حدود ۷۲ نفر بودند، این بار نوبت بنی هاشم رسید که در پیشاپیش بنی هاشم فرزندشان حضرت علی اکبر به میدان رفت و سپس یکایک دیگر بنی هاشمیان تا آخر به حضرت ابوالفضل(ع) رسید و لذاست که در مجالس و محافل شیعیان ایران بیشتر برای تاسوعا شهادت ابوالفضل(ع) را می گذرانند در صورتی که شیعیان عرب هفتم محرم را به مناسبت آب آوردن به نام حضرت عباس(ع) محافل عزاداری برگزار می کنند.

آیت الله یوسفی غروی اظهار کرد: در روز عاشورا شاید مصیبت بار ترین شهادتی که واقع شده، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) است که ظاهرا جزو آخرین شهدای بنی هاشم و کوچکترین شهدای بنی هاشم در کربلا بود و لذا بسیاری از مجالس و محافل برای روز عاشورا به جای خواندن شهادت هر شهید دیگری عمدتا به شهادت علی اصغر می پردازند. فرزند شیرخوار امام حسین(ع) در مجالس ایرانیان به نام علی اصغر شناخته می شود گرچه در مقاتل معتبر کهن به نام عبدالله فرزند امام است.

 

منبع شفقنا 1 و  2

 

 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود