کد خبر: 6308

1399/05/22 21:58

نسخه چاپی | دسته بندی: فرهنگی / مصاحبه و گزارش / تازه های کتاب و نشر / رسانه مطبوعات / چهره ها
+2
بازدیدها: 1 170

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

حجت‌الاسلام شمس از ماجرای انتشار آثار علامه طباطبایی تحت نظر مرحوم خسروشاهی می‌گوید […]

معتمد علامه و خانواده‌اش بود

 

سید محمدهاشم نعمت‌الهی

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد کاظم‌ شمس، مدیر سابق انتشارات بوستان کتاب و مدیر کنونی انتشارات و پایگاه اطلاع‌رسانی کتاب ناب است. بهانه دیدار ما انتشار آثار علامه طباطبایی تحت نظر استاد خسروشاهی است. مجموعه آثار بسیار ارزشمندی که کاظم شمس در بوستان کتاب منتشر کرد.

 

_ شما در زمینه بازآفرینی آثار مرحوم علامه طباطبایی همکاری نزدیکی با مرحوم خسروشاهی داشتید. جرقه اولیه تدوین آثار علامه چطور زده شد؟ ایده اولیه با چه کسی بود و پیشنهاد چگونه مطرح شد؟

 

من تا بیست سالگی در مشهد بودم و به دلیل حضور در خانواده‌ای روحانی و مذهبی از سنین نوجوانی مشغول مطالعه بودم. کتاب‌هایی که در دهه چهل و پنجاه منتشر می‌شد از قم می‌آمد. این کتاب‌ها از دارالتبلیغ و از موسسه در راه حق و... می‌آمد. من در سیزده چهارده ‌سالگی کتاب‌های آیت‌الله مکارم شیرازی را  زیاد می‌خواندم ولی تا آن سن حتی نمی‌دانستم که ایشان روحانی هستند. مجلاتی هم آن زمان منتشر می‌شد، مانند «پیام شادی» که مثل مجلاتی بود که امروز برای کودکان منتشر می‌شود. مجله «نسل نو» بود که سردبیر آن آقای خسروشاهی بود و برای نوجوانان منتشر می‌شد و مقداری برای من در آن سن سنگین بود و بعد «مکتب اسلام» که برای بزرگسالان بود.

اما پاسخ به این پرسش شما نیازمند دو مقدمه است. من اواخر سال 73 و در پایان دی‌ماه مسئولیت انتشارات بوستان کتاب را بر عهده گرفتم و چند موضوع را در ابتدای کارم مدنظر قراردادم. یکی از موضوعات این بود که کتاب‌های حکمت و کتاب‌های فلسفی و عرفانی بزرگان حوزه را که سال‌ها قبل تألیف و منتشر شده و یا تألیف شده و منتشر نشده است به شکل جدی مورد توجه قرار بگیرد.

 26 سال قبل هنوز وضعیت به این شکل نبود، این آثار اگرچه در حوزه مورد اقبال و توجه حوزویان بود، اما دانشگاهیان کمتر به آن می‌پرداختند. جایگاه این آثار در حوزه‌‌های علمیه جایگاه والایی بود و با توجه به اهمیت مسائل عقلی در اعتقادات و دفاع از تفکر شیعی مورد مراجعه علما و بزرگان حوزه بود.

هنوز سال 73 تمام نشده بود و من در اوایل مسئولیتم در انتشارات بوستان کتاب بودم که همراه با حجت‌الاسلام والمسلمین رضا مختاری نزد علامه حسن‌زاده آملی رفتیم. یکی دو مورد از آثار علامه قبل از من، در بوستان کتاب چاپ شده بود. من بازآفرینی آثار ایشان را مدنظر داشتم، چون آقای مختاری با ایشان ارتباطی داشتند، خدمت ایشان رفتیم و من اصل قضیه را به ایشان توضیح دادم که به شدت مورد استقبال ایشان قرار گرفت. اولین آثاری که به صورت مجموعه درآمد آثار ایشان بود که نزدیک به 30 اثر از ایشان منتشر شد.

در نوروز همان سال(1374) هم به مشهد مشرف شدم و نزد مرحوم آقای سید جلال آشتیانی رفتم هر دو بزرگوار با مرحوم ابوی من هم دوره بودند و به دلیل همین ارتباط، این پیشنهاد بیشتر مورد اعتماد آن‌ قرار گرفت. به یاد دارم، مرحوم آشتیانی چند بار گفتند: با توجه به اینکه تو ریسک کرده‌ای و وارد این عرصه شده‌ای من کتاب‌هایی را به تو می‌دهم که فروش بهتری داشته باشد؛ آقای حسن‌زاده هم همین‌طور بودند. چون هر دو بزرگوار آثار سنگین نظری داشتند و مسائل به صورت بسیار تخصصی بود، مخاطب خاص داشت و کتاب‌ها حجم سنگینی داشت و هزینه چاپ آن بالا بود و طبیعتاً ممکن بود برگشت پول نداشته باشد.

مجموعه‌های دیگری از سایر بزرگان نیز به همین صورت به این مجموعه ها اضافه شد که باعنوان "فروست" ها منتشر می شد، شاید تا آخر به بیش از بیست فروست رسید.

 

به عنوان مقدمه دوم عرض می‌کنم که یکی از نکات مورد توجه جدی من در آنجا، توجه ویژه به‌ حق‌التألیف بود. یعنی من قبل از اقدام به تجدید چاپ کتابهایی که قبل از من منتشر شده بود، به این نکته توجه می‌کردم که قرارداد مشخصی با مؤلف دارد یا نه؟ اگر قراردادی وجود نداشت پیگیری می‌کردم و به سراغ مؤلفان یا ورثه آن‌ها می‌رفتم تا پس ازانعقاد قرارداد اقدام به بازچاپ شود.

در مورد کتاب‌های علامه طباطبایی که قبلا تعدادی ازانها درانجا منتشر می شد، متوجه شدیم که قراردادی وجود ندارد. در آن زمان هر دو آقازاده علامه در قید حیات بودند. دختر خانم‌ها هم بودند و من توانستم با فرزند شهید قدوسی_ آقای محمدحسین قدوسی_ ارتباط بگیرم. آقای قدوسی گفتند که این کار عملا مقدور نیست و مقداری از اختلافات درون خانواده گفتند و متوجه شدیم که تقریباً برای ما هم امکان ندارد که این کار را بکنیم.

ایشان حتی باتاسف بیان کرد که مرحوم علامه همسایه‌ای داشتند و پاسبانی در همسایگی ایشان بوده، یک‌بار نزد علامه می‌آید تا برای او استخاره‌ای بگیرد و بار دوم و ... و در نهایت ایشان قرآنی می‌آورد تا موارد استخاره روی آن نوشته شود و علامه قبول می‌کند. ظاهراً ایشان چندسال بعد رحلت علامه به خانواده ایشان مراجعه می‌کند، می‌گوید من می‌خواهم از این محله بروم و می‌خواهم این قرآن را بفروشم. متأسفانه کسی توجهی نشان نمی‌دهد و دنبال نمی‌کند و معلوم نمی‌شود این قرآن چه می‌شود. حتی قرار بود منزل علامه نیز به فروش برود که آیت‌الله سبحانی اقدام کردند و منزل ایشان خریداری شد و به شکل فعلی باقی ماند.

من در این فضا دائماً مترصد کسب راهی بودم تا بشود کتاب‌های علامه را به صورت مجموعه اثار ایشان منتشر کرد. از سال 61 و زمان شروع تفسیر آیت‌الله جوادی آملی و حتی قبل‌تر از آن، به خدمت ایشان می‌رفتم و لطف زیادی به من داشتند و برای پیگیری جدی‌تر موضوع به عنوان مسئول بوستان کتاب، به ایشان و آیت‌الله حسن‌زاده نامه نوشتم و خواستار مداخله شدم تا بتوانیم این کار را انجام بدهیم. به نامه پاسخ داده نشد. به سال 76 رسیدیم، در سال پایان دولت آقای هاشمی من به عنوان ناشر برگزیده معرفی شدم. جایزه آن یک عمره بود. سفر عمره آن سال با کنفرانس اسلامی که در حدود آذر و دی در تهران برگزار شد هم‌زمان بود و من به عمره مشرف شدم. در مکه به صورت تصادفی خدمت آیت‌الله جوادی آملی رسیدم و دیدار شیرینی داشتیم. آنجا در مورد جواب نامه صحبت شد و ایشان رو به کعبه برای من دعا کردند و گفتند ان‌شاءالله به‌حق همین صاحب بیت در این راه کمک شوید، چون ایشان به قرآن خدمت بزرگی کردند.

هر دو شخصیت از بزرگوارانی هستند که نمی‌خواستند مسائلی را مطرح کنند و من بعداً فهمیدم. با آقای حسن‌زاده کمی راحت‌تر بیان کردند و ایشان ضمن دیداری، اجمالی از برخی اختلافات گفتند و گفتند که اگر حرف ما اثر می‌داشت دخالت می‌کردیم.

 

  • و ماجرای آشنایی شما با آیت‌الله خسروشاهی چطور اتفاق افتاد؟

در سال های دهه 70 واوایل 80 ساکن مدینه العلم بودم، در آن ایام به این دلیل که ارتباطی با کتاب داشتم از من خواسته بودند که به کتابخانه مدینه‌العلم آقای خویی نظارت داشته باشم. به همین دلیل بعد از ظهرها یکی دو ساعت به آنجا می‌رفتم. یک روز به کتابی از آثار علامه به نام « بررسی‌های اسلامی» برخوردم که تازه توسط مرحوم خسروشاهی منتشر شده بود. همراه با یادداشتی به قلم ایشان با این عنوان ‌که این آثار در اختیار من بوده و ... مشاهده این کتاب و یادداشت مرحوم خسروشاهی برای من به‌مثابه یک هدیه و جرقه ذهنی بود.

ایشان ساکن قم نبودند و در تهران اقامت داشتند، الان یادم نیست چطور توانستم با ایشان ارتباط گرفتم، گویا ما دو گمشده ای بودیم که  همدیگر را پیدا کردیم. چون ایشان هم به دلیل محدودیت مالی نمی‌توانستند دست به چنین کاری بزنند. ایشان لطف کردند و یک‌بار حضوری به دفتر بوستان کتاب تشریف آوردند و به من گفتند که من چنین اجازه‌ای را از خود علامه دارم و می‌توانیم مجموعه آثار ایشان را منتشر کنیم و با ارتباطی که با ورثه دارم و مورد قبول بستگان ایشان هستم، مشکلی هم نخواهد بود.

ما با ایشان به عنوان نماینده ورثه قراردادی منعقد کردیم.

 

_ رابطه آیت‌الله خسروشاهی با علامه طباطبائی چگونه بود؟ شاگردشان بودند یا ارتباط شخصی داشتند که اینقدر مورد اعتماد علامه و خانواده‌شان بودند؟

ایشان شاگرد علامه بودند، بارها و بارها در جلسات حضوری و مناسبتی از ایشان شنیدیم که می‌گفتند: گاهی علامه با من تماس می‌گرفت و می‌گفت من فلان چیز را می‌خواهم و من شبانه تهیه می‌کردم و یا اگر داشتم خدمت ایشان می‌بردم. چون منازلشان به هم نزدیک بود. ایشان حوالی ممتاز و مرحوم علامه آن طرف صفائیه ساکن بودند و از طرفی همشهری و هر دو تبریزی بودند. بررسی های اسلامی که مجموعه مقالات علامه است، ایشان در زمان حیات علامه منتشر کرده بود.

 

_ برگردیم به اصل موضوع!

قضیه به این صورت شکل گرفت و ما به‌سرعت شروع کردیم. ایشان روی تنظیم آثار علامه زحمت بسیاری کشیده بودند، گرچه برخی از این موارد آثار تألیفی خود علامه بود و احتیاج به کار کردن زیاد نداشت ولی برخی از آثار را مرحوم خسروشاهی تنظیم کرده بودند و بیش از بیست وچند اثر از آثار علامه یکی بعد از دیگری منتشر شد.

در سال آخری که من در آنجا بودم به دلیل اقبال زیادی که نسبت به آثار علامه در مقایسه با بقیه آثار وجود داشت، با مرکز تحقیقات اسلامی نور وارد قرارداد شدیم و در سال‌های 88 و 89 مجموعه آثار علامه در قالب سی‌دی نیز منتشر شد. نمی‌دانم که دوستان بعد از ما توانستند کار را به این شکل ادامه بدهند یا نه.

مجموعه آثار خود آقای خسروشاهی نیز به صورت جداگانه در فروست دیگری منتشر شد. ایشان آثاری از خودشان و یادنامه علامه امینی واثری از پدرشان را نیز آوردند که جزو مجموعه آثار ایشان قرار گرفت و این کارها بسیار مورد اقبال مخاطب بود.

در اواسط کار و در سال‌های 81 و 82 من در نمایشگاه کتاب قدم می‌زدم. در آن زمان شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت و چهره‌ها به این صورت شناخته شده نبودند. من از مقابل غرفه انتشارات مولا رد می‌شدم و کسی به سراغ کتابی فلسفی آمده بود و متصدی غرفه مولا گفت نداریم و بنده خدا پرسید کجا می‌توانم پیدا کنم و فروشنده گفت به بوستان کتاب برو شاید داشته باشند. من آنجا ایستاده بودم و غرفه‌دار هم من را نمی‌شناخت. آنجا به نظرم رسید که شاید آن برندی که من می‌خواستم ایجاد کنم بحمدالله ایجاد شده است و جایگاه خود را در بین اصحاب نشر پیدا کرده است.

 

_ خب سوال مهم این است که آقای خسروشاهی دقیقاً چه کاری روی آثار علامه انجام دادند؟ مگر آن آثار کامل و نهایی نبود؟

 

باید گفت که اگر ایشان نبودند طبیعتاً این کار اتفاق نمی‌افتاد. اولاً ارتباط برقرار نمی‌شد. ایشان حلقه‌ واسطی شدند که توانستند این را به فعلیت برسانند. من از مواردی اسم نمی‌برم که در خصوص این آثار به شکایت کشید، ولی من باز توانستم با کدخدا منشی ودخالت ایشان موضوع را حل کنیم، چون اگر شکایتی صورت می‌گرفت دادگاه‌ در اولین اقدام جلوی انتشار را می‌گیرند تا ماجرا حل شود.

برخی از آثار مثل بررسی های اسلامی، هم توسط آقای خسروشاهی تدوین‌ شده بود. یعنی مجموعه بررسی‌های اسلامی مجمعه مقالات علامه را ایشان به صورت مجموعه مقالات تنظیم کرده بودند. ولی در مورد بقیه، کار تدوین نداشت ولی زحمت اماده سازی تایپ و نمونه خوانی و..را ایشان عهده داربودند. البته ما در بوستان کتاب، متن را ویرایش می‌کردیم و این در مورد آثار علامه نیز انجام شد ولی مطلقاً در محتوای نگارشی دخالت نمی‌شد. البته مقداری از این کارها توسط آقای خسروشاهی انجام شده بود که ما تکمیل کردیم. ایشان زحمت می‌کشیدند و فایل آماده‌ شده به ما می‌دادند. ما طبق همان شیوه نامه ای که داشتیم عمل می‌کردیم و ایشان قبول می‌کردند.

 

_ چه لزومی داشت ایشان در مسیر انتشار آثار علامه و سایر بزرگان قدم بردارند، با وجود آن‌که مشغله‌های فراوانی هم داشتند.

 

از باب ارادت شاگرد به استاد و مسأله حق استاد بر شاگرد. علاقه مرحوم خسروشاهی بیشتر به تاریخ ونهضت های اسلامی جهان اسلام بود. در کتاب‌هایی نیز که قبلاً از ایشان منتشر شده، ندیدم که علاقه خیلی خاصی به فلسفه، عرفان و این‌ها داشته باشند. ولی روی علایق شخصی و به دلیل ارتباط و اعتمادی که با علامه داشتند این کار را انجام می‌دادند.

 

_ می‌دانیم که فلسفه مخالفان خاص خودش را دارد. در انتشار آثار علامه احیانا با چه موانعی از این دست روبرو شدید؟

 

اوایل و در مورد آثار آقای حسن‌زاده و آقای آشتیانی مخالفت‌هایی به شکل‌های مختلف و بسیار جدی‌ مطرح می‌شد. با توجه به جایگاهی که بوستان کتاب داشت و مورد احترام مراجع بود، باز هم از برخی بزرگان صحبت‌هایی می‌شنیدیم اما واکنش‌ها خیلی شدید نبود و من از کنار آن‌ها رد می‌شدم. اما به یاد دارم یک‌بار در مورد آثار آقای حسن‌زاده، فردی که در اصفهان مجله دارد و بسیار تندوتیز است، روزی زنگ زد و تهدیدهایی جدی کرد. درباره علامه‌ حسن‌زاده تعبیر زشتی به کار برد و گفت اگر انتشار آثار این شخص را ادامه بدهی من تکلیف شرعی خود را نسبت به تو انجام می‌دهم.

آقای ربانی نیز که هم‌اکنون مدیر مرکز خدمات حوزه‌های علمیه هستند و در آن زمان مدیر دفتر تبلیغات اسلامی بودند، گفتند این فرد در مشهد من را دیده و گفته که شما را نصیحت ‌کنم وگرنه ما تکلیف شرعی خود را نسبت به او انجام می‌دهیم. در آن زمان در مورد آثار تفکیک و نقد آن نیز منتشر می شد.

سه نوبت نیز با آیت‌الله سیدان حرف زدم و به یاد دارم که یک‌بار در سفر حج خدمت ایشان درباره انتشار آثارشان صحبت کردم. حضرت آقای سیدان از کسانی هستند که امکاناتی از قبل از انقلاب داشتند و طلبه‌های مشهد ایشان را به عنوان کسی که از نظر مالی امکاناتی دراختیار دارد، می‌شناسند. ایشان گفتند: چیزی می‌گویم، شاید باور نکنی! ولی من پول ندارم که این‌ها را منتشر کنم. تا این را گفتند، گفتم حاج‌آقا پول لازم ندارد، ما تمام هزینه‌ها را می‌دهیم و کتاب را منتشر می‌کنیم و حق‌التألیف شما را نیز می‌پردازیم. ایشان سه بار گفت: چشم.

دراوایل دهه80 کتابی در نقد نظریه تفکیک از دکتر ارشادی‌نیا منتشر کردیم. ایشان رئیس دانشگاه آزاد سبزوار بود. این کتاب، پایان‌نامه ‌ایشان بود و استاد راهنمای این کار خود آقای سیدان در دانشگاه امام صادق(ع) بودند وقتی من این کتاب را منتشر کردم، برخوردهای زیادی با اثر شد. از طرف آقای حکیمی و...به آقای ربانی و کسان دیگر گلایه‌هایی شد. آقای ربانی به من زنگ زدند که چرا این کتاب را منتشر کردید و من گفتم که ما برای تعاطی فکری منتشر می‌کنیم و...

به یاد دارم در یکی از دیدارهایی که طلاب با مقام معظم رهبری داشتند، آقای احمد عابدی در آن جلسه وقتی می‌خواستند از رشد حوزه برای مقام معظم رهبری بیان کنند، اسم نبرده بود ولی گفته بودند ناشری در قم هست که هم آثار فلسفی و هم نقد آثار فلسفی را منتشر می‌کند.

دکتر یحیی یثربی قبلاً شاگرد علامه و معمم بود و امروز ضد عرفان شده است و البته فلسفه را همچنان قبول دارد، مجموعه‌ای به نام عیار نقد با پنج ‌تا شش مقاله نوشت. ازجمله نقدی بسیار جدی که بر یکی از آثار آقای جوادی آملی منتشر کرده بود. ایشان کتاب را آورد و ما منتشر کردیم. ایشان بعد از انتشار کتاب به من گفت خیلی جگر داری. گفتم چرا؟ گفت: من این کتاب را به انتشارات دانشگاه تهران بردم و قبول نکردند و گفتند ما جرات نمی‌کنیم.

حالا به سؤال شما برمی‌گردم. ما هم دیدگاه نظری و هم نقد آن را منتشر می‌کردیم. به همین دلیل این احساس وجود نداشت که جانب‌دارانه رفتار می‌شود. بنای کار ما بر این بود، تلقی اغلب نیز همین بود. حتی یک‌بار وقتی ابوی من می‌خواستند کتاب «امر بین الامرین» را که در رد جبر و تفویض است و اثبات امر بین الامرین است تدریس و تألیف کنند، یکی از آثار علامه حسن‌زاده را از من خواستند. من آن اثر را آوردم،‌ ایشان کتاب را دیدند و چون آن را مستلزم جبر می‌دانستند، ناراحت شدند و به من گفتند چرا این اثر را منتشر کرده‌اید. در جواب ایشان گفتم بدون انتشار این کتاب، شما چگونه می‌توانستید آن را نقد کنید، باید کتاب در دسترس باشد تا به آن ارجاع بدهید و نقد کنید.

اعتراضات در این حد بود. ولی فضا به سنگینی الآن نبود. امروز این جریان قدرت بیشتری گرفته و برخوردهایشان شدیدتر شده است. مجله‌ای در اصفهان منتشر می‌شود و قبلاً حتی مجوز نداشت و نمی‌دانم امروز مجوز گرفته است یا نه. این مجله با صراحت به بزرگان اهانت می‌کرد. یعنی حتی از آیت‌الله سبحانی که به عنوان چهره‌ای اصولی و فقهی شناخته می‌شود و آثار بسیاری در این زمینه دارند با تعابیری تند یاد می‌کردند و می‌گفتند چرا در فلان نوشته چنین گفته‌اند.

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

انتشار ویژه نامه خیمه یادکردی مرحوم استادسیدهادی خسروشاهی ره

 

شمارهٔ ۱۳۶ ماهنامهٔ #خیمه منتشر شد

مروری بر تیترهای این شماره          سخت‌ترین دوران در تجربۀ دينداری و دينمداری • باید از اجبار در دینی‌کردن جامعه دست برداریم • آخوند محلۀ موادفروش‌ها • آرزو دارم روضه‌خوان امام حسین(ع) • لیسیدن ضریح و توطئۀ ترامپ • کرونا از سنخ عذاب الهی • به خدا تهمت نزینم • دین قرار نیست مشکلات پزشکی را حل کند • داستان‌های ما زنگ دیکته است، داستان‌های آن‌ها زنگ تفریح

تهران/ کتاباسم (انقلاب) (۶۶۹۷۶۵۷۲)
تهران/ کتابفروشی کیهان (۶۶۴۰۳۴۷۹)
قم/ کتاب مطبوعات شهر (ایوب) (۳۷۷۴۴۰۱۵)
مشهد/ کتابفروشی امام (۳۸۴۳۰۱۴۷)
اصفهان/ هیأت ام‌الحسنین (۰۹۱۳۰۱۱۴۶۹۰) آقای سلمانی
کتابخوان طاقچه (taaghche.ir)
سفارش واتس‌اَپی (۰۹۰۲۸۲۴۲۹۸۱)

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود