تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- چابک سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- تمدید مهلت ارسال آثار به چهلودومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
- انتصاباتی ارزشمند در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
- نگاهی به برنامه های وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در دولت چهاردهم
- مصوبات جلسه 660و661 هیات انتخاب و خرید کتاب
- خرید کتاب، پس از حدود2سال تعطیلی خرید! سیدمحمدکاظم شمس
- کارنامه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ در دولت سیزدهم
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
- بررسی برگزاری نمایشگاه حضوری 1401
- مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران و اعضای هیئت علمی چهاردهمین دوره جایزه جایزه ادبی جلال آلاحمد منصوب شدند
- انتصاب مدیر کل تازه دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1395/02/18 12:24
واكاوي هدف بعثت انبيا در آراي آيتالله جوادي آملي و مهندس بازرگان
هدف بعثت: خدا يا قدرت؟ بازرگان درباره اهداف بعثت، ابتدا معتقد به صحت حکومت و ايدئولوژي اسلامي شده و اين امر را يکي از اهداف بعثت پيامبر اسلام معرفي ميکند اما در سالهاي پس از انقلاب، بعثت […]
هدف بعثت: خدا يا قدرت؟
بازرگان درباره اهداف بعثت، ابتدا معتقد به صحت حکومت و ايدئولوژي اسلامي شده و اين امر را يکي از اهداف بعثت پيامبر اسلام معرفي ميکند اما در سالهاي پس از انقلاب، بعثت را متوجه امور اخروي دانسته و حکومت را صرفا از آن مردم معرفي ميکند که ارتباط مستقيمي با شؤون پيامبري ندارد.
آيتالله جوادي آملي اهداف بعثت انبيا را تزکيه از شرک و تعليم يکتاپرستي و احکام ديني معرفي مينمايند، اما دسترسي به قدرت را يکي از لوازم اجراي احکام الهي ميدانند و معتقد است هدف پيامبران تنها در جامعهاي در شکل کامل خود به نتيجه ميرسد که حکومت در دست واليان الهي باشد.
آيتالله جوادي آملي اگر چه اهداف بعثت انبيا را همان كه در آيات قرآن كريم ذکر شده است، يعني تزکيه از شرک و تعليم يکتاپرستي و احکام ديني معرفي مينمايند، اما دسترسي به قدرت را يکي از لوازم اجراي احکام الهي ميدانند و معتقدند اساسا هدف پيامبران تنها در جامعهاي در شکل کامل خود به نتيجه ميرسد که حکومت در دست واليان الهي باشد.
اهداف بعثت انبيا يکي از مباحث تأمل برانگيز براي متفکران جهان اسلام است. به راستي خداوند چرا پيامبرانش را مبعوث کرد؟ پاسخ به اين سوال ميتواند تبعات کلاني را در نظام يک انديشه رقم بزند. خصوصا اگر بخواهيم نتيجه اين بحث را در انديشه سياسي تعميم بدهيم. آيا پيامبران مبعوث شدند تا حکومت را در دست بگيرند و از اين رهگذر انسان را به سعادت برسانند؟ يا اساسا حکومت حقي است که به خود مردم عطا شده و پيامبران را با آن کاري نيست، مگر آنکه خود مردم بخواهند؟ در ادامه به بررسي اين بحث از نظر دو نويسنده برجسته شيعي يعني آيتاللهالعظمي جوادي آملي و مرحوم مهندس مهندس بازرگان ميپردازيم. از آن رو که اين ايده مهندس بازرگان تأثيرات عميقي بر جامعه فکري ما در دو دهه اخير گذاشته است، لازم ديديم آن را واکاوي کنيم.
مهندس بازرگان در دو گام گام اول: بعثت و ايدئولوژي مرحوم مهندس بازرگان در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي يعني در جشن مبعث سال 1345 در سخنراني خود با عنوان «بعثت و ايدئولوژي» که بعدها به صورت کتاب منتشر شد، درباره لزوم برآمدن ايدئولوژي از دين سخن گفت. بازرگان در اين سخنراني پس از بررسي سير تکامل ايدئولوژيهاي غير ديني، و جمعبندي اصول باقيمانده اين ايدئولوژيهاي ساخته بشر، با استناد به آيه 164 سوره آل عمران[1] تصريح ميکند: «قسمت اعظم آنچه اساس و مشترکات ايدوئولوژيها است به نحوي در آيه منعکس است.»[2] بازرگان در اين سخنراني ضمن مردود دانستن اعتراض کساني که معتقدند گرفتن ايدئولوژي از دين، عملي ارتجاعي است، حساب دين اسلام را از ديگر اديان جدا دانسته و تجربه تاريخي متفکران غربي را متأثر از تجربه مسيحي ميداند و ميگويد: «غالب روشنفکران ما معلومات و نظريات خود را به طور مستقيم يا غير مستقيم از سرچشمههاي غربي کسب کردهاند و کمتر توجه ميکنند که وقتي اروپاييها از مضار يا مزاياي دين و آثار آن صحبت ميکنند، مبناي ذهني و تجربي آنها صرفا ديانت و روحانيت مسيحي است. ولي نويسندگان و به قول خودشان متفکرين ما آن استدلالها و استنتاجها را عينا به دنياي اسلام و مشرق زمين تعميم و تطبيق ميدهند».[3] بازرگان سپس تصريح ميکند: «در اسلام از قدم اول، ايمان و عمل توأم بود و دين و سياست پا به پاي هم پيش ميرفت. قرآن و سنت سرشار از آيات و اعمال مربوط به امور اجتماع و حکومت هستند و عليالخصوص شيعه که اگر يک طرف اوراق تاريخ آن را معتقدات مربوط به امامت و عدالت و پارهاي فروع جزئي تشکيل ميدهد، طرف ديگر يعني صفحات مقابل را شهادت امامان و بزرگان شيعيان که ناشي از خصومت دستگاههاي خلافت و سلطنت در برابر مقاومتهاي پيوسته اين اقليت مبارز است، پر ميکند. سکه تشيع اگر يک روي آن ديني و فکري است، روي ديگرش سياسي و اجتماعي بوده و تا ظهور دولت حقه امام زمان ادامه خواهد داشت».[4] بازرگان البته تأکيد ميکند که ايدهاي که او به دنبالش است، تبعيت دولت از مؤسسات مذهبي نيست بلکه او به دنبال پيروي مردم از دين است. وي ميگويد: «ما ميگوييم ايدئولوژي انسان بايد از مباني خداپرستي الهام بگيرد و از دريچه يا ديدگاه الهي به دنيا نگاه کرد و مردم را اداره کند نه آنکه اختيار حکومت را به دست متوليان مؤسسات مذهبي به هر کيفيت و درک و رفتاري که دارند، بسپاريم و اطاعت کورکورانه را باب کنيم.»[5] بازرگان در بخش سوم سخن خود به تبيين مباني و اصول ايدئولوژي اسلامي ميپردازد و بخشي از اصولي را که در ايدئولوژي اسلامي اساس اداره حکومت است مطرح مينمايد. اصولي همچون آزادي در انتخاب، مشورت، اطاعت و حفظ جماعت، مساوات و عدالت را مطرح کرده و نمايي از نظام مطلوب اقتصادي اسلامي را نيز مورد اشاره قرار ميدهد. مستندات بازرگان در اين بخشها تمام از آيات و روايات (خصوصا نهجالبلاغه) است. وي در عين حال تأکيد ميکند که منش سياسي امام علي(ع)، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) «نمونههاي بارز آزمايش حکومتي اسلام بودند».[6]
گام دوم: خدا و آخرت هدف بعثت انبيا چندين دهه پس از آنکه علي عبدالرازق در جهان عرب، با غير دنيوي، غيرسياسي و غيرحکومتي دانستن بعثت پيامبر اسلام، غوغايي به راه انداخته بود، مرحوم بازرگان نيز در سالهاي پس از انقلاب اسلامي از نظريه پيشين خود عدول نمود و در سال 1364 در يک سخنراني با عنوان «ناگفتههاي بعثت» توضيح داد که مسأله حکومت يا مديريت جامعه در چارچوب رسالت انبياء تصريح نشده است. وي اين بحث را در مبعث سال 1371 در سخنراني ديگري با عنوان «آخرت و خدا، تنها برنامه بعثت انبيا» پيگرفت. و پس از نقد و بررسي اين نظريه، چند هفته پيش از درگذشت خود، متن اين سخنراني را که با عنوان «بعثت و آزادي» تنظيم شده بود ارائه کرد. مجموعه سخنرانيهاي مهندس بازرگان و نقدهاي آن در کتابي با همين عنوان «خدا و آخرت، هدف رسالت انبياء» منتشر شده است. بازگشت نظريه مرحوم بازرگان به اين بود که پيامبران الهي براي اصلاح زندگي دنيايي بشر مبعوث نشدهاند بلکه هدف اصلي بعثت، وصل کردن انسان به خدا و متوجه نمودن او به آخرت و معاد و ايجاد آمادگي براي زندگاني دوباره است. چيزهايي که اساسا در حيطه فهم انساني نيست، نه اموري که بنا بر تجربه بشري به تدريج کشف شده و يا کشف خواهند شد. بازرگان مينويسد: «پيغمبران که بنا به تعريف و اعتقاد مؤمنين برانگيخته و فرستاده خدا براي انسانها هستند، عمل و رسالتشان در دو چيز خلاصه ميشود: 1. انقلاب عظيم فراگير عليه خودمحوري انسانها، براي سوق دادن آنها به سوي آفريدگار جهانها 2. اعلام دنياي آينده جاودان بينهايت بزرگتر از دنياي فعلي»[7] البته بازرگان اين نکته را هم متذکر ميشود که اين مسأله به معناي آن نيست که پيامبران به فکر اصلاح دنياي مردم نبودهاند، خصوصا آنکه دنيا و آخرت را در يک مسير ميديدهاند، اما هدف اساسي آنها اصلاح دنيا نبوده است. وي ميگويد: «اتخاذ يک هدف بالا و حرکت به سوي خيلي بالا، به معني و به منظور فراموشي و حذف اهداف ضروري و فوري سطوح پايينتر نيست، و خصوصاً اگر آن اهداف و حرکات، خود وسيله و طريقهاي براي رساندن ما به هدف اصلي اعلا باشد. پيغمبران... به هيچ وجه آخرتسازي و خداجويي را در جهت اعراض از ابعاد اصلاح و تحرک و ترقي انسان و زندگي تلقي نکردهاند».[8] بازرگان با اين مقدمات به اين نتيجه ميرسد که اساسا پيامبران به دنبال تشکيل حکومت ديني نبودهاند. خصوصا اينکه اکثر ايشان اساسا به دنبال قدرت سياسي نبوده و تعداد کمي هم که به اين قدرت دست يافتند، به درخواست خود مردم بوده است. خود اين امر نشاندهنده آن است که اين کار يکي از اهداف اصلي بعثت آنان نبوده است و تنها در جايي که زمينه حاضر بوده است، براي اجراي احکام الهي و عدل اجتماعي قدرت را پذيرفتهاند؛ اما به هيچ وجه اينگونه نبوده که خودشان به عنوان يک هدف ابتدايي به دنبال کسب قدرت بوده باشند. تفسيري که بازرگان از تاريخ پس از پيامبر اسلام ارائه ميدهد نيز بر همين اساس استوار است. وي اساس فتنه را از جريان سقيفه ميداند، اما نه به دليل اينکه خلافت به امامان شيعه نرسيد، بلکه از آن رو که خلافت به مردم نرسيد: «اولين مسأله و مصيبتي که مسلمانان بعد از رحلت فرستاده خدا در سقيفه بنيساعده با آن روبهرو و جداي از يکديگر شدند، بر سر جانشيني سياسي پيغمبر يا حکومت بر امت بود که به زودي طرفين دعوي براي مشروعيت دادن به قدرتشان و به کرسي نشاندن نظرشان، دين و خدا را وارد ماجرا کردند».[9] وي همچنين در مورد امام علي(ع) نيز اين رأي را تعميم ميدهد و حکومت ايشان را نمونه کاملي از يک «حکومت مردمي-شورايي که همان حکومت اسلامي يا حکومت الله است»[10] معرفي ميکند. وي معتقد است سخنان اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه دليلي بر اين مدعا است: «خوشبختانه به عنوان سند تاريخي خطبهها و نامههاي فراوان از او به يادگار مانده است که جامعترين آنها عهدنامه مالک اشتر؛ والي اعزامي به کشور مصر ميباشد؛ فرماني است مفصل و جامعهشناسانه، با دستورالعملها و درسهاي فراوان در آيين ملکداري و مردمداري و خدمتگزاري و با تفکيک کامل دين از سياست... .»[11] صلح امام حسن(ع) با معاويه نيز دليلي است بر اينکه خود امام(ع) معتقد بود حکومت يک مأموريت الهي يا نبوي نيست که قابليت صلح کردن و واگذاري را نداشته باشد. «اگر امام حسن(ع) خلافت را ملک شخصي و مأموريت الهي يا نبوي ميدانست، به خود اجازه نميداد آن را به ديگري صلح کند. همانطور که رسول اکرم، نبوّت و رسالت الهي را در معرض صلح و معامله يا مداهنه قرار نميداد و هيچ يک از امامان ما، امامت خود را به مدّعي واگذار نميکردند».[12] تحليلي که بازرگان درباره حرکت امام حسين(ع) ارائه ميدهد نيز بر همين اساس استوار است. وي ميگويد: « اولين حرف امام حسين و اقدامي که رأساً و شخصاً انجام داد، امتناع از بيعت با وليعهدي يزيدِ نامزد شده از طرف پدرش معاويه بود. يعني تغيير و تأسيس حکومت استبدادي.... خروج و حرکت سيدالشهداء از مدينه و مکه به کربلا و به قصد کوفه بنا به اصرار و دعوت شفاهي و کتبي انبوه سران و مردم کوفه براي نجات آنها از ظلم و فساد اموي و عهدهدار شدن زمامداري و اداره امور آنان بود. دعوتي بود صد در صد مردمي و دموکراتيک» و بر اساس خواست مردم. وي ادامه ميدهد: «جنگ و شهادت يا قيام و نهضت امام حسين و اصحاب او، علاوه بر آنکه يک عمل دفاعي صددرصد در حفظ و حيثيت اسلام و جان و ناموسشان بود، نشاني از اين حقيقت ميداد که خلافت و حکومت از ديدگاه امام و اسلام نه از آن يزيد و خلفاست، نه از آن خودشان و نه از خدا، بلکه از آن امّت و به انتخاب خودشان است.»[13] البته منظور بازرگان از تفکيک کامل دين از سياست آنگونه که خود توضيح ميدهد «حکومت و نظامي ميباشد که در آن کلاَ يا جزئاً حکومت و ديانت را به يک منظور و معني دانسته، معتقد باشند که تمام اصول و قوانين و مقررات مورد نياز جامعه و حکومت در دين آمده و بر طبق آنها بايد عمل شود. علاوه بر آن، حکومت موظف به تعليم و تبليغ و تحميل دين مي باشد و بايد مراقب و مجري آن در ميان مردم و صادرکننده آن به بلاد کفر باشد. ضمناً روحانيت است که بايد مسؤول و مأمور حکومت باشد».[14] وي تأکيد ميکند که جدايي اين دو مقوله به معناي انکار ارتباط ارگانيک آنها با يکديگر نيست. اما وي اين ارتباط را ارتباطي يکطرفه ميداند. به اين معنا که دنياي انسان تنها زماني درست ميشود که به اهداف حقيقي پيامبران ايمان داشته باشد. «اما عکس اين قضيه درست نيست. و اينگونه نبوده است که پيامبران آمده باشند تا قدرت را به دست بياورند و از اين منظر «خواستن و رسيدن به دنيا، هيچگاه مساوي با خواستن خدا و رسيدن به آخرت سعادتمندانه نيست... ولي تحصيل آخرت و (تقرب به) خدا، چون راه آن از زندگي دنيا و با کسب شرايط و آمادگيهاي لازم عبور مي کند، مي تواند در تعديل زندگي انسان و تطبيق آن با رحمت و مشيت خداوند مؤثر واقع شود... .»[15]
آيتالله جوادي آملي: تزکيه و تربيت مردم اما آيتالله جوادي آملي در تعيين هدف بعثت انبيا مشيي عقلي و در عين حال متکي بر نقل آيات و روايات دارد. از نگاه آيتالله جوادي اختياري بودن بعثت انبيا از جانب خداوند، خود دليلي بر لزوم وجود هدف غايي از انجام اين کار اختياري است به اين بيان که: «به يقين برانگيختن انبيا و ارسال سفيران از جمله شؤون الهي و افعال اختياري خداوند سبحان است و ترديدي نيست که هر فعل اختياري، داراي هدفي است و بعثت انبيا نيز از اين قانون عام مستثني نبوده داراي هدف و مقصد است.»[16] ايشان البته زمينه اجتماعي بعثت را نيز تبيين نموده و بروز اختلافات در بين مردم را زمينه بعثت انبيا ميداند و ميگويد: « زندگي بسيط و بيآلايش آنان همراه با انديشه ابتدايي، زمينه وحدت و اتحاد آنان را فراهم ميکرد ولي به تدريج بر اثر پيشرفت علم و انديشه و صنعت و گسترش روابط اجتماعي، اختلاف علمي و عملي در آنان راه پيدا کرد و زمينه بعثت پيامبران اولوالعزم و نزول کتاب حاوي حقوق و تدوين قانون فراهم شد».[17] براي حل اين مشکلات، عقل انسان اگر چه موهبتي از جانب خداوند است که انسان را از ديگر موجودات متمايز ميکند اما عقل به تنهايي کفايت نميکند. چرا که «اگر عقل براي هدايت انسان کافي بود، عدم بعثت پيامبران سبب نميشد تا مردم بر خداي سبحان حجت داشته باشند، در حالي که گرفتن چنين حجتي از مردم يکي از علل بعثت انبيا و نزول وحي بر آنان است».[18] آيتالله در جاي ديگر اين سخن را تکميل نموده و ميگويد: «هدف بعثت انبيا (عليهمالسلام) با استمداد از تعليم کتاب و حکمت، از يک سو و تزکيه از سوي ديگر، اثاره و شکوفا کردن همين دو دفينه عقلي (عقل نظري و عملي) است».[19] از همين رو ايشان در يک نگاه کلي، هدف بعثت را هدايت مردم به سوي سعادت ميداند و ميگويد: «هدف از بعثت انبيا و انزال کتابها بيان عقايد و احکام و معارف و رساندن آنها به مردم است تا آنان به سوي کمال و سعادت هدايت شوند. براي تحقق اين هدف، بايد انبيا وحي الهي را بيکم و زياد بفهمند و بدون افزايش و کاهش آن را حفظ کنند و بيغلط و خطا آن را تبليغ کرده و به مردم برسانند، و گرنه بعثت انبيا لغو و بيهوده خواهد بود».[20] به عبارت دقيقتر اما، ايشان هدف بعثت را تزکيه و تهذيب نفوس مردم از شرک و سپس آموزش احکام الهي ميداند و ميگويد: «هدف مهم از بعثت پيامبران(ع) تزکيه و تهذيب نفوس مردم است و اين مردم مهم نيازمند تعليم است، زيرا آموزش فکري مقدمه پرورش روحي است. به لحاظ همين تقدم طبعي مقدمه بر ذيالمقدمه در آيه «ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتک و يعلمهم الکتاب و الحکمة و يزکيهم.» .... پيامبر ابتدا مردم را از رجس اوثان و آلودگي شرک و رجز بت پرستي تطهير ميکند و سپس به تدريج احکام و معارف دين را به آنان ميآموزد. شأن پيامبر، تعليم و تزکيه است. تا انسانها را از نقص جهل علمي و آلودگيهاي جهالت علمي رهانيده به وادي نور معرفت و کمال طهارت و پارسايي و رستگاري هدايت کند».[21] بايد توجه داشت که در نظام فکري آيتالله جوادي، رسيدن به هدف تزکيه و هدايت مردم، اگر نياز به قدرت داشته باشد، پيامبران ابايي از آن ندارند چرا که طبيعت مردم با طغيان و استثمار گره خورده است. در حقيقت «رفع اختلاف و اصلاح جامعه با تعليم و ارشاد و موعظه صرف محقق نميشود، بلکه انبيا تنها در پرتو ايجاد حکومت ميتوانند به اين هدف عالي برسند.»[22] آيتالله در جاي ديگر تأکيد دارد که هدف غايي فرستادن پيامبران بدون تشکيل حکومت به نتيجه نميرسد چرا که «اگر اسلام، راه را به انسان نشان ميدهد و در کنارش از او مسؤوليت ميطلبد و اگر اسلام آمده است تا جلوي همه مکتبهاي باطل را بگيرد و تجاوز و طغيان طواغيت را در هم کوبد، چنين انگيزهاي، بدون حکومت و چنين هدفي بدون سياست، هرگز ممکن نيست. خداي سبحان دربارة اسلام و رسول اکرم(ص) ميفرمايد: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[23]خداي تعالي رسولش را با هدايت و دين حق اعزام نمود تا مردم را در همه ابعاد زندگي هدايت کند و بساط هر طاغوتي را برچيند و دينش را بر تمام مرامها و حکومتها و نظامها پيروز گرداند. اسلام از آن جهت که ديني الهي است و از آن جهت که کامل و خاتِم همه مکتبهاست، براي اجراي احکامش و براي ايجاد قسط و عدل در جامعه، حکومت و دولت ميخواهد.»[24] آيتالله جوادي آملي نداشتن برنامه جامع اسلام براي زمانهاي آينده را يک ضعف جدي دانسته و اين سؤال را مطرح ميکند که آيا «ميتوان پذيرفت که اسلام براي آن صدها سال پس از غيبت امام تا کنون و اين سالها يا سدهها يا هزارههايي که تا ظهور آن يگانة دوران در پيش است، برنامهاي براي اجراي احکام خويش نداشته باشد؟! آيا دين در پي عدم حضور امام معصوم، تعطيل و عقايد آن، پنهان و احکام و حدود آن، درون کتابخانهها بر جا مانده و مرزهاي عزت اسلامي و حيثيت اعتقادي، تاريخي، جغرافيايي و فرهنگي مسلمانان، بدون مرزبان و اين قافلة بزرگ با آن همه گنجينههاي ارزشمند، بيساربان رها شده است؟»[25] از اين منظر آيتالله جوادي حکومت اسلامي را يک امر لازم در همه زمانها بر ميشمارد و معتقد است «ضرورت حکومت اسلامي، ضرورت تعيين حاکم اسلامي را بههمراه دارد؛ زيرا براي اجراي احکام و دستورات اسلام، صرف وجود قانون الهي و حکومت اسلامي کافي نيست و نياز به مجرياني است که اين قوانين را بهطور دقيق اجرا کنند که اين مجريان بايد از سوي خداوند برگزيده شوند؛ زيرا بر اساس بينش توحيدي، تنها کسي که بالاصالة حقّ ولايت و سرپرستي انسان و جامعة بشري را دارد، خالق انسان و جهان است و از ميان انسانها، آن کسي ميتواند جانشين خداوند باشد و از سوي او بر مردم حکومت کند که خداوند به او اذن داده باشد و براي آنکه وحي خداوند بر جامعه بشري حکومت کند، خداوند اين اذن را به کسي سپرده است که در مقام علم و عمل، عصمت داشته باشد».[26]
نتيجهگيري: مرحوم مهندس بازرگان در يک خط سير فکري درباره اهداف بعثت، ابتدا معتقد به صحت حکومت و ايدئولوژي اسلامي شده و اين امر را يکي از اهداف بعثت پيامبر اسلام معرفي ميکند و اهدافي نيز براي ايدئولوژي برآمده از بعثت نبوي معرفي ميکند. اما در گام دوم که در سالهاي پس از انقلاب برداشته شد، بعثت را متوجه امور اخروي دانسته و حکومت را صرفا از آن مردم معرفي ميکند که ارتباط مستقيمي با شؤون پيامبري ندارد. آيتالله جوادي آملي در سوي ديگر، اگر چه اهداف بعثت انبيا را همان که در آيات قرآن کريم ذکر شده است، يعني تزکيه از شرک و تعليم يکتاپرستي و احکام ديني معرفي مينمايند، اما دسترسي به قدرت را يکي از لوازم اجراي احکام الهي ميدانند و معتقدند اساسا هدف پيامبران تنها در جامعهاي در شکل کامل خود به نتيجه ميرسد که حکومت در دست واليان الهي باشد.
[1] . «هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفي ضلال مبين» [2] . بعثت و ايدئولوژي، مهندس مهدي بازرگان، ص 71 [3] . همان، ص 77 [4] . همان [5] . همان، ص 85 [6] . همان، ص 125 [7] . خدا و آخرت، هدف رسالت انبياء، مهندس مهدي بازرگان، ص?? [8] . همان، ص 41 [9] . همان، ص 42 [10] . همان، ص 45 [11] . همان، ص 46 [12] . همان، ص 44 [13] . همان، ص 43 [14] .همان، ص?? [15] .همان، ص?? [16] . وحي و نبوت، آيتالله جوادي آملي، ص 58 [17] . تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج10، ص 389 [18] . تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج7، ص 509 [19] . تفسير تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، آيتالله جوادي آملي، ج2، ص 219 [20] . تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج10، ص462 [21] . تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج7، ص 501 [22] . تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج10، ص 408 [23] . سوره توبه، آيه 333 [24] . ولايت فقيه، آيتالله جوادي آملي، ص 76 [25] تفسير تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج14، 370 [26] . ولايت فقيه، ص 96 منبع: اسراء |
مطالب مشابه
- رده سنی، سطح تحصیلات و وضعیت شغلی نمایندگان منتخب مجلس دهم
- نقد دیدگاه روشنفکران غربی درباره وحی و قرآن در کتاب انکار قرآن اثر دکتر نصری
- «زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی از 1313 تا 1394» منتشر شد
- بیش از 3 میلیون ایرانی برای اربعین وارد عراق شدند
- جهالت، عامل عمده شهادت امام حسین(ع) /استاد شهید آیتالله مطهری