کد خبر: 46

1394/09/24 23:38

نسخه چاپی | دسته بندی: مطالب دیگران- اهل بیت (علیهم السلام) / نقد و معرفی کتاب / اهل بیت علیهم السلام
+1
بازدیدها: 2 980

حجت الاسلام محمد سروش محلاتی: نگاهی به سیر فرهنگ عاشورا از 200 سال پیش تا امروز

       یکی از موضوعاتی که مناسب است در چنین فرصت هایی مطرح شود، این است که فرهنگ عاشورا در جامعه امروز ما در چه وضعی است. به خصوص اینکه باید بدانیم شرائط فعلی ما درباره موضوع […]

دبیرخانه دین پژوهان کشور : نگاهی به سیر فرهنگ عاشورا از 200 سال پیش تا امروز
    

 

یکی از موضوعاتی که مناسب است در چنین فرصت هایی مطرح شود، این است که فرهنگ عاشورا در جامعه امروز ما در چه وضعی است. به خصوص اینکه باید بدانیم شرائط فعلی ما درباره موضوع عاشورا در مقایسه با گذشته چه تغییری کرده است؟ آیا اساسا تغییری وجود دارد یا نه؟ و اگر تغییری اتفاق افتاده این تغییر مثبت است یا منفی؟ در زمینه فرهنگ عاشورا قدم به پیش می گذاریم یا گام هایی را به عقب بر می داریم؟

 

نگاهی کوتاه به آثاری که از دویست سال قبل درباره عاشورا نوشته شده است

با مراجعه به آثاری که صد یا صد و پنجاه و یا دویست سال قبل، تا نزدیکی های انقلاب اسلامی نوشته شده، یک رویکرد کلی نسبت به ماجرای عاشورا و کربلا در این آثار دیده می شود و آن رویکرد کلی این است که حرکت اباعبدالله الحسین(ع) یک اقدام تعبّدی برای حضرت بود و اهداف خاصی را دنبال می کرد ولی بقیه مسلمان ها چنین وظیفه و تکلیفی در قبال دولت جور ندارند. در آن دوره، درباره این پرسش که چرا امام حسین(ع) این کار را انجام داد، فلسفه های مختلفی مطرح شده است.

 

1. «محرّق القلوب» نوشته ملا مهدی نراقی

مرحوم ملا مهدی نراقی (نراقی اول) که هم فقیه است و هم فیلسوف، کتابی دارد به نام «محرّق القلوب» که درباره ماجرای کربلاست. ایشان درباره اینکه چرا امام حسین به شهادت رسید، این مطلب را بیان می کند که امام حسین(ع) می خواست به مقام شفاعت عظمی برسد تا بتواند امت خودش را در قیامت شفاعت کند و ما را نجات بدهد و برای رسیدن به این نقطه می بایست، یک ایثار و فداکاری بزرگی انجام بدهد و آن ایثار و فداکاری در عاشورا و کربلا اتفاق افتاد. او فداکاری کرد و فداء شد تا فردای قیامت بتواند دست ما را بگیرد. این مثال را از این کتاب که نوشته این عالم بزرگ است، برای شما مطرح کردم به این جهت که معلوم شود این تلقی که در ذهن عده ای از شیعیان وجود دارد، فقط در سطح توده ای از عوام مطرح نیست بلکه ریشه های بسیار عمیق تر و قوی تری دارد.

عین عبارت ملامهدی نراقی در همان ابتدای کتاب «محرّق القلوب» این است: «امام حسین(ع) طالب اعلی مراتب سعادت بود که رفع ناخوشی ها و آثار بد از جمیع نفوس شیعیان و دوستان او کند و سبب تواند بود از برای رسیدن به شفاعت کبری که مقتضی استخلاص همه محبان و موالیان باشد و چون مقتضی رسید به آن، جان باختن در راه خدا می طلبید، لهذا به شهادت راضی شد.»
مطالب زیادی در این زمینه گفته و نوشته شده است. حرف هایی مشابه آنچه در بین مسیحیان درباره فداء شدن حضرت مسیح مطرح می شود.

 

2. «ریاض القدس» نوشته واعظ قزوینی

عمده این نوع تفسیرها بر این محور است که اقدام امام حسین، یک اقدام با هدف و انگیزه سیاسی نبود. این جهت گیری را معمولا در این گونه از نوشته ها حذف می کنند و نادیده می انگارند و بعد در اطراف این قضیه البته مطالب دیگری را هم اضافه می کنند. حال اگر امام حسین برای این هدف و مشابه این گونه اهداف به شهادت رسیده است، ما نسبت به حضرت چه وظیفه ای داریم؟ در اینجا بحث تبعیّت و پیمودن راهی که حضرت طی نمود، مطرح نمی شود و آنچه مطرح است این است که ما وظیفه اشک داریم.

واعظ قزوینی کتابی دارد به نام «ریاض القدس» که یکی از کتاب های مشهور در جریان کربلاست و این قصه را نقل می کند که یکی از علماء، امام حسین(ع) را در عالم خواب دید و متوجه شد که جراحات بدن حضرت التیام پیدا کرده است. او در عالم خواب از حضرت سوال کرد که چه شد که شما الحمد لله بهبود پیدا کردید؟! امام حسین(ع) در جواب آن شخص فرمود که اشک شیعیان من، همه جراحات من را التیام بخشیده است. آن امام حسینی که در آن عالم منتظر است که برای التیام دردها و ناراحتی ها از این سو، شیعیان برایش کاری انجام دهند تا زخم های او التیام پیدا کند و دردهای او کاهش پیدا کند.

 

3. «شهید جاوید» نوشته نعمت الله صالحی نجف آبادی

این صنف از مطالب همچنان وجود داشت تا اینکه در دهه سی و چهل، قبل از پیروزی انقلاب، کم کم شرائط اجتماعی رو به تحوّل گذاشت و جرقه های اولیه انقلاب زده شد. در آن فضاء، یک بحث دیگری هم مطرح شد و آن اینکه امام حسین در این اقدام و مبارزه و جهاد خود یک هدف سیاسی هم تعقیب می کرد و می خواست قیام علیه سلطان جائر انجام دهد. در عین حال، بسیاری از علماء و حتی روشنفکران در برابر این مطلب مقاومت می کردند و حاضر به قبول این سخن نبودند.

کتابی در قم منتشر شد به نام «شهید جاوید» که یک تفسیر اجتماعی سیاسی از قیام حضرت ارائه می داد و اینکه آن قیام با هدف تشکیل حکومت اسلامی انجام شده بود. این کتاب با اعتراضات زیادی مواجه شد و بخشی از اعتراضات به این کتاب این بود که چرا حرکت امام حسین را سیاسی جلوه داده اید و معنا کرده اید؟ و تعبیرات عجیبی در همین کتاب ها وجود دارد که مایل نیستم در اینجا نام آنها را ببرم و صحبت مستقیمی کنم. اما یکی از نقل هایی که در همین کتب بود اینکه «شیعه نمی گوید امام حسین قیام کرد، بلکه امام حسین بر حسب اخبار، بیرون آمدنش از مدینه به طرف مکه و از مکه به طرف کوفه برای حفظ جان خود بود». حتی از کلمه «قیام» وحشتی بود که این کلمه نباید در نهضت امام حسین آورده نشود. این کل منطق شیعه است که این عالم در کتاب خود مطرح کرده است!

 

4. «قیام امام حسین» نوشته سید جعفر شهیدی

خدا رحمت کند مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی را، ایشان نیز کتابی دارد به نام «قیام امام حسین» که گمان می کنم پرتیراژترین کتابی که در کشور ما به زبان فارسی در مورد امام حسین نوشته شده، این کتاب باشد. کتاب متقن، سلیس و روان و قابل استفاده ای است. اگر من گاهی از کسی مطلبی را می گویم و ممکن است نقدی نسبت به آن داشته باشم، دلیل بر این نیست که اصل کار بی ارزش یا کم ارزش است. اما این جمله از کتاب ایشان می خوانم: «اختلاف ما با بعضی از مورّخان و جامعه شناسان قدیم و امروزی اینجاست که آنها به قیام امام حسین از دید سیاست می نگرند، در حالی که او از این قیام، دین را می خواست. علی و فرزندش حسین به فکر حکومت نبودند، چون مردم آنان را برای چنین کاری نمی خواستند، حساب تقوا و دین چیزی است و حساب حکومت و ریاست چیز دیگر.»

البته این مطالب را می شود به گونه صحیحی تفسیر کرد، اما آیا وقتی این کتاب به دست خواننده می رسد، آن تفسیر صحیح که بر اساس یک اصول شکل می گیرد، به ذهن او می آید یا اینکه دین در برابر سیاست قرار می گیرد و این مطلب در ذهن او نقش می بندد که امیرالمومنین و امام حسین دنبال حکومت و سیاست نبودند؟ او چه ذهنیتی از این مطالب پیدا می کند و چه تلقی ای خواهد داشت؟ مقصود از آن سیاستی که امام حسین به دنبالش نبود، چه سیاستی بود؟ حضرت امام(ره) جمله پاکروان را مرتب اشاره می کردند که به امام گفته بود: سیاست یعنی پدر سوختگی و این را بگذارید برای ما و شما به این کارها کاری نداشته باشید، و امام فرموده بودند، بله، این سیاست مال شما. باید یک تعریفی ارائه شود از سیاستی که امام حسین آن را نمی خواهد و به دنبالش نیست.

 *** این ادبیاتی است که بنده از دویست سال قبل تا دوره های نزدیک به خودمان نمونه هایی را عرض کردم. در این فرهنگی که برای عاشورا وجود دارد که البته در دل خود گرایشات مختلفی را جای می دهد و همه اینها را با یک نگاه نمی توان دید، یک محور مشترک وجود دارد و آن نگاه غیر سیاسی به ماجرای عاشورا و کربلا است.

در این ماجرا یک قصه دیگر هم هست و آن گروهی از روشنفکران در جامعه ما که بعضی از آنها گرایشات دینی داشتند و بعضی هم گرایشات دینی نداشتند و حتی ضد دینی هم بودند، که اینها می آمدند و عزاداری امام حسین را مسخره می کردند و روایاتی که در این زمینه وجود دارد که اگر کسی قطره اشک برای امام حسین بریزد آمرزیده می شود و یا اگر کسی در عزای امام حسین شرکت کند و یا به زیارت امام حسین برود ثواب هزار حج مقبول دارد، ثواب جهاد در راه خداوند را دارد و یا ثواب هزار عمره مقبول دارد، اینها را مطرح می کردند و مطرح می کنند. اگر احیانا کتاب اسرار هزار ساله که حکمی زاده نوشته است را دیده باشید، یک قسمتی از آن کتاب، همین مطلب است و حضرت امام هم در کتاب کشف الاسرار، یک بخشی درباره روضه خوانی و عزاداری بحث کرده اند و جواب همین شبهه را داده اند.

 

تغییر نگاه درباره فرهنگ عاشورا پس از انقلاب اسلامی

این وضع گذشته ماست و این وضع با انقلاب اسلامی تغییر پیدا کرد و امام این تفکر را از بیخ و بن عوض کردند. حال شما نفرمایید که آیا دکتر شریعتی هم در این زمینه موثر نبود؟ آری؛ دکتر شریعتی هم موثر بود، مرحوم آقای مطهری هم موثر بود. آنها در شعاع کوچکی که خودشان داشتند، تاثیر گذار بودند اما آن کسی که موج عاشورایی در جامعه بوجود می آورد و حرکت سیاسی اسلامی را با عنوان امام حسین در برابر رژیم طاغوت رهبری می کرد، امام بود که برای او در این زمینه هیچ بدیلی وجود نداشت. فرمایشات امام در این زمینه خیلی زیاد است و مکرر مطرح شده است و شنیده اید.

 

فرهنگ عاشورا در جامعه امروز

ما از این بخش هم عبور کردیم و امام از دنیا رفتند و کم کم مساله امام حسین و فرهنگ عاشورا مجددا با وضع جدیدی مواجه می شود که این وضع جدید مشابه همان وضعی بود که صد سال و دویست سال قبل وجود داشت.

نوعی حرف ها در جامعه امروز ما مجددا جان می گیرد و طرفدار پیدا می کنند و افرادی پیدا می شوند که همان مطالب را بگویند و بپذیرند و تبلیغ کنند. مگر در این کشور انقلاب اسلامی به برکت اباعبدالله الحسین اتفاق نیفتاده است؟ این پتانسیل از کجا آمده است؟ تردیدی وجود ندارد به لحاظ تاریخی که این انقلاب مدیون امام حسین است. نه فقط به خاطر اینکه تاسوعا و عاشورا و اربعین فصل تظاهرات و اجتماعات بود، بلکه اساسا مهمترین انگیزه ای که مردم را به میدان می آورد، همان شعارهای عاشورایی و کربلایی بود که مردم را تحریک می کرد. اینها جزء مسائلی نیست که در تاریخ باشد که حالا کسی مناقشه در سندش کند که در آن منبع چیز دیگر است، اینها وجدانیات ماست و این وجدانیات حداقل برای نسل ما قابل تردید نیست، برای نسل بعد از ما ممکن است تردیدهایی باشد. حال چرا برگشتیم به عقب؟

دو مشکل در نسل جدید به وجود آمده است و کاملا این فرهنگ انقلابی و سیاسی عاشورا را تحت شعاع قرار می دهد:

1. یک مشکل این است که آیا در شرائطی که نظام اسلامی استقرار پیدا کرده است، و دوران مبارزه و درگیری به پایان رسیده است، در این موقعیت جدید باز هم نهضت عاشورا می تواند حرفی داشته باشد؟ «هیهات من الذّلة» آن موقعی کاربرد داشت که ما در مقابل رژیم شاه بودیم و آن موقع بحث از پیروزی خون بر شمشیر بود، ولی حالا دیگر فصل آن حرف ها گذشته است و تمام شده و لذا باید فرهنگ جدید و نگاه جدیدی به ماجرای عاشورا داشته باشیم و الّا اگر بخواهیم آن فرهنگ را که سی سال قبل داشتیم ادامه بدهیم، هر روز باید با دنیا دعوا داشته باشیم و این هم که نمی شود و باید یک تغییری در فرهنگ ایجاد شود، برای اینکه بساط دعوا را باید جمع کرد. اما بساط امام حسین را که نمی توان جمع کرد، پس باید یک تقریر و تفسیری انجام بدهیم که امام حسینِ دعوایی دیگر در میدان نباشد. همان تفسیری که صد سال قبل علما می گفتند. این یک حرف است.

2. مطلب دومی هم مطرح می شود که واقع این است که اینقدر بهره برداری سیاسی به شکل افراطی از قصه امام حسین انجام می گیرد که افراد ترجیح می دهند با یک امام حسین غیر سیاسی ارتباط برقرار کنند. از عجائب امسال این بود که علمای ما و مراجع ما قبل از ماه محرم مکرّر به روحانیون و طلّاب حوزه های علمیه که عازم سفر تبلیغی بودند و به رسانه ها توصیه کردند که مجالس را سیاسی نکنید به عکس همیشه و بعد دیدیم و شنیدیم و در خبرها شنیدیم که این استفاده ابزاری از نهضت عاشورا و قصه امام حسین به چه جاهایی انجامید و چه حرفایی در مجالس این روزها گفته شد که نقل آن هم واقعا شرم آور است. وقتی چنین فضای افراطی به وجود می آید افراد می گویند برویم به مجلسی که در آن یک عزاداری سنتی باشد و چنین مزخرفاتی هم به گوشمان نخورد! آنها می گویند عزاداری برای امام حسین را که نمی خواهیم ترک کنیم، اما این عزاداری که استفاده سیاسی از آن می کنند هم نمی خواهیم. کم کم دو مرتبه یک چهره غیر سیاسی از امام حسین در حال مطرح شدن است و طرفدار هم پیدا می کند و آنچه را که حضرت امام(ره) فرموده بودند و مطرح کرده بودند در حال به فراموشی سپردن است.

+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود