کد خبر: 301

تاریخ انتشار: 1393-10-30 - 21:43

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / / مطالب دیگران- سازمان های فرهنگی / بایسته های فرهنگ / سازمان های فرهنگی
0
بازدیدها: 1 518

معینی پور:شورای عالی انقلاب فرهنگی و ماهیت جبهه‌بندی معارضان و طرفداران فرهنگ انقلابی و ارزشی

  به گزارش خبرنگار فرهنگی "نسیم"؛ مقام معظم رهبری اخیرا، با صدور حکمی ۷ اولویت کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آن‌ها، مواجهه فعال و مبتکرانه با […]

 

به گزارش خبرنگار فرهنگی "نسیم"؛ مقام معظم رهبری اخیرا، با صدور حکمی ۷ اولویت کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آن‌ها، مواجهه فعال و مبتکرانه با جبهه‌بندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود آن، پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری و تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور به‌ویژه تحول در علوم انسانی را مشخص کردند.

برای بررسی بیشتر زوایای مختلف این حکم مهم که بی شک از یک سو نمایانگر نقاط ضعف و قوت عملکرد شورا و از سوی دیگر نشانگر برخی معضلات و مشکلات موجود در حوزه فرهنگ جامعه است به گفتگویی تفصیلی با مسعود معینی پور، پژوهشگر و استاد دانشگاه پرداختیم. آنچه از نظر می گذرانید مشروح این گفتگو است.

 

نسیم: در یکی از بندهای حکم رهبری به جبهه بندی آشکار معارضین و طرفداران انقلاب اشاره شده بود؛ این جبهه بندی چیست که تا این اندازه آشکار شده است؟ معارضان و معاندان فرهنگ انقلابی و هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی چه کسانی هستند و این جبهه بندی در چه حوزه ای است؟

معینی پور: این تفکیک و  جبهه بندی به نوعی هویت انقلابی و اسلامی ما را تعیین و غیریت مارا مشخص میکند و با تعیین حد ومرز هایی مشخص میشود که چه افراد و گروههایی با چه تفکراتی در جبهه انقلاب اسلامی تعریف میشوند .البته چند نکته مهم وجود دارد یکی اینکه رهبری این مرز را وسیع قلمداد کرده و قائل به جذب حداکثری ذیل مبانب و اصول است پس اگر کسی به مبانی و اصول معتقد بود و حد نگه داشت اما در شیوه ها و انتخاب مصادیق با ما اختلاف داشت از این جبهه بندی خارج نیست ؛نکته بعد اینکه درست است این سخن ناظر به شورای عالی انقلاب فرهنگی و در مرز جغرافیایی ایران مطرح است اما با مراجعه به نظام فکری مقام معظم رهبری ،انقلاب اسلامی محدود به ایران و حتی شیعه نیست و این مرز میتواند گسترش یابد کما اینکه امام ره و مقام معظم رهبری این مرز تا مستضعفان عالم توسعه میدهند که البته توضیح این بخش در این گفتگو مد نظر مانیست و مجال دیگری می‌طلبد.

 

"جبهه‌بندی نظام حق و باطل"، از مفاهیم کلیدی اندیشه امام(ره) است

یکی از واژه‌ها و مفاهیم کلیدی اندیشه امام و به طور کلی مصلحان اجتماعی مسلمان در طول این سده اخیر همین جبهه‌بندی نظام حق و باطل است که حتی یک مفهوم اصلی در ادبیات دینی و روایی ما، همین جبهه‌بندی حق و باطل است که امام و مقام معظم رهبری به عنوان دو متفکر ،رهبر و مصلح اجتماعی در دوره تأسیس ، تثبیت و حالا در دوره بازآرایی جبهه حق و نظام انقلاب اسلامی به این مفاهیم دقت دارند.

مثلاً شما به نظام واژگان و مفاهیم کلیدی حضرت امام (ره) که مراجعه می‌کنید می‌توانید جبهه مستضعفین را در مقابل جبهه مستکبرین ببینید؛ در یک فضایی می‌توانید اسلام آمریکایی را در مقابل اسلام ناب محمدی ببینید؛ در مورد مقام معظم رهبری در دوره‌های مختلف می‌توانید این جبهه بندی را ببنید.

در ادبیات رهبری نیز دوگانه "خودی و غیر خودی" مطرح میشود یا خط‌ کشی بین جریانات روشنفکری دینی و غیر دینی را مطرح می‌کنند؛ این خط‌کشی ها که در طول پنج گام برای انقلاب اسلامی ترسیم شده، یک فرآیندی را تعریف می‌کنند که یک غیریتی در مقابل این فرآیند همیشه وجود دارد؛ این نظام حق خود یک مراتبی دارد از نظام حقی که صد در صد با تفکر انقلاب اسلامی اشتراک دارد، تاجایی که در برخی جهات با ما اشتراک دارد و بعضی جاها با ما افتراق دارد.

در فضای بین الملل خصوصاً در دوره اخیر می‌بینیم که مشترکات ما با هم یکی می‌شود و تبدیل به یک جبهه می‌شویم و این نشان از این نکته دارد که این غیریت در بازتولید معارف و بیان معارف و تولید نظام اجتماعی یک مفهوم مهم است؛ من فکر می‌کنم که این امر بر تفکر مقام معظم رهبری حاکم است و جبهه خودی و غیر خودی و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را در مقابل جبهه‌های معارض مطرح می‌کند و این نکته مهم است.

 

جبهه معارض ما در حال حاضر، برساخته‌های مبانی تمدن غرب است

نکته بعد که به ذهن می‌رسد این است که اساساً انقلاب اسلامی ما علاوه بر وجوه اثباتی خود، در مواجهه با یک موجودیت بیرونی به نام ساختارهای اجتماعی‌، علمی، ذهنی برآمده از مبانی تمدن غرب است؛ لذا تبلور عینی جبهه معارض ما در حال حاضر برساخته‌های مبانی تمدن غرب است و به عبارت دیگر جبهه معارض اصلی ما این است؛ آنچنان که حضرت امام دو گانه اسلام ناب و اسلام آمریکایی را مطرح میکنند.

البته جبهه معارض در درون مذاهب و نیروهای اسلام هم داریم اما جبهه اصلی معارض ما همان است که حتی در آرایش جبهه معارض درون فرق و مذاهب نقش اصلی را ایفا میکند؛ یک اصلی البته  در این عرصه بر تفکر مقام معظم رهبری و حضرت امام حاکم است و آن بهره گیری حداکثری از ظرفیت امت اسلامی برای تشکیل امت واحده اسلامی در برابر نظام های برآمده از تمدن معارض است.

 


 

جبهه معارض ما الزاماً غرب جغرافیایی نیست

جبهه معارض ما الزاماً غرب جغرافیایی نیست جبهه معارض ما برساخته‌های برآمده از مبانی غرب مدرن است؛ وقتی می‌گوییم برساخته‌های برآمده از غرب مدرن یک عرض عریضی پیدا می‌کند که از مسلمانان ایرانی شروع می‌شود تا به متفکران اصلی مبانی غرب مدرن می‌رسد؛ در حقیقت اگر بخواهیم شروع آن را بگوییم از آن سو شروع می‌شود و تا به اینجا می‌رسد؛ این یک چرخه تولیدی درست می‌کند.

نکته مهمی را در اینجا باید توجه داشت که به نظر میرسد در تفکر رهبری، مواجهه با غرب مواجهه ای گزینشی است ایشان ظاهرا با علوم تجربی و تکنیک غرب مخالفتی ندارند و بیشتر بر ناسازگاری های معرفتی در حوزه علوم انسانی تاکید می کنند.از نظر ایشان غرب یک کل یکپارچه معارض با دین نیست و باید مواجهه ای کاملا گزینشی با آن داشت؛ لذا جبهه معارض اصلی ما در این دوره تمام برساخته‌های علمی، ذهنی و ساختارهای اجتماعی برآمده از مبانی تمدن غرب مدرن است؛ انقلاب اسلامی دقیقاً در مواجهه اصلی‌ با این جبهه بزرگ و گسترده است؛ نباید مواجهه انقلاب اسلامی را با یک برساخته اجتماعی به نام رژیم پهلوی تقلیل دهیم؛ این تقلیل اهداف و آرمانها و حتی برساخته های انقلاب اسلامی است؛ بسیاری به دنبال این هستند که انقلاب اسلامی را به این موضوع تقلیل دهند.


مواجهه تئوری پردازان با انقلاب اسلامی مواجهه ای تک رهیافتی و تقلیل گرایانه است

ما می‌بینیم در ادبیات نظریه‌پردازی انقلاب در ادوار مختلف خصوصاً از سال 1980، به دلیل نافهمی انقلاب اسلامی، و اینکه واقعاً تئوری پردازان فهمی نداشتند، مواجهه آنها با انقلاب اسلامی نوعاً یک مواجهه تک رهیافتی تقلیل گرایانه است یا انقلاب اسلامی را به یک رخداد و تحول اجتماعی در مقابل پدیده‌های اجتماعی موجود در جامعه تقلیل می دهند یعنی انقلاب اسلامی را یک جنبش اجتماعی علیه ناکامی‌ها و کمبودهای اجتماعی می نامند یا همین موضع را در مقابل ناکامی‌ها و کمبودهای اقتصادی در نظر می‌گیرند یا نظام سیاسی یا پدیده روانشناختی در نظر می‌گیرند.البته برخی از این اینها در تطور علمی‌ خود ، نظرشان را درباره تئوری انقلاب به واسطه رخداد انقلاب اسلامی تغییر می‌دهند؛ کمتر می‌بینیم که یک نگاه تجمیعی و چند رهیافتی به انقلاب اسلامی شود؛ آن نظام فکری که تقابل اصلی‌ و جبهه‌بندی اصلی‌ آن در مقابل با جبهه عریض با خطوط مختلف و خاکریزهای مختلف برساخته تمدن غرب است، دیده نمی شود؛ بنابراین این نگاه یک نگاه تقلیل‌گرایانه به این اصل است؛ یعنی در حقیقت بعد از آن مقدمه فکر می‌کنم باید بدانیم که نسبت انقلاب اسلامی با آن مقدمه چیست.


برخی احساس می‌کنند با تأسیس نظام جمهوری اسلامی وظیفه انقلاب اسلامی تمام شده است

این مواجهه تقلیل‌گرایانه برای برخی از کسانی که در کوران انقلاب اسلامی تا امروز بودند نیز همچنان ادامه دارد؛ این غفلت در دوره‌های مختلف ادامه دارد و برخی احساس می‌کنند انقلاب اسلامی با ایجاد انقلاب و سرنگون کردن نظام قبل از خود تمام می‌شود و دیگر در ایجاد ساختارهای اجتماعی بدیل و بازتولید نظام اجتماعی و علمی مطابق با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی نقشی ندارد؛ برخی احساس می‌کنند با تأسیس نظام جمهوری اسلامی وظیفه انقلاب اسلامی تمام شده است.حال آنکه نظام اجتماعی بعد از انقلاب بایستی مبتنی بر آرمانهای انقلاب باشد؛حتی انقلاب اسلامی و آرمانها و اهداف و مبانی آن در عرصه رفتار فردی نیز دارای الگو و مدل است ،در عرصه مدیریت ،در عرصه علم ،در فناوری و ...برخی قائلند که عصر انقلاب اسلامی به سرآمده یک نظام سیاسی را تاسیس و تثبیت کرده و حال باید دیگر کار را به نسلی که لازم نیست ذیل آرمانهای انقلاب و تربیت انقلاب اسلامی حرکت کنند سپرد .


 

برخی لازمه نظام سیاسی ما می‌دانند که به سمت مدل ترکیه برود

برخی احساس می‌کنند که انقلاب اسلامی اساساً ضد خود را در یک فرآیندی می‌سازد و وظیفه‌ نقلاب اسلامی این بود که در فرایند دیالکتیکی و در یک فرآیندی از تقابل بین انقلاب اسلامی با نظام شاهنشاهی به یک سنتزی برسد؛ سپس خروجی‌ انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است و در طول یک فرایند یک بازتألیف جدیدی از انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی که مبنای آن است و در نهایت یک سنتز جدیدی رخ می دهد.

اکنون مدل ترکیه را به عنوان سنتز جدید می‌دانند که لازمه نظام سیاسی ما نیز این است که به این سمت برود و برخی نیز مثل مقام معظم رهبری قائل به این هستند که انقلاب اسلامی که تفکر و نظام فکری حضرت امام (ره) پرچم دار آن است حرکتی است که از نظام فکری برساخته از مبانی توحیدی ما است؛ این حرکت چند ویژگی دارد؛ اول این که انقلاب اسلامی خروجی فلسفه بعثت انبیاء در دوره معاصر است و این جمهوری اسلامی متناسب با آن در دوره های مختلف باید بازآرایی و بازیابی شود و نباید به روزمرگی بیافتد و از آرمان‌های انقلاب فاصله بگیرد والا دچار آسیبهای جدی میشود که برخی از آنها را امروز شاهدیم.

دوم این که یک روح حاکم بر زیست‌جهان ما است که در موقعیت‌های جغرافیایی و زمان‌های مختلف ممکن است حلول پیدا کند که یکی‌ از آنها مکه جاهلیت بود و بعد به مکه پیامبر و بعد مدینه النبی به تولید نظام اجتماعی برای آن تبدیل می شود؛ یکی دیگر اتفاقاً ایران بود که تلاش کرده است همان مدینه را بازسازی کند و این تلاش فقط در صورتی میتواند مصیب باشد که از خط انقلاب خارج نشود و نظام جمهوری اسلامی به طور منظم خود را با آرمانهای انقلاب بسنجد و هرجا که منحرف شده به صراط باز گردد و در نهایت هم جامعه مهدوی است.


مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی را یک تفکر و نظام فکری در حال شدن می‌بیند

یعنی انقلاب اسلامی را یک تفکر و نظام فکری در حال شدن می‌بیند که یک مبدأ و یک مقصدی دارد؛ جمهوری اسلامی ایران برساخته از تفکر و نظام فکری انقلاب اسلامی است که در یک فرآیندی باید رابطه‌ آن را با این مبدأ و مقصد حفظ کند؛ لذا این تفکر و نظام اجتماعی و سیاسی به طور مرتب با حفظ رابطه خود با این مبدأ و مقصد همیشه در حال شدن و تغییر و بازآرایی چهره خود است.

در حال تولید نسل و در حال تغییر نسل است تا با توجه به این مبدأ و مبانی به این مقصد برسد، در این فرایند، در حرکت است؛ این هم یک تفکر است؛ وظیفه انقلاب اسلامی را نه با ایجاد انقلاب اسلامی در ایران، اولاً این اولین کار و اولین ثمره‌ نیست، بلکه ثمره‌ آن از خیلی قبل‌تر شروع شد و ثانیاً که این پایان نیست، پایانِ آن حکومت مهدوی است و این هم یک نوع نگاه است.

حال بر اساس این، یک نگاه حداکثری به ظرفیت‌های انقلاب اسلامی و باز تولید ظرفیت‌های انقلاب اسلامی می‌شود؛ با این نگاه اگر نظر شود جبهه مقابل یک جبهه وسیعی می‌شود که در ابعاد مختلف و برساخته اجتماعی این انقلاب اسلامی بنای نفوذ، تخریب، تغییر ساختار و تغییر ذهنیت است؛ این هم تکمیل آن نکته قبلی که عرض کردم بود.


علم، دین، سیاست و اخلاق پایه هایی که در جامعه ما باید مرتب روزآمد شود

نکته سوم این است که این نظام فکری یک پایه‌هایی دارد که این پایه‌ها باید مرتب روزآمد شود و در مقابل آن هم یک جبهه مفصلی وجود دارد که دقیقاً در مقابل این پایه‌ها صف‌آرایی می‌کند؛ مقام معظم رهبری این پایه‌ها را علم، دین، سیاست و اخلاق بیان می کنند؛ درباره این چهار رکن اصلی جبهه مقابل ما برنامه‌ریزی می‌کند؛ ما باید درباره این چهار رکن اصلی به طور مرتب برساخته از نظام فکری انقلاب اسلامی که یک مبدأ و مقصدی دارد، برنامه‌ریزی و بازآرایی کنیم؛ نیاز جامعه را ببینیم و در مقابل این جبهه، جبهه مقابل و جبهه حق را تشکیل بدهیم.

اگر بخواهیم قبل از انقلاب اسلامی وارد این درگیری‌ها شویم، حداقل باید از مشروطه پیگیری کنیم تا به امروز که چه جبهه بندی در داخل کشور شده است؛ اما اگر بخواهیم بعد از انقلاب وارد شویم، در مقابل این چارچوب جبهه‌بندی‌های مختلفی شکل گرفته که اگر لازم باشد می‌شود درباره‌ آن بحث کرد.


نسیم: در این کارزار فرهنگی، فکر می کنید در حال حاضر چه جبهه بندی هایی وجود دارد؟

معینی پور: با این چارچوبی که عرض شد در مواجهه با این چارچوب ما یک دسته بندی کلی دوگانه داریم؛ جبهه انقلاب با یک طیف نیرویی و جبهه مقابل انقلاب بایک طیف نیرویی که تقابل آنها با انقلاب اسلامی دارای سطوح مختلف است و روشهای تقابلی آنها، کیفیت و میزان شدت و نفوذ تقابل آنها بایکدیگر تفاوت دارند.

 

بیان مستنتج از رویکرد رهبری به جذب حداکثری است

قدر مشترک نیروهای انقلاب اعتقاد به اصل اسلام ونظام امامت و در عصر غیبت نظام ولایت فقیه است که در قانون اساسی ماهم آمده اما ذومراتبند یعنی در روش اداره نظام سیاسی برساخته از نظام امامت بایکدیگر متفاوتند؛ با توجه به نظام فکری حضرت امام و مقام معظم رهبری اینها همه جزیی از جبهه انقلابند که با همه این تفاوتها فصل الخطابشان ولی فقیه است .این به این معنا نیست که انتقاد نکنند ،در روش ها متفاوت نباشند و بنده میخواهم در اینجا مطلبی را عرض کنم در این طیف حتی ممکن است کسانی قرار بگیرند که از رویکرد فقهی تشکیل حکومت اسلامی و برپایی نظام سیاسی را دردوره غیبت حق فقیه ندانند و صرفا منحصر در امام (ع)بدانند اما همانها معتقدند اگر فقیهی حکومت تشکیل داد و نظام سیاسی بر مبنای اسلامی برپا کرد ، تضعیف آن نظام سیاسی که فقیه جامع الشرایط مدیریت آن را بعهده دارد و احکام اسلام در آن پیاده میشود، حرام است. این افراد حتی میتوانند به عنوان یکی از طیفهای جبهه انقلاب به حساب بیایند...باید دقت کرد که بیان مستنتج از رویکرد رهبری به جذب حداکثری است.

در مقابل جبهه معارض است که آن دارای طیف است از روحانیت متحجر به فرمایش حضرت امام(ره) شروع میشود تا نظام استکبار جهانی.این همان مبنای تقسیم اسلام ناب و اسلام آمریکایی است.طیفهای فکری مختلفی حتی بین روحانیت بوده اند که در همه حال به دنبال تضعیف حکومت و نظام سیاسی که فقیه در راس آن است برآمده اند که ما بعد از انقلاب از این نمونه ها زیاد داشتیم .حتی کسانی بوده اند که در تبیین نظریه ولایت فقیه کتاب نوشته اند اما در عمل به معارضه با جمهوری اسلامی برخاسته اند.

گروه دیگر گروه‌هایی هستند که رسما  براساس تفرک برساخته از تمدن غرب بنا شده اند و تفکر لیبرالیستی مانیفست اصلی آنان است اینها هم قطعا جزئی از جبهه معارضند و آورده ای برای جبهه انقلاب ندارند هرچند در بستر جامعه انقلابی و جمهوری اسلامی رشد کرده اند اما در فرآیندی به ضد انقلاب تبدیل شده اند ؛این بحث خود مفصل است که انقلاب ها چگونه ضد خود را میسازند یانیروهایی انقلابی بر اساس چه عواملی ضد انقلاب میشوند برخی از اینها رسما  و از حیث عملی با دشمن خارجی ارتباط ندارند بلکه از حیث فکری از آنها پیروی میکنند وبرخی نیز هم نظرا و هم عملا از دشمن خارجی پیروی میکنند.

بنده با عنایت به طیف بندی های موجود و از روی تعمد است که از ادبیات مشهور دسته بندی جریانات فکری و سیاسی استفاده نمیکنم چون معتقدم در برخی از جریانات فکری که به طور کلی نسبت معارض یا انقلابی به آنها داده میشود،طیفهایی هستند که از لحاظ نظری به جبهه رقیب اشکال میکنند اما عملا خودشان در همان جبهه تعریف میشوند که در شناخت اینها باید دقت کرد و مرز ظریفی را برای آنها ترسیم کرد.یک مثال بزنم که بحث از کلیت بیرون بیاید کسی که حرف از محرومان و مستضعفان و روحیه انقلابی انتقال معراف انقلاب به نسل جدید میزند اما در عمل اشرافی گری دارد ، مطابق با آرمانهای انقلاب با پدیده های روز آمد مواجه نمیشود،پایش در دفاع از انقلاب میلرزد را میتوان یکی از اجزای قابل تکیه جبهه انقلاب تعریف کرد؟ این سوال جدی است ودر ذهن نسل جوان ما موج میزند. یا کسی که دم از ولایت و حفظ نظام میزند اما در کوران حوادث و آزمونهای سخت موفق نیست و در چارچوبهای تعریف شده  توسط ولی زمان نمیگنجد و التزام عملی ندارد را آیا میتوان جزئی از نیروهای قابل تکیه جبهه انقلاب دانست یا باید مواجهه ذومراتبی با او داشت و در مرتبه نازله جبهه انقلاب قرا بگیرد آن هم با قاعده جذب حداکثری و سرمایه سازی در مقابل سرمایه سوزی؟ در جبهه مقابل نیز اینچنین تحلیلهایی میتوان کرد.


نسیم: برای گسترش جبهه انقلاب چه باید کرد؟

معینی پور: انقلاب یک دسته علل محدثه دارد و علل مبقیه؛ اگر انقلاب اسلامی بخواهد مستدام بماندباید بتواند بر شکاف نسلی فائق آید و معارف و آرمانها و شور و شعور انقلابی را به نسلها منتقل کند. یعنی نسل موسس و مباشر انقلاب بایستی بتوانند انقلاب را به نسل بعدی منتقل کنند و الا نسل بعد از آنها تبدیل به نسل طغیانگر خواهد شد .برای این موضوع این انقلاب و نظام برآمده از آن باید کارآمدی خود را در تمام عرصه ها بروز دهد البته درست است که کارآمدی مفهومی تشکیکی است اما در حوزه ای میتوان قدر متیقنی برای کارآمدی تعریف کرد که نسل جدید نیاز دارد آنها را بداند و عملکر د نظام را با آنها بسنجد؛ کارآمدی علمی، اجتماعی، سیاسی، فنی، مهندسی و اقتصادی .بسیاری از علل کم توفیقی ما در رفع نیاز های جامعه به نبود زیر ساختها و عدم دغدغه مندی و مطالبه سیاستگذران نظام بر نمیگردد بلکه عوامل دیگری دارد که باید واکاوی شود و من الان در مقام بیان آنها نیستم.


اگر این مهم تحقق یابد جبهه انقلاب اسلامی نه در داخل بلکه بیرون از مرزهای جغرافیایی ایران گسترش می یابد؛ مثل بعضی از حوزه ها که چنین اتفاقی افتاده و نشان میدهد آرمانهای انقلاب اسلامی توانسته آرمانهای خود به منصه ظهور برساند و لذا قدرت رقابت با جبهه رقیب پیدا کرده و توانسته نیرو برای گفتمان خود جذب کند

اجازه بدهید کمی بر حوزه فرهنگی متمرکز شوم؛ یکی از سازو کارهای تحقق کارآمدی شناخت مسایل، شناخت اولویتها و حرکت در مسیر رفع نیاز های واقعی جامعه در حوزه های مختلف از طریق تکیه بر ساخت درونی نظام و بهره گیری حداکثری از تجارب بیرونی با تکیه بر مبانی انقلاب اسلامی است. نظام سیاسی برساخته از مبانی انقلاب اسلامی می تواند در بازتولید کالاها و محصولات فرهنگی، تفکر فرهنگی و رفتار فرهنگی برای جامعه ایران و جوامع دیگر از مبانی انقلاب اسلامی دستاوردهای بسیاری را ارائه دهد؛ یک عده قلیلی هستند که این را می‌فهمند و این عده قلیل با مشکلات زیادی مواجهند.

اگر ما در بسیاری از ابعاد از جبهه معارض آسیب می‌خوریم؛ یک دلیل مهم آن این است که باور نکردیم بنا بود  انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف فکری، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای مردم برنامه و ما به ازاء برای حل نیاز های آنان داشته باشیم.

به عبارت دیگر بنا بر ای است که جمهوری اسلامی وتفکر انقلابی بتواند مسئله مردم را حل کند نه اینکه یک آرمانی را برای مردم مطرح کند بدون اینکه بینش‌های فرهنگی، گرایش‌های فرهنگی و رفتارهای فرهنگی آنها را بتواند سامان دهد و دغدغه ها و نیاز های آنها را رفع کند؛ وقتی انقلاب اسلامی نتواند ما به ازاء فرهنگی برای مردم ارائه دهد و متناسب با آرمان‌های انقلاب کالای فرهنگی ارائه دهد و متناسب با آرمان‌های انقلاب صنایع فرهنگی را مدیریت کند، خود به خود جبهه رقیب اگر کالای بهتری برای ما به وجود بیاورد، از نفوذ آرمان های انقلاب جلوگیری می کند و قدرت رقابت را از ما میگیرد و بدنه اجتماعی ما را روز به روز تضعیف میکند.

این یک سنت است و نمیتوان با زور و ابلاغ از آن جلوگیری کرد. وقتی ما در تامین نیاز یک نفر ناتوان باشیم و او هم رو به موت باشد طبعا وقتی دشمن دستش را برای کمک دراز میکند دست او را میگیرد چه برسد به اینکه دشمن امروزه درلایه های مختلف خود را پنهان کرده و با نقاب دوست در حال رفع نیازهای فرهنگی جامعه ماست.

مثلاً در حوزه فیلم و سریال تا به حال چقدر توانستیم برای مخاطب خود فیلم و سریالی تولید کنیم که از این جنس بتواند باور نسل جدید را با آرمان‌های انقلاب اسلامی تعمیق ببخشد؛عامل  تعمیق باور انقلابی و تعمیق باور دینی باشد؛در مقابل حوزه فیلم و سریال ما چقدر در نفوذ فرهنگ رقیب توفیق داشته است ؟

در حوزه تولیدات رسانه‌ ای دیگر اعم از تولید مکتوب مثل نشریات، تولید کتاب یا در حوزه آثار معماری، صنایع فرهنگی و هنری، هنر ادبیات، چقدر ما توانستیم در طول سالهای بعد از انقلاب آثاری تولید کنیم که بتواند بینش‌ها، گرایش‌ها و رفتارهای اجتماعی ما را ذیل مبانی اسلامی وبرساخته از تمدن اسلامی مدیریت کند و پیش ببرد؛


انقلاب آمد تا یک‌آرمانی را مطرح کند و بعد هم ما به ازاء اجتماعی آن را برای مردم بسازد

انقلاب آمد تا یک‌آرمانی را مطرح کند و بعد هم ما به ازاء اجتماعی آن را برای مردم بسازد، یعنی در عرصه‌ های مختلف فردی و اجتماعی مردم وارد شود و بتواند مسئله اینها را حل کند؛ سئوالاتی که مقام معظم رهبری در سبک زندگی مطرح کردند 28 سئوال بود؛ این 28 سئوال و هزاران سئوال دیگر هم درباره همین 28 سئوال و هم حوزه‌های مختلف وجود دارد؛ انقلاب اسلامی باید به این سئوالات جواب بدهد، نیروهای فکری فرهنگی انقلاب اسلامی باید به این سئوالات جواب دهند.

نسل جدید انقلابی اینها را متوجه شدند که اینها رویش‌های انقلاب هستند؛ یکی از دغدغه‌های مقام معظم رهبری این بود که از اولین کارهایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بکند این است، با توجه به رویش‌ها و جوشش‌های فراوان در سطوح فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل، تسهیلی و الهام‌بخش را داشته باشد؛ این یعنی فرماندهی، ساماندهی، هدایت و نظارت کند و جهت و تعمیق بدهد؛ این یعنی اینکه یک بازآرایی در نسل عملیات کننده فرهنگی، مفکره فرهنگی، تأمین کننده نیازهای فرهنگی کشور باید شکل بگیرد؛ این جبهه این طرف و یک آسیب‌شناسی کوچکی بود.

در مقابل هم یک عده‌ای از ابتدا بنا را بر این گذاشتند که انقلاب اسلامی و معارف انقلاب اسلامی پاسخگوی نیازهای علمی و فرهنگی جامعه نیست و لذا ما در این حوزه همچنان باید ریزه‌خوار سفره دیگران باشیم؛ همه آن دیگرانی که حرف می‌زنند قطعاً از درون امت اسلامی نیست، بلکه از درون تمدن غرب است؛ مثلا اگر بخواهیم یک واژگان معروف را درباره‌ آن مثال بزنیم بحث روشنفکری است.

این روشنفکری هم یک طیفی دارد؛ به عقیده من روشنفکران غیر دینی آنهایی هستند که در دامن غرب غلتیدند مثل آنهایی که می‌گویند همه مبانی فرهنگی و علمی‌ ما باید برآمده از غرب باشد و از آنها استفاده کنیم، نهایتاً بتوانیم بحث‌های فرهنگی خود را و بوم فرهنگی خود را در آنها اعمال کنیم اما تولیدی‌های ما و مبانی‌ ما باید از آنها  گرفته شود.

یک سر دیگر طیف برخی از کسانی هستند که در ظاهر با غرب در تقابلند، آن تعریف و مفهوم و برداشتی که از اسلام ارائه می‌دهند برای اینکه بتوانند جامعه را مدیریت کند، به مبانی غربی بیشتر نزدیک است و منجر به سکولاریسم میشود؛ در نهایت آن نظامی که برساخته این تفکر است خدماتی که ارائه می‌دهد به نظام تفکر غرب خدمات بیشتری ارائه می‌دهد، به نظام تفکر اسلامی و جامعه اسلامی خدمات آن اندک یا هیچ است.

اینها هم یک طیفی هستند که از اول انقلاب به این طرف حضور داشتند که الآن به طور رسمی و علنی بر طبل جدایی اسلام از سیاست و بر طبل تغییر جنس حکومت می کوبند؛


همواره با غرب مواجهه ناقص الخلقه، محدود و جزئی‌نگر داشته و داریم

یکی از دلایل مهم این دو مواجهه شاید این باشد که در نظام فرهنگی و علمی و حتی نظام سیاسی‌ و حتی نظام اقتصادی اصلاً در مواجهه‌ ما با تمدن غرب یک اشکال اساسی داریم؛ همواره با غرب مواجهه ناقص ، محدود و جزئی‌نگر داریم؛ به معنای اینکه همیشه یک بعدی از این موضوع را دیدیم و ابعاد مختلف فراوان را ندیدیم؛ همیشه یک مواجهه ناقص‌ داشتیم و شناخت غرب در ایران ما ناقص الخلقه است.

از سویی غرب ستیز افراطی هستند و از سوی دیگر غرب پرست افراطی هیچ گاه نتوانستند راهی میانه و گزینشی را برای مواجهه باغرب برگزینند؛ مقام معظم رهبری در یک جایی می‌فرماید من نمی‌گویم ترجمه نکنید و غرب را نخوانید و غرب را نفهمید ولی متوقف در غرب نمانید و مرعوب غرب نمایید.

 

نسیم: برای تحول این بحث و به اصطلاح کسب توفیقات در زمینه های فرهنگی چه راهکارهایی به ذهن شمامیرسد ؟

معینی پور: برای اینکه از این فضا خارج شویم و زمین بازی را عوض کنیم؛ باید ببینیم که فارغ از حریف و رقیب مزایای نسبی خود ماچیست که حتی رقیب هم از آنها بهره گرفته اما ما از آن غافل شدیم باید بینیم؛ ما در مقابل غرب چه داریم که بعد ادعا کنیم که ما می‌توانیم یک نظام فرهنگی جدید پدید بیاوریم؛ آنهایی که از غرب برای ما مثال می‌زنند و دوست دارند نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما بر اساس مبانی غرب باشد ، قله آمال آن ها، آن است و استدلال این است که می‌گویند چرا ما یک راه نرفته را برویم، بگذارید راه رفته غرب را برویم ، آنها تست کردند و نظام فرهنگی اجتماعی را مدیریت کردند و جواب داده است و جامعه دارد خوب زندگی می‌کند و آسایش وجود دارد، ولو اینکه فکر می‌کنم که در این حوزه دارند بی‌انصافی و بی‌رحمی می‌کنند و آسیب‌های آن جامعه را نمی‌گویند و نمی‌گذارند مردم آسیب‌های آن جامعه را ببینند که در این عرصه خیلی حرف وجود دارد که باز الان مقام بحث نیست

الغرض ما باید خیلی دقیق در یک جاهایی حتی مردم را آگاه کنیم که نگران شوند و با واقعیتهایی که در بستر جامعه‌ رخ می‌دهد آشنا شوند؛ فقط کافی است شما از منظر سنتی و عادات و رسوم و آداب مردم را مطلع کنید و آگاهی شکل بدهید؛ موانع گسترش اطلاعات آگاهی بخش را بردارید ؛ ببینید چه اتفاقی واقعاً در حال شکل گیری است و خیلی از اتفاقاتی که در بستر جامعه می‌افتد و مردم به آن گرایش دارند، فکر می‌کنم از بین برود. من البته در انتقال اطلاعات و آگاهی بخشی به مردم رسانه ها را مسئول میدانم که در بسیاری از موارد به فهم و درک و عقلانیت مردم اعتماد نمیکنند و این یک آسیب جدی است .

اگر بخواهیم یک نگاه رو به جلو داشته باشیم، یک بازشناسی کنیم؛ قدرت و ساخت درونی برآمده از مبانی و نظام فکری انقلاب اسلامی را که همان دین است بازشناسی کنیم؛ ببینیم چه مزیت‌های نسبی داشته است که در طول تاریخ توانسته یک جامعه را هم از حیث دینی و هم از حیث فرهنگ و هویت ایرانی و هم از حیث اسلامی به وجود بیاورد و مدیریت کند.

این تمدن ریشه دار که در ایران داریم و این پایه‌های تمدنی  عریقی که در اسلام وجود دارد، این دو با هم برخورد کردند و به یک قرن ششم و هفتم هجری تبدیل شد که اوج تمدن اسلامی است؛ با آن همه گستردگی اقطار عالم اسلام و این خروجی‌هایی که داشتیم، تا به امروز ما ریزه‌خور سفره آنیم؛ این تا کنون به درستی بازشناسی شده است که مزیت‌های نسبی فکری ،علمی و فرهنگی‌ چه بوده است.


 

ما در طول تاریخ برخورد منفعلی با غرب داشتیم

ما با غرب برخورد منفعلی در طول تاریخ داشتیم به دلیل اینکه نتوانستیم بین داده های او با داشته های خودمان ارتباط درستی برقرار کنیم به خاطر همین منفعل با آن برخورد کردیم ؛ در دوره مشروطه اولین مواجهه ما اگر قبلاً درباره‌ آن فکر کرده بودیم و خوب مطالعه داشتیم و می‌شناختیم این مواجهه یک مواجهه بی تجربه، ناقص و منفعل نبود؛ الآن همچنان آن کار را ادامه می‌دهیم؛ سعی نمی‌کنیم که غرب را خوب بشناسیم و خوب بشناسانیم؛ البته نه از نگاه توهم‌محور و توطئه محور بلکه از نگاهی که واقعاً می‌خواهیم نظام غرب را بشناسیم و به مردم هم خوب بشناسانیم.


نسیم: به نوعی می توان گفت که در دوره مشروطه در اوج غرب مدرن بود و همه به نوعی مرعوب آن می شوند. اما الان به نظر می رسد اینطور نیست و غرب به تمام شدنش نزدیک می شود و حرف تازه ای ندارد که ما مرعوب آن شویم.

معینی پور: از حیث مبانی قبول دارم اما از حیث ساختارهای موجود اجتماعی قبول ندارم؛ به عبارت دیگر غرب روز به روز نو می‌شود؛ ساختارش عوض می‌شود اما مبانی آن یکی است؛ نه از حیث مبانی بلکه از حیث ایجاد بدیل‌ها و نسخه های مختلف فتح کشورها و تفکرات مختلف و نسخه های مختلف گسترش سلطه خود بر جوامع مختلف ما شناخت نداریم؛ شناخت به مردم هم نمی‌دهیم و یک سد اطلاعاتی و تعاملاتی بزرگ نیز درست کردیم؛ اطلاعات به معنای داده است؛ ما برای مردم سدی درست کردیم و نمی‌گذاریم با واقعیت‌های غرب مواجه شوند و به راحتی اجازه میدهیم غرب خود را از طرق رسانه های ما و رسانه های خودشان به مردم آنگونه میخواهد معرفی کند شناخت در اینجا به معنای بسته ای است که در آن از مبانی معرفتی تا برساخته های اجتماعی بایستی به خوبی معرفی شود، ثمره این کار چیست شناخت دقیق نقاط مثبت و منفی غرب مثللا همین مبانی معرفتی و سپس برساخته های فردی و اجتماعی آن در غرب اعم از تکنولوژی و علوم تجربی و علوم انسانی  بنیان خانواده را در غرب به شدت متزلزل کرده یا مرزهای اخلاقی مثل عفاف و حیا را از بین برده ،مردم ما اگر با اینها آشنا شوند، نگاهشان به غرب چگونه می‌شود؟

یا در بعد مثبت غرب برای توفیق در مدیریت اجتماعی و برطرف کردن نیاز های اجتماعی نظم و مسولیت پذیری را در جامعه خود حاکم کرده ،درست است که این دو مولفه بر آمده از مبانی او نیست و دقیقا به خاطر بهره گیری مادی بیشتر این مولفه ها را حاکم کرده اما برآیند آن جامعه منظم و مسولیت پذیری است که ما هم به آن احتیاج داریم .ما نگاه کل نگر نفی مطلق یا قبول مطلق غرب را آنچنانکه برخی آن را ترویج میکنند نمیتوانیم قبول کنیم آنچنانکه از مبانی و انظار حضرت امام و مقام معظم رهبری هم همین برداشت میشود.

ما یک بار مجموعه متفکران غرب رفته، غرب دیده و غرب خوانده و غرب فهمیده خود را دور هم جمع نکردیم و تلاش نکردیم برای اینکه یک تصویر ذو مراتب سطح بندی شده با رسانه‌های مختلف از آن استخراج کنیم و به جامعه خود در سطوح مختلف یک آگاهی خوب درباره جبهه رقیب ارائه دهیم و چنین تلاشی نشد.

نکته دوم اینکه ما یک مطالعه تاریخی عمیق انجام ندادیم که این مطالعه تاریخی اجمالاً به معنای یک مطالعه مبنایی خیلی طولانی مدت، غیر قابل دسترس و دیربازده نیست؛ نیامدیم یک دوره مطالعه کنیم و یک پروژه مطالعاتی برای خود تعریف کنیم که مزیت‌های نسبی ما در ادوار مختلف در تقابل با تفکرات مختلفی را ارائه دهد؛ ما به ازای کاربردی و انضمامی در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی برای ما ارائه دهند چیست؟ هنوز ما یک دور نتوانستیم مزیت‌های نسبی یک منسک عمیق تأثیرگذار ذومراتب مهم به نام "زیارت" را در جامعه خود مشخص کنیم.

هنوز ما نتوانستیم مزیت‌های نسبی و توانمندی‌ها و اوج اثرگذاری یک نهاد اجتماعی پرقدرت که مجموعه‌ای از مناسک عبادی در آن جمع می‌شود، را در جامعه خود، که دارای یک مواجهه درست نظامند باشد، به نام "هیأت" داشته باشیم؛ هیئتی که به راحتی می‌تواند نو به نو و روز به روز در ایجاد بینش، تعمیق باور و تولید رفتار اثرگذار باشد..

ما در حال ازدست دادن ظرفیت های بی بدیل "مسجد"به عنوان یک مکان سازمان بخش نیروهای اجتماعی و محل انتقال معارف دینی و تعمیق باورهای دیی و همچنین ملجاء وپناه مردم در گرفتاریها هستیم.

شما در حوزه فرهنگی چه چیزی غیر این سه دارید؟ نظام بینشی و نظام عقلی باید شکل بگیرد و گرایشات قلبی و باورهای دینی باید تعمیق پیدا کند؛ باید دستور العمل بدهید؛ این نظام طولی به نظام رفتاری و رفتارهای خوب و بد، تو را و سره از ناسره را برای تو تعیین کند؛ مسائل در زندگی مدیریت می شود و می‌بینیم که هیأت در جاهای مختلف این کار را کرده است؛ انسان و جامعه و خانواده را هم متحول کرده است.

یک نسخه بالاتر را عرض می‌کنم که متاسفانه رقیب ما آمده و در برخی موارد از  ابزار هیأت به گونه ای برنامه ریزی شده و ظریف بهره برداری میکند و در خیلی از جاها متأسفانه ما با ندانم کاری در اختیار رقیب قرار دادیم؛ ما هنوز نتوانستیم اینها را به عنوان مزایای نسبی انقلاب اسلامی در زمینه های فرهنگی به درستی بازشناسی کنیم.

مقوله زیارت را ببینید که دچار چه آسیب‌های عجیب و غریبی شده است؛ از آن طرف می‌بینید که چه ظرفیت‌های فراوانی دارد که شما می‌توانید جامعه را با این مقوله زیارت بازیابی کنید؛ تامل کوتاهی درباره حکمت، هجرت زیارت بکنید؛ در رابطه با آورده‌های زیارت برای یک فرد و اجتماع، درباره کالاهای فرهنگی که از دل زیارت می‌توانید ارائه دهید فکر کنید. زیارت ما در بسیاری از ابعاد متاسفانه به گونه ای افراطی با توریسم در حال پیوند خوردن است .این سخن به معنای نفی بعد سیاحتی سفرهای زیارتی نیست آنچنانکه در روایت مطرح میشود که حتما در این سفرها سوغات خریداری شود بلکه به معنای غلبه رویکرد سیاحتی و صنعت توریسم است که بسیار آسیب زاست .

مثال دوباره بزنم؛ مسجد جمکران را در ذهن مرور بکنید، حرم حضرت معصومه (س) یک مرور در ذهن بکنید، حرم امام رضا (ع) را یک مرور در ذهن بکنید، فرایند حج را مرور کنید، عمره را مرور کنید، مشاهد مشرفه را مثل امامزادگان مهم را یک مرور در ذهن بکنید، شاه عبدالعظیم را یک مرور بکنید و ببیند چه عرصه بزرگ فرهنگی است؛ ما چقدر می‌توانیم به آن برسیم و این ساخت درونی ما است.

 

دشمن روی فناوری و امور هسته‌ای دست گذاشته تا هم در این حوزه ما را محدود کند و هم ما را از جاهای دیگر غافل کند

ساخت درونی ما، که رهبری به آن اشاره کردند و این نشان دهنده عمق نفوذ فکری ایشان را است، فقط فناوری نیست؛ ساخت درونی ما الآن فناوری و امور هسته‌ای است به دلیل اینکه دشمن آمده دست روی آن گذاشته است؛ برای اینکه هم در این حوزه ما را محدود کند و هم ما را از جاهای دیگر غافل کند.

این فقط ساخت درونی ما نیست؛ آن چیزی که باعث می‌شود فناوری هسته‌ای به ساخت درونی ما تبدیل بشود و ما مقاومت بکنیم این مقوله‌ها است؛ مسجد است، زیارت است، هیئت است، مناسک عبادی است، مناسک جمعی و فردی است؛ اینها باعث شده که یک نسلی به وجود بیاید و رویش کند تا بتواند یکی از ساخت‌های درونی ما را به عنوان فناوری هسته‌ای معرفی کنند که الآن همه ما داریم در مسیر آن مقاومت می‌کنیم، تک تک ایرانی‌ها دارند درباره‌ آن مقاومت می کنند.مردم تمام فشارهای اقتصادی و پیامدهای مقاومت خود را پذیرفته اند. ما چقدر توانستیم از مزیت نسبی مسجد به عنوان اولین پایگاه بازتولید معارف فرهنگی استفاده کنیم؟

 

چرا امر به معروف و نهی از منکر را به یک مقوله فردی و موردی تقلیل دادیم؟

شما مسجد را یک مرور بکنید و این هم ساخت درونی ما در حوزه فرهنگی است؛ امر به معروف و نهی از منکر را به یک مقوله فردی، موردی تقلیل دادی؛ در حالی که امر به معروف ما یک مقوله اجتماعی، همه‌گیر، ذومراتب بدون زمان و بدون مکان بی ملاحظه در همه چیز ورود کن است که در آیات و روایات آمده است؛ روند امر به معروف و نهی از منکر چنین چیزی نیست که ما تعریف کردیم؛ شما آراء فقهاء را در رابطه با فرآیند و اجرای امر به معروف و نهی از منکر ببینید؛ ما اصلاً درجامعه امر به معروف ونهی از منکر را به امری معمولی و غیر مهم تبدیل کردیم ؛ در این چند سال امر به معروف و نهی از منکر را نخ نما کردیم.

این نشان دهنده این است که ما در طول زمان نخواستیم که بازبینی کنیم؛ در مقابل مسجد هم همین مقاومت وجود دارد؛ به زیارت و هیئت هم توجه نیست اما در دو مقوله امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک منسک و مسجد به عنوان یک نهاد همین مقاومت وجود دارد؛ یعنی کسی که مسجد می‌رود با آن کسی که مسجد نمی‌رود یک خط‌کشی بین آنها وجود دارد.

نه به خاطر امر به معروف، بلکه به خاطر مواجهه ما به مقولاتی مثل امر به معروف که پایگاه آن اتفاقاً از مسجد بود، شما به این خاطر می‌گویید؛ چون پایگاه امر به معروف و نهی از منکر از مسجد بوده مقاومت وجود دارد، اما همین را اکنون شما باز تعریف کن؛ فرآیندهای جریان آن در جامعه و فرآیندهای به کارگیری آن و بهره‌برداری‌ آن در جامعه را باز تعریف کنید؛ می‌بینید که کاملاً رویکرد جامعه را تغییر می‌دهد.

این مردم همان مردم هستند؛ این مردم همان مردمی هستند که وقتی شما تقابل بدی با مقوله امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، با شما تقابل می‌کنند اما در جاهایی حتی حاضرند از نان خود هم برای چیزی که درست در جامعه تبیین شده و به عنوان ساخت درونی ما تعریف شده بگذرند؛ مردم می‌دانند اگر از این کوتاه بیایند خیلی چیزها را باید از دست بدهند؛ ما هنوز نتوانستیم عظمت جایگاه امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه نشان دهیم.

به خاطر اینکه مهمترین هدفی که از امر به معروف و نهی از منکر پیگیری می‌شود نظارت رفت و برگشتی است؛ همه بر هم نظارت داشته باشند؛ حاکم بر مردم، مردم بر حاکم نظارت داشته باشد؛ ما در دوره رسول الله همین را می‌بینیم؛ مشارکت مردم یک مشارکت حداکثری است؛در ادبیات امام و مقام معظم رهبری هم این را می‌بینیم؛

برای آنها که بگوییم این نه پس چه چیزی جایگزین؟ منع می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم که ما را نقد کنند؛ بسیاری را در این چند ساله دیدم که آقا در خیلی از جاها خود از ساختارهای نظام نقد می‌کنند؛ همین متن پیوست از انتقادات جاندار آقا به نظام فرهنگی کشور پر است؛ آقا اینجا چه می‌گوید؟ "استفاده کامل و کارامد و هم‌افزا از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌ها" دلالت التزامی این چیست؟ مقام معظم رهبری می‌گوید من از سیاستگذاری ،برنامه ریزی و اجرا در حوزه های فرهنگی راضی نیستم .

این نکاتی را که حقیر بارویکرد آسیب شناسانه عرض کردم نباید به سیاه نمایی تلقی کرد بلکه انذار است که در حال از دست دادن یا تقلیل ظرفیتهای حداکثری این آینن ها و مناسک و نهاد های مهم هستیم که در اختیار ماست و میتوانیم در تربیت اجتماعی از آنها استفاده کنیم .

+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود