کد خبر: 764

1392/08/19 00:49

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 812

ابعاد گوناگون نهضت حسيني ؛ بهره‌اي از رهنمودهاي امام‌خميني

    ضرورت آگاهي‌بخشي‌هاي اجتماعي و سياسي     شما آقايان كه بسياريتان در منابر و بسياري در پايين منابر مردم را ارشاد مي‏كنيد، بايد در اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوي بكنيد و مسائل اسلامي‏را براي […]

 

 

ضرورت آگاهي‌بخشي‌هاي اجتماعي و سياسي

 

 

شما آقايان كه بسياريتان در منابر و بسياري در پايين منابر مردم را ارشاد مي‏كنيد، بايد در اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوي بكنيد و مسائل اسلامي‏را براي آنها بگوييد، مسائل سياسي را براي آنها بگوييد، در عين حالي كه مسئله كربلا،كه خودش در رأس مسائل سياسي هست، بايد زنده بماند به همان فرمي‏كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبت‏ها همان است، مصيبت‏ها تغييري ندارد، بايد آن بعد سياسي كربلا را براي مردم بيان كرد. سيدالشهدا به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتي كه از مدينه حركت كرد مي‏دانست كه چي دارد مي‏كند، مي‏دانست شهيد مي‏شود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتي كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسي بزرگي بود كه در يك وقتي كه همه مردم دارند به مكه مي‏روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسي بود، تمام حركاتش، حركات سياسي بود؛ اسلامي ـ سياسي، و اين حركت اسلامي‏ـ سياسي بود كه بني اميّه را از بين برد، و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.

 

 

هشدار به مردم در مورد توطئه دشمنان

 

آن روزي كه افراد ادراك مي‏كنند كه ـ احتمال هم بدهند كه ـ اسلام در خطر است،

آن روز همان كاري كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزي كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكاري بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتي ما اسلام و جمهوري اسلامي در خطر است، بايد آنجور تبليغاتي كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براي اينكه ضد اسلام است و گاهي با اسم اسلام يا با توهّم اسلامي‏بودن، يك اموري انجام مي‏گيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آن قدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد. به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنت‏طلب‏هاي آن وقت آن قدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مي‏كردند ـ يعني يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين‌طور ـ حالا هم همين‌طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آن قدر تزريق كنند كه تكليف شرعي معيّن كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئه‏هاي شيطاني دارند عمل مي‏كنند. توطئه‏هاي شيطاني غير از اين لشكركشي است، اين مهم نيست، آن توطئه‏هاي شيطاني كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه ـ خداي نخواسته ـ ايجاد كند، آنهايي است كه يك كشور را به باد مي‏دهد و بر مي‏گرداند به زمان سابق، و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامي‏كه آنها مي‏خواهند. (صحيفه امام، ج 18، ص 177 و 178)

 

 

فلسفه مجالس روضه سيدالشهداء

اين مطلبي كه الآن القا كرده‏اند به جوانهاي ما كه تا كيْ گريه و تا كيْ روضه و اينها؟! بياييد تظاهر كنيم. اينها نمي‏فهمند روضه چيست؛ و اين اساس[را]كي تا حالا نگه داشته است، اين را نمي‏فهمند، و نمي‏شود هم بهشان بفهمانيم. اينها نمي‏فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم‏ساز است؛ انسان درست مي‏كند. اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيدالشهداء اين آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همينها در عين حالي كه جوانهاي خودشان كه كشته شدند برايشان فرياد مي‏زنند و چه مي‏كنند، لكن بازي خوردند مي‏گويند آن جوانها را از ياد ببريد! براي اينكه آنهايي كه به اينها تلقين مي‏كنند اساس را سيدالشهداء مي‏دانند. اساسي كه همه چيز را تا حالا نگه داشته، اوست. پيغمبر هم فرمود كه أنَا مِْن حُسَينٍ يعني ديانت را او نگه مي‏دارد، و اين فداكاري ديانت اسلام را نگه داشته است، و ما بايد نگهش داريم. اين جوانها توجه ندارند، البته يك دسته‏اند[كه]تزريق به اينها شده از[طرف]اشخاصي كه مي‏خواهند نباشد، اين اساس [نباشد] مي‏خواهند روضه را از بين ببرند: روضه نخوانيد ديگر! روضه‏خواني نكنيد ديگر؛ صحبت كنيد. اينها نمي‏دانند كه روضه‏خواني است كه عواطف مردم را همچو تهييج مي‏كند كه براي همه چيز حاضرند. وقتي مردم ديدند كه سيدالشهداء جوانهايش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوانهاي خودش را داد، براي مردم آسان مي‏شود كه جوان بدهند. و با اين حس شهادت دوستي اين معني را ملت ما پيش برد. و رمز همين معنايي بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتي كه ما داشتيم، به همه ملت ما؛ و همه آرزوي شهادت مي‏كردند؛ همان شهادتي كه سيدش سيدالشهداء بود. اينها نمي‏فهمند كه اينهاست كه نگه داشته است. آنهايي كه مي‏فهمند تزريق مي‏كنند و ديگران را گول مي‏زنند.

 

 

مستكبرين، دشمنان روحانيت

آنهايي كه بر ضد روحانيت حرف مي‏زنند، قلمفرسايي مي‏كنند، و حالا بيشتر، براي اينكه مي‏بينند اين روحانيت است كه اسلام را نگه داشته؛ و اين اسلام است كه با منافع آنها مخالف است. اين اسلامي است كه طرفدار "مستضعفين" است:و نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي‏الَّذِينَ اْستُضْعِفُوا فِي‏الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ وعده فرموده، و عمل خواهد شد. اين طبقه‏اي كه آن بالانشينها اينها را پست مي‏شمردند مي‏گفتند طبقه پايين. منطق مستكبرين همين بود كه استكبار[مي‏كردند]تكبر مي‏فروختند بر جامعه؛ ملت ما را طبقه پايين حساب مي‏كردند. بالاكي بود؟ آقاي "آريامهر" و آن دستجات خودش! آنها بالاها بودند؛ و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمي‏آوردند. چيزي نيستند اينها!

 

 

معناي مستضعف در قرآن كريم

قضيه استضعاف همين است؛ نه اينكه خدا مي‏فرمايد ضعفا. ضعفا نه، مستضعفها. يعني آنهايي كه قدرت دارند، قدرت ايمان دارند، و آنها نمي‏فهمند و اينها را مستضعف حساب مي‏كنند مي‏گويند اينها ضعيفند. آنهايي كه اينها را جزء ضعفا مي‏شمارند نه اينكه ضعفا. بعضيها اين كلمه را چون نفهميده‏اند، كلمه "مستضعف" را نفهميده‏اند، مي‏گويند كه خوب، چرا مستضعف؟ چرا ما بايد مستضعف [باشيم] آنها ما را ضعيف، حساب مي‏كنند؛ نه اينكه شما ضعيفيد. شما ايمان داريد، شما آن بوديد كه يك همچو قدرتي را با مشت عقب زديد و به جهنم فرستاديد. قوّت ايمان در شماست و حس شهادت‏خواهي كه جوانها مكرر اين معنا را مي‏خواهند؛ زنها مكرر مي‏گويند به اينكه فلان جوان، فلان جوان، از من رفته، دو تا ديگر هم هست، اين هم مي‏دهم. اين حس بود، اين حس شهادت خواهي و فداكاري بود كه يك ملتي كه هيچ نداشت بر طاغوت غلبه داد.

اساس را بايد حفظ بكنيم. اساس اسلام است، و جمهوري اسلامي با محتواي اسلامي. بايد كوشش كنيد تا حفظ بشود اين مجالس و مجامع اسلامي را بايد حفظ بكنيد. هر دو جهت بايد باشد. نه آنطوري كه سابق بود و اصلش كاري به دستگاه ظلم نداشتند. آن هم با يك تبليغاتي كه شده بود. نه آنكه ما بياييم نمازمان را بخوانيم، و برويم سراغ كارمان توي خانه‏مان بنشينيم؛ اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند، و فوقش هم چهار تا كلمه اخلاق بگويند و بروند تو خانه‏هاشان بنشينند. بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم، بايستند.

 

 

معناي جمله: كلُّ يومٍ عاشورا و كلُّ ارضٍ كربلاء

اين كلمه "كُلُّ يَوْمٍ عَاشُورَا و كُلُّ أَرْضٍ كَرْبَلاء" يك كلمه بزرگي است كه اشتباهي مي‏فهمند. آنها خيال مي‏كنند كه يعني هر روز بايد گريه كرد! لكن اين محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشي را بازي كرد، همه زمينها بايد آنطور باشند. نقش كربلا اين بود كه سيدالشهداء ـ سلام‏اللّه‏ عليه ـ با چند نفر جمعيت و عدد معدود، آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ايستادند و فداكاري كردند و كشته شدند، لكن ظلم را قبول نكردند، و شكست دادند يزيد را. همه جا بايد اينطور باشد. همه روز هم بايد اينطور باشد. همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشوراست و ما بايد مقابل ظلم بايستيم؛ و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين نداشته؛ انحصار به يك افراد نداشته. قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفري و يك زمين كربلا نبوده. همه زمينها بايد اين نقشه را اجرا كنند، و همه روزها غفلت نكنند. (صحيفه امام، ج 10، ص 120 تا 123)

 

http://www.jomhourieslami.com/1392/13920818/13920818_14_jomhori_islami_imam_0001.html

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود