کد خبر: 2392

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 1 115

چه جریانی به دنبال تکفیر دیدگاه های عالمان علوم عقلی است؟ اقدامی باانگیزه علمی و دینی و یا سیاسی؟

اشاره: با مصاحبه آقای وکیلی با خبرگزاری فارس و بازتاب آن در این سایت،در اظهارنظری که خواننده ای بدون ذکر نام  خود نشانی را ذکر کرده که ارجاع به سایتی است که تکفیرهایی نسبت به تعدادی از عالمان وبزرگان […]

اشاره:

با مصاحبه آقای وکیلی با خبرگزاری فارس و بازتاب آن در این سایت،در اظهارنظری که خواننده ای بدون ذکر نام  خود نشانی را ذکر کرده که ارجاع به سایتی است که تکفیرهایی نسبت به تعدادی از عالمان وبزرگان شیعه.

حتی اگر فرض کنیم که آنچه گردانندگان این قبیل سایت ها با این مطالب قصد ارائه اش را دارند،مطلب حق و بدون خدشه ای باشد،حداقل از شیوه صحیحی بهره نگرفته اند.حربه تکفیر و تعبیرات ناروا نسبت به بزرگان عالمان شیعه، پاسخ و نقد دیدگاه علمی نیست.هرچند متاسفانه در همان استفتاآت و امثال آن نیز تحریف فراوان است.سوال از اعتقادات برخی متصوفه و پاسخ آن چه ربطی به دیدگاه بزرگان علمای شیعه که در سایت به عنوان تطبیق امده دارد.در همین مورد نیز مرکز پاسخ به سوالات دفتر تبلیغات جواب کلی داده است ،چه ربطی به مطالب اقای وکیلی دارد.

 

لذا به عنوان پاسخ این دیدگاه مطالب زیر ارائه گردید،هرچند این گونه مباحث نه فائده ای برای رشد علمی افراد دارد و نه ارزش معنوی:

 

یکم:

رویه پسندیده حوزه های علمیه نقد و بررسی دیدگاه های گوناگون موضوع هر علمی تا طلاب  برای رسیدن به جایگاه علمی اجتهادی آنچه آموزش می بینند و باور کنند، براساس حجت باشد و با دلیل برای انان اثبات شود.

در این شیوه آموزشی، مرتبه علمی استاد مانعی برای  این تلاش علمی نیست. در درس بالاترین استاد حوزه، همین مقدار شاگردی که قدرت درک درس استاد را داشته باشد در درس حاضر می شود و به هر بخشی از درس استاد اشکالی که به نظرش می رسد اشکال می کند تا مسئله برایش روشن شود.ممکن است شبهه ای طرح شود که جزء شبهه زنادقه باشد، باز بدون دغدغه و پروا آن را مطرح می کند تا ابعاد مسئله کاملا برایش روشن شود.

گرچه متاسفانه برخی موضوعات که احیانا نسبتی به برخی مسائل حکومتی ارتباط دارد به برخی حرکت های غیر علمی که در مواردی بروز می کند،باعث شده تا این روحیه حریت چه از ناحیه استاد و یا شاگرد تضعیف گردد که بدون تردید از موانع بزرگ ارتقای علمی مطلوب حوزه ها خواهد بود.

 

دوم:

بحث ها و مطالب عمیق علمی را که طلاب در درس ها فرا می گیرند - در ایام تبلیغی که یکی دیگر از کارهای معمول حوزه ها است - از طرح آن مطالب عمیق در جلسات خطابه و القای آن برای کسانی که آمادگی و آشنائی مقدمات آن را ندارند،خودداری می کنند.

این شیوه باعث می شود تا ضمن حفظ زمینه رشد علمی و اجتهادی در حوزه، القای مطالبی که درک آن بدون طی مقدمات مشکل است و باعث سردرگمی مخاطب می گردد،خودداری شود.

 

 سوم:

نگاه عقلانی و یا توجه بیشتر به ظاهر آیات و روایات، از دوران غیبت امام عصر(عج) در میان عالمان شیعه وجود داشته مرحوم صدوق(ره) به گونه ای سلوک کرده و"کتاب اعتقادات" نوشته و شاگرد ایشان شیخ مفید(ره)با بررسی ،شرح و نقد برخی مطالب آن،"کتاب تصحیح الاعتقاد" را نگاشت.تفاوت این دو نگاه از همان اوائل روشن بود ولی هیچکدام تخطئه ای نسبت به هم غیر از بررسی ونقد علمی نداشتند.

 

چهارم:

ممکن است مطالب نظری گاهی مورد اقبال یا ادبار عالمی شیعی قرار گیرد.مرحوم فیض(ره)شاگرد وداماد مرحوم صدرالمتالهین(ره)ابتدا بر شیوه استاد خود سلوک کرد واثار متعددی نوشت وسپس نظرش تغییر یافت و در نقد آن ادامه فعالیت علمی خود را سامان داد.طلبه تلاشگر نمی تواند مقلد هیچکدام از این شیوه ها باشد،بلکه باید با زمینه مناسب و با بررسی دیدگاه های گوناگون بتواند انچه به صورت اجتهادی می رسد،سلوک علمی خود قرار دهد.

برخی از بزرگان حوزه قائلند "دلیل انسداد" در علم اصول – که اکنون موضوعی مطرود و غیرقابل بحث تلقی می شود- تا طلبه به صورت اجتهادی ،نادرستی آن را تلقی نکرده، حق ندارد خود را بی نیاز از بررسی آن بداند وبدون این بررسی علمی نقصی در رتبه اجتهاد او خواهد بود.

 

پنجم:

علما وبزرگان که با دقت و وسواس مبانی علمی را بررسی می کنند، برخی در چند علم تلاش دارند و برخی فقط در علم واحد فعالیت می کنند.

در طول تاریخ شیعه در علم فقه واصول،تفسیر،روایت وحدیث،رجال و درایه،تاریخ وسیره،کلام ،فلسفه،عرفان،هیئت ونجوم،و درگذشته حتی طب، علوم مرسوم عالمان حوزه های شیعی بوده است و هرکدام در یک یا چند علم تلاش می کرده اند.

اگر کسی در یک علم تبحر داشته،چنانچه نیاز می دیده، از نشستن در پای درس عالمی که در علم دیگر تبحر بیشتر داشته ابائی نداشتند. به هیچ وجه اگر کسی در علم تفسیر و قرآن به جایگاه رفیعی رسیده اگر احساس نیاز می کرده که باید در علم کلام بر دانش خود بیفزاید،در درس استاد آن علم حضور می یافته.نگاهی به شاگردان و بزرگانی که در پای درس حاج ملاهادی سبزواری حاضر می شدند،تایید این مطلب است.شاگردی شییخ انصاری در زمانی که فقیه واصولی متضلع بوده از حاج ملاهادی سبزواری و یا شاگردی آخوند خراسانی از ایشان، گواه مرسوم بودن  این سنت حسنه است.

معروف است که مرحوم میرزا احمد آشتیانی پس از دوره ای تدریس علوم عقلی در حوزه علمیه تهران، عازم نجف شد و در درس فقه و اصول مرحوم نائینی شرکت می کرد. مرحوم نائینی در درس وقتی به مناسبت به مباحث عقلی می رسید، پس از بحث مقداری  از مطلب،  می فرمود :بقیه آن را میرزا احمد آشتیانی بگوید.

در این رفتار چند درس نهفته است: استاد فقه واصول وقتی شاگرد خود را در علوم عقلی مسلط تر می بیند،بیان مطلب را به وی واگذار می کند. مرحوم میرزا احمد اشتیانی نیز که استاد مسلم حکمت بود برای تکمیل دروس فقه واصول در درس مرحوم نائینی شرکت می کند. شاگردان هم ابائی از فراگیری از هم شاگردی خود ندارند و...چون بنای آنان تعلیم وتعلم و فهم مطلب و یادگیری برای خدا بود.این چنین رفتارها توفیقات فراوان داشت. که:

قال الإمام الصادق - عليه السلام - : من تعلم العلم و عمل به و علم لله، دعي في ملکوت السماوات عظيما، فقيل: تعلم لله، وعمل لله، وعلم لله.

«الکافي، ج 1، ص 35»هر که براي خدا علم بياموزد و به آن عمل کند و به ديگران آموزش دهد، در ملکوت آسمان ها به بزرگي ياد شود و گفته شود: براي خدا آموخت، براي خدا عمل کرد و براي خدا آموزش داد.

خوشبختانه طرف داران تبیین خردمندانه اسلام ناب (قرآن و اهل بیت علیهم السلام) با پایبندی جدی به شیوه پسندیده خود توفیق فراوانی داشته اند غیر از بزرگان گذشته،در زمان حاضر مصداق بارز ان حضرت ایت الله جوادی هستند که علاوه بر تربیت ده ها بلکه صدها شاگرد در علوم عقلی و تفسیر وفقه و...،اثار متعددی از ایشان منتشر شده که تبیین و ترویج خردمندانه ثقلین است .

بیش از 30 سال است که هرروز جلسه تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دائر است و از ابتدای قران تا کنون تا سوره عنکبوت تدریس شده و انتشار نتیجه ان به صورت تفسیر تسنیم و در حقیقت شرح و تفصیل تفسیر قیم المیزان تاکنون حدود 30 جلد منتشر شده و کامل ان به حدود 100 جلد خواهد رسید.

همچنین شرح زیارت جامعه کبیره از میراث گرانسنگ امام علی النقی علیه السلام که به تعبیر بزرگان شناسنامه اهل بیت علیهم السلام است، تا کنون ربع ان زیارت در 8 جلد منتشر شده است.

این شیوه نشان داده، انچه که می تواند زمینه تمسک به وصیت خاتم الانبیا (ص) و تمسک به حدیث شریف ثقلان را  تحقق بخشد،این شیوه و این نگاه است که چنین ظرفیتی دارد و مشابه ان را در میراث گذشتگان کمتر می توان سراغ گرفت.

 

ششم:

برخورد با انحرافات در موضوع تخصص هر کدام از عالمان شیوه پسندیده انان بوده است.با طرح مباحث غلط متصوفه و امتزاج ان به مطالب حق ، قبل از همه مرحوم ملاصدرا که بنیانگزار حکمت متعالیه بود واداشت تا به مقابله علمی با آن برخیزد و کتاب" کسر اصنام الجاهلیه" را در رد انان نوشت.همچنین علامه طباطبائی در اوج فعالیت حزب توده و ترویج اعتقادات الحادی برآن داشت تا با تدریس فلسفه و پاسخگویی به شبهات انان برای شاگردان خود اقدام کند که مجموعه اصول فلسفه و روش رئالیسم محصوا ان می باشد.شهید مطهری نیز که در مجامع دانشگاهی حضور داشت هوشیارانه از مبانی اعتقادی دفاع علمی می کرد و حتی از پاسخگویی به مطالب ضد دین در مورد زن وخانواده در مجله زن روز از ارائه پاسخ در آن مجله که پر از مطالب مبتذل بود ابائی نداشت تا مطالب حق در همان سطح ابراز شود.

 

هفتم:

واضح است برای نقد دیدگاه علمی، بابهره از روش علمی ان تاثیر گذار است.توسل به شیوه های دیگر یا بی تاثیر و یا کم تاثیر است.استدلال به ضعف مبانی تصوف باید با ادله روشن و از شیوه مربوط به همان مطلب راهگشاست. برای کسانی که احاطه و یا فرصت و یا توان ورود عمیق به ان  را مباحث را ندارند،نمی تواند تاثیر لازم را داشته باشد.با استفاده ازاستدلال ها و یا نقل  دیدگاه ملاصدرا -  که خریت فن بوده است - می تواند راهگشا باشد.اما اگر در همین مسئله استفاده از دیدگاه عالم تفسیر یا فقه یا تاریخ وسیره و…بخواهیم این مطلب را رد کنیم، پر واضح است که تاثیر گذار نیست و نمی تواند اقناع کننده قائلین به مبانی تصوف باشد. چون فرض بر این است که به قصد از این کار تاثیرگذاری و ارشاد کسانی است که معتقد به مطلب باطلی شده اند.نه این که هدف قصد سرکوب یک دیدگاه و لو دیدگاه باطل باشد.

علاوه آن که در مسائل اعتقادی که تقلیدی نیست یعنی بر مکلفین لازم است که آن را به صورت استدلالی بپذیرند و نه آن که آن را تقلید کنند.

به فرض اگر توان یا فرصت لازم برای بررسی استدلالی مسائل اعتقادی  را نداشت و به هر دلیل خواست تقلید کند، طبق ادله  عقلی صحت تقلید که رجوع به خبره است  باید از کسی که خبرویت لازم در آن علم را دارد یعنی مجتهد در آن علم است، باید تقلید کند. باز همان دلیل  عقلی دلالت دارد که در صورت وجود چند نفر مجتهد در آن علم، باید از اعلم علمای آن علم تقلید کرد. لذا این شیوه ای که در این سایت انتخاب شده تاثیرگذار نخواهد بود.یعنی به فرض که تقلید در مسائل اعتقادی جایز باشد،که نیست،مکلف نمی تواند از همان فردی که در فقه اعلم از سایر فقهاست، تا مادام که احراز نکرده که ایشان در مسائل اعتقادی از سایرین اعلم است،حق تقلید ندارد.

 

هشتم:

شیوه بزرگان قدیم و جدید عالمان شیعه که  هم زمان مجتهد در علم فقه و علوم عقلی بوده اند، برای رد نظریه علمی عقلی از تکفیر بهره نبرده اند.از قبیل حضرات آیات: امام خمینی،میرزا محمد علی شاه آبادی،سیدابوالحسن رفیعی قزوینی،علامه طباطبائی،میرزا احمد آشتیانی،میرزا مهدی آشتیانی،سیداحمد خوانساری،سید محمد حسین طباطبائی بروجردی شیخ محمد تقی آملی،شیخ محمدحسین غروی اصفهانی،میرزای نائینی،آخوند خراسانی،سیدمحمد هادی میلانی، سیدرضی شیرازی، بهجت، شیخ هاشم قزوینی، شیخ هادی کدکنی،سید ابوالقاسم خویی، سید محمد حسین حسینی تهرانی،جوادی آملی،شیخ جعفر سبحانی و… نشان می دهد از شیوه علمی ونقد علمی استفاده می کرده اند.این بزرگان هم تضلع درفقه داشته اند و هم با درجات متفاوت، خبره در علوم عقلی بوده اند و هیچ سراغ نمی توان از انان داشت که حداقل در مبحث مورد مناقشه در آن سایت و مبحث وحدت وجود،خصوصا در مورد عالمان شیعه را تکفیر کرده باشند.

جالب ان که مرحوم آیت الله خویی که استاد تمام فقهای معاصرهستند در کتاب فقه استدلالی خود در درس در بحث نجاست کفار به مناسبت بحث در مصادیق آن وارد می شوند، در مورد قائلین به وحدت وجود، با تقسیم وحدت وجود به چهار قسمت، ایشان نوعی از وحدت وجود یعنی وحدت سنخی را می فرمایند این همان چیزی است که قرآن وروایات همین نظر را می گوید.مگر ایشان از فقها نیستند چرا قائل به وحدت وجود را به طور مطلق تکفیر نمی کنند؟

توضیح این که ایشان در جلد سوم "التنقیح فی شرح عروةالوثقی" درصفحه۷۵تا۷۷به این موضوع پرداخته اند.پس از تقسیم یادشده قول منسوب به ذوق متالهین را که به "توحید خاصی" تعبیر می کنند، آن را ملهم از ایات و روایات و ادعیه بیان می کنند گرچه  ایشان در ادامه این نظر ازجهت دیگر یعنی به دلیل ابتنای این قول به "اصالت الماهیت" نادرست می دانند ولی به صراحت ان را مستلزم کفر و نجاست وفسق نمی دانند(همان،ص۷۶).در ادامه ایشان به بیان قول مرحوم ملاصدرا را می پردازند و بزرگوارانه می فرمایند مراد ایشان تاکنون برای ما روشن نشده که منظور ملاصدرا چیست.در همان حال، دردنبال ان، این قول را نیز غیر محکوم به کفر می دانند(همان،ص۷۷).

ایا با نقل استفتاآت مجمل که ممکن است منظور موردی خاص باشد،ایا با تسری ان به دیدگاه بزرگان عالمان شیعه در این سایت و امثال آن را ایا می توان کار علمی و روشنگرانه دانست؟ ویا باید ناشی از پشت صحنه و هدفی خاص دیگر تلقی کرد.وقتی به صراحت بزرگانی که نام انان در این سایت امده ومصداق تکفیر معرفی شده است.

 وقتی عالمان علوم عقلی به صراحت در تبین وجود موجودات ممکن، آن را مربوط به فصل سوم بحث معرفت شناسی می دانند باز جایی برای چنین انطباق هایی است؟اینان بیان می کنند که:

 بجث وحدت وجود پس از فراغ از مرحله مقام "ذات الهی" و همچنین پس از مرحله مقام "صفات الهی" که هیچ راهی برای ورود ما نیست، در بخش سوم که مقام "فعل الهی" است،بحث وحدت وجود مطرح است. ایا بازهم می توان اقدام این سایت را صادقانه و برای تبیین مسئله دینی،علمی دانست و یا در ورای ان انگیزه ای دیگر نهفته است تا به در آینده آن را بروز دهند؟

 

نهم:

به نظر می رسد به دلیل اعتقاد امام خمینی به مبانی فلسفه وعرفان حرکت بر ضداین تفکر به نام مبارزه با تصوف یا وحدت وجود، پشت صحنه این حرکت در کوتاه مدت بنای تخطئه این دیدگاه را دارد تا  پس از توفیق واثبات کفر چنین دیدگاهی، در گام بعدی نتایج بعدی را بگیرد و کسانی که معتقد به ان دیدگاه هستند را مصداق انچه بیان می شود معرفی کنند.انچه که امام درپیام به روحانیت(در سوم اسفند 1367) بیان داشتند که لیوان مصطفی را در فیضیه اب کشیدند چون من فلسفه می گفتم ناظر به این مبارزه سیاسی در قالب و ظاهر مبارزه فکری بود.

 

دهم:

سابقه تغییر جایگاه این مباحث از محیط درس و مدرسه به تریبون های عمومی، ظاهرا پس از حضور مرحوم میرزا مهدی اصفهانی(ره) در مشهد و نوع بیان ایشان در برخورد با کسانی که دیدگاه ایشان را نداشتند،باز می گردد که مرحوح حلبی پس از تلقی مبانی ایشان،به عنوان مروج ان، در منبر و خطابه های های عمومی ان را برای عموم مردم - که بدیهی است اشنا به مبانی سنگین ان نبودند -  بیان می کرد ودر مراحل بعد، آن مطالب را در جلسات تشکیلاتی که ایجاد کرده بود، پی گرفت.نوارهای باقیمانده از ان دوران شاهد این رفتار است. این شیوه تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. اما پس از انقلاب اسلامی و تا زمان حیات حضرت امام (1368) به هر دلیل جرئت و یا زمینه طرح این مباحث نبوداما  بلافاصله پس از رحلت ایشان، در سال 1369 اول بار با مفاله مکتب تفکیک اقای محمد رضا حکیمی در مجله کیهان فرهنگی اغاز شد و سپس این قبیل مباحث شدت گرفت تا در سال های اخیر در قالب تکفیر و سایت های مجازی به شکل های مختلف خود را نشان داد.لذا در سیاسی بودن این گونه طرح این مباحث  نمی توان تردیدی داشت.

 

یازدهم:

توصیه این است که  بیان دیدگاه های دیگر و لو به نظر عده ای باطل باشد تا مادامی که معتقدی به ان وجود دارد باید به صورت علمی در کرسی های علمی و درسی حلاجی شودتا با اقناع علمی بتوان نظر صحیح را تثبیت کرد.

همچنین انتشار اثار طرفین باید آزادانه صورت گیرد و از چاپ اثار مرحوم میرزامهدی نباند هراسید و با نشر و تدریس و بررسی ان در حوزه ها اجازه بالندگی این علم را فراهم کرد.کاری که متاسفانه از ناحیه طرف دارانشان اجازه داده  نشد که این اثار منتشر گردد..

 در دوره مدیریت بوستان کتاب که اقدام به انتشار  اثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شاگردان ایشان  و همچنین نقد های آن  شده بود، به حربه های گوناگونی از جمله نامه کتبی فرزند آن مرحوم برای جلوگیری از انتشار ان متوسل شدند و چون این شیوه در ان موسسه ادامه یافت، به شیوه های دیگری برای جلوگیری از انتشار آن اقدام کردند ...

 با تغییر مدیریت موسسه بوستان کتاب توسط علاقه مندان به این جریان فکری و در اخرین ماه مدیریت وی در ....با بهره از فضایی سیاسی و ....،در هر صورت آن موسسه دیگر در این زمینه اقدام نمی کند و متاسفانه رسما به مراجعه کنندگان نیز اعلام می کنند!!!

گرچه با عنایات اهل بیت علیهم السلام این مسیر و تبیین خردمندانه اسلام ناب(قران و اهل بیت علیهم السلام) استمرار خواهد یافت و به زودی شاهد نشر این قبیل اثار در موسسه پژوهشی و انتشاراتی دیگر خواهیم بود.انشاءالله.

 

دوازدهم:

چنانچه  چنین شیوه هایی غیرعلمی  استمرار یابد،معلوم نیست که فقط در همین مرحله باقی بماند و دامنگیر دیگران نیز نشود.

علی القاعده قائلین به دیدگاه های عقلی با این که می تواند تالی فاسدهای دیدگاه مقابل خود را آشکار کنند ولی معمولا ابا دارند و مجال بحث را همان شیوه استدلال و جدال احسن می دانند.اما التزامی برای  مصون ماندن جریان طرف دار تکفیر از رفتار دیگران نیست.همچنان که هم اکنون شاهد آن هستیم:

آقای شیخ حسن میلانی که از ابتدا در همین جلسات شاگردان مرحوم حلبی و پیروان مکتب تفکیک رشد یافته اکنون علاوه بر رد دیدگاه قائلین به حکمت متعالیه،دیدگاه مرحوم میرزا مهدی اصفهانی را بدتر از آن می داند و حتی  در جلسات خود اقدام به انتشار تکفیرهایی در مورد دیدگاه وی  منتشر می کند.

ملاحظه نمونه ای از ان که در جلسه بحث اقای میلانی با اقای غرویان در سال گذشته ارائه شد و معمولا طرف داران تفکیک ان را  ندیده اند،شاید بی مناسبت نباشد تا در استمرار این شیوه ها تامل جدی تری نمایند.محیط های علمی باید خالی از چنین فضاهایی باشد تا علاقه مندان به تحقیق در مبانی علمی فقط با بررسی برهان و استدلال علمی به مطلب حق برسند تا مشمول ایه شریفه :فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه باشند.انشاءالله.


اما  برگه هایی که اقای میلانی در ان جلسه  در 8 صفحه ارائه داد  در اینجا با کلیک روی هر صفحه  قابل مطالعه است.نکته مهم و قابل توجه این که:

در استفتاات سایت یادشده با طرح سوالات کلی در مورد اهل تصوف و قائلین به وحدت ذاتی وجود  ،بدون هیچ مستندی دیدگاه تعدادی از بزرگان را مصداق ان القا کرده اند.اما در این کار اقای میلانی نقل عبارات مرحوم میرزا اصفهانی و اخذ نظر از فقها بوده است.هرچند مجدد تاکید می شود که بجای  استفاده از این حربه ها باید فقط با نقد علمی و ان هم در محیط های تخصصی حوزوی اقدام کرد .فاعتبروا یا اولی الابصار!

صفحه1    صفحه2    صفحه3    صفحه4    صفحه5    صفحه6     صفحه7    صفحه8

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در استفتاات سایت یادشده با طرح سوالات کلی در مورد اهل تصوف و قائلین به وحدت ذاتی وجود  ،بدون هیچ مستندی دیدگاه تعدادی از بزرگان را مصداق ان القا کرده اند.اما در این کار اقای میلانی نقل عبارات مرحوم میرزا اصفهانی و اخذ نظر از فقها بوده است.هرچند مجدد تاکید می شود که بجای  استفاده از این حربه ها باید فقط با نقد علمی و ان هم در محیط های تخصصی حوزوی اقدام کرد .فاعتبروا یا اولی الابصار!

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود