کد خبر: 3164

1391/02/24 18:04

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 674

نارنجی‌پوش و تبلیغ فنگ‌شویی / صالحی، سید عباس

چکیده:  مهرجویی با آثار سینمایی گسترده و متنوع‌اش، یک «مولف سینمایی ایران» است و او را بخشی جدی از سینمای ایران باید دانست، نوشته‌های تصویری‌اش را می‌توان پسندید یا نپسندید اما نمی‌توان ندید!   […]

چکیده:

 مهرجویی با آثار سینمایی گسترده و متنوع‌اش، یک «مولف سینمایی ایران» است و او را بخشی جدی از سینمای ایران باید دانست، نوشته‌های تصویری‌اش را می‌توان پسندید یا نپسندید اما نمی‌توان ندید!

 

نویسنده خود را اهل نقد فیلم نمی‌داند، اما به حکم علاقه عام به سینما و نیز سینمای مهرجویی، «نارنجی‌پوش»‌اش را دیده و تلاش او را برای تجدید آشتی میان انسان و طبیعت می‌ستاید، هرچند لایه‌های باطنی‌تر آن‌را در تطهیر درون نیز درمی‌یابد و آن را ارج می‌نهد، اما آن‌چه انگیزه نگارش این چند سطر شده است، تابلویی است که در سراسر فیلم، بدجور بلند شده و آن را به تبلیغ فنگ‌شویی تبدیل کرده است. حامد (حامد بهداد) با خواندن یک کتاب فنگ‌شویی به شکل ناباورانه‌ای، تغییر ماهیت و انقلاب وجودی پیدا می‌کند و در به در دنبال آشغال‌زدایی می‌افتد. فیلم، بارها و بارها به مخاطب عام و خاص خود این نکته را تزریق می‌کند که «فنگ‌شویی» عامل این تحول بنیادین است، حتی چندبار به تهجّی و تلفظ صحیح واژه نیز می‌پردازد تا مبادا کسی به غلط آن را به کاربرد و بر زبان آورد.
آشنایان مکاتب شرقی، می‌دانند که فنگ‌شویی، یک فلسفه باستانی چینی است که با «تائوئیسم» هم پیوند دارد. «فنگ» به معنای «باد» و «شویی» به معنای «آب» است. این فلسفه باستانی، چونان هر فلسفه اساطیری، از «باورها» و ارزش‌‌ها و نمادهایی بهره‌ور است. محوری که در فیلم نارنجی‌پوش، مورد ارجاع موکد قرار گرفته است، عبارتست از: بیرون کردن انباشتگی‌ها و اضافات از خانه، محیط کار و محیط زیست.
به نظر می‌رسد که این محور ارجاعی، که تاثیرگذار در چیدمان منزل و نیز آشغال‌زدایی از محیط است، با عقل و فطرت سلیم سازگار است و حرف و سخنی در آن نیست، (هرچند آیا می‌توان به گونه‌ای مبالغه‌آمیز هر چیزی را اضافه و به درد نخور دانست و آن ‌را در آشغالدونی انداخت، حتی عکس و آلبوم اجدادی را؟ در فیلم نارنجی‌پوش چونان باوری تلقین می‌شود که می‌توان در باب آن اندیشید) اما سخن اساسی آن است که تمامی نگرش باستانی فنگ‌شویی در این نکته خلاصه نمی‌شود. آیا فیلم‌ساز تمامی باورهای فنگ‌شویی را قبول دارد؟ و اگر قبول دارد حق دارد که در فیلم عمومی، باور خود را چونان تبلیغ کند که مخاطب عام هم آن را مثل یک تبلیغ ایدئولوژیک پذیرا گردد؟
در کتاب‌ها و مقالاتی که با عنوان «فنگ‌شویی» نشر حقیقی و یا مجازی یافته‌اند، انواع دعاوی و گزاره‌ها به این مکتب اسناد داده شده است (که هم‌چون بسیاری از ارجاعات به مکاتب شرقی و یا سرخ‌پوستی و ... از درستی و نادرستی آن نمی‌توان مطمئن بود) مجموعه این‌گزاره‌های منتشر به 3 بخش اصلی تقسیم می‌شوند: 1. بخشی که با عقل و فطرت انسانی سازگارند. 2. بخشی که مسلما با عقل و فطرت انسانی ناهم خوانند. 3.بخشی که نمی‌توان در باب آن داوری مثبت و یا منفی داشت.
به عنوان نمونه چند مورد از دعاوی دسته دوم و سوم را می‌توان یاد کرد:
1. عناصر اصلی در هستی پنج عنصرند: آتش، زمین، فلز، آب و چوب و هر یک دارای نمادهای خاص، جهت ویژه و رنگ‌های مرتبطند. این ادعا، که یکی از گزاره‌های بنیادین منسوب به فنگ‌شویی است، تا چه حد اثبات‌پذیر است؟
2. انسان در کنار بدن فیزیکی، که از اکسیژن استفاده می‌کند، دارای بدن‌های دیگری است که از انرژی تغذیه می‌کند. این ادعا نیز از همان مدعیات است که چگونه می‌توان آن‌را دریافت و عقلانی‌اش کرد؟
3. چرخه انرژی، در خطوط تیز و راست و موازی متوقف می‌شود و انرژی منفی ایجاد می‌کند، بنابراین باید در معماری و چیدمان محیط کار و منزل، از خطوط و اشکال منحنی و خمیده استفاده کرد وگرنه انرژی در حرکت خویش، با مانع برخورد می‌کند و تبدیل به انرژی منفی می‌شود.
این ادعا، که در فیلم نارنجی‌پوش هم دیده می‌شود بر اساس چه ملاک و معیاری مطرح است، چرا باید خطوط شکسته و موازی را از معماری و چیدمان حذف کرد؟
4. انرژی مردان و زنان متفاوت است، و برای پیدا کردن فرم و انرژی هر فرد، ابتدا جنسیت و سال تولد مشخص و بعد بر اساس فرمولی، عدد تولد، عنصر و فرم انرژی و جهت جغرافیایی او را می‌توان تعریف کرد (تعریف انرژی خاص یک فرد) و بدین‌گونه فنگ‌شویی با طالع‌بینی زمان تولد پیوند می‌خورد.
نکته‌ی فوق نیز چنان نکات گذشته است، چگونه می‌توان به یک شخصیت‌یابی از فرد بر اساس جنسیت و زمان تولد رسید. آیا ده‌ها عامل شخصیتی ژنتیک و نیز تربیتی- محیطی به اندازه زمان تولد اهمیت ندارند؟!
5. در پاره‌ای از منشورات شخصیت‌شناسی بر اساس فنگ‌شویی گفته می‌شود‌که انتخاب اشکال با خطوط تیز یا منحنی، علایم شخصیت خاصی هستند. مثلا کسانی که اشکال منحنی یا دایره را انتخاب می‌کنند، دارای خصوصیات «الف» و کسانی که اشکال مستطیل، مربع یا مثلث را برمی‌گزینند، دارای خصوصیات «ب» هستند.
به نظر می‌رسد که این‌گونه دعاوی نیز از همان دست ادعاهایند که به ساده‌سازی شخصیت پرلایه آدمی می‌پردازند و گونه‌ای شیادی و گاه سو تفاهم را از خود و دیگران در روابط انسانی دامن می‌زنند.
6. در سطوح عمومی، دهها و شاید صدها «نماد» به عنوان نماد فنگ‌شویی عرضه می‌شود و در قالب‌های گوناگون مجسمه، گردن‌بند، سکه و ... عرضه و خرید و فروش می‌گردد. سنگ‌های فو، چی لین (اژدر اسب)، پاگودا (برج دانش) گاو آرزو، وزغ سه پا، بودای خندان، فیل، اژدها و آینه جادو (پاکوا) و... فعلا کاری به آن ندارم که این نمادها واقعا به مکتب فنگ‌شویی وابسته‌اند یا خیر، اما در فضای عمومی با آن پیوند خورده‌اند و به آن نام مبادله و نگهداری می‌شوند.
موارد فوق، تنها گوشه‌ای کوچک از آن چیزی است که به نام «فنگ‌شویی» در کتاب‌ها، مقالات و... در ایران عرضه می‌شود. نگارنده، راجع به فنگ‌شویی چینی، نکته‌ای اظهار نمی‌کند. چه این‌که نه چینی بلد است و نه نسبت به فلسفه و اساطیر چین اطلاعات کافی دارد، اما آن‌چه به عنوان فنگ‌شویی در کشور ما عرضه می‌شود، عمدتا از این قبیل دعاوی و ادعاهاست. حال پرسش از جناب مهرجویی آن است که آیا می‌توان فیلم را با چونان مکتب و نظریه‌ای پیوند داد که در همه چیز ادعا دارد از کیهان شناسی و انسان‌شناسی، روان‌شناسی تاطالع‌بینی، معماری، هنر و دکوراسیون منزل و محیط کار و ... ادعاهایی که تقریبا بخش مهمی از آن یا باطل و یا اثبات ناپذیرند! آیا بهتر نبود که آشتی با محیط زیست و طبیعت با بیان و فلسفه‌ای که آن‌چنان خرافه‌نما نباشد، به تصویر در می‌آمد؟!
در پایان مجددا یادآور می‌شود که این پرسش‌ها، از ارزش‌های فیلم (مضمون، فرم، بازی‌ها و ...) نمی‌کاهد بلکه تنها دغدغه‌ای را با سینماگران مولف بازگوئی می‌کند. چه این‌که در دوره‌ای انتظار آن بود که با گستره علم، خرافات آشکار و مستور در اسطوره‌ها، فلسفه ها و ادیان به کنار ‌رود، اما بحران دنیای معاصر آن شد که آن خرافات نه تنها زدوده نشد بلکه در پرتوی ارتباطات و بحران‌های معنوی، در کنار هر منبعی از منابع معرفت (اسطوره، فلسفه، علم، دین) مشابه‌سازی‌های تاریخی و عینی صورت گرفته و خرافاتی در قالب شبه علم‌ها، شبه فلسفه‌ها، شبه دین‌ها و شبه اسطوره‌ها (و گاه در ترکیب‌های متنوع با یکدیگر) رخ نموده‌اند، و روشن فکری اقتضای آن را دارد که بایستی امواج جدید را بازشناخت و تسلیم مهر و قهر خرافه مدرن نشد!

 

منبع: خبرانلاین 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود