کد خبر: 4687

1390/10/13 23:37

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / حوزه علمیه / مطالب دیگران- سیاسی / مطالب دیگران- چهره ها / چهره ها
0
بازدیدها: 1 655

روایت مسیح مهاجری : نگاه آیت‌الله سیستانی به جریان مشایی

چکیده: برای من قابل جمع نیست که چه طور می شود این هر دو (طرفداران کوروش و حمورابی و قشر دینی) را با هم داشته باشند؟ من درباره حمورابی اول و دوم مطالعه کرده ام، از تاریخ اطلاع دارم و تحلیل دارم. این […]

چکیده:

برای من قابل جمع نیست که چه طور می شود این هر دو (طرفداران کوروش و حمورابی و قشر دینی) را با هم داشته باشند؟ من درباره حمورابی اول و دوم مطالعه کرده ام، از تاریخ اطلاع دارم و تحلیل دارم. این افکار با آن چه این ها در ظاهر نشان می دهند منطبق نیست، چه طور می شود این ها را با هم جمع کرد؟

 

روایت مسیح مهاجری از نگاه آیت‌الله سیستانی به جریان مشایی



روزنامه جمهوری اسلامی در ستونی که به خاطرات سفر نوروزی مسیح مهاجری به عراق اختصاص داده است، نوشت:


ديدار با آيت ا... سيستاني، با اين که براي من تازگي نداشت ولي هميشه شوق برانگيز بود. در ارديبهشت ۱۳۸۴ براي اولين بار در نجف به ديدار آيت ا... رفتم و در يک جلسه خصوصي مطالبي را با ايشان در ميان گذاشتم.

خراسان: حجت الاسلام والمسلمين «مسيح مهاجري»، مدير مسئول روزنامه «جمهوري اسلامي» در تعطيلات نوروزي سال جاري، در سفري ۸ روزه عازم کشور عراق مي‌شود. وي در اين سفر زيارتي سه شب در کربلا، سه شب در نجف، يک شب در کاظمين و روز آخر نيز در سامرا حضور داشته و به زيارت عتبات عاليات مشرف شده است، او همچنين در اين سفر ديدار و گفت وگويي نيز با آيت ا... سيستاني از مراجع عاليقدر شيعه داشته است. وي بخشي از خاطرات سفر خود را به همراه تحليل‌هايي از اوضاع عراق با قلمي بسيار شيوا و خواندني تحت عنوان« آيت ا... سيستاني و عراق جديد» از بيستم آذر ماه در صفحه ۳ روزنامه جمهوري اسلامي به نگارش درآورده که تاکنون ۲۰ قسمت آن به چاپ رسيده است. مهاجري ۵ قسمت از اين سفرنامه را به ديدار با آيت ا... سيستاني اختصاص داده است که در ادامه آن را مي‌خوانيد:



بسيار مشتاق بودم در اين سفر با آيت ا... سيستاني ديدار و گفت وگويي داشته باشم. ظهر روز شنبه، اولين روز اقامت در نجف، با دفتر آيت ا... تماس تلفني گرفتم و ضمن اعلام حضور در نجف، درخواست ملاقات کردم. حدود ساعت ۵ بعدازظهر در حالي که به همراه اهل خانه بعد از زيارت خانه حضرت علي عليه السلام به طرف مسجد کوفه در حرکت بوديم، تلفني خبر دادند که فردا يکشنبه ساعت 11. 30 به ديدار آيت ا... سيستاني بروم...



نگاهم به آيت ا... سيستاني دگرگون شد



ديدار با آيت ا... سيستاني، با اين که براي من تازگي نداشت ولي هميشه شوق برانگيز بود. در ارديبهشت ۱۳۸۴ براي اولين بار در نجف به ديدار آيت ا... رفتم و در يک جلسه خصوصي مطالبي را با ايشان در ميان گذاشتم. همان وقت در يادداشت هايم تعبير «باهوش» را در توصيف اين مرجع تقليد به کار برده بودم. ديدار دوم که در اسفند ۱۳۸۷ صورت گرفت اين نگاه را تقويت کرد. ولي ديدار فروردين ۱۳۹۰ ويژگي‌هايي داشت که در ارزيابي من نسبت به ايشان دگرگوني بنيادين ايجاد کرد.



گزارشي از ديدارهاي سال‌هاي قبل



ساعت 11. 30پيش از ظهر روز هفتم فروردين، سومين روز اقامت در نجف به منزل آيت ا... سيستاني در شارع الرسول (ص) رفتم...



من خودم، براي اين ديدار برنامه داشتم و مطالبي را براي مطرح کردن با آيت ا... سيستاني آماده کرده بودم. هرچند سخنان آيت ا... و مطالبي که ايشان در اين ديدار گفتند، مجال مطرح کردن آن چه در ذهن داشتم را به من نداد، ولي آن چه در اين ديدار شنيدم صفحه جديدي از واقعيت‌هاي وجودي آيت ا... سيستاني را برايم مجسم کرد که با دانسته‌هاي گذشته ام بسيار متفاوت بود. پديد آمدن آن«دگرگوني بنيادين» که اشاره کردم نتيجه همين مطالب است.



خوب است قبل از آن که وارد جزئيات اين ديدار شوم، آن چه را که از دو ديدار قبلي ارديبهشت ۱۳۸۴ و اسفند ۱۳۸۷ يادداشت کرده ام از نظر شما بگذرانم تا اين تفاوت کاملا قابل لمس باشد. بخشي از يادداشت مربوط به ديدار سال ۱۳۸۴ چنين است:



توصيه‌ها را آقاي خميني قبلا گفته‌اند



«در منزل آيت ا... سيستاني، که کوچک است اما دو اتاق انتظار و ملاقات بزرگ دارد، به گرمي از من با چاي عربي و يک ليوان آب خنک پذيرايي کردند و مرا فورا به اتاق ملاقات بردند. آيت ا... سيستاني را که ديديم به ياد فيلم‌هايي افتادم که مدتي است تلويزيون‌ها به هنگام خواندن خبرهاي ايشان نشان مي‌دهند. همان اتاق و همان ديوار آبي رنگ و همان فرش‌هاي ساده، خود آيت ا... هم با همان حالت آرام ولي منهاي کتاب و عينک.



سرحال و باهوش به نظر رسيد. بعد از احوال پرسي، پرسيدم از لندن که برگشتيد، بعد از آن عمل، عارضه‌اي پيش نيامده؟



با کمي تامل گفتند: نه الحمدا...



گفتم: اگر درباره ايران سوالي يا توصيه‌اي داريد بفرماييد تا جواب بدهم و من هم درباره عراق سوال‌هايي دارم که مطرح مي‌کنم.



گفتند: از همه چيز ايران خبر دارم. توصيه‌ها را هم آقاي خميني گفته‌اند. من از همان اول مطالب ايشان را از راديو گوش مي‌کردم. بعد از ايشان هم همه چيز را گفته‌اند. من هم چيزي بيش از آن چه گفته‌اند ندارم که بگويم. رسيدگي به محرومان تهران، قم، سبزوار، سيستان و جاهاي ديگر. البته اين را هم همه گفته‌اند، ان‌شاءا... عمل هم بکنند.



تاريخ را هر کس به ميل خودش مي‌نويسد



از تاريخ صحبت کردم. آيت ا... سيستاني علاقه نشان دادند و گفتند: من هم به تاريخ علاقه دارم. تحليل شما از اوضاع چيست؟ گفتم: در ايران درباره کارهايي که در عراق انجام شده دو نظر هست. يکي اين که همين کارها يعني شرکت در انتخابات و تشکيل دولت با روش کنوني درست است. چون درس گرفتن از تجربه وقايع بعد از فروپاشي عثماني و اشغال عراق توسط انگليس و مسائل ۸۰ سال قبل است.



پرسيدند: استدلالشان چيست؟



گفتم: مي‌گويند بايد چيزي به دست آورد و چيزي از دست نداد و اگر شيعيان وارد حکومت نشوند هيچ وقت چيزي گيرشان نخواهد آمد.



پرسيدند: نظر دوم چيست؟



گفتم: اين است که اين کار، نتيجه نخواهد داد، چون عراق تحت اشغال است و آمريکا نمي‌گذارد چيزي نصيب شيعه شود کما اين که تا الان جلوي تشکيل دولت را گرفته.



پرسيدند: نظر خود شما چيست؟ گفتم: در حال مطالعه هستم، ولي عده‌اي معتقدند اين براي شيعه يک لکه سياه است چون در تاريخ اين طور ثبت خواهد شد که شيعه در عراق با آمريکاي اشغالگر سازش کرده است...



گفتند: البته تاريخ را هر کسي به ميل خودش مي‌نويسد و اعتقادات افراد در تدوين تاريخ بي اثر نيست. من خودم به تاريخ علاقه دارم و خوشحالم با شما صحبت مي‌کنم که اهل کار تاريخي هستيد. در عراق، علما در برابر انگليس‌ها مقاومت کردند، ميرزا محمد تقي و ديگران جهاد کردند ولي شکست خوردند. براي مقاومت بايد زمينه مساعد باشد. در لحظه خداحافظي، مقداري به همديگر دعا کرديم و پرسيدم به حرم مشرف مي‌شويد؟ گفتند از خارج که آمدم يک سر به حرم رفتم و ديگر تا الان از خانه خارج نشده ام... »



بعد از ديدار، به اين دو جمله که: «در عراق، علما در برابر انگليس‌ها مقاومت کردند، ميرزا محمد تقي و ديگران جهاد کردند ولي شکست خوردند. براي مقاومت بايد زمينه مساعد باشد» زياد فکر کردم و بعد از کنجکاوي‌ها و پرس و جوهايي که در نجف از افراد مطلع داشتم به اين نتيجه رسيدم که منظور آيت ا... سيستاني اين است که فعلا مشغول آماده سازي نيرو هستند و در اين مرحله نبايد وارد مقابله شد. اين، نکته‌اي بود که در همان ديدار به ذهنم رسيد و آن را از ايشان هم پرسيدم و ايشان بدون آن که با صراحت چيزي بگويند آن را تاييد کردند. آن روز با خود گفتم اگر اين طرح، جواب بدهد، نشانه آينده نگري آيت ا... است و حالا عراق جديد اين آينده نگري را تاييد مي‌کند.



بعد از سفر لندن به زيارت نرفتم



دومين ديدار با آيت ا... سيستاني در اسفند سال ۱۳۸۷ و به همراه آيت ا... هاشمي رفسنجاني صورت گرفت. در اين ديدار، هرچند من خودم طرف صحبت با آيت ا... سيستاني نبودم ولي مطالب مهمي در گفت وگوي دو آيت ا... مطرح شد که آن‌ها را يادداشت کردم... اظهارات آيت ا... سيستاني در اين ديدار نشان داد ايشان بر بسياري از مسايل ايران تسلط کامل دارند و داراي ارزيابي و تحليل روشن و واقع بينانه‌اي از اوضاع هستند. اين واقعيت را با مروري بر آن چه در اين ديدار گذشت بهتر مي‌توان به دست آورد:



«نيم ساعت بعد از رسيدن به هتل، نوبت تشرف به حرم مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام مي‌رسد و بعد از زيارت، ديدار با آيت ا... سيستاني. آقاي هاشمي رفسنجاني چند دقيقه‌اي ديرتر از ما به خانه آقاي سيستاني آمدند و قبل از آمدن ايشان، ما احوال پرسي هايمان را با آقاي سيستاني کرده بوديم. پيرمرد ۷۶ ساله سرزنده و باهوشي که در يک خانه قديمي در کوچه‌اي باريک در شارع الرسول که روبه روي باب القبله حرم مطهر علوي است ساکن است و ۵ سال است به دليل مسائل امنيتي از اين خانه حتي براي زيارت هم بيرون نيامده. سال ۸۴ که در يک سفر زيارتي در همين خانه و همين اتاق توفيق ديدار ايشان را يافته بودم درباره تشرف به حرم پرسيدم ايشان گفتند: از وقتي که از سفر لندن که براي معالجه رفته بودم برگشتم تا به حال به زيارت نرفته ام و از همين جا به حضرت سلام مي‌دهم.



از روز اول سفر تا امروز، اين اولين ديداري است که بدون دوربين و خبرنگار و ضبط برگزار مي‌شود. قرار شده خبرنگارها و دوربين دارها بيرون خانه در کوچه منتظر بمانند تا زماني که آقاي هاشمي رفسنجاني از ديدار برمي گردند از ايشان درباره گفت وگوهاي انجام شده سوال کنند. اين رويه‌اي است که در مورد همه ديدارهاي آيت ا... سيستاني اعمال مي‌شود و استثنا هم ندارد. به همين جهت است که تلويزيون‌ها فقط يک فيلم چند لحظه‌اي از ايشان در حالي که کتابي در دست دارد پخش مي‌کنند و يک فيلم چند لحظه‌اي ديگر که در همين خانه در حال مذاکره با مراجع نجف هستند. اين فيلم‌ها را هم لابد عوامل خودي خيلي غافلگيرانه گرفته‌اند...



تشکر آيت ا... هاشمي از آيت ا... سيستاني درباره عملکرد ايشان در عراق



آقاي هاشمي رفسنجاني که وارد شد آقاي سيستاني ايشان را در بغل گرفت و دو آيت ا... همديگر را بوسيدند و بعد از احوال پرسي مختصر، صحبت‌ها شروع شد. شروع کننده هم مهمان بود که گفت: شما در قضاياي عراق خيلي خوب عمل کرده ايد و من آمده ام از شما تشکر کنم و اميدوارم با قدرت و نفوذي که داريد ائتلاف شيعه را تقويت کنيد.



آيت ا... سيستاني، به رسم همه علما که خودشان را هيچ کاره مي‌دانند و به قول معروف شکسته نفسي مي‌کنند در جواب گفتند: همه کارهاي عراق دست شماست، شما بايد ائتلاف را حفظ کنيد، من که کاره‌اي نيستم و اين جا چيزي دست من نيست، اختياردار من نيستم. آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند: بله، شما قانونا اختياري نداريد ولي نفوذتان زياد است و مي‌توانيد کارهاي فوق قانون انجام بدهيد و مردم عراق و مسئولان هم از شما اطاعت مي‌کنند.



اگر در ايران متحد باشيد همه مشکلات حل خواهد شد



پيدا بود که آيت ا... قصد ندارند به اين بحث تن بدهند و مي‌خواهند موضوع را عوض کنند. لذا در جواب گفتند: شما اگر خودتان در ايران متحد باشيد همه مشکلات حل خواهد شد.



آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند: ما اختلاف نداريم. من و رهبري با هم خيلي خوب هستيم و هيچ مشکلي نداريم. البته گاهي اختلاف نظرهايي پيش مي‌آيد ولي هر جا نتوانيم حل کنيم من کوتاه مي‌آيم و از ايشان تبعيت مي‌کنم.



آيت ا... سيستاني گفتند: بله، خبر دارم که شما گفته ايد نظر ايشان برايتان حجت است و تبعيت مي‌کنيد ولي مصاحبه آقاي زيباکلام با شما را که خواندم ديدم شما با هم اختلاف زيادي داريد. اين کتاب براي من مهم بود و من آن را دوبار خواندم.



آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند: اين‌ها مهم نيست، چون مباحث فکري است. آن چه مهم است اين است که در عمل ما متحد عمل مي‌کنيم و به نظر رهبري عمل مي‌شود.



آيت ا... سيستاني از توضيحات آيت ا... هاشمي قانع نشدند



اين بحث هر چه ادامه پيدا کرد، آيت ا... قانع نشدند و حدود نيم ساعت به همين مطالب گذشت تا اين که آقاي افشار، مسئول تشريفات از همه حضار خواست دو آيت ا... را تنها بگذارند تا صحبت‌ها را به طور خصوصي ادامه دهند. آقاي هاشمي رفسنجاني از آيت ا... سيستاني پرسيدند چرا به ايران نمي‌آييد؟ سال‌هاي زيادي است که شما را در ايران نديده ايم. من از شما دعوت مي‌کنم به ايران تشريف بياوريد، مردم به شما علاقمند هستند و دوست دارند شما را زيارت کنند. آيت ا... سيستاني گفتند: من اين جا که هستم به دلايل امنيتي حتي تا حرم نمي‌روم، بيش از اين که معلوم است خطر بيشتر است.



ما براي زيارت و نمازظهر به حرم رفتيم و بعد در مهمان سراي حضرت منتظر مانديم تا آقاي رفسنجاني بيايند ولي غذا سرد شد و ايشان نيامدند. معلوم شد گفت وگوي خصوصي گل کرده و تا ساعت يک طول کشيده و بعد هم تا جواب سوال‌هاي خبرنگاران را بدهند و نمازظهر و عصر را بخوانند و به مهماني برسند، ساعت ۲ بعدازظهر شد.



بعدازظهر، در فرصتي که پيش آمد از آقاي هاشمي پرسيدم در جلسه خصوصي تان با آيت ا... سيستاني چه مطالبي مطرح شد؟ ايشان گفتند آقاي سيستاني از تندروي‌ها ناراحت بودند و مي‌گفتند فقط روش اعتدالي است که مي‌تواند اقتدار نظام جمهوري اسلامي را در داخل و خارج حفظ کند و کارهاي افراطي، شيعيان را در عراق و ساير نقاط جهان دچار مشکل مي‌کند. از اين که حرمت‌ها حفظ نمي‌شود گلايه داشتند و زير سوال بردن خدمات دولت‌هاي گذشته را کار خطرناکي مي‌دانستند که موجب زير سوال رفتن نظام جمهوري اسلامي و انقلاب مي‌شود...



از مطالبي که آقاي هاشمي رفسنجاني گفتند معلوم شد؛ در جلسه خصوصي نکات مهمي مطرح شده که اطلاع عده‌اي از همراهان از آن‌ها لازم است. به ايشان پيشنهاد کردم براي اين جمع جلسه‌اي بگذارند و مطالب را بگويند. ايشان پذيرفتند و اين جلسه را روز آخر در اتاق خودشان گذاشتند و همين مطالب را به اضافه مطالب ديگري که آن‌ها هم مهم بودند گفتند... »



ادامه گزارش ديدار سال 90



بدون اين که در اتاق عمومي معطل شويم، به ديدار آيت ا... سيستاني رفتيم، در همان اتاق معهود که ديدارهاي قبلي نيز در آن برگزار شده بود. کم ترين تغييري در اين خانه قديمي و خشت و گلي داده نشده، مثل خانه همه مراجع ديگر نجف.



اين، يکي از ويژگي‌هاي نجف است که وقتي به خانه مراجع مي‌روي، احساس مي‌کني از هر نظر با چنين محيطي آشنايي داري. قديمي، يک طبقه، بدون تشريفات، درست مثل خانه مرحوم آيت ا... بروجردي و امام خميني(ره) در قم. حالا اين معيارها را در ايران کم تر مي‌توان يافت، مخصوصا اين آخري را که از چند خيابان آن طرف تر با خط زيبا و علامت فلش در خدمت هستند تا مبادا راه گم کنيد. در تهران، به تناسب پيشرفته تر بودن، تابلوهاي دفاتر نمايندگي بعضي از حضرات با تابلو نئون جلوه گري مي‌کند و احتمال راه گم کردن را به حدود صفر تقليل مي‌دهد. خدا رحمت کند اديسون را که اگر برق را اختراع نکرده بود معلوم نبود تکليف اين تابلوها چه مي‌شد!



وارد اتاق که شديم، مثل هميشه شيخ انصاري را کنار آيت ا... سيستاني ديدم و صحنه‌هاي ديدارهاي قبلي برايم تداعي شد. اين بار با شيخ هم احوال پرسي گرمي کردم چون احساس کردم بايد خيلي مورد قبول و اعتماد آيت ا... باشد که هميشه در کنار ايشان قرار دارد و پيداست که بالاتر از اطرافيان معمولي است که در بيوت مراجع مشغول رتق و فتق است. شيخ را هيچ وقت مشغول هيچ کاري نمي‌بيني، کار او فقط در کنار آيت ا... بودن است و لابد مشورت دادن و تبادل نظر. ويژگي ديگري که اينجا توجه را جلب مي‌کند اين است که آيت ا... سيستاني به کسي اجازه دست بوسي نمي‌دهند. بعضي از همراهان که غير روحاني بودند، وقتي با آيت ا... مصافحه کردند به قصد بوسيدن دست ايشان خم شدند ولي موفق نشدند و علاوه بر ممانعت عملي با عکس العمل شفاهي آيت ا... سيستاني هم مواجه شدند. جمله‌اي که درباره نوع برخورد آيت ا... در اين زمينه در دفترچه يادداشتم نوشته ام اين است: به هيچ کس اجازه بوسيدن دست شان را ندادند و گفتند مصافحه کافي است و نيازي به بوسيدن دست نيست، اين چه کاري است؟...



در چنين فضايي، من با توجه به اطلاعاتي که از علاقه مندي آيت ا... سيستاني به مطالعه کتابهايي که در ايران منتشر مي‌شوند داشتم، کتاب‌هايي از آثار خودم را که با خودم برده بودم به ايشان هديه کردم و درباره هر کدام از آن‌ها توضيحات مختصري دادم...



آيت ا... از من به خاطر کتاب‌ها تشکر کردند و وارد صحبت‌هاي اصلي شدند.



اشاره آيت ا... سيستاني به ويژه نامه نوروزي روزنامه خراسان



برخلاف انتظار من که با برنامه ريزي ذهني قبلي، خود را آماده مطرح ساختن چند مطلب کرده بودم، آيت ا... سيستاني شروع به صحبت کردند و بيشتر وقت جلسه به سخنان و پرسش‌هاي ايشان و جواب‌هايي که لازم بود بدهم گذشت. ايشان با توجه به اين که من از دست اندرکاران مطبوعات هستم، گفتند: روزنامه خراسان، ويژه نامه‌اي به مناسبت نوروز منتشر کرده که براي من آمده و آن را خوانده ام. مطالبي درباره بعضي افراد دولتي دارد که نمي‌دانم درست است يا نه. شما بايد بتوانيد بگوييد که اين مطالب چقدر صحت دارد.



چگونه 10 روز بعد از انتشار ويژه نامه در مشهد آن را مطالعه کردند



اين سوال براي من بسيار جالب و مهم بود. نه فقط از اين نظر که يک مرجع تقليد درباره چنين مسئله‌اي کنجکاوي مي‌کند، بلکه بيشتر از اين نظر که مرجعي در کشور ديگري زندگي مي‌کند و با آن همه مراجعات و مشکلات عراق و بحرين و يمن و بسياري از نقاط ديگر در شرايط حساس قيام‌هاي مردمي کشورهاي عربي مواجه است و در خود نجف و حوزه علميه هم آن قدر مراجعات زياد است که فرصتي براي ايشان باقي نمي‌ماند و در عين حال با اين سرعت يک ويژه نامه که در مشهد، يعني دورترين نقطه ايران نسبت به عراق و نجف، منتشر شده را به دست آورده و خوانده و در صدد بررسي صحت و سقم مطالب آن است.



اين سوال با توجه به اين که ديدار ما با آيت ا... سيستاني در روز هفتم فروردين، يعني فقط ۱۰ روز بعد از انتشار ويژه نامه مورد اشاره ايشان صورت گرفت، نشان دهنده فوق العاده به روز بودن اين مرجع تقليد مقيم نجف بود.



قبلا شنيده بودم که آيت ا... سيستاني همواره در جريان اخبار و وقايع ايران قرار دارند و کتاب‌هايي که در ايران منتشر مي‌شوند را مي‌خوانند و در ديداري که به همراه آيت ا... هاشمي رفسنجاني در اسفند سال ۱۳۸۷ با ايشان داشتم خودم شنيدم که خطاب به آقاي هاشمي گفتند مصاحبه شما را با آقاي زيباکلام دوبار خوانده ام، افراد ديگري هم مطالبي از ايشان نقل کرده بودند که نشان مي‌داد اين مرجع تقليد اولا بسيار کتاب مي‌خوانند و ثانيا از حوادث به ويژه تازه‌هاي نشر عقب نيستند. اما اين که سرعت عمل آن قدر زياد باشد که قبل از آن که خود ايراني‌ها فرصت مطالعه ويژه نامه‌هاي نوروزي را پيدا کنند، ايشان آن‌ها را خوانده باشند و در صدد برآيند از صحت و سقم گزارش‌هاي آن‌ها مطلع شوند، برايم بسيار تازگي داشت.



يک استثنا



علاوه بر اين، نکته قابل توجه ديگر اين است که آن چه از حوزه علميه نجف مي‌دانيم تا حدودي فاصله داشتن علماي اين حوزه از مسائل روز به ويژه از کتاب‌ها و نشريات غيرحوزوي است. با توجه به اين واقعيت‌ها بايد پذيرفت که آيت ا... سيستاني در ميان علما و مراجع نجف يک استثنا هستند. البته در ايران هم در عين حال که مراجع آگاه به زمان و همراه با مسائل روز داريم، اما گمان من اين است که آيت ا... سيستاني حتي در ميان مراجع ايران هم يکي از استثناها هستند و از نظر به روز بودن بايد ايشان را فوق العاده دانست. اکنون من در برابر سوال چنين مرجعي قرار دارم و طبعا بايد به ايشان جوابي دهم که دقيق باشد. روشن بود که ايشان به جواب اين سوال اکتفا نمي‌کنند و به کنجکاوي ادامه خواهند داد. همين طور هم شد و پاسخي که به سوال ايشان دادم، موجب سوالات بعدي شد و سوال و جواب ادامه پيدا کرد.



در جواب سوال اصلي آيت ا... گفتم: درست است. البته منظورم اين بود که آن چه درباره مسائل فکري و اعتقادي نقل شده درست نقل شده، اما درباره گزارش‌هاي اقتصادي نظري ندارم.



جواب خيلي کوتاه و قاطع بود. به همين دليل ايشان سوال بعدي را مطرح کردند. اما از آن جا که شما خواننده گرامي ممکن است از آن چه در ويژه نامه نوروزي روزنامه خراسان در اين زمينه به چاپ رسيده است اطلاع نداشته باشيد، لازم است ابتدا به مطالب اشاره‌اي داشته باشم و سپس به ادامه سوال و جواب‌ها بپردازم.



«اسفنديار دولت»



روزنامه خراسان، به مناسبت نوروز ۱۳۹۰ ويژه نامه‌اي در ۲۴۰ صفحه منتشر کرد که به رسم ويژه نامه‌هاي آخر سال مطبوعات، مطالب متنوعي را در بر داشت. بخشي از اين ويژه نامه به موضوع گفتارها و رفتارهاي آقاي اسفنديار رحيم مشايي رئيس دفتر رئيس جمهور اختصاص يافت که ۱۴صفحه از آن (صفحات ۱۷۵ تا ۱۸۹) را تشکيل مي‌داد و شامل چهار قسمت بود؛ اظهارنظرهاي پر سروصدا و مسئله دار آقاي مشايي، عکس العمل‌هاي عناصر اصولگرا در برابر اين اظهارات، ماجراي ورود مشکوک خودروهاي لوکس با رانت‌هاي دولتي و نامه نگاري‌هاي آقاي مشايي و کسي که دولتي‌ها او را مفسد اقتصادي اعلام کرده بودند. در بخش اول، اين نکات از آقاي مشايي عينا نقل شده بود: «بشر براي اثبات حجيت و سنديت نسبت به ادعاي امام عصر(عج) از او دانش طلب خواهد کرد. دانش ۲۷ واحد است، ۲ واحد تا زمان اوست».



«حضرت عيسي کجا مدير بود، از اين جا به آن جا فرار مي‌کرد».



«خليج فارس داراي قدمت ۳۰ ميليون ساله است و نام خليج فارس و درياي پارس از ۳۰ ميليون سال پيش به موازات شکل گيري تمدن‌هاي انساني در منطقه موجوديت يافته است».



«خدا محور وحدت انسان‌ها نيست».



«دوره اسلام گرايي به پايان رسيده است، معنايش اين نيست که اسلام گرايي وجود ندارد يا رو به نضج نيست، نه، اسلام هست اما دوره اش به پايان رسيده است».



«آذربايجان غربي، ايلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و اين قوم از برترين قوم‌هاي ايراني است».



«ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند». (صفحه ۱۷۸ ويژه نامه)



حضور مشايي در افتتاحيه نمايشگاه گردشگري کشورهاي عضو سازمان کنفرانس اسلامي و انتشار فيلمي از اين مراسم در ۷دي ماه ۸۵ که زنان را در حال رقص نشان مي‌دهد، اظهارات مشايي مبني بر دوستي با مردم اسرائيل در ۲۹تير ۸۷، کمک‌هاي مالي به بازيگران سينما و رويدادهايي از اين قبيل نيز به عنوان رفتارها و گفتارهاي تنش زا در اين بخش از ويژه نامه آمده بود. (صفحه ۱۷۶ ويژه نامه) واکنش‌هاي عده‌اي از عناصر سرشناس اصولگرا نيز در ادامه همين مبحث در ويژه نامه منعکس شده بود. (صفحه ۱۸۶ ويژه نامه)



در بخش ديگري تحت عنوان «ماجراي ورود مشکوک خودروهاي لوکس با رانت‌هاي دولتي» گزارشي از خريد ۱۱۰ دستگاه بنز تشريفات (۶۰ دستگاه براي رياست جمهوري و ۵۰ دستگاه براي وزارت امور خارجه) با تصويب دولتي که رئيس آن قبلا گفته بود استفاده از خودروهاي تشريفات ممنوع است، به چاپ رسيده بود. (صفحه ۱۸۷ ويژه نامه)



و سرانجام در بخش چهارم، مطلبي تحت عنوان «نامه نگاري‌هاي رئيس دفتر رئيس جمهور و کسي که دولتي‌ها او را مفسد اقتصادي اعلام کرده بودند» منتشر شده بود که همراه با اسناد و مدارک درباره رابطه تنگاتنگ يک تاجر اماراتي با دفتر رئيس جمهور مطالب جديدي را گزارش مي‌دهد.



بر اساس اين گزارش، همان کسي که رئيس جمهور در سال ۸۵ در يک سخنراني عمومي به وي هشدار مي‌دهد که از بدهکاران بزرگ يک بانک خصوصي است و اگر تا ۱۵ روز تکليف خود را با اين بدهي مشخص نکند او را به ملت معرفي خواهد کرد، حالا در سال ۸۹ به امضاي رئيس دفتر رئيس جمهور توصيه‌هايي براي دريافت وام‌هاي کلان دريافت مي‌کند و رئيس دفتر رئيس جمهور در نامه تاکيد مي‌کند که اين نامه «حسب دستور رئيس جمهور» ارسال مي‌شود. (صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹ ويژه نامه)



ويژه نامه «نوروز ۹۰» اين مطالب را تحت عنوان «اسفنديار دولت» به چاپ رسانده و همراه با مباحث تحليلي و بيان سوابق اطرافيان رئيس جمهور و موشکافي درباره اين نکته که «مشايي، گزينه انحرافي است يا ضربه گير» و يادآوري حمايت‌هاي رئيس جمهور احمدي نژاد از مشايي، نسبت به پيامدهاي اين ماجرا هشدار داده بود.



اين مطالب را آيت ا... سيستاني در اين ويژه نامه خوانده بودند و سوال اصلي ايشان، معطوف به همين موضوع بود.



انتقاد آيت ا... از حمايت شدن برخي افراد دولتي



از سوال بعدي آيت ا... سيستاني معلوم شد ايشان علاوه بر آن چه در ويژه نامه «نوروز ۹۰» خوانده‌اند اطلاعات ديگري هم درباره اظهارات آقاي مشايي و همفکران او دارند. وقتي به سوال اول آيت ا... که پرسيدند آيا مطالب ويژه نامه درست است؟ جواب مثبت دادم، ايشان گفتند: پس چرا اين‌ها حمايت مي‌شوند؟ اين‌ها از کوروش تعريف مي‌کنند و درباره حمورابي چيزهايي مي‌گويند که در مقابل اسلام است. من خودم درباره اين مطالب تحليل دارم، تحليل شما چيست؟



در جواب گفتم: تعريف از کوروش و اين قبيل حرف‌ها براي اين است که مي‌خواهند جاذبه‌اي براي کساني که اين افکار را مي‌پسندند ايجاد کنند و آراي آن‌ها را هم به دست بياورند.



گفتند: اين، همان تحليلي است که من هم دارم ولي چه طور با انقلاب و قشر ديني قابل جمع است و چرا از اين‌ها حمايت مي‌شود؟



با توجه به حساسيتي که ايشان در اين زمينه نشان دادند، وقتي اين سوال را تکرار کردند، گفتم: قشر ديني از اين حرف‌ها ناراحت است و رهبري هم اين قبيل افکار را با صراحت مردود دانسته و موضع گيري کرده‌اند.



آيت ا... سيستاني هم اين نکته را بيش از اين ادامه ندادند و باز هم به سراغ قشر ديني رفتند و گفتند: علي ايحال براي من قابل جمع نيست که چه طور مي‌شود اين هر دو (طرفداران کوروش و حمورابي و قشر ديني) را با هم داشته باشند؟ من درباره حمورابي اول و دوم مطالعه کرده ام، از تاريخ اطلاع دارم و تحليل دارم. اين افکار با آن چه اين‌ها در ظاهر نشان مي‌دهند منطبق نيست، چه طور مي‌شود اين‌ها را با هم جمع کرد؟



توضيحاتي درباره حمورابي



حمورابي، پادشاه بابل در قرن سوم قبل از ميلاد (۲۱۲۳ - ۲۰۸۱ق. م) بود که ابتدا سرزمين کوچکي در حدفاصل ميان فلوجه تا ديوانيه کنوني را در اختيار داشت ولي بعد از جنگ‌هاي زياد توانست کليه سرزمين‌هاي بين النهرين را تحت سلطه خود در آورد.



حمورابي از نظر ديني بنابر آنچه از سنگ نوشته‌هاي باقيمانده از دوران او فهميده مي‌شود، معتقد به چند خدايي بود. وي براي اداره کشور پهناور خود که ملت‌ها و مذاهب گوناگون را در بر مي‌گرفت مجموعه قوانيني تدوين کرد تا علاوه بر متحد کردن اقوام و پيروان مذاهب، به سلطنت خود و بازماندگانش نيز مشروعيت ببخشد. حمورابي در اين قانون «مردوگ» خداي خيالي بابلي‌ها را که تا آن زمان يک خداي درجه سوم بود، در راس خدايان ديگر قرار داد و مدعي شد اين مقامي است که «آنو» و «انليل» (خدايان ديگر) به مردوگ تفويض کرده‌اند. به فرمان حمورابي، کاهنان سرتاسر قلمرو حکمراني او، اين جا به جايي خدايان را تاييد کردند و قصه آفرينش را دگرباره نوشتند تا نقش اصلي را «مردوگ» يعني همان که حمورابي او را در راس خدايان قرار داده بود بسپارند. براي راضي نگه داشتن کاهنان بابلي و خشنود ساختن آنان، حمورابي به ساختن معابدي براي خدايان خيالي فرمان داد. در خود بابل، به دستور وي براي مردوگ و همسرش، که طبق خواسته حمورابي دو خداي ملي محسوب مي‌شوند، ضريحي بزرگ ساختند و در کنار آن ضريح، انباري با گنجايش زياد بنا کردند تا در آن انبار براي اين دو خداي ساختگي و کاهنان آنها گندم ذخيره شود. اين اقدامات، امتيازاتي بودند که حمورابي با زيرکي خاص خود به کاهنان داد تا آنان از وي حمايت کنند و در کليه امور از فرامين شاه اطاعت کنند و مردم را نيز به انقياد فرا بخوانند.



از اشارات آيت ا... درباره کورش و حمورابي و اين که اين گونه اعتقادات با آنچه مطلوب قشر ديني است اصولا سازگاري وجود ندارد، احساس کردم ايشان به شدت نگران آينده هستند. در جواب گفتم: زمان زيادي از دوره اين دولت باقي نمانده و در پايان چهار سال دوم، کنار خواهند رفت.



البته آنها هم درصدد هستند کاري کنند که بمانند و يکي از افراد خودشان را به رياست جمهوري برسانند. اين رقابت يک امر طبيعي است ولي اين تفکر اجازه نخواهد يافت حاکم شود و افراد ديگري خواهند آمد.



آيت ا... سيستاني گفتند: کس ديگري ندارند. من هرچه فکر مي‌کنم، مي‌بينم کسي نيست که جاي اينها بگذارند. به همين دليل نمي‌دانم چطور مي‌شود اين مسائل را تحليل کرد. گفتم: در ميان اصولگرايان افرادي هستند که بعضي از آنها از هم اکنون مطرح شده‌اند.



گفتند: من کسي را سراغ ندارم.



از اين همه پيگيري آيت ا... و کنجکاوي ايشان، معلوم بود آن نگراني که در ايشان احساس مي‌کردم، واقعيت دارد و حتي بيش از آن اندازه که من فکر مي‌کردم نگران هستند. به همين دليل، تا حدودي وارد جزئيات شدم و نکاتي را براي ايشان توضيح دادم که به نظر مي‌رسيد برايشان جالب بود به طوري که بعد از شنيدن اين نکات گفتند: اين تحليل شما مهم است ولي من در اين زمينه چيزي نمي‌دانم.



گفت وگو وقتي به اينجا رسيد، احساس کردم آيت ا... جواب سوال خود را گرفته‌اند ولي نمي‌خواهند وانمود کنند که قانع شده‌اند. اين هم از هوشمندي ايشان است که از طرف مقابل، اطلاعات موردنظر را مي‌گيرند ولي طوري برخورد مي‌کنند که گويي چيز جديدي به دست نياورده‌اند.



کمي بعد از بازگشت ما به ايران، حوادثي رخ داد که همگي مويد همان نکاتي بود که در توضيحاتم به آيت ا... سيستاني گفتم. بعد از اين حوادث با ايشان ديداري نداشتم تا نظر و تحليل کنوني شان را بپرسم، ولي مطمئن هستم با پيگيري‌هايي که دارند قطعا افق روشني از فضاي موجود در ذهن دارند و قاعدتا به صحت آن چه به ايشان عرض کردم ايمان پيدا کرده‌اند.



در تمام مدتي که مشغول صحبت با آيت ا... سيستاني بودم، يک محافظ جوان با قيافه‌اي همچون ميرغضب به من نگاه مي‌کرد و با چشم و سر و دست و دهان و هر طور که مي‌توانست به من مي‌فهماند که بايد صحبت را کوتاه کنم و بروم! ولي من گاهي به او نگاه نمي‌کردم و گاهي وانمود مي‌کردم متوجه مقصود او نشده ام و به صحبت ادامه مي‌دادم. جالب اين که خود آيت ا... سيستاني هم با علاقه مندي به گفت وگو ادامه مي‌دادند، ولي بالاخره بعد از مدتي آيت ا... با دست به دعا برداشتن، تلاش کردند به من بفهمانند که ناچار هستيم به بحث خاتمه دهيم و چون ديدند من به صحبت ادامه مي‌دهم، با ظرافت و لطافتي بزرگ منشانه گفتند: هم شما نمي‌توانيد بيشتر از اين وقت بگذاريد و هم من نمي‌توانم جماعتي را که منتظر هستند بيشتر معطل کنم.



با اين حال من تسليم نشدم و گفتم اصل هدفم از اين ديدار اين بود که گزارشي از اوضاع فرهنگي ايران به شما بدهم ولي با موضوعي که شما مطرح کرديد، آن چه من در نظر داشتم بگويم ناگفته ماند. اين را گفتم و بدون آن که منتظر اجازه ايشان بمانم، شروع کردم به گفتن مطالبي که از قبل در ذهنم آماده کرده بودم...



خرافات؛ شما خودتان اين وضع را به وجودآورديد



گزارش فرهنگي من به آيت ا... سيستاني، آن طور که در ذهن خودم آماده کرده بودم، چند محور داشت، ولي با توجه به فرصت کمي که داشتم ناچار بودم گزينشي عمل کنم و لذا فقط يکي از محورها را مطرح کردم که معتقد بودم اولويت دارد.



به آيت ا... عرض کردم: ايران، گرفتار خرافات است و انحراف عقيده و سستي اعتقادات به دليل ميدان دار شدن افراد کم سواد و سودجو بيداد مي‌کند...



آيت ا... سيستاني، مهلت ندادند من همه مطالبم را در اين زمينه بگويم و با روحيه‌اي آماده و البته مشتاق و مسلط نسبت به اين مقوله، شروع کردند به اظهارنظر و گفتند: شما خودتان اين وضع را به وجود آورده ايد. هي گفتيد آقاي بهاء الديني اين طور است و آن طور است. هي کرامات گفتيد. من خودم در قم بودم و اين چيزها را مي‌دانم و اين جا هم که هستم کتاب‌هاي زيادي مي‌خوانم و اين حرف‌هاي کرامات را که مي‌زنند و مي‌نويسند مي‌خوانم و معتقدم شما خودتان، کشور را به روزي انداخته ايد که اين گرفتاري‌ها پيش آمده و جمکران را آن طور بزرگ کرده ايد و منبري‌ها آن حرف‌ها را مي‌زنند. من منبرها را هم گوش مي‌کنم. گفتم: و مداح ها



گفتند: آنها را هم همين کارهاي شما اين طور کرده است.



گفتم:ما خودمان در مقابل آن دسته از منبري‌ها و مداح‌هايي که مطالب سست و نادرست و خرافاتي را به خورد مردم مي‌دهند قرار داريم و عليه آنها مقالات و مطالب زيادي نوشته ايم و انتظار ما از شما اين است که شما هم موضع گيري کنيد و به ما در اين زمينه کمک کنيد، چون موضع گيري شما خيلي اثر دارد.



ايران سر مهندس دارد و من بناي دخالت در ايران را ندارم



گفتند: اين‌ها را مي‌دانم و از قول من هم چيزهايي عليه اينها گفته ايد و منتشر شده است، ولي من بناي دخالت در ايران را ندارم. ايران مهندسي شده است و سر مهندس هم دارد و من نبايد دخالت کنم.



گفتم: منظورم اين نيست که در مسائل حکومتي دخالت کنيد، ولي در امور اعتقادي اظهارنظر شما موثر است. اعتقادات مردم در خطر است و براي حفظ دين و اعتقادات، ورود شما به اين مسائل لازم است. گفتند: شما که گفتيد «سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست» چطور مي‌توانيد اين‌ها را از همديگر جدا کنيد؟...



گفتم: من به وظيفه شرعي خودم عمل کرده ام که گفتن اين مطالب و درخواست اظهارنظر از شما بود، حالا شما مي‌دانيد و تکليف شرعي خودتان.



اين جمله را که گفتم، آيت ا... سيستاني سکوت کردند و به نظرم رسيد اين مطلب براي ايشان قابل تامل بود.



رفتاري که با دختر آقاي هاشمي کردند بسيار بد بود



با اين که هنوز مطالب زيادي براي گفتن داشتم، احساس کردم، بيش از اين سهم ندارم و بايد خداحافظي کنم. من و همراهان از جا بلند شديم و آيت ا... سيستاني هم بلند شدند و شيخ انصاري هم از جا برخاست، اما حيفم آمد به صحبت ادامه ندهم و در همان حال از آيت ا... پرسيدم: براي آقاي هاشمي رفسنجاني پيغامي نداريد؟



گفتند: نه، البته رفتاري که با دخترشان کردند بسيار بد بود و آن نسبت‌هايي که دادند حد دارد.



منظور آيت ا... سيستاني، برخوردي بود که در اواخر سال قبل در صحن حرم حضرت عبدالعظيم الحسني (شهر ري) با يکي از دختران آيت ا... هاشمي رفسنجاني شد و با اهانت و الفاظ رکيک و نسبت‌هاي زشت او را وادار به ترک مراسمي کردند که به مناسبت درگذشت يکي از بستگان نزديک خانواده هاشمي رفسنجاني در آن مکان برگزار شده بود خبر اين برخورد، در رسانه‌ها منتشر شد و فيلم آن که توسط تلفن همراه برداشته شده بود، نيز دست به دست چرخيد و حتي از تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي پخش شد و بسياري از مردم در داخل و خارج آن را ديدند.



آيت ا... سيستاني، جملات مربوط به دختر آيت ا... هاشمي رفسنجاني را با تاسف به زبان آوردند به طوري که ناراحتي کاملا در چهره ايشان آشکار بود.



گفتم: آقاي هاشمي رفسنجاني به من گفتند سلامشان را خدمت شما ابلاغ کنم.



گفتند: سلام مرا به ايشان برسانيد و بگوييد من به امور ايشان توجه دارم. البته آقاي هاشمي که گفته مي‌خواهم کتاب و خاطرات بنويسم. هرچند صحبت سرپايي هم دقايقي طول کشيد ولي هنگامي که بيت آيت ا... سيستاني را ترک مي‌کردم احساسم اين بود که هنوز بخشي از آن چه مي‌خواستم با ايشان در ميان بگذارم، ناگفته مانده است. آيا فرصت ديگري براي ادامه صحبت با اين مرجع روشن و ضد خرافات و سرزنده، نصيب خواهد شد؟

 

منبع: 19دی 

تگ های مطلب:
دیدگاه کاربران

کل نظرات : 2

ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود