کد خبر: 5271

1390/08/30 21:32

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- انقلاب اسلامی / مطالب دیگران- دیدگاه های نظری / مطالب دیگران- سیاسی / بین الملل / مسائل نظری
0
بازدیدها: 1 055

آیا جمهوری اسلامی ایران مدل سیاسی برای انقلاب‌های عربی است؟! /صالحی، سید عباس

چکیده: اسلام‌گرایی سیاسی در سده اخیر، در سه شکل رخ نموده است: گاه صرفا در سطح فکر و معرفت سیاسی- دینی قرار داشته و گاه در قالب جنبش اجتماعی خود را نمایانیده و گاه در قالب یک حکومت خود را عرضه کرده […]

چکیده:

اسلام‌گرایی سیاسی در سده اخیر، در سه شکل رخ نموده است: گاه صرفا در سطح فکر و معرفت سیاسی- دینی قرار داشته و گاه در قالب جنبش اجتماعی خود را نمایانیده و گاه در قالب یک حکومت خود را عرضه کرده است.

در گونه اخیر از اسلام‌گرایی سیاسی، می‌توان به سه مدل عینی متمایز اشاره داشت

 

اسلام‌گرایی سیاسی در سده اخیر، در سه شکل رخ نموده است: گاه صرفا در سطح فکر و معرفت سیاسی- دینی قرار داشته و گاه در قالب جنبش اجتماعی خود را نمایانیده و گاه در قالب یک حکومت خود را عرضه کرده است.

در گونه اخیر از اسلام‌گرایی سیاسی، می‌توان به سه مدل عینی متمایز اشاره داشت:

مدل اول: اسلام سلطانی (نمونه عینی: عربستان سعودی)
این مدل پس از جنگ جهانی اول، به عرصه قدرت سیاسی دست یافت و اکنون قریب یک سده از حاکمیت آن می‌گذرد. مولفه‌های اصلی این مدل از اسلام سیاسی را در عناوین زیر می‌توان دید:
1- قدرت سیاسی در خاندان خاص و متمرکز است و سلطنت به عنوان عالی‌ترین بخش قدرت سیاسی، در این خاندان به گونه‌ای موروثی منتقل می‌شود.
2- بخش وسیعی از قدرت اقتصادی نیز در اختیار همان خاندان قرار دارد.
3- اجرای مقررات شرعی (بر اساس فهم و قرائت متولیان دینی در حکومت) مورد اهتمام جدی است و مناسک دینی و حدود شرعی با قوت و صلابت اجرا می‌گردد.
4- نقش مردم در قدرت سیاسی به شدت کم‌رنگ است.
5- نهاد دین به عنوان نهاد فهم و حافظ شریعت، نقش مهمی در بنیاد و پیکره حکومت دارد و مناصب و اختیارات مهم اجتماعی- دینی در اختیار این نهاد است. پاره‌ای از چالش‌ها در این مدل از نظام سیاسی، در رابطه با تنطیم نوع روابط نهاد دین و دولت است.

مدل دوم: اسلام جمهوری (نمونه عینی: ترکیه)
پیروزی حزب اعتدال و توسعه در انتخابات سال 2002 م. و تکرار پیروزی در سه دوره انتخاباتی و آخرین آن ژوئن 2011 م. نمونه دیگری از اسلام سیاسی را در مدل حکومتی به وجود آورد. مولفه‌های اصلی آن عبارتند از:
1- پذیرش این نکته که راه اصلی در دستیابی و حفظ قدرت سیاسی، انتخابات و صندوق رأی است.
2- ایجاد تعادل ارتباطی در روابط با غرب و جهان اسلام، از دیگر مولفه‌های این مدل حکومتی است. ترکیه اسلام‌گرایان، همچنان عضو پیمان ناتوست و با آمریکا و دولت‌های غربی روابطی حسنه دارد؛ اما به گونه‌ای جدی به توسعه روابط با کشورهای مسلمان اقدام کرده است. تا قبل از انقلاب‌های عربی ایجاد روابط فعال اقتصادی- سیاسی را با این کشورها مورد اهتمام قرار داده بود؛ به گونه‌ای که به عنوان مثال، سهم کشورهای عربی از صادرات ترکیه از 9 درصد در سال 2003 به 7/20 درصد در سال 2009 افزایش یافت.همچنین روابط دیپلماتیک ترکیه اسلام‌گرا با کشورهای مسلمان، روندی فزاینده داشت؛ از جمله می‌توان تنها به این آمار اشاره داشت که رجب اردوغان در سال‌های 2011 – 2005، 45 سفر رسمی به خاورمیانه داشته است.
3- اسلام‌گرایان ترک در قوانین و مقررات کشور، به اجبار قوانین شرعی رو نمی‌آورند؛ از این رو حجاب در خیابان‌ها و اماکن عمومی الزامی نیست؛ کاباره‌ها و مراکز فحشا ممنوع نیستند؛ موضوعاتی چون عدم اجرای ربا در بانک‌ها و یا اجرای حدود و مجازات‌های شرعی دنبال نمی‌شود و...
4- اسلام‌گرایان ترکیه، در زندگی فردی و گروهی خویش، به مقررات شرعی و دینی ملتزم نشان ‌می‌دهند؛ زنان‌شان با حجاب شرعی در مجامع عمومی حضور می‌یابند؛ از مشروبات الکلی و موارد مشابه پرهیز می‌جویند؛ نماز می‌خوانند و مناسک شرعی را انجام می‌هند و...
5- در راتباط با اسرائیل، گرچه آن کشور را به عنوان یک کشور رسمی در جهان پذیرا هستند؛ اما در مورد توسعه‌طلبی‌ها و تجاوزگری‌های آن موضع انتقادی صریحی دارند. برخورد تند رجب اردوغان با شیمون پرز در مجمع جهانی اقتصاد داوس (در سال 2010 م.) و ترک جلسه و نیز نوع مواجهه ترکیه اسلام‌گرا با حوادث غزه و هم‌چنین اعتراض در برخورد آن کشور با کاروان آزادی و نمونه‌های دیگر، شاهد این سخن است.
6- ترکیه اسلام‌گرا، می‌کوشد با روند اعتراضات ملت‌های عرب در برابر دولت‌های‌شان همراهی کند؛ بلکه به گونه‌ای نقش حامی آن ملت‌ها را بیابد. مواضع فعال ترکیه در ارتباط با قیام‌های مردم تونس، مصر، لیبی و سوریه با این سیاست است.

مدل سوم: اسلام ولایی (نمونه عینی: ایران)
انقلاب سیاسی ایران در سال 57 ه.ش. و تصویب قانون اساسی آن در سال 58 ه.ش.، مدل متفاوتی از اسلام سیاسی را به نمایش گذارد. این مدل عینی مولفه‌های زیر را داشته و دارد:
1- غرب‌ستیزی در ابعاد گوناگون سیاسی و فرهنگی آن مورد تاکید جدی است. در این مدل از اسلام سیاسی، مظالم تاریخی و عینی دولت‌های غربی در چند سده اخیر از یاد نابردنی است. این که ایران و مسلمانان هم در گذشته دوره استعمار و دهه‌های قرن بیستم و هم در فضای جاری، در معرض تهاجم‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی غربیان بوده و هستند و از این رو نمی‌توان به روابط عادلانه با آنان امیدوار بود و یا آن را مبنای ارتباطات سیاسی – فرهنگی قرار داد.
2- اجرای قوانین و مقررات اسلامی و شرعی در محیط اجتماعی و نهادهای جامعه ضروری و الزامی است. این که نباید به تخطی علنی از مقررات دینی رضایت داد و یا آن را قانونی ساخت.
3- آرای مردم در سازوکار نهادهای سیاسی دخالت دارند و نمایندگان مجلس و ریاست‌جمهوری با آرای مستقیم و رهبری با رأی غیر مستقیم مردم انتخاب می‌شوند؛ اما توجه به بند دوم، موجب آن شده است که شرایطی در انتخاب‌شوندگان دیده شود و در نتیجه سازوکار حداکثری برای حضور دیدگاه‌ها و سلایق مختلف پدید نمی‌آید. (به عنوان نمونه سکولارها و احزاب سیاسی مخالف نظام و... زمینه مشارکت را نمی‌يایند)
4- بخش وسیعی از قدرت سیاسی و فرهنگی در اختیار رهبری غیر موقت نظام سیاسی قرار دارد؛ گرچه این تفاوت جدی با اسلام سلطانی دارد که اولاً از طریق سازوکار آرای غیر مستقیم مردم (مجلس خبرگان) برگزیده می‌شود و ثانیاً رهبری موروثی نیست و ثالثاً ویژگی‌های دینی در رهبری مورد توجه قرار می‌گیرد (فقاهت، عدالت و...).
5- در اسلام ولایی، نقش روحانیان در مناصب عالی کشوری نقش تعریف شده و بارزی است. به عنوان نمونه رهبری نظام اسلامی، (ولی فقیه) و نیز ریاست قوه قضاییه،که دو نهاد بسیار موثر در نظام قدرت سیاسی است؛ از میان روحانیت برگزیده می‌شوند.
6- منافع و مصالح امت اسلامی در کنار منافع ملی، اهمیت ویژه‌ای دارد. دفاع مستمر و سرمایه‌گذاری جدی در موضوعات و مناطقی چونان فلسطین، لبنان، افغانستان، عراق و... برخاسته از این تلقی در سیاست خارجی کشور است. در این میان حمایت از مردم فلسطین و نفی موجودیت رژیم صهیونیستی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

انقلاب‌های عربی و نقش‌های ایرانی
انقلاب‌های عربی در تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین و... تا چه سطح و گستره‌ای از الگوی سوم سیاسی متأثرند؟
در پاسخ به این پرسش، افراط و تفریط‌هایی دیده می‌شود، اما نکات زیر را می‌توان پذیرفت:
1- تغییر در معادلات قدرت در کشورهای عربی، پس از جنگ جهانی دوم، عمدتا از طریق کودتای نظامی اتفاق می‌افتاد. کودتاهای افسران آزاد در مصر، کودتاهای متوالی در عراق و سوریه، کودتای قذافی علیه ملک ادریس و... و در اتفاقات اخیر عراق گرچه تغییر معادله قدرت از طریق کودتا نبود اما با پشتیبانی و حضور قدرت‌های خارجی رخ داد؛ در کشورهای اسلامی و خاورمیانه، تنها در «ایران» بود که یک انقلاب وسیع اجتماعی به تغییر قدرت سیاسی انجامید (در سال 1357) بدون تردید، می‌توان گفت این حادثه در رویکرد تغییر معادلات قدرت در کشورهای عربی از کودتاها و... به انقلاب‌های اجتماعی تاثیر خود را گذاشته است.
2- مواضع پایدار الگوی اسلام ایرانی در مسائلی چونان فلسطین و نیز مواضع انتقادی این کشور در برابر دولت‌های غربی بویژه آمریکا تاثیرات جدی در اسلام‌گرایان عربی داشته و دارد.
3- جمهوری اسلامی ایران در برابر تحرکات سیاسی، نظامی و رسانه‌ای غربیان، سه دهه مقاومت داشته و دارد. این ایستادگی، در میان مسلمانان عرب عزت‌خواه (که نمادهای قدرت‌شان را در رهبران سرسپرده و تسلیم و زبون کشورشان در برابر خواست غربیان بویژه آمریکا می‌دیدند) به گونه‌ای روشن هم‌دلی و هم‌اندیشی‌هایی را پدید آورده و می‌آورد.
4- دیدگاه و نقطه نظرات رهبران فکری جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی، مقام معظم رهبری، روسای جمهور در دوره‌های گوناگون و...) مستقیم و غیر مستقیم در میان نخبگان و توده‌های اجتماعی مسلمانان عرب ره یافته است و در مواردی نه چندان اندک هم‌زبانی‌هایی را پدید آورده است. حتی می‌توان گفت که طرح دیدگاه‌های ایشان به گونه‌ای تحریف شده در رسانه‌های غربی و عربی دولتی نیز حضوری ناخواسته را پدید آورده است.

فرصت‌‌های اسلام ولایی
انقلاب‌های عربی، موج جدیدی از اسلام سیاسی را پدید آورده است؛ گرچه در انقلاب‌های یاد شده، سکولارها، متدینین، ادیان دیگر و... مشارکت داشته و دارند اما سرکوب اسلام‌گرایان در کشورهای عربی چون تونس، مصر، لیبی و... و حضور اکثریت مسلمان در این جوامع و عوامل دیگر موجب شده است که اسلام‌گرایان، زمینه حضور و قدرت را بیابند؛ نمونه‌ای که در اولین انتخابات پس از انقلاب‌های عربی در تونس خود را نشان داد و حزب اسلام‌گرای «النهضه» به پیروزی قاطع دست یافت.
اکنون این پرسش مطرح است که در برابر رخدادهای جدید سیاسی– اجتماعی در کشورهای عربی، چه فرصت‌هایی فرا راه اسلام‌گرایی در مدل ایرانی آن است؟! به چند نکته اصلی‌تر اشاره می‌شود:
- سقوط دیکتاتورهای عرب چون مبارک، بن‌علی و... که سد راه اسلام‌گرایان بوده‌اند؛ تنفس سیاسی برای تمامی اسلام‌گرایان و از جمله اسلام‌گرایان ایرانی است.
- گرچه اسلام‌گرایان در کشورهای عربی ممکن است اختلافات در دیدگاه‌ و سلیقه سیاسی و فکری با اسلام‌گرایان ایرانی داشته باشند، اما مشترکات با آنان بس افزون‌تر از نظام‌های سیاسی چون مبارک، بن‌علی و... است و در نتیجه فرصت جدیدی برای اسلام‌گرایان ایرانی محسوب می‌شود.
- تمامي اسلام‌گرايان در كشورهاي درگير در انقلاب‌هاي عربي، در موضع انتقادي تند نسبت به اسرائيل قرار دارند و با موجوديت (و يا حداقل با توسعه و تجاوز طلبي آن) بشدت مقابله مي‌كنند. اين موضع يكسان و يا مشابه، فرصتي را براي سياست خارجي اسلام گرايان ايراني در ارتباط با مسائل خاورميانه ايجاد مي‌كند.
- در كشورهايي چون مصر، تونس و... سر سپردگي ديكتاتورهاي عربي به كشورهاي غربي مشهود و علني بود. با سقوط آنان و جايگزيني اسلام گرايان، طبعا دوران چونان سر سپردگي سياسي به پايان مي‌رسد و اين نكته، فرصتي را براي جمهوري اسلامي ايران در روابط خارجي مي‌آفريند.

اسلام ولايي در چالش‌هاي فرا راه
اسلام گرايان در جهان اسلام، هم اكنون با سه مدل از اسلام سياسي عينيت يافته مواجهند. اسلام ولايي در صورتي مي‌تواند به عنوان يك مدل سياسي مورد توجه ايشان قرار گيرد كه از چالش‌هاي زير عبور كند:
- نقش مردم در مدل اسلام ولايي مورد توجه جدي اسلام گرايان جديد است. تقليل نقش ايشان و يا تحديد در فرآيند و يا عدم صيانت از آراء و... مي‌تواند خدشه‌اي جدي در اقتباس از اين مدل ايجاد كند.
- تفسير سلطاني و يا خلافتي از جايگاه ولايت فقيه، صدمه‌اي ديگر به مدل سازي نظام ولايي است. فروپاشي نظري و عيني قالب‌هاي سياسي سلطاني و غير خلافتي، مانع از آن است كه نخبگان و دانشوران و نسل جوان مسلمان، چونان مدل‌هايي را براي اقتباس سياسي برگزينند. از اين رو، قرائت‌هاي سلطاني از نظام ولايي مي‌تواند مدل‌يابي از اين نظام را به كلي مخدوش و مسدود سازد.
- تصلّب و تعصب بر يك نوع قرائت از نظام ولايي (كه از آن با عنوان مردم سالاري ديني هم ياد مي‌شود) مي‌تواند مانع انعطاف لازم براي اقتباس از اين الگو با شرايط اجتماعي و اقليمي متفاوت شود. به نظر مي‌رسد همان‌گونه كه اسلام سلطاني و اسلام جمهوري، قرائت‌هاي مختلف را بر مي‌تابد، اسلام ولايي نيز انعطاف لازم را براي اجرا در قالب‌هاي متفاوت بايستي بيابد. در غير اين‌صورت اين اسلام جمهوري است كه با توجه به انعطاف‌هاي افزون‌تر، راه را براي اقتباس و الگويابي پيدا مي‌كند.
- اسلام ولايي، چالش‌هاي نظري و عيني با آزادي‌هاي اجتماعي داشته و دارد (حجاب، ماهواره و...) چالش‌هايي كه موجب ابهام و يا وا پس زدن در اقتباس از اين مدل سياسي و اجتماعي خواهد شد.
- كارآمدي حكومتي و رفاه و توسعه اجتماعي، شاخص ديگر براي اقتباس و الگويابي است. ناكارآمدي‌ها در سطوح حكومتي و مديريت و ضعف شاخص‌هاي رفاه و توسعه اجتماعي، چالش ديگر براي اسلام ولايي مي‌تواند باشد، چه اين‌كه طبيعي مي‌نمايد اسلام گرايان سياسي در جهان اسلام و عرب، اينك به مدل‌هاي حكومتي كارآمدتر و توفيق‌مندتر مي‌نگرند و به اقتباس از الگوهاي ناموفق دست نمي‌یازند.

 

منبع: خبرانلاین 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود