به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب" به نقل از شبکه اجتهاد
آیا تا به حال تصور صحیحی از خاتمیت داشتایم؟ آنچه از عقاید مسلمه اسلام و قرآن میباشد و در علم کلام نیز پیرامون آن بحث شده است، مسئله خاتمیت دین مبین اسلام است. با اثبات شدن توحید و نیز نبوت و امامت، مسألهای که به دنباله آن میآید، بایدهای مقدس است. یعنی باید و نبایدهایی که از جانب شارع مقدس برای حرکت دادن انسان به سوی مقصد نهایی او بیان میشود و آنچه که ضامن سعادت هر انسانی است همین بایدها میباشند، به نحوی که اگر زمانی این بایدها نابود بشوند و جعل باید و نبایدها به دست انسانها بیفتد، هم به اذعان تاریخ و هم به اقتضاء حکمت الهی، دین جدید همراه با باید و نبایدهای مقدس و الهی طلوع میکند.
ضمن اینکه معنای ختم شدن دین و نبوت به وسیله نبی مکرم اسلام و دین مبین او، این است که هیچ سوالی و نیازی (که مستقیما مرتبط با سعادت بشر باشد) در هیچ زمانی حاصل نخواهد شد الا اینکه در قرآن و سنت پاسخ آن داده شده است و الا اگر قرار باشد بایدهای مقدس اسلام محدود به زمان و شرائط خاصی باشد و دست بشر از احکام الهی خالی شود قطعا میبایست دوباره دینی جدید و نبی جدید از جانب الهی مبعوث شود. پس هر آنچه که دخیل در استکمال و سعادت بشری است باید توسط نبی اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام بیان شده باشد.
لزوم بازیابی نظر شارع مقدس نسبت به مسائل جدید و چالش فقدان ادله
حال باید گفت مسائل جدیدی که امروز به وجود آمده است و تحت عنوان علوم انسانی به بشر امروزی خط مشی داده و او را هدایت میکند از مهمترین مسائلی است که می بایست نظر شارع مقدس نسبت به آنها معلوم شود.
اما در مواجهه اول با مسائل، تصوری که در این رابطه وجود دارد، نبود ادله و روایات کافی در پاسخ به این مسائل است. این در حالی است که با توجه به توضیحی که از خاتمیت دین داده شد، قطعاً چنین مسالهای ممکن نمیباشد، زیرا در این صورت یا باید بگوییم آنچه که دخیل در استکمال بشر است و مورد سوال جامعه واقع شده است، در ادله وجود ندارد پس دین خاتم معنا ندارد یا اینکه باید بگوییم که وجود دارد اما نیاز به فحص عمیق و اجتهاد دقیق دارد.
در ضمن، علت اینکه برخی ادعا میکنند ادله کافی در این باب وجود ندارد، مسألهای به نام شأن صدور روایات میباشد. زیرا غالب روایاتی که در اختیار ما قرار دارد، در پاسخ به سوال سائل مطرح شده است و از این جهت این چنین روایاتی، محفوف به قرائن خاصه زمانی و مکانی و فردیه سائل می باشند.
اینک سوالی که مطرح میشود این است که چطور میتوان به چنین جوابی دست پیدا کرد؟ آنچه که میتواند یک فقیه را از مشخصات زمانی و مکانی و فردی ادله جدا ساخته و نهایتاً او را به سوی گوهر ادله رهنمون شود و پاسخ امام معصوم را به جمیع سوالات موجود منکشف کند، یک دستگاه استنباطی منظم و منتج است که در نتیجه چنین دستگاهی، فقیه به یک زبان شناسی مستحکم(١)از ادله میرسد و میتواند به خوبی مناط کلام معصوم را استخراج کند.
در این فضا است که فقیه منتظر روایات تبویب شده در مورد مسائل مورد نیاز خود نمیماند چه اینکه میداند تبویب کتب حدیثی به دست فقهاء و با اجتهاد و فهم آنها از احادیث صورت گرفته است. اما او اینبار با چنین دستگاهی و تسلطی که بر ادله روایی دارد، وارد ادله شده و حال از نقطه نظر -مثلا- تعلیم و تربیت کودک و یا هنر به ادله نگاه میکند.
در نتیجه این نگاه است که به تدریج باب جدیدی به نام تعلیم و تربیت کودک از نگاه شرع مقدس اسلام، تشکیل شده و روایات مربوط به آن تجمیع شده و مساله نبود ادله هم به خوبی جواب پیدا میکند.
در نهایت همانطور که معلوم گشت، آنچه به عنوان نبود ادله کافی و یا نگاه حداقلی و اعتدالی نسبت به دین مطرح میشود تنها ناشی از عدم اتقان نظام استنباطی و عدم تسلط فقیه بر روش استنباط مسائل است که عهده دار این مهم نیز، علم اصول میباشد.
خلاصه این مطلب که علم اصول به عنوان نظامی روشمند در فهم دین و تولید معرفت دینی، چه کارکردهایی در تولید علومانسانی اسلامی دارد، این است که دستاورد اصول، تحصیل یک نگاه دقیق اکتشافی به فهم متن دین و نیز تحصیل یک زبان شناسی مستحکم از ادله است و این دستاورد، بسیار به کار تولید علوم انسانی اسلامی میآید مضافاً به اینکه مهارت و حدت ذهنی که از مطالعه اصول و تسلط بر شیوه آن نصیب متعلم و محقق میشود، در مطالعات غیرفقهی نیز بسیار کارساز است.(٢)
این ظرفیت دانش اصول در تولید علومانسانی بسیار ارزشمند است و لذا بدون حصول قوه اجتهاد اصولی، تولید علم دینی و نظریهپردازی در زمینه دین ممکن نیست.
——————————————-
پینوشت:
١. زبان شناسی مستحکم: که درک دقیق آن نیازمند قواعد روش شناختی مشترک در فرایند استنباط است. قواعدی که هم در استنباط گزارههای اخباری و هم در استنباط گزارههای تجویزی به کار میرود و به تعبیر دیگر در هر سه شاخه کلام، اخلاق و فقه کاربرد دارد.
٢. این نکته زمانی روشنتر میشود که نگاه و رویکرد روششناختی و توان استنباطی یک عالم اخباری را با نگرش و رویکرد روششناختی و توان استنباطی یک اصولی مقایسه کنیم.
فهرست منابع:
١. آیتالله اعرافی، علیرضا (مقاله: بسط علم اصول، نقطه شروع منطقی تولید علوم انسانی اسلامی _ انتشار تابستان ٩۴)
٢. آیتالله رشاد، علی اکبر (نشست تخصصی: ظرفیت شناسی علم اصول برای تولید علوم انسانی _ دی ماه ٩٧) http://hekmateislami.com
٣. استاد فرحانی، علی (اصوات تدریس)