کد خبر: 855

1392/07/04 09:58

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 403

دكتر علي اصغر فاني، سرپرست وزارت آموزش و پرورش :توانمندسازي نيروي انساني و مفاهمه مشترك مهمترين هدف من در آموزش و پرورش خواهد بود

* من هم براي شما آرزوي موفقيت و از همه التماس دعا دارم. *دكتر فاني: يكي از اصلي‌ترين سياست‌هاي من در آموزش و پرورش توانمندسازي نيروي انساني است كه آن را بسيار بسيار با دقت و حساسيت دنبال خواهم كرد […]

* من هم براي شما آرزوي موفقيت و از همه التماس دعا دارم.
*دكتر فاني: يكي از اصلي‌ترين سياست‌هاي من در آموزش و پرورش توانمندسازي نيروي انساني است كه آن را بسيار بسيار با دقت و حساسيت دنبال خواهم كرد
* اصلي‌ترين ركن آموزش و پرورش معلم يا همان نيروي انساني است؛ يعني ما اگر به دنبال تحول بنيادين در آموزش و پرورش هستيم بايد نيروي انساني خود را متحول كنيم
*"استراتژي ايجاد مفاهمه مشترك"از اركان موفقيت است. در آموزش و پرورش كار دستوري و تكليفي به موفقيت نمي‌رسد
* اگر بخواهي در آموزش و پرورش موفق باشي، بايد با فرهنگ‌ سازماني آن آشنا باشي در اين جا افراد براي وزير و رئيس كار نمي‌كنند همه براي آموزش وپرورش كار مي‌كنند به همين دليل است كه افراد هدف خود را با عهد و پيمان معنوي تعيين مي‌كنند و وزير تنها تسهيل‌كننده امور است
* كاهش جمعيت دانش‌آموزي از 19 ميليون به 12 ميليون و مطلوب بودن نسبي فضا و امكانات فرصتي است كه ما را مجبور مي‌سازد براي كيفيت بخشي آموزش و پرورش كارهاي بزرگي انجام دهيم
* در سياست‌هايي كه بنده عرض كردم، تمركززدايي و افزايش تفويض اختيار را دنبال خواهيم كرد تا به مرور از هجوم بخشنامه‌ها به مدارس كاسته شود
* معلم بايد احساس كند در آموزش و پرورش مورد احترام است؛ او با هياهوي ايجاد شده براي افزايش حقوق و مزايا نه تنها راضي نيست كه نگران هم مي‌شود. به همين دليل من هيچگاه كارهايي كه براي معيشت همكاران خود انجام مي‌دهم را رسانه‌اي نمي‌كنم

گفتن تعابيري همچون مردي ازجنس معلمان ومديري در قامت وزير، كار ما خبرنگاران نيست؛ مهمترين اولويت ما در گفت و گو با دكتر علي اصغر فاني، سرپرست وزارت آموزش و پرورش طرح‌ها و برنامه‌هايي است كه او مي‌خواهد در دوران تصدي بر وزراتخانه، انجام دهد. اگر چه آقاي فاني هم 43 سال در آموزش و پرورش بوده و هم سالهاي متمادي قريب به 30 سال در اين وزارتخانه مهم مسئوليت داشته است. چه آن زمان‌هايي كه در كردستان در دو جبهه نظامي و فرهنگي مبارزه مي‌كرد و براي دانش آموزان اين استان محروم و درگير با گروهك‌هاي جدايي طلب و ضد انقلاب، از جان مايه مي‌گذاشت وچه بعدها درمقام استادي براي همه كشور به تربيت كارشناسان و معلمان ورزيده همت گماشت و سالها معاونت‌هاي مختلف وزارت آموزش و پرورش را به تجارب خود اضافه كرد. كسي كه تشكيل شوراي تغيير بنيادين نظام آموزش و پرورش، طراحي تاسيس مدارس نمونه دولتي، تدوين قانون تك‌ماده، تدوين طرح تاسيس مدارس شاهد، تاسيس مدارس شبانه روزي، و... چندين طرح اساسي در حوزه تعليم و تربيت تنها بخشي از فعاليت‌هاي مستمر او در وزارت آموزش و پرورش بوده است.
به مناسبت آغاز سال تحصيلي 1393-1392 مدارس، گفت و گوي مفصلي با ايشان انجام داده‌ايم و اميدواريم با اخذ رأي بالا از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، بتواند خدمات خود را به نظام تعليم و تربيت كشور در مقام وزارت ادامه دهد.
مشروح مصاحبه به شرح زير است:
- جناب آقاي دكتر فاني باتشكر از جنابعالي كه در اين روزهاي پرمشغله وقت خود را در اختيار روزنامه جمهوري اسلامي قرار داده ايد، وبا آرزوي موفقيت براي شما در روز اخذ رأي از مجلس محترم، اولين سوال ما براين اصل استوار است كه از شما بپرسيم به چه انگيزه و قصدي مسئوليت سنگين وزارت بزرگ آموزش و پرورش را قبول كرديد كه مي‌دانيد ازجمله حساسترين وزارتخانه‌ها محسوب مي‌شود كه همه حركت‌ها و راه و روش آن زير نگاه تيزبين 70ميليون نفر در كشور قراردارد؟
*بسم‌الله الرحمن الرحيم. من در همين ابتدا از روزنامه جمهوري اسلامي به خاطر توجه ويژه به امور آموزش و پرورش تشكر مي‌كنم و درباره سؤال شما بايد بگويم كه يكي از عيب‌هاي اصلي كه درباره نگاه به آموزش و پرورش در جامعه ما وجود دارند اين است كه عمدتاً به كميت آموزش و پرورش نگاه مي‌شود و كيفيت در درجه دو نگاه عمومي و تصميم‌سازي و تصميم‌گيري وجود دارد. بله آموزش و پرورش بزرگترين وزارتخانه كشور است كه 12 ميليون و 300 هزار دانش‌آموز به همراه يك ميليون و 30 هزار معلم و فرهنگي و حداقل 25 ميليون نفر در خانواده و در كل اكثريت جامعه 80 - 70 ميليوني كشور را همراه خود دارد. به تعبير ديگري مي‌توانيم بگوئيم آموزش و پرورش واسطه ميان ملت و دولت است. چرا كه هر تصميمي در آموزش و پرورش جامعه را تحت تاثير قرار مي‌دهد درحالي كه برخي از وزارتخانه‌ها در كشور مخاطبين خاصي دارد، اما مخاطبين ما عام هستند و كمتر خانواده‌اي در كشور هست كه دانش‌آموز يا فردي فرهنگي نداشته باشد. امااين كه مي‌پرسيد چرا آمده‌ام و چرا اين مسئوليت را قبول كرده ام، بايد بگويم من آمده‌ام كه علاوه بر بحث كمي آموزش و پرورش، به كيفيت و اهميت آموزش و پرورش هم بيشتر بپردازم. من آينده هر كشوري را تابعي از وضعيت امروز آموزش و پرورش آن كشور مي‌دانم. وضعيت امروز آموزش و پرورش ما آئينه تمام‌نماي آينده كشور ما هم محسوب خواهد شد. زيرا آموزش و پرورش زيرساخت نيروي انساني آينده جامعه را در اختيار دارد و آن را تشكيل مي‌دهد. كساني كه به دانشگاه مي‌روند، ‌در مدرسه‌ها پرورش مي‌يابند، كساني كه به بازار كار مي‌روند در مدرسه‌ها بزرگ مي‌شوند، در كاركردهاي آموزش و پرورش در همه كتب علمي جهان همين نكته آمده است كه يكي از كاركردهاي آموزش و پرورش تامين نيروي انساني جامعه براي آينده است. يكي ديگر از كاركردهاي آموزش و پرورش انتقال فرهنگ است و اين براي ما و براي همه مهم است كه فرهنگ يك ملت به درستي به نسل آينده منتقل شود.
* يعني جنابعالي اين ويژگي را در خود ديده‌ايد كه به درخواست رئيس‌جمهور براي پذيرش مسئوليت بسيار مهم آموزش و پرورش جواب مثبت داده ايد و از مجلس محترم نيز همين فرصت را مي‌خواهيد.
*قطعاً، بله. به تعبير يكي از دوستان من اكنون در نيمه دوم ثلث سوم عمر خود قرار دارم و در همه مناصب آموزش و پرورش كار كرده‌ام و سالها معلم بوده‌ام و خيلي پر ما يك ششم عمر ما يا شايد كمتر هم مانده باشد و انگيزه‌اي جز خدمت و عمق بخشيدن به اهداف آموزش و پرورش ندارم تا براي رسيدن به اين هدف، تجارب طولاني علمي و اجرايي خود را به كار گيرم و تجارب 43 سال فعاليتم در آموزش و پرورش را در اختيار اهداف بسيار مهم نظام تعليم و تربيت قرار دهم به خصوص در دولتي كه دولت جناب آقاي دكتر روحاني در رأس كار اين دولت قرار دارند كه مي‌خواهند شعار اساسي و خواسته ملي و اعتقادي "اعتدال، تدبير و اميد"را به مرحله اجرا در آورند. اميدواريم خداوند هم يار و مددكار ما باشد تا بتوانيم اين اهداف مهم را به منصه ظهور برسانيم.
* البته اينكه شما افتادگي پيشه كرديد و فرموديد فقط يك ششم عمر ما باقي است، در جاي خود بسيار ارزشمند است كه اميدوارم اين مسأله مورد طعنه مخالفان و منتقدان شما قرار نگيرد كه در جايي گفته بودند شما به دليل فعاليت فراوان در آموزش و پرورش، پير، خسته و فرسوده شده ايد!
* اتفاقاً چنين نيست، و سن من هم خيلي زياد نيست.من از زماني كه اين اهداف بزرگ را براي كمك به آموزش و پرورش در دولت تدبير و اميد برعهده گرفته‌ام جوان هم شده‌ام و هر روز ساعت 7 صبح كه در وزارتخانه حاضر مي‌شوم و تا ساعت 11 يا 30/11 دقيقه شب كار مي‌كنم و هنوز هم احساس مي‌كنم كه انرژي دارم و بعضي وقت‌ها در روزهاي تعطيل هم در خانه اهداف و برنامه‌ها را تنظيم و براي آن تحقيقات و مطالعات خود ادامه مي‌دهم.
- براي اين كه به فرموده خود تان‌آمده‌ايد تا آموزش و پرورش را در مسير اصلي خود قرار دهيد و محتواي فعاليت نظام تعليم و تربيت بيشتر توجه كنيد، جنابعالي چه برنامه‌هاي داريد؟ يقيناً برنامه‌هاي مفصل شما خارج از ظرفيت يك شماره انتشار روزنامه است، اما مي‌خواهيم درباره روش آن بيشتر بدانيم.
* اجازه مي‌خواهم براي اين كه پاسخي در خور توجه به اين سؤال شما به هم ابتدا اهداف خود را به صورت دسته‌بندي و مختصر خدمت خوانندگان گرامي شما بيان كنيم و آنگاه به سؤالات ديگر شما پاسخ دهم و بگوئيم. استراتژي و راهبرد اصلي من در آموزش و پرورش ارتقاء كيفيت آموزش و پرورش است. چرا من به اين نتيجه رسيدم؟ چون به خاطر دارم روزگاري با امكانات به مراتب كمتر از وضعيت موجود با 5/19 ميليون دانش آموز داشتيم.الآن دانش آموزان ما به دو - سوم آن دوران رسيده‌اند. فضاهاي آموزشي و امكانات ما تقريباً 5/1 برابر آن زمان شده است. از اين طرف دانش‌آموز كم شد و از آن طرف امكانات دقيقاً افزايش يافته است يعني هم كاهش جمعيت دانش‌آموزي و هم مطلوب بودن نسبي امكانات آموزش پرورش با مشاركت خيرين و مدارس جديد الاحداث از سوي سازمان نوسازي، همه يك فرصت است كه شرايط امروز آن را در اختيار ما قرار داده كه در اين فرصت‌هاي ايجاد شده ما به يك راهبرد و استراتژي مهم رسيديم كه خدمت شما گفتم اگر ما از اين فرصت استفاده نكنيم، ممكن است شرايط آينده بدين شيوه نباشد و ما فرصت مهمي كه ايجاد شده را از دست بدهيم.
در ذيل اين راهبرد افزايش كيفيت نظام تعليم و تربيت، ما تعدادي سياست تعريف كرديم. كه بعد از سياست‌ها برنامه‌ها و بعد از برنامه‌ها فعاليت‌ها قرار خواهد داشت. يك سياست ما اجراي هوشمندانه كارها به دور از شتابزدگي است. اين نكته بسيار مهم است كه ما بدانيم و به آن تعهد داشته باشيم كه تحولات در آموزش و پرورش بايد به دور از شتابزدگي و با مطالعه وسيع كارشناسي باشد.برنامه‌ها و سياست‌هاي آموزش و پرورش بر ارتقاي كيفيت نظام آموزشي و پرورشي استوار است و آموزش و پرورش و تعليم و تربيت به معناي كيفيت است.
استراتژي اصلي آموزش پرورش، ارتقاي كيفيت در دو بخش آموزشي و پرورشي است كه در ذيل اين استراتژي چند سياست وجود دارد.پس يكي از سياست‌هاي آموزش و پرورش، اجراي تدريجي و هوشمندانه و به دور از شتابزدگي انجام امور است و اگر بدون تمهيد مقدمات، فعاليتي صورت گيرد، محكوم به شكست است.
تهيه نقشه راه براي اجراي سند تحول در آموزش و پرورش را سياست دوم اين وزارتخانه ميدانم.اين سند، سند ارزشمندي است كه بنده خود را موظف به اجرايي كردن و اجراي آن مي‌دانم و اعتقاد دارم هرگونه تحول و نوآوري در آموزش و پرورش نياز به يك نقشه راه دارد كه در آن زمينه‌سازي، فرهنگ سازي، تمهيد مقدمات، بررسي عوامل موثر در اجرا و آماده سازي عناصر موثر به همراه زمان‌بندي و ترتيب در فعاليت‌ها در نظر گرفته شده باشد‌.
ما بايد قبول كنيم و بپذيريم كه تحولات در آموزش و پرورش بايد به دور از شتابزدگي،‌ و با مطالعه كارشناسي، اجراي آزمايش و تدريجي باشد. اينطور نباشد كه ما به يك جمعبندي برسيم و فردا اجرا كنيم. تمهيد مقدمات، زمينه‌سازي، آماده‌سازي اجرايي تحولات نياز به تامل و تدبير دارد.
بنابراين من اولين حركتي كه مي‌خواهم ذيل اهداف استراتژيك خود بيان كنم اين است كه طرح‌ها در آموزش و پرورش بايد هوشمندانه اجرا شود. سياست دوم ما اين است كه براي اجراي هر تحولي در آموزش و پرورش نياز به نقشه راه داريم. اكنون يكي از سندهابي خوبي كه در اختيار ما هست و در شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم تصويب شده، سند تحول نظام آموزش و پرورش كشور است. سند تحول جامع همه سندهاي بالادستي است كه در كشور تدوين شده است. كه در آن سياست‌هاي كلان ابلاغي از سوي رهبر معظم انقلاب، نقشه جامع افق چشم‌انداز 1404، قانون اساسي،‌ قانون،‌ برنامه پنجساله پنجم، و سند برنامه درسي ملي، از شش سند مهمي است كه در سند تحول خلاصه شده است.
- اشاره داشتيد كه همه تصميمات وزارت آموزش و پرورش براساس اسناد بالادستي و مصوبه شوراهاي آموزش و پرورش و يا قوانين مجلس است. در چنين شرايطي جنابعالي تا چه حد نقش وزير آموزش و پرورش را به عنوان سكاندار تعيين حركت وزارتخانه‌اي با بيش از 12 ميليون دانش‌آموز و يك ميليون فرهنگي مي‌دانيد؟
* سوال بسيار خوبي است و من مايلم بيشتر روي اين سوال وقت بگذارم و درباره جوانب آن تامل كنم. ببينيد ما براي هر تحولي بايد سه فاز تعريف كنيم فاز اول طراحي و تصويب سند در مراجع قانوني است كه اين كار انجام نشده، يعني سند هم به درستي طراحي و هم به خوبي تصويب شده است.
فاز دو را فعلا نگه مي‌دارم و به فاز سه به نام فاز اجرايي مي‌رسيم. اما فاز مهم دو عملياتي كردن سند است. اين خيلي مهم است كه ما معمولا در كشور فاز دو را فراموش مي‌كنيم و يا آن را كم اهميت مي‌دانيم.
سند تحول آموزش و پرورش سند بسيار خوبي است؛ اما اگر بخواهد به درستي اجرا شود بايد هر سه فاز آن به خوبي پياده شود. اين حركت در همان ابتدا نياز به مقدماتي دارد كه بايد امكان‌سنجي‌ها صورت گيرد مثال روشن آن اجراي كلاس ششم در سال گذشته است. مقطع ابتدايي از 5 سال به شش سال افزايش يافت، در حاليكه اين كار قبل از اجرا نياز به برنامه درسي، تربيت معلمان مخصوص، تدوين آئين‌نامه‌ها، اجراي آزمايشي و گرفتن بازخورد و خصوصا نياز به نظارت در اجرا داشت كه متاسفانه هيچ يك انجام نشد و به يكباره به سمت اجرا رفت. اين كه من مي‌گويم نقشه راه نياز داريم همين است كه ما بين سند و اجراي سند يك مرحله دوم هم بايد قرار دهيم كه به آن مي‌گوئيم "امكان‌سنجي و تمهيد مقدمات و تدوين نقشه راه " يعني كارهايي كه مي‌خواهد انجام شود بايد فهرست شود، تقدّم و تاخّر آن درآيد"كدام كار ابتدا و كدام كار انتها باشد متاسفانه هيچكدام از اين كارها نه تنها در بخش مربوط به كلاس ششم بلكه در بسياري ديگر از امور انجام نشده است. كارها با عجله و رسانه‌اي و تبليغي وارد اجرا شد و هر لحظه هم با مشكلات متعدد همراه شده است. بنابراين در اين سياست دوم كه بنده دنبال آن هستم اين است كه وزير بايد كارها را مهندسي كند و بيايد آن سند را بگيرد و عملياتي سازد و بعد براي اجرا كار را با همراهي همكاران خود به سرانجام برساند. عملياتي يعني سند براي خود نقشه راه مرحله به مرحله داشته باشد و همه بدانند كه اين سند به چه شيوه‌اي مي‌خواهد اجرا شود. چه پيش‌نيازهايي دارد. چه مهماتي را از قبل بايد آماده كرد و بعد وارد اجرا شد.
- با اين فرض جنابعالي به اصل طرح 3-3-6هم انتقاد جدي داريد؟
* اصل 3 -3 -6 يك ساختار است. ما به آن مي‌گوئيم ساختار آموزشي. اين يك ظرف است. اين ظرف محتوا مي‌خواهد محتوا هميشه مهمتر از ظرف است. كاري كه در يكي - دو سال اخير انجام شد اين بود كه ظرف ساخته شد، اما براي محتوا كاري نشد و اكنون گزارش‌هاي مختلفي داريم كه به ما مي‌گويد نمازخانه مدرسه را نصف كردند و تيغه‌اي ميان آن كشيدند و آن را به كلاس ششم تبديل كردند. در حاليكه ساختار مدرسه در ايران مضرب پنج است. و براي اين كه ششم راه بيفتد بايد مضرب شش را به صورت اساسي ساخته شود. معلم كه داشتند، رفتند معلمان مقاطع و مناطق ديگر را بدون شركت در دوره آموزشي آوردند و با نداشتن روش تدريس، هدف‌گذاري كتاب‌ها و... كارشروع شد.
در زمان تصويب سند تحول هم من در شوراي عالي انقلاب فرهنگي بودم اما در مخالف اجراي زودهنگام 6.3.3 سخن گفتم حرفم اين بود كه بايد تحول از سال اول ابتدايي شروع شود نه از پنجم. اما آنها مي‌گفتند كه با اين اوصاف بايد 12 سال در انتظار ايجاد پايه ششم باشيم. من هم گفتم 12 سال براي تحول در بدنه نظام آموزشي كشور زمان اندكي است و بايد با سعه صدر اين اقدامات انجام شود. اشكالي ندارد كه 12 سال طول بكشد ما دنبال تحول هستيم تحول در روش‌ها، محتوا، هم در مقررات و ضوابط است. البته ما همزمان با عملياتي كردن سند، اصلاحات لازم را در تحولات ايجاد شده انجام خواهيم داد. براي عملياتي كردن سند تحول و فراهم آوردن تمهيدات زمان دقيق را الان نمي‌توانم بيان كنم. اما در مجموع پيش‌بيني من براي اجراي كامل سند تحول بنيادين 50 سال است. چرا كه قرار است محتوا، هدف گذاري، آيين نامه‌ها، ضوابط و مقررات و... همگي دچار تحول شود كه اينها همه زمان بر است.
اكنون نيز پايه ششم ابتدايي ايجاد شده است و در طول مسير اين اصلاحات انجام مي‌شود. اتفاقا در بحث تامين فضاي آموزشي در مقطع ابتدايي مشكلي نداريم. اما مشكل اصلي ما در بحث تامين نيروي انساني براي دانش آموزاني است كه در سه سال آينده به مقطع دوم متوسطه مي‌روند. در ششم ابتدايي يك معلم است كه همه دروس را تدريس مي‌كند. اما در متوسطه دوم احتياج به معلمان تخصصي در هر درس داريم. قطعاً نمي‌توان اگر با كمبود نيرو مواجه شويم معلم ادبيات مدرسه دخترانه را به مدرسه پسرانه براي تدريس رياضي انتقال داد. براي حل اين مشكل بايد از همين امسال به فكر تامين نيروي انساني كافي و مجرب براي سه سال آينده باشيم. اگر اين اصلاحات و تمهيدات از امسال اجرايي شود، در سه سال آينده كه دانش آموز كلاس هفتم به كلاس دهم مي‌رود،هيچ مشكلي نخواهيم داشت. اين موضوع را در جلسه‌اي كه با معاونان متوسطه داشته، مطرح كرده‌ام و تمامي تذكرات لازم به آنها داده شده است.
حرفم اين است كه در آموزش و پرورش هر كاري كه بخواهد انجام شود بايد قبلا كارهاي مقدماتي آن را انجام دهيد؛ در حاليكه اين مقدمات براي اجراي بسياري از كارها شكل نگرفت.
- به هر حال، يك تصميم بسيارمهمي گرفته شده و اين قطار حركت كرده و ريل‌گذاري هم انجام شده،جنابعالي كه نمي‌توانيد اين قطار را از حركت باز داريد و جاي ريل آن را هم عوض كنيد مي‌خواهم بدانم شما اين گره در كار را چگونه مي‌توانيد باز كنيد؟
* من نگفتم به گذشته باز مي‌گردم. ما دو رويكرد را بايد براي اصلاح روند آغاز كنيم يك رويكرد اين است كه بگوييم مي‌خواهيم سند تحول آموزش و پرورش را از صفر شروع كنيم. اين كار نقشه راه مي‌خواهد كه حدود سه هفته‌اي است كه اين كار شروع شده است.

اما كاري كه قبلا شروع شده حال خوب، خيلي خوب، بد،‌يا خيلي بد به هر حال شروع شده و راه بازگشت هم نداريم تنها بايد مسير را اصلاح كرد به تعبير شما قطار به راه افتاده و به تعبير من كشتي حركت كرده و در حال حركت است، اما هم خود كشتي را بايد در حال حركت تعمير كرد و هم مسير را به درستي به هدف رساند.با وضعيتي كه ما داريم نمي‌توانيم دانش آموز ششم ابتدايي را سر كلاس اول راهنمايي بنشانيم.
پس دومين سياست تهيه نقشه راه تحول بود و سومين سياست ما ذيل آن "استراتژي ايجاد مفاهمه مشترك"است. اين از اركان موفقيت است. در آموزش و پرورش كار دستوري و تكليفي به موفقيت نمي‌رسد. در آموزش و پرورش اگر بخواهي موفق باشي بايد با فرهنگ‌ سازماني آن آشنا باشي در اين جا افراد براي وزير و رئيس كار نمي‌كنند همه براي آموزش وپرورش كار مي‌كنند به همين دليل است كه افراد هدف خود را با عهد و پيمان معنوي تعيين مي‌كنند و وزير تنها تسهيل‌كننده امور است.
در اين فرهنگ سازماني معلمين، كاركنان ستادي، مديران مدارس و مديران وزارتخانه و همه رده‌ها، اگر چيزي را قبول نداشته باشند، آن كار به خوبي به سرانجام نمي‌رسد. ما بايد اين مفاهمه سازماني را باور داشته باشيم و آن را بشناسيم.
در اين شرايط هر برنامه‌اي را اگر بخواهيم در آموزش و پرورش اجرا كنيم، بايد به يك تقريب نگرش‌ها برسيم. عرض نمي‌كنم يكسان‌سازي نگرش‌ها چون يكسان سازي نگرش‌ها نه لازم است و نه امكانپذير، اما مي‌توانيم نگرش‌ها را به هم نزديك كنيم. افزايش جلسات كارشناسي، بحث‌هاي آزاد و تصميم‌گيري آينه را به بحث گذاشتن،‌ مفاهمه مشتركي ايجاد مي‌كند كه من در عمل هم ثابت كرده‌ام و هم مي‌گويم كه كاملا به آن اعتقاد دارم.
البته براي موفقيت نظام تعليم و تربيت ما نياز داريم كه اين مفاهمه را در بيرون وزارتخانه هم تسري دهيم و مردم، خانواده‌ها، نهادهاي مدني، نهادهاي قانوني، مجلس، وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي ديگر را هم به خود نزديك كنيم چون نيست به نظام تعليم و تربيت همه جامعه حساس هستند و اين حق هم هست چون 12 ميليون و 300 هزار دانش‌آموز و يك ميليون فرهنگي و خانواده‌هاي آنها اكثريت جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهند، همه نسبت به سرنوشت آموزش و پرورش حساس هستند ايجاد مفاهمه لازم است.
مثال روشن براي نبودن مفاهمه مشترك مدارس غيرانتفاعي است. اين مدارس از همان آغاز خوب متولد نشد. با اين كه قانون اين اجازه را به دولت و وزارت آموزش و پرورش داد، از سال 67 و 68 به گونه‌اي شروع شدكه رؤساي مناطق، مديران مدارس و معلمان در بدنه وزارتخانه مخالف شيوه فعاليت اين مدارس بودند، در حاليكه اكنون يك ميليون دانش آموز در اين مدارس مشغول به تحصيل هستند، اما چون فرهنگ‌سازي نشد و مفاهمه مشترك نبود، ناقص‌الخلقه متولد شد. دقت كنيم، اصل شكل گيري مدارس غير انتفاعي مغايرتي با اصل 30 قانون اساسي نداشت و مردم مختار بودند و هستند كه فرزندان خود را يا در مدارس دولتي و يا مدارس غيردولتي ثبت نام كنند. قانوني كه مصوب مجلس و مورد تاييد شوراي نگهبان هم هست. كه نشان مي‌دهد مغايرتي با قانون اساسي هم ندارد اما چون بدنه همراه نبود، به مشكل برخورد.پس مفاهمه مشترك يك اصل در مديريت است كه حتي اگر قانون هم باشد، اما اگر مفاهم مشترك نباشد، نتيجه‌اي عايد نخواهد شد.
سياست بعدي من در آموزش و پرورش توانمندسازي نيروي انساني است كه بسيار بسيار با دقت و حساسيت دنبال خواهد شد. يكي از اركان اصلي آموزش و پرورش شايد حق داشته باشيم بگوئيم اصلي‌ترين ركن آموزش و پرورش معلم يا همان نيروي انساني است. يعني ما اگر به دنبال تحول بنيادين در آموزش و پرورش هستيم بايد نيروي انساني خود را متحول كنيم.
نيروي انساني ما امروز انگيزه لازم را براي فعاليت هدفمند ندارد. مهارت حرفه‌اي لازم هم ندارد. ببينيد آموزش و پرورش با نيروي انساني فراوان، با اين دو ضعف عمده نمي‌تواند ما را به اهداف اصلي برساند. بنابراين يكي از سياست‌هاي جدي كه ما در آموزش و پرورش اگر خدا بخواهد دنبال خواهيم كرد توانمندسازي نيروي انساني آموزش و پرورش است.
- براي اين كار چه مقدار زمان نياز داريد؟ آيا معلمي را كه 20-15 سال با همين شيوه كاركرد مي‌توان به آساني راضي به تغيير كرد؟آيا شيوه 60-50 ساله سازمان اداري آموز ش و پرورش را مي‌خواهيد در 60-50سال آينده مي‌خواهيد تغيير دهيد؟
* ببينيد بحث شأن و منزلت و كرامت معلم از يك طرف، معيشت، حقوق و مزاياي معلم از طرف ديگر، در بحث به روز رساندن اين مهارت‌ها، كاري است كه بايد دنبال كنيم و هدف ما رسيدن به آن جايگاه است. همگي بايد تلاش كنيم تا به فضل الهي، نظر رهبر معظم انقلاب و نظام اسلامي را در اين خصوص، تأمين تا در زمينه فلسفه و سبك زندگي ايراني - اسلامي، الگوي ديگر كشور‌ها باشيم و اين خواسته الزاماً 60-50 سال زمان نياز ندارد. اگر معلم بخواهد هركاري در آموزش و پرورش امكانپذير است.
- ما فكر نمي‌كنيم همه موارد در حد قدرت يك وزير و در يك دوره 4 ساله باشد، برخي از اصول مورد نظر شما ريشه در بند بند قوا نين و شيوه‌هاي اجراي بسياري از وزارتخانه‌ها و حتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي دارد.
* درست است وزارت آموزش و پرورش بيش از 1000 مسأله دارد هر وزيري هم كه آمده يك طور انداخته، مقداري از مشكلات را ديده و به آن پرداخته است و هر طوري هم كه پهن كنيد خالي برنمي‌گردد. چون مشكلات آموزش و پرورش كم نيست. مهم اين است كه ما ابتدا تشخيص بدهيم كدام كارمهمتر است. اين حرف ساده‌‌اي نيست دريايي از علم و تجربه را باخود دارد كه من بايد بتوانم آن مسأله را حل كنم كه مسأله اصلي است.
- دقيقا منظور ما هم همين است كه جنابعالي آمده‌ايد كه چه كاري را به طور مشخص انجام دهيد و آن را امروز مسأله اصلي آموزش و پرورش مي‌دانيد؟
* "نيروي انساني" هم به دليل كميت و هم از لحاظ كيفيت. يعني اكنون نيروي انساني ما خوب توزيع نشده، در بعضي از مناطق تورم و در برخي مناطق كمبود داريم، گاهي خانمي را در منطقه اضافه داريم در حاليكه مدارس پسرانه معلم مرد ندارند. و برعكس آن هم هست. در دوره متوسطه مثلا معلم ادبيات فارسي اضافه داريم؛ اما معلم رياضي و فيزيك كم داريم. يعني بحث رشته، جنسيت، جايگاه و منطقه و توزيع نيروي انساني ما نا همگن و نامناسب است و.. به لحاظ كمي. از لحاظ كيفي هم بحث انگيزش و مهارت‌هاي حرفه‌اي اين‌ها كامل مسايل نيروي انساني ما هست كه ما تا در كل به اين اصول نپردازيم و آن را حل نكنيم، هر كتاب خوب، هر برنامه خوب، هر محتواي مفيد و... را نمي‌توانيم اجرا كنيم چون همه اين موارد را در اختيار معلم قرار مي‌دهيم كه اگر نتواند اجرا كند يا نتواند اجرا كند بقيه كارها بي‌فايده خواهد بود.
- آيا جنابعالي اميدوار هستيد حداقل در يك دوره چهارساله بتوانيد به اين اهداف بزرگ دست يابيد؟
* خيلي اميدوارم. من براي اين كار مشاوري را انتخاب كردم به نام مشاور اقتصاد آموزش و پرورش و امور رفاهي فرهنگيان جلساتي داشتند و به يك راه حل‌هايي داريم مي‌رسيم انشاءالله به نتيجه رسيديم اعلام مي‌كنيم. مي‌خواهيم نظر معلمان و كادر اداري را جلب كنيم و به يك مفاهمه براي انجام كاري بزرگ برسيم.
- اشاره‌اي به معلم كرديد و نيروي انساني، يقيناً به آساني قادر نخواهيد بود معلم كيفي ساكن مركز كشور يا مراكز استان‌ها را به مناطق محروم ببريد. حتي اگر شما بخواهيد معلم نخواهد رفت، مفاهمه با معلم در شرايط صعب العبور و محروم يعني چه؟آيا شما مي‌خواهيد همزمان همه مناطق كشور را مناطق برخوردار از سطح رفاه و آموزش يكسان معرفي كنيد كه اگر محتواي آموزشي خوب داشته باشيم، معلم خوبي را هم براي همه كنار آن قرار خواهيد داد؟
* يقينا نه، ما نه مي‌توانيم و نه مدعي هستيم كه قادريم همه مشكلات آموزشي و تربيتي كل كشور را حل كنيم. اما مي‌گويم كه ما در گذشته براي پرورش معلم نيرو خيزتر بودند مثل خراسان يا حتي شهر مشهد، سبزوار، نيشابور، نسبت به بقيه شهرها معلم پرور‌تر بود. بعد براي مناطق محروم همين استان هم نيرو مي‌خواستند از همين سه شهر مي‌رفتند. اما دختر خانمي مجرد بود و نامه مي‌نوشت براي عزيمت به جنوب استان خراسان. او آنجا مي‌رفت و استخدام مي‌شد. اما فردا با يك مشهدي ازدواج مي‌كرد! او عنداللزوم بايد باز گردد. اين مثال روشن است كه براي همه مناطق كشور ما وجود دارد شهرهاي نيروخيز ما در كشور 50 شهر بودند اما 250 شهر نياز به نيرو داشتند كه غير بومي مي‌گرفتند و به هر حال بعد از 5 سال متقاضي انتقال بود. ما هر قدر هم كه مقاومت كنيم باز كم مي‌آوريم به همين دليل اكنون تورم در شهرهاي نيروخيز بالا رفته و در خيلي از مناطق محروم نيروي لازم نداريم ضمن در منطق محروم نيروهاي كم تجربه ما مستقر هستند كه ميانگين سابقه خدمت آنها سه سال است، مناطق محروم همچنان از لحاظ كيفيت آموزشي محروم خواهد ماند چون نيروي كم تجربه بالاي سر خود دارد و بايد بامعلمي سر كنند كه سه سال سابقه دارد و در مقابل در شهرهاي بزرگ انواع و اقسام امكانات و معلمان با تجربه و كلاس‌هاي خصوصي و معلم خصوصي وجود دارد كه نمي‌توان براي آن راه حل آموز و پرورش داد برخي از تحولات آب و هوايي و رفاهي و معيشتي خارج از توان آموزش و پرورش است.
- به هر حال مي‌توان امكانات ويژه‌اي به اين معلمان داد مثل فعاليت در بخش سخت و زيان‌آور كه يكسال 5/1 سال محاسبه شود تا فاصله طبقاتي در آموزش را كاهش يابد.
* اصلا نمي‌شود، ما همه راهها را تجربه كرديم. حتي اگر معلم بخواهد خانواده‌اش نمي‌روند، فرزند دانش‌آموز و دانشجو دارد. به همين دليل است كه مي‌گويم همه ترفندها در سالهاي مختف انجام شده و فايده نكرده است. كاري كه ما چند سال پيش انجام داديم و قانون آن را هم خودم نوشتم و به مجلس دادم - البته براي اجراي آن ديگر خودم نبودم - اين بود كه اين معلمان بازنشستگي پيش از موعد بدهيم ما در صدد مشوق‌ها بوديم. ولي شرايط در كشور ما بسيار سخت‌تر از اين است كه بتوانيم مجموعه‌اي از مشوق‌ها را به مناطق محروم ببريم و موفق هم شويم.
- البته مشوق‌ها در كشور ما لازم است، ولي وقتي در مدرسه حتي در مناطق نسبتاً توسعه يافته پول وامكانات نباشد مشكل است بتوان اميدوار بود كارها به درستي پيش رود و وقتي مدرسه‌‌اي توپ براي ورزش بچه‌ها ندارد يا امكانات براي هوشمندسازي نيست و يا پول آب و برق و سرانه دانش‌آموزان به درستي تامين نمي‌شود، شما چگونه مي‌خواهد با دست خالي به نتيجه برسيد. اگر در بودجه ملي خواسته به حق شما به دلايل مختلف تامين نشود چه مي‌كنيد؟
* البته ما منابعي در آموزش و پرورش داريم كه اگر اين منابع را خوب مديريت كنيم صرفه‌جويي‌‌هايي ايجاد مي‌شود كه آن صرفه‌جويي‌ها را مي‌توانيم صرف مدرسه كنيم و حتي براي كمك به فرهنگيان از آن استفاده كنيم. در اين بخش ما نمي‌گوئيم حقوق معلمان را افزايش مي‌دهيم. ما مي‌گوئيم كمك‌هاي غيرنقدي را افزايش مي‌دهيم، به درمان معلمان بيشتر فكر مي‌كنيم، تعاوني مصرف را فعالتر مي‌سازيم احتياجات معلمان را با هزينه كمتر از قيمت سطح شهر در اختيار آنها قرار مي‌دهيم.
- آيا با منابع داخلي مي‌توانيد بيمه طلايي را براي عموم فرهنگيان شاغل و بازنشسته تعميم دهيد و مربيان پيش دبستاني را استخدام كنيد، يا معوقات رابپردازيد؟
* يقيناً بودجه در آموزش و پرورش بسيار مهم است، اقدامات ما براي بهبود شرايط است.به عنوان نمونه تعاوني‌ها الان رونق ندارد ما شايد تا شش ماه ديگر بتوانيم اقداماتي را انجام دهيم كه باعث خشنودي معلمان شود به همين دليل است كه من همواره افعال ماضي به كار مي‌بريم. اجازه بدهيد كارها انجام شود آنگاه بگوئيم شد، يا حتي اجازه بدهيد همان شد را براي حفظ شان و منزلت معلمان بزرگوار و عزيز بر زبان نياوريم. حتي اكنون هم راضي نيستيم چنين مباحثي منعكس شود. انشاءالله تيمي فعال شود تا امكانات موجود در آموزش و پرورش‌ سامان يابد.
يا به عنوان نمونه درباره بيمه طلايي فرهنگيان هم در قالب طرح جديد كار خواهد شد. براي اين كار اولويت با فرهنگيان شاغل و سپس فرهنگيان بازنشسته است. اين طرح همانند سالهاي قبل ادامه خواهد داشت اما اصلاحاتي در آن انجام خواهد شد كه شرايط را براي معيشت فرهنگيان بهتر كنيم كه به محض نتيجه بخش شدن كارها رسانه‌اي خواهد شد و تا آن زمان بايد صبر كنيد.
درباره تعيين تكليف مربيان پيش‌دبستاني‌ها هم لازم است بگوييم براساس قانون براي اجراي آن دو سال فرصت دانستيم كه يكسال آن گذشت اما من كميته‌اي را مامور بررسي آن كردم كه نتايج بررسي‌ها منتهي به تصميم ما درباره وضعيت اين افراد خواهد شد.
- جنابعالي در اولين روزهاي تصدي مسئوليت سرپرستي گفتيد نمي‌خواهيد دست درجيب مردم كنيد آيا توسعه مشاركت اولياء به مفهوم جا افتاده در كشور نيست كه مي‌گويد، مشاركت يعني پول؟!

*يكي از سياست‌هاي تصميمات ما در آموزش و پرورش اين است كه نبايد به مردم فشار اقتصادي وارد كنيم و ما حق نداريم دست در جيب مردم كنيم؛ لذا تصميمات آموزش و پرورش بايد طوري باشد كه در بعد اقتصادي به مردم فشار وارد نكند و تغييرات در حدي باشد كه اضطراب در خانواده‌ها و دانش آموزان ايجاد نشود. اما تقويت مشاركت در آموزش و پرورش فقط مالي نيست،بلكه معتقدم توسعه مشاركت مردم، توسعه مشاركت معلمين در برنامه‌ريزي‌ها و نظارت بر كارها براي بهبود كيفيت واجب است، ما يعني مسئولان تاكنون ما حرف زديم و ديگران هم فقط اجرا كردند كه جواب نداد، من مي‌خواهم از فكر معلمان و خانواده‌ها براي بهبود نظام تعليم و تربيت استفاده كنم.
سياست بعدي من كاهش تمركز و افزايش توزيع اختيارات است - سياست نظارت و ارزيابي مستمر همه بسيار مهم است ما خيلي وقت‌ها برنامه‌ها را اجرا كرديم و نظارت هم نكردم و اصلا نفهميديم چه شد، باز خورد آن چه بود و... در حاليكه اين نظارت و ارزيابي مستمر بسيار لازم است.سياست آخري ما هم توجه جدي به اقتصاد آموزش و پرورش است.شايد در آينده ما معاونت اقتصادي در آموزش و پرورش ايجاد كنيم معاونتي كه تاكنون سابقه نداشته است. فعلا با يك مشاور در اقتصاد آموزش و پرورش كار را شروع كرديم تا به امور رفاهي و معيشتي بپردازد كه دلايل همه سياست‌ها برنامه‌ريزي‌هاي داريم كه به مرور اعلام مي‌شود.
- در وزارتخانه‌ها هرگاه سخن از معاونت اقتصادي مطرح مي‌شود اين دلشوره هم به ميان مي‌آيد كه نكند وزارتخانه مي‌خواهد با پول معلمان يا سرانه دانش‌آموزي فعاليت اقتصادي درآمدزا انجام دهند و لاجرم حوادث و اتفاقات ناگوار مالي هم به همراه آن بيايد، شما كه چنين نمي‌خواهيد؟
* اصلا چنين نظري نداريم همانگونه كه پيشتر گفتم،خود وزارتخانه سرمايه‌هاي داخلي دارد كه نيازي به سرمايه‌گذاري جاي ديگري نداريم. منتها فروشگاه فرهنگيان هست كه مي‌توان سرمايه و كاركرد آن را افزايش داد و نظارت‌هاي جدي هم بر كار آنها وجود دارد. ما مي‌خواهيم سود و منافعي كه از اين راه هست به نحوي به معلمان باز گردد و مشاوره‌هاي اقتصادي ما بيشتر درصدد اين كارهاست كه سودها به طور غيرمستقيم براي معلمان باشد ضمن آنكه توسعه مشاركت مردم در اداره مدارس را هم بايد دنبال كنيم، الان ما مدارسي داريم كه يا صددرصد دولتي و يا صددرصد غيردولتي است. در حاليكه مي‌تواند مدارسي باشد كه 50 درصد آن دولتي باشد، كمتر يا بيشتر، منطقه به منطقه شرايط متفاوت است. اين مشاور اقتصادي در حال بررسي كارهايي از اين دست است كه با منابع داخلي آموزش و پرورش كارها را سامان دهد كه منافع آن به خود وزارتخانه و معلمان و مدارس باز گردد.
- درباره تعطيلي پنجشنبه‌ها جنابعالي از زمان پذيرش مسئوليت سرپرستي دو نوع نظر داده‌ايد، ابتدا تقريبا سخن از لغو تعطيلي گفته‌ايد و بعد آن را اصلاح كرديد و گفتيد بايد پنجشنبه‌ها را براي فعاليت‌هاي پرورشي اختصاص داد و برنامه‌هاي آموزشي تعطيل باشد. نظر قطعي جنابعالي چيست؟
* ما وقتي به آموزش و پرورش آمديم اواخر مرداد بود. همه ريل‌گذاري‌ها انجام شده بود، همه سياست‌ها قطعي بود.و به طور طبيعي ما هيچگونه تغييري درسياست‌هاي سال جاري نمي‌دهيم اما اين تعطيلي پنجشنبه‌ها موافق و مخالفان زيادي دارد به همين دليل گروهي را مامور ارزيابي مجدد از ميزان اثر بخشي تعطيلي يا عدم تعطيلي پنجشنبه‌ها كردم كه نتيجه مطالعات اين گروه مي‌تواند براي سال آينده به ما كمك كند كه نتايج آن را با توجه به خروجي نتايج تحقيقات اعلام كنيم.
آن موضوعي كه اشاره كرديد كه من دوگونه سخن گفتم، بايد بگويم موضوع، بد منعكس شده من دوگونه نگفتم. بالاخره وقتي بحث‌هاي تحليلي به خبري تبديل مي‌شود، نمي‌تواند منظور گوينده را به درستي در رسانه‌ها ديد. حرف من هميشه با همكاران شما در رسانه‌ها اين است كه ما حرفهاي تحليلي مي‌گوئيم هنگام خبري كردن آن مراقب باشيد و به نظر تحليلي ما لطمه وارد نكنيد. حرف ما اين بود كه 12 سال پيش در ژاپن در قالب طرحي يك ششم از حجم كتاب‌ها راكم كردند. در كنار آن هم يك روز از آموزش را هم حذف كردند، اما آن را تعطيل نكردند. يك روز به بچه‌ها گفتند به مدرسه بيايند و در كلاس‌هاي ورزشي، فرهنگي شركت كنند. آنها بچه‌ها را رها نكردند با مديريت مدرسه بچه‌ها را در بخش‌هاي تربيتي مشاركت دادند. ما در كشور ايران آمديم يك روز را تعطيل كرديم. محتواي كتاب‌ها را هم كم نكرديم. اين همان بحث نقشه راه است كه من ابتدا عرض كردم. واقعا من هيچگاه به خود اجازه ندادم كه در سخنان خود بگويم "ديگران خراب كردند"من آمده‌ام كه درست كنم. من فقط افكار و برنامه‌هاي خود را مي‌گويم و هيچگاه ديگران را تخريب نكردم و نمي‌كنم. اما اين كه مي‌گوييد پنجشنبه‌ها چه جور تعطيل شده به اين دليل است كه ما كتاب‌ها را كم نكرديم، اما زمان آموزش را كم كرديم اين ايراد گرفتن از فرد نيست، انتقاد از برنامه‌هاست.
شش ساعت از ساعت تدريس در طول هفته كم شد، اما محتواي دروس همان اندازه هست كه بود. آنگاه اين معلم مي‌ماند و وقت كم، يا اين كه دانش‌آموزان دبيرستاني را تا 4 بعدازظهر در مدرسه نگه مي‌دارند. ساعات بعدازظهر را همه مي‌دانيم كه چه بلايي بر سر معلم و دانش‌آموزان مي‌آيد و... اين‌ها همه بحث‌هايي هست كه اگر بخواهيم مطرح كنيم مي‌گويند فاني مخالف فرد است و عليه ديگران صحبت مي‌كند، اگر نگوئيم مشكلي هست كه به آموزش و سواد دانش‌آموزان اين مملكت آسيب مي‌رسا ند. به همين دليل من هم يك فرد هستم كه منتظر نظر كارشناسان گروه تحقيق و بررسي درباره نتايج يكسال تعطيلي مدارس در پنجشنبه‌ها هستم.زيرا من معتقدم ما هر اقدامي كه در آموزش و پرورش انجام مي‌دهيم ضربدر 12 ميليون و 300 هزار دانش آموز خواهد شد و همه جامعه از آن متاثر مي‌شوند به همين دليل بايد بسيار مراقب بود حرفي نزد و كاري نكرد كه همه جامعه را ملتهب كرد. باهمين مراقب و پرهيز است كه در بعضي از روزنامه‌ها نوشتند كه فاني محافظه كار است. من مراقب هستم حرفي نزنم كه كارها خراب شود و نتوان آب رفته را به جوي بازگرداند اين محافظه‌كاري نيست اين منطق است.
من معتقدم كه آموزش و پرورش جاي انقلابي عمل كردن و حركت‌هاي شتابزده نيست. بايد با تأمل حرف زد و حركت كرد.
من همان كسي هستم كه در كشور 22 طرح ملي را در سطح آموزش و پرورش اجرا كردم كه هنوز دارد اجرا مي‌شود. حتي زمانيكه من در آموزش و پرورش نبودم ديگران نتوانستند آن را حذف كنند چون كارها بر اساس تحقيقات و پژوهش و برنامه‌ريزي بوده است. به همين دليل الان هم اگر مي‌خواهم كاري انجام دهم اميدوارم بعد از رفتن من هم اين كار در آموزش و پرورش بماند كه لازمه آن حركت با تدبير و تأمل و مطالعه است.
- سئوال اساسي ديگر ما درباره قانون امور تربيتي است، متأسفانه امور تربيتي يا معاونت پرورشي زماني نابود شد و زمان ديگر هم بدون كارشناسي برقرار شد كه نمي‌توان نام احياء را بر آن گذاشت. الان هم هست ولي مثل اين كه نيست. براي اين مهم چه برنامه و هدفي داريد؟
* متأسفانه قبلا آن برخوردي كه با امور تربيتي شد، سياسي بود، بعد از آن هم كارهايي كه شد هم سياسي بود. بحث‌هاي سياسي را نمي‌توان باكارشناسي جواب داد. حتي اگر اكنون من جواب تحليلي به شما بدهم باز هم تعبير سياسي با آن مي‌كنند.
اما من اعتقاد دارم كه در امور پرورشي مربي تربيتي ركن اصلي است. و اين مربي تربيتي است كه با رفتارش بايد روي دانش‌آموزان اثر بگذارد. همان داستان مهارت حرفه‌اي و انگيزه معلم اگر بالا برود همه كاري ممكن است و بر عكس آن هم هست اگر عزت معلم بالا نرود نمي‌توانيم رفتار او را بادانش‌آموزان اصلاح كنيم. متاسفانه اين تضادها براي مربيان امور تربيتي حل نشده است كه بازگشت قانون پرورش هم نتوانست كاري از پيش ببرد. در اين باره من تحت عنوان بهسازي نيروي انساني از آن نام مي‌برم واقعا اگر بخواهيم در آموزش و پرورش كشور كاري انجام دهيم ابتدا بايد بهسازي نيروي انساني آن را جدي بگيرم. بهسازي منابع انساني هم براي معلمان آموزشي است و هم براي مربيان تربيتي. يعني همانطور كه شما هم اشاره كرديد در شكل‌گيري مجدد معاونت پرورشي كمتر توجه به همان مربي تربيتي شد كه در مدرسه مستقر است.
- يكي ديگر از سوالات ما در باره شخص شماست چون در جامعه ما شما را بيشتر از آنكه شخصيت سياسي بدانند شخصيت علمي و فرهنگي مي‌شناسند، در صورت معرفي شما به عنوان وزير آموزش و پرورش به مجلس شوراي اسلامي، آيا دكتر فاني در آينده به يك چهره سياسي تبديل خواهد شد يا همچنان با وجهه علمي و فرهنگي باقي خواهند ماند؟
* به هر حال شاكله شخصيتي من شكل گرفته، 58 سال از عمر من گذشت و شخصيت علمي و فرهنگي باقي خواهم ماند و در عرصه آموزش و پرورش هيچگاه سياسي‌كاري هم نخواهيم كرد.
- منتقدان جنابعالي شما را يك شخصيت فرهنگي مي‌شناسند؛ اما بدون حلقه اجرايي همراه يا حلقه اجرايي ضعيف، جواب آنها را چه مي‌دهيد؟
* اولا آموزش و پرورش يك نهاد فرهنگي است و بالطبع بايد يك شخصيت فرهنگي هم بالاي سر آن باشد اين نه تنها نقطه ضعف من نيست، كه نقطه قوت هم هست. اما حلقه اجرايي ضعيف كه مي‌گويند اين بي‌انصافي است. من هرجا كه در آموزش و پرورش بوده‌ام آن بخش قوي‌ترين بخش آموزش و پرورش هم بود. آنگاه كه در معاونت نيروي انساني بودم، قوي‌ترين عملكرد را داشت. قبل و بعد به آن قوت نبود. معاون متوسطه بودم همينجور، معاون آموزشي بودم هم در اوج بود... بنابراين اين كه مي‌گويند حلقه اجرايي ضعيف، حداقل عملكردهاي گذشته من غير از اين را نشان مي‌دهد اميدوارم در دوره وزارت هم چنين باشم و يادگار بسيار خوبي در دل فرهنگيان، دانش‌آموزان و همه آحاد دلسوز براي نظام تعليم و تربيت برجاي بگذارم. البته تا رسيدن به آن مرحله زمان نياز دارد و از همه مخالفانم فرصت مي‌خواهم و اكنون من هرچه حرف بزنم فايده‌اي ندارد. - آيا شما قطعا به عنوان وزير به مجلس معرفي خواهيد شد؟
* بله. از همان روز اول هم نظر دكتر روحاني اين بود كه من به عنوان وزارت معرفي شوم و گفتند نظر من شما هستيد و تغييري در اين ديدگاه رئيس‌جمهور ايجاد نشده است.
- البته مختصر اشاره كرديد شأن و عزت فرهنگيان براي شما مهم است، شما هم اهل تعارف نيستيد، واقعاً باتوجه به تورم موجود همواره يكي از دغدغه‌هاي خانواده‌هاي آموزش و پرورش معيشت است، براي جلب دعاي آنها در روز راي‌گيري چه كارهايي انجام خواهيد داد؟
* من خودم فرهنگي بودم و از نزديك با همه مشكلات آشنا هستم از خارج از مجموعه هم نيامده‌ام، هدفم افزايش انگيزه در همه بخش‌هاي نظام تعليم و تربيت است و معيشت تنها بخشي از اين برنامه‌هاست. بخشي مهمي از آن منزلت و تكريم است. او بايد احساس كند كه در آموزش و پرورش مورد احترام است. با هياهوي ايجاد شده براي افزايش حقوق و مزايا نه تنها راضي نيست كه نگران هم مي‌شود. متاسفانه جوي كه در سالهاي اخير در آموز شو پرورش بود، جو امنيتي، توام با ترس در ميان معلمان و هياهو و تبليغات بود كه اميدواريم شخصيت معلم و كرامت را همانطور كه حق معلم هست به او بازگردانيم.
بخش معيشتي هم تكليف من است؛ منتها قبل از اين كه كاري انجام شود من هيچ نخواهم گفت و اميدوارم بعد از انجام كاري هم چيزي نگويم كه شائبه انجام كاري براي معلمان تلقي شود چرا كه شأن و جايگاه آنها را بسيار فراتر مي‌دانم و هر كاري كه انجام شود براي آنها كم است، اما برنامه داريم ولي اعلام نمي‌كنم و در اين عرصه سكوت را لازم‌تر مي‌دانم. اميدوارم روزي برسد كه همكاران فرهنگي ما به عينه تغيير را ببينند و نتيجه آن را من با افزايش انگيره در نظام‌آموزش و پرورش مشاهده كنم.
- جنابعالي وقتي به آموزش و پرورش آمديد كه به تعبير دكتر روحاني "دولت را بدهكار تحويل گرفتيد" با اين شرايط چگونه مي‌خواهيد هم كسري بودجه داشته باشيد و هم بتوانيد رضايت همكاران را تامين كنيد؟
* به هر حال شرايط را همه مي‌دانيد بدهي‌هاي زيادي از قبل به ارث به ما رسيده ولي ما با توكل به خدا و اتكا به همكاري همه معلمين، اميدواريم بتوانيم از اين گردنه هم به سلامت عبور كنيم.
آموزش و پرورش يك سازمان ديربازده است و اقداماتي كه امروز در آموزش و پرورش انجام مي‌شود شايد 10 يا 20 سال ديگر نتيجه بدهد. اين ديربازده‌بودن آموزش و پرورش باعث شد كه خيلي از كارهاي خوب ديده نشود و خيلي كارهاي غلط، غلط بودنش فوري به نظر نيايد در حاليكه خيلي مهم است بدانيم آموزش و پرورش در عين حال كه نهاد مهمي است. نتايج برنامه‌هايش هم دير خودش را نشان مي‌دهد و هر قدر ديرتر مشخص شود جلوگيري از آن ضعف هم ريشه‌دارتر خواهد شد مگر اين كه متخصصين عرصه تعليم و تربيت با آن ديد نافظي كه دارند بتوانند تشخيص بدهند.
- تقريبا آخرين سئوال ما در باره مدرسه محوري است. هجوم بخشنامه‌هاي مختلف بارها سبب شده كه مفهوم مدرسه و نقش مدير و معلم را زير سئوال ببرد آيا نمي‌خواهد از اين هجوم در دوره وزارت خود جلوگيري كنيد؟
* هجوم بخشنامه‌ها ناشي از تمركز بالاي سازمان است، چون كوچكترين تصميم را سازمان مركزي تصميم مي‌گيرد و مجريان بايد اجرا كنند و تا زماني كه اين تمركزگرايي در وزارت آموزش و پرروش باشد لاجرم شرايط تغيير نخواهد كرد، اما در سياست‌هايي كه بنده عرض كردم، تمركززدايي و افزايش تفويض اختيار را دنبال خواهيم كرد و در نتيجه كل سازمان از تمركزگرايي خارج مي‌شود و به مرور هجوم بخشنامه‌ها به مدارس كاهش خواهد يافت. يادم مي‌آيد در سال 77 گزارشي در آموزش و پرورش كه گفتند در آموزش و پرورش هر سال 7 كيلوگرم بخشنامه به مدرسه‌ها مي‌رود. يعني آنقدر زياد بودكه كيلوگرمي حساب كردند و اكنون اگرچه شيوه ارتباطي عوض شده ولي تعداد آنها همچنان زياد است. بخشنامه‌هاي پيش پاافتاده، دستورالعمل‌هايي كه لازم نيست و اگر اين اجازه در اختيار مدير مدرسه باشد، خودش بهتر عمل خواهد كرد، بديهي است كه به اين سرعت هم اين سياست غلط دهه‌هاي مختلف تغيير پيدا نمي‌كند اما جزو سياست‌هاي اساسي من در وزارت آموزش و پرورش خواهد بود.
- آرزو داريم جنابعالي در هر جايگاه و مقامي كه باشيد، موفق شويد.

+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود