کد خبر: 918

1392/06/25 00:28

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 1 705

حوزه علميه افغانستان در گفت‌وگو با آيت‌الله محمدهاشم صالحي

الآن در كابل كه حوزه مركزي است، در حدود 15 مدرسه ديني مخصوص شيعيان تحت يك شوراي مديريت فعاليت دارند و در مجموع حدود 1200 نفر طلبه امتحان داده دارد/الحمدلله قدم‌هاي بسيار بالا و بلندي براي شيعه […]

الآن در كابل كه حوزه مركزي است، در حدود 15 مدرسه ديني مخصوص شيعيان تحت يك شوراي مديريت فعاليت دارند و در مجموع حدود 1200 نفر طلبه امتحان داده دارد/الحمدلله قدم‌هاي بسيار بالا و بلندي براي شيعه برداشته شد از جمله اينكه مذهب شيعه رسميت يافت و در قانون اساسي ثبت شده است/ الحمدلله الآن شيعه در افغانستان قدرت و عظمت دارد و جنگ شيعه و سني هم در افغانستان نداريم يعني سني‌هاي افغانستان با شيعه‌ها هميشه برادروار زندگي كرده و در طول تاريخ هم همين جوري بوده است/ما بارها گفتيم در افغانستان به طلبه‌ها زياد نياز است، خصوصاً در بعضي دهات و قصبات كه اگر كسي مرحوم مي‌شود كسي نيست يك نماز ميت بخواند صالحی افغانی2

آيت‌الله محمد هاشم صالحي در سال 1324 شمسي در دره تركمن واقع در ولايت پروان افغانستان در خانواده‌اي مذهبي چشم به جهان گشود. سطوح ابتدايي تحصيل را در همان منطقه گذراند و براي تحصيل سطوح بالاي علوم ديني روانه كابل شد و در مدارس كابل از محضر اساتيد بزرگواري چون آيت‌الله شيخ محمد امين افشار در علم منطق، آيت‌الله شيخ عزيزالله در علم معاني و بيان، حجت‌الاسلام مير علي احمد عالم در فلسفه، حجت‌الاسلام حجت در علم اصول و فقه، آيت‌الله شهيد محمد سرور واعظ در رسائل و كفايه و مكاسب و اساتيد ديگر بهره علمي جست و در همان ايام در مدرسه محمديه كابل به تدريس پرداخت. ايشان در سال 1344براي ادامه تحصيل عازم نجف اشرف شده تا از حوزه علميه پر ثمر نجف اشرف بهره‌مند شود و در آن ديار از درسهاي خارج فقه و اصول اساتيد بزرگواري همچون آيت‌الله العظمي امام خميني، آيت‌الله العظمي خوئي و آيت‌الله العظمي شهيد صدر كسب فيض نموده، علاوه بر اين از اساتيد ديگري همچون آيت‌الله شيخ صدرا، آيت‌الله شيخ كاظم تبريزي، آيت‌الله شيخ جواد تبريزي و آيت‌الله شيخ محمد اسحاق فياض استفاده نمود. وي همچنين يكدوره كامل لمعتين و كفايتين و قوانين و.. را در نجف تدريس نمود و مورد علاقه وافر شهيد صدر قرار گرفت كه حتي اين علاقه تا لحظات قبل از شهادت اين شهيد پابرجا بود و وكالت شرعي ايشان در عراق، ايران و افغانستان را نيز به عهده داشت. ايشان در سال 1355 هنگام بازگشت از زيارت امام حسين در راه كربلا ـ نجف به وسيله عمال بعثي دستگير و مدتي طولاني را در زندان گذراند تا اينكه به وسيله افراد مسلح همراه با خانواده به ايران فرستاده شد.
آيت‌الله صالحي در حوزه قم نيز به تدريس ادامه داده و در مدت اقامت در ايران درسهاي متعددي از قبيل "اصول مظفر"، "رسائل شيخ انصاري"، "كفايه الاصول آخوند خراساني"، "حلقات مرحوم شهيد صدر" و خارج اصول فقه را تدريس كرده‌اند. ايشان ساليان متمادي در حوزه علميه قم علاوه بر تدريس دروس فقه و اصول، يكي از مسئولين بازنگري و محققين مقالات اصولي و فقهي مؤسسه دائرة المعارف فقه اهل بيت(ع) بوده و همچنين دبير شوراي عالي نظارت بر مدارس ديني افغانستان بوده‌اند. آيت‌الله صالحي هم اكنون به عنوان مؤسس حوزه علميه رسالت كابل و يكي از چهره‌هاي جهادي، مذهبي و علمي افغانستان و معاون اول هيات رئيسه شوراي علماي شيعه افغانستان در مدرسه علميه رسالت مشغول تدريس سطوح عاليه و خارج اصول مي‌باشند. راجع به وضعيت فعلي و مشكلات حوزه علميه افغانستان گفتگويي با ايشان انجام داده‌ايم كه ضمن تشكر از ايشان تقديم مي‌گردد:
* با تشكر از حضرتعالي، ابتدائاً شرح حال مختصري از خودتان بيان بفرماييد.
بسم‌الله الرحمن الرحيم، با اظهار تشكر فراوان از حضرتعالي كه تشريف آورديد، بنده تحصيلات دوران ابتدائي و سطح را در افغانستان بودم، در كابل از اساتيدي مثل آيت‌الله سيدسرور واعظ بهسودي مؤلف مصباح الاصول و آقاي شيخ محمدامين افشار و آقاي شيخ عزيز‌الله كه از شاگردان آقا ضياء عراقي بودند استفاده كردم. حتي سطح كفايه و يك دوره خارج كفايه را هم در كابل خدمت آقاياني كه عرض كردم تحصيل كرديم تا سال 1344 كه رفتيم نجف و مدت 10 سال هم در درس حضرات آقايان شركت داشتم، از جمله درس مرحوم استاد شهيد آيت‌الله سيد محمدباقر صدر كه تقريباً حدود 8 سال طول كشيد و درس مرحوم حضرت آيت‌الله العظمي خوئي رحمه‌الله عليه، و در درس مرحوم حضرت امام رحمه‌‌الله عليه؛ همچنين قسمتي از سطوح را هم كه براي بار دوم خواستيم در حوزه نجف بررسي شود مثلاً مكاسب را خدمت آيت‌الله العظمي شيخ جواد تبريزي بوديم و يك مقداري هم در خدمت آيت‌الله العظمي شيخ كاظم تبريزي بوديم كه از مدرسين خيلي عالي مقام حوزه علميه بود.
* چه مباحثي را در درس امام شركت كرديد؟
درس امام خارج مكاسب بود كه آخرين دوره بود. بعد هم كه قضاياي حكومت بعث پيش آمد خواستند حوزه نجف را خالي كنند و طلبه‌هاي ايراني و افغاني و پاكستاني را مي‌گرفتند و زندان مي‌كردند ما را هم گرفتند مدتي زندان كردند، چنان كه بخاطر ارتباط نزديكي كه من با مرحوم شهيد صدر داشتم، مدتي در زندان عراق بودم و بعد در سال 1356 ما را همين جوري فرستادند مرز ايران و اخراج كردند و آمديم ايران. زمستان بود، سه ماه وقت گرفتيم تا هوا بهار بشود و برويم افغانستان كه در همين مدت در افغانستان كودتاي كمونيستي اتفاق افتاد. بعد گفتيم اينجا بمانيم تا وضع روشن بشود لذا درخواست اقامت كرديم. در آن زمان اقامت طلاب حوزه قم تحت اشراف آقاي شريعتمداري بود، مجموعه طلاب افغاني كه از نجف اخراج شده بوديم درخواست اقامت كرديم و به ما اقامت داده شد، مانديم كه اوضاع افغانستان خوب بشود كه بعد هم قضاياي جنگ‌هاي داخلي و جنگ با كمونيست‌ها پيش آمد و من در حدود 23 سال در حوزه علميه قم ماندم و تدريس مي‌كردم، مثلاً چهار مرتبه، اصول مظفر را در حسينيه آيت‌الله مرعشي نجفي تدريس كردم كه در حدود 800 نفر طلبه در آن درس حاضر مي‌شدند، اين درس‌ها ضبط شده و نوارهاي آن الان هم در سازمان تبليغات، دفتر تبليغات، پاساژ قدس موجود است و در ايران، پاكستان، افغانستان، استفاده مي‌شود. حلقات شهيد صدر را هم به فارسي تدريس كردم و ضبط كردند كه الان هم در دفتر تبليغات است و خيلي مورد استفاده طلاب حوزه است. تدريس حلقات آن زمان در حوزه معمول نبود چون در اوائل امتحان از حلقات را در حوزه قبول نداشتند، تنها اين اواخر خصوصاً از طلاب خارجي، امتحان از حلقات را قبول دارند و لذا اين نوارهاي حلقات خيلي مؤثر واقع شده و زياد مورد استفاده طلبه‌ها هست. در اين مدت حدود 5 سال هم در مدرسه آيت‌الله العظمي گلپايگاني، درس خارج داشتم، بعدش هم كه گروه طالبان سقوط كرد و با مشورت و توصيه آقايان مراجع كه فرمودند شما بايد برويد افغانستان، اگر شما افغانستان را خالي كنيد جاي شما را كسان ديگر خواهند گرفت... ما رفتيم كابل.
* چه سالي رفتيد؟
دقيق يادم نيست، حدود سال 80 بود، الان بيش از ده سال شده است. رفتيم آنجا حوزه علميه‌اي داريم كه به تربيت طلاب مشغول شديم و بزرگ‌ترين حوزه الان در افغانستان همين "حوزه علميه رسالت" ما است كه هم طلاب آزاد زيادند و هم طلاب تحت برنامه و ما الان آنجا درس خارج داريم.
* از چه زماني افغانستان داراي حوزه علميه بوده و در گذشته چه وضعي داشته است؟
در گذشته‌ها، هيچ وقت شهرهاي بزرگ افغانستان خالي از علماء و خالي از تدريس و طلبه نبوده است منتهي به اين شكل گسترده‌و به شكل حوزه نبوده است چون مؤمنين آنجا در اقليت بودند و هنوز مردم هم به آن فرهنگ نرسيده بودند ولي احتياجاتش زياد بود، طلبه‌هايي كه به نجف مي‌رفتند مي‌آمدند در هر گوشه و كناري در افغانستان مشغول تدريس بودند و مدرسه‌اي مي‌ساختند و تعداد طلبه‌اي بودند حتي از زمان ائمه عليهم السلام تا اين زمان افغانستان خالي از مدرسه ديني، تدريس و خالي از علماء نبوده است منتهي كم كم رشد و تمركز ‌پيدا كرد تا زمان آيت‌الله العظمي حكيم(ره) اين مطلب گسترده شد؛ حوزه‌اي در كابل، حوزه‌اي در مزار و حوزه‌اي هم در هرات تشكيل يافت. بعدش هم كه قضيه كودتا پيش آمد به كلي از بين رفت و علمايي هم كه بودند مشغول جهاد شدند، يك عده هم كه از ترس اينكه كمونيست‌ها نگيرند، از افغانستان بيرون رفتند. كمونيست‌ها هم خيلي را گرفتند و علماء را شهيد كردند، حتي خادم مدرسه را هم گرفتند.
* شبيه زمان رضاخان در ايران.
بدتر از آن دوران، حتي در معبد هندوها. افغانستان مقداري هندو دارد كه معبد دارند، حتي خادم هندوها را هم كمونيست‌ها كشتند. لذا عده‌اي از طلبه‌ها فرار كردند، عده‌اي هم رفتند در اطراف براي رهبري مجاهدين و ملت افغانستان مشغول جهاد شدند تا اينكه خداوند ملت مسلمان افغانستان را مورد عنايت خودش قرار داد و دفاع و انقلاب اسلامي مردم افغانستان، پيروز شد و روس‌ها، كه در آن زمان شوروي مي‌گفتند و بزرگ‌ترين قدرت در جهان بود و هنوز تا آن زمان ارتش سرخ احساس يا تصور شكست را در جنگ نداشتند، براي اولين بار به دست ملت مسلمان افغانستان شكست خورد و خيلي مفتضحانه از كشور اسلامي افغانستان خارج شدند. بعدش هم دوباره حوزه‌هاي علميه رونق گرفت و الان هم الحمدلله اوضاع بد نيست، حوزه‌هايي خوبي است. الآن در كابل كه حوزه مركزي است، در حدود 15 مدرسه ديني مخصوص شيعيان تحت يك شوراي مديريت فعاليت دارند و در مجموع حدود 1200 نفر طلبه امتحان داده الان شهريه از طرف مقام معظم رهبري، آيت‌الله العظمي سيستاني و مقداري از طرف آيت‌الله العظمي مكارم شيرازي، دريافت مي‌كنند. و همين‌طور حوزه‌اي هم در مزار هست كه آنجا هم مقام معظم رهبري به طلبه‌ها شهريه مي‌دهند و حوزه‌اي هم در هرات هست. در هرات هم مدارس متعددي هستند و مدارس هم تا حدي فعال هستند منتها فعلاً چالشي كه براي ما پيش آمده اين است كه به خاطر اينكه معيشت سخت است و براي علماء ماندن در روستاها دشوار است، دهات و قصبات افغانستان غالباً خالي از طلبه مانده و همه آمدند در شهرها يا در حوزه‌هايي مثل قم ماندگار شدند حال آن كه اطراف و قصبات به علماء و طلاب زياد نياز دارد.
* فرموديد در گذشته حوزه متمركزي در افغانستان وجود نداشته ولي علماي بزرگي بودند، اگر ممكن است از آن علماء ياد بفرماييد، مشهورين آنها چه كساني بودند؟
در اوائل زمان ما عده‌اي از علمايي بودند كه يكي به نام آقاي سيدمحمد سرور واعظ بود كه از شاگردان آقاي خوئي بود مؤلف مصباح الاصول است، كتاب خيلي زيبائي دارد و قلم توانائي داشت و در ادبيات خيلي مسلط بود. علماي افغانستان تنها به تدريس اكتفا نمي‌كردند بلكه تبليغ و سخنراني و منبر را وظيفه خود مي‌دانستند لذا ما منبري‌هاي خيلي معروفي داشتيم مثل همين آقاي سيدمحمد سرور واعظ بهسودي و آقاي اسماعيل بلخي شهيد كه مبارز بود و در زمان طاغوت و حكام ظالم و جائر افغانستان مدت زيادي در زندان بود و بعدش هم كه از زندان آزاد شد مشغول تبليغ بود و سخنراني‌هاي خيلي حماسي براي رهبري مردم به سوي مبارزه با ظلم و ستم و استبداد انجام مي‌داد تا اينكه بالاخره ايشان را مسموم كردند و مرحوم شد. و ديگر در مزار عالمي داشتيم به نام شيخ سلطان كه از شاگردان آقاي خوئي و از علماء و فضلاي مهم افغانستان بود كه الان هم يك مدرسه‌اي به نام مدرسه سلطانيه در همان شهر مزار وجود دارد و بچه‌هاي شيعه آن مدرسه را تا حدي اداره هم مي‌كنند. همچنين در مناطق مركزي و شيعه نشين و به اصطلاح هزاره نشين افغانستان ما علماي مهمي داشتيم؛ آقاي سيد محمدحسن رئيس بود كه از شاگردان آقاضياء عراقي بود، آقاي شيخ عزيزالله مرحوم بود كه ايشان هم از شاگردان آقاضياء بود در غزني و اخيراً هم در كابل بود، تدريس داشت و طلبه‌ها را تربيت مي‌كرد. در هرات هم همين جور از علماي بزرگ بودند و درس و تدريس و مدرسه و تبليغ داشتند.
* الآن هم كه افغانستان علمايي در سطح مرجعيت دارد.
بله الان هم علمايي هستند مثل آقاي شيخ قرباني محقق كابلي كه رساله دارد و در افغانستان نماينده‌هاي زيادي دارد و در آنجا مشغول تبليغ هستند و مدرسه‌اي هم در كابل دارد و بعضي طلبه‌ها از قم به آنجا مي‌روند و مشغول تدريس هستند. عالم ديگر آيت‌الله فياض در نجف هست كه از شاگردان آقاي خوئي بوده است، ايشان تازه يك دفتر دارد ولي هنوز آن چنان مقلد و نماينده در افغانستان ندارد. آقاي محسني هم يكي از علماي بزرگ در افغانستان است و آنجا هم حوزه‌اي بزرگ دارد به نام حوزه خاتم النبيين، بسيار حوزه بزرگي است كه زمينش را دولت افغانستان داده و ساختش را هم جمهوري اسلامي ايران تقبّل كرده است. البته طلبه‌اش خيلي زياد نيست؛ در قسمت مردها در حدود 150-100 طلبه شايد داشته باشد و در قسمت خواهران هم حدود 180نفر هستند. منتهي حوزه بسيار مهم و باشكوه و عظمت است كه هنوز اكثريت بناهايي كه در آن حوزه هست مورد استفاده قرار نگرفته است.
* در دوره اخير پس از كمونيست‌ها حوزه‌هاي افغانستان چگونه و توسط چه كساني شكل گرفتند؟
وقتي كمونيست‌ها سقوط كردند علمايي كه از قبل آنجا بودند، مدرسه‌ها را احياء كردند تا اين اواخر كه با حمايت و شهريه مقام معظم رهبري علماء و طلاب افغانستان فعال شدند و الآن طلاب حوزه كابل و حوزه‌هاي مزار و هرات و مناطق مركزي از طرف مقام معظم رهبري و همين‌طور از طرف آيت‌الله العظمي سيستاني شهريه دريافت مي‌كنند.
* حوزه علميه رسالت كه تحت مديريت خودتان است از چه زماني تأسيس شده و چه سطوحي در آنجا تحصيل مي‌شود؟
ما در سال 73 كه هنوز دفاع و جهاد به پيروزي نرسيده بود با يك هيئتي از علماي سرشناس افغانستان از طرف جمهوري اسلامي ايران به سر پرستي آقاي شيخ حسين ابراهيمي نماينده مقام معظم رهبري براي اصلاح بين احزاب شيعي كه با هم درگير بودند و خيلي به شدت همديگر را مي‌كوبيدند و همديگر را مي‌كشتند، رفتيم كابل و كم و بيش اصلاحي هم صورت گرفت؛ در همان سفر من زمين مدرسه علميه رسالت را خريدم و بنا شد كه همان زمان فعاليت را شروع كنيم، حتي يك مساعده‌اي هم در آن زمان تعيين شد و وقت هم اعلام شد كه از روز چهارشنبه درس‌ها شروع مي‌شود اما همان روزها درگيري ميان دو حزب شيعي در همان منطقه شديد شد و چندين موشك در حياط مدرسه فرو‌آمد و ما رها كرديم و دوباره به ايران برگشتيم، البته يكي دو خانوار مهاجرين را آنجا گذاشتيم تا آنجا را مصادره نكنند، وقتي طالبان سقوط كرد ديگر خودمان رفتيم و مدرسه را افتتاح كرديم و مشغول فعاليت و تدريس شديم و كم كم توسعه داديم. زمينش زياد است منتهي ما توان اينكه همه را به يك‌باره بسازيم نداشتيم، هر سال يك مقداري از آن را درست مي‌كنيم. الان هم الحمدلله مدرسه بزرگ و وسيعي شده است. در حدود 270 نفر از طلبه‌هاي جامعه المصطفي در همين مدرسه شب خواب هستند، يعني جامعه المصطفي كه از افغانستان طلبه جمع كرده، مركزش همين مدرسه ما است. علاوه بر اينكه درس‌هاي آزاد هم هست در حدود 1200 نفر طلبه‌اي كه عرض كردم در كابل در شوراي مديريت امتحان دادند و پرونده دارند، آن‌هايي كه درس خارج مي‌خوانند يا سطوح عاليه، اكثريتش در همين مدرسه ما است چون علاوه بر خودم كه دو تا درس خارج دارم، بعضي از فضلايي كه از رفقاي نجف ما بودند يا از فضلاي قم بودند آنها را دعوت كرديم آنجا تدريس مي‌كنند؛ مكاسب، كفايه، اصول مظفر، لمعه، بدايه و اينها در آنجا تدريس مي‌شود.
* براي آنهايي كه تحت برنامه هستند تا پايه چند تدريس مي‌شود؟
تا درس خارج تدريس مي‌شود. از طلبه‌هاي درس خارج ما هم امتحان مي‌گيرند، در سطوح پايين هم كم و بيش امتحان مي‌گيرند و اخيراً بنا شده است كه از تفسير و عقائد هم امتحان داشته باشند و حتي از خط و اينها هم كه طلبه‌ها در مدتي كه مشغول جهاد بودند اينها را رها كردند، امتحان گرفته مي‌شود، از طرف شوراي مديريت برنامه ريزي شده كه علماء در اين قسمت‌ها هم كار بكنند.
* حضرتعالي الان در درس خارجتان چه مباحثي را مي‌فرماييد؟
يكي اصول و يكي فقه داريم؛ آن سال اولي كه رفتيم درس خارج اصول را شروع كرديم رسيديم به آخر استصحاب، كه امسال باز دوباره طلبه‌هايي كه جديد آمدند در خواست كردند كه از اول شروع شود لذا اصول را دو باره از اول شروع كرديم و الان نزديك بحث صحيح و اعم است. اما فقه را از ابتداي بحث اجتهاد و تقليد شروع كرديم و الان در بحث طهارت رسيديم.
* الان در درس خارج آنجا چقدر طلبه شركت مي‌كنند؟
در درس خارج اصول بيش از130 نفر هستند، در درس خارج فقه هم در حدود 120-115 نفر هستند.
* در شرايط فعلي عمده‌ترين مشكل حوزه علميه افغانستان چيست؟
مشكل‌ترين مسئله در حوزه‌هاي علميه افغانستان اولاً همين ضعف اقتصاد است. مثلاً طلبه‌هايي كه در قم هستند اگر بنا باشد به آنجا بروند سكونت كنند اينها نمي‌توانند خرجشان را در بياورند چون مردم آنجا فقيرند، هنوز به آن صورت فعاليت‌هاي اقتصادي، شركت‌ها، كارخانه‌ها و اينها آماده نشده است و اگر يك عالمي در منطقه‌اي برود عوض اينكه اهالي به او كمك كنند، چشم انتظار كمك از اين عالم را دارند.
* يعني شما مبلغ نمي‌فرستيد به مناطق؟
چرا مي‌فرستيم، در ايام ماه مبارك رمضان و محرم از قم هم مي‌روند قبلاً از طرف تبليغات اسلامي مي‌رفتند، الآن از طرف سازمان ارتباطات و از طرف جامعة المصطفي كم و بيش مي‌روند، ما همين ماه مبارك رمضان در حدود 100 نفر از همين طلبه‌هايمان را به اطراف فرستاديم، ولي تأمين نمي‌شوند. اين مشكل اول است. مشكل ديگر اين كه چون طلبه‌هاي افغانستان در اين مدت جهاد داشتند، در قسمت ادبيات يك مقداري نقص دارند لذا لازم است در مرحله اول همين ادبيات را تصحيح كنند روي اين كار كنند تا بعد انشاءالله به مراحل عاليه و بالاتر برسند و بتوانند در مراحل عاليه بيشتر استفاده بكنند.
* اين سيستم مدركي كه الان در ايران وجود دارد آنجا هم هست؟
از نظر سيستم مدركي تابع جامعه المصطفي است.
* از سوي دولت افغانستان چطور؟
بعضي از مدارس كه دولت افغانستان آنها را به رسميت مي‌شناسد، به محصلين آن مدرك مي‌دهد منتها با امتحان از سوي هيئتي كه از طرف دولت مي‌رود و نظارت مي‌كند، از جمله همين مدرسه آيت‌الله محسني كه با دولت ارتباط دارند و مي‌توانند مدرك بگيرند. در بعضي شهرهاي ديگر مثل مزار، يا هرات هم ممكن است چنين چيزي باشد ولي اكثريت مدارس اين مدرك دولتي را ندارند.
* اساساً شما مدرك گرايي در حوزه را قبول داريد؟
مختلف است بعضي‌ها ممكن است قبول نداشته باشند اما فعلاً در افغانستان يك ضرورت است براي اينكه قبلاً طلبه بي‌مدرك را هر جا نياز بود قبول مي‌كردند اما الان كم كم قانونمند شده، مدرك مي‌خواهند، علماء اگر بخواهند در دستگاه قضا بروند يا در ادارات مشغول بشوند، از او مدرك مي‌خواهند و اگر مدرك نداشته باشد قبول نمي‌كنند. الان ما احتياج شديدي به قاضي‌هايي داريم كه شيعه باشند اما اگر بدون مدرك باشند قبول نمي‌كنند، از اين جهت يك ضرورت است ولي در عين حال بعضي از مدارس هم هستند كه مي‌گويند همان وضع سنتي براي ما بهتر است و ما نيازي به مدرك نداريم.
* با توجه به اين كه شما از نزديك با مشكلات آنجا آشنا هستيد چه انتظاري از علماء و فضلاء و طلبه‌هاي افغانستان كه در ايران و نجف هستند داريد؟
ما بارها كه آمديم ايران گفتيم، آنجا هم در روزنامه‌ها نوشتيم، در بحث‌هاي تلويزيوني هم گفتيم، در افغانستان به طلبه‌ها زياد نياز است، خصوصاًهمان‌طور كه عرض كردم در دهات و قصبات و اطراف خيلي نياز است حتي در بعضي جاها اگر كسي مرحوم مي‌شود كسي نيست كه يك نماز ميت را بخواند يا مثلاً اگر بناست يك ازدواجي صورت بگيرد كسي نيست كه عقد نكاح را بين اينها جاري كند و لذا نياز به علماء و مبلغين وجود دارد منتها عرض كرديم آمدن علماء و مبلغين هم آن مشكلات اقتصادي را دارد و بهترين راهش هم همين است كه كم كم شروع شده و آن اين كه زن و بچه طلاب مبلغ قم بمانند شهريه‌شان داده شود، وضعشان اداره بشود خودشان مثلاً هر شش ماه بيايند آنجا بين مردم كار كنند و مساجد و مدارس را فعال كنند، تبليغ و ارشاد كنند، حتي در مدارس دولتي به طلبه‌ها خيلي نياز است كه بروند از لحاظ عقائدي و احكام به محصلين آگاهي بدهند. متأسفانه يك عده راحت طلب در قم هم همين جوري هستند اصلاً به فكر افغانستان و به فكر خدمت نيستند و مي‌گويند تا انقلاب مهدي همين شهريه است و يك عده هم همين جوري به رحمت خدا رفتند. ما هميشه گفتيم اينها بايد بيايند افغانستان خدمت كنند منتهي با فراهم شدن شرايط.
* ارتباط حوزويان افغانستان با دولت چگونه است، دولت مانع است يا تسهيل كننده؟
اوائل كه در افغانستان دولت برقرار شد دولت انتقالي بود بعدش هم دولت منتخب روي كار آمد و الحمدلله قدم‌هاي بسيار بالا و بلندي براي شيعه برداشته شد از جمله اينكه مذهب شيعه رسميت يافت و در قانون اساسي ثبت شده است. الآن دو تا مذهب در افغانستان رسمي است؛ يكي مذهب حنفي و ديگري مذهب شيعي. و الان يكي از افتخارات ما اين است كه كسي حق ندارد بگويد تو چرا شيعه هستي براي اينكه مذهب شيعه رسمي شده است. و در احوالات شخصي از قبيل احكام طلاق و نكاح و ارث و... در هر منطقه‌اي كه شيعه هستند، مدعي و مدعي عليه شيعه باشند، طبق مذهب امام صادق(ع) حكم مي‌شود. و در كتب دولتي هم از كلاس اول يا كلاس سوم به بعد، قبلاً احكام حنفي تنها بود، اما الان در جنب احكام حنفي احكام شيعي هم ثبت شده است و در تمام مدارس سراسر افغانستان پخش شده است كه بايد فقه شيعه را هم درس بگويند. از اين جهت براي شيعه بسيار زمينه خوبي بود و شيعه هم خيلي تجلي كرد. الحمدلله الآن شيعه در افغانستان قدرت و عظمت دارد و الآن جنگ شيعه و سني هم در افغانستان نداريم يعني سني‌هاي افغانستان با شيعه‌ها هميشه برادروار زيست و زندگي كرده و در طول تاريخ هم همين جوري بوده است. منتها الان كم كم زمينه اينكه مثلاً از خارج دخالت بشود به وجود آمده؛ از طرف پاكستان مثلاً وهابي‌ها مي‌آيند، يا از طرف سعودي‌ها مي‌خواهند زمينه‌اي براي برخورد، بين شيعه و سني ايجاد بشود كه الحمدلله علماي شيعه كاملاً متوجه هستند چنين چيزي بوجود نيايد و يك عده از علماي اهل سنت هم الحمدلله با ما موافق هستند. ما الان شوراي اخوت داريم كه علماي شيعه و سني با هم هفته وار يا دو هفته يك بار با هم جلسه داريم كه اين طرح تنها در كابل هم نيست بلكه در اكثر ولايات برقرار شده است.
* دولت به حوزه‌ها كمك مي‌كند؟
نه دولت كمك نمي‌كند، دولت فقير است و هنوز نياز دارد كه حوزه‌ها بهش كمك كنند مثلاً بنده به عنوان وزير و مشاور در امور ديني آقاي كرزاي هم هستم و گاهي كه مثلاً بين شيعه و سني اختلافي در يك منطقه مي‌شود بينشان صلح و مصالحه مي‌كنيم. شوراي علماي شيعه داريم كه بنده به عنوان معاون اول و آقاي محسني رئيس است هفته وار جلسه داريم و مشكلات شيعيان را بررسي مي‌كنيم. اينها بد نيست منتها اگر بگذارند اين جوري بماند چون بعد از سال 2014 كه بناست قواي خارجي افغانستان را ترك كند، خطر آمدن طالبان دوباره هست و آنها با شيعه مقداري مناسبات خوبي ندارند و همان دفعه اول هم كه آمدند شيعيان را قتل عام كردند، گرچه مي‌گويند كه ما آن طالبان قبلي نيستيم ولي معلوم نيست به قولشان هم بمانند. آدم‌هاي تندي هم هستند و از جاهايي تحريك مي‌شوند؛ از پاكستان و... بعضي‌هايشون هم مربوط به گروه القاعده هستند.
* در پايان اگر نكته ديگري داريد بفرماييد.
الحمدلله حوزه افغانستان كم كم منظم شده و پيش مي‌رود. البته باز هم نياز به اصلاح دارد مثلاً همين اصلاحاتي كه در حوزه قم بوجود آمده است خوب است آنجا نيز صورت گيرد. الان در افغانستان هم كم كم مؤسسات تحقيقي و تأليفي بوجود آمده است كه اگر طلبه‌هاي افغاني از قم و نجف به افغانستان بيايند، مثلاً زن و بچه‌هايشان ايران باشند خودشان بيايند يا با زن و بچه‌شان بيايند بعدش هم مي‌توانند براي خود جا باز كنند و مي‌توانند خرجشان را اداره كنند. بالاخره مردم افغانستان مردم بسيار متديني هستند. مرحوم آقاي حكيم كه در زمان خودش مرجع كل شيعه شده بود و زعيم بود، مي‌گفت من مردم متدين مثل مردم عوام افغانستان نديدم براي اينكه بعضي‌هايشون يك سال يا دو سال يك مقدار خيلي كم سهم امام را در پارچه مي‌پيچند، نگه مي‌دارند كه تا خودشان نجف بيايند و به دست مرجعشان بدهند. مردم افغانستان وجوهات بده هستند، منتها وضع اقتصاد مردم به هم خورده است، الآن وضع مردم عادي از نظر اقتصاد خوب نيست. بله يك عده كه در ايران يا در اروپا هستند وضعشان بد نيست اما آنها هم كم و بيش پول مي‌فرستند براي بازمانده‌هايشان در افغانستان. اينها اگر كم كم راه بيفتد مي‌شود كه حوزه‌هاي افغانستان هم ترقي كند و قانونمند بشود و انشاالله در تحصيل بعضي از مبادي كه مورد ضرورت اين عصر و زمان است از قبيل تعليم زبان، تعليم اصول عقائد يا وارد شدن در علوم تفسيري نيز پيشرفت داشته باشد.

روزنامه جمهوری اسلامی

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود