تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- شورای وزارت خانه های فرهنگی، گامی درجهت تحقق حکمرانی فرهنگی
- حکمرانی فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1392/05/30 23:44
نگاهی به زندگی سیاسی علی جنتی
علی جنتی، حسین غفاری و حسن روحانی، اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما علی جنتی؛ همرزم غرضی که همکار روحانی شد سید نیما حسینی تاریخ ایرانی: «فرزند آیتالله احمد جنتی»؛ بسیاری تنها […]
جنتی دانشآموختۀ حوزه علمیه و مدرسۀ حقانی است. از روحانیون جوانی که در نیمۀ دهۀ ۴۰ همزمان با اوجگیری نهضت انقلابی علیه رژیم شاه همچون بسیاری از طلاب، راهی شهرستانها و روستاها شد تا به تبلیغ اندیشههای انقلابیون مسلمان بپردازد. او در این دوره با افراد برجستهای چون شهید محمد منتظری، عباسعلی روحانی، آیتالله سعیدی، هاشمی رفسنجانی، شهید چمران، علیاکبر ناطق نوری و امام موسی صدر حشر و نشر داشت و از فعالان مبارزات ضداستعماری در خارج از ایران بود. او در اوایل دهۀ ۵۰ به دنبال بازداشت یارانش راه مهاجرت در پیش گرفت، ابتدا به پاکستان رفت و پس از آن راهی لبنان شد و در دورههای نظامی اردوگاه فلسطینیان شرکت کرد. حضور در لبنان و سوریه برعهده گرفتن وظیفۀ آموزش به نیروهایی که از ایران به آنجا میرفتند، از جمله مهمترین فرازهای فعالیتهای سیاسی جنتی در سالهای پیش از انقلاب است. او پس از انقلاب هم به واسطۀ همین آموزشها جذب سپاه پاسداران شد، اما حضورش در این نهاد طولی نکشید چراکه به خواستۀ مردم کرمانشاه و تائید شهید بهشتی راهی این شهر شد تا شاخۀ حزب جمهوری اسلامی را در آن سامان به راه بیاندازد اما چندی نگذشت که با دلزدگی فعالیت حزبی را رها کرد.
به گزارش «تاریخ ایرانی»، او در کتاب خاطراتش که سال ۱۳۸۱ از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، دربارۀ دلایل ترک حزب چنین میگوید: «بعد از بررسی قانون اساسی که انتظار میرفت مرحوم بهشتی روی حزب بیشتر سرمایهگذاری کند، یک مرتبه از طرف امام به سمت رئیس دیوان عالی کشور برگزیده شد. از این که حزب بتواند تشکیلاتی منسجم شود، ناامید شدم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم، حزب را رها کنم.»
کارآموزی در بندرعباس، مدیریت در اهواز
پس از آن بود که علی جنتی با آن سوابق نظامی و سیاسی، سر از صداوسیمای خوزستان درآورد، آن هم به دعوت محمد غرضی دوست دیرینش. سابقۀ آشنایی جنتی و غرضی به سال ۵۴ بازمیگردد، زمانی که قرار شد «مبارزان مسلمان را تشویق کنیم که از کشور خارج شده، به خارج از کشور بیایند تا هم آموزشهای نظامی ببینند و هم در آنجا نوعی تشکل ایجاد کنند و بین آنها ارتباط برقرار کنیم و اگر هم خواستند به ایران برگردند با دست پر و سازماندهی شده به ایران برگردند.»
محمد غرضی از نخستین کسانی بود که دعوت جنتی و محمد منتظری را برای پای گذاشتن در این راه پذیرفت و راهی دمشق شد. او که دانشآموختۀ مهندسی برق از فرانسه بود «در عین حال عضو سازمان مجاهدین نیز بود. زمانی که انشعاب سازمان اتفاق افتاد، وی با تقی شهرام در یک تیم بود و چون از عناصر مسلمان سازمان بود، تصمیم گرفته بودند که ایشان را ترور کنند؛ اما وی فرار کرده، از طریق افغانستان به پاکستان میرود. به کمک دوستان، پاسپورت تهیه کرده، به حج میرود و از آنجا نیز به دمشق میآید. در آنجا ابتدا با مرحوم محمد منتظری ارتباط برقرار کرد و بلافاصله من نیز به ایشان پیوستم.» (خاطرات علی جنتی)
رابطۀ این دو آنچنان بود که وقتی پس از انقلاب، غرضی به سمت استاندار خوزستان منصوب شد، سراغ رفیق روزهای مبارزه را گرفت و جنتی را برای صداوسیمای خوزستان مناسب دید و او هم با رها کردن دفتر حزب جمهوری در کرمانشاه راهی اهواز شد تا سخن همرزمش را لبیک گفته باشد. جنتی دربارۀ اوضاع حاکم بر صداوسیما و انگیزههای رفتن به خوزستان میگوید: «در آن زمان صداوسیما را شورایی پنج نفره اداره میکرد که عبارت بودند از: آقای موسوی خوئینیها، آقای حدادعادل، آقای دکتر هادی، آقای غصنفرپور و یک نفر دیگر که نامش را به خاطر نمیآورم. استان خوزستان استان مهمی بود و من هم به این کار علاقهمند بودم. از طرفی پدرم هم به سمت رئیس دادگاههای انقلاب خوزستان منصوب شده و در اهواز مستقر بود. حضور ایشان در آنجا برای من انگیزۀ بیشتری ایجاد کرده بود؛ به همین دلیل من این دعوت را پذیرفتم و در اوایل سال ۵۹ به اهواز رفتم و مشغول به کار شدم.»
اما جنتی وقتی برای کار در صداوسیمای خوزستان فراخوانده شد، نه سابقهای در این عرصه داشت و نه شناختی از کار در نهادی فرهنگی همچون رادیو تلویزیون. اینچنین بود که برای خود دورهای آموزشی دست و پا کرد: «به درخواست خودم قبل از اینکه مسوولیت آنجا را به عهده بگیرم، به صداوسیمای مرکز بندرعباس که یکی از مراکز پیشرفته در آن زمان بود، رفتم. خوشبختانه مدیریت آنجا همکاری خیلی خوبی کرد و همۀ وظایف صداوسیما، تشکیلات داخلی، دستگاههای فنی و وظایف هر یک از واحدها را برایم تشریح کرد. من در مدت چهار، پنج روزی که آنجا بودم کاملاً با نوع کار مرکز صداوسیما آشنا شدم؛ بر همین اساس وقتی به مرکز صداوسیمای اهواز رفتم، با بینشی خاص کار را شروع کردم.»
هزینۀ پول نفت برای استخدام بچه مسلمانها
ورود به صداوسیما اما برای او آنچنان که تصور میکرد خوشایند نبود. شرایط رادیو تلویزیون بزرگترین و مهمترین نهاد فرهنگی بازمانده از عصر پهلوی، برای طلبهای که سالها در مسیر عکس آن جریان مبارزه کرده، قابل قبول نبود. او میگوید: «متاسفانه بافت صداوسیما، همان بافت قبل از انقلاب بود و با وجود اینکه مدیر قبلی آن از سال ۵۸ در آنجا بود و از عناصر بعد از انقلاب نیز بود، کمترین تغییری در وضعیت آنجا ایجاد نکرده بود. منشی مدیر مرکز، خانم بیحجابی بود که وضعیت زنندهای داشت. کارمندان زن با وضع نامناسبی میآمدند و کارمندان مرد هم خیلی اصول را رعایت نمیکردند؛ به همین دلیل من تصمیم گرفتم تحولاتی را در آنجا ایجاد نمایم.» (همان، ص۱۷۹)
جنتی با بینش متفاوتی که داشت نمیتوانست با کادری که از پیش از انقلاب برجای مانده بودند کار کند، اینچنین بود که دست به دامان غرضی شد تا بودجهای در اختیارش قرار دهد برای آنکه نیروی انسانی تازهنفس انقلابی استخدام کند. در سال ۵۹ «قرار بود که به هر یک از استانداریها پول یک روز نفت را بدهند که برای فعالیتهای عمرانی مصرف کنند... من دویست هزار تومان از آقای غرضی گرفتم و آن را صرف استخدام نیروی انسانی کردم و برخی از کارهایی که وضعیت قانونی آن زمان هیچ وقت اجازه نمیداد، کردم. در مدت ده، یازده ماهی که آنجا بودم حدود ۴۷ نفر از بچههای مسلمان را استخدام کردم و به کار گرفتم که به تدریج پس از گذراندن دورههای آموزشی، هر کدام توانستند نقشهای موثری ایفا کنند.»
ورود نیروهای جدید و حاکمیت بینش جنتی که با آنچه تا آن زمان در سازمان جریان داشت، کمتر نسبتی داشت، علاوه بر استخدام نیروی جدید، تصفیۀ نیروهای قدیمی را توجیه میکرد؛ همان که در عمل هم اتفاق افتاد: «از جمله قوانینی که به کمک ما آمد، قانون پاکسازی نیروی انسانی بود. پس از تصویب آن ما توانستیم تعدادی از عناصر نامناسبی که حاضر نبودند خودشان را با وضعیت انقلاب وفق بدهند پاکسازی کنیم. میتوان گفت که در آن سال تحول عمدهای ایجاد شد.»
غرضی بدون اطلاع بنیصدر به شمخانی حکم داد
یکی از خاطرات شیرین جنتی از دوران حضور در صداوسیمای خوزستان به ماجرای کودتای نوژه بازمیگردد؛ زمانی که شبکهای از فرماندهان و افسران ارتش با همکاری عواملی در خارج از ایران تلاش کردند، با کودتایی نظامی، جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. گروهی ۱۷ نفره از این نظامیان هم شبانه در خوزستان بازداشت شدند. جنتی دربارۀ شب کودتا میگوید: «آن شب آقای غرضی و آقای فروزنده [معاون سیاسی استاندار وقت] برای پیگیری این موضوع خیلی تلاش کردند. من هم مرتب به استانداری رفت و آمد داشتم و در جریان آخرین اخبار بودم و مراقب صداوسیما نیز بودم؛ چون معمولا در این وضعیت از جمله جاهایی که به سرعت اشغال میشود، مراکز صداوسیما است.»
اما جالبتر از التهاب شب کودتا، اتفاقی است که یک روز بعد در خوزستان افتاد؛ اتفاقی که در سلسله مراتب نظامی غیرممکن مینماید و شاید تنها از دست دوستانی قدیمی که یکی استاندار و دیگری رئیس صداوسیما باشد برآید. جنتی در این باره میگوید: «روز بعد آقای غرضی بدون هماهنگی به آقای شمخانی (فرمانده وقت سپاه اهواز) حکمی داد و او را به فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی منصوب نمود! ایشان هم با همین حکمی که از رادیو خوزستان خوانده شد به لشکر رفت و کار فرماندهی آنجا را برعهده گرفت. این کار موجب عصبانیت بنیصدر شد. بنیصدر آن زمان هم رئیس شورای انقلاب بود و هم فرماندهی ارتش را برعهده داشت. وی به دنبال این ماجرا برخوردهای خیلی تندی با آقای غرضی کرد؛ اما به هر حال این ترفند بسیار موثر واقع شد و ارتش کاملاً در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت.»
کاری نکنید که سر و صدای علمای بلاد بلند شود
شهریورماه ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. علی جنتی تا حدود ۶ ماه پس از آغاز جنگ نیز در سمت ریاست صداوسیمای خوزستان باقی ماند و در این مدت یکبار هم تا مرز مرگ پیش رفت اما جان سالم به در برد: «روزی حدود ظهر که در صداوسیما بودم، متوجه شدم که هواپیماهای دشمن شروع کردند به بمباران. طوری که سقف اتاقی که من در آن نشسته بودم یک مرتبه پایین ریخت و من با سرعت خود را از اتاق خارج کردم و به طبقۀ پایین آمدم...»
او در زمستان همان سال به تهران آمد تا مدتی را با خانوادۀ خود بگذراند: «البته هرازچندگاهی به خوزستان میرفتم؛ اما دیگر حضور دایمی نداشتم.» تجربۀ کوتاه فعالیت در صداوسیمای خوزستان [۱۱ ماه] باعث شد در پایتخت به شورای سرپرستی صداوسیما راه یابد؛ شورایی که بعد از تصویب قانون ادارۀ صداوسیما تشکیل شد و نمایندگان سه قوه در آن عضویت داشتند. همان جا بود که با دکتر حسن روحانی همکار شد: «بنده از طرف مرحوم بهشتی، نمایندۀ شورای عالی قضایی در صداوسیما شدم و جناب آقای دکتر روحانی از مجلس آمدند و آقای حسین غفاری و آقای طارمی هم از طرف دولت معرفی شدند. البته آقای شیبانی هم در آن زمان از طرف قوه قضائیه به عنوان نفر دوم انتخاب شدند.»
جنتی که ورودش به صداوسیمای خوزستان تغییر و تحولات فراوانی به دنبال داشت، در ابتدای فعالیت در شورای سرپرستی صداوسیما به اتفاق دیگر اعضا به دیدار بنیانگذار جمهوری اسلامی رفت؛ دیداری که با توصیههایی همراه بود. به گفتۀ جنتی، امام در این دیدار بیش از آنکه به دیدگاههای خودشان اشاره کنند، توصیه کردند جوری فعالیت شود که موجب ناراحتی دیگر روحانیون و علما نشود: «یکی از نکات مهمی که امام تذکر دادند دربارۀ موسیقی در صداوسیما بود. ایشان فرمودند که من پیشتر نیز به قطبزاده و شوراهای قبلی گفته بودم که نظارت بیشتری بر موسیقیهایی که در صداوسیما پخش میشود، داشته باشند. اکنون هم به شما توصیه میکنم که حتما خودتان نظارت کنید. کاری نکنید که سر و صدای علمای بلاد بلند شود... برداشت ما از آن جلسه این بود که خود ایشان دربارۀ موسیقی دیدگاههای خاصی دارند که نمیخواهند خیلی صریح بیان کنند. اما آنچه برایشان مهم بود این بود که رادیو و تلویزیون نباید به گونهای باشد که بعضی از آقایان علما و متدینین شک کنند که چیزی که دارد پخش میشود اسلامی هست یا نیست.»
همین توصیهها باعث شد جنتی و دیگر همکارانش حساسیت ویژهای روی موسیقی به خرج دهند: «به یاد دارم، با بقیۀ اعضای شورای سرپرستی، ساعتها وقت گذاشتیم تا موسیقیها را خودمان کنترل بکنیم و مواردی که به نظرمان میآمد اشکال دارد کنار میزدیم و به آنها اجازۀ پخش نمیدادیم.»
جنتی دقت امام به برنامههای صداوسیما را بسیار بالا میداند آنچنان که «مرتب برنامههای صداوسیما را نگاه میکردند و گاه نظراتی داشتند که به وسیلۀ مرحوم حاج احمدآقا، به صداوسیما ابلاغ میکردند... مثلاً شبی موزیکی تند بین برنامهها پخش شد. بلافاصله حاج احمدآقا تماس گرفت و گفت: "امام فرمودند این موزیک تند بود." یا یک بار شبکۀ دو، تعزیههایی پخش کرده بود که باعث ناراحتی امام شده بود و ایشان فرمودند که این چیزی که پخش شد خیلی مبتذل بود.»
لیبرالها به فکر طومار جمع کردن افتادهاند!
اما آنچنان که جنتی روایت کرده است نظرات امام همیشه هم بازدارنده و سلبی نبوده و برای توضیح آن مثالی آورده است. مثال سریالی با عنوان «اشک تمساح» که بسیاری نسبت به آن واکنش منفی نشان دادند اما عکسالعمل بنیانگذار جمهوری اسلامی متفاوت بود.
جنتی دربارۀ این ماجرا میگوید: «به خاطر دارم که یکبار سریالی را پخش میکردیم به نام «اشک تمساح» که به خاطر حضور بعضی از زنها در آن و نوع پوششهایی که داشتند به آن اعتراض شد. البته پوشش آنها اسلامی بود؛ اما آنها نوع حجاب را با مدهای مختلفی درست کرده بودند. روسریها و لباسهای مختلف باعث شده بود که عدهای از مردم به این برنامه معترض شوند. مردم معتقد بودند که این پوششها مخالف ارزشهای اسلامی است و بعضیها هم در نماز جمعۀ تهران طوماری پر کرده، اعتراض کرده بودند که این سریال باید قطع شود. امام که این مساله را شنیده بودند، فرموده بودند مثل اینکه لیبرالها هم به فکر طومار جمع کردن افتادهاند! پس از آن فرموده بودند که نوار سانسورنشدهاش را به ایشان بدهیم. پس از مشاهده هم رهنمود میدادند. به هر حال دید بازی که امام داشتند، برای ما بسیار راهگشا بود.»
جنتی که از این نوع اظهارنظر امام دربارۀ برنامههای صداوسیما ابراز رضایت کرده بود، میگوید: «واقعاً اگر این دیدگاههای امام نبود، شاید وضعیتی که الان داریم را شاهد نبودیم؛ چون برخی از آقایان نظراتشان درباره موسیقی و نمایشها بسیار متفاوت بود و بعدها هم مدیران بعدی صداوسیما که از ایشان دربارۀ موسیقی استعلام کردند، امام خیلی نظرات روشنتری را در این زمینه بیان نمودند.»
تودهایها را به نقاط دورافتاده فرستادیم
جنتی در تهران هم همچون خوزستان با صداوسیمایی مواجه بود که مطلوبش نبود. او وجود «عناصر غربزده و چپگرا» را نمیپسندید: «آنها هنرمند بودند یا کارگردان و فیلمبردار و فیلمساز که در آن رژیم تربیت شده بودند. تعدادی هم عناصر روشنفکر بودند که بیشتر چپگرا بودند؛ حزب توده، چپهای چینی، راه کارگری و مانند آن. عدهای هم بچه مسلمانهایی بودند که تعداد اندکی از آنها قبل از انقلاب در صداوسیما بودند و بیشتر هم در مشاغل خدماتی و پشتیبانی فعالیت میکردند و اکثر آنها بعد از انقلاب به قسمت تولید فیلم و سریال صداوسیما آمده بودند که خیلی هم کاربلد نبودند؛ اما به هر حال داخل گروههای مختلف رفتند و شروع به کار کردند. همیشه گروه قبلی نسبت به نیروهای جدید گارد میگرفت و ما سعی کردیم نیروهای متدین و مسلمان را به نوعی پرورش بدهیم و دانشکدۀ صداوسیما را فعال بکنیم تا در آنجا آموزش ببینند و کار یاد بگیرند. همچنین سعی میکردیم که آنها را در نقاط حساس صداوسیما، در پخش، مدیریت گروههای صداوسیما، شبکهها و مدیریتهای مختلف رادیو قرار بدهیم. البته در رادیو وضعیت بهتر بود. برخلاف تلویزیون که بسیار فنیتر بود و عناصر باتجربهتری میطلبید؛ از همین روی در رادیو، بچههای مسلمان خیلی خوب و سریع جذب شدند.»
او در مواجه با فیلمسازانی که دیدگاههای متفاوتی [با ساختار و قواعد رسمی که آنان مجریانش بودند] داشتند، کار سختی داشت. جنتی در خاطراتش از معضلاتی یاد میکند که در جریان همکاری با این نیروها به ویژه در فرآیند ساخت فیلم و سریال به وجود میآمد؛ مواردی مثل ناهماهنگی میان سناریوی مصوب با فیلمی که ساخته میشد: «آنها سناریوی فیلمی را به تصویب میرساندند؛ اما در ساخت چیز دیگری ساخته میشد و دیدگاههای چپ یا لیبرالی خودشان را دخالت میدادند. ما پیوسته مراقبت میکردیم که آنها خرابکاری نکنند.»
اینچنین بود که وقتی به ریاست شبکۀ اول سیما رسید، بسیاری از نیروهای اینچنینی را پاکسازی کرد و آنان که ماندند را نیز از مرکز دور کرد: «یکی دو سال هم با حفظ سمت، مسوولیت شبکۀ اول را به عهده داشتم و اولین کاری که کردم این بود که تعدادی از این تودهایها و عناصر چپ را که بین کارگردانها و فیلمبردارها و فیلمسازها بودند شناسایی و پاکسازی کردم. تعدادی هم بودند که نمیشد آنها را از طریق قانون پاکسازی کرد. به همین دلیل حکم زدیم و آنها را به نقاط دورافتاده، مانند زاهدان، ارومیه، سنندج، خوزستان و بوشهر فرستادیم.»
علی جنتی تا مرداد ۱۳۶۲ در صداوسیما ماند و سپس راهی دفتر سیاسی سپاه شد و مسئولیت آن را برعهده گرفت. او تا امروز در کنار فعالیتهای دیپلماتیک و حضور در نهادهای نظامی، ۳ پست دیگر مرتبط با عرصه فرهنگ را نیز تجربه کرده است؛ معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال ۷۱ تا ۷۷، قائممقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سال ۷۴ و مسئولیت کمیته فرهنگی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی از سال ۸۱ تا ۸۴ در دوره حسن روحانی. او با شعار «تلطیف فضای فرهنگی و هنری کشور برای تنفس بهتر هنرمندان» میخواهد وزارت ارشاد دولت روحانی را هدایت کند.
منبع:+
درباره مردی که رفاقتی دیرین با حسن روحانی دارد
۱- علی جنتی متولد سال ۱۳۳۸ و فرزند آیتالله احمد جنتی است. جنتی از دانشآموختگان مدرسه حقانی قم است. او پیش از انقلاب در مبارزه مسلحانه علیه حکومت وقت ایران فعال بود و ناچار به خروج از ایران شد و تا هنگام پیروزی انقلاب در کویت زندگی میکرد. وی از نزدیکان محمد منتظری، فرزند شهید آیتالله منتظری به شمار میرفت. علاوه بر کویت، او در سوریه و لبنان نیز حضور داشت. خود درباره سالهای حضورش در سوریه و لبنان میگوید: «یکی از مشکلاتی که ما در سوریه و لبنان با آن روبهرو بودیم، بحث اقامت در این کشورها بود. ما هویت قابل عرضهای نداشتیم. کار ما مخفی بود و نمیشد به هر کسی گفت که چه میکنیم و تا یک توجیه قابل قبول نداشتیم، نمیتوانستیم مجوز اقامت بگیریم. در این زمینه، آقای امام موسی صدر خیلی به ما کمک کردند. ایشان بعضی از افراد را به منزله اعضای مجلس اعلای شیعیان لبنان به دولت لبنان معرفی کردند و بدین ترتیب ما توانستیم به طور رسمی اقامت بگیریم. همچنین با آقای حافظ اسد صحبت کردند که تعدادی از مبارزان ایرانی که علیه رژیم شاه مبارزه میکنند در سوریه هستند، شما دستور بدهید که به آنها اقامت بدهند. ایشان هم موافقت کردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت کشور مراجعه کردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.»
۲- شاید بتوان نخستین فعالیت فرهنگی علی جنتی را در سالهای پس از انقلاب و مدیریت او بر صدا و سیمای خوزستان دانست. جنتی در ۱۳۵۹ و پیش از آغاز جنگ در اهواز حضور داشت. وی در دی ماه همان سال پس از تصویب قانون اداره صدا و سیما، از سوی شهید بهشتی به عنوان نماینده قوه قضاییه در شورای سرپرستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران معرفی شد و تا سال ۱۳۶۲ به عنوان عضو شورا خدمت کرد. این سالها همان سالهایی است که او با حسن روحانی همکار است. اکبر هاشمی رفسنجانی درباره آن سالها و همکاری جنتی و روحانی در خاطرات روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ خود مینویسد: «آقای دکتر روحانی در دفتر من منتظر بود و درباره اختلاف نظر بین کادر مدیران صدا و سیما مشورت کرد. آقای [حسین] غفاری و آقای علی جنتی با هم نمیسازند و هر دو مسلمان خط امامیاند و اثر نامطلوبی در کیفیت صدا و سیما و در نتیجه در تمام انقلاب دارد.» و در روز ۱۵ تیر ۱۳۶۰ گزارش میدهد: «آقای علی لاریجانی مدیرعامل صدا و سیما هم آمد و گله از ناسازگاری آقایان علی جنتی و حسن روحانی دو عضو شورای سرپرستی داشت.» گویا این همکاری سابقهای پیش از این داشته است. خود جنتی میگوید: «در طول ۵۰ سالی که با ایشان، حسن روحانی آشنایی دارم و در بسیاری از مقاطع همکاری نزدیک داشتهام، دکتر حسن روحانی را از جمله روحانیون روشنفکر میشناسم.» علی جنتی در سال ۱۳۶۱ برای مدتی به عنوان مدیر شبکه یک تلویزیون نیز نقش ایفا میکند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز چهارشنبه ۲۶ آبان۱۳۶۱ مینویسد: «...اخوی محمد و آقای علی جنتی هم پس از زیارت امام آمدند و گفتند که آقای جنتی به جای آقای انوار که به جبهه رفته است، مدیر شبکه یک تلویزیون شده است.»
۳- علی جنتی در ۱۳۶۳ دوباره به خوزستان بازگشت، البته این بار در پست استاندار این استان. او در سالهای استانداریاش که تا سال ۱۳۶۶ به طول انجامید هر چه بیشتر به جمع نزدیکان و ارادتمندان اکبر هاشمی رفسنجانی مرد پرنفوذ سیاست ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ نزدیک میشد. تا جایی که هاشمی در خاطرات روز دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۶۵ مینویسد: «با هواپیما به مشهد پرواز کردیم. در فرودگاه مشهد آقای واعظ طبسی با جمعی از مسوولان استقبال کردند.» و نکته جالب این است که یکی از این استقبالکنندگان علی جنتی استاندار آن روزهای خوزستان بوده است. در اواسط سال ۱۳۶۶ اما علی جنتی از استانداری خوزستان برداشته شد. شاید مهمترین واکنش به تعویض او را دکتر عباس شیبانی در نطق قبل از دستور خود در ۷ آبان ۱۳۶۶ انجام داد: «درباره برادر جنتی استاندار محترم خوزستان که تازه تعویض کردهاند آیا دین نداشت؟ آیا مدیریت نداشت که سالها در استان بر مساله جنگی کارش و مدیریتش را دیدهایم. آیا سابقه مبارزاتی نداشت، آیا ریشه خانوادگی نداشت؟ چون جوابی برای این مطالب نداشتند آنقدر برایش کارشکنی کردند و ۸ ماه این استان مهم را بدون معاون سیاسی و عمرانی گذاشتند تا او مجبور شود بگوید یا مرا بردارید یا به من کمک کنید که خدمت بکنم. والله کسانی که این حرف را میزنند دلشان به حال این ملت، به حال اسلام میسوزد، اگر مسایل دیگری زیر نیم کاسه نیست چرا از نگهداشتن افراد استخواندار وحشت دارید. باز تکرار میکنم با افراد بله قربانگو کار کشور بسامان نمیرسد.»
۴- جنتی که در سالهای جنگ تحمیلی استانداری خوزستان را به مدت سه سال بر عهده داشت، در اواخر سال ۱۳۶۶ به عضویت ستاد قرارگاه خاتمالانبیا در آمد. اتفاق مهم دیگر اواخر سال ۶۶ تعیین اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا در جنگ از سوی امام خمینی بود. هاشمی در سال ۱۳۶۷ دارای دو دفتر بود. مسوولیت دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی با جمال ساداتیان و مسوولیت دفتر فرماندهی کل قوا نیز به علی جنتی سپرده شد. جنتی تا سال ۱۳۶۸ که دفتر فرماندهی کل قوا تعطیل شد در این مکان مشغول به کار بود و به طور مستقیم با هاشمی رفسنجانی ارتباط داشت. ارتباطی که باعث شد او را از ارادتمندان هاشمی رفسنجانی بدانند. هاشمی در خاطرات روز دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۶۷ خود مینویسد: «آقای علی جنتی آمد. بنا است رئیس دفتر فرماندهی کل باشد. در این خصوص مذاکره کردیم.» و نکته مهمتر خاطره روز پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ است: «ظهر آقای علی جنتی آمد. درباره تاسیس دفتر فرماندهی و نیازها و سایر کارها صحبت شد. حکم آقای حسن روحانی را هم به عنوان معاون نوشتم.» و این اتفاق دیگری در همکاری جنتی با روحانی در زیر پوشش هاشمی رفسنجانی است. جنتی در تمام سال ۱۳۶۷ هر هفته حداقل یک یا دو بار با هاشمی دیدار داشته است که گزارش این دیدارها را هاشمی در خاطرات سال ۶۷ خود به تفصیل آورده است.
۵- با رئیسجمهور شدن هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ و تصمیم آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر اعاده ستاد کل مشترک، دفتر فرماندهی کل قوا در آستانه تعطیلی قرار میگیرد. هاشمی در خاطرات سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۶۸ خود مینویسد: «آقای علی جنتی آمد. بنا دارد از دفتر فرماندهی کل قوا برود، احتمالا به استانداری خراسان میرود.»
رابطه این پدر و پسر مشهور در جمهوری اسلامی خود حکایت شنیدنی دارد که علی جنتی درباره آن میگوید: «ما [با آیتالله جنتی] دایما رفت و آمد داریم. هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ معنوی ایشان را پدر خودم میدانم و علاوه بر رابطه پدر و فرزندی ایشان همواره از نظر علمی و اخلاقی استاد و راهنمای من بودهاند. لذا برای ایشان بسیار احترام قائل هستم. ایشان از نظر معنوی و مراتب تقوا و زهد و پارسایی شخصیت کمنظیری هستند. از نظر سیاسی طبیعی است که اختلاف نظر داشته باشیم. چون متعلق به دو نسل هستیم... در گذشته با ایشان زیاد بحث میکردم منتها در طول چند سال اخیر کمتر بحث میکنیم... نه من میتوانم روی ایشان تاثیر بگذارم و نه ایشان میتوانند افکار مرا تغییر دهند. ممکن است احیانا برخی از مباحث به جدل بکشد و احترامی که ما برای ایشان قائل هستیم، خدشهدار بشود...»
هاشمی درباره استاندار شدن علی جنتی در ۱۶ شهریور ۱۳۶۸ مینویسد: «عصر اعضای دفتر فرماندهی کل قوا برای خداحافظی آمدند. آقای حسن حبیبی برای کارهای دولت آمد و آقای علی جنتی برای امور در وزارت کشور و استانداریها آمد.» در این زمزمههایی که برای استاندار شدن او به گوش میرسد اعتراضهایی نیز شکل میگیرد. هاشمی در خاطرات روز دوشنبه ۳ مهر ۱۳۶۸ خود گزارش میدهد: «ظهر آقای سید هادی خامنهای آمد. مطابق معمول شکایت داشت از آستان قدس و آقای واعظ طبسی در مسایل مشهد و خواهان این بود که آقای علی جنتی به جای آقای امیر عابدینی استاندار خراسان نشود.» اما این اعتراضها هیچ سودی نداشت و جنتی در دولت هاشمی سمت استانداری خراسان را بر عهده میگیرد: «در جلسه هیات دولت شرکت کردم. تبصرهها در دستور بود. [انتصاب آقای علی جنتی به عنوان] استاندار خراسان تصویب شد.»
۶- جنتی در سال ۱۳۷۱ و پس از استانداری خراسان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به فعالیت شد. او از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ و در دوره وزارت علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم و عطاالله مهاجرانی عهده دار معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (سه سال) و قائم مقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (سه سال) بود. فعالیتی که آخرین فعالیت فرهنگی او در کابینههای جمهوری اسلامی بود. در سال ۱۳۷۷ و در دولت محمد خاتمی علی جنتی به عنوان سفیر ایران در کویت برگزیده شد. جنتی در ۱۳۸۲ نیز پست مشاور وزیر امور خارجه و رئیس کمیته فرهنگی – اجتماعی شورای عالی امنیت ملی را در نهادی که دبیر آن حسن روحانی بود بر عهده گرفت.
۷- با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد، مصطفی پورمحمدی، همدورهای علی جنتی در مدرسه حقانی، به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. در مهرماه سال ۱۳۸۴ بود که پورمحمدی علی جنتی را به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور انتخاب کرد تا جنتی تنها فردی در جمهوری اسلامی شود که در دولتهای موسوی، هاشمی، خاتمی و احمدینژاد دارای پستهای دولتی بوده است. اما انتخاب جنتی سیلی از انتقادات را به سوی پورمحمدی روانه کرد. چه آنکه مشی سیاسی جنتی که نه تنها چندان قرابتی با پدر خود به عنوان دبیر شورای نگهبان نداشت و او حتی به حمایت از کاندیداتوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ در برابر «محمود احمدینژاد» پرداخته بود. فشار همه سویه بر پورمحمدی باعث شد که او در حاشیه بازدید از سیزدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات تهران و در غرفه روزنامه کیهان ضمن تایید اخبار مربوط به برکناری جنتی بگوید: «بحث این است که از آنجا که آقای جنتی فرزند آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان هستند و در حین برگزاری انتخابات شوراها و مجلس خبرگان، ممکن است در افکار عمومی اینگونه تلقی شود که در برگزاری انتخابات اعمال نفوذ و نظری از هر دو مرکز بر روی همدیگر صورت میگیرد، ممکن است در آینده نه چندان دور تمهیداتی برای تغییر برخی مدیران وزارتخانه صورت گیرد.» خبری که چندان تایید و تکذیب آن به طول نینجامید و جنتی جای خود را به مجتبی ثمره هاشمی یکی از نزدیکترین افراد به احمدینژاد داد. این تغییر در آستانه چند انتخابات مهم در ایران روی داد. تغییری که علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی وقت مجلس درباره آن گفت: «آقای جنتی از ابتدا علاقهمند بود در یکی از سفارتخانهها فعالیت کنند و به همین خاطر هم از وزارت کشور رفت.» اما خود علی جنتی در مراسم تودیعاش اظهار داشت: «از آغاز کار دولت نهم و با حضور پورمحمدی در وزارت کشور و دعوت وی از من، برای کمک به او این مسیر را ادامه دادم و در حال حاضر هم برای کمک به او از این پست کنارهگیری کرده و به مسوولیت دیگری همت میگمارم.» هر چند که علی جنتی بعدها دلیل دیگری درباره برکناری خود مطرح کرد: «همان اوایل که من مشغول به کار شدم: ظاهرا تازه آقای احمدینژاد فهمیده بود که من جزو طرفداران آقای هاشمی رفسنجانی هستم. از همان اوایل فشار را روی آقای پورمحمدی گذاشتند برای اینکه معاون سیاسی حتما باید عوض بشود.» جنتی در سال ۸۵ دوباره به عنوان سفیر ایران به کویت بازگشت و تا سال ۸۹ که توسط منوچهر متکی کنار گذاشته شد در این کشور حضور داشت.
۸- علی جنتی که گویا هر گاه از پستهای مختلف برکنار میشد به کنار حسن روحانی باز میگشت، پس از سفارت ایران در کویت، به عنوان پژوهشگر سیاست خارجی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت مشغول به کار شد. پستی که تا همین هفته گذشته نیز وجود داشت تا اینکه او در گفتوگویی جملات ابتدایی این متن را به زبان آورد. زمانی که از جنتی پرسیده شد که آیا پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی را پذیرفته، پاسخ داد: «اگر نپذیرفته بودم که برنامه نمینوشتم.» جنتی در طول این سالها همواره ارادت خود را به هاشمی ابراز داشته و در کنار آن رفاقتی صمیمانه با حسن روحانی نیز دارد. وی سالها دیپلمات ایران در کویت بوده و همواره بر موضع خود در مقابل پدرش تاکید ورزیده است. با همه این اوصاف اما شاید جنتی یکی از قابل پیشبینیترین افراد در دولت حسن روحانی بود. دولتی که اعضای آن را نزدیکان روحانی تشکیل میدهند. شاید برای پیشبینی مابقی اعضای کابینه که هنوز مورد گمانهزنی قرار نگرفتهاند باید به تاریخ و نزدیکان رئیسجمهور منتخب ایران رجوع کرد.
مطالب مشابه
- کنایه سنگین روزنامه جمهوری اسلامی به آیت الله جنتی
- وزیر ارشاد مطرح کرد: بررسی مجدد پرونده کتابها و ناشران توقیفی
- بعد از100روز ازانتصاب دبیرکل نهاد کتابخانه ها امروز حکم دبیر کل جدید صادر شد
- با حضور رییس جمهوری؛ 12 خادم قرآن در همایش تجلیل از خادمان قرآنی تجلیل شدند
- حجت الاسلام و المسلمین عباس دانشی،مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان قم:سانسور اخبار دیدار وزیر ارشاد با مراجعتقلید در برخی رسانهها/صداوسیما میتوانست بهتر عمل کند