کد خبر: 1097

1392/05/07 15:11

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 1 024

دايرة المعارف قرآن ؛گفت گوو با حسين خندق آبادي

دائرة المعارف قرآن در پنج جلد مشتمل بر قريب هفتصد مدخل به زبان انگليسي از سال 2001 الي 2006 ميلادي در انتشارات بريل در ليدن هلند چاپ و منتشر شده است . سر ويراستار اين مجموعه جين دمن مك اوليف، استاد […]

دائرة المعارف قرآن در پنج جلد مشتمل بر قريب هفتصد مدخل به زبان انگليسي از سال 2001 الي 2006 ميلادي در انتشارات بريل در ليدن هلند چاپ و منتشر شده است . سر ويراستار اين مجموعه جين دمن مك اوليف، استاد دانشگاه جرج تاون آمريكا و ديگر ويراستاران اصلي آن عبارت از كلود ژيليو ، استاد دانشگاه اكس – آن – پروانس فرانسه ، ويليام گراهام، استاد دانشگاه هاروارد آمريكا ، وداد قاضي ، استاد دانشگاه شيكاگو آمريكا ، و اندرو ريپين ، استاد دانشگاه ويكتورياي كانادا هستند. دست اندرکاران اين دائرة المعارف کوشيده اند اثري نسبتا جامع در حوزه مطالعات قرآني پديد آورند. موسسه انتشارات حكمت ترجمه اين مجموعه را به منظور گسترش آشنايي محققان با جديد ترين پژوهش هاي قرآني و فراهم آوردن مبنايي براي رواج مطالعات و تحقيقات قرآني در ايران آغاز کرده و جلد نخست آن را منتشر و در اختيار علاقمندان قرار داده است. به دليل اهميت اين اثر به سراغ حسين خندق آبادي يکي از ويراستاران دائرة المعارف رفتم  تا دقيق تر به معرفي و بررسي اثر بپردازيم.
از آن جا که هدف اصلي ما در اين گفت و گو بيشتر معرفي و بررسي «دايرة المعارف قرآن» است، ابتدا براي ما بگوييد که اين اثر در چه زماني و به زباني نگاشته شده و از چند مدخل، جلد و صفحه تشکيل شده است؟
اين دايرة المعارف شش جلدي و به زبان انگليسي است که يک جلد آن شامل انواع نمايه ها مي شود. هر جلد حدود ششصد صفحه است و نماية آن بيش از هشتصد صفحه است. ناشر اين مجموعه انتشارات بريل هلند است که آثارش در زمينه اسلام شناسي شهرت دارد. دايرة المعارف قرآن در مجموع شامل حدوداً 700 مدخل کوتاه و بلند مي شود.

اين دايرة المعارف زير نظر چه کساني و در چه زماني نوشته شده و نگارش آن چند سال به طول انجاميد؟
مقدمات شکل گيري اين دايرة المعارف از سال 1993، زير نظر خانم جين دَمِن مک اوليف، سرويراستار آن، شروع شد و از سال 2001 چاپ مجلدات آن آغاز شد و در سال 2006 با چاپ مجلد ششم (نمايه) کار آن پايان يافت و بعدها نسخه الکترونيکي آن هم به بازار آمد. ويراستاران ارشد اين دايرة المعارف عبارتند از کلود ژيليو، از دانشگاه اکس  آن  پروانس (فرانسه)، ويليام گراهام، از دانشگاه هاروارد (آمريکا)، وداد قاضي، از دانشگاه شيکاگو (آمريکا) و اندرو ريپين، از دانشگاه ويکتوريا (کانادا). هيأت مشاوران آن نيز عبارتند از نصر حامد ابوزيد، از دانشگاه ليدن (هلند)، محمد ارکون، از دانشگاه سوربن (فرانسه)، گرهارد بورينگ، از دانشگاه ييل (آمريکا)، جرالد هاوتينگ، از دانشگاه لندن (انگلستان)، فرد ليمهوس، از دانشگاه گرونينگن (هلند) و آنگليکا نويورت، از دانشگاه برلين (آلمان).

اندکي درباره جين دمن مک اوليف سرويراستار اثر توضيح دهيد؟ اينکه تخصصش چيست و چه آثار ديگري در کارنامه اش دارد؟
خانم مک اوليف استاد مطالعات اسلامي در دانشگاه هاي ايموري، آتلانتا و جورجيا و دانشگاه تورنتو بود و اکنون در دانشگاه جورج تاون آمريکا مشغول تدريس است. مک اوليف تنها آمريکايي شمالي عضو کميسيون پاپي رابطه اديان با مسلمانان است. مک اوليف از جمله مترجمان تاريخ طبري به انگليسي است (بخش مربوط به بني عباس) و پيش از اين کتابي را با عنوان «محمد(ص) و عيسي» منتشر کرده است و تعليمات اين دو پيامبر را باهم مقايسه کرده است. پس از انتشار دايرة المعارف قرآن، «کتاب راهنماي قرآن» در يک جلد شامل مقالات مهمي در معرفي جنبه هاي گوناگون قرآن به ويراستاري من مک اوليف منتشر شد. همچنين وي کتاب «مسيحيان در قرآن» را منتشر کرد که تحليلي از تفاسير کلاسيک و جديد در اين موضوع ارائه مي دهد. از آخرين آثار وي ويراستاري مجموعه مقالاتي است دربارة تفاسير يهوديت، مسيحيت و اسلام در قرون وسطي.

دلايل شکل گيري و تدوين اين دايرة المعارف چه بوده است؟ به عبارت ديگر نويسندگان اصلي چه اهدافي را از نگارش اين اثر داشتند؟
همان طور که در مقدمة اين اثر آمده است، دست اندرکاران اين دايرة المعارف در پي آن بوده اند تا اثري مرجع شامل بهترين يافته هاي مطالعات قرآني قرن پديد آورند. همچنين قصد آن داشته اند که دائره المعارف قرآن به رونق پژوهشهاي فراوان قرآني در دهه هاي پيش رو کمک کند. آنان همچنين تمايل داشته اند که فضاي مطالعات قرآن را در دسترس طيف گسترده اي از محققان دانشگاهي و خوانندگان تحصيل کرده قرار دهند، به خصوص آنکه تعداد آثار مرجع قرآني به زبانهاي اروپايي بسيار اندک است و بيشتر اطلاعات قابل دسترس محدود، ناقص يا نهفته در منابعي است که دشوار مي توان به آنها اعتماد کرد. آنان همچنين مي خواستند که تحقيقاتي دقيق و آکادميک دربارة قرآن را که برخاسته از منظرها و پيش فرضهايي متنوع باشد در اين اثر بگنجانند.

اندکي برايمان درباره نويسندگان دايره المعارف، تخصص هايش بگوييد؟
شمار زيادي از صاحب نظران آکادميک با اين دايرة المعارف همکاري کرده اند و بسته به تخصصشان از يک تا بيش از پانزده مدخل از اين مجموعه را تأليف کرده اند. از جمله مي توان به ويليام برينر، جاناتان بروکوب، هربرت بوسه، فردريک دني، ريوون فايرستن، سبتستين گونتر، آنتوني جونز، گرهارد هاوتينگ، ژرژ خوري، لئه کينبرگ، مستنصر مير، هارالد موتزکي، آنگليکا نويورت، اوري روبين، اندرو ريپين، دوين استوارت، روبرتو توتولي و ديويد وينز اشاره کرد که همه از محققان آکادميک مطالعات قرآني اند. بخش نخست جلد ششم (نمايه) به معرفي نويسندگان همکار با اين دايرة المعارف همراه با نام دانشگاهي که در آن مشغول به تحقيق و تدريس اند و نام مدخلهايي که نوشته اند اختصاص دارد. از جمله نويسندگاني که ايرانيان پيش از اين با ترجمة آثاري از آنها به فارسي آشنا بوده اند عبارتند از: ماجد فخري، مايکل کوک، زابينه اشميتکه، فرانتش روزنتال، نصر حامد ابوزيد، محمد ارکون و آرزينا لالاني.
متدولوژي اين تيم براي نگارش اثر چه بوده است؟
ويراستاران از همان آغاز نگاهي هم به گذشتة مطالعات قرآني و هم به آينده داشتند و ساختار اين دايرة المعارف را بر اساس اين نگاه دوجانبه شکل دادند. يعني هم در پي آن بودند که اين اثر آينة تمام نمايي از بهترين يافته هاي قرآن پژوهي باشد و هم به رونق قرآن پژوهي در آينده ياري رساند. به همين منظور تصميم گرفتند از دايرة المعارفي متعارف با ترتيب الفبايي فراتر روند و مقاله هايي طولاني تر و جامع تر به مجموعه بيفزاييند  تا بياني فشرده از وضعيت کنوني تأملات و تحقيقات دربارة موضوعات اصلي مطالعات قرآني باشد. به نظر آنا بهترين راه براي تجليل از دستاوردهاي قرن گذشته از سويي و ميدان دادن به يافته هاي قرن حاضر ترکيب مدخلهاي متنوع دايرة المعارفي با مقاله هاي بلند است، که حاوي رئوس کلي عرصه هاي مهم پژوهشي در حوزة مطالعات قرآني اند. در عين حال، به اندازة اهميت اين رويکر گذشته نگرانه و آينده نگرانه براي تدوين دايرة المعارف قرآن، تمايلي داشتند به در دسترس قرار دادن فضاي مطالعات قرآني براي طيف گسترده اي از محققان دانشگاهي و خوانندگان تحصيل کرده. از اين رو مدخلها را بر اساس ترجمة انگليسي آنها تنظيم کردند نه بر پاية آوانگاري عربي.

نويسندگان اين اثر بيشتر مسلمان اند يا معتقدان و باورمندان به اديان ديگر؟ علت طرح پرسشم اين است که به لحاظ روش شناسي اين افراد تا چه اندازه توانسته اند اعتقادات و باورهايشان را اپوخه يا تعليق کنند؟
مبناي انتخاب نويسندگان اين مجموعه آکادميک بودن آنها بوده است. تقريباً هر مدخل به کسي سفارش داده شده است که پيش از آن در آن زمينه پژوهش منتشرشده داشته باشد. بنابراين، ملاک ديني معيار انتخاب نويسندگان نبوده است و ويراستاران کوشيده اند تا تکثر موجود در جو علمي مطالعات آکادميک اسلام شناختي را که با رشد سريع جمعيت مسلمانان در اروپا، آمريکاي شمالي و ساير مناطق جهان پربارتر شده و تقابل ناهنجار «غربي  اسلامي» را کمرنگتر کرده است در تمام صفحات اين اثر جاري سازند و انتظار دارند که اين دايرة المعارف وسيعترين طيف ممکن از تحقيقات دقيق و آکادميک درباره قرآن را عرضه کند. نويسندگان مسلماني که با اين مجموعه همکاري داشته اند عبارتند از: مستنصر مير، وائل حلاق، عبدالعزيز ساشادينا، ابوالفضل محسن ابراهيم. همچنين نويسندگان ايراني همکار با اين مجموعه عبارتند از محسن ذاکري، نويد کرماني، شهلا حائري و محمدعلي اميرمعزي.

متولي انجام اين پژوهش دانشگاه ليدن، يکي از مهم ترين مراکز اسلام شناسي در اروپا است. لطفا درباره سابقه پژوهشي اين دانشگاه توضيح دهيد و براي ما بگوييد که مهم ترين آثار دانشگاه مذکور پيش از اين اثر چه بوده است؟
دانشگاه ليدن قديمي ترين دانشگاه هلند است که از شهرت بين المللي بسياري برخوردار است. ما نام اين دانشگاه را بيشتر با تحقيقات اسلام شناختي اي که در مجموعة آثار آن منتشر شده است مي شناسيم. واقعا دشوار است که بتوان حتي مهمترين آثار آن را فهرست کرد. ناشر اين اثر انتشارات بريل است که از سالا 1683 فعال است و بيشتر بر موضوعات مربوط به علوم انساني، علوم اجتماعي، قانون بين الملل و برخي حوزه هاي علم متمرکز است و سالانه بيش از پانصد کتاب از اين انتشارات منتشر مي شود.  شايد بتوان از دايرة المعارف اسلام، به عنوان شاخص ترين و مشهورترين دايرة المعارف در اين موضوع که به زبانهاي مختلف هم ترجمه شده است اشاره کرد و نيز به دايرة المعارف زنان و فرهنگهاي اسلامي.
اين اثر چندمين دايرة المعارف قرآن است که در جهان منتشر مي شود؟
تا آنجا که مي دانيم، پيش از اين يک دايرة المعارف قرآن ديگر به ويراستاري اگوان منتشر شده بود که اهميت آکادميک ندارد و نيز پس از اين مجموعه دايرة المعارف قرآني در يک جلد به ويراستاري اليور ليمن منتشر شد (که باترجمة محمدحسين وقار در انتشارات اطلاعات منتشر شد) که بسيار مختصر و شامل مدخلهايي کوتاه است. هيچ کدام از دايرة المعارفهاي قرآني که قبل و بعد از اين مجموعه منتشر شده اند به گستردگي، دقت، عمق و روشمندي اين دايرة المعارف نيستند.

مهم ترين ويژگي هاي دايرة المعارف قرآن ليدن نسبت به آثار مشابهش چيست؟
مهمترين ويژگي آن جامعيت، آکادميک بودن و استفاده از مهمترين نويسندگان فعال در اين حوزه است.

آيا تا کنون جز به زبان انگليسي به زبان هاي ديگر هم دايرة المعارف قرآن نگاشته شده است؟
تا آنجا که خبر داريم، دايرة المعارف قرآني با ويراستاري محمدعلي اميرمعزي (که از مؤلفان همين دائره المعارف نيز هست) به زبان فرانسه در يک جلد قريب به هزارصفحه اي در 2007 منتشر شده است.

دايرة المعارف قرآن ليدن نسبت به آثار مشابهش که در ايران ترجمه و تآليف شده اند چه ويژگي هايي دارد مثلا نسبت به دايرة المعارف شش جلدي قرآن کريم؟
مهمترين ويژگيش اين است که تلاش کرده است از تمام پتانسيل مطالعات قرآني استفاده کند و اثري آکادميک در اختيار خوانندگان قرار دهد. تنوع و گستردگي متخصصاني که پيش از اين در زمينه اي که از آنان درخواست همکاري شده تحقيقات منتشرشده اي داشته اند نيز از مزيتهاي ديگر آن است. تنوع منابع به زبانهاي مهم دنيا و نيز استفاده از طيف وسيعي از تحقيقات آکادميک نيز به لطف آن افزوده است. مزيت ديگر که ممکن است در نگاه نخست به چشم نيايد، اما اهميت خاصي دارد، اين است که اين مجموعه به پايان رسيده است و شامل همة مدخلهاي الف تا ي است. بنابراين خواننده مجبور نيست که براي بررسي مدخلهاي مرتبط تا انتشار کامل اثر در انتظار بماند.

کشورهاي اسلامي تا کنون چه تلاش ها و خدماتي براي فراهم آوردن دايرة المعارف هاي قرآن داشته اند؟ آيا اين تلاش ها به نتيجه رسيده است؟ همچنين مي خواهم بدانم آيا کيفيت پژوهش آن ها در حدي بوده که به زبان هاي ديگر ترجمه شود؟
تا آنجا که اطلاع داريم اثر شاخصي در اين کشورها در قالب دايرة المعارف قرآن منتشر نشده که به زبانهاي ديگر ترجمه شود. البته بسياري از استادان برآمده از کشورهاي اسلامي هستند که در زمينه مطالعات قرآني پژوهش مي کنند و آثارشان اعتبار جهاني دارد و حتي با همين دايرة المعارف نيز همکاري کرده اند.

مدخل هاي اين اثر بر اساس چه ضوابطي انتخاب شده اند؟
مهمترين تصميم ويراستاران دربارة مدخلها اين بود که آنها را به زبان انگليسي آوردند. تصميمي که به اعتراف خود آنان هم دشوار بود و هم قابل مناقشه. در دايرة المعارف اسلام، که مدتهاست پرمراجعه ترين کتاب مرجع در اين رشته است، عناوين مدخلها به صورت عربيِ آوانگاري شده آمده اند و از آن پس قاعدة علمي همين شد. در اين نظام مدخل نويسي دقتي هست که در نظام انگليسي زبان وجود ندارد. مثلا واژة prayer معادل دقيقي در زبان عربي ندارد. «صلاه» به عبادتي رسمي اشاره دارد که مسلمانان روزي پنج بار آن را بجا مي آورند؛ «دعا» بر عبادتي کمتر رسمي و بينابيني دلالت دارد؛ «ذکر» واژه اي است که براي طيف وسيعي از اعمال صوفيان به کار مي رود؛ همچنين در عربي قديم و جديد واژه هاي مرتبط ديگري نيز کاربرد دارد. در  دايرة المعارف اسلام سه مدخل جداگانه براي اين سه واژة عربي در نظر گرفته شده است، اما زا مدخلي با عنوان prayer خبري نيست. مشکل آن نظام قديم اين است که براي محقق ناآشنا به زبان عربي يا دانشجويي که مي خواهد چيزي دربارة اين موضوع عمومي تر به دست آورد استفاده از امثال دايرة المعارف اسلاکپم دشوار خواهد بود، اما در مراجعه به دايرة المعارف قرآن چنين معضلي نخواهد بود. اين ضابطه ممکن است خوانندگان فارسي زبان آشنا با قرآن و اصطلاحات قرآني را به زحمت اندازد و باعث همپوشانيها يا احتمالا سردرگميهايي شود، اما البته کمک بسياري به غير اهل فن خواهد کرد. ضمن اينکه سعي شده است بخش مهمي از نماية اين مجموعه (جلد ششم) به اصطلاحات قرآني و مدخلهايي که به آنها پرداخته اند اختصاص داده شود تا رديابي اصطلاحات تخصصي براي اهل فن نيز ميسر گردد. ضابطة مهم ديگر به محدودة شمول اين دايرة المعارف مربوط است. قرآن به عنوان بخشي مهم از ادبيات جهان و مهمترين متن مقدس يکي از اديان بزرگ جهان متون تفسيري بسياري پديد آورده است. آثار مفسران مشهور قديم در کنار آثار معيار معاصر در قفسه هاي هر کتابخانة مناسبي در جهان اسلام يافت مي شوند. حال مسألة ويراستاران اين بوده است که اين مجموعه بايد دايرة المعارف قرآن باشد يا دايرة المعارف قرآن و حديث؟ هرچند مسلما مرز مشخصي ميان اين دو مقوله نيست و تقريباً هر مقاله اين دايرة المعارف به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر متون تفسيري استوار است. با وجود اين، محدوديتهاي پروژه ايجاب کرده است که تمرکز بر خود قرآن باشد. از اين رو مقاله اي مستقل دربارة مفسران بزرگي چون طبري يا فخررازي در اين دايرة المعارف نمي يابيم، اما ارجاعات مکرري به آثار اين مفسران وجود دارد

گفتيد که اين دايرة المعارف مشتمل بر حدود 700 مدخل است. اين مدخل ها ذيل چند عنوان کلي قرار مي گيرند؟
مدخل ها دو دسته اند. دستة نخست، که عمدة مدخل ها را دربر مي گيرد، شامل مدخل هايي با حجم هاي متفاوت دربارة شخصيت ها، مفهوم ها، مکان ها، ارزش ها، کارها و رويدادهاي مهم است که يا در قرآن يافت مي شوند يا ارتباطي نزديک با آن دارند. مثلا مدخل «ابراهيم» به شخصيت که در متن قرآن آمده است مي پردازد و دخل «ادبيات فارسي و قرآن» از ارتباط ادبي منابع فارسي با قرآن بحث مي کند. دستة دوم شامل مقاله هايي بلند است که به بررسي موضوعات مهم در رشتة مطالعات قرآني مي پردازند. مانند مدخل «هنر و معماري» و «گاهشماري و قرآن». ويراستاران در اين مقاله ها از نويسندگان خواسته اند تا به بررسي وضعيت گذشته و حال مسألة مورد نظر بپردازند.

آيا نويسندگان در بخش مفاهيم علاوه بر پژوهش هاي معناشناسانه بر روي مفاهيم به مطالعات تحقيقي و تطبيقي هم دست زده اند؟ اگر امکان دارد براي روشن تر شدن موضوع به يک نمونه اشاره کنيد.
خير، اصولاً روشي که ويراستاران بر سر آن توافق کرده بودند به پژوهشهاي تطبيقي مجال نمي دهد، تأکيد آنها بر اين بوده که بر اطلاعات خود قرآن و تفاسير تمرکز داشته باشند و به تحقيقات انجام شده در اين زمينه اشاره کنند. بنابراين ورود به مباحث تطبيقي خارج از اصول روشي دايرة المعارف قرآن است. با اين حال البته خالي از اشاراتي به اين مباحث يا دست کم ارجاع به منابعي مرتبط با موضوع که بررسي تطبيقي هم داشته باشند نيست، از جمله مي توان به مدخل آرارات؛ اخدود؛ اديان پيش از اسلام در عربستان جنوبي؛ ارم؛ و نيز مدخلهاي مربوط به پيامبران (مانند اسحاق؛ اسماعيل، اشعياء، الياس، اليشع، ايوب). همچنين بايد به تعداد معدودي مقاله که نظر به موضوعشان نمي توانستند کاملاً به مباحث طرح شده در قرآن اکتفا کنند اشاره کرد، مانند: آموزش و ترويج قرآن و مدخلهاي مربوط به نسبت ميان ادبيات آسياي جنوبي، ترکي، فارسي و عربي و قرآن.

آيا بخش اعلام فقط شامل اسامي است که در قرآن آمده يا اسامي ديگري که مثلا به تفسير آيات يا شأن نزولشان مربوط مي شود هم آمده است؟
همانطور که در مورد روش و ضابطه هاي ويراستاران اشاره شد، تمرکز کار بر اسامي اي است که در قرآن آمده است.

مداخل علوم قرآني و تاريخ مطالعات قرآني شامل چه بخش هايي است؟
بخشهاي مربوط به علوم قرآني عبارتند از: قرآن، شريف ترين علوم؛ پيدايش و گسترش علوم قرآني؛ کتابهاي مرتبط با علوم قرآني؛ و نهايتا چکيده مباحث علوم قرآني بر مبناي الاتقان سيوطي. تاريخ مطالعات قرآني شامل دو مدخل بلند مجزا مي شود که يکي مطالعات قرآني پيش از 1800 را شامل مي شود و ديگري مطالعات قرآني پس از دورة روشنگري را. همچنين دو مدخل جداگانه به مطالعات قرآني در آسياي جنوب شرقي و مطالعات قرآني در آفريقا اختصاص يافته است.

همان طور که شما در طبقه بندي تان اشاره کرده ايد، دايرة المعارف قرآن ليدن به اديان ديگر هم پرداخته است، نويسندگان از چه منظري اديان ديگر را بررسي کرده اند و به نظر شما اين بخش براي مخاطب مسلمان از چه جهتي سودمند است؟
پرداختن به اديان ديگر فقط محدود به مواردي است که ذکري از آنها در قرآن آمده باشد. در اين بخش نيز تمرکز اصلي بر داده هاي قرآني و نيز اشاره هاي تفسيري بوده است، نه اينکه مؤلفان بخواهند براي ارائة اطلاعات دربارة آن اديان به منابع خود آنان رجوع کنند. در واقع مقصود اين بوده است که تصويري که مسلمانان از آن اديان داشته اند منعکس شود.. از جملة اين مدخلها به ، صابئين، مجوس، مسيحيت و يهوديت مي توان اشاره کرد

در اين اثر به کداميک از فرق اسلامي توجه شده است؟
از ميان فرق مورد توجه خاص در اين دايرة المعارف به اين موارد مي توان اشاره کرد: احمديه، بريلويان، خوارج، دئوبنديان، دروزيه، شيعه و معتزله.

يکي از جالب ترين و خواندني ترين بخش هاي دايرة المعارف بخش «علوم، فنون و هنرهاي اسلامي» است؛ آيا در بخش هنرهاي اسلامي به تاريخچه، نحوه شکل گيري، افراد برجسته اين شاخه نيز پرداخته شده است؟
مدخلي در اين دايرة المعارف هست با عنوان «هنر، معماري و قرآن» که در آن به اشاره هاي مستقيم و غيرمستقيم در قرآن به هنر پرداخته شده است و نيز به کاربردهاي قرآن در هنر متأخر و نيز شکل هاي متنوع خوشنويسي قرآن. ضمن اينکه مدخل مستقلي به خوشنويسي و قرآن اختصاص يافته است. همة اين مدخلها معطوف به اشارات به موضوع آنها در قرآن است و به طور جداگانه و ممتازي به تاريخ و شکل گيري و افراد شاخص هر هنر نمي پردازند.
برخي از افراد نقدهاي مختلفي به اين اثر وارد کرده اند و در مواردي آشکارا بر روي برخي از مدخل ها دست گذاشته اند که مي توان به مصدر قرآن، تاريخ جمع و تدوين آيات، ادبيات و ساختار قرآن، تحريف قرآن و معارف و محتواي آن اشاره کرد. و در موارد ديگري برخي بر اين نظرند که نويسندگان اين دايرة المعارف اصول و مباني شيعه را مورد هجمه قرار داده اند. نظر شما در اين باره چيست؟ آيا اين نقدها را وارد مي دانيد؟
در کار دايرة المعارف نگاري معروف است که هيچ دايرة المعارفي کامل نيست و تمام مدخلهاي يک دايرة المعارف هيچ گاه در يک سطح نيستند، اين موضوع دربارة همة دايرة المعارفها صادق است، چون اقتضاي آن  است و البته ويراستاران مي کوشند تا جاي ممکن آن را کم کنند. فراموش نکنيم که ويراستاران اين دايرة المعارف را با توجه به منابع اسلامي و تحقيقات غربي نگاشته اند و طبيعي است که تمرکز اصلي آنها بر منابع و ديدگاههاي فرقه اي باشد که بيشترين پيروان را دارد. قاعدتاً آنها وارد بحثهاي حقانيت نمي شوند و گروهي را مبنا قرار مي دهند که بيشترين جمعيت را دارد، يعني اهل سنت. سپس مي کوشند مدخلهايي به ديدگاههاي کلي گروههاي مهم ديگر نيز اختصاص دهند. بنابراين آشکار است که بسياري از مدخلها اگر قرار بود بر اساس منابع و انديشه هاي مثلاً شيعي نگاشته شود شکل ديگري مي يافتند. البته ذکر اين نکته لازم است که اين طور نيست که لزوما مطالب طرح شده از ديدگاه اهل سنت هيچ مدافعي در ميان شيعيان نداشته باشد. و اين امر به خوانندگاني که با ديدگاه غالب شيعي خو گرفته اند ياري مي رساند تا با ديدگاههاي ديگر در عالم اسلام آشنا شود. با اين حال، اين دايرة المعارف در مقايسه با موارد مشابه التفات بيشتري به منابع و آراي شيعي داشته و حتي نويسندگان شيعي نيز با آن همکاري داشته اند. همچنين مبناي تحقيقات غربي مطالعات بيرون ديني است که به طور طبيعي ممکن است با اعتقادات درون ديني همخوان نباشد. اگر دقت کنيد اين مسأله حتي در مورد متفکران مسلماني که مباحث خود را بيشتر از ديدگاه بيرون ديني مطرح مي کنند هم صادق است. با اين حال به هيچ وجه معتقد نيستيم که قصد هجمه به ديدگاههاي مخالف را داشته باشند. از اين رو بناي کار ويراستاران ترجمة فارسي اين بوده است که از موارد نقص حاصل از عدم رجوع به منابع و ديدگاههاي شيعي صرف نظر کنند و اين امر را بهانه و در واقع نقطة آغازي براي پژوهشگران داخلي قرار دهند تا تحقيقات خود را بر مبناي شناخت اين کاستيها شکل دهند. در عين حال موارد بسيار معدودي را که با صريح عقايد شيعي تضاد آشکار داشته اند را در پانويس به خوانندگان گوش زد کرده اند.

در جايي خواندم که اين اثر را دايرة المعارف اهل تسنن از قرآن ناميده اند. آيا مي توان اين تفسير را تفسيري متعلق به اهل سنت دانست که شيعيان نقش اندکي در نگارش و پژوهش آن داشته است؟ و آيا اساسا تقسيم بندي هاي اين چنيني صحيح است؟
همانطور که در بالا اشاره شد، اين طور نيست که شيعيان و اهل سنت در همة موارد باهم اختلاف اساسي داشته باشند، بالاخره همه پيرو يک دين و يک خدا و پيامبر و قرآن هستند. و نيز اين طور نيست که هيچ کدام از ديدگاههاي اهل سنت هيچ مدافعي در ميان علماي شيعه نداشته باشد. ضمن اينکه اين طور نيست که بيشتر مولفان از اهل سنت باشند، بلکه اصولا بيشتر آنها محققان غيرمسلمان متبحر و مشهور در مطالعات اسلامي اند که البته در موارد اختلافي بنا را بر رايج ترين آرا به لحاظ تعداد پيروان قرار داده اند، که کاملاً طبيعي است. در واقع قصد ويراستاران ترجمة فارسي از ارائة چنين مجموعه اي، علاوه بر بهره بردن از آگاهيهاي بسيار مفيدي در موارد اعتقادي مشترک و نيز آشنايي با تحقيقات ديگران، نشان دادن کاستيها و ديد غالب در موضوعات مورد اختلاف به پژوهشگران داخلي بوده است.
عمده ترين نقدهاي ديگري که به اين اثر وارد شده چيست؟
گذشته از مشکلي که نوع مدخل گزيني تلفظ انگليسي محور مدخلها پيش آورده و خود ويراستاران انگليسي نيز به آن واقف بوده اند و شرحش آمد، مشکل ديگر همپوشاني عنوان يا محتواي برخي از مدخلها با يکديگر است، که البته بخشي از آن در اثر همان ترجيح تلفظ انگليسي مدخلها بوده است، اما بخشي ديگر به نحوة تنظيم خود مدخلها بازمي گردد. مثلاً در جلد اول هم مدخل «اخدود» وجود دارد و هم مدخل «اصحاب اخدود»، يا هم مدخل «امي» وجود دارد و هم مدخل «بي سوادي»، که در بخش اعظم آن از امي بودن پيامبر (ص) صحبت شده است، بدون اينکه در محتواي آنها تفکيک موجهي صورت گرفته باشد. همچنين کاستيهاي مربوط به ويراستاري نيز وجود دارد. به نظر مي رسد که تنظيم حجم برخي از مدخل ها تابع قاعدة مشخصي نيست و تا حدودي تابع سليقة نويسندگان است. در برخي از مدخل ها موضوع از محور قرآن پژوهي بسيار فراتر مي رود، مثلاً در مدخل «آموزش» نه تنها به آموزش قرآن يا آموزش در قرآن، بلکه به آموزش در چارچوب کلي انديشة اسلامي پرداخته شده است. سطح کيفي مدخل ها نيز يک دست نيست. در حالي که برخي از مدخل ها بسيار عميق و دقيق و نکته آموزند، برخي فاقد کيفيت علمي اند، هرچند تعداد اين نوع مدخل ها بسيار اندک اند. اين مشکل تاحدي به تنوع موجود در رويکردها نيز بازمي گردد، که ويراستاران آگاهانه آن را تأييد کرده اند. البته چنين کاستي هايي در طرحي به گستردگي اين دايرةالمعارف تاحدي اجتناب ناپذير است. خانم مک اوليف، سرويراستار مجموعه، نيز در پيش گفتار به اين موضوع اشاره کرده است و گفته اين ترجمه، ترجمه اي تمام و کمال و بي نقص نيست. ممکن است خوانندگان و منتقدان موضوعات و مضاميني ديگر را پيشنهاد کنند که من (مک اوليف) و ناشر از آن استقبال خواهند کرد. در ادامه نيز به اين نکته اشاره کرده است که اگر اين دايرةالمعارف اهداف کساني که متولي آن هستند را برآورده سازد، سرانجام نسخة کامل تر ديگري بر مبناي اين پيشنهادها عرضه خواهد شد.

برخورد ويراستاران فارسي با نقدهاي اين چنيني چه بوده است؟
همان طور که گفتيم، قسمتي از اين نقدها مربوط مي شود به لحاظ نکردن ديدگاههاي شيعي، که در مقدمه ويراستاران نيز به خوانندگان تذکر داده شده و از افزودن به حجم مقالات در اين راستا خودداري شده است، چون شکل و ساختار کار را برهم مي زد و غرض هم از ترجمه در واقع انعکاس فعاليتهاي غربيان بود تا مبنايي قرار گيرد براي پژوهشهاي داخلي. اما در موارد معدود خاص در پانويس توجه خوانندگان را به برخي نکات جلب کرده يم. همچنين اقدام ديگر حذف برخي از مدخلها بوده است که در فهرست مدخلها معلوم شده اند (مثل مدخل الهيات و قرآن؛ و بهائيت در جلد نخست). اين موارد حذفي شامل مواردي مي شود که کل رويکرد نويسنده در تضاد و تعارض با ديدگاه اسلامي به طور عام است. ويراستاران در نظر دارند پس از انتشار همة مجلدات فارسي، در مجلد جداگانه اي اين موارد را در کنار نقد و بررسي کامل آنها منتشر کنند. اين مجلد همچنين شامل نقد و بررسيهاي جزئي و کلي اين کار به قلم محققان داخلي و خارجي نيز مي شود. البته بايد گفت که در کل تعداد اين مدخلها به تعداد انگشتان دست هم نمي رسد. ديگر اينکه ويراستاران و مولفان گاه مرتکب سهوهايي هم شده اند، مثلاً اصطلاحاً ارجاعات کور داده اند، يعني مدخلي را به مدخلي ديگر ارجاع داده اند که در اين مجموعه وجود خارجي ندارد يا به آن شکل وجود ندارد و يا اينکه گاه به ندرت شماره آيات را پس و پيش ذکر کرده اند. خوانندة فارسي قاعدتاً با اين موارد روبرو نخواهد شد، چون در ترجمه فارسي همة آنها اصلاح شده است.
آيا شما از بازخوردهاي اين اثر در ميان منتقدان متخصص در سرتاسر دنيا و به ويژه در کشورهاي اسلامي مطلع هستيد؟
بله، همان طور که اشاره شد، قصد داريم در پايان کار در مجلد جداگانه اي برخي از مهمترين آنها را انعکاس دهيم.

به نظر شما نگارش آثاري از اين دست درباره قرآن و مسلمانان چگونه مي تواند در بهبود و تغيير نگاه غرب به اسلام راهگشا باشد؟
مقايسه اي کلي ميان آثار اسلام پژوهانه و قرآن پژوهانة چند قرن پيش با آنچه در اين قرن در اين موضوعات منتشر مي شود حاکي از تغيير رويکرد قابل توجه در محققان غربي به صورت فضايي همدلانه تر و منصفانه تر است. چنانکه مي بنينم استفاده از محققان مسلمان در چنين مجموعه هايي چه به صورت مولف و چه به صورت مشاور بيشتر و بيشتر شده است و سرويراستار اين مجموعه نيز در مقدمه به چنين تحولي اشاره کرده است. ديگر زمان آن گذشته است که محققان غربي فارغ از داوري مسلمانان چيزي را براي مصرف خود تهيه کنند؛ آنان هم  اکنون نگاهي به خود کشورهاي اسلامي موضوع اين پژوهشها نيز دارند.

هدف انتشارات حکمت از چاپ و انتشار اين اثر چيست؟
شکي نيست که وجود دايرة المعارفي ويژة قرآن يکي از نيازهاي اساسي عموم علاقه مندان به قرآن و گامي اساسي براي شناخت عميق تر و دقيق تر آن است. هرچند در کشورهاي اسلامي براي نگارش چنين اثري دربارة قرآن تلاش هايي شده است، تا کنون اثر قابل قبولي که بتواند نقش کتابي مرجع را ايفا کند به زبان هاي اسلامي تأليف نشده و اين خود بزرگ ترين دليل ترجمة اين دايرةالمعارف است. البته اين نکته نيز در جاي خود صحيح است که آثار نويسندگان غيرمسلمان، در بهترين حالت، نمي توانند پاسخ گوي نيازها و انتظارات ما باشند و بايد به سوي تأليف دايرةالمعارفي جامع و مطابق با معيارهاي جهاني به زبان فارسي حرکت کنيم. براي رسيدن به اين هدف نيز ترجمة اين دايرةالمعارف مي تواند در حکم مقدمة لازم باشد و اين دايرةالمعارف را مي توان الگويي براي هر تأليف بعدي در اين زمينه قرار داد. شکل و صورت کلي اين اثر نمايشگر اثري مرجع بنابر معيارهاي رايج مجامع علمي معاصر است. چه خوب است که بتوانيم چنين آثاري را راهنماي خود قرار دهيم و از امتيازاتشان بهره گيريم و کاستيهايشان را جبران کنيم. ما نياز داريم مسائلي همچون چگونگي گردآوري دايرةالمعارفي چنين مفيد، چگونگي نگارش مقالات دايرةالمعارفي و به کار بردن روش علمي براي نگارش اين نوع مقالات را با دقت و حوصلة بيشتري بياموزيم و دنبال کنيم. همچنين ترجمة اين دايرةالمعارف مي تواند ديدگاه هاي «ديگران» را دربارة قرآن و آموزه ها و مضامين اسلامي به خوبي براي ما روشن کند. دانستن نظر «ديگران» هم مي تواند منظرهاي جديدي براي نگريستن به قرآن فراهم آورد و هم مي تواند ما را در مواجهه با اين ديدگاه ها و اصلاح، تکميل يا رد احتمالي آنها توانا کند. حتي براي مقاصد تبليغي و مدافعه گرايانة صِرف نيز نياز داريم که اين ديدگاه ها را به خوبي بشناسيم.

کار ترجمه از چه زماني آغاز شد و افراد گروه براي ترجمه دايرة المعارف چگونه و بر اساس چه ضوابطي انتخاب شدند؟
کار برنامه ريزي و تدوين ترجمة فارسي از سال 1385 آغاز شد و جلسات متعددي براي برگرداندن عناوين مدخلها به فارسي و تعيين انواع شيوه نامه ها و دستورالعملها و سياستهاي کلي برگزار شد. گام نخست اين بود که مدخلهايي را که پيش از اين ترجمه آنها در جاهاي ديگر اعم از مجموعه مقالات، مجلات و رساله ها آمده بود شناسايي و بررسي کنيم و در صورت تأييد از مترجم آنها دعوت به همکاري کنيم. البته قصد نداشتيم که تعدا مترجمان فزوني گيرد و با مشکلات مربوط به هماهنگي و نيز سبکهاي مختلف ترجمه روبرو شويم، بنابراين کساني دعوت به همکاري  شدند که آمادگي ترجمه تعداد قابل توجهي مدخل را داشته باشند، جز در مورد مدخلهاي خاص که تخصص ويژه اي مي طلبيد. قاعدتاً مترجمان را از ميان افراد آشنا با مباحث قرآني و اسلامي برگزيديم و در تقسيم مدخلها ميان آنها کم وبيش تقسيم موضوعي را لحاظ کرديم. همچنين تعهد مترجمان در ارائة ترجمه ها مطابق شيوه نامة تعيين شده و زمان در نظر گرفته شده نيز براي ما اهميت داشت.

سر ويراستار اصلي ترجمه و گروه نظارتي اثر را چه کساني تشکيل داده اند؟
ترجمة فارسي اين اثر هيچ سرويراستار اصلي اي ندارد و چهار ويراستار تعيين شده، مطابق تقسيم وظايفي که شده بود ترجمه ها را مقابله، ويرايش علمي، ويرايش ادبي و فني مي کنند، اينان عبارتند از آقايان مسعود صادقي، مهرداد عباسي، امير مازيار و بنده. همچنين پس از آماده سازي اولية ترجمه صد صفحه از آن را به عنوان نمونه به حدود پنجاه صاحب نظر در زمينه مطالعات اسلامي، قرآني و نيز کارشناس دايرة المعارف نگاري و ترجمه ارسال کرديم و نظرات آنها را پس از بررسي به کار گرفتيم.

مترجمين اين اثر چه افرادي و با چه تخصصي هستند؟
مترجمان جلد نخست اين اثر که بنابر ملاکهاي فوق برگزيده شدند، به ترتيب الفبايي عبارتند از: ابراهيم موسي پور، اسدالله آژير، امير مازيار، جليل پروين، حسن رضايي، حسين خندق آبادي، سعيد عدالت نژاد، سيدعلي آقايي، سيده زهرا مبلغ، فرهنگ مهروش، ليلا هوشنگي، محسن حدادي، محمدطاهر رياضي ارسي، مرتضي شوشتري، مسعود صادقي، مهرداد عباسي، نصرت نيل ساز، و نيکتا عباس زاده.

جلد نخست اين اثر که در نمايشگاه بين المللي کتاب تهران عرضه شد شامل چه مدخل هايي بود؟
جلد اول از  حرف «آ» شروع مي شود تا آخر مدخل هاي حرف «ب»، يعني از مدخل «آب» تا مدخل «بيوه».

ترجمه بقيه جلدهاي دايرة المعارف در چه  مرحله ايست؟ و گمان مي کنيد به طور تقريبي چه زماني تمام جلدها در اختيار علاقمندان قرار بگيرد؟
در کار چه تأليف و چه ترجمة دايرة المعارف همواره جلد نخست به دليل نياز به برنامه ريزي و تدوين کليت کار و استخراج شيوه نامه هاي متناسب و نيز تعيين ساختار ديرتر منتشر مي شود و از آن پس جلدهاي بعدي به دليل روشن بودن روند کار در زمان کوتاه تري منتشر مي شوند. اميدواريم بتوانيم با توجه به آماده بودن بسياري مدخلها هر سال دو جلد از اين کار را آماده سازي کنيم و تا دو سال ديگر اصل مدخلها را در اختيار خوانندگان قرار دهيم و پس از آن مشغول تهية نماية حجيم آن و نيز نقد و بررسي هاي آن شويم.

منبع:اطلاعات

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود