تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- شورای وزارت خانه های فرهنگی، گامی درجهت تحقق حکمرانی فرهنگی
- حکمرانی فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1392/04/30 03:15
آیا حجاب، جامعه را جنسی میکند؟ /گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد
حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد، دانشآموخته و استاد حوزه، به عنوان محقق و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده شناخته شده و هماکنون ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده را برعهده دارد. در گفتگو با ایشان، این […]
حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد، دانشآموخته و استاد حوزه، به عنوان محقق و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده شناخته شده و هماکنون ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده را برعهده دارد. در گفتگو با ایشان، این فرضیه را که «جامعه باحجاب، جامعه جنسیتری است.» و «حجاب، باعث بیشتر شدن نگاه جنسی به زن میشود.» را مورد بررسی قرار دادیم.
در حجاب فرضیهای مطرح میشود مبنی بر اینکه هرچه جامعه باحجابتر باشد، جنسیتر است؛ یعنی طبع و ذات انسان از هر آنچه که از آن منع میشود، نسبت به آن حریصتر میگردد، لذا هر چه جامعه باحجابتر باشد از آن طرف جنسیتر خواهد بود. نظر شما در خصوص این گزاره چیست؟ آیا با این گزاره موافقید؟
چنین عبارتی که مثلاً «انّ بنی آدم لحریص علی ما منع» در متون اهل سنت آمده است، ولی در متون معتبر شیعه خیر. البته نیازی به استناد به روایات هم نیست؛ چون بحثی که بسیاری از کارشناسان مطرح کردهاند آن است که انسان وقتی ممنوعیتی پیدا میکند، حس کنجکاویاش تحریک شده و علاقه بیشتری به انجام آن کار پیدا میکند و علاقمند است که آن ممنوعات را انجام دهد. البته این امر یک قاعده کلی نیست؛ به خصوص در بسیاری از امور که طبع انسان با آنها منافرت و ناسازگاری دارد؛ مثلاً وقتی در احکام شرعی آمده است خوردن کثافات حرام است، این ممنوعیت باعث نمیشود فرد ترغیب شود آن کار را انجام دهد. لذا اغلب در جایی این بحث پیش میآید که در درون آدم زمینه و کشش طبیعی نسبت به چیزی وجود داشته باشد.
در ادبیات دینی زمانی که میخواهیم این بحث را تحلیل کنیم، میگوییم خداوند به شیطان فرصت داده که خودش و لشکریانش انسان را وسوسه کنند. شیطان هم هر فردی را متناسب با خودش و از در دسترسترین امور وسوسه میکند.
پس زمانی که زمینه درونی و کشش به چیزی در طبیعت آدم وجود دارد؛ مثل غریزه جنسی، این کشش و جاذبه زمینه بیشتری برای اغوا دست شیطان میدهد؛ یعنی شیطان میخواهد مرزهای الهی شکسته شود و همین خصلت دلیل طبیعی را زمینه وسوسه قرار میدهد.
برمیگردیم به بحث خودمان؛ شما از طرح این پرسش چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟ آیا از اینکه «النّاس حریص علی ما منع» یا «انّ ابن آدم حریص علی ما منع» یا «الانسان حریص علی ما منع»، میخواهید نتیجه بگیرید که هیچ قانون و ممنوعیتی نباید وجود داشته باشد یا صرفاً در مسئله جنسی میخواهید از آن استفاده کنید. مثلاً چراغ راهنمایی ضوابط عبور و مرور از چهارراه را برای ما تعیین میکند و قانونگذار گفته که همه باید پشت چراغ قرمز بایستند. بعضی رانندگان وقتی به این چراغ قرمز میرسند برای نشان دادن خودشان و هویتنمایی، از چراغ قرمز عبور میکنند، اما آیا اینکه قانونگذاری، حرص و ولعی را یا از سر کنجکاوی یا از سر قانونشکنی در انسان ایجاد میکند، دلیلی است بر اینکه قانونگذاری نکنیم؟ اگر اینطور باشد که اصلاً نبایستی هیچ قانونی در اجتماع داشته باشیم.
راسل و دیگرانی که طرفدار آزادی جنسی هستند، این قانون کلی را در مورد مسئله جنسی گفتهاند. برترندراسل میگوید این مسئلهای که شما میگویید، فقط در حوزه روابط جنسی مطرح است؛ یعنی وقتی ممنوعیت و تابوی جنسی ایجاد شود، مردم بیشتر تحریک میشوند به انجام آن، لذا بایستی محدودیتها را برداریم. ما میپرسیم در حوزه مسائل جنسی آیا همه جا قائل به این حرف هستید؟ مثلاً آیا معتقد هستید که وقتی قانونگذار تجاوز به عنف را ممنوع میکند، مردم بیشتر تحریک میشوند و به همین دلیل تجاوز به عنف هم باید جایز باشد؟
ببینید انسان غریزهای دارد به نام غریزه جنسی. اگر من در یک اتاق تنها باشم و یک شیشه شراب هم کنار من باشد، آیا ماندن من در آن اتاق دربسته حرام است؟ خیر. اما اگر در یک اتاق در بسته کنار یک نامحرم باشم و مثلاً در حال مباحثه علمی قرآنی هم باشیم، میگویند حرام است(و بعضیها می گویند خلاف احتیاط است.) تفاوت این دو موضع چیست؟ این است که در طبیعت انسانی خوردن شراب نهادینه نشده، بلکه انسان میل به خوردن مایعات دارد تا تشنگی و عطشش را مرتفع کند، نه اینکه میل به خوردن شراب داشته باشد، ولی سائق جنسی در نهاد بشر قرار داده شده است؛ یعنی از درون دارد ما را به سمت عمل تحریک میکند.
مثال خوبی آیتالله حائری شیرازی زده بودند میگفتند: آن زمانی که امام جمعه بودم دیدم در محوطهای که زمین آسفالت شده است، بخشی از آسفالت پف کرده و از زیر آن قارچی بیرون آمده است. با خودم اندیشیدم که قارچ جزء نرمترین مواد خوراکی است و آسفالت هم بسیار محکم است، یعنی با پتک هم به سختی میتوان آن را متلاشی کرد، ولی این فشار چون آهسته آهسته از درون دارد به آسفالت وارد میشود، آهسته آهسته هم آسفالت را پوک کرده و خودش را نشان میدهد.
خداوند این نیاز جنسی را در وجود بشر قرار داده تا او را به سمت رابطه زناشویی و تشکیل خانواده هدایت کند. چون اگر قرار بود زندگی خانوادگی منشأ محاسباتی داشته باشد، بسیاری از افراد تشکیل خانواده نمیدادند؛ یعنی حساب میکردند میدیدند با زن گرفتن باید مخارج یک زندگی را تأمین کنند، اگر فرزندانی به خانواده اضافه شد، باید تا بزرگسالی فرزند از او حمایت مالی داشته باشند و ...، ولی وقتی نیاز جنسی و نیاز به آرامش روانی آدم را تسخیر میکند، خیلی به این پیامدهایش فکر نمیکند. پس کارکرد این غریزه دوام نسل بشر است. البته در روابط خانوادگی نشاط هم ایجاد میکند، حتی به سلامت بدن کمک میکند و مواردی از این دست.
این نیاز جنسی باید در حدی باشد که از یک طرف فرد را به زندگی زناشویی تشویق کند و از طرف دیگر آنقدر افسارگسیخته نشود که دیگر در خدمت عقل نباشد. برای توضیح این مطلب لازم است اشاره کنم به اینکه سه قوه مهم در انسان وجود دارد؛ عقل، شهوت(یعنی نیروی جاذبه) و غضب(یعنی نیروی دافعه). انسان متعادل انسانی است که شهوت و غضب او در خدمت عقلاش باشد. و بدترین حالت زمانیست که عقل کنیز مطبخی شهوت و غضب شود. به قول هیوم «عقل، کنیز مطبخی شهوت است.»؛ یعنی وقتی انسان کشش به چیزی پیدا کرد، به عقل میگوید به من بگو چگونه به آن دست پیدا کنم؟ به تعبیری در فرهنگ غرب، عقل ابزاری در خدمت شهوت و تمایلات است؛ نه اینکه عقل عملی حاکم بر تمایلات باشد. حال ما میگوییم قوه شهوت باید در خدمت عقل باشد تا به بیراهه نرود و بتواند موجب تقویت رابطه زناشویی شود.
حال این پرسش پیش میآید که آیا جامعه جنسی شده خوب است؟ در جواب باید گفت جامعه جنسی شدهای که عقل در آن حاکم باشد خوب است، ولی نبایستی مهار از دست عقل خارج شده و رفتارهای احساسی جنسی در جامعه زیاد شود.
بحث دوم این است که در مباحث اقتصادی، امنیتی و جنسی یک خط فرضی داریم به نام آستانه رضایتمندی و آستانه امنیت؛ زمانی یکی از مسئولین نیروی اتتظامی میگفت جمعیت تهران و پاریس تقریباً به یک اندازه است، اما میزان سرقتهای اتومبیل که در پاریس میشود سه برابر تهران است؛ و ازطرفی میزان استفاده از دزدگیر ماشین در تهران چند برابر پاریس است. این امر گویای آن است که امنیت در تهران بیشتر است، ولی احساس امنیت کمتر است.
معادله احساس رضایتمندی از زندگی مساوی است با یک خط کسری که صورت آن امکانات و مخرجش توقعات و انتظارات است؛ اگر امکانات بیش از توقعات باشد، رضایتمندی از زندگی بالا میآید، ولی اگر امکانات را زیادتر کنیم و ازطرفی توقعات بیشتر از امکانات رشد کرد، احساس رضایتمندی از زندگی کم میشود. در بحث رضایتمندی جنسی نیز به همین منوال است؛ زمانیکه امکانات و انتظارات جنسی فرد به حد تعادل برسد، رضایتمندی جنسی حاصل میشود، اما اگر سطح توقعات جنسی را بالا آوردید و امکانات ثابت ماند یا به همان اندازه رشد نکرد، رضایتمندی جنسی کم میشود.
مردها قبل از زمان کشف حجاب در خیابان یک سری خانم با روبنده میدیدند و تحریک جنسی این افراد برای آنها کم بود. قدرت مقایسه این خانمها با همسر خود را نیز نداشتند. بعد از کشف حجاب، وضعیت جامعه طوری شد که مردها روزی چندین رقم زن میدیدند و با همسر خودشان مقایسه میکردند؛ در نتیجه مطالبهشان افزایش پیدا کرد، ولی همسرشان همان همسر دیروزی و امکاناتشان همان امکانات سابق بود؛ لذا احساس رضایت از زندگی جنسی کم شد. به تعبیر دیگر هر چه فضای جامعه بازتر شود، آستانه رضایتمندی جنسی بالاتر میآید و فرد بایستی انرژی بیشتری صرف کند تا به رضایتمندی جنسی برسد. یک زمانی شخص با رابطه عادی با همسرش احساس رضایت میکرد، اما الان بهانهگیری مرد نسبت به همسرش زیادتر میشود و دیگر همسرش برایش جذابیتی ندارد. این اتفاق، اتفاق بدی است؛ یعنی ما بایستی خط آستانه رضایتمندی جنسی را متناسب با امکانات، تسهیلات، و به تعبیری بازار عرضه و تقاضا متعادل کنیم، ولی اگر این تعادل بهم خورد، مشکل ایجاد میکند.
لذا در جامعه جدید که تحریکات جنسی افزایش پیدا کرده است، میگوییم بایستی اصلاحات فرهنگی را بهگونهای در جامعه تقویت کنیم که جامعه نسبت به تعدد زوجات و ازدواج موقت با مدارای بیشتری عمل کند؛ یعنی الان با جامعهای مواجه هستیم که فقط در سال 1391، 143000 زن در آن مطلقه شدهاند؛ این زنان مطلقه نیاز عاطفی، نیاز اقتصادی و نیاز جنسی دارند. ازطرفی تعدادی از زنان همسر خود را از دست دادهاند، و تعدادی نیز سن ازدواجشان بالا رفته و در مسیر عادی نمیتوانند همسر پیدا کنند. اگر عطش ازدواج در اینها زیاد باشد، ممکن است در مسیر غیرعادی(عشوهگری و...)، نیازهای خود را مرتفع کنند و اگر انضباط اخلاقی داشته باشند، با فشار عصبی دست و پنجه نرم میکنند. در چنین وضعیتی که بازار عرضه زیاد است و تقاضای جنسی متناسب با آن نیست، هرزگی جنسی از ناحیه متقاضیان زیاد میشود.
در جوامع سنتی نمیگذارند این اتفاق بیافتد و زن تنها را عیب میدانند. الان در برخی از کشورهای آفریقایی اگر مرد پولدار باشد و ازدواج دوم نکند، میگویند بخیل است. در جامعه ما تا قبل از مشروطه با ازدواج مجدد و موقت مسامحه میشد، اما بعد از مشروطه و با ورود فرهنگ غرب، فرهنگ برابری زن و مرد، و فرهنگ مسیحیت این تسامح از میان رفت و نتیجه این شد که الان با جامعهای مواجه هستیم که دچار انسداد است و اگر حکومت بخواهد انسدادی برخورد کند، زمین میخورد.
اول انقلاب میشل فوکو به ایران آمد. آقای دکتر داوری جلسهای با ایشان داشتند. آقای فوکو به آقای داوری گفتند نظریه جنسی حکومت شما چیست؟ ایشان بحث ازدواج و تشکیل خانواده را مطرح کردند. فوکو گفت که منظور من این نیست؛ ازدواج در همه آیینها وجود دارد، بلکه منظورم این است که نیاز جنسی جوانان را چطور پاسخ میدهید؟ بعد گفته بود نیاز جنسی جوانان در هر حکومتی پاشنه آشیل آن است. بسیاری از رفتارهای تند سیاسی، بسیاری از رفتارهای اجتماعی ساختارشکنانه، و... برای این است که جوان در سن ازدواج، ازدواج نکرده و فضای جنسی برای او تبدیل به فشار عصبی شده است. اما متأسفانه میبینیم افرادی در نظام در مسند برنامهریزی اجتماعی مینشینند که احساساتشان از عقلشان بیشتر است و نمیتوانند مصلحت را در مقیاس کلان تشخیص دهند؛ اینگونه نمیتوان حکومتداری کرد. مثلاً به یکی از اعضای فراکسیون زنان در مجلس ششم گفته بودند که فلان مشکل را با تعدد زوجات برطرف میکنیم. ایشان به جای اینکه پاسخ علمی بدهد، میگوید مشکلی که با تعدد زوجات بخواهد حل شود، همان بهتر که حل نشود.
در زمان ریاست خانم شجاعی بر مرکز امور مشارکت زنان، وزیر زنان سودان به ایران آمده بود. خانم شجاعی به ایشان میگوید: شما حاضر بودید که قانون تعدد زوجات در کشورتان تصویب شد؟ ایشان گفت: من به عنوان یک زن برایم سخت است که شوهرم زن دیگری اختیار کند، ولی به عنوان یک مصلح اجتماعی برایم مهم مصلحت کشور است؛ یعنی شما بایستی مسئله را در مقیاس کلان فهم کرده و راهکارهایتان متناسب با آن باشد. یعنی باید دید مصلحت همسر اول، همسر دوم، مصلحت این مرد و مصلحت کل جامعه، چیست و سپس تصمیمگیری کرد. یعنی اگر مردی که دغدغه جنسی دارد و این دغدغهاش با همسرش برطرف نمیشود و ازطرفی شما اجازه ندادید که ازدواج مجدد کند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ زمانی که مرد با همسرش مشکل داشته باشد و ببیند راهها برایش بسته است، همسرش را طلاق میدهد یا خانواده را تبدیل به جهنم میکند، لذا گاهی اوقات، به تعبیر شهید مطهری، ازدواج دوم تضمینی است برای ازدواج اول که با نمره 12- 13(نه به شکل آرمانی)، به حیات خودش ادامه دهد.
- قطعاً همانطور که شما عنوان کردید با تقید به حجاب، سطح توقعات یعنی سطح آستانه تحریکپذیری جنسی در خانواده پایینتر میآید و سطح توقعات مردها هم کاهش پیدا میکند. ولی در جامعه باحجاب، نگاه به زن نگاه جنسیتری میشود؛ مثلاً در جامعه سنتی نسبت به جوامع دیگر، وقتی زن وارد اجتماع میشود؛ حتی اگر با پوششی که پوشش معقولی هم هست ولی پوشش متعارفی نیست، وارد شود، مثلاً تا دیروز با پوشیه میآمده ولی امروز بدون پوشیه وارد میشود، به میزانی که پوشش زن متفاوت با پوشش نرم جامعه باشد به او نگاه جنسی بیشتر میشود.
بله، صحبت من این است که باید بپذیریم نیاز جنسی یک نیاز غریزی است، یعنی چه قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، وجود دارد. مقایسهای میکنم میان یک روستا و تهران؛ در یک روستا افراد معمولاً چادری هستند. فرض کنید جوانی که صبغه مذهبی هم نداشته باشد و در این فضا رشد کرده و اغلب زنان چادری دیده باشد، و به همین زنان هم نگاه کرده باشد، وقتی یک روز به تهران سفر کند و با اشکال مختلفی از زنان روبرو شود، دیگر زنان چادری، به چشمش نمیآیند؛ یعنی اگر کسی بخواهد در تهران چشمچرانی کند، به خانمی که دو تار مویش پیداست نگاه نمیکند. در حقیقت هر چه مدلهای جدیدتر میآید، چشمها نسبت به مدلهای قبلی عادت میکند و آستانه تحریکپذیری جنسیشان یک پله بالا میآید؛ یعنی باز شدن فضا کمکی به کم شدن تحریکپذیری جنسی نمیکند، بلکه صرفاً آن را از یک نقطه به نقطه دیگر انتقال میدهد. یکی از آپاراتچیهای سینما در زمان قبل از انقلاب تعریف میکرد آن زمان که تازه فیلمهای سکسی به سینما آمده بود و من در پرده سینما آنها را نمایش میدادم، زمان پخش فیلم به جمعیت نگاه میکردم و عکسالعمل آنها را بررسی میکردم. در اوایل ورود فیلمهای سکسی، اگر دامن زن بازیگر کمی بالا میرفت، جمعیت به هیجان آمده و دست و سوت میزدند، ولی بعد از چند سال که دیگر برای جامعه عادی شده بود، تماشاگران حتی در صحنههای تقریباً برهنه نیز عادی برخورد میکردند؛ یعنی نقطه تحریکپذیری جنسی از یک نقطه به نقطه بالاتر منتقل شده و این خیلی بد است؛ یعنی جامعه دیگر از چهره عادی زن تحریک نمیشود و باید زن برهنه ببیند، حتی به یک جایی میرسد که از برهنگی زن هم تحریک نمیشود، لذا راههای متنوع در سکس را امتحان میکند؛ سکس خشن، سکس با حیوانات، سکس با اشیاء، سکس با عروسکهای بزرگ؛ باز هم برایش مهیج نیست و میرود سراغ همجنسگرایی.
یک زمانی میگفتند بعضیها با شنیدن ضمیر «هی» تحریک میشوند؛ کسی ضمیر «هی» میشنود و تحریک میشود که چشمش به زن نامحرم نیفتاده باشد؛ این طبیعت تحریکپذیری است. زمانی که زنان را در جامعه نشان دادید، دیگر فرد با ضمیر «هی» تحریک نمیشود با نگاه کردن به چهره زن تحریک میشود. وقتی زن را نیمهبرهنه کردید با نگاه کردن به زن عادی هم تحریک نمیشود باید زن نیمهبرهنه ببیند و....
در حقیقت یکی از علل اینکه در جامعهای تحریکپذیری زیاد است، این است که سطح منازعات جنسی را پایین آورده و محدودش کردهاید، یعنی فرد با نگاه به زن تحریک میشود، اما در غرب به راحتی با نگاه به زن این تحریکپذیری صورت نمیگیرد، بلکه باید یک سطح بالاتری را ببینید؛ یعنی تحریکپذیری هیچگاه تمام نمیشود، بلکه آستانه آن تغییر میکند.
ما ادعایمان این است که بالا رفتن سطح تحریکپذیری در جامعه، امر مطلوبی نیست؛ چراکه در این شرایط شخص از رابطه جنسی با همسرش و در محیط خانواده احساس اقناع نمیکند. البته اسلام از یک سو حفظ حریمها را مطرح کرده و گفته حجاب داشته باشیم و از سوی دیگر به مردها توصیه میکند که غیرتمند باشند و به ناموس مردم نگاه نکنند و اجازه ندهند کسی به ناموسشان توجه کند.
همچنین بحث دیگری که در اسلام مطرح میشود، تسهیلگردانی جنسی است؛ یعنی شخص زمانی که از خانه خارج میشود، نبایستی تشنگی مفرط جنسی داشته باشد؛ یعنی اسلام در کنار ایجاد اینگونه محدودیتها، راههای حلال را تسهیل میکند؛ میگوید در سنین پایینتر ازدواج کنید، آداب ارتباط زناشویی را به همسران میآموزد، به مرد میگوید در رابطه جنسی مانند خروس نباش که به سرعت نیازش را برطرف میکند، نیاز تو با همسرت متفاوت است؛ تو زودتر به نقطه ارگاسم میرسی و همسرت دیرتر، لذا رابطه جنسی را طولانی کن تا او هم نیازش را تأمین کند، به زن میگوید تو هم شوهرت را تحریک کن؛ یعنی جدای از تمکین جنسی، از مستحبات است که زن شوهرش را به خود جذب کند و او را تحریک نماید، مهارتهای ارتباطی را به زن و مرد یاد میدهد. به مرد توصیه میکند خود را آراسته کن که این آراستگی مرد باعث بالارفتن عفت زنان میشود، به پدر و مادر توصیه میکند دختران را از سنین نوجوانی به خانه همسر بفرستید؛ چون اگر میوه را زمان به ثمر رسیدنش نچینیم، فاسد میشود، و یا توصیه میکند برای پسرانتان زود همسر اختیار کنید و حتی از فقر نترسید که خداوند روزیرسان است و... اینها را مطرح میکند تا شخص نیازهایش را در خانواده پاسخ دهد، اما اگر باز هم مشکل مرتفع نشد، اسلام سوپاپ اطمینانهای حلالی نیز قرار داده است.
حالا موقعی که میخواهیم در سطح کلان جامعه برنامهریزی اجتماعی داشته باشیم، اگر حکومت فقط بر محدودیتها برنامهریزی کند، یعنی مثلاً بگوید "حجاب لازم است"، "با نگاه نامشروع مقابله میکنیم"، "هرکسی زنا کرد حد بر وی جاری میکنیم"، و... ولی به تسهیلگردانی جنسی حلال در جامعه توجه نکند، جامعه تعادل خود را از دست میدهد و مقاومت اجتماعی تولید میشود، یعنی جامعه جوان نیاز جنسی دارد و نیاز جنسی او نادیده گرفته شده است. ایجاد این محدودیتها بدون در نظر گرفتن تسهیلگردانی ازدواج و سوپاپهای اطمینان، جامعه را در حالت انفجار قرار میدهد و این انفجار خود را به صورت مطالبه جنسی مستقیم(روابط جنسی و مزاحمتهای جنسی) و یا غیرمستقیم(فشارهای عصبی و...) نشان میدهد. شما ببینید جوان قبل از ازدواج در دانشگاه رفتار سیاسی تندی دارد، وقتی ازدواج کرد آرام میشود، امید به آینده در او بالا میرود، تعلقاتش بیشتر شده و شخصیت جدیدتری پیدا میکند.
لذا این بحث دو جنبه دارد؛ یکی اینکه باید محدودیت ایجاد کرد و خیلی هم محکم و قاطع بر آن محدودیتها تأکید داشت؛ متأسفانه کشور ما کشوری است که قانون در آن ارج و قرب ندارد. سال گذشته در سمینار سلامت روان، دکتری از آمریکا تعریف میکرد روز تعطیل اگر خانمی به کاباره برود و با نشان دادن بدن خود از مردم پول بگیرد، فردا وقتی به سرکار میرود، کسی حق ندارد به او نگاه جپ داشته باشد یا تقاضایی کند؛ چون برای همه جاافتاده است که هر محیطی اقتضائات خاص خود را دارد. اما ما دانشگاه تأسیس میکنیم و افراد را میلیونی وارد دانشگاه میکنیم، ولی هنوز به جوانمان یاد ندادهایم که دانشگاه محیط علم است نه اینکه کارکرد فراغتی داشته باشد؛ یعنی متأسفانه فرهنگ قانونگرایی و نظم در کشورمان حاکم نیست.
سیاست دیگر اسلام در مسائل جنسی، این است که این امور بایستی مردمی اداره شود؛ یعنی باید همه مردم نسبت به آن حساسیت داشته باشند، اما وقتی میگویید کسی غیر از پلیس دخالت نکند، لاجرم وقتی پلیس دخالت کرد، مردم خودشان را کنار میکشند و حساسیت عمومی در مقابل کسی که چشمچرانی میکند، کسی که تعرض میکند و... کاهش مییابد. در حالیکه در آموزههای دینی داریم که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: اگر کسی را دیدید که دارد به خانهتان سرک میکشد و چشمچرانی میکند، با سنگ به او بزنید و حتی اگر بیناییاش را از دست بدهد، مقصر خودش است. یا در زمان خلافت عمر، جوانی در مسجدالحرام با چشم کبود نزد او آمد و گفت: علی(ع) حین طواف مرا کتک زده است. عمر، علی(ع) را فرامیخواند و حضرت میفرمایند: بله من زدم چون حین طواف چشمچرانی میکرد.
این موارد نشان میدهد که بایستی خود مردم کنترل این امور را دست بگیرند. البته ممکن است تبعات منفی هم داشته باشد، ولی در مجموع جامعه حساس و غیرتمند میشود.
- درحقیقت در نگاه دینی، از یک طرف محدودیت داریم و از یک طرف دیگر باید روند ارضای غرائض جنسی تسهیل شود و همچنین یک سری سوپاپهای اطمینان باید داشته باشیم که اگر در خانواده این نیازها ارضا نشد، روشهای دیگری برای حل این معضل وجود داشته باشد؛ از سوی دیگر باید حساسیت عمومی بالا برود که شاهد آزارهای جنسی هم نباشیم.
بله، درست است؛ یعنی ما از یک طرف بایستی تربیت جنسی صحیحی داشته باشیم؛ یعنی اگر بپرسید مشکل ما در بحث جنسی چیست؟ من میگویم اول خانواده؛ ما باید به خانواده مسئولیت داده و از آن مسئولیت بخواهیم. خانواده باید تربیت جنسی فرزند را به درستی انجام دهد؛ دختر را با عفت تربیت کند، پسر را باعفت و باغیرت تربیت کند، باید به خانواده مهارت بدهیم تا بتواند فرزند را درست تربیت کند؛ دوم رسانهها هستند و سپس مدارس، که همگی وظیفه این تربیت جنسی را برعهده دارند.
به جز تربیت جنسی فرزندان، بایستی روحیه قانونمداری نیز از خانواده شروع شود. شما ببینید در کشور ما وقتی فردی جرمی مرتکب میشود، همه میخواهند به گونهای چانهزنی کرده و مجازات او را تخفیف دهند.
- بسیار خب، در همین شرایط ایدهآل دینی؛ یعنی با فرض ارضای غرایض در خانواده، وجود تسهیلگردانیهای جنسی، سوپاپهای اطمینان، و مواردی از این دست، نگاه به زن در اجتماع چه نوع نگاهی خواهد بود؟
ببینید من دوست ندارم حرفهای شاعرانه بزنم؛ موقعی که در نهاد مرد علاقه جنسی به زن و در نهاد زن علاقه جنسی به مرد وجود داشته باشد، یعنی اگر دو طرف به یکدیگر نگاه جنسی نداشته باشند یا مربضاند یا قدیس. مثل این میماند که انسانی تشنگی نداشته باشد، لذا بیمار است و باید به دکتر مراجعه کند، یا به حدی از معنویت رسیده که در برابر این کشش تسلط نفس دارد. اما این نگاه جنسی یک معنای خوب دارد و یک معنای بد؛ معنای خوبش این است که بالاخره مرد به زن و زن به مرد نگاه جنسی دارد و این در طبیعت اوست مگر اینکه مریض باشد یا بتواند خود را کنترل کند و معنای بد آن این است که مرد، زن را فقط جنسی ببیند؛ یعنی زمانی که با زنی روبرو میشود، قبل از اینکه ویژگیهای خوب انسانی او را ببیند، فقط نگاه جنسی به او داشته باشد.
- و به نظر شما این جامعه ایدهآلی که از نظر اسلام شما تصویر کردید کمک نمیکند نگاه جنسی به زن به تعبیر منفی آن زیاد شود؟
ببینید جامعهای که از نظر جنسی سیراب است، یعنی عطش جنسی آن کنترل شده و جامعهای که غیرت و قانونمداری در آن حکمفرماست، نگاه جنسی تعدیل شدهای به زن خواهد داشت، ولی هیچگاه نبایستی نگاه جنسی از بین برود. یک دیدگاه درباره رابطه زن و مرد این است که رابطه بین زن و مرد مثل پنبه و آتش است و باید همیشه از هم دور نگاه داشته شوند، برخی هم میگویند نگاه زن و مرد به یکدیگر باید صرفاً انسانی باشد نه جنسی، بنده میگویم کسی این نگاه را دارد که حواسش نباشد زن و مرد در نهاد خود کشش جنسی نسبت به یکدیگر دارند و حتی اگر سیراب جنسی هم باشند و در محیط اجتماعی کنار هم قرار بگیرند، تحریک جنسی وجود دارد؛ مگر اینکه عرض کردم قدیس باشند یا بیمار. در جامعه 77 میلیونی ما ممکن است 5 هزار نفر قدیس باشند؛ ولی نمیشود نسخه جامعه را براساس این استثنائات نوشت. واقعیت این است که تا وقتی این کشش درونی و این غریزه جنسی بین زن و مرد وجود دارد، پس همنشینی بین آنها بدون مخاطره نیست؛ لهذا در آموزههای دینی گفتهاند که تلاشتان در راستای کاستن از همنشینی غیرضروری باشد؛ نگفتند حرام است، ولی گفتهاند اگر ضرورتی ندارد، مستحب است مرد و زن نامحرم با یکدیگر حرف اضافه نزنند. امیرالمومنین هنگام جوانی به زنهای جوان سلام نمیکردند و صرفاً زمانی که آنها سلام میکردند، جواب سلام میدادند. در حالیکه ثواب پیشقدم شدن در سلام بسیار بالاتر از جواب سلام دادن است و میفرمودند: ممکن است به خاطر شنیدن صدایشان تشویق بشوم سلام کنم.
زمانی حضرت عیسیبنمریم(ع) در طوفان میمانند؛ غاری را در نزدیکی میبینند و میخواهند به آنجا پناه ببرند. میبینند که زنی هم به آنجا پناه آورده است، بر میگردند و به سمت غار دیگری حرکت میکنند؛ میبینند که یک حیوان درنده در آن غار است؛ ذکر و دعایی میخوانند که آن حیوان آرام شود و سپس در آن غار میمانند؛ یعنی راضی نمیشوند با یک زن نامحرم در یک محیط خلوت باشند. لذا رابطه میان پنبه و آتش یک واقعیت است؛ اگر محیط اجتماعی را به گونهای تنظیم کنیم که این پنبه خشک باشد، به سرعت آتش میگیرد؛ ولی اگر آن را خیس نگه داریم با نزدیک شدن به آتش هم به راحتی نمیسوزد. حال اگر اقتضای فضای اجتماعی این باشد که زن حضور اجتماعی داشته باشد، باید تدبیری اندیشید که پنبه خیس نگاه داشته شود که این مهم با حفظ حجاب، محیط سالم، فضاهای آموزشی علمی استاندارد و... فراهم میشود.
- زن و مرد نسبت به هم کشش دارند و محدودیتهایی مثل حجاب باعث میشود که سطح تحریکپذیری جنسی پایین بیاید. این برای حفظ بنیاد خانواده و نشاط جنسی آن بسیار مهم است، اما به نظر میرسد در حوزه اجتماع باعث تقویت نگاه جنسی با تعبیر منفی که گفته شد به زن میشود. در جوامع مدرن شاید تجاوزات جنسی بالاتر باشد، اما نگاه جنسی نسبت به زن کمتر است و افراد در محیط مدرن راحتتر میتوانند درس بخوانند و فعالیت اجتماعی داشته باشند.
این حرف درست است. چند سال قبل سفری به بیروت داشتم. یک شب در کنار دریای مدیترانه قدم میزدم و به مردم نگاه میکردم؛ غیر از خانمهای مسن که لباس آستین کوتاه پوشیده بودند، جوانان بلااستثنا لباسهای بدننما داشتند؛ ولی چیزی که برای من جالب بود این بود که ولگردی در آنجا نبود و بیشتر دخترها خانوادگی به ساحل آمده بودند. حتی کسی هم چشمچرانی نمیکرد. برای خود من سؤال شد که چرا در جامعه ما اینگونه نیست؟ به سه عامل دست یافتم؛ اول اینکه کشور لبنان مرکز تفریح خاورمیانه و عروس شهرهای خاورمیانه بوده و صادرات کشور لبنان رقاصه و خواننده است. در خیابانها بیلبوردهای تبلیغاتی حاوی تصاویر تبلیغاتی با تصویر زنان برهنه بود و این یعنی اینکه تسهیلگردانی جنسی(هرچند به شکل غیرصحیح) در آن جامعه بالاست؛ ازطرفی جوان برای برطرف کردن نیاز جنسی خود میتواند به مراکز مربوط مراجعه کند و بنابراین کمتر نیاز به آوردن نیاز جنسیاش به کوچه و خیابان را احساس میکند، دوم اینکه قانون محترم شمرده میشود؛ یعنی حریم خصوصی افراد حفظ میشود. افراد در خیابان از امنیت برخوردارند. یکی از ایرانیان مقیم آمریکا تعریف میکرد که پلیسهای زن با لباس مبدل به شکل زنهای هرزه کنار خیابان میایستند تا ببینند چه کسانی برایشان مزاحمت ایجاد میکنند و آنها را شناسایی و دستگیر میکنند. سوم اینکه در جامعه لبنان آستانه تحریکپذیری بالا رفته و مردم با نگاه کردن به این زنان تحریک نمیشوند، که البته این سومی امر مطلوبی نیست.
اتفاقاً اگر در جامعه جوانان به جای اینکه با بدن عریان زن تحریک شوند، با مانتو او تحریک شوند، نشانگر آن است که آستانه رضایتمندی پایین مانده است. استاد مطهری در این خصوص میفرمایند: «ازدواج در جامعه اسلامی آزادی از محرومیت جنسی است، ولی در کشورهای غربی تن دادن به محرومیت جنسی است.» در اسلام زمانی که فرد بالغ میشود، ممنوعیتها و محدودیتهای مختلفی برای او قرار داده و ازطرفی او را به سمت ازدواج هدایت میکنند.
- یعنی در محیط باز این تنوعطلبی جنسی و این نگاه جنسی منفی تقویت شده و بنیان خانواده نیز سست میشود؛ در حالیکه درشرایط اسلامی خیر؟
بله، بگذارید مثالی بزنم؛ صد سال قبل فرد با خوردن یک دیزی ساده احساس رضایت مندی میکرد، ولی حالا شما انواع غذاها را هم میچشید ولی رضایت کمتری دارید. این خصلت نفس انسان است که یا با قناعت سیراب میشود یا با خاک گور(گفت چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور). اگر جوانی در مشاوره بپرسد مسئله جنسیام را چه کار کنم؟ من میگویم برای ازدواج اقدام کن و اگر نمیتوانی باید خودت را کنترل کرده و با نفس خود مبارزه کنی؛ چون اساساً دنیا محل مبارزه است، محل کنترل و خویشتنداری است، ولی این پاسخ را نمیتوان به حکومت داد؛ وظیفه حکومت این است فضا و محیط را آماده سازد تا مطالبات و تحریکات جنسی کاهش پیدا کرده و امر ازدواج تسهیل شود.
رهبر انقلاب جملهای دارند با این مضمون که گاهی یک شخص از دیدن یک زن تحریک جنسی میشود و به گناه میافتد و گاهی از دیدن یک زن عطش جنسیاش بیشتر میشود، نه اینکه تحریک جنسی بشود؛ که صورت دوم امر مطلوبیست و باعث میشود فرد به سمت ازدواج رفته و بنیان خانواده استحکام پیدا کند.
- ممنونم از فرصتی که در اختیار مهرخانه قرار دادید.
مطالب مشابه