کد خبر: 2711

1391/06/03 20:47

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 979

خاطرات یک بی عرضه!

چکیده: این کتاب یک شاهکار داستانی و طنز از جف کینی است که در سال ۲۰۱۰ منتشر و پر فروش ترین کتاب ایالات متحده امریکا شده و جزو ده کتاب برتر دنیا در سال ۲۰۱۰ قرار گرفته است. مجموعه کتاب پنج جلدی […]

چکیده:

این کتاب یک شاهکار داستانی و طنز از جف کینی است که در سال ۲۰۱۰ منتشر و پر فروش ترین کتاب ایالات متحده امریکا شده و جزو ده کتاب برتر دنیا در سال ۲۰۱۰ قرار گرفته است.

مجموعه کتاب پنج جلدی «خاطرات یک بی عرضه» نوشته جف کینی، با ترجمه ندا شاد نظر توسط نشر قطره منتشر شده که با زبانی طنز، زندگی پسری به اسم «گرگ هفلی» را بیان می کند که واقعا بی عرضه است. او گاهی دلش می خواهد خودی نشان بدهد و برخی مشکلات را حل کند، اما همیشه کارها را بدتر می کند. از ویژگی های شاخص این کتاب می توان به قلم روان، لطیف و ملموس نویسنده و نیز تصاویر درون متنی که بار عمده ای از مفاهیم و فضای فانتزی این اثر را به دوش می کشد، اشاره کرد.

در جلد اول این کتاب که دفترچه قرمز نام دارد و با عنوان فرعی «احمق ترین نابغه» معرفی شده می خوانیم:

اول از همه، بگذار یه چیز را روراست بگویم، این دفترچه یادداشت های روزانه است، نه دفترچه خاطرات. می دانم که روی جلدش نوشته دفترچه خاطرات. اما وقتی مامان می خواست آن را برام بخرد، عمدا به او گفتم که دفترچه ای بخرد که نشود به آن گفت دفترچه خاطرات.
عالی شد. فقط کافی است چند احمق دورو برم پیدا کنم که وقتی این دفترچه را دستم می بینند، اشتباهی فکر کنند که دفترچه خاطرات است.
چیز دیگری را هم باید همین الان توضیح بدهم.: خریدن این دفترچه نظر مامان بود نه من.
پیشنهاد مامان را فقط به این خاطر قبول کردم چون مطمئنم بعدا که پولدار و مشهور شوم، کارهایی مهم تر از جواب دادن به سوالات احمقانه ی مردم دارم، پس این کتاب باید همیشه دم دستم باشد.
همانطور که گفتم، روزی مشهور می شوم، اما فعلا در مدرسه با یک مشت بچه خنگ و احمق می پلکم...
چهار شنبه:
برایم خیلی سخت بود این واقعیت را بپذیرم که تابستان تمام شده و باید هر روز، صبح زود بیدار شوم و بروم مدرسه.
به لطف برادر بزرگم، رودریک، تعطیلات تابستان، پایان خوشی نداشت.
چند روز از تعطیلات مانده بود که رودریک نصف شب بیدارم کرد و گفت تمام تابستان تا لنگ ظهر خوابیده ام، اما شانس آوردم که اولین روز مدرسه، سر وقت بیدار شدم.
شاید فکر کنی آنقدر احمق بودم که برای رفتن به مدرسه روز شماری می کردم، اما به هر حال حرفش را باور کردم، چون لباس های مدرسه اش را پوشیده و ساعت را هم جلو کشیده بود تا فکر کنم که صبح شده. تازه پرده های اتاقم را هم کشیده بود تا متوجه نشوم که هوا هنوز تاریک است.
بعد از آنکه رودریک بیدارم کرد، لباس پوشیدم و رفتم طبقه پایین تا برای خودم صبحانه درست کنم؛ همان کاری که روزهای مدرسه انجام می دادم. اما حتما خیلی سرو صدا راه انداخته بودم که بابا آمد پایین و سرم داد زد که چرا ساعت 3 صبح صبحانه می خورم.
یک دقیقه طول کشید تا بفهمم که چه اتفاقی افتاده. بعد به بابا گفتم که رودریک گولم زده و باید سر او داد بزند.
بابا رفت زیر زمین تا رودریک را تنبیه کند. من هم دنبالش رفتم. نمی توانستم صبر کنم تا ببینم بابا چه بلایی می خواهد سرش بیاورد. اما رودریک ردّ نقشه زیرکانه اش را خوب از بین برده بود. مطمئنم که بابا فکر می کند من آن روز می خواستم او را بپیچانم و تقصیر راگردن رودریک بیندازم...

این کتا ب به تازگی در کشورمان، در میان اقشار مختلف جامعه، به خصوص هنر مندان علاقمندان بسیاری پیدا کرده، بطوری که هومن سیدی بازیگر جوان عرصه سینما، تئاتر و تلویزون، درباره این کتاب می گوید: «داستانی فوق العاده است که در یک فضای بسیار فانتزی از زبان کودکی نقل می شود که کودکی اش را بسیار هیجان انگیز تعریف می کند. کتابی بسیار نوستالژ‍یک که همه ما با شخصیت اصلی کتاب و کودکانه گی اش همذات پنداری می کنیم.»

بنابراین گزارش، در جلد دوم که دفترچه آبی نام دارد، از گرگ هفلی هر سؤالی خواستی بپرس، اما نپرس تعطیلات تابستانش را چطور گذرانده است. امسال که گرگ وارد مدرسه‌ جدید شده است، دوست دارد سه ماه تعطیلات تابستان و اتفاق شرم‌آوری را که در آن رخ داده، فراموش کند... درباره جلد سوم با عنوان دفترچه سبز نیز این شرح داده شده: «این یکی را گوش کن: بی عرضگی های گرگ هفلی هنوز ادامه دارد و او هرگز تغییر نخواهد کرد. کسی باید این واقعیت را برای پدر توضیح بدهد. می‌دانی، فرانک هفلی فکر می‌کند می‌تواند از پسرش مرد بسازد، برای همین او را در کلاس های ورزشی و گروه پیش آهنگی ثبت نام می کند. البته گرگ به آسانی از نقشه هایی که پدرش برای تغییر دادن او کشیده است، می گریزد. اما وقتی پدر گرگ تهدیدش می کند که او را به مدرسه افسری می فرستد، گرگ می فهمد که باید تکانی به خود بدهد... وگرنه باید سوار کشتی شود و به مدرسه افسری برود...

در شرح جلد چهارم که دفترچه زرد نام دارد، می خوانیم: «تعطیلات تابستان است. هوا عالی است و همه بچه ها، بیرون از خانه مشغول بازی و تفریح هستند. پس گرگ هفلی کجاست؟ او در خانه، پرده ها را کشیده و با بازی های ویدیویی اش سر گرم است. گرگ اعتراف می کند که اگر در خانه بماند، تابستانی بسیار رویایی را پشت سر خواهد گذاشت؛ چون نه از تکالیف مدرسه خبری است و نه قوانین سفت و سخت. اما نظر مادر گرگ در مورد تابستانی ایده آل، کاملاً متفاوت است... او دایم بند و بساط سفر را می بندد و می خواهد «تمام اعضای خانواده با هم باشند». حالا نظر کدام یک بر دیگری می‌چربد؟ آیا دیدگاه جدیدی وارد خانواده هفلی می شود و همه چیز را دگر گون میکند؟...

دفترچه بنفش نیز عنوان جلد پنجم است که ناشر درباره آن می نویسد: «گرگ هفلی همیشه عجله دارد که زودتر بزرگ شود. اما بزرگ شدن هم دردسرهای مخصوص به خودش را دارد. او ناگهان با فشارهای زیادی روبه ‌رو و درگیر اتفاق‌های عجیبی می‌شود؛ مثل میهمانی‌‌های شبانه، افزایش مسئولیت‌هایش و حتی تغییرات ناشی از سن بلوغ. بعد از دعوا و قهر با دوست صمیمی‌اش، رالی، آیا گرگ می ‌تواند به تنهایی از پس این مسئولیت‌ها بر بیاید و با حقایق زشت زندگی مواجه شود؟ این کتاب بی‌نهایت خنده ‌دار است...»

جلد اول این کتاب با قیمت 5 هزار تومان وارد بازار کتاب شد.

 

منبع:+ 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود