تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- راه تسلط بر نفس در دستور العمل علامه طباطبایی
- انتشار نسخه الکترونیک مجموعه 14 جلدی پیشوایان هدایت + فایل 14جلدی
- سروش محلاتی: اصلاح دنیا برایمان اصل شده ولی از فقر، فساد و انحرافات اعتقادی داخل غافلیم
- آیت الله جوادی آملی:کسی که دائم به یاد خانه آخرت است گناه نمیکند
- دور انداختن 150 تن گندم در سیزده بدر
- صله رحم،عوامل کاهش آن
- مجلس تصویب کرد؛ مهریه فقط تا ۱۱۰ سکه زندان دارد، نه بیشتر
- جایگاه علم اصول در تولید علوم انسانی اسلامی/ امیر رضازاده
- فراخوان بیست و ششمین همایش کتاب سال حوزه
- انتشار زنان در فرهنگ اسلامی از منظر خانواده، سیاست و حقوق
- عصر غیبت؛ عصر قیام یا سکوت؟
- آغاز ثبتنام ناشران داخلی برای حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
- مصوبات جلسه 659 هیات انتخاب و خرید کتاب
- حضور جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه بینالمللی کتاب مسقط
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- نامهٔ علی مطهری به دو عضو شورای نگهبان در باره عضو زرتشتی شورای شهر یزد
- نشست «خشونت و تکفیر دینی با نظر به اندیشههای سید قطب» برگزار شد شریعتی: کتاب «نشانههای راه» مانیفست جریانهای بنیادگرایی است/ ساییده شدن مفاهیم اصلی سید قطب در کتابش
- چگونگی علم امامان معصوم علیهم السلام / آیا سیدالشهدا(ع) و سایر ائمه (ع) از زمان دقیق شهادت خود اطلاع داشتند؟بخش اول: بیان دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی
- رجانیوز: واکنش آیتالله سیستانی به انتساب عرفان صاحب فصوصی به وی+ ملاحظه در این زمینه
- انتشار ۱۲۰ نشریه علمی، پژوهشی و ترویجی در حوزههای علمیه کشور
- اصلاحات یک ضرورت غیر قابل اجتناب است
- ضرورت صیانت از مرجعیت
- بیانات جنابعالی قانع کننده نبود
- لایحه CFT درمجلس تصویب شد نامه رهبری انقلاب به مجلس متن لایحه
- سیدحمید زیارتی در حمایت از شعار فیضیه
- آیتالله مصباح یزدی: خدایا غلط کردیم که به برجام دل خوش کرده بودیم
- انتصاب روسای جدید دانشکده های علوم قرآن قم و آمل
- تغییر معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
- نشست رؤسای دانشکده های علوم قرآنی سراسر کشور با رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه
- فرهاد دانشجو آيا مي تواند رئیس جدید دانشگاه آزاد شود؟دانشجو با کسب 5 رای اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد از بین 10 رای، برای ریاست این دانشگاه انتخاب شد./جاسبی: پایان جلسه بدون مصوبه قانونی بود / محمدیان: رأی دانشجو قطعی است+گزارش فارس
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- تحریفی غیراخلاقی درمصاحبه مدیرکل توسعه کتاب و کتابخوانی
- تجلیل مجمع ناشران انقلاب اسلامی از استاد محمود حکیمی
- محمد علی فقیه،مدیرعامل انتشارات نشر شاهد و عضو هیأت مدیره مجمع ناشران انقلاب اسلامی: اگر ما کتابهای خوب را جلوی چشم مصرف کنندگان یعنی آحاد جامعه بیاوریم، قاعدتاً به کتاب خواندن گرایش پیدا میکنند
- تحقق منویات رهبری و سخن اهل قلم حسن ذوالفقاری: شبکه کتاب در رسانه ملی راهاندازی شود
- تحقق منویات رهبر و سخنان اهل قلم فریدونی: برای نهادینه کردن کتابخوانی از کودکان شروع کنیم
- در آستانه ماه مبارک رمضان منتشر شد دعا از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدّظلّه) رهبر معظّم انقلاب اسلامی
- پیشنهاد مجمع ناشران انقلاب اسلامی به صداوسیما راهاندازی «رادیو کتاب»
- گفتوگو با موسی فقیه حقانی درباره کتاب «آخرین شاه، آخرین دربار»
- انتشار ترجمه صحیح بخاری و صحیح مسلم
- نگاهي گذارا به «فروغ ابديت: تجزيه و تحليل كاملي از زندگي پيامبر (ص)»
- جدایی نادر از سیمین از نگاه پرویز امینی
- «منهجالفاضلين في معرفةالائمةالكاملين» نوشته محمدبن اسحاق حموي (فاضلالدين ابهري)، تحقيق و تصحيح شده توسط سعيد نظري توكلي(پس از منع یک ساله....) منتشر شد
- گزارشی از دو کتاب «محدث ربانی»شامل 42 مقاله و «شناختنامه محدث قمی»شامل بیست مقاله برگزیده/عبد الحسین طالعی
اقتصاد
اجتماعی
- متن کامل قانون بودجه 95
- دکتر روحانی رییس جمهور:با دعوا، اختلاف و افراطی گری به هیچ جا نمی رسیم
- جزییات اولین تورم تک رقمی در دولت روحانی/کدام بخشها هنوز تورم دو رقمی دارند؟
- کتاب «بررسی فقهی وقف پول» منتشر شد
- سخنگوی دولت: خدمت به مردم با داشتن پول و امکانات، هنر نیست
- آیت الله هاشمی: علی لاریجانی داشت در مذاکرات نتیجه میگرفت که عوض شد / لاریجانی به روحانی گفته بود که توافق در مجلس رد نمیشود / صداوسیما به دلواپسان میدان می داد که تحلیل های سطحی کنند / واقعاً از بد اخلاقیهایی که میشود، بدم میآید
- پاسخ رییس جمهور به نامه ی رهبرمعظم انقلاب در مورد اجرای توافق هسته ای
- اجبار بر حجاب ، اقتدار حکومت را زیر سؤال میبرد/سیدمحمدعلی ایازی
- روحانی در مراسم 16اذر دانشگاه شریف: هیچکس نباید خود را مستثنی از سوال ملت بداند/ ما فضای امن می خواهیم نه فضای امنیتی
- چه طور میخواهند لشگر 23 میلیون نفری کاربران ایرانی در تلگرام را فیلتر کنند؟
- دکترصادق آیینه وند: امام حسین(ع) معیار و شاخصه ای برای سنجیدن هر حاکمیتی است که ادعای اسلامی بودن می کند/ تا به امروز نتوانستیم از امام حسین(ع) به عنوان الگو به درستی بهره برداری کنیم
- نویسنده کتاب فرهنگ خانواده:کتاب خوب، آمار طلاق را کاهش می دهد
- بررسی چالش های نشر و محتوای كتاب ها؛ ايجاد ويترين دائمی كتاب با چندين هزار عنوان
- شما قضاوت کنید / اشعری، علیاکبر
تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30
داستان زندگی و طلبهگی آیتالله مجتهدی تهرانی؛ نمازی خواندم که هیچ جنی نخوانده بود!
چکیده: امام جماعت دانشآموزان مدرسه بودم. کسانیکه به من اقتدا میکردند، بین کلاسهای اول تا پنجم بودند. یادم میآید روزی دیر به نماز رسیدم، برای همین یکی دیگر از دانشآموزان امام جماعت شده بود. […]
چکیده:
امام جماعت دانشآموزان مدرسه بودم. کسانیکه به من اقتدا میکردند، بین کلاسهای اول تا پنجم بودند. یادم میآید روزی دیر به نماز رسیدم، برای همین یکی دیگر از دانشآموزان امام جماعت شده بود. وقتی وارد شدم، او در حال خواندن آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین بود، بلافاصله جلو رفتم و ادامه نماز را از اهدناالصراطالمستقیم خواندم. جالب اینجا بود که بدون تکبیرهالاحرام شروع کردم و هیچکس به من معترض نشد؛ نمازی خواندم که هیچ جنی نخوانده بود!
روزی که شیخ احمد مجتهدی به دعوت اهالی محل به مسجد ملامحمد جعفر آمد و مشغول تربیت طلبهها در این مسجد شد، کمتر کسی فکر میکرد این مسجد تبدیل به یکی از مشهورترین مراکز دینی کشور شده و طلبههایی در این مدرسه تربیت شوند که هرکدام توانایی تربیت شاگردان بسیاری را داشته باشند. ایشان بیش از هزار طلبه بهصورت رسمی و آزاد، مستقیم و غیر مستقیم تربیت کرد و از ۱۶ مرجع از جمله امام خمینی (رحمتاللهعلیه) و مقام معظم رهبری، اجازهنامه تصدیگری امور شرعی داشت. مرحوم مجتهدی در سالهای پایانی عمرشان، در گفتوگویی مفصل داستان زندگی طلبه شدنشان را شرح دادند که بسیار خواندنی و جذاب است.
حاجآقا! آقا اجازه دهید گفتوگو را از ماجرای ورود به حوزه و طلبهشدن شما آغاز کنیم.
تقدیر الهی این بود که من بهسمت حوزه و طلبگی بیایم. ۹ سالم بود که به تشخیص ناظم مدرسهمان پیشنماز شدم. فکر میکنم کلاس دوم یا سوم بودم. بعد از مدتی با جوانی رفیق شدم که با راهنمایی او در کلاسهای قرآن چهارراه مولوی و دروس حوزوی ثبتنام کردم.
در سن ۹ سالگی امام جماعت شدید؟ مگر میشود؟!
امام جماعت دانشآموزان مدرسه بودم. کسانیکه به من اقتدا میکردند، بین کلاسهای اول تا پنجم بودند. یادم میآید روزی دیر به نماز رسیدم، برای همین یکی دیگر از دانشآموزان امام جماعت شده بود. وقتی وارد شدم، او در حال خواندن آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین بود، بلافاصله جلو رفتم و ادامه نماز را از اهدناالصراطالمستقیم خواندم. جالب اینجا بود که بدون تکبیرهالاحرام شروع کردم و هیچکس به من معترض نشد؛ نمازی خواندم که هیچ جنی نخوانده بود!
نخستین حوزهای که در آن درس خواندید، کدام بود؟
ابتدا در محضر سیدی که جامعالمقدمات میگفت، درس خواندم، اما بعد از مدتی همه محصلان بههمراه استاد تصمیم گرفتیم دنبال استاد بهتری برویم تا آنکه مسجد لرزاده را به ما معرفی کردند و رفتیم آنجا.
آن روزها کار هم میکردید؟
بله همزمان با خواندن درس طلبگی در بازار تهران با ماشین تحریر کار میکردم. در اصل میرزا بنویس بودم و کاملا به کارم تسلط داشتم. با آنکه نوجوان بودم، پالتوی بلندی میپوشیدم و عرقچین بر سر میگذاشتم، مثل مردهای ۵۰ یا ۶۰ ساله، برای همین همه به من آقا میرزا میگفتند.
بعد از آنکه به مسجد لرزاده رفتید، چه شد؟
آن روزها مرحوم شیخ علیاکبر برهان در مسجد لرزاده تدریس میکردند. هر روز صبح، قبل از اینکه سر کار بروم، نزد ایشان رفته و درس میخواندم تا آنکه اواخر کتاب «سیوطی»، عشق طلبگی عجیب به سرم زد و تصمیم گرفتم بازار را رها کنم و تمام وقت در حوزه بمانم.
خانوادهتان از طلبهشدنتان راضی بودند؟
پدرم اصلا موافق نبود. بستگان هم دائم نصیحت میکردند که تو باید کار کنی و خرج پدرت را بدهی، اما من عاشق بودم و انگار گمشدهای داشتم. عشق عجیبی بود. وقتی طلبهها را میدیدم، با خودم میگفتم: خدایا! میشود من هم طلبه شوم؟
پدرتان چطور راضی شد؟
راضی نشد. برای آنکه با خیال راحت وارد طلبگی شوم، رفتم نزد مرحوم آیتالله شاهآبادی که استاد امام خمینی (رحمتاللهعلیه) بودند. از ایشان خواستم استخاره کند. آقا قرآن را باز کرد و با تبسم به من گفتند: خوب است. خجالت کشیدم كه آیه استخاره را از ایشان سؤال کنم. همان روزها در عید ۱۷ ربیعالاول عمامه گذاشتم. این موضوع بلافاصله در بین فامیل پیچید.
شب که به خانه رفتم، برای آنکه پدرم عمامه را نبیند، زیر عبا پنهانش کردم. اما از قضا فهمید و داد و بیداد در خانه به راه انداخت. داخل اتاق نشسته بودم و گریه میکردم، شیرینترین گریههای عمرم بود. بهترین شبهای زندگی من همان شبها بود که تازه معمم شده بودم.
در نهایت پدرتان راضی شدند؟
همان شب از ترس آنکه پدرم نگذارد صبح با عمامه از خانه بیرون بروم، فرار کردم! رفتم مسجد لرزاده و از آیتالله برهان خواستم به من حجره بدهند. نخستین حجره مسجد لرزاده را که تازه ساخته بود، به من دادند. سال ۶۳ قمری، یعنی ۱۳۲۱ شمسی بود که استاد ما مریض شد و پزشکها به او گفتند چند ماهی به مکانی در ۱۲ فرسخی تهران بروند. ما هم همراه ایشان به ییلاق رفتیم. در آن روستا شبها استاد چراغ فانوس را روشن میکرد و درس میداد. نماز شب طلبهها ترک نمیشد. از ۲۰ طلبهای که آن سال با هم بودیم، الان بیشترشان فوت کردند؛ خدا رحمتشان کند.
چه سالی از تهران به قم مشرف شدید؟
همان سال به قم رفتم، مدرسه فیضیه را بلد نبودم. از چندین نفر سؤال کردم. حال و هوای آن روزهای قم بسیار عجیب بود. صبحها طلبهها عمامه به سر دستهدسته در حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) با هم مباحثه میکردند. آنقدر عاشق درس و بحث بودم که شب عید برخلاف همه طلبهها در قم ماندم و به تهران نرفتم. عید داخل حجره تنها نشسته بودم و درس میخواندم. موقع شام چند تخممرغ نیمرو کردم و یادم افتاد الان طلبههای دیگر با خانواده نشستهاند و پلوی شب عید میخورند، اما با خودم حرف میزدم و دائم میگفتم نیمروی قم بهتر از پلوی تهران است. واقعا عاشق درس بودم.
و چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۷ قمری (۱۳۲۵ شمسی) ازدواج کردم و دو سال بعدش درس خارج را خواندم. آن روزها نزد آقا سیدمحمدتقی خوانساری (رحمتاللهعلیه) میرفتیم و نماز را پشت ایشان میخواندیم. من در طول عمرم، از نظر کیفیت، نماز جماعتی بهتر از نماز آقا سیدمحمدتقی خوانساری ندیدم.
خاطرهای هم از ایشان دارید؟
نماز بارانی که ایشان خواند، بسیار معروف است. زمان حمله متفقین بود که بسیاری از علما خواستند ایشان برای از بین رفتن خشکسالی نماز باران بخواند. وقتی ایشان نماز خواندند، باران گرفت و رودخانههای خشک لبریز آب شد. مردم، قم را چراغانی کردند. عدهای از متفقین وقتی فهمیدند دعای یک عالم شیعه مستجاب شده و باران گرفته، نزد ایشان آمدند و از آیتالله خوانساری خواستند دعا کنند تا جنگ تمام شود و آنها بتوانند به کشورشان بازگردند.
آن روزها خرج زندگی را چطور تأمین میکردید؟
مشکلات بسیاری داشتم. کتاب میفروختم و حتی پول قرض میکردم. یادم است گاهی حتی دو زار پول نداشتم به حمام بروم، به همینخاطر اول از حمامی اجازه میگرفتم و اگر قبول میکرد، نسیه دوش میگرفتم.
چطور شد که از قم به تهران برگشتید؟
بعد از فوت آیتالله خوانساری، عذری پیدا کردم و مجبور شدم به تهران برگردم.
چه شد که به حوزه علمیه فعلی آمدید؟
وقتی از قم بازگشتم، ابتدا قصدم آن بود که به بازار بروم و بازهم میرزا بنویس شوم. البته همراه با کار بهطور افتخاری و رایگان منبر بروم و کارهای تبلیغی کنم. عدهای از دوستان گفته بودند شیخ محمدحسین زاهد (رحمتاللهعلیه) در مسجد امینالدوله تهران دست تنها است و نیاز به کمک دارد. به پیشنهاد آقای حقشناس، از علمای بزرگ تهران، به مسجد امینالدوله رفتیم و درست پشت سر ایشان ایستادم و نماز را خواندم. بعد از نماز از آقای حقشناس خواستند منبر بروند، اما ایشان مرا نشان دادند و گفتند: امشب ایشان منبر میروند. حالا من برای نخستینبار بود که به این مسجد آمده بودم. بالای منبر رفتم چند مسأله گفتم و تعدادی از صفات مؤمنان را بیان کردم، شیخ هم داخل محراب نشسته بود و زیر لب طیبالله میگفت.
همین ماجرا بود که مقدمه حضور شما در مدرسه فعلی شد؟
فردای آن شب، آقای حقشناس مرا دید و گفت، شیخ محمدحسین زاهد بسیار منبر شما را پسندیده و درخواست کرده در اداره حوزه و مسجد کمکش کنید. آقای حقشناس آن روز به من گفت شیخ تا حالا به هیچکس غیر از شما طیبالله نگفته است؛ به هر حال کار خدا بود. از آن به بعد شبها به مسجد میرفتم و حدیث و مسأله میگفتم. بعد از چند وقت شیخ از من خواستند تفسیر قرآن بگویم و من کلاسهای تفسیر را شروع کردم.
بازاریها و همسایهها هم پای منبر شما مینشستند؟
کیفیت افرادی که آن روزها در مجلس شرکت میکردند، بسیار بالاتر از امروز بود، بیشتر بازاریها و پیرمردهای موجه و معتمد محل میآمدند، اما در بین جمعیت ۲۰ ـ ۳۰ طلبه جوان هم بودند.
بنابراین پس از فوت مرحوم زاهد مدرسه به همت شما اداره شد؟
از سال ۷۵ قمری یعنی سال ۱۳۳۳ شمسی به مدت سه سال فقط کلاسهای شبانه داشتیم. بعد از چندوقت با مشورت تعدادی از علما و به دعوت اهالی محل به مسجد ملامحمد جعفر (حوزه علمیه کنونی) آمدم. ۵۲ سال پیش که به این مدرسه آمدم، اینجا یک بنای مخروبه و محل نگهداری خاک زغال و خمره ترشی بود، اما با کمک مردم و اهالی محل و تعدادی از تجار، سر و سامانی به این مسجد دادیم و با تعداد کمی طلبه کار را شروع کردیم.
در این ۵۲ سال چه اشخاص شاخصی در این مدرسه درس خواندهاند؟
افراد بسیاری بودند، اما از شهدای معروف، شهید چمران، فیاضبخش و تندگویان و شهید بروجردی شاگرد ما بودند. مدرسه ما شهیدان بسیاری به اسلام تقدیم کرده است که عکسشان در حیاط مدرسه نصب است.
مساحت مدرسه از ابتدا به همین وسعت بود؟
به خواست خدا مدرسه را گسترش دادیم. اول قصد داشتیم خانهای که پشت مسجد قرار دارد، بخریم و به قسمت زنانه اضافه کنیم، اما در حین کار فهمیدیم خانه دیگری هم در این میان وجود دارد که باید بخریم و به همین شکل مجبور شدیم شش خانه را بخریم و به مدرسه و مسجد اضافه کنیم، اراده الهی بود: من اگر خارم، اگر گل، چمنآرایی هست.
*هفته نامه پنجره
منبع:مشرق
مطالب مشابه
- فاطمی نیا درمراسم بزرگداشت آیت الله مرعشی نجفی : آیت الله مرعشی فقیه و مجتهدی جامع بود
- آیت الله مقتدایی:برای هر 500 نفر یک روحانی لازم است/حدود هزار مسجد تنها در استان البرز داریم که 600 مسجد بدون امام جماعت است
- ارسال 300 مقاله به همایش "امام خمینی(ره) و تعلیم و تربیت اسلامی"
- قرائتی: کارخانه پنیر افتتاح شد مصلای تهران نه!
- ناطق نوری: سطح حوزه و معلومات طلبهها بسیار پایین آمده / الان مثل مدیران پروازی، طلبه پروازی داریم، این که درس خواندن نیست