کد خبر: 4328

1390/11/08 20:11

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- دیدگاه های نظری / بایسته های فرهنگ / مسائل نظری
0
بازدیدها: 1 352

گرایش مردم به دین تابع پاسخ دین به نیازهاست/گفتگو با دکتر مهاجری

چکیده: دکتر اصغر مهاجری می گوید: تردیدی نیست در جامعه کنونی ما که تغییر در نوع تفکرات ایدئولوژیکی افراد، باعث تغییر در روش زندگی آنان شده است، دین همچنان خواهد توانست در همه شؤون زندگی افراد نقش […]

چکیده:

دکتر اصغر مهاجری می گوید: تردیدی نیست در جامعه کنونی ما که تغییر در نوع تفکرات ایدئولوژیکی افراد، باعث تغییر در روش زندگی آنان شده است، دین همچنان خواهد توانست در همه شؤون زندگی افراد نقش داشته باشد. قبل از آن، باید روشن ساخت که معیار اصلی وجود گرایشهای دینی در هر جامعه ای چیست؟

دکتر اصغر مهاجری، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران، در گفتگو با بازتاب امروز به بررسی چگونگی کاربردی نمودن دین در زندگی پرداخته است که تقدیم می گردد.

کتاب ناب:آنچه که حضرت امام خمینی در سال پایانی عمر پر برکت خود به تاثیر عنصر زمان ومکان در اجتهاد تاکید داشتند با این نوشتار  قابل جمع است.طبیعی است با رعایت این عنصر ضمن رعایت و پایبندی به اصول وضوابط دینی ضامن حرکت صحیح جامعه براساس اجتهاد پویا خواهد بود.

 

*اگر مایلید، بحث را با معیارها شروع کنیم. به نظر شما، معیار اصلی وجود یا نبود گرایش دینی در جامعه چیست؟ آیا باورهای دینی در این سنجش ملاک است یا عمل دینی و به عبارت دیگر، دینداری مناسکی؟


**من معتقدم گرایش به دین، در راستای پاسخهایی است که این دین به نیازهای بشر می دهد. به عبارت روشن تر، دین پاسخ به نیازهای بشری است و گرایشهای دینی در این پاسخ نهفته است.
اگر یک دین بتواند با به هنگام کردن و به روز نمودن خودش، در راه رفع نیازهای افراد گام بردارد، می تواند تأثیر بسیاری در افزایش گرایشهای دینی مردم داشته باشد. البته، باید به این نکته توجه شود که هر چند اهتمام به نیازهای اجتماعی افراد، از درجه اهمیت بالایی برخوردار است؛ اما در عین حال، هیچ جامعه ای را نمی یابیم که گرایش به دین در آن به عدد صفر برسد. گرایش دینی همواره در جوامع وجود داشته است، اما افزایش یا کاهش این گرایشها، تابع زنده بودن و به هنگام بودن دین در پاسخ به نیازهاست. در برخی از جوامع، سکانداران دین با ایجاد یک سیستم خبره و آگاه ساز، برآیندی از نیازهای بشری و تعامل پویای دین و زندگی اجتماعی به دست آورده و تلاش می کنند دین را معبری برای پاسخ گویی به نیازهای مردم معرفی کنند. در چنین جوامعی، گرایش مردم به دین افزایش می یابد.








سکانداران دین، باید چه در بعد جامعه شناختی و چه روان شناختی، به اعمال و رفتارهای دینی و همچنین به انگیزه ها و مسایل روانی دینداری، توجه کنند. دین خیلی جامع است و از آنجا که ابعاد مختلفی دارد، دارای حرکت و جنبش اجتماعی است. این جنبش سه بعد دارد؛ بعدشناختی، روان شناختی و اجتماعی. اگر کسی می خواهد میزان گرایش مردم یک جامعه نسبت به دین را اندازه گیری کند، باید به هر سه بعد با یک نگرش سیستمی توجه نماید. یعنی می توان با ترکیب شاخصهای عاطفی و روان شناختی، حوزه های معرفتی و اجتماعی دین را که در اعمال و مناسک دینی تجلی پیدا می کند، سنجید. البته، اگر در برخی موارد بعضی از شاخصهای مناسکی دین در بعد اجتماعی کمرنگ شود، نمی تواند دلیل بر کاهش گرایشهای دینی مردم باشد، چون ابعاد روانی و عاطفی و معرفتی آن خیلی مهم هستند.


سنجش میزان گرایشهای دینی مردم با توجه به اعمال مناسکی سنجش کاملی نیست، بخصوص زمانی که افراد یک جامعه از پیچیدگی های خاصی برخوردار باشند. به عنوان مثال، مردم ایران از تنوع و پیچیدگی شخصیتی خاصی برخوردارند. در بعضی موارد، این ویژگی شخصیتی باعث می شود افراد یک جامعه بخشی از دین را در مناسک و زندگی شان پیاده نکنند.


بنابراین، بهترین راه برای اندازه گیری تمایل یک جامعه به دین، استفاده از سه بعد معرفتی، عاطفی و اجتماعی دین برای پاسخ گویی به نیازهای آنان است. ممکن است فردی دیندار باشد و بسیاری از نیازهای روانی خود را در خلوت خود و خدایش پاسخ بگیرد، اما گرایشهای او هیچ گاه در رفتار اجتماعی و مناسک عمومی تجلی پیدا نکند، این نکته در مناسک که جنبه اجتماعی قوی تری دارد، جلوه بیشتری می یابد. نمونه بارز و تاریخی این مسأله، همان داستان معروفی است که مولانا روایت می کند و تذکری که به حضرت موسی(ع) داده می شود تا به نحوه ارتباط چوپان با خداوند نگاه مثبتی داشته باشد. این دسته از افراد، از آنجا که از طریق حالتهای خاص و فردی با خدای خود ارتباط دارند، دارای رفتارهایی پیچیده اند. در این صورت است که سنجش گرایشهای دینی این گونه جوامع، بسیار سخت و گهگاه غیر ممکن است.


*آیا افول برخی از مناسک جمعی می تواند نشان از کاهش گرایش به دین در جامعه باشد؟


**متولیان امور مذهبی و دینی مردم باید به این نکته توجه کنند در مکانی که محل برگزاری مناسک دینی جمعی افراد است، باید به نیازهای جدید دینداران هم پاسخ داده شود. من اعتقادم بر این است که کاهش حضور مردم در انجام مناسک جمعی دلیل بر بی دینی افراد نیست؛ بلکه این یک هشدار است که باید مناسب با شرایط آن را تحلیل کرد.


*شما تأکید زیادی بر توجه به نیازهای روز جامعه داشتید. آیا جامعه امروز نیاز به اصلاح در سیر فهم دین و رفتار دینداران و به عبارت دیگر، احیای حقایق دین ندارد؟


** یقیناً این نیاز احساس می شود و لزوم انجام اصلاحات در این زمینه وجود دارد در فرایند جامعه پذیری دینی و فرهنگ پذیری دینی، به یک اصل باید توجه جدی شود و آن این که شیوه تقلید، یکی از شیوه های فرهنگ پذیری و جامعه پذیری دینی است. شیوه تلقین و تقلید در این فرایند بسیار کاربرد دارد و از طرف بزرگان هم انجام می شود. اگر این تجسمها که در افراد جاری می شود، به شکل صحیح صورت نپذیرد؛ در انتقال مفاهیم دینی و علاقه مندی به دین، تأثیر منفی خواهد داشت. من معتقدم یک الگوی خوب، در میزان جامعه پذیری دینی افراد تأثیر بسیار زیادی دارد. نوع نگاه دینداران و دیدگاه آنان در ارتباط با معرفی دین به جامعه و تقویت آن در جامعه، بسیار مؤثر است و با این مسأله ارتباط تنگاتنگ دارد.


*آیا می توان نبود اتحاد در ارایه یک شیوه تبلیغی یکسان به جامعه توسط نهادهای مرتبط با فرایند جامعه پذیری دینی را عاملی برای این اتفاق ناخوشایند دانست؟


** بله، اولین و مهمترین ایرادی که به همه رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری و همچنین عوامل اجتماعی کننده مثل مساجد و مدارس وارد است، این است که یک هماهنگی معین در انتقال مفاهیم دینی به جامعه وجود ندارد. تعارض ارایه الگوها و فرایند اجتماعی کردن دین در جامعه زیاد است و چون نسبت به اینکه ما به چه قسمتی از دین بیشتر نیاز داریم، نیازسنجی نمی شود، عرضه کنندگان کالاهای دینی، تولیداتشان متناسب با نیازهای دینی مردم نیست. یکی از مسایل مهمی که حتی گهگاه فراموش شده، بعد قوی و در عین حال مهم و حیاتی اجتماعی دین است. آن تصویری که از دین و تعریفی که از آن ارایه می شود، بیشتر آن بعد معرفت شناسی و مباحث فلسفی دین است. این مباحث شاید نیاز حوزه محدودی از جامعه باشد؛ اما باید به توده مردم و مخاطبان عامه دین هم توجه شود. ما نیازمند بررسی جامعه شناختی دینی هستیم. کسانی که در امور دین مسؤولیت دارند، باید پاسخگوی این نیازها باشند.


*جامعه امروزی، با تغییراتی مثل جهانی شدن و گسترش ارتباطات و دسترسی عموم مردم به رسانه های جمعی مواجه شده است. این پدیده لزوم بازنگری در شیوه انتقال مفاهیم دینی به مردم را نمی طلبد؟


**تغییر در روشهای آموزش دینی و انتخاب روشهای اثربخش تر، نیز از دیگر مسایلی است که باید به آن پرداخت. به نظر من، روشهای انتقال مفاهیم باید به صورت کارگاهی باشد.متولیان و مربیان مناسک و باورهای دینی باید شکل آموزش را بر اساس نیاز افراد تغییر دهند. علاوه بر این، حضور مخاطبان دین در این جلسات آموزشی ضروری است، زیرا وقتی فرد در ایجاد مفاهیم شرکت داشته باشد، یادگیری و باور آن مفاهیم برایش آسان تر خواهد بود. اما در روشهای متعلمی و یک سویه، چون شنونده و گوینده وجود دارد، روشها ناکارآمد و بی تأثیر است. از طرف دیگر، خانواده ها به عنوان اعضای فعال در فرایند انتقال مفاهیم مشارکت کمتری دارند و ارتباط آنها با یک نوجوان و پذیرنده مفاهیم دینی یک سویه است، در حالی که این ارتباط باید مشارکتی باشد. لذا می بینیم که عرصه های تبلیغی دین یا یک سویه است و یا توأم با تعارض. و عوامل تبلیغ کننده دین، چون هارمونی یک حرکت هماهنگ را ندارند، در انتقال مفاهیم، شیوه های متعارضی دارند، که یا با نیاز مخاطب و مصرف کننده مفاهیم و محصولات دینی هماهنگ نیست و یا کارآمدی لازم را ندارد.


*آسیبهایی که در این زمینه، جامعه را تهدید می کند، چیست؟


**مهمترین آسیبی که در ارایه نکردن تصویر شفاف از دین متوجه مردم می شود، نمایاندن چهره ای مبهم و مه آلود از دین است. در حالی که باید دین را به شکل شفاف به مردم نشان داد.
اگر دین را به عنوان مددکار اجتماعی معرفی کنیم، هم به دین جفا می شود و هم به افکار عمومی جامعه. لذا مهمترین آسیبی که در این زمینه به دین و مردم روا داشته می شود، مادی کردن دین و تبدیل آن به ابزاری برای پاسخ به نیازهای این جهانی انسانهاست. در حالی که ماهیت دین تعالی و تکامل بشری و توجه به نیازهای عالی اوست.
راهکارهای کاربردی نمودن دین در زندگی فردی و اجتماعی افراد چیست؟ من به عنوان یک جامعه شناس، اعتقادم بر این است که دین را می توان قدری ساده تر هم تعریف کرد. یعنی اگر بخواهیم دین را مجموعه ای از آیین نامه ها، دستورالعملها، مجموعه فرهنگ و ارزشها و هنجارهای خوب زیستن تلقی کنیم، آن زمان باید به ضرورت دین در زندگی اجتماعی توجه داشته باشیم. کارکردهای دین می تواند پنهان یا آشکار باشد. از نظر جامعه شناسی، کارکردهای پنهان دین، اثربخش تر از کارکردهای آشکار آن است.


اعتقاد من بر این است که دین کارکردهای بسیار زیادی دارد و با توجه به همین کارکردها، اگر آن را از زندگی اجتماعی افراد حذف کنیم، زندگی آن افراد دچار مشکل خواهد شد. به همین دلیل، شما جامعه ای را که در آن دین وجود نداشته باشد، نمی یابید.
حتی کشورهایی که سیاست زده اند، با اینکه برای پیشبرد اهدافشان سیاستهای خلاف دین را مطرح می کنند، اما باز هم شاهد اعتقادات دینی مردم آنها هستیم.
به عبارت دیگر، بر اساس یافته های پژوهشهای اجتماعی، حذف دین از زندگی اجتماعی امری غیر ممکن است. عرصه ها و کارکردهای دین بسیار گسترده است که مهمترین بخش آن، گستره اجتماعی آن است.
من معتقدم اگر دین بخواهد کارکرد داشته باشد، باید از آسمان به زمین بیاید. هر چه دین دست نیافتنی تر و از زندگی مردم دورتر باشد و مردم را در لحظه لحظه زندگی همراهی نکند، فاصله اش از مردم بیشتر می شود.
برای اینکه این اتفاق نیفتد، باید دین را زمینی کرد تا کارکردهای مد نظر خالق آن برای بهتر زندگی کردن بشر تأمین شود. این اولین کاری است که باید صورت بگیرد.


بسیاری از هنجارهای اجتماعی،فرهنگی یک قوم، برای اینکه پویا و قابل مصرف باشند و مورد تعرض واقع نشوند، یک لایه از دین را به خود می گیرند. به همین دلیل، دین مدام نیاز به پالایش دارد و اگر این پالایش توسط خبره ها انجام نشود؛ یک دین ناب در اختیار مردم قرار نمی گیرد. اگر چنین نباشد، دین مسموم کننده است و نقشهای مثبت خود را در زندگی مردم ایفا نمی کند.
مسأله دیگری که طرح آن ضروری است، وجود یک سیستم خبره و آگاه ساز در امور دین است تا با رصد کردن نیازمندیهای اجتماعی افراد، مردم را در مسیر بهره مندی از دین یاری کنند. گسترش پژوهشهای اجتماعی با محتوای دینی در این زمینه، کمک بزرگی به متولیان امور دینی جامعه خواهد کرد.
نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که دین باید با تغییرات اجتماعی هماهنگ شود و پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. جلو افتادن یا عقب ماندن از این تغییرات، خسارتهایی را بر بشریت وارد خواهد ساخت. من معتقدم بین دین و زندگی اجتماعی افراد تعامل وجود دارد. منتها این رابطه با یک سنجش قابل اجراست و سنجش این تعامل باید مستمر باشد.


اگر همه این عواملی که ذکر شد در راستای ضروری کردن دین در زندگی اجتماعی افراد ،که از آن اجتنابی نیست،به کار گرفته شود، فرایند جامعه پذیری دینی در جامعه نهادینه می شود و افراد را به یک دین پویا و سازنده باورمند می سازد. اگر این اتفاق بیفتد، ضرورت اجتناب ناپذیری دین در جامعه و استفاده آن برای بهینه سازی زندگی مردم، بر همگان روشن خواهد شد. و این همان تعامل پویای دین و زندگی افراد است.
برای ایجاد این تعامل که لازمه یک زندگی خوب در اجتماع است، باید نگرش طبقاتی به دین حذف شود و راه یافتن پاسخهای متناسب با نیاز جامعه از دین فراهم گردد و مهمترین عمل در این راستا، انتقال مداوم نیازهای جامعه به سکانداران دینی است تا با پاسخ به این نیازها، جامعه موجد دینداران و دینمداران شود و از برکات فزاینده دین برخوردار گردد.


*گفتگو از طیبه مروت

 

منبع:

بازتاب امروز 

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود