کد خبر: 801

1392/07/27 11:04

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 1 068

سكوت در برابر "هتك حرمتِ مؤمن" چرا؟ /سید جواد ورعی

چرا روحانيت و حوزه‌هاي علميه نسبت به هتكِ حرمتِ شخصيت‌هايي كه افتخار روحانيت و جمهوري اسلامي‌اند، سكوت كرده و با سكوت خود موجب پيشروي هتاكان به حريم حوزه و روحانيت مي‌شوند. در منابع روايي حديث صحيحي […]

چرا روحانيت و حوزه‌هاي علميه نسبت به هتكِ حرمتِ شخصيت‌هايي كه افتخار روحانيت و جمهوري اسلامي‌اند، سكوت كرده و با سكوت خود موجب پيشروي هتاكان به حريم حوزه و روحانيت مي‌شوند.

در منابع روايي حديث صحيحي (مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول: ج‏25، ص260) از امام صادق(ع) به شرح زير نقل شده:
"لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ، حُرْمَةُ رَسُولِ‌الله (ص) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ‌الله (ص) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ‌الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ‌الله وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ؛ براي خداوند عز وجل در روي زمين پنج حرمت وجود دارد. حرمت رسول خدا، و حرمت خاندان رسول خدا، و حرمت كتاب خدا، و حرمت خانه خدا، و حرمت مؤمن" (كليني، كافي، ج7، ص107)
در برخي از نقل‌ها امام(ع) پس از بيان چهار مورد اول، سه مرتبه فرمود: "حرمة‌المسلم و حرمة‌المسلم و حرمة‌المسلم" (المؤمن، ص73، باب 8، ح201) اين تكرار نشانه اهميت حرمت مسلمان است. شايد به خاطر بي‌توجهي مردم به حرمت مسلمان بوده كه امام آن را تكرار كرده است. چون حرمت چهار مورد اول روشن است و بسا نياز به تذكر هم نداشته، اما مورد آخر نيازمند تذكر بوده است.
روايت معروف ديگري هم نقل شده كه "حرمت مرده مؤمن مانند حرمت زنده اوست." (وسائل الشيعه، ج2، ص759، ح2) در روايتي ديگر از حضرت صادق(ع) "حرمت مؤمن بالاتر از حرمت كعبه" خوانده شده است. (طبرسي، اختصاص، ص325) و در روايتي ديگر حرمت مؤمن بالاتر از حرمت هفت آسمان و زمين و فرشتگان الهي توصيف شده است.(ديلمي، ارشاد القلوب، ج1، ص194)
از نقل رواياتي كه "دشنام دادن به مؤمن" را "گناه"، "حرام" و موجب "فسق"، و "گسترش عداوت و دشمني ميان مردم" دانسته، و از پيامدهاي سوء "طعن زدن به مؤمن" سخن گفته، صرفنظر مي‌شود. (ر.ك: شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج12، صص298ـ 301)
فقها با استناد به احاديث فوق در موضوعات مختلف فقهي مثل "غيبت"، "تهمت"، "بي احترامي به ميت"، "نبش قبر"، "قضاي حاجت كنار قبر مؤمن"، "تشريح ميت مسلمان"، "دشنامِ به مؤمن" و... فتوا به حرمت داده‌اند. امام خميني فقيهاني را كه از "مستثنيات حرمت غيبت" سخن گفته و مفسده هتك حرمت مؤمن را ضعيف دانسته اند، نقد كرده و از روايات برداشت نموده كه مفسده غيبت و هتك آبروي مؤمن از "بزرگترين مفاسد" است.(مكاسب محرمه، ج1، ص415)
اهميت حرمت مؤمن
"حرمت داشتن" چيزي را به معناي "وجوب احترام و گرامي داشت آن از سوي مردم براي رضاي خدا" دانسته‌اند. (مجلسي، مرآه العقول: ج25، ص260) چنان كه در هتك حرمت، "قصدِ هتك" را هم معتبر ندانسته‌اند.
اين كه امام(ع) حرمت مؤمن را در كنار حرمت "رسول خدا، خاندان آن حضرت، كتاب خدا و خانه كعبه" مطرح كرده، نشانه "جايگاه رفيع مؤمن نزد خداي متعال" است. به ويژه اگر به روايت سوم كه حرمت مؤمن را بالاتر از حرمتِ خانه خدا شمرده، توجه كنيم. تأمل در آيات و رواياتي كه از فضيلت علم و دانش سخن گفته اند، بر مي‌آيد اگر مؤمن، در شمار عالمان و دانشمندان، به ويژه عالمان دين باشد، حرمت بيشتري دارد.
يكي از وظايف مردم در جامعه اسلامي حراست از حرمت‌هاي الهي است. اين وظيفه در باره عالمان دين كه رسالت هدايت جامعه را بر عهده دارند، بيشتر است. چنان كه بي‌توجهي به رعايت و مراقبت از حرمت‌هاي الهي موجب گستاخي بيشتر هتاكان مي‌شود.
متأسفانه جامعه اسلامي ما در سال‌هاي اخير نسبت به برخي از حرمت‌ها حساسيت لازم را ندارد. در حالي كه نسبت به حرمت "قرآن"، "رسول خدا" و "ائمه هدي" و "خانه خدا"، حساسيت لازم وجود دارد و با كمترين اهانت به حرمت‌هاي ياد شده به درستي عكس العمل نشان مي‌دهد، اما نسبت به هتك "حرمت مؤمنان و حتي مراجع و عالمان دين" عكس العمل مناسبي نشان داده نمي‌شود. و همين سكوت و بي‌تفاوتي موجب شده كه همه روزه حرمت‌ها هتك، و آبروها ريخته شود، و هتاكان جسورتر شوند. اگر "حرمت مؤمن" بالاتر از "حرمت خانه خدا"ست، پس چرا در برابر حرمت شكني نسبت به "مؤمنان" و "عالمان دين" سكوت اختيار مي‌كنيم؟
سخن در نقد و انتقاد از شخصيت‌ها، مسئولان و دولتمردان در رده‌هاي مختلف، و حتي روحانيت و مراجع نيست، كه بسا يك تكليف باشد، زيرا غيرِ معصوم فوقِ نقد و انتقاد نيست، اما فحاشي و هتاكي از مقوله‌اي ديگر است. چرا روحانيت و حوزه‌هاي علميه نسبت به هتكِ حرمتِ شخصيت‌هايي كه افتخار روحانيت و جمهوري اسلامي‌اند، سكوت كرده و با سكوت خود موجب پيشروي هتاكان به حريم حوزه و روحانيت مي‌شوند. انتظار آن كه مسئولان مربوطه با هتاكان برخورد كنند، گرچه انتظار بجايي است ـ چرا كه حفظ حرمتِ مؤمن، به ويژه اگر عالم باشد و جلوگيري از هتك او از شئون ولايت حسبه است كه بر عهده ولي امر است و مي‌تواند هتاكان را تعزير نمايد، (سبزواري، مهذب الاحكام، ج28، ص8) كه امروزه بر عهده دستگاه قضايي و مدعي العموم است؛ ـ اما به معناي سلب مسئوليت از خود در انجام وظيفه نهي از منكر نيست.
به علاوه، ممكن است مسئولان مربوطه به بهانه‌هاي مختلف از انجام وظيفه خود سرباز زنند، نبايد هتاكان خود را بدون مانع و رادع احساس كنند و هر روز بر گستاخي خود بيافزايند.
تأسف آن كه عده‌اي "جاهلِ متنسّك" به اسم دين و ديانت، و مداح اهل بيت مرتكب اين گناه كبيره شده، و مجالس و محافل مذهبي را به گناه آلوده مي‌كنند. چرا جامعه مداحان در برابر اين هتاكي‌ها سكوت كرده، و لااقل براي جلوگيري از بد نام شدن خود عكس‌العمل نشان نمي‌دهند و اين لكه‌هاي ننگ را از دامن خويش نمي‌زدايند؟! نويسنده اطلاع دارد كه بسياري از مداحان با اخلاصِ اهل بيت از اين وضع ناراحت اند، اما نمي‌داند چرا در برابر آن سكوت كرده‌اند و از اين جماعت تبرّي نمي‌جويند؟!
اگر تا ديروز با محذوراتي روبرو بودند، امروز كه از نتيجه انتخابات پرشكوه رياست جمهوري معلوم شده كه مردم چگونه مي‌انديشند، و هدايت آينده مملكت را با چه سمت و سويي مي‌پسندند، ديگر محذوري براي برخورد با اين جماعتِ پر مدعا كه هنري جز فحاشي و هتاكي ندارند، وجود ندارد. مردم با رأي خود به ادبيات چاله ميداني حاكم بر هشت سال گذشته مسئولان و حاميان شان پايان دادند، و ادبيات همراه با ادب و نزاكت را برگزيدند. پس لازم است فرصتِ آلوده كردن دوباره فضاي اجتماعي و سياسي جامعه از اين جماعت ستانده شود.

روزنامه جمهوری اسلامی

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود