کد خبر: 938

1392/06/19 20:27

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 442

سیدابوالحسن نواب :این موج که برخاست...؛ نگاهی به تحولات جهان اسلام

امروز بر بلندای این موج خروشان اسلامی که نهاد ناآرام جهان را به لرزه انداخته کسی جز امام خمینی فرمان نمی‌راند. او متهم اصلی و رديف اول از نظر تحلیلگران ناخشنود از این اوضاع است. امام خميني آمد و با […]

امروز بر بلندای این موج خروشان اسلامی که نهاد ناآرام جهان را به لرزه انداخته کسی جز امام خمینی فرمان نمی‌راند. او متهم اصلی و رديف اول از نظر تحلیلگران ناخشنود از این اوضاع است. امام خميني آمد و با استراتژي دقيق و برنامه‌ريزي شده‌ای، نظم پوشالی و دیکته شده به جهان اسلام را به هم ريخت و رفت.

 

اخوان‌المسلمين هشتاد و چند سال در دنيا تلاش کردند و صدها بار به زندان رفتند تا توانستند يک سال حکومت کنند. راشد الغنوشي می‌گفت که بی هیچ تردیدی «انتم الاول» و امام خميني آغازگر نهضت‌هاي اسلامي است.

جهان اسلام؛ آنچه دارد و آنچه هست

پتانسيل جهان اسلام با هيچ پتانسيل ديگر در جهان امروز قابل مقايسه نيست. چون پتانسيل جهان اسلام عبارت است از:

اول شرقي بودن مسلمانان؛ شرقي بودن در مقابل غربي بودن. شرقي‌ها يک صدمي که غربي‌ها براي جان و مالشان ارزش قائل هستند،‌ در برابر هدفشان براي جان و مالشان قائل نيستند. با ملاحظه مي‌گويم شرقي و نمي‌گويم مسلمان، يعني حتي هندوها هم در مقابل عقيده‌هايشان برای جانشان ارزشي قائل نيستند. هندوها اگر به بت‌هايشان اهانت شود،‌ به قصد کشته شدن مي‌روند دفاع کنند. مسلمان‌ها اکثر ‌شرقي و افريقايي هستند. غربي‌ها اين‌طور نيستند و براي هدف‌شان تره هم خُرد نمي‌کنند؛

دوم، مسلمانان فرهنگ غني و شهادت‌طلبانه دارند. هم شرقي‌ها و هم مسلمان‌ها اين ويژگي را دارند؛

سوم. آگاهي‌هاي ديني در مسلمان‌ها بالاست؛

چهارم اسلام دين اعتقاد و عمل است نه فقط صرف اعتقاد؛ «الذين آمنوا و عملوا الصالحات.»

امام خميني این پتانسيل نهان در جهان اسلام را فهميد و کوشید اين جهان را بيدار کند و در مقابل هم جهان غرب از اين پتانسيل آگاه شد. از این رو، اینک اسلام تمام قد در برابر کفر به تمام قد ایستاده است.

راهی که باید رفت و راز این همه آشفته حالی

او این همه کار را در چند سال انجام داد؟ پیام امام خميني در کشور پانزده سال طول کشيد تا به آحاد مردم برسد، آن‌وقت در کشورهاي اسلامي سي سال زياد است؟ نخبگان جهان اسلام فهميده‌اند، ولي عموم مردم جهان اسلام نه. نخبگانی از همان ابتدا همراه امام بودند ولي نخبگان با عموم مردم خيلي فرق دارند. راشد الغنوشي و مودودي از پاکستان فهميدند و درک و حمايت کردند ولي تا پيام به آن‌جا برسد طول کشيد. اکنون دستگاه‌هاي جاسوسي امريکا و انگليس و اسرائيل شبانه‌روز تلاش مي‌کنند ما شکل نگيريم. پنج جمهوري اسلامي در جهان برای غرب قابل تحمل نیست. جنگ با طالبان، بهانه سرکوب افغان‌هاست. خود عراق مگر قابل تحمل است؟

تفکرات امام خميني تأثيراتش را در جهان اسلام گذاشته و به تعبير راشد الغنوشي و بزرگان مصر، جهان اسلامي بيدار شده است و غرب دنبال چاره‌انديشي است. امروز امريکا با همه وجود در پي خلاصي از این ماجراست. حتي اردوغان هم برای آنها قابل تحمل نیست. امريکا در فکر خلاص از دست بشار اسد و ايران و نوري مالکي و راشد الغنوشي و اخوان المسلمين است.

به عقیدة من، بیشتر اختلافات در میان رهبران انقلابی جهان اسلام تاکتيکي است. حتي خود قرضاوي را هم نمی‌توان دشمن دانست. در این منظومة انقلابی، اردوغان و غنوشي و حتي برخي سلفي‌ها هم حضور دارند. امريکا همه را به يک چشم نگاه مي‌کند. امريکا همه ما را نمي‌خواهد. يعني اصلاً‌ کس ديگري در مقابل امريکا نيست. چين و هند هم درست است که بيدار شده‌اند ولي طول مي‌کشد. مسلمان‌ها نفت و ثروت هم دارند. مسلمانان اوپک بيشتر از غير مسلمان‌ها هستند.

درگيري‌هاي جهان عرب و جهان اسلام همه تصنعي و وارداتي است. جريان سيسي و مرسي قطعاً‌ از قاهره نبوده است. همه می‌دانند آدم دست‌آموز که سفير عربستان در آمريکا بوده و الان مسئول اطلاعات عربستان است، پشت صحنه مصر است. ايران بايد از جريان اخوان دفاع کند، نه دفاع از شخصی خاص. جريان اخوان براي ما حياتي است و ما اخوان را دوست داريم. حرف‌هاي حسن البنا را بخوانيد. سال‌هاي سال افتخار مي‌کرديم به حسن البنا و تفکراتش. قاضي حسين احمد در پاکستان اخواني بود. احمدشاه مسعود و رباني در افغانستان هم اخواني بودند. در ترکيه همه اخواني هستند. بعضي سر موضع ماندند و درگذشتند مثل مرحوم رباني که آقا برايش پيام دادند و هيئت فرستادند. نه او از ما بريد نه ما از او بريديم. قاضي حسين احمد در پاکستان، از رهبران جماعت اسلامي، مرحوم نجم‌الدين اربکان رهبر اسلام‌گرايان ترکيه، از آغاز تا زمان فوتش و هنیه در فلسطین، اخوانی‌هایی بوده‌اند که دل به ما داشته‌ و دارند.

برخی فکر می‌کردند محمد مرسی به نشان آن آمدورفت کوتاهش به ایران، بدون آنکه به دیدار مقام معظم رهبری برود، در مقابل ايران موضع گرفته بوده، در حالی که وی اصلاً‌ موضع نگرفت. در مورد ديدار با رهبري هم بعدها مسئول دفترش را فرستاد و عذرخواهي کرد و گفت در فرصت ديگري مي‌آييم. همان رئيس دفتر وی در سالگرد انقلاب اسلامي سخنانی بسیار شگرف و زیبا گفت. از این‌رو، آنان که به این نتیجه رسیده‌اند که به قدرت رسیدن افراد سکولار در کشورهای اسلامی به نفع ماست ساده‌لوحانه تحلیل می‌کنند.

با این همه نباید از یاد برد که ما به دليل جنگ تحميلي هشت سال عقب مانديم. غربي‌ها جهان عرب را از ما ترساندند و آنها هم ترسيدند. اگر سران جهان عرب با ما همکاري مي کردند خيلي پيش بوديم. در حالی که مي‌خواستند ما را از سازمان کنفرانس اسلامي اخراج کنند، دولت سازندگی هشت سال زحمت کشید تا سال 76 در دوران خاتمي توانستیم براي اولين بار سازمان کنفرانس اسلامي را در ايران برگزار کنيم.

امام خمینی و حسن البنا؛ راه و سیره‌ای که از نو باید شناخت

حال ایران باید چه کند؟ نخست بايد مشکل را با حفظ عزت با غرب حل کند. اگر مشکل با غرب حل شود،‌ مشکل با جهان اسلام هم حل مي‌شود. غرب مي‌خواهد ما را درون خانه محاصره کند و همسايه‌ها را با ما دشمن کند که البته تا حدودی هم موفق بوده است.

دیگر آنکه باید بپذیریم ما خودمان هم کم تقصير نداشته‌ايم. بايد دوباره از ريزه‌کاري‌ترين کارهاي امام که از آن فاصله گرفتيم شروع کنيم، همان‌گونه که اخوانی‌ها باید به حسن البنا برگردند ما هم باید به امام برگردیم. چرا امام اين‌قدر براي ائمه مراسم نمي‌گرفت؟ چرا امام اين‌قدر مناسکي و ظاهرگرا نبود؟ چرا امام هميشه هدف را بالا مي‌گرفت. بالاتر از تشيع و اسلام. امام هميشه مي‌گفت انبيا آمدند و ... امام روح هدايت و تربيت انسان را از نظر انبيا مطرح کرد. بعد سيرة امام فراموش شد. رهبري پاسدار سيرة امام بود، ولي آن قومي که استکان فرزند امام را آب می‌کشيدند و با فلسفه و عرفان مخالف بودند، دوباره سر برآورده‌اند. درست مانند کینه‌توزی‌های بعد از رحلت پیامبر به امیرمؤمنان، در زمان مقام معظم رهبری هم کسانی سربرآورده‌اند که در زمان امام جرئت سربرآوردن نداشتند. الان کساني سربرآورده‌اند که اعتقاد به اسلام نسکي دارند. کساني که روح اسلامي  و اسلام معرفتی را برنمي‌تابند و يک اسلام قشري منجمد در آستین دارند. اين اسلام دارد آبروي ما را مي‌برد و خود رهبري از معترضان به اين تفکر هستند. چرا این همه دهه‌های باقریه و صادقیه و کاظمیه و غیره می‌شود؟ رهبری حتی چند بار گفته‌اند چرا به شادي‌ها توجه نمي‌کنيد؟ بعضي از انقلابي‌های ما در دوران امام، مخالف ولايت مطلقه فقيه بودند ولي جرأت نداشتند بگويند. البته امام هم زیرکانه همه مخالفان خود را به کار گرفته بود؛ سنجابي مخالف تفکر امام بود ولي امام او را وزير خارجه گذاشت. اي کاش مرسي يک صدم عقل امام را داشت و همه را به کار مي‌گرفت. او در کشوری تکثرگرا، دولت حزبي منجمد تشکيل داد. معلوم است به انفجار مي‌رسد! چه اشکالي داشت عمرو موسي وزير امور خارجه مرسي می‌شد؟ امام در اول انقلاب همه اقليت‌هاي جبهه ملي و نهضت آزادی مثل بازرگان و فروهر را سِمَت داد.

باری، ما بايد به دوران امام برگرديم، همان‌گونه که اخوانی‌ها باید به حسن البنا برگردند و همان‌گونه که در مورد خود اسلام بايد به سلف برگرديم، بايد اسلام را از پيراستنی‌هایی که از آنها منزه است زدود. بعد از امام علي‌رغم اينکه آقا خواستند سيرة امام حفظ شود اوضاع عوض شد. مثل صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اسلام. کساني که در دوران پيامبر جرأت نمي‌کردند در دوران حضرت علي(ع) سر برآوردند. در هر صورت، باید غیرتشریفاتی تابع ولی فقیه بود، نه شعاری و قشری. چرا فریادهای پیاپی رهبری در مورد حفظ وحدت از سوی همگان بی جواب می‌ماند؟

دین انلاین

تگ های مطلب:

مطالب مشابه

ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود