تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- شورای وزارت خانه های فرهنگی، گامی درجهت تحقق حکمرانی فرهنگی
- حکمرانی فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1392/04/29 03:22
تصحیح جدید آثار شیخ اشراق در گفتگو با مصحح «حکمت الاشراق»
مصاحبه با آقای محمّد ملکي مصصّح مجموعۀ«سيزده جلدي» آثارِ شهابالدین یحیی سهرَوَردي باور: محمّد ملکي (جلالالدّين) پیش از تصحيح مجموعۀ«سيزده جلدي» آثار سهروردي، تصحیح و تحقیق رساله اسرارالصلاه(الکشف […]
مصاحبه با آقای محمّد ملکي مصصّح مجموعۀ«سيزده جلدي» آثارِ شهابالدین یحیی سهرَوَردي
باور: محمّد ملکي (جلالالدّين) پیش از تصحيح مجموعۀ«سيزده جلدي» آثار سهروردي، تصحیح و تحقیق رساله اسرارالصلاه(الکشف عن ماهیه الصلاه) ابنسينا؛ فصوص الحكمه فارابي (با شرح استاد جلالالدّين آشتياني)؛ مکررات مدرس افغانی در ادبیات عرب؛ رسالۀ طهاره أهل کتابِ ابو عبدالله زنجانی؛ الفقه الأکبر، ابوحنیفه در کلام؛ رسالۀ بقای نفسِ محمد کیشی؛ کلمه طیبه، میرزا حسین نوری؛ ثمرات الحیات، مرحوم سید محمود امامی و چند رساله دیگر را در پرونده خود دارد. افزون بر اینها «كتابشناسي توصيفي فلسفۀ نفس»، «درامتداد وحي وعرفان»، «در امتداد فلسفه و عرفان»، «دانشنامۀ علامۀ آشتیانی»، «خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی» و چندین مقالۀ علمی و پژوهشی، از ديگر تأليفات ايشان است. کتاب «بامداد اشراق: احوال، آثار، منابع و مبانی فلسفۀ اشراق» و ترجمۀ «حکمه الإشراق»را نيز در دست انتشار دارد. گفتگوی ما را به مناسبت انتشار اولين جلد از «مجموعه سيزده جلدي» آثار سهروردي با مقدمهای از دکتر حسین نصر، در ادامه بخوانید.
جناب ملکي لطفاً مختصري از زندگي و تحصيلاتتان بگوييد.
یا رب از عین عنایت نظری کن که مرا/ نرود بیمدد لطف تو کاری از پیش
زندگینامۀ من چیز خاصی برای گفتن ندارد. همین قدر بگویم: یک سال پیش از انقلاب، طلبگی را از مدرسۀ شیخ عبدالحسین تهران آغاز کردم، پس از اندکی، آن مدرسه را رها کرده، در مهر ماه سال 1357 رهسپار قم شدم، البته این زمانی بود که درس دبیرستان را در دبیرستان میرداماد تهران سپری کرده بودم. با شروع درس و بحث آغازین متون حوزه، از قبیل ادبیات عرب و دیگر دروس همسو را آغاز کردم و مدت چهار الی پنج سال در محضر علامه مدرس افغانی به درسآموزی ادبیات عرب مشغول شدم. سپس طبق معمول حوزه مشغول دروس سطح و سپس خارج شدم. در همین ایام دوره لیسانس ادبیات فارسی را در دانشگاه پیام نور مرکز تهران به پایان رساندم، و به دنبال آن یک دوره ویرایش را در مؤسسۀ فرهیختگان تهران گذراندم. مدتی ادامه تحصیل در دانشگاه را رها کردم تا به تکمیل دروس حوزه در مرحله خارج بپردازم و مدت ده الی دوازده سال در درس خارج فقه و اصول برخی از آیات عظام شرکت کردم. چند سال پیش کارشناسی ارشد رشتۀ «عرفان و تصوّف»را از دانشگاه «ادیان و مذاهب» اخذ کردم و سپس در مقطع دکتری در همین دانشگاه مشغول شدم. چند سالی نیز در حوزههای اهل سنت تحصیل کردم و موفق به دریافت اجازه نامه علمی از چهار نفر عالمان آن دیار شدم اما به پاس علاقهای که به «علوم عقلی» داشتم و از همان آغاز تحصیلاتم چُنین بود، از سال 1375 تحقیق و تحصیل در فلسفه و عرفان را به جدّ دنبال کردم. البته پیش از این تاریخ، متون اولیه و معمول فلسفه از جمله بدایهالحکمه، نهایهالحکمه و شرح منظومه در فلسفه و تمهید القواعد در عرفان را خوانده بودم و در ادامه کتابهای فلسفی دیگر نیز خواندم. تاکنون حدود شصت عنوان اثر اعم از: تألیف؛ تصحیح و تحقیق؛ ترجمه؛ مقاله و ویرایش از این کمترین چاپ و منتشر شده است که یک عنوان آن همین مجموعه الحکمه الاشراقیّه است که جلد اوّل آن چاپ و جلد دوم و سوم نیز در بهار سال 1392 چاپ خواهد شد.
چه شد که تصميم گرفتيد مجموعه آثار شيخ اشراق را تصحيح کنيد؟
در پانزدهم شهريور سال 1382 خورشيدي پس از مدتي، دوباره سعادت زيارت جناب آقای علامه جلالالدين آشتياني (ره) سیّد و سالار مصححان حوزه فلسفه و عرفان، در منزلش دست داد. ايشان فرمود: «اي کاش، کسي پيدا ميشد تمام آثار این شيخ را احيا ميکرد.» بنده خدمت استاد عرض کردم: بخشي از کار را مرحوم کربن انجام داده، کافي نيست؟ فرمودند: «آنچه آن مرحوم کار کرده همۀ آثار شيخ نيست، و در ثاني کار فلاني نه کافي است و نه کامل.» سخن آن بزرگمرد که در واقع آرزوي او بود در جان و دل من نشست، ولي بيآنکه سخني در اينباره بگويم پس از مدتي رخصت خواستم، ولي این حرف مدام در ذهنم بود که به نوعی آرزوی آن حکیم الاهی را برآورده کنم. تا اينکه به اين نتيجه رسيدم که بسامان شدن اين کار نيازمند تمهيدات دراز دامني است. از آنجاکه شرح حکمت اشراق قطبالدین شیرازی را پيشتر خدمت استاد محمدحسین حشمتپور میخواندم، به این سمت کشیده شدم و تصمیم گرفتم همه کارهایم را کناری نهم و کار تصحیح آثار سهرَوردی را شروع کنم گرچه میدانستم کار بسیار دشواری است. نخست برآن شدم که پيش از آغاز تصحيح و تحقيق، آثاري را که دربارۀ شيخ اشراق نوشته شده و از علميّت کافي نيز برخوردارند مطالعه و بقيه آثار ولو به ظاهر کمارزش را، تورقي کنم تا با فضای فکری سهروردی بیشتر آشنا شوم و با آن انس بگیرم و این کار را کردم و ابتدا از زندگینامه وی شروع کردم و سر از افکار و اندیشههای وی درآوردم. سرانجام، کار جدّی و مستمر از مهرماه سال 1386 آغاز شد، و در ضمنِ تصحیح و تحقیق به جمعآوري چاپهاي متعدّدِ آثار چاپ شده و نسخههاي خطي آثار وي مشغول شدم. در اين ميان، سياهه بسياري از کتابخانهها از جمله کتابخانههاي ترکيه، هند، مصر، سوريه و ايران با واسطه و بيواسطه تهیه کردم، تا اینکه 52 نسخه از رسالههای شیخ را جمعآوري کردم. بخشی از این نسخ را که شاید به ده عنوان نرسد، مرحوم کربن ـ خاک بر او خوش باد ـ احیا کرده است. سه رساله دیگر هم توسط جناب آقای دکتر نجفقلی حبیبی «عزّتش مستدام» تصحيح کردند و این اواخر هم شرح تلویحات ابن کمّونه را به بهترین وجه تصحیح و تحقیق کردهاند و در ضمن کتاب التلویحات را نیز جداگانه چاپ کردهاند. «توفیقاتشان افزون باد». مرحوم آقای دکتر ضیایی هم شرح شهرزوری را کار کردهاند و دیگران نیز شرح قطبالدین را چاپ و منتشر کردهاند، ولی برخی از اینها آثار شیخ محسوب نمیشود. بنده ممحض در احیای آثار خود شیخ شدم.
البته در اين بين، سياههاي از آثار خطي سهروردي تهيه شده که در «جلد سیزدهم» اين مجموعه با عنوانِ نسخهشناسي آثار شيخ اشراق، به چاپ خواهد رسيد. همچُنين حاصل مطالعه نسبتاً طولاني آثار شيخ و آثاري که درباره شيخ نوشته شده، در دو کتابِ در امتداد وحي و عرفان، و بامداد اشراق: احوال، آثار، منابع و مبانی فلسفه اشراق است که اولي منتشر شده و دومي در دست انتشار است.
با توجه به اينکه مرحوم کربن به غير حکمه الاشراق، بخش الاهيات کتابهاي المشارع و المطارحات، کتاب التَّلويحات اللُّوحيّه و العرشيّه و کتاب المقاومات را تصحيح و تحقيق کردهاند، همچُنين سه رساله ديگر شيخ اشراق به ويرايش آقای دکتر نجفقلي حبيبي توسط انجمن فلسفه چاپ شده و همينطور در چند دهه اخير دانشمندان ديگري مانند دکتر پورجوادي و پرفسور حسين ضيایي با به دست آوردن نسخ جديد برخي از متوني را که حتّی چاپ علمي داشت به صورت کاملتري ويراستهاند، حال با اين اوصاف تصحيح دوباره اين آثار چه ضرورتي داشت؟
همان گونه که اطلاع دارید كار مرحوم كربن ـ خاک بر او خوش باد ـ نه كامل است و نه كافي؛ ايشان همانطور كه اشاره كرديد، تنها بخشي از آثار شيخ را را تصحيح و تحقيق كرده و بخشهاي ديگری از همان آثار، مثل منطقيات و طبيعيات کتابهای المشارع و المطارحات، کتاب التَّلویحات و کتاب المقاومات را وانهاده است. همين مقدار هم که اِحيا شده، افزون بر کهنگي حروف و ساختار ظاهري کتاب، از نظر محتوا نيز خالي از اشکال نيست. البته این یک امر طبیعی است، از اينها گذشته شماري از آثار شيخ تاکنون اِحيا نشدهاند. بر همين اساس، لازم مينمود آثار چاپ شده و ناشده وي دوباره تصحيح و يکدست در قالب «مجموعهاي» عرضه شود. افزون بر اينکه، بنده نخست بر اين تصميم بودم، آن بخش از آثاري که احيا نشده تصحيح، و بقيه آثار تصحيح شده را نيز از نو حروفچيني و در يک مجموعه چاپ و منتشر کنم. امّا پس از تأمل، به اين نتيجه رسيدم که اين کار به عللي ناشدني است و يا دستکم از اينجانب برنميآيد، و هماهنگي بين بزرگوارانی که این آثار را احیا کردهاند و همچنین ناشران اين آثار و چگونگي جمع بين اين موارد، براي بنده مقدور نبود. غیر از این موارد، همانگونه که جناب دکتر سیّد حسین نصر نیز فرمودهاند تاکنون آثار خیلی از فیلسوفان ایرانی در قالب «مجموعه آثار» آن هم به طور کامل و یک دست منتشر نشده است و آثار شیخ نیز از این امر مستثنا نیست و این کار، یکی از نیازهای جامعه علمی و فلسفی ماست که آثار یک فیلسوف ایرانی آن هم مثل شیخ اشراق میبایست در یک مجموعه کامل تحقیق و منتشر شود. إنشاءالله بنده بر آنم این کار را دربارۀ آثار شیخ اشراق به سرانجامی برسانم. در ضمن کاری که بنده انجام میدهم تقریباً کاری است که تاکنون کمتر شده است. به عنوان مثالحکمه الاشراق با چهارده نسخۀ بنیادی و حدود پانزده نسخۀ غیر بنیادی مقابله شده و علاوه بر این، مزیّن به حواشی دَه نفر از حکماست که هرکدام از این حواشی مثل حاشیه ملاصدرا و آیت الله عابدی شاهرودی، را میتوان یک رساله مستقل ارزشمند قلمداد کرد. ضمن اینکه همه این متون با تعلیقههای تحقیقی و ارجاعی انتشار مییابد و در آن سعی شده همه مصادر و منابع سخنان شیخ استخراج شود. ضمن اینکه تعلیقهها مزایای دیگری نیز دارند که به جایش توضیح خواهم داد.
دلیل اینکه نامگذاری این مجموعه «سيزده جلدي» به الحکمه الأشراقيّه، چیست، با توجه به اینکه التنقیحات فی اصول الفقه، به عنوان تنها اثر اصولي شيخ، ذيل «الحکمه الاشراقيه» نميگنجد؟
ابتدا تصمیم بنده بر آن بود که مجلدات را همینطوری كه اشاره فرمودید با عناوین خود کتابها تدوین کنم، یعنی عنوان خود کتاب را روی جلد بگذارم. بعد دیدم در اروپا هم آثار فیلسوفان غرب و دیگران هم اينطور است که بر روي مجموعه آثار، یک عنوان کلّی میگذارند. پژوهشگران عرب نیز چُنین کردهاند. کار اصولی نیزهمین است که وقتی آثار یک فیلسوف به صورت مجموعه در کنار هم قرار میگیرند یک عنوان کلی برایش انتخاب میشود. «الحکمه الأِشراقيّه» از آن جهت انتخاب شد که اساس و اُصول حکمت وي بر «اشراق و نور» استوار است و اغلب آثار او حکمی و فلسفی است و در گذر زمان نیز پسوند اشراق هم به مکتب او و هم به خودش الصاق شده است، چنان که هنگام نام بردن از سه مکتب عمده فلسفۀ اسلامی میگویند، مکتب مشاء، اشراق و متعالیه. و بنده نخواستم نام اختراعی از خودم بگذارم، همین رایجترین نام را برگزیدم. ضمن اینکه، زیبایی این نام نیز مدّ نظرم بود.
با توجه به اينکه شماري از آثار شيخ، مانند کتاب التَّلويحات اللوحيّه والعرشیّه يا کتاب المشارع و المطارحات و آثاري که با اين سبک و سياق تأليف شده، صرفاً مشائي محض و از سويي هم اشراقي خاص نيستند، طبعا گنجاندن اين بخش از آثار وي ذيل عنوان کلي «الحکمه الأِشراقيّه» مسامحهاي به همراه دارد.
بله درست است، دليل اين مسامحه و انتخاب اين عنوان نيز اين است که، بنده بر اين باورم که سير تفکر سهرَوَردی در بسياري از آثارش، حتّی در آثار ياد شده نيز، بُن مايه اشراقي دارد. از طرفي هم بنا براين بود که همه آثار گونهگون وي، ذيل يک عنوان فراگير که تقريباً بخش اعظم آثار وي را پوشش دهد، تدوين شود. از اينرو، عنوان «الحکمه الأشراقيّه» نسبت به عناوين ديگر، مناسب اين مجموعه با همه گونهگوني آن، تشخيص داده شد.
با توجه به اينکه همه آثار شيخ در تصحيح شما در «سيزده جلد» تدوین شده است، نخست مروري بر عناوين اختصاصي اين مجلدات داشته باشيد و سپس بفرماييد آيا تغييرات احتمالي در تعداد مجلدات وجود دارد یا نه؟
جلد اول:كتاب حکمه الإشراق، بخش منطق؛ جلد دوم: كتاب حکمه الإشراق، بخش حکمت؛ جلد سوم: کتاب التَّلويحات اللوحيّه و العرشيّه؛ جلد چهارم: کتاب المقاومات (هر سه بخش)، کتاب اللَّمحات في الحقائق و الأَلواح العماديه؛ جلد پنجم: منطق کتاب المشارع و المطارحات؛ جلد ششم: طبيعيات کتاب المشارع و المطارحات؛ جلد هفتم: الاهيات کتاب المشارع و المطارحات؛ جلد هشتم و نهم: رسائل عربي (فلسفي، عرفاني)؛ جلد دهم: الواردات و التقديسات و ديوان شيخ؛ جلد يازدهم: رسائل فارسي (عرفاني فلسفي)؛ جلد دوازدهم: التنقيحات في اصول الفقه، و جلد سيزدهم: نسخهشناسي تفصيلي آثار شيخ اشراق.
شيخ رسالههایی را که با عنوانِ رساله إلی الملوک مشهورند به پادشاهان نوشته است. این رسالهها با خمیر مایۀ اخلاقی، و سفارشاتی به ملوک است که با مردم مدارا کنند. برخی از مفسران نیز بخشهایی از این رسالهها را در تفسیرهای خود آوردهاند. چند سال پیش آیتالله جوادی آملی «عزّتش مستدام» در درس تفسیر قرآن خود قسمتهایی از آن رسائل را خواندند و مفاد آن را ستودند. البته تا به امروز نتوانستم این رسالهها را پیدا کنم، ولی پس از پیگیریهای مداوم الآن میدانم کجاست، ولی هنوز به آن رسالهها دسترسی پیدا نکردهام تا ببینم حجمش چقدر میشود. از اينرو احتمال دارد تا پايان کار، که چيزي به آن نمانده، تغييراتي در تعداد مجلدات ايجاد شود، ولي تاکنون چُنين احتمالي قوّت نگرفته است. احتمالاً سیزده جلد با فهرست نهایی قطعی خواهد شد.
چه روشی را در تصحیح پی گرفتید؟
بنده پیش از اینکه این کتاب را تصحیح کنم، كتاب فصوص الحکمه فارابی را با شرح علامه آشتیانی تصحیح کردهام و چاپ شده و همچنین اسرار الصلاه ابن سینا را نيز تصحیح و ترجمه کردهام و چند اثر دیگر که همه چاپ شدهاند. ولی در حکمه الاشراق با دو محور اساسی سروکار داشتم که خیلی سخت بود؛ يكي تصحيح اصل متن حکمه الاشراق، و ديگري حواشي و تعليقات بر این متن. تصمیم و روش بنده این نبود که چند تا نسخه بگذارم کنار هم و بگویم نسخۀ«الف» و «ب» این و این را دارد و در پاورقی اختلاف نسخهها را ثبت کنم. بلکه نظرم این بود که تلاش کنم و شاید بتوانم با یک تحقیق همهجانبه در پیرامون متن مورد نظر، متنی نزدیک یا تقریباً همان متنی که شیخ اشراق نوشته، ارائه دهم، و این کار احتیاج به وقت و تلاش بیشتر داشت. از اينرو، بیش از سی نسخه دیده شده و لذا حدود شش سال تمام روی دو جلد حکمه الاشراق وقت گذاشته شده است، و عمده روش بنده در این کار، تصحیح و تحقیق همه جانبه است. به این معنا که در این روش افزون بر اینکه متن تصحیح میشود تمام مباحث پیرامونی آن متن نیز در قالب پانوشتها میآید که إنشاءالله در جلد دوم حکمه الاشراق نمونهاش را ملاحظه خواهید کرد.
ابتدا كار تصحيح و تحقيق به چندين مرحله تقسيم شد كه به برخي از آنها اشاره ميكنم: ابتدا متن كتاب حروفچيني و حواشي ملاصدرا استنساخ و دیگر حواشی بازخوانی شد. سپس كار مقابله را آغاز كردم. در نهايت آنچه به نظر بنده، دقيقترين و مناسبترين گزينه بود، انتخاب و در متن قرار داده شد؛ بهطوري كه در تصحيح حكمه الاشراق نسخه خاصي را اصل قرار ندادم و در بازيافت كلمات مناسب، هرآنچه به نظرم صواب ميآمد در متن قرار دادم و بقيه موارد اختلافي را در پانوشت آوردهام. اين مرحله در واقع همان مرحله موسوم به «مقابلهاي و تلفيقي» است.
از آنجا كه بخشي از عبارات كتاب حكمه الاشراق بسيار پيچيده است و اين موارد بيتوجه به ادبيات و تجزيه و تركيب نحوي به درستي فهميده نميشود، پس از كار مقابله، متن مورد نظر را یکبار با نگاه ادبی خواندم ببینم کجا گیر ادبی دارد و هر جا که لازم بود درپاورقی تذکرات ادبی هم داده شده تا به فهم متن کمک کند. به گونهای که در مواردی متن به طور کامل تجزیه و ترکیب شده تا متن برای خواننده به خوبی فهم شود.
در مرحله سوم، متن را با توجه به معنا و مفهوم و با مراجعه مكرّر به شرحهاي حكمه الاشراق و آثار فلسفي همسو، بررسي كردم و تلاش كردم تا صحيحترين عبارات و كلمات از ميان نسخههاي موجود انتخاب شود كه نزديك به آنچه مصنف آورده، باشد و سپس در ادامه همین مرحله، متن برای چندمین بار خوانده شد و در جایی که تردید داشتم از استاد نازنینم علامه عابدی شاهرودی کمک میگرفتم و ایشان نیز از هیچ گونه کمکی در فهم متن دریغ نمیفرمودند و در واقع گرهگشای موارد کور متن بودند.
در مرحله چهارم، پس از آنکه همه پانوشتها و تعلیقات که با دقت تمام، در جای خود گنجانده شد، با نسخه اصل مقابله و همراه متن، ويرايش ادبي، ساختاري و علمی شده است و تمام مصادر متن و تعلیقات به ویژه تعلیقات ملاصدرا استخراج و به متن اصلی نشانی داده شده است.
در مرحله پنجم، مواردي كه سهروردي به كلمات پيشينيان خود، استناد كرده و يا مطلبي از آنان بهويژه از حكماي مشّاء نقل كرده و در هيچ جا نشاني نداده و حتی نامي نيز از كتابي يا مؤلّفي نبرده از آثار پیشینیان یافته و با ذكر مصدر نشاني داده شد که این کار بیشترین وقت حقیر را در این تحقیق گرفت.
در مرحله ششم، متن، پانوشتها و تعلیقات با دقت تمام، همه جانبه و با توجه به همه مراحل فوق بازبيني و ویرایش نهايي شده است.
در پانوشتهاي کتاب به حواشي و مطالبي پرداخته شده است که از اهميت فراواني برخوردارند، بهطوريکه کاري که بر روي متن انجام شده نماد تصحيح، و اين حواشي نماد تحقيق است.
بنده در این تصحیح یک کار دیگري نیز انجام دادهام و آن این است که تمام آثار شیخ اشراق را همانند یک شبکه به هم وصل کردهام. چطوری، به این معنا که شما فرض کنید مسئلهای را شیخ در کتاب حکمه الاشراق آورده و درباره آن بحث کرده است. به عنوان مثال مباحث نفس را در فصلی از این کتاب طرح میکند. در این تحقیق به خواننده نشان داده شده که این بحث را شیخ اشراق در دیگر آثار خود در کجا آورده است، به این صورت تمام آن دسته آثار شیخ که درباره مسئله نفس بحث کرده به همدیگر نشانی داده شده است. در نتیجه خوانده میتواند یک جا به مباحث نفس در آثار شیخ اشراق دسترسی پیدا کند. افزون بر این، به آثار مربوط دیگر نیز نشانی داده شده است. به عنوان مثال به مباحث نفس ملاصدرا در اسفار، یا کتاب القَبسات میرداماد و یا آثار ابن سینا نیز نشانی داده شده است. نکته دیگر که خیلی مهم است، این است که بنده مستندات شیخ را هم استخراج کردم، يعني شیخ معمولاً در نقل قولها نام فيلسوف خاصي را نميآورد، میگوید مشّائین چنین گفتهاند. حالا کجا گفتهاند خدا میداند. ایشان آدرس نداده و علمای قدیم چنین دأبی داشتهاند، تا آنجا که در توانم بود، تمام مستندات و نقل قولهای شیخ را مستندسازی کردم و در پانوشت كتاب، بدانها اشاره كردم. در نتیجه در پانوشتها اقوالی از ملاصدرا به عنوان نماینده مکتب حکمت متعالیه و اقوالی از ابن سینا و دیگر مشائیان که در حکم نمایندگی فلسفه مشاء را دارند در ذیل مباحثی از متن شیخ به عنوان نماینده کامل فلسفۀ اشراق گنجانده شده که این کار و پانوشتها در واقع محل تلاقی سه حکمتِ «مشّاء، اشراق و متعالیه» است.
همچنين بنده برای نشان دادن اهمیّت آثار شیخ (به ويژه كتاب حكمه الاشراق)، این مسئله را بررسی کردم که پس از شیخ چه کسانی به این كتاب استناد کردهاند، این یکی از ویژگیهای این تحقیق است که در جاهای دیگر کمتر دیده شده است و یا دست کم، بنده ندیدهام. فیلسوفان بزرگی که پس از شیخ آمدهاند مثل ميرداماد، ملاصدرا، شمسالدین شهرزوری، قطبالدین شیرازی، فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و ... تمام آثار اینها را بررسی کردهام و در این پاورقی نشان دادهام که مثلاً خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی چقدر به اين كتاب استناد کردهاند. به عنوان مثال تمام نُه جلد اسفار ملاصدرا، کتاب القبسات میرداماد، آثار شهرزوری، بدایهالحکمه، نهایهالحکمه و تعلیقات مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم سبزواری و آقای علی مدرس بر اسفار و آثار برخی دیگر از حکمای بزرگ تأثیرگذار به دقت دیده شده است و هرجا آنها به ویژه ملاصدرا در اسفار و آثار دیگرش به کلمات شیخ استناد کرده در پانوشتها به آنها اشاره کرده و نشانی دادم. این نکتهای است که تا آنجا که توانستهام این ویژگی را در این تحقیق برجسته کردم. اینها که فیلسوف بودهاند، حتی در ميان عرفا نیز كساني چون قصيري در شرح فصوصالحكم، ابن تركه اصفهاني در تمهيدالقواعد، فنّاری در مصباحالانس و صدرالدین قونیوی در آثار خود، که از بزرگترین عارفان اسلامی هستند به کتابهای شیخ به ویژه به حکمه الاشراق و کتاب المشارع و المطارحات و تلویحات استناد کردهاند و استنادات اینها را نیز در جلد دوم الحکمه الاشراقیه یک به یک آوردهام. طبیعی است برخی از اینان به نقل و یا نقد آثار وی پرداختهاند و در برخی موارد مباحث خود را با کلمات شیخ اشراق مستند کردهاند و الخ.
دربارۀ حواشی که بر حکمه الاشراق سهروردی نگاشته شده بهخصوص دربارۀ حاشیه آیتالله علی عابدی شاهرودی قدری صحبت كنيد. ضمن اینکه تا جاییکه میدانیم مرحوم علامه طباطبایی بر حکمه الاشراق حاشیهای ننگاشتهاند در اینباره هم توضیح بفرمایید.
این حواشی که در کتاب حکمه الاشراق آمده متعلّق به دَه یا دوازده فیلسوف بزرگ عالَم اسلام است، به چهار قسم تقسیم شده است. بنده تمام تلاش خود را بهکار گرفتم تا تمام حواشی که بر حکمه الاشراق و هر کتاب دیگری از سهروردی نوشته شده به نوعی در این تحقیق بگنجانم و خدا را شکر چنین نیز شده است. در ضمن این را هم بگویم در پایانِ هر حاشیه نام آن صاحب حاشیه آمده است. آن حواشی که در پایانش نام کسی نیامده متعلّق به بندۀ حقیر است. اما از میان حواشی جدیدترین حاشیه از آن جناب استاد علی عابدی شاهرودی است.حاشیه ایشان، حاشیۀ«مبنا بر مبنا» است. یعنی شیخنا الاستاد با توجه به مبنای فلسفی خودش، مبنای شیخ اشراق را نقد کرده است، و نه تنها حاشیه بر متن شیخ اشراق است، بلکه حاشیه بر حواشی ملاصدرا هم هست. استاد در این حواشی خود نیز با توجه به مبنای فلسفی خود، آمده مبنای ملاصدرا را هم نقد کرده است. از این موارد گذشته در حواشی ایشان مبانی فلسفه غرب نیز نقد شده است. بهعنوان مثال ایشان نوع نگاه به «علم حصولی و حضوری» را نقطه آغاز جدایی فلسفۀ اسلامی با فلسفه غرب به ویژه فیلسوفانی مثل کانت و دکارت میداند که به تفصیل به این مسئله پرداختهاند. این حاشیهها برای اوّلین بار است که در ضمن حکمه الاشراق چاپ و منتشر میشود.
یکی دیگر از حواشی متعلّق به حضرت علامۀ طباطبایی «قدِّس سره» است. درست است که ایشان رأساً حاشیهای بر حکمه الاشراق ننوشتهاند، ولی حقیر تمام بدایه و نهایه الحکمه و تعلیقات این فیلسوف عظیم الشأن بر اسفار ملاصدرا را مطالعه و هر جا خود رأساً نقدی و یا توضیحی بر کلمات شیخ آورده در ذیل آن مطلب در حکمه الاشراق و یا در تلویحات و یا کتاب مشارع و المطارحات آوردهام، و دیگر اینکه تعلیقات ایشان بر اسفار مطالعه و مورد دقت قرار دادهام و هر جا که ملاصدرا نقدی یا نقلی از شیخ آورده و علامه نیز نقدی و یا تکمیلی بر آن نوشته در ذیل بخش مربوطه آمده است.
يكي از دشواريهاي كار تصحيح، اختلافات ميان نسخ است، در تصحيح کتاب حکمه الاشراق از چند نسخه استفاده کرديد و معيار انتخاب نسخهها چه بوده است؟
بنده نخست پس از پایان کار نسخه شناسی، نسخهها را به «بنیادی و غیربنیادی» تقسیم کردم. بنیادی همین نسخههای خطی است. نسخههای غیر بنیادی همان نسخ چاپي و سنگي، مثل نسخه چاپي کربن و ضیایی، و چاپ سنگی حکمت اشراق قطبالدین شیرازی است كه این نسخهها اصل نیستند. همانطور که میدانید در تصحیح چندین نوع روش هست و در انتخاب نسخهها هم این روشها تأثیر میگذارد. بعضی مصححان نظرشان این است که باید نسخۀ دیرین را که طبعاً نزدیک به زمان مؤلف است اصل قرار داد، یعنی تاریخ کتابت نسخهها را ببینیم و هر کدام نزدیک به زمان مؤلف است اصل قرار دهیم. بنده این روش را نمیپسندم. اینجا چند احتمال است، احتمال اوّل آنکه شاید آن نسخه در زمان خود مؤلف نوشته شده باشد ولی شاید آن شخص سواد نداشته یا خطاط ماهری نبوده است. شاید اصلاً کاتب بوده و تند تند مینوشته که پول بیشتری به دست آورد، یعنی شغلاش این بوده است نه دغدغهاش. ازاینرو، عقیده مصححانی که قدیمترین نسخه، یعنی نسخۀ نزدیک به زمان مؤلف را اصل قرار ميدهند، دچار اشکالاتی است. لذا شیوه بنده این بوده که این پانزده نسخه «بنیادی»را یک دور از اول تا آخر نگاه و مطالعه کردهام تا ببینم کدام یک، نسبت به دیگری کمغلطتر است و با دقت نوشته شده، بعد از بررسی چهار نسخه را مناسبتر از بقیه تشخیص دادم. لذا در تصحیح حکمه الاشراق به نسخه خاصی اتکا نکردهام، ولی در جایی که اختلاف زیاد بود به این چهار نسخه اعتماد کردهام و نسخه خاصی را اصل قرار ندادهام.
یکی از ویژگیهای این مجموعه، مقدمه شماست که اشاره دارد به زندگینامه و جریاناتی که بر سهروردی گذشته است.
ـ این مقدمه که در ابتدای جلد اول آمده به نام «از پیله تا پرواز»، خلاصه مقدمهای است که در کتاب بامداد اشراق آمده است. اینجا دویست و خوردهای صفحه شده است. آنجا بیش از این حرفهاست. تقریباً خلاصه کردهام که جلد اول بیش از این حجیم نشود. تا به امروز از ابن خلّکان و ابن خلّدون گرفته تا ابن ابی عصیبه و دیگر کسان، از دیرزیان، که برای شیخ زندگینامه نوشتهاند، بسیاری از مستندات آنان همان شش صفحهاي است که شمسالدین شهرروزی در کتاب تاریخالحکما نوشته است. البته اين شش صفحه را هم بنده در مقدمه جلد اوّل به طور کامل آوردهام. طبعاً زندگی این حکیم جوان ایرانی که بر اثر حسادت عالمان حلب شهید شد با شش صفحه حل نمیشود. لذا یک سال تمام طول کشید تا حدود سیصد صفحه زندگینامه کامل برای شیخ نوشتم. در اين زندگينامه، ماه به ماه زندگی وی را پیگیری کردم. اگر بگویم بیش از دویست منبع دیدهام به گزاف سخن نگفتهام. البته تمام منابعی که دیده شده در کتابنامه بامداد اشراق آمده است. در کتابنامه حکمه الاشراق به اختصار بسنده شده تا کتاب بیش از حد حجیم نشود. ویژگی آن این است که بنده محدوده تاریخی شاهان همعصر شيخ را که سلجوقیان و ایوبیان باشد، مطالعه کردم تا در فضایی قرار بگیرم که شیخ در آن زندگی میکرد، چون تا آن فضا و محدوده زمانی مشخص نشود و تفکر حاکم بر آن زمان نیز در هالهای از ابهام میماند و این هاله بر زندگی شیخ نیز سایه میاندازد و لذا آن فضا باید روشن میشد تا زندگی شیخ نیز تا حدودی روشن شود. و چگونگی ارتباط شیخ را با آنان به ویژه با امیران محلی سلجوقی و ایوبی و غیره را بررسی کردم و زوایای تاریک زندگی وی را با کمک گرفتن از تاریخ آن دو سلسله، تا حدودی روشن کردم، علاوه بر این، بیشتر آثاری که درباره شیخ نوشته شده و خود آثار با این نگاه، مطالعه و گویی گام به گام زندگی وی را پیگیری کردم تا یک زندگینامه کامل از وی تهیه کنم که در مقدمه بامداد اشراق چاپ خواهد شد. مهمتر از این، مسئله مذهب شیخ است که برخی او را شافعی مذهب دانستهاند که این مطلب بیاساسی است و بنده ذیل عنوان «آیین سهروردی» این موضوع را به تفصیل بررسیدهام.
توصيه شما به جوانترهايي که از حوزه و دانشگاه قدم در راه تصحيح نهادند چيست؟
بنده در جایگاهی نیستم که توصیهای بکنم و به یقین کوچکتر از این حرفها هستم، ولی مایلم این مسئله را به جوانان فرهیخته و آن کسانی که دلشان برای ایران و تمدن ایرانی میسوزد، عرض کنم که نیاکان عالم و دانشمندان این سرزمین، درباره همه مسائل و معارف اسلامی آثاری دارند که شاید امروزه به ندرت و به سختی بتوان شاهد خلق آثاری همانند آنها بود. چون خلق چنین آثاری طبیعتاً محصول حوزه و دانشگاه است، وضعیّت علمی این دو مرکز نیز بر همگان روشن است. دیگر اینکه اینها میراث تمدن بزرگ ایران زمین و افتخار ملی ما ایرانیان است که در نقاط دیگر دنیا کمتر به چشم میخورد. بر این اساس شایستۀ پژوهشگران است که کمر همّت برگیرند و این میراث کهن را که در قالب نسخ خطی در کتابخانهها خاک میخورد احیا نمایند؛ حتی آثار فارابی و ابن سینا با همه شهرتشان به طور کامل چاپ انتقادی نشده است چه برسد به آثار کسانی که گمنام هستند. درست است که مختصری در آثار فارابی کار شده است و یک محقق عرب کار کرده و دیگران هم کار کردهاند، مثل آل یاسین و دیگران، ولی باز اینها پراکنده است. آثار فارابی را میتوان در شش جلد جمع کرد. بعضی از نسخههایش را بنده دارم که چون زمانی تصمیم داشتم انجام دهم جمعآوری کردم بعد به دلایلی منصرف شدم بعضی آثارش اصلاً چاپ نشده است. جوانان همت کنند گرچه کار بسیار سختی است. بنده این را هم بگویم کسی که میخواهد این کار را بکند افزون بر ویژگیهای خاص خود این کار، باید دو ویژگی عمده داشته باشد. اول عشق و صبر و حوصله، و دیگری اهلیّت این کار را داشته باشد، یعنی واقعاً این کار کشنده است. نه اینکه خودم این کار را انجام دادهام میگویم، بلکه آنهایی که کار تصحیح کردهاند میگویند. اگر صبر و حوصله و اهلیّت و عشق نباشد این گونه کارها به سرانجامی نمیرسد. این کار بزرگترین خدمت به این سرزمین پر از علم و دانش است. اینها افتخارات ما هستند. اینها ذخایر عظیم ما هستند، ولی با کمال تأسّف به اینکار اهمیّت داده نمیشود. آثار کار نشده فراوان داریم. بنده براي این دو جلد حكمه الاشراق شش سال شبانهروزم را صرف كردم. الان بقیهاش هم ادامه دارد. که إنشاءالله به توفیق ارباب توفیق به سرانجامی خواهید رسید.
منبع:دین انلاین
مطالب مشابه
- هر هفته 10 عنوان کتاب توسط دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه...
- کتاب حکمت اشراق اثری جامع در معرفی فلسفه اشراق تالیف حجت الاسلام یزدان پناه منتشر شد
- انتشار غزوات حیدری و متون ایرانی با همکاری کتابخانه مجلس و کتابخانه تخصصی ادبیات
- شماره سوم کتاب شیعه منتشر شد
- تصحیح مرآه الکتب؛ معرفی بیش از 4900 اثر از علمای شیعه