تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- انتصاب معاون امور رسانهای و تبلیغات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
- عبدالحسین کلانتری معاون امور فرهنگیِ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1391/03/11 08:50
اخلاصِ امام خميني ؛ گفتاري از آيتالله اميني
چکیده: * يكي از جنبههاي اخلاقي امام كه خيلي هم مهم بود و علّت محبوبيت امام هم بود، اخلاص در عمل است * بنده آن حالات درس اخلاق امام را هيچ فراموش نميكنم، به قدري جذاب بود كه تا هفته آينده ساعت […]
چکیده:
* يكي از جنبههاي اخلاقي امام كه خيلي هم مهم بود و علّت محبوبيت امام هم بود، اخلاص در عمل است
* بنده آن حالات درس اخلاق امام را هيچ فراموش نميكنم، به قدري جذاب بود كه تا هفته آينده ساعت شماري ميكرديم كه باز درس اخلاق امام شروع شود و خدمتشان برسيم
* رمز موفقيت امام اين بود كه مخلص بود، گفتار، رفتار و سخنرانيهايش هر چه بود براي خدا بود، چون اخلاص بود، در دلها هم جا ميگرفت
* در اين ايام درباره امام خيلي صحبت ميشود، تجليل و احترام ميشود، ولي با كمال تأسف بايد عرض كنم كه جنبههاي سياسي امام بر جنبههاي اخلاقي ايشان غلبه كرده است
اشاره
در آستانه بيست و سومين سالگرد رحلت بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (قدس) همايش نيم روزهاي تحت عنوان "امام خميني، حوزه و اخلاق"، به همت مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني دفتر قم در روز پنچ شنبه 4/3/91 در اين شهر بر گذار شد. حضرت آيتالله ابراهيم اميني كه يكي از شاگردان و نزديگان ايشان بوده اند، در اين جلسه به بررسي ويژگي اخلاصِ امام در كارها پرداختهاند متن كامل سخنان ايشان از نظر خوانندگان محترم ميگذرد.
جامعيت امام
بسمالله الرحمن الرحيم؛ با عرض تسليت به مناسبت شهادت امام مظلوم حضرت امام علي النقي عليه السلام، در آستانه چهارده خرداد وگراميداشت امام راحل هستيم، اميدواريم مراسم به خوبي برگزار شود و از ايشان قدرداني شود. به همين مناسبت بعضي آقايان به بنده فرمودند جلسهاي درباره اخلاق امام داشته باشيم. من ابتداءً قبول نكردم براي اين كه كسي بايد درباره اخلاق امام صحبت كند كه خود همان گونه باشد و بنده از اين جهت معذورم، اما براي اينكه اداي احترام كرده باشم؛ قبول كردم چند نكتهاي عرض كنم. در اين رابطه بايد عرض كنم كه امام يك شخصيت جامعي بود. شخصيت جامع الاطرافي كه فقط يك استاد اخلاق نبود، در زمينههاي مختلف فوقالعاده بودند، يك فقيه متبحر، يك اصولي زبردست، يك فيلسوف و يك عارف به تمام معنا و يك عارف عملي به تمام معنا و از همه مهمتر اينكه يك استاد اخلاق بود. استاد اخلاق نه به معناي اينكه درس اخلاق ميگويد بلكه خودش عمل به اخلاق ميكرد و ديگران را هم از اين طريق دعوت ميكرد، بنابراين من قرار شد كه يكي از جنبههاي اخلاقي امام را اينجا عرض كنم.
يكي از جنبههاي اخلاقي امام كه خيلي هم مهم بود و علّت محبوبيت امام هم تقريباً بيشتر روي آن بود، اخلاص در عمل است. اخلاص در تمام مراتب، يعني در گفتار، در شنيدن، در عمل و در تصميم و در هر جهتي كه كار داشت.
آشنايي با امام
اولين سالي كه بنده با امام راحل آشنا شدم، سال 1321 بود كه من به قم براي تحصيل آمدم و سال اولي بود كه طلبه شده بودم. در آن سال، درس اخلاق امام را كه در عصرهاي پنجشنبه و جمعه در مدرسه فيضيه گفته ميشد، درك كردم، اول طلبگيام بود، ولي فراموش نميكنم كه وقتي در اين درس خدمت امام ميرسيديم، سخنان امام اينقدر مؤثر بود كه بعضي افراد گريه ميكردند، موعظه عادي بود و روضه نميخواندند ولي افراد متأثر ميشدند و طوري بود كه بعد از خاتمه درس تحوّلي در روحيه همه به وجود ميآمد، خود بنده آن حالات را هيچ فراموش نميكنم، به قدري جذاب بود كه تا هفته آينده ساعت شماري ميكرديم كه باز درس اخلاق امام شروع شود و خدمتشان برسيم. امام در آنجا به عنوان يك استاد هم نبود، بلكه حقّاً به عنوان يك مراد بود!. البته متأسفانه اين دوره براي بنده حدود سه ماه بيشتر طول نكشيد و درسها تعطيل شد و به اصفهان آمدم و نتوانستم برگردم تا شش سال بعد كه دوباره آمدم، و درس اخلاق امام را بيش از اين درك نكردم.
ولي يك چيزي كه من در رفتار امام احساس ميكردم و هميشه هم مراقب آن بودم، اخلاص امام بود، البته ميدانيد اخلاص يك امر قلبي است، امر قلبي را كه نميشود كشف كرد و شناخت! اما اگر آدم در مسائل عملي دقت كند، ميتواند آن را درك كند. من در اين رابطه ابتداءً چند حديث راجع به اصل اخلاص و ارزش اخلاق در همه جا ميخوانم و بعد خاطرات كوتاهي از امام به قدري كه مناسب باشد، عرض ميكنم:
اخلاص در روايات
قال رسولالله (ص): "بالإخلاص تتفاضل مراتب المؤمنين؛ با اخلاص مراتب مؤمنين در قيامت روشن ميشود"، يعني اينطور نيست كه به واسطه يك عمل تفاضل بين مؤمنين باشد كه مثلاً فلاني چند مرتبه حج يا كربلا رفته، چقدر براي امام حسين گريه كرده، چقدر نماز خوانده؟ چقدر روزه گرفته، اينها نيست! بلكه آن تفاضل واقعي كه درجات قيامت است، به واسطه اخلاص و مرتبه اخلاص است.
در حديث ديگر؛ قال رسولالله (ص): "اخلص دينك يكفيك القليل من العمل؛ دين خودت را مخلص كن و قليل عمل براي تو كافي است"، امام آدمي نبود كه هميشه در عبادت باشد، اينطور نبود كه مثلاً مستحبات را خيلي مقيد باشد و دائماً مشغول به مستحبات باشد. البته نماز شب را درك ميكردند، مقيد بود و ميخواندند، زيارت هم گاهي ميرفتند. اما كارهاي خود را از روي اخلاص انجام ميدادند. علامه طباطبائي هم اتفاقاً همينطوري بود، خيلي بخواهند مستحبات را به جا بياورند، مقيد نبودند ولي همينطور كه عرض كردم در كارها اخلاص داشتند.
عن أبي عبدالله عليه السلام "في قولالله عز و جل (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) قال: ليس يعني أكثر عملا و لكن أصوبكم عملا و إنما الإصابة خشيةالله و النية الصادقة و الخشية ثمَّ قال: الإبقاء علي العمل حتي يخلص أشد من العمل، و العمل الخالص الذي لا تريد أن يحمدك عليه أحد إلاالله عز و جل، و النية أفضل من العمل- إلا و إن النية هي العمل ثمَّ تلا قوله عز و جل (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلي شاكِلَتِهِ) يعني علي نيته؛ امام صادق (ع) در اين حديث درباره اين آيه فرمودند: مراد اين نيست كه كدام يك از شما بيشتر عمل به جا ميآوريد، مراد كساني است كه كارهاي ثواب بيشتر به جا ميآورند. آدم يك عملي را ابتداءً براي خدا به جا بياورد اما اينكه بتواند بعد از آن اخلاصش را تداوم ببخشد، اين دشوار است! "الإبقاء علي العمل أشد من العمل خالص"، واقعاً همينطور است. آدم در كارهايي كه ميكند اعم از مستحبات، واجبات، اول بايد سعي كند كه براي خدا باشد، در مرتبه دوم بايد آن را نگهداري كند، يعني بعد از عمل هم نگهداري كند كه اين اخلاص باقي بماند و خيلي مقيد نباشد كه ديگران بگويند اين كارخوب است يا بد! بپسندند يا نه؟ عمده آن عمل است كه خالصانه باشد. واقعاً كار سختي است كه آدم هم كار را براي خدا بجا بياورد و هم سعي كند آن را براي خدا نگه دارد و منتظر اين نباشد كه ديگران آن را ميپسندند يا نه! بعد حضرت فرمودند: "والنية أفضل من العمل"؛ نيت افضل از عمل است، چون عمل آثار كارهاي ظاهري است، مثلاً فرض كنيد كه نماز عبارت از يك حركات و اذكاري است كه آنها الفاظ و كلماتاند و فاني شونده هستند، آنچه باقي ميماند، آن نيت است كه باقي ميماند، اگر آن نيت خالصي بود افضل است، بعد هم ميفرمايند: "إن النية هي العمل"؛ بلكه نيت همان عمل قلبي است، عمل قلبي كه همراه با نماز است نيت است. اينست كه بهشت هم از همينها درست ميشود و به واسطه همين واقعيت است. در روايات فراوان دارد كه نيت افضل از عمل است. بلكه خودِ عمل است.
از اين قبيل احاديث فراوان داريم. البته شما توجه داريد كه مراتب اخلاص هم تفاوت ميكند، درجات اخلاص تفاوت ميكند و همه يك جور نيستند، كساني هستند كه فقط سعي ميكنند ريا نشود، اما بعضي بيشتر از آن را نظر دارند، تا حدي كه يك وقتي كسي عبادت ميكند فقط براي خدا، اينطور كه اميرالمؤمنين فرمودند كه من عبادت نميكنم براي دوري از دوزخ، واقعاً اينطوري است كه كسي به آن مراتب برسد، اگر انگشتر دادن اميرالمؤمنين اين ارزش را داشت كه آيه دربارهاش نازل شود، اين به واسطه آن نيت و اخلاص است، اگر سوره هل اتي درباره اهل بيت نازل شد و كار اينقدر مهم بود كه يك سوره درباره آن نازل شد، به واسطه آن اخلاص است و الا الآن هم ممكن است بعضي همين كار را بكنند و آنچه دارند افطار نكنند و در راه خدا بدهند، آنچه كه سبب اين كار شد به واسطه اخلاصي بود كه داشت، اگر "ضربة علي افضل من عبادة الثقلين" به خاطر اخلاص است، به مقدار اخلاص عمل ارزش عمل هم همان است و درجات اخروي هم به همان دليل است و اينست كه مهم است.
اين نكته را عرض كنم ما معمولاً درباره اخلاص ميرويم سر عبادات كه براي خدا به جا بياوريم، ولي اخلاص اعم از اين است، ممكن است برخي همه كارشان براي خدا باشد، حتي خوابيدن، خوردن، تدريس، حتي سياست و گفتارشان، هر چه باشد براي خدا باشد، كارهاي عادي هم ميتواند اينطور باشد و اينكه اينقدر از اخلاص تعريف شده براي اينست كه همه كارها براي خدا باشد، اگر همه كارها براي خدا باشد، اگر مسئولين ادارات براي خدا و قربة اليالله كار كنند مشكل پيدا نميشود، اگر نمايندگان مجلس قربة اليالله بروند مجلس، اين مشكلات پيش نميآيد، اگر مسئولين با اخلاص باشند مشكلات پيدا نميشود، رمز موفقيت امام اين بود كه مخلص بود، گفتار، رفتار و سخنرانيهايش هر چه بود براي خدا بود، چون اخلاص بود، در دلها هم جا ميگرفت. بنده كه در طول زندگي در خدمت امام بودم، محبوبيت امام واقعاً براي بنده بسيار جالب و عظيم بود، يكي از هم مباحثه ايها كه شاگرد امام بود ميگفت من آرزو دارم يك ناهار پيش امام باشم كه ناهار خوردن امام را ببينم، تفاوتي كه شاگردان امام با شاگردان ديگر داشتند اين بود كه واقعاً ارادتمند و مخلص امام و شيفته امام بودند به خاطر اينكه آن اخلاصي كه امام داشته در اينها تأثير گذاشته بود.
الگوهاي رفتاري
نكته ديگر كه براي ما خيلي مهم است، همين است كه ما الآن احتياج داريم به اخلاق، اما بيش از همه به عمل احتياج داريم، با گفتن و نوشتن كه كار خوبي هم هست و ما تقدير ميكنم، اما مشكلات حل نميشود. الآن طلبهها الگو ميخواهند، جامعه متدين ما الگو ميخواهد، در اين زمينه نميشود گفت كه امام صادق (ع) يا امام حسين (ع) اين كار را كرد، آن سر جاي خودش، آنها الگوي عملي براي الآن ميخواهند كه ما در اين زمينه مشكل داريم. مردم ميخواهند روحاني مثل امام صادق و امام حسين باشد، اگر در آن درجه هم نيست ولي يك مقداري اهل مال و تملق و... نباشد اين چيزي است كه مردم الآن ميخواهند، حوزه ما هم متأسفانه الآن گرفتار مشكلات هستند و دنبال يافتن آن هستند.
اخلاص در عمل
چند تا خاطره از امام نقل ميكنم كه در همين مسير بوده است؛ بنده از همان اوايلي كه با امام بودم مراقب بودم ببينم رفتار امام چطور است؟ فقط اين نبود كه به درس ايشان بروم، رفتار ايشان را نگاه ميكردم و موشكافي ميكردم. قبل از شروع مبارزات امام مجلس روضهاي كه در منزلش ميگرفت و حاج شيخ قوام وشنوهاي منبر ميرفت، ايشان منبرياي بود كه بيش از همه نهج البلاغه، روايات و آيات در منبر استفاده ميكرد. عدهاي از طلبهها و علاقمندان هم بودند، امام حاج شيخ قوام را نهي كرده بود كه اسمي از ايشان ببرد! چيزي كه براي من جالب بود اين كه امام در اين مجلس روضه دم در نميايستاد كه به مردم تعارف كند، بالاي همان ميزي كه براي مطالعه داشت مينشست. به آقايان احترام ميكرد و جلويشان بلند ميشد و تعارف ميكرد ولي دم در نميآيد، اگر چه بعضي حمل كردند به اينكه امام خود بزرگ بيني دارد، ولي من همان موقع ميفهميدم كه اين از روي اخلاص است و نميخواهد خود را نشان بدهد.
نمونه ديگر اين كه آيتالله بروجردي كه فوت شد، درسهاي حوزه چهل روز تعطيل شد و مردم و شيعيان از اطراف بلاد و شهرهاي مختلف با عَلم و كُتل و دسته ميآمدند قم عزاداري ميكردند. آقايان هم مقيد بودند ختمي براي آيتالله بروجردي بگيرند و گاهاً سعي ميكردند كه زودتر بگيرند، خودشان با سلام و صلوات و حفظ احترام در مجالس شركت ميكردند، يك شخصي بود كه خيلي صداي خوبي داشت، به سلامتي آيتالله فلاني صلوات ميفرستادند و آقا وارد ميشد و جلب توجه همه مردم ميكردند، مرحوم فلسفي هم در اين مجالس منبر ميرفت، تعريف و تمجيد و احترام ميكرد، البته هم آقاي فلسفه و هم آقايان به وظيفه خودشان عمل ميكردند براي اينكه مرجعيت و حوزه را نگه دارند، براي اينكه طلاب پراكنده نشوند، اخلاص داشتند، اما امام تنها به آن مجلس ختم ميرفت، اگر چند تا از شاگردانشان ميخواستند همراه ايشان بروند، نميگذاشتند، خودش تنها ميرفت و در گوشهاي مينشست، طبعاً وقتي اين جور وارد ميشد آقاي فلسفي هم نميديد و نميگفت كه آقا آمده و صلوات نميفرستادند، خيلي عادي و صادق بود. اين براي ما كه از شاگردانش بوديم خيلي مهم بود و ناراحت هم بوديم به اينكه چرا استاد ما از ديگران عقب ميافتد!، يكي از مسائل اين بود كه همه آقايان براي آيتالله بروجردي فاتحه گرفتند ولي امام فاتحه نگرفت. اين در بين طلبهها سر و صدا پيدا كرد كه چرا امام براي آيتالله بروجردي فاتحه نگرفت؟ بنده با چند نفر از آقايان رفتيم خدمت ايشان گفتيم چرا شما فاتحه نگرفتيد؟ گفت آقايان ميگيرند و كافي است! من عرض كردم يك چيزي شايع است كه ميگويند شما تمايل تان به آيتالله بروجردي خوب نيست و از اين جهت مجلس ختم برايش نگرفتيد، برافروخته شد و گفت يعني چه؟ من اينقدر از فوت آيتالله بروجردي ناراحتم كه سر قبرش نميتوانم بروم، من ميدانم كه آقاي بروجردي در اين زمان چقدر ارزش دارد؟! حالا برويد مجلس ختمي بگذاريد ولي آقاي فلسفي را دعوت نكنيد!(براي اين كه تمجيدي از امام نشود) مجلس ختمي گرفتند و يادم نيست چه كسي منبر رفت، بهر حال تجليلي از اين قبيل شد، اينها همه علامت آن اخلاص باطني است كه در عمل مرحوم امام ظاهر ميشد.
مسئله ديگر اين بود كه در آن زمان آقاياني كه با دستهها ميآمدند، چهل روز عزاداري بود، معمولاً علما هم همراه آقايان بودند، مرسوم آقايان اين بود كه به ديدن اين علما ميرفتند، بالأخره عالمي است كه وارد شده و احترامش ميكردند، ولي امام نميرفت! ما هم كه از شاگردان ايشان بوديم ناراحت بوديم كه استاد ما عقب ميافتد، يك دفعه خدمت ايشان عرض كردم كه مگر در روايات نيست كه هر مؤمني كه از شهري به شهر ديگر بيايد مؤمنين آن شهر وظيفه دارند به او احترام بگذارند؟ گفتم مگر علما و احترام علما كار خوب و احسني نيست؟ فرمودند بله، گفتم ما انتظار داريم كه شما نه براي ريا بلكه براي خدا به ديدن اين آقايان بيائيد، ايشان يك تأملي كرد و گفت نفس اماره را چكار كنم؟! اين خيلي مسئله است.
يك مسئله ديگري كه بود، آن وقت چون آيتالله بروجردي فوت شده بود، درب خانه آقايان باز شده بود و معمولاً استفتاءات و تقليد و امثال اينها مطرح بود، آقايان همه جلسه استفتائي در منزلشان تشكيل ميدادند و بعضي هايشان هم از سابق داشتند، البته كه همه مخلصانه بود و قطعاً براي خودشان نبود، ولي امام اين كار را نكرد، هر چه اصرار ميكردند قبول نكرد! بعد من رفتم خدمت ايشان و عرض كردم يك عده از فضلا هستند كه شاگردان خوب آقاي بروجردي بودند، در درس آقاي بروجردي شركت ميكردند و آينده اميدبخشي هم دارند با اينكه تدريس ميكنند، ولي اينها ديگر بعد از فوت آقاي بروجردي در درس ديگري شركت نميكنند و متوقف ميشوند، درس ميگويند ولي بهتر است كه در درس هم شركت كنند و چه خوب است كه از اينها نگهداري شود كه براي آينده حوزه ضرورت دارد، اسم نياوردم چه كساني ولي گفتم چند نفري هستند كه اينطوري هستند. بعد به امام نگفتم جلسه استفتاء، چون ميدانستم قبول نميكنند، گفتم اينها در درسهاي ديگران كه شركت نميكنند شما هم كه درس ميگوئيد و شاگرداني داريد،يك مسائلي طبعاً در درس پيش ميآيد كه اگر با اينها مشورت كنيد بهتر است، اين چند نفر را شما دعوت كنيد كه خدمت شما بيايند هفتهاي يكي دو نفر آن مسائل مهم را كه در درس هست مطرح كنيد و اينها پاسخ ميدهند و جرّ و بحث ميشود و سبب ميشود كه اينها تكامل پيدا ميكنند و عملاً پرورش پيدا ميكنند و در آينده براي حوزه خيلي خوب ميشود. امام سرش را پائين انداخته بود و آخر به من گفت آقاي اميني من از شما انتظار داشتم كه به من بگوئيد فلاني تو پير شدي، موقع مرگ توست به فكر آخرت خود باش، به فكر باش كه كاري كني كه براي آخرت تو مفيد باشد، تو هم به من ميگوئي كه جلسه تشكيل بده. آقاي اميني من كه الآن مقلّد ندارم اين جلسه را تشكيل بدهم؟! البته بعد وقتي كه امام مرجعيت پيدا كرد، گفت آنچه كه چند سال پيش از من خواستي امروز موقعش است كه همان چند نفر را دعوت كردم، اين كارها ميرساند كه امام چقدر مقيد بوده. وقتي ميخواستند عروة الوثقي را چاپ كنند، ما گفتيم حاشيه امام هم در آن باشد، گفتند مشروط به اينكه پانصد جلد بخرد و اهدا كند! ما رفتيم خدمت امام و گفتيم موقعيت خوبي است، گفت نه هر كسي ميخواهد از من تقليد كند خودش برود كتاب را بخرد. قبول نكردند و عروة الوثقي هم بدون حاشيه امام چاپ شد البته بعداً ناچار شدند حاشيه امام را به آن اضافه كنند. اينها يك حالات جزئي ظريفي است كه همه كاشف از آن اخلاص باطني مهمي است كه در امام وجود داشت.
در اين ايام درباره امام خيلي صحبت ميشود، تجليل و احترام ميشود، ولي با كمال تأسف بايد عرض كنم كه جنبههاي سياسي امام بر جنبههاي اخلاقي ايشان غلبه كرده است. جنبه اخلاقي امام از جنبههاي سياسياش مهمتر است، موفقيتش در جنبههاي سياسي هم به واسطه همان جنبههاي اخلاقي است. اگر در برابر آمريكا ميايستاد و شب و روز نداشت براي همان جنبههاي اخلاقي است، اگر به شاه ميگفت برود و چيزي در برابرش نميتوانست بگويد، اگر با آن حالت ميرفت پاريس، براي همان جنبههاي اخلاص و اخلاق عملي امام بود، اينها بايد در جمهوري اسلامي باقي بماند. حالا نميدانيم آقايان چه مقدار در مسائل اخلاقي عنايت دارند، بهر حال كمبودي كه ما الآن داريم اين است كه تشريفات و احترام از امام مبناي سياسي و اجتماعي دارد، شما با نوشتههاي امام آشنا هستيد و با صحيفه امام هم آشنا هستيد ولي امام در سختترين حالات كه معلوم ميشود باز اخلاق نيست، شما يك جا پيدا نميكنيد كه رفته باشند خدمت ايشان، راجع به اخلاق صحبت نكرده باشند، متأسفانه همين كمبود اخلاقي ماست. اميدواريم انشاءالله اصلاح شود.
در خاتمه عرض ميكنم اينكه بنده عرض كردم امام در كارها اخلاص بخرج ميدادند، نه اينكه ديگران اخلاص نداشتند، همه شان براي ما محترم و عزيزند، همين شخصيتهايي كه فوت كردند و شخصيتهايي كه هستند، استادمان بودند، ولي بهر حال امام يك متاع ديگري بود، يك شخصيت ديگري بود واي كاش كه هر چه ميشد اين را تقويت ميكرديم، نرويم فقط اخلاصش را در همان اخلاق عبادي جستجو كنيم، بلكه در همه جهات آن را پي گيري كنيم و اگر آقايان در اين قسمت كار كنند خيلي ميتوانند اخلاق امام را با اخلاص تطبيق كنند. با عرض معذرت از سروران گرامي و آقايان محترم. براي اينكه يك اشاره كوتاهي از زحمات استاد گرامي داشته باشيم، صحبت كرديم.
منبع:جمهوری اسلامی
مطالب مشابه
- در دیدار آيتالله ری شهری از دفتر تبليغات اسلامی عنوان شد: انتشار 12 میلیون نسخه کتاب توسط انتشارات دفتر تبليغات اسلامی
- در آستانه سالروز رحلت بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي ايران، كتاب «طلوع خورشيد» اثري از علياكبر ذاكري
- مجموعه مقالات کنگره ملي بررسي انديشههاي فرهنگي و اجتماعي حضرت امام خميني(ره)» منتشر شد
- آيتالله مصطفوي در همايش «بررسي انديشههاي فلسفي و عرفاني امام خميني(ره): امام خميني(ره) فلسفه را به اصل ولايت پيوند دادند
- ميراث امام خميني /سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی