تازه های کتاب
تازه های انتشارات کتاب ناب
بایسته های فرهنگ
سازمان های فرهنگی
- شورای وزارت خانه های فرهنگی، گامی درجهت تحقق حکمرانی فرهنگی
- حکمرانی فرهنگی
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- انتصاب دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
- نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
مسائل نظری
حوزه علمیه
دانشگاه
- انتشار کتابهای فقهی درباره مسائل روز
- گزارشی از حضور استاد احمد مبلغی در مجمع جهانی فقه اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ظرفیتها و چالشهای استفاده از فقه در تقنین
- حجاب امری اجتماعی، با امکان قانونگذاری
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- کسانی که در اصول تابع دیگران باشند، نباید خود را مجتهد بدانند
- تمدید مهلت ارسال اثر به پنجمین دوره انتخاب کتاب برگزیده دانشگاهی
- بازسازی منابع تاریخی مفقود شیعه
- رتبهبندی علمی دانشگاهها، پژوهشگاهها و مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه علمیه قم
- انتصاب ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
- ۱۳ دانشگاه ایرانی در جمع هزار دانشگاه برتر دنیا
- ضرورت پردازش دادههای علمی و کتابخانهای
- دکتر محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد
علمی آموزشی
علمی پژوهشی
هنر
- وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم
- فقهی که بخواهد نظریهپرداز باشد، در بستر درسهای تخصصی و پژوهشهای آزاد شکل میگیرد
- ضرورت پرداختن به مکتب فقهی و اصولی امام خمینی (ره)
- قطب فرهنگی اسلام «عقل» است
- مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور انتخاب شد
- جامعه الزهراء س یادگاری پربرکت از حضرت امام ره
- تغییر و تحول در نظام آموزشی حوزههای علمیه
اخبار و مسائل کتاب
نقد و معرفی کتاب
- برنامه اصلاحات معاونت فرهنگی
- حکمرانی در شکل کلان نیاز دارد، بداند در کجا سفت و کجا منعطف باشد
- فعالیتهای معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در جهت اهداف انقلاب اسلامی است
- برگزیدگان همایش بیست و پنجم کتاب سال حوزه
- صدور پروانه فعالیت کتابفروشان
- مصوبات جلسات 645 تا 647 هیات انتخاب و خرید کتاب
- علیرضا مختارپور، رئیس کتابخانه ملی و مهدی رمضانی، سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور شد
اقتصاد
اجتماعی
- باید امید آفرینی کنیم
- طرح اصلاح قیمت بنزین می توانست بهتر از این اجرا شود
- خواستار استمرار معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه هستیم
- در عرصه جنگ اقتصادی، به طور قاطع دشمن را عقب می زنیم
- دولت خسته نیست
- فعالیت 11 هزار و ۹۰۰ رسانه دارای مجوز در کشور
- افرادی که نفوذ پیدا می کنند داغترین شعارهای حاکمیتی را میدهند
- وفاق ملی ضرورت تداوم انقلاب اسلامی
- ادله فقهی الزام حاکمیت به حجاب
- ثبتنام بیمه درمان تکمیلی اصحاب فرهنگ، هنر، رسانه
- مسئله اجازه همسر، نیازمند بحث فقاهتی است
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترجوادی
- بیانیه تشکر و قدردانی بیش از چهل نفر از علما وفضلای حوزه علمیه خطاب به اقای دکترصالحی
- نگاهی به اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی ره
1391/02/12 12:34
محمد سروش محلاتی:مطهری، عالمی که خطر فکر کردن را پذیرفته بود!!
چکیده: به نظر می رسد تا رسیدن به تحقیق در قلمرو مسائل دینی فاصله داریم، ما در بسیاری موارد با انبوه سازی تقلیدها، نام آن را تحقیق می گذاریم و تحقیق بدون پذیرفتن عقل بدون هیچ گونه محدودیت و قید و […]
چکیده:
به نظر می رسد تا رسیدن به تحقیق در قلمرو مسائل دینی فاصله داریم، ما در بسیاری موارد با انبوه سازی تقلیدها، نام آن را تحقیق می گذاریم و تحقیق بدون پذیرفتن عقل بدون هیچ گونه محدودیت و قید و شرط، امکان پذیر نیست.
مشروح مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی که فشرده ی آن در تاریخ 11/2/91 در آن روزنامه منتشر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از جنابعالی، 32سال است که از شهادت استاد مطهری میگذرد. با اینکه شخصیتهای بزرگ و فرزانهای در حوزه وجود داشته و هر کدام منشأ برکاتی هستند، اما به نظر میرسد که خلأ وجودی استاد مطهری همچنان احساس میشود. به نظر شما استاد مطهری چه ویژگیهایی داشته است که بعد از سه دهه همچنان نیازمند به او هستیم؟
*بسم الله الرحمن الرحیم. استاد مطهری امتیازات متعددی دارد که مجموعه این امتیازات از ایشان یک شخصیت کم نظیر یا بی نظیری ساخته است. متأسفانه مجال برای بررسی همه این امتیازات نیست، باید انتخاب کرد و قهراً در انتخاب، بعضی از این امتیازات را مجبور هستیم فعلاً نادیده بگیریم. به هر حال مجموعه مهم است، ممکن است که تک تک اینها کم و بیش در افراد دیگری در سطوح مختلف وجود داشته باشد.
آنچه که به نظر بنده در آقای مطهری به صورت بسیار روشن و برجسته است، نوع فهم ایشان از اسلام و تلقی ایشان از اسلام است که این تلقی هم در فهم خود ایشان دخالت دارد و هم در ارائه ایشان از اسلام، دخالت دارد. معمولاً بحث در این است که علمای دین وقتی میخواهند اسلام را ارائه بکنند یا برای خودشان چیزی را به عنوان اسلام و مبنای اسلامی بپذیرند، از شیوهها و روشهای متفاوتی استفاده میکنند.
یک شیوه و روش این است که اسلام را، و حقانیت معارف اسلامی را متکی بر متون نقلی میکنند و وقتی از آنها سؤال میکنید که این مسئله درسته، به چه دلیل؟ میگویند به دلیل اینکه خدا در قرآن فرموده، یا روایتی را برای ما ارائه میکنند، یا استناد به سخن علماء، فقهاء، متکلمین، میکنند، این یک شیوه رایج است، نقلیات در کتابهای ما موج میزند. یک سطح دیگری از فهم اسلام و ارائه اسلام، این است که اتکاء میکنند به نوعی مسائل ماورائی که به الهام و اشراق و گاهی از اوقات حتی به خواب و امثال اینها متکی است، وقتی سؤال میکنیم این مطلب درست است به چه دلیل؟ چند نمونه از خوابهایی که وجود دارد را برای آدم میگویند، این روش هم کم و بیش هست. و شیوه سوم اتکای به قدرت است که در پاسخ به این که این مطلب، چرا درست است؟ پاسخ می دهند چون حکومت این مطلب را میگوید و پذیرفته و دفاع میکند. البته قبل از انقلاب همان دو شیوه وجود داشت و بعد از انقلاب این شیوه سوم هم کم و بیش در نزد برخی از افراد وابسته به حکومت هست؛ که هر چه را که حکومت بگوید همان را علامت حقانیت میدانند. یعنی رقابت یک نظریه اسلامی با یک نظریه دیگر اسلامی در این است که یک نظریه مورد حمایت قرار میگیرد پس درست است، پس اولویت دارد، پس باید آن را پذیرفت.
در این بین آنچه که شهید مطهری دارد و خیلی برجسته است در همه آثارش، این است که هم در فهم اسلام و هم در ارائه اسلام، دنبال این است که اسلام را با شیوه عقلانی بفهمد و با شیوه عقلانی معرفی بکند. لذا در آثار ایشان آن شیوه اول و دوم مبنا نیست، اساس نیست و آن شیوه سوم هم که اصلاً موضوعاً منتفی بوده است به خصوص در آن دوره قبل از انقلاب، که من این مسئله را بیشتر توضیح میدهم؛ مثلاً یک مسئلهای به نام شفاعت مطرح میشود، خیلی از علمای ما درباره شفاعت بحث کردند، آیاتی از قرآن را آوردند یا روایاتی را مورد استناد قرار دادند که شفاعت یک مسئله واضح و ضروری از نظر منابع دینی ما است. خب برخیها هم در این زمینه به یک شواهدی از قبیل بعضی از رؤیاهایی که میگویند صادقه است و خوابهایی و امثال اینها شفاعت را میخواهند اثبات کنند.
امتیاز مرحوم آقای مطهری این است که وقتی وارد بحث شفاعت میشود، شفاعت را به شکل استدلالی، به شکل معقول، به شکل مستدل مطرح می کند، که اگر شخصی در دلالت هر آیهای یا هر روایتی تردید بکند، یا خوابی را که نقل میشود موهوم بداند و بگوید اینها برای من حجیت ندارد، عقل او می پذیرد چون پایه و اساس یک استدلالی را ایشان قرار میدهد. استاد در کتاب «عدل الهی» در برابر شخصی که شبهه و تردید دارد و میخواهد قانع بشود که شفاعت امر حقی است، حقانیت این مطلب را با عقل اثبات میکند.
یا مثلاً در باب «ولایت تکوینی»، شک و شبهه و سؤال و تردید از ناحیه بسیاری از افراد به خصوص در بین افرادی که گرایشات روشنفکری دارند زیاد است، جوّ تحت تأثیر القائات وهابیت هم به این سؤالات و تردیدات دامن میزند، خب اینجا بسیاری از افراد هستند که با جمعآوری شواهدی از آیات و روایات، به خصوص روایات، و لو اینکه این روایات خیلی هم از نظر سند و یا دلالت مورد قبول نباشد. اما انبوهی از این روایات را جمع میکنند و ارائه میکنند و قهراً کسی که در این زمینه سؤالی دارد او را ساکت میکنند که تو مگر میتوانی با این همه روایت مخالفت بکنی و در مورد ولایت تکوینی مثلاً سؤالی، ابهامی، شکی داشته باشی، چون جای شک نیست این مسئلهای که این همه در روایات آمده است.
آنهایی که در سطوح پایینتری هم هستند یکسری خواب و امثال اینها هم در این زمینهها میآورند که قضیه را اثبات بکنند، ولی هنر آقای مطهری این است که همین مسئله را چنان به شکل عقلی، مبرهن میکند و توضیح میدهد که شخص وقتی میخواند، بدون اینکه خودش متوجه باشد که دارد چه میخواند و در نهایت چه چیزی را میپذیرد یک مرتبه ملتفت میشود که بحث ولایت تکوینی به نتیجه رسیده و به اثبات رسیده است، هیچ نیازی به اینکه در این بحث یک شاهدی از خواب نقل بشود، استناد به کلمات بزرگان بشود، عرفاء چه گفتهاند، کشف و شهودهایی که در این زمینه داشتند چیست؟، اصلاً نیازی به این مسائل نمیبیند، حتی مسئله را بر ادله نقلی معتبر، از آیات و روایات، مبتنی نمیکند که جنبه تعبدی برای شخص پیدا بکند، بلکه سؤالات را پاسخ میدهد و شخص اقناع میشود، و عقلاً میپذیرد.
این کاری است که ایشان در همان رساله کوچک «ولاءها و ولایتها» انجام داده است و اینها کارهای بسیار سنگینی است؛ اینکه مثلاً ما مسئلهای از این قبیل را به شکل بسیار بسیار تخصصی مطرح بکنیم، بحث ولایت را به معنای باطنی خودش، این در گذشته سابقه داشته و عده ای از علماء کتاب نوشتند، اما در هر دوره و زمان ممکن است در حوزه علمیه 10 نفر پیدا بشوند که رساله «مصباح الهدایة» حضرت امام را در این موضوعات بفهمند. ولی مهم این است که ما بتوانیم نسل امروز را در این مسائل قانع بکنیم و این هنر آقای مطهری است و این به قدری تأثیرگذار است که علمایی که در حوزه اهل مطالعه بودند و این آثار را خواندند برای آنها هم اعجاب انگیز است.
در حدود سال 1349 که این رساله «ولاءها و ولایتها» منتشر شد، یکی از کسانی که نامهای به مرحوم آقای مطهری نوشته و در این زمینه اظهار نظر کرده است، آیة الله سیدصادق روحانی است. تعبیراتی که نسبت به همین رساله بسیار کوچک دارد این است که «نوشته حضرتعالی با بهترین اسلوب و بیانی رسا و قلمی جذاب و شیوا، مطالب دقیقه و ادله متقنه ایراد شده است، بدون مجامله عرض میکنم که مطالعه این کتاب برای اکثر اهل علم لازم است زیرا در عین اثبات خلافت و ولایت به بهترین وجه، جواب منکرین ولایت تکوینی را که در این ایام طرفدارانی دارد، داده است، به نظر من چنانچه ممکن باشد این کتاب در مقیاس وسیعی مثلاً 100 هزار نسخه چاپ شود و در اختیار طالبین قرار گیرد.» اینها علمای بزرگ را هم تحت تأثیر قرار میدهد که چگونه این معارف را به شکل مستدل و به شکل معقول ایشان ارائه میکنند.
* سؤال: استدلال عقلی در مسائل اعتقادی یا فقهی، در بین علمای ما رایج بوده و هست، به نظر شما شهید مطهری در این باره چه امتیازی دارد و چطور شما خلاء وجودی ایشان را از این جهت محسوس می دانید؟
* البته این مطلب که انسان به شکل مستدل و معقول مسائل اسلامی را ارائه بکند، برای همه مطلوب تلقی میشود و به نظر میرسد که کسی در این زمینه حرفی و ایرادی نداشته باشد و برای همه پر جاذبه باشد، و سابقه داشته و دارد، ولی این شیوه خودش آثار و لوازمی دارد که مرحوم آقای مطهری به این آثار و لوازم پایبند بود و بسیاری از کسان دیگری که میخواهند مباحث اسلامی را به شکل معقول و مستدل ارائه بکنند، نمیتوانند یا نمیخواهند به این لوازم ملتزم بشوند. من برخی از این لوازم را عرض میکنم؛
یک نکته این است که مرحوم آقای مطهری به دلیل این نگاهی که به مسائل اسلامی داشت، اهل تسلیم و تبعیت محض در برابر کسی و در برابر چیزی نبود و هیچ چیز جز برهان او را قانع نمیکرد، البته کلام معصوم هم به دلیل اینکه به برهان میانجامد یعنی برهان برای قبولش وجود دارد قابل قبول است. یک بحثی ایشان تحت عنوان «اجتهاد و تقلید» دارند و درباره ماهیت تقلید بحث کردند که بحث جالبی است.
بعد از اینکه بحث تقلید را ایشان مطرح میفرمایند که خودش ریشه عقلی دارد، بعد اشاره میکنند به قصه موسی و عبد صالح که در قرآن آمده است و اینکه حضرت موسی وقتی پشت سر خضر حرکت کرد دائماً در برابر اقدامات خضر اعتراض میکرد، سؤال میکرد، مثلاً چرا به کشتی آسیب می رسانی؟ با اینکه پیش از آن، خضر از او خواسته بود که هر چه را میبینی باید سکوت بکنی و سؤال و اعتراضی نداشته باشی. در اینجا مرحوم آقای مطهری جانب موسی را میگیرد که او حق سؤال و اعتراض داشته است، با اینکه موسی یک تابع و یک پیرو است، از طرف دیگر خضر، عبد صالح، یک متبوع و یک پیشوا است ولی وقتی که پیرو و تابع میبیند که پیشوای خودش دارد از اصول مورد قبول و فهم او تعدی میکند، او حق سؤال کردن، حق اعتراض کردن، دارد. آنجا سه مورد پیش آمد و تمام شد ولی اگر این ماجرا باز هم ادامه پیدا میکرد موسی دست از سؤال بر نمیداشت نباید هم بردارد.
بله، قلمرو درک موسی بن عمران محدودتر از درک آن عبد صالح بود اما در قلمرو فهمش، موسی بن عمران باید بپرسد وقتی میبیند که آنچه که دارد اتفاق میافتد با اصول و موازین جور در نمیآید، باید انتقاد بکند و باید نقد بکند. این مطلب را ایشان بحث کردند که اگر تا قیامت هم عمل عبد صالح تکرار میشد، موسی دست از اعتراض و انتقاد بر نمیداشت، بعد میگویند مگر اینکه بر رمز مطلب آگاه شود. این عبارت مرحوم مطهری است: «پس معلوم میشود در دین ما اصل "سرسپردگی" و اصل "به می سجاده رنگین کن اگر پیر مغان گوید"، وجود ندارد.» التزام به آن مبنا است که اینجاها خودش را نشان میدهد و تفاوت استاد مطهری در این موارد آشکار می شود.
اثر دیگر این مبنا این است که کسی که به این مبنا ملتزم بشود نگاهش به احکام متفاوت میشود. درست است که علمای ما از گذشته، قرنها است فرمودهاند، تکرار کردند، «الواجبات الإلهیة ألطاف فی الواجبات العقلیة»؛ یعنی واجبات الهی راهگشا هستند برای همانهایی که عقل میفهمد و درک میکند، اما آنها عملاً چه مقدار به این مسئله ملتزم بودند و از این قاعده استفاده می کردند؟ مرحوم آقای مطهری میآید و نشان میدهد که پشت سر احکام، چه مبنائی وجود دارد، شما ببینید ایشان مثلاً وقتی وارد بحث حجاب میشود به جای اینکه فقه حجاب بنویسد، فلسفه حجاب مینویسد چون معتقد است که آنچه که درباره حجاب است مبتنی بر یک فلسفه معقول و قابل دفاعی است، همه کسانی که در مورد حجاب نقد و انتقادی دارند، اعتراضی دارند، از جنبههای روانی، از جنبههای اجتماعی، معتقد هستند که حجاب بر خلاف آزادی زن است، بر خلاف مصلحت زن است و امثال اینها، ایشان اینها را بررسی میکند و پاسخ عقلی می دهد و البته به یک جاهایی هم میرسد که میپذیرد که اگر وجه و کفین پوشیدنش بر زن واجب باشد برخی از آن اعتراضاتی که بر ما میشود آن اعتراضات وارد است.
یا ایشان در مسئله «نظام حقوق زن» که وارد میشود واقعاً در صدد این است که یک مبانی فلسفی برای حقوق زن ارائه بکند و فکر نمیکنم پیش از ایشان کسی، فقیهی، یا فیلسوفی، وارد این قلمروها به این شکل اصلاً شده باشد و چنین توجهّی داشته باشد که دفاع از دین امروز به این است که ما نشان بدهیم که زن دارای حقوقی است که روی این مبانی است. خب آیات و روایات که از قبل بود و مورد استناد آقایان هم قرار میگرفت؛ چرا مرد حق طلاق دارد؟ به دلیل این روایت، چرا ارثش متفاوت است؟ به دلیل این آیه، اما تحلیل کردن برای کسی که پرسش دارد به خصوص از نسل نو و دفاع از قانون الهی کردن، به خصوص در دنیای جدید، این هنری است که از آن نگاه عقلی مرحوم آقای مطهری بر میآید.
البته برخی بزرگان قبلاً به شکل بسیار محدود وارد این عرصه شده بودند مثل علامه طباطبایی. یا مسئله ربا را وقتی ایشان بحث میکند، خب حالا اگر کسی سؤال کند که حکم فقهی ربا چیست؟ جوابش این است که ربا حرام است به نص قرآن، به ضرورت فقه و اجماع مسلمین. ولی ایشان این جوری بحث نمیکند، بلکه میخواهد نشان بدهد که فلسفهای ماوراء این حکم وجود دارد که هر کسی که بخواهد به یک زندگی سالم، و یک اقتصاد سالم، داشته باشد باید حرمت ربا و ممنوعیت ربا را بپذیرد.
البته ایشان مورد اعتراض قرار میگیرد که آقای مطهری شما چرا عوام الناس را وارد این مسئله میکنید که فلسفه احکام و از آن جمله حجاب چیست؟، چون عوام باید تقلید بکنند، و وقتی مرجع تقلیدشان به آنها میگوید که وجه و کفین جایز نیست یا احتیاط واجب است به اینکه بپوشانند، باید عمل بکنند چه کار دارید مردم را به وسوسه میاندازید؟، آن حواشیای که بر کتاب مسئله حجاب، یکی از علماء نوشته است، همین است که مردم را بگذارید در حالت تقلید باقی بمانند، چرا وارد چون و چراهای مسائل فقهی میکنید؟، اینها باید متعبد باقی بمانند و تعبد هم به این است که وقتی سؤال میکنند رساله را در اختیار آنها قرار بدهید و اگر سؤال مجدد هم کردند بگویید شما وظیفهتان این است که عمل بکنید و بیشتر از این به شما ربطی ندارد؛ در مسائل حجاب همین طور است، در ربا همین طور است، در بقیه مسائل هم همین است.
این روش، لازمه سومی هم دارد که باز به این لازمه سوم هم خیلیها سخت و دشوار ملتزم میشوند، در مسائلی که مصالح و مفاسد آن را می فهمیم اگر حکم مسئله را با عقل نمیتوان حل کرد و بلکه عقل آن حکم را نمیپذیرد و زیر بار نمیرود، مطهری تسلیم تعبدی نمیشود مثلاً همین ربا؛ اگر ربا حکم تعبدی تلقی شود برای شما راحت است که بعد بگویید حِیَل باب ربا مانعی ندارد، و شرع تعبداً ربا را حرام کرده است، تعبداً هم گفته با حیله درست میشود، اما اگر کسی آمد مستدل و معقول کرد حکم ربا را و گفت ظلم است و فساد است، نمیتواند بپذیرد که با "حیله"، ظلم و فساد از بین میرود. در بقیه جاها هم همین طور است، آن نگاه این لازمه را هم دارد. اینکه ما در جاهایی که به نفع ما است بگوییم به استدلالات عقلی ملتزمیم، و در جاهایی که نمی پسندیم او را کنار بگذاریم امکان ندارد.
عقل را اگر وارد کردید از دستش نمیتوانید خلاص بشوید، نمیتوانید بعد به نتایجش ملتزم نشوید لذا خیلی از آقایان علمای ما که توجه داشتند به اینکه التزام به عقل چه لوازمی دارد از اول گفتند که پای مسائل عقلی را در این احکام نباید باز کرد چون ما به لوازمش نمیتوانیم ملتزم بشویم، از همان اول میتوانیم این مهمان را نپذیریم اما اگر آمد دیگه نمیشود بیرونش کرد. ولی مرحوم آقای مطهری هم این مهمان را پذیرفته بود و هم تا آخر از او پذیرایی میکرد و مطیعش بود و مثلاً بحث «حکومت» همین طور است، نمیشود گفت حکومت یک ضرورت عقلی است اینجا از عقل استفاده کنید و در مبانی حکومت به میدان بیاید، بعد مثلاً به حکومت مطلقه برسید آنجا اگر عقل مقاومت کرد به او بگویید دیگر حرف نزن، این نمیشود. از اول یا نباید عقل را راه داد یا اگر راه دادید، گفتید معتبر است، تفکیک بین اینکه آنجا معتبر است، اینجا معتبر نیست وجود ندارد و باید به لوازمش ملتزم بشوید. آقای مطهری ملتزم میشد، ایشان حتی در مسائل عبادی و تعبدی هم حاضر نبود عقل را نادیده انگارد و لذا در برخی نوشته های خود به استنباط های فقهی که بعضاً به فتوای شگفت آوری در زمینه ی طواف، مقام ابراهیم و قربانی شده، اعتراض داشت و آن را ناشی از «اعراض و تحقیر» عقل می دانست.
یکی دیگر از آثار این مبنا هم این است که آقای مطهری چون نگاهش، یک نگاه معقولی به دین بود، نتیجه نگاه معقول این است که راه را و فرصت را برای بحث و گفتگو و احتجاج باز میکند، خصوصیت عقل گرایی این است. لذا ایشان میتوانست در جلسات مختلف حضور یابد و با گروه های متفاوت و با گرایشات متنوع مواجهه پیدا بکند؛ در انجمن اسلامی پزشکان یا مهندسین و یا جمع های دیگر برود نقد بشنود، مورد نقد قرار بگیرد، چون استدلال مطرح است و استدلال از ناحیه هر کسی قابل نقد است، اینکه روحانی هستی یا روحانی نیستی، تأثیری در این ندارد که شخص نتواند اظهار نظر بکند. اگر بحث جنبه تعدی داشته باشد میشود گفت که تو مجتهد نیستی، تو مقلدی و مقلد باید تابع باشد اما اگر دلیل ارائه کردی، به هر کسی حق میدهی که در مورد آن دلیل اظهار نظر بکند. ممکن است یک مقلد درباره علیل بودن یک دلیل وجهی به نظرش برسد که به ذهن مجتهد نرسیده باشد، شما دارید دلیل ارائه میکنید.
آقای مطهری به اینها ملتزم بود و به نظر بنده ما امروز بیش از هر زمان دیگری به این نگاه در مسائل دینی محتاج هستیم و خلأ وجود آقای مطهری را در این زمینه بیش از هر زمان دیگری احساس میکنیم که متأسفانه امثال ایشان را در اختیار نداریم یا در سطح ایشان، با جامعیت ایشان، با مجموعه امتیازاتی که ایشان داشتند، در اختیار نداریم نمونه آن این است که در حوزه امروزه به نام «دانشنامه» کتاب منتشر می کنیم ولی دانشنامه ی ما «فرهنگ نامه» است، بلکه حتی فرهنگ نامه هم نیست و صرفاً در حد یک گردآوری متون تاریخ یا حدیث درباره ی یک موضوع مثل امام حسین (ع) است. به نظر می رسد تا رسیدن به تحقیق در قلمرو مسائل دینی فاصله داریم، ما در بسیاری موارد با انبوه سازی تقلیدها، نام آن را تحقیق می گذاریم و تحقیق بدون پذیرفتن عقل بدون هیچ گونه محدودیت و قید و شرط، امکان پذیر نیست.
در سطح عموم هم یکی از حرف های نغز استاد مطهری این بود که ما چرا از فکر در مسائل دینی ترسانده ایم؟ و چرا فکر کردن را خطرناک معرفی کرده ایم؟ در جلد ششم یادداشت های ایشان، به صراحت این مطلب را مطرح کرده اند.
بهرحال بنده معتقدم، استادمطهری عقل را به عنوان یک شعار برای بزک کردن دین و زیبا جلوه دادن اسلام مطرح نمی کرد، او نمی خواست به این وسیله ظاهر دین راآرایش کند، بلکه او اعتقاد داشت که حقیقت دین را به این وسیله می توان شناخت یعنی معیار بودن عقل را می پذیرفت.
خداوند انشاءالله توفیق بدهد انجام وظیفه بکنیم و خداوند بر درجات ایشان انشاءالله بیفزاید.
منبع:+
مطالب مشابه