کد خبر: 1147

1392/04/29 02:18

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 630

نقش روحانيت در جامعه امروزما/شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي

برادران روحاني؛ روحانيت از سالها و قرنها پيش يك سلسله نقشهاي ديرينه داشت اين نقشها را يكي يكي برمي شماريم. يكي از وظايف روحانيت،‌ بيان اسلام اصيل براي مردم بوده و هست، همان مردمي كه مي‌خواهند بفهمند […]

برادران روحاني؛ روحانيت از سالها و قرنها پيش يك سلسله نقشهاي ديرينه داشت اين نقشها را يكي يكي برمي شماريم. يكي از وظايف روحانيت،‌ بيان اسلام اصيل براي مردم بوده و هست، همان مردمي كه مي‌خواهند بفهمند تعاليم و عقايد و احكام ديني آنان چيست و به همين دليل نزد روحانيت مي‌روند. تهذيب اخلاق توسط علماي دين از وظايف مهم آنان است و بايد با سخن و بيان و عمل و رفتار و معاشرت و تذكرهاي خود مردم را به اخلاق پاك دعوت كنند .نقش روحانيت در خدمت به مردم و گره گشايي از مردم بسيار مهم است. روحاني، مرد دنيا و آخرت است، براي اينكه اسلام دين دنيا و آخرت است . روشنگري براي مردم در جهت شناساندن انحرافات فكري، تعليم و تربيت مردم، مبارزه با ظلم و ظالم و رژيم‌هاي ضد عدل، از مسئوليت‌هاي بزرگ روحانيت استبهشتی2 بهشتی8

اشاره
از متفكر شهيد آيت‌الله بهشتي آثار ارزشمندي به صورت گفتار و سخنراني و تفسير آيات قرآن كريم به يادگار مانده است كه در كنار آثار مكتوب آن انديشمند نكته‌سنج و دقيق و فقيه ژرف‌نگر و عميق، معارفي جامع را در اختيار نسل ما و جامعه امروز ما قرار داده است.
يكي از موضوعات مورد بررسي و شرح، روحانيت اسلام است. آنچه پيش رو داريد نمونه‌اي از سخنراني‌هاي آن شهيد والامقام است كه پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه قم در تاريخ 12/2/59 در اين موضوع ايراد شده است.
* * *
امروز حضورم در اينجا و در جمع شما دوستان عزيز، به مناسبت سالگرد شهادت برادر پر ارج و عزيز و فقيدم، عالم و محقق بزرگوار مرحوم آيت‌الله مطهري است.
با اينكه در اين روزها، حوادث و رويدادهاي تازه ايجاب مي‌كند، بحث درباره اين رويدادها باشد، وظيفه اين است كه مطلبي را عرض كنم كه بيشتر با نقش و مكان و منزلت روحاني در جامعه ارتباط پيدا مي‌كند. در ياد بود يك روحاني جليل‌القدر، سخن از نقش روحانيت، اولي است. به علاوه، در بحثي كه چند هفته قبل اينجا داشتم، قول دادم يك بار ديگر در جمع دوستان بيايم و در اين باره آنچه مي‌دانم عرض كنم.يكي از برادران روحاني ضمن سئوالهاي كتبي، سئوالي در اين باره فرستاده بودند و در پاسخ ايشان گفتم كه اين سئوال، سئوالي نيست كه با چند جمله در پايان سخنراني پاسخ داشته باشد و نيازمند يك بحث مستقل است.
موضوع عرايض من "نقش روحانيت در جامعه امروز ما" است و روي سخن، نه فقط متوجه روحانياني كه اينجا تشريف دارند و عده شان هم بحمدالله زياد است، بلكه با همه برادران و خواهراني است كه در اين مراسم پرشكوه نمازجمعه، به نيايش خداوند حاضر شده‌اند.
مسئله مسئله صنفي نيست، مسئله، مسئله بنيادي در رابطه با جامعه اسلامي، نظام اسلامي و جمهوري اسلامي ماست. در رابطه با نظام اسلامي ماست. در رابطه با جمهوري اسلامي ماست. در عين آنكه درباره نقش يك گروه و صنف است، درباره كل جامعه هم هست. براي اينكه نقش روحانيت را در امروز و فرداي جامعه بهتر بشناسيم، ناچاريم نقش همين روحانيت را در دو سال قبل از پيروزي انقلاب مورد بررسي قرار بدهيم.
نقش‌هاي سنتي روحانيت
برادران روحاني؛ روحانيت از سالها و قرنها پيش يك سلسله نقشهاي ديرينه داشت اين نقشها را يكي يكي برمي شماريم.
روحانيت، نقش بيان اسلام اصيل را براي جامعه بر عهده داشت. اگر مردم مي‌خواستند بفهمند دينشان، اسلامشان، قرآنشان، كتابشان، سنتشان، عقايد اسلامي و احكام اسلامي و اخلاق اسلامي چه گفته است، به روحاني مراجعه مي‌كردند. روحانيان كم تحرك، آنهايي بودند كه در ايفاي اين وظيفه مي‌نشستند، تا مردم به آنها مراجعه كنند. روحانيان پر تحرك و مسئوليت شناس تر، آنهايي بودند كه نزد مردم مي‌رفتند تا رسالت خداوند را تبليغ كنند. ولي به هر حال وظيفه بيان اسلام، در درجه اول برعهده روحانيت بود. اسلام شناس، مجتهد، صاحب نظر، مرجع، كساني كه صلاحيت مرجعيت در زمينه مسائل اسلامي داشته باشند، اينها در درجه اول بايد از حوزه‌هاي علوم اسلامي و از حوزه‌هاي روحانيت بيرون بيايند. آنجا بايد نشو و نما كنند، ساخته شوند، بزرگ شوند، شناخته شوند شناختني كه در آن هم مدرك نبود و هم مدرك بود. آنچه نبود، مدرك كتبي كاغذي بود و آنچه بود، مدرك عيني اجتماعي بود.
چهره‌هاي محقق مجتهد بحد بلوغ رسيده، در اين نظام بي‌تكلف به مرور زمان، بوسيله شاگردان برجسته يا هم‌طرازان با انصافشان معرفي مي‌شدند. هم شناخته مي‌شدند، هم شناسانده مي‌شدند و در اين شناختن و شناساندن كندي بود، سرعت لازم نبود، اما اطمينان فراوان وجود داشت. چهره‌اي كه در يك حوزه علميه بزرگ شكوفا مي‌شد، گل مي‌كرد، شناخته مي‌شد، تقريباً عموم مردم مي‌توانستند به صلاحيت علمي و حتي به صلاحيت فضيلتي و معنوي و تقوائي‌اش، اعتماد و اطمينان پيدا كنند. بنابراين وظيفه تحقيق درباره اسلام، بر عهده روحانيت بود و روحانيت اين وظيفه را خود، عهده‌دار شده بود.
سوم: وظيفه تهذيب اخلاق. روحانيت نقش عمده خود را در اين مي‌ديد كه بايد با سخنش، با بيانش، با عملش و با رفتارش، با معاشرتش، با هدايتش، با تذكرش، مردم را به اخلاق پاك دعوت كند. اخلاق جامعه را مهذب كند، جامعه را از آلودگيها دور كند و به كمالات اخلاقي بيارايد. اين نقش سوم نقش بسيار مهم روحانيت بود.
در حدود نوزده سال قبل، پس از رحلت مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي اين استاد بزرگواري كه به خصوص در شناساندن روش تحقيقي فقه، حق بزرگي بر همه ما دارد، براي ايجاد حركتي سازنده‌تر درحوزه، دوستانمان، گردهمائيها بحثها و برنامه ريزيهائي داشتند. برنامه‌هائي به ثمر رسيده بود وبراي شروعش با چهره‌هائي كه در مظان مرجعيت و يا مرجع بودند، تبادل نظر داشتيم. از جمله شبي همراه با برادران عزيز و مجاهد، آيت‌الله مشكيني و آيت‌الله رباني شيرازي، خدمت حضرت آيت‌الله العظمي آقاي گلپايگاني بوديم. بحث بود درباره اينكه؛ چه بايد كرد كه مسئله تربيت اخلاق و تهذيب اخلاق در حوزه علميه قم، نقش بالاتر و سازنده‌تري بخود بگيرد؟ بحث بود، صحبت بود. ياد مي‌كرديم از درس سازنده اخلاق مرجع عاليقدر، امام خميني در قم. و تأثيري كه درس ايشان در آن سالها در ساختن و تربيت كردن فضلائي كه به آن درس حاضر مي‌شدند، داشت و تأسف از اينكه سالهاست اين درس تعطيل است و ادامه ندارد. البته در آن موقع امام در قم بودند اما درسهاي ديگري را داشتند. به اين مناسبت من پرسيدم كه در آن موقع كه شما طلبه‌اي جوان بوديد، در اين حوزه قم درس اخلاق بر عهده چه كسي بود؟ چه كسي درس اخلاق داشت؟
ايشان پاسخي دادند كه به ياد من همچنان مانده و مي‌ماند. گفتند در آن موقع ما درسي به نام درس اخلاق نداشتيم، اما الگوهائي به عنوان الگوهاي عملي اخلاق داشتيم و در ميان اين الگوها از چند نفر به عنوان الگوي برجسته نام بردند؛ از جمله از مرحوم آيت‌الله استاد و عالم رباني و فقيه بزرگوار حاج شيخ ابوالقاسم قمي رحمه‌الله عليه. گفتند رفتار اين عالم جليل در محيط جامعه، در شهر و در حوزه براي همه ما طلاب آن موقع، آموزنده و سازنده بود. از هر سخن، برخورد و رفتار ايشان ما چيزها مي‌آموختيم.
داستانها نقل كردند كه از آن مي‌گذرم. اين را بدين مناسبت نقل كردم كه توجه به تهذيب اخلاق چه براي خود طلاب و روحانيون و چه نقشي كه اينها بايد در جامعه از اين نظر داشته باشند، چقدر مهم است.
چهارم: نقش روحانيت در خدمت به مردم و گره گشائي از مردم، مردم ببينند كه روحاني مرد دنيا و آخرت، هر دو است. براي اينكه اسلام دين دنيا و آخرت، هر دواست. در اسلام دنيا از آخرت جدا نيست و آخرت هم از دنيا جدا نيست. اينجا‌دار عمل است و آنجا‌دار جزا. اينجا جاي ساختن است و آنجا جاي بهره‌ور شدن. و ساختني كه اينجا داريم فقط نماز و عبادت نيست كه البته نماز و عبادت، ستون دين است ولي فقط آن نيست، خدمت به خلق هم هست. روحانيون هر قدر در مناطقشان به مردم بيشتر خدمت كنند، خدمت روحانيت شان را، بهتر انجام داده اند، خوب يادم مي‌آيد عده‌اي از طلاب پر تلاش عزيز ما به روستاها مي‌رفتند. و همان‌كاري را مي‌كردند كه امروز جهاد سازندگي مي‌كند. پيشگام و پيشتاز جهاد سازندگي، طلاب متعهد و متحرك و با ايمان و خداپرست و خلق دوست و مردم دوست حوزه‌ها بودند. مسئله، مسئله افتخار كردن نيست. در جامعه كسي قصد تقسيم افتخارات ندارد. مسئله، مسئله به ياد آوردن و بياد آمدن است. روحانيون در نقش خدمت به مردم، بهتر مي‌توانند پيام اسلام را تبليغ كنند. روحانيون در آن سالها حمام مي‌ساختند، راه مي‌ساختند، به بينوايان كمك مي‌كردند، درمانگاه مي‌ساختند، غسالخانه مي‌ساختند، مدرسه مي‌ساختند، حتي در آن اواخر شايد درحدود هفت، هشت، ده سال قبل رفته بودند سراغ اينكه با خودياري مردم، برق و روشنائي براي مردم درست كنند و امثال اينها. يك خدمت ديگر روحانيت كه بسيار هم حساس بود و بايد هم حساس عمل مي‌كرد، روشنگري براي مردم، در جهت شناساندن انحرافات فكري كه به نام اسلام تحويل مردم داده مي‌شد بود. روحانيون در بيدار كردن مردم نسبت به افكار انحرافي، نقش بسيارمؤثري داشته‌اند. براي اينكه مي‌دانستند كه؛ "اذا ظهرت البدع فليظهر عالم علمه" (يعني: هرگاه بدعتها آشكار شود، عالم بايد علم خويش را آشكار كند). بنابر اين وقتي نوآوريهاي انحرافي و التقاطي را در گوشه و كنار جامعه مي‌ديدند با آنها به مبارزه بر مي‌خواستند، مردم را روشن مي‌كردند، به مردم مي‌گفتند كه آنچه مايه نجات است، اسلام اصيل است نه اسلام آميخته به غير اسلام.
روحانيون ساخته شده و تربيت شده در اين باره روشي هم داشتند كه من، آن را اينجا مي‌گويم و آن روش اين بود: روحانيون زبده در برخورد با كساني كه دچار انحراف شناختي درباره اسلام بودند، مي‌كوشيدند اينها را در درجه اول جذب كنند، بعضي‌ها خيلي خوش سليقه نبودند، از همان اول دعوا مي‌كردند. بنابراين بيشتر دفع مي‌كردند و سخن ما همواره با اين دوستان اين بود، كه براي يك عالم ديني، براي يك مسلمان متعهد به خصوص يك عالم و روحاني قدم اول داشتن جاذبه است.
تلاش در راه جذب كردن، از راه روشن كردن با سخن و با انديشه روشنگر و از راه ايجاد جاذبه اخلاقي و عملي است تا دافعه. بنابراين اگر همه شما روحانيون عزيز، امروز اين قانون و اين اصل رامي پسنديد و اين فرمول رامي پذيريد بكوشيم در درجه اول همه با هم روحانيتي پرجاذبه باشيم ولي جاذبه بدون دافعه به درد نمي‌خورد. هر انسان مكتبي، خود بخود دافعه هم دارد. آنهائي كه مي‌خواهند سراپا جاذبه باشند بدون دافعه، اينها از آن صلح كل‌هائي هستند كه خود دچار نوعي التقاط وانحراف اند، اينها صوفي ماباند.
اهل حقي كه حقش مشخص نيست، همه چيز برايش حق است. اصلا باطلي برايش وجود ندارد. نه، اين طور هم نمي‌شود. اسلام خود يك مكتبي است كه جاذبه و دافعه دارد. تبشير و تنذير دارد. انذار و تبشير هر دو در اسلام هست. اين هم نقش پنجم.
نقش ششم: مبارزه با ظلم و ظالم؛ تا وقتي كه اصل رژيم، رژيم ظلم و ضد اسلام و ضد عدل بود روحانيت با كل رژيم يا با نوچه‌ها و ايادي رژيم مي‌جنگيد و مبارزه مي‌كرد. حالا هم كه اصل نظام، اسلامي است اما هنوز اياديش، ابزارش، كاركنانش، همه متناسب با نظام اسلامي نيستند، روحانيت هر جا ظلم و ستمي از اين بازمانده‌هاي طاغوت، در اداره‌ها و مؤسسات و در جامعه ببيند، همچنان با او مي‌جنگد و مي‌رزمد. روحانيت در ايفاي اين نقش‌ها مدتها از زبان و بيان استفاده مي‌كرد، حق هم داشت، براي اينكه فرهنگ جامعه ما بيشتر فرهنگ شنيدن بود تا فرهنگ خواندن، مردمي كه مي‌توانستند بخوانند، عده‌شان زياد نبود. از وقتي كه در جامعه ما فرهنگ خواندن به صورت يك فرهنگ دلنشين، جوان ساز، عميق و شخصيت ساز در آمد، روحانيت متوجه شد كه بايد اهل قلم نيز باشد. نهضت قلم و نوشتن، درست در زماني كه ما اينجا به صورت طلاب جوان در حوزه درس مي‌خوانديم، آغاز شد و كم كم به اوج گرفت. فضلاي حوزه ديدند بايد توانائي نوشتن داشته باشند، بنويسند آن هم با عبارات و الفاظي كه متناسب با زمان باشد و درس خوانده‌ها از خواندن نوشته هايشان استقبال كنند.
روحاني با قلم، بيان، تحقيق، تجزيه و تحليل پيرامون مسائل اسلامي و مسائل اجتماعي، نوشته‌ها وسخنرانيهاي تحقيقي و تحليلي و نوشته‌ها و سخنراني‌هائي كه آهنگ موعظه يا خطابه‌هاي مؤثر داشت، روحاني و روحانيت از هر قشر ديگر پايگاه مردمي‌اش اصيل‌تر و مؤثرتر بود. چون روحاني با مردم زندگي مي‌كرد. خدا مرحوم آقاي حاج شيخ ابراهيم نجف آبادي را رحمت كند، ايشان از فضلاي برخاسته از قم بود. عالمي ارزنده و خدوم و مردمي، كه اين مدرسه علميه فعلي نجف آباد را ايشان ساخته و براي اينكه با هزينه كمتر اقتصادي ساخته بشود، سنگها و آجرها را مي‌آمدند كنار خيابان مي‌ريختند و قبل از نماز و بعد از نماز خود ايشان با مردم اينها را پاي كار مي‌آوردند. از ويژگي‌هاي ايشان، مردمي بودنش بود. دوستان نجف آبادي براي من نقل مي‌كردند كه حاج شيخ ابراهيم، هميشه براي خدمت به مردم آماده بود. گاهي مي‌شد زن و شوهري نصف شب در خانه با يكديگر دعوا مي‌كردند همه آنها كه در خانه بودند، حريف نمي‌شدند كه دعوا را بخوابانند. بالاخره يك نفر، دوي بعد از نيمه شب مي‌آمد در منزل حاج شيخ را مي‌زد: آقاي حاج شيخ! مي‌گفتند: حاج شيخ خوابند. اگر ممكن است ايشان را بيدار كنيد! ايشان بيدار مي‌شد و مي‌گفتند در خانه كربلائي علي، بين زن وشوهر دعوا شده، برويم اينها را با هم آشتي بدهيد. ايشان نمي‌گفت صبح مي‌آيم. مي‌‌گفت: برويم. لباسش را مي‌پوشيد، مي‌آمد وارد خانه مي‌شد، با رويي گشاده و خندان مي‌گفت: فعلاً چاي را درست كنيد ببينيم. مي‌نشست پاي سماور، يك چاي خودش مي‌خورد،‌ يك چاي به آنها مي‌داد، زن و شوهر را با هم آشتي مي‌داد، دعوا را مي‌خواباند، پا مي‌شد مي‌رفت خانه.

اگر روحاني در متن جامعه زندگي مي‌كند و با وجدان جامعه رابطه برقرار مي‌كند براي اين است كه به راستي با مردم زيست مي‌كند.
در يك گفتگوئي كه به همين مناسبت دوسه روز قبل با امام بود ايشان با همان دقت نظر روي اين نكته تكيه داشتند، مسئله‌اي بود، مشكلي بود در باره روحانيت، مطرح شد و يك راه حلي ارائه شد، فرمودند نه، اين راه حل خوبي نيست. اين كار روحاني را از مردم جدا مي‌كند. روحاني بايد با مردم زندگي كند كمال روحاني اين است بعد فرمودند: آن وقتها كه ما طلبه بوديم خانواده مرحوم حاج آقا محسن اراكي كه از روحانيين و متمول و كيا بيادار بودند خوب اينها در شهر اراك سيادت و آقائي داشتند مرحوم آيت‌الله‌العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي رحمه‌الله عليه بنيانگذار اين حوزه، ايشان هم به دعوت اينها از عراق آمده بودند به اراك كه آنجا جلسات درسي داشته باشند. امام ميفرمود: رياست وكيابيا ونوكر و خدم وحشم و اين چيزها مال آن آقايان بود ولي مردم با آنها نبودند مردم با حاج شيخ بودند كه عبايش را زير بغلش ميگذاشت مي‌آمد توي بازار. با مردم زيست كردن، شأن روحاني است و روحانيت بايد به اين عامل بيش از هر عامل ديگر توجه كند براي اينكه اگر ميخواهد بيانگر اسلام براي مردم باشد بايد در دل مردم جاي داشته باشد. اگر ميخواهد آنها را موعظه كند بايد در قلب مردم جاي داشته باشد و در متن مردم زندگي كند. اگر مي‌خواهد آنها را ارشاد كند اگر ميخواهد آنها را از نظر اخلاقي اصلاح كند و تهذيب كند اين بايد در متن مردم باشد. اينها امتياز نقش روحاني بوده است. در گذشته تا سال 1341 نقش روحانيت در همين‌هائي كه عرض كردم خلاصه ميشد به اضافه تحصيل و تدريس در حوزه‌ها. سال 1341 يك روحاني برجسته آمد و نقطه عطفي در نقش روحانيت به وجود آورد تا آنه موقع روحانيين به دو بخش تقسيم ميشدند يك عده روحانيتي كه در سياست هم وارد بودند و يك عده روحانيتي كه از سياست پرهيز ميكردند.
روحانيين سياسي آدمهائي بودند با چهره‌هاي خيلي محدود و معدود، اكثريت قاطع روحانيت آنهائي بودند كه از سياست كناره‌گيري داشتند (يك خورده هم از اين بالاتر) نشانه تقواي بيشتر و عدالت كاملتر و صرفنظر كردن بيشتر از دنيا براي روحاني اين بود كه كاري به كار سياست نداشته باشد! بودند چهره‌هاي برجسته محبوب در عالم روحانيت كه چهره‌هاي سياسي هم بودند اما ورود به سياست همان و تنزل درجه روحانيت همان! سال 1341 يك روحاني جامع‌الشرايط كه در مكارم و ارزشهاي والاي او جاي سخن نبود فقاهتش، علمش، عدالتش، اخلاقش، مهذب بودنش، مدرس عاليمقام بودنش همه جا زبانزد بود در حوزه. او آمد و اين خاطره و يادبود نامطلوب دوره انحطاط و اعتدال روحانيت از نقش خلاق سياست را از بين برد. آمد گفت: روحاني بايد بيان اسلام بكند، تبليغ اسلام بكند، به مردم خدمت بكند، در متن جامعه بماند، موعظه بكند، با انحرافات مبارزه بكند، ولي مطلب به اينجا تمام نميشود، روحاني بايد پيشتاز و پيشگام در مبارزات سياسي گسترده نيرومند همراه با زد و خورد و كشته شدن و كشتن باشد تا يك روحاني تمام باشد. علي‌وار، حسين گونه، پيامبروار. مگر نه اينكه روحاني ميگويد من نايب امام زمان سلام‌الله عليه هستم، پس چگونه ميتواند خود را از مسئوليتهاي سنگين سياسي و مبارزاتي بركنار بداند؟! روحاني بايد مرد سياست و مبارزه نيز باشد. آن شخصيت والائي كه توانست اين نقطه عطف تاريخي را براي تكامل نقش روحانيت در جامعه ايفا كند امام بود چه شد كه در سالهاي 1356 و 57 روحانيت نقشش در جامعه اوج گرفت؟ جايش در جامعه بس بازتر شد؟ چه شد؟ روحاني آن هم نه بصورت يك گروه معدود، عده زيادي از روحانيين از مسجد به راهپيمائيها آمدند. مسجدها جاي تداركات مبارزه‌ها شد، پلاكاردها را در همانجا مي‌نوشتند، مردم را در همانجا جمع ميكردند، شعارها را در همانجا ياد مي‌دادند، ترجيع‌بندهاي راهپيمائيها در كجا تنظيم مي‌شد؟ در همان مساجد. مسجد پايگاه اصيل خودش را بازيافت و تكميل كرد. تا وقتي كه در مبارزه پيروز شديد.
اكنون سئوال اين است كه: روحانيت امروز بايد چه نقشي داشته باشد؟ آنچه بعنوان پاسخ ميتوانم خدمتتان عرض كنم اينكه اولاً روحاني بايد همه آن نقشهاي گذشته را حفظ كند، حوزه‌ها بايد حوزه درس گفتن و درس خواندن و تحقيق كردن باشد.بيان و قلم روحانيت بايد همچنان نافذ باشد و روز بروز نافذتر شود.طلاب جوان عزيز! براي يادگرفتن، سخن گفتن بهتر و نافذتر نوشتن،بايد وقت صرف كنيد، ميدانيد بيان بليغ و نوشته بليغ كدام است؟ فقط الفاظ نيست. بلاغت به الفاظ ارتباطي ندارد. فصاحت بيشتر به الفاظ ارتباط دارد. بلاغت به اينست كه شما بايد دائماً در فرهنگ معنوي و اخلاقي و سياسي و اجتماعي روز حضور داشته باشيد. بايد بدانيد امروز جوانها چه كتابهائي را ميخوانند، چه سئوالاتي برايشان مطرح است، توده مردم چه سئوالاتي برايشان مطرح است. حتي اين كافي نيست.
روحاني اگر ميخواهد در نقش امامت و پيشوائي نقش ايفا كند بايد دو روز و سه روز وده روز و يكماه و يكسال هم از جامعه‌اش جلوتر باشد. بايد دور هم بنشينيد بحث كنيد، كه مسئله‌اي كه فردا براي مردم ما مطرح ميشود كدامست، ما امروز جواب آن را آماده كنيم. مسئله ديني، اعتقادي، عملي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي، تربيتي، اقتصادي و هرگونه مسئله ديگر.
روحانيت عزيز! تو همچنان عزيزي. نگران نباش. ميكوشند تا تو را از آن مقام رفيعي كه با تواضع و فروتني و خدمت و ايمان و عمل صالح بدست آورده‌اي فرو آوردند ولي بدان اگر در راه خدا باشي و با خدا باشي و در خط خدمت صادقانه به خلق خدا بماني خدا اين منزلت را براي تو تضمين كرده است. تو همچنان الگوي ايمان و عمل صالح بمان، تو همچنان نمونه تواضع و فروتني و خدمت به مردم بمان. تو همچنان داراي سرمايه شناخت عالي و موثر از اسلام بمان، تو همچنان رابطه مردميت را با متن مردم نگهداري كن و تقويت كن تو همچنان با نسل جوان، حتي جوان اغفال شده‌اش همچون يك برادر يا پدر مهربان روشن گر برخورد بكن مطمئن باش فردا از آن تو و شعار تو و راه توست. بنابراين توصيه ميكنم حوزه علميه قم در ايفاي اين نقش عظيم همچنان پايمردي كند.
به همين جهت با همه گرفتاريهاي گوناگوني كه دارم دوستان تأكيد كرده‌اند كه كلاسي براي حدود ششصد هزار از طلاب تشكيل داده‌اند كه اينها معارفشان را بالاتر ببرند. گفتند بجاست يك بحث با اينها بپذيري. پذيرفتم و انشاءالله هردو هفته يكبار با آنها ديدار خواهيم داشت.
باور كنيد در اين ايام مكرر غبطه مي‌خورم هم خودم، هم دوستان همفكر و همكار و همرزمم كه چرا فرصت ما براي ايفاي اين نقش در حد مطلوب نيست و اين به خاطر اهميتي است كه براي اين نقش قائل هستم. خوب! از نظر مشاغلي كه امروز در جامعه هست روحانيت بايستي چه كار بكند؟ اين سئوال مهم مطرح است. من اين مشاغل را يكي يكي در اينجا مطرح ميكنم. اما همگامي و همكاري با مجاهدان جهاد سازندگي كه شما خودتان پيشگام آن بوده‌ايد، چرا در گروههاي جهاد روحاني نيست؟ با هر گروه جهاد بايستي يك طلبه روحاني هم برود. يك شرط هم دارد و آن اين است كه طلبه‌اي كه آنجا ميرود بداند كه ميرود هم در آنجا تبليغ اسلام كند و هم بيل به دست بگيرد. طلابي كه نميتوانند بيل و كلنگ بدست بگيرند، توصيه ميكنم در گروههاي جهاد شركت نكنند. وقت كم است والا يك خاطره شيرين از يك عالم ارزنده و مربي مؤثر در يك روستاي بزرگ برايتان نقل ميكردم. باشد تا وقت خودش تا ديدار ديگر.
جوانها علاقمندند با شما طلاب عزيز در جهاد سازندگي هم صف و همرزم باشند و برادر عزيزمان آقاي ناطق نوري كه بعنوان روحاني در شوراي مركزي جهاد و بعنوان نماينده امام در آنجا شركت دارند وظيفه دارند اين برنامه را براي تابستان امسال تنظيم كنند و به قم بيايند و با روحانيتي كه در اينجا داوطلب اين كار هست آشنائي بيشتر پيدا كنند. در عين حال به همين ششصد نفرطلابي كه در تابستان عازم هستند تا به اطراف ايران بروند از همينجا به آنها توصيه ميكنم كه خود آنها پيشقدم بشوند براي تنظيم اين برنامه.
در سپاه پاسداران: اين پاسدارها آنقدر دلشان ميخواهد يك كسي از شما طلاب عزيز، طلاب ساخته شده برويد در داخل آنها، با آنها زندگي كنيد. البته ميدانيد جالبترش چه هست؟ جالبترش در اين است كه در آن ساعاتي كه در پادگان تشريف ميبريد همان لباس سپاهي را هم به تن كنيد. شما حتماً در آن نوشته(ولايت فقيه) امام اين را خوانده‌ايد كه امام انتقاد ميفرمايد(اگر اشتباه نكنم در آن نوشته است)از كساني كه لباس جندي را براي روحاني يك لباس خلاف زي روحانيت و خلاف مروت مي‌شمردند خوانده‌ايد اين را در نوشته‌هاي امام؟
دوستان، من حتي اعلام خطر ميكنم، ميگويم كه سپاه پاسداران اگر بخواهد گسترش پيدا كند و نقش انقلابيش را در پاسداري از نظام اسلامي شما همچنان با اوج ايفا بكند بدون حضور جمعي فعال و با ايمان و مبارز و سلاح آشنا از طلاب و جوانان غير طلبه و جوانان خود ساخته دانشگاهي ميسر نيست. اينها نياز دارند. برويد به آنجا. خوب ميپرسيد كه يعني در اينجا درس و كار و همه را رها كنيد و برويد؟نه جانم، هيچ نيازي نيست چه عيب دارد كه طلاب آماده، دوره‌هاي دو ماهه در سپاه بگذرانند؟ دو ماه در آنجا وده ما در اينجا. آيا عيبي دارد؟ جائي آسيب مي‌بيند؟
نمايندگي مجلس و نمايندگي در شوراهاي استان و شهرستان و شهر و روستا، بسيار خوب است، در هر يك از اين شوراها يك روحاني واجد شرايط شركت كند ولي به يك شرط: به شرط اينكه آنجا كه ميرود از نظر مطالعات سياسي و اجتماعي و محلي خودش را مجهز كند. با فقه و حديث و تفسير و فلسفه و كلام تنها در اين شوراها نميتوان منشاء اثر خوب بود. آن وقت بعنوان يك فردي كه در آنجا فقط نظارت شرعي مي‌كند در مي‌آيد. اين درست نيست، چه عيبي دارد اگر يك روحاني عضو شوراي روستا برود روي مسائل روستائي مطالعه كند، نظر بدهد، كمك فكري بكند، اگر عضو شوراي شهر و شهرستان و استان است يا مجلس شوراي اسلامي هم همينطور. بايد مطالعه كند.
در امر قضا: روحانيين شأن آنهاست كه در قضا شركت كنند. البته به يك شرط! به شرط اينكه با مسائل قضا و باخصلتهاي قضا و با مصائب و مصيبت‌هاي قضا آشنا شوند قضا كار دشواريست. مجلس قاضي، مجلسي است كه: (لايجلسه الانبي او وصي نبي اوشقي) اگر آگاهي و خودسازي وصي نبي نباشد شقاوت بدنبالش است. دوستان اهل علم كه براي دادگاهها و دادستاني انقلاب به اطراف ميروند بايد بدانند قبول اين مسئوليت يعني قبول يك بار سنگين و بزرگ!
در فرهنگ و آموزش و پرورش و دانشگاه و تدريس در مدارس: البته، جاي شماست خودتان را براي تدريس ممتاز موثر در يكي از شاخه‌هاي مورد نياز در مدارس و دانشگاهها آماده كنيد و به آنجا بيائيد.
انقلاب فرهنگي وظيفه امروز ماست و انقلاب اقتصادي كه هنوز موفق نشده‌ايم و آنهم وظيفه امسال ماست. امسال فقط سال امنيت در جهت تقسيم عادلانه امكانات رفاهي موجود در كشور و توليد داخلي براي همه 36 ميليون جمعيت ايران است. و در همه اين مراحل شما روحانيين عزيز ميتوانيد نقش موثر داشته باشيد. وقت براي پايان يافتن مطالب كم است. يكي از نونهالان جامعه ميخواهد بيايد اينجا و دعا بخواند و دعا روح جامعه ماست. دعا حضور انسان مسلمان و ذكر و يادي است كه او در برابر خدا دارد. وقتش را نگه ميداريم ولي چون جلسه بمناسبت يادبود مرحوم استاد مطهري است بايد بگويم كه اين دانشمند بزرگ و محقق عاليقدر در بسياري از اين نقشها كه برشمردم فردي ممتاز و برجسته بود تحقيقش، بيانش، قلمش، تدريسش، سازندگيش، و براستي جاي او در حوزه علميه و در كل جامعه ما بسيار خاليست. خدايش بهترين مقام ومنزلت، منزلت شهداء و صالحين و علما و صديقين عنايت كند. و خداي متعال به همه ما، به شما روحانيين عزيز، به شما مردم عزيز مسلمان كه پيوندتان را با روحانيت متعهد و با ايمان و مسئول و مبارز ارج مي‌نهيد توفيق دهد كه راه انقلاب اسلاميمان را كه حالا حالاها شهادت و خون و مقاومت و ايثار ميطلبد تا پيروزي نهائي انشاءالله ادامه دهيم.
والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته
(منبع: جاودانه تاريخ، ج 7 (گفتارها 5) انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي، ص 145- 138)

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود