کد خبر: 2475

1391/07/29 18:25

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 540

غلامعلی رجائی:امام در سال 58 وقوع جنگ را پیش بینی کرد

چکیده:  آقايان بروند با دولت عراق صحبت بكنند و به آن‌ها توجه بدهند كه دولت عراق توجهي به اين مسائل نكند و بنشينيم و به يك شكل اين قضايا را حل .كنيم غلامعلی رجائی در وبلاگش نوشت: مطلبی را که در زیر می […]

چکیده:

 آقايان بروند با دولت عراق صحبت بكنند و به آن‌ها توجه بدهند كه دولت عراق توجهي به اين مسائل نكند و بنشينيم و به يك شكل اين قضايا را حل .كنيم

غلامعلی رجائی در وبلاگش نوشت:

مطلبی را که در زیر می خوانید بخشی از مصاحبه جناب حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رحمانی از اعضای دفتر امام است که در آن به خاطره تقریبا ناشنیده ای از امام  که زمان آن مربوط است  به ماهها قبل از آغاز جنگی که صدام بر ایران تحمیل کرد  اشارتی دارد.

تا آنجا که اینجانب در تاریخ دفاع مقدس اندک دستی دارم وآن را در دانشگاهها تدریس می کنم این مطلب را بسیار مهم یافتم. مهم از آن جهت که دو نظریه اشتباه در این زمینه وجود دارد:

1-بعضی معتقدند امام ازاینکه جنگی که برایران تحمیل می شود خبرنداشت

2-بعضی معتقدند با توجه به اینکه ایشان قبل از جنگ  نسبت به درخواست صدام که توسط سفیر وقت ایران سید محمود دعایی مبنی برمذاکره دوکشور بی اعتنایی کرد، عملا باعث تحریک صدام به حمله به ایران شد وی را در بروز جنگ مقصر هم می دانند!

 این خاطره از این جهت بسیار راهگشاست.

در این رابطه که صدام در سال 1358 در صدد حمله به ایران بود سند مهمی را به نقل از یکی از مقامات ارشد عراق- سفیر وقت عراق در سازمان ملل در سال 58- یافته ام که به زودی آن را منتشر می کنم.

 خاطره جناب آقای رحمانی را که در نشریه شماره 32 حریم امام آستان امام خمینی در30 شهریور1391  منتشر شده است ملاحظه فرمایید:

----------------------------------------------------

"در آن موقع من قم بودم، آن وقت هم شوراي انقلاب و دولت محترم وقت آقاي مهندس بازرگان بودند، اين‌ها هر مدتي مي‌آمدند خدمت امام گزارش داده مي‌شد و بحث‌ها در حضور امام صورت مي‌گرفت، تصميماتي گرفته مي‌شد.

روزي هيأت دولت و شوراي انقلاب،  خدمت امام آمدند، گمانم بعدازظهر بود. شايد از ساعت 3 آمدند و تا پاسي از روز طول كشيد . فكر مي‌كنم بعدازظهر هم بود، يا قبل از ظهر بوده تا ظهر تمام شده،الان جزئياتش خاطرم نيست. ثبت شده و معلوم است، آمدند آن جا گزارشي دادند و رفتند، حتماً تصميماتي هم اتخاذ شد، از جمله همين بحث‌هاي مرزي و درگيري‌ها، تقريباً ساعت 4 و 5 بود من درحيات خلوت منزل امام نشسته بودم، آن جا معمولاً آقاي انصاري بودند، چون آيت‌الله شيخ حسن صانعي مي‌آمدند و مي‌رفتند، خوب آقاي صانعي، آقاي انصاري را گذاشته بود، كه وقتي زنگي، تلفني، پيغامي قرار است از درون داده بشود، بيايند بگويند كه چيست، آن روز من آن جا نشسته بودم، همين طور كه نشسته بودم ديدم حضرت امام از اندرون آمدند در اتاق ملاقات‌ها، در را باز كردند و گفتند: احمد كجاست سلام كردم . ايشان جواب دادند ومجددا گفتند: احمد كجاست؟ گفتم :آقا ،تقريباً يك و نيم ساعت قبل اين جا بود، خدمتشان بودم، فرمودند: پس شما زود ايشان را پيدا بكنيد، بيايد. مطلبي است بايد به ايشان بگويم.

من رفتم اين طرف وآن طرف زدم. گمانم  منزل بود، ايشان را پيدا كردم. سريع آمد و خدمت آقا رسيديم، آقا رفتند اندرون،  در همين طور باز بود ، احمدآقا رفتداخل و من هم همان جا ايستادم، آقا فرمودند: احمد، من يك مطلبي يادم رفت به اين آقايون، به دولت موقت و شوراي انقلاب بگويم.، شما يكي از اعضاي دولت و يا شورا كه هر دوطرف به  او توجه دارند را پيدا كن، بيايد اين جا، باز دوباره همه راه نيافتند از تهران بيايند براي يك مطلب من، گرچه مطلب خيلي مهم است،  احمد آقا هم گفتند: چشم آقا و همان شب هماهنگ كردند که فرد موردنظر به حضورامام برسد.

فرداي همان روز، من از خود حاج‌احمدآقا شنيدم که امام فرموده بودند: شرايط، شرايط حساسي است، الان ما نياز به آرامش داريم كه بتوانيم خرابي‌هاي كشور را جبران بكنيم و از طرفي دشمنان ما هم كه معلوم هستند، آن‌ها آرام نمي‌شوند. شرق و غرب تحملشان نسبت به انقلاب ضعيف است، نمي‌توانند تحمل بكنند، درچنين شرايطي، من از اين برخوردهاي مرزي عراق، نگران هستم. شما برويد دو كار را  دردولت انجام بدهید:

يك كارديپلماسي در رابطه با دولت عراق، كه جنگي صورت نگيرد و مشكلات مرزي به جنگ منتهي نشود. دولت كاري بكند، صحبتي در اين زمينه بشود كه اين درگيري‌هاي مرزي، خداي نخواسته تبديل به مشكل بزرگي نشود. دليل اين نگراني من اين است كه امروز در جهان عرب همه دنبال اين هستند كه به نحوي در خلاء جمال عبدالناصر قدرت را به دست بياورند و سعودي هم در این جهت براي خودش كار مي‌كند، سپس امام فرمودند: دراين وسط شما اين صدام را نمي‌شناسيد، من اين آدم را خوب مي‌شناسم، اين آدم دنبال اين است كه يك جوري رهبر عرب بشود و ليدري عربها را عهده‌دار بشود، صدام براي اين طور چيزها دلش لك زده و براي اين كار تلاش هم مي‌كند، و اگر اين بيايد و با مادرگيري پيدا كند،  چون اين‌ها- عربها- مرد جنگ با اسرائيل نيستند،  و امروز راه کسب  ليدري عربها، جنگ با اسرائيل است و اينها اهل اين نيستند،  ودرجنگ با تركيه هم كه آمريكا مجال به اينها نمي‌دهد، لذا تنها جايي كه مي‌ماند و مي‌توانند عرب‌ها را هم جمع بكنند  که برعليه ما بايستند، ايران است، و اگر عراق به ما حمله بكند و يا اين درگیری های مرزي ادامه پيدا بكند، آمريكا هم كه دشمن ما است با عرب‌ها جمع مي‌شوند تا كار ايران يك سره بشود چون اینها تحمّل انقلاب اسلامي را ندارند. و لذا ما دو راه داريم:

شما بگوييد آقايان بروند با دولت عراق صحبت بكنند و به آن‌ها توجه بدهند كه دولت عراق توجهي به اين مسائل نكند و بنشينيم و به يك شكل اين قضايا را حل .كنيم،.طوري که اين مسئله پايان يابد، چون اگر خدا ی نکرده جنگ بشود؛ و اينها وارد درگيري با ما بشوند، همه عرب‌ها پشت سر عراق خواهند آمد و يقيناً آمريكا بهترين وسيله را براي حمله به ما پيدا مي‌كند، و آن وقت ديگر معلوم نيست در اين جنگ چه اتفاق بيافتد، اين يك مسأله مهم.

مسأله دوم اين است كه اگر يك وقت اين‌ها روي سر ما ريختند، و جنگي را شروع كردند، شما كاري بكنيد كه آمادگي در ارتش، و در نيروهاي مسلح ما به وجود بيايد كه بتوانيم جواب محكمي بدهيم كه اين‌ها سر جاي خودشان بنشينند، اگر نه و آن‌ها آمدند و خاک ما را اشغال كردند و مشكلاتي براي ما به وجود آمد، معلوم نيست چه اتفاقي می افتد.

 اين شخص كه از اشخاص مرضي‌الطرفين دولت و شوراي انقلاب بود و من الان اسمش يادم نيست، حرفهای امام را شنید واز محضر امام رفت تا آنها را به دولت و شورا ی انقلاب منتقل کند. فكر مي‌كنم نام وی در مصاحبه‌ اي که آيت‌الله‌العظمي موسوی اردبيلي با روزنامه سلام دراین زمینه داشته آمده است، به هر حال امام طالب جنگ نبود.

 

منبع:+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود