کد خبر: 2802

1391/05/19 03:02

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 3 688

تاثیر عملی نقد بر اصلاح آثار،نقد رسول جعفریان بر اشکالات دائرة المعارف تشیع واقدام دائرة المعارف،پسر اشرف پهلوی، نویسنده کتاب شرح لمعه؟! ،ترجمه بحار الانوار توسط نیوتن/ شعر حمیدرضا پهلوی در باره کسروی ،توضیح دبیرخانه دایره المعارف تشیع در باره مقالات رسول جعفریان/ یکی از ویراستاران نظرات خود را اعمال کرده

داترة المعارف تشیع که تاکنون 14 جلد آن منتشر شده است،جلد13 در سال 1388،جلد های 12در1386 و جلد11در1384 منتشر شده است. اخیرا استاد جعفریان با توجه به اشکالاتی فاحش در آن به نقد آن اقدام کرد که با عکس […]

داترة المعارف تشیع که تاکنون 14 جلد آن منتشر شده است،جلد13 در سال 1388،جلد های 12در1386 و جلد11در1384 منتشر شده است. اخیرا استاد جعفریان با توجه به اشکالاتی فاحش در آن به نقد آن اقدام کرد که با عکس العمل فوری دائرة المغارف مواجه شد واشکال را پذیرفتند.

جلد14 نیز درسال1390توسط انتشارات حکمت منتشر شده است.قابل ذکر است جلد اول این مجموعه با سرمایه مرحوم تولیت و جلدهای دوم تا سیزدهم را مرحوم خانم محبی سرمایه گذاری کرد که با رحلت ایشان ظاهرا انتشارات جکمت انتشار بقیه مجلدات را به عهده گرفته است.البته سرویراستار جلد14 همانند چند جلد اخیر اقای سیداحمد سجادی است. 

چند نقد اقای جعفریان و پاسخ وقبول دائرة المعارف به این شرح است.

کتاب ناب امید وار است نقد کتاب جایگاه بایسته خود را بیابد و تاثیر جدی در ارتقای کتاب و فرهنگ کشور داشته باشد.

 

 

نقد اول:


پسر اشرف پهلوی، نویسنده کتاب شرح لمعه؟!

شهریار شفیق کتابی در شرح لمعه شهید اول دارد که در صندوق امانات سری انگلیس به شماره ..... نگهداری می شود

لازم نیست بنده در باره مدخل ذیل که در دایرة‌ المعارف تشیع (ج 12 ، ص 539) آمده است، حرفی بزنم. خودتان بخوانید و قضاوت کنید که در یک مدخل عجیب و غریب تا چه اندازه می توان حرفهای شگفت و بی پایه زد، آن هم چنان جدی که پس از سالها انتشار آن (1386) تاکنون کسی در باره آن حرفی نزده یا دست کم بنده ندیده ام.
سخن از دایرة المعارف تشیع (در چهارده جلد) است، دایرة‌ المعارفی که بر اساس آنچه در صفحه اول آن آمده زیر نظر سه تن از نویسندگان معروف این کشور منتشر می شود. دایرة المعارفی که امروز کتاب دست پژوهشگران جوان در کتابخانه های ایران است. دایرة المعارف تشیعی که در کشور شیعه نوشته شده است.

این مدخل را در حرف «ق» یعنی ذیل همین عنوان قانون درخشان اسلام می توانید مطالعه کنید:

قانون درخشان اسلام یا شاهکار شهید اول: کتابی است به سه زبان انگلیسی، پارسی و عربی. در شرح و ترجمه لمعه شهید اول (م 786) و در فقه استدلالی شیعه امامیه با استناد به فتاوای برخی معاصرین و نظرات آنها که مترجم و شارح آن شهریار شفیق (م 1979 م پاریس) آن را در سنین جوانی و با مشورت دکتر منوچهر اقبال (م 1356 ش) و پس از وفات وی، به امر آیت الله العظمی گلپایگانی (م 1372) به سبک و روش فقهای اخباریین به نگارش در آورده است و نظرات خود را مطرح می کند. عنوان انگلیسی کتاب:
The Luminary Law Of Islam Or: The first Martyr,s Master piece.
عنوان عربی کتاب:
تبیین اللمعة الدمشقیة فی فقه الامامیة باللغة الفارسیة و الانجلیزیة و العربیة، خلیقة (شاهکار) الشهید الاول و ترجمة شهریار الشفیق.

یک بار دیگر مرور کنید:

بر اساس نوشته بالا:

1 - شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی که در سال 1979 در پاریس ترور شد کتابی با نام قانون درخشان اسلام در ترجمه و شرح لمعه شهید اول نوشته است.
2 – وی این کتاب را در سنین جوانی با مشورت منوچهر اقبال (رئیس شرکت نفت ایران) نوشته است.
3 ـ بعد از مرگ او وی این کتاب را به امر آیت الله گلپایگانی ادامه داده است.
4 ـ روش وی در این کتاب فقه اخباری است که کتاب را بر اساس آن نگاشته است.

شهریار شفیق کیست؟ شهریار شفیق متولد 1324 افسر نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی ایران، فرزند اشرف پهلوی و احمد شفیق ملقب به والاگهر.. بعد از پیروزی انقلاب در ایران در روز 30 بهمن 1357 و یک هفته بعد از فروپاشی رژیم سلطنتی و اعلام بیطرفی ارتش ایران را ترک و در فرانسه به همسر و 2 فرزندش پیوست. هم‌زمان در ایران صادق خلخالی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی وقت برای وی دادگاهی غیابی ترتیب داده بود و وی را همراه با تنی چند از فرماندهان ارشد ارتش شاهنشاهی به «افساد فی الارض» متهم و محکوم به اعدام کرده بود. شهریار شفیق با نفوذی که در ارتش ایران داشت قصد انجام کودتایی را برای بازگرداندن محمدرضا شاه پهلوی به ایران را داشت که در نهایت در ساعت 13 روز جمعه 16 آذر ماه 1358 هنگام خروج از اقامت‌گاه مادرش اشرف پهلوی در پاریس، به ضرب دو گلوله افراد مسلح که به پشت گردن و سر وی اصابت کرد، به قتل رسید. (ویکی پدیا)
آیا این شخص همان کسی است که در دایرة المعارف تشیع، صاحب کتاب قانون درخشان اسلام یا شاهکار شهید اول معرفی شده است؟ (سال مرگ هم یکی است 1979 در پاریس!)
تکلیف منوچهر اقبال هم روشن است، کسی که سالها رئیس شرکت نفت ایران بود و شناخته شده تر از آن است که در باره وی چیزی گفته شود. بر اساس نوشته بالا، ایشان راهنمای شهریار شفیق بوده است!
نکته بعد یعنی این که شهریار شفیق بعد از فوت منوچهر اقبال به امر آیت الله العظمی گلپایگانی به نوشتن این کتاب ادامه داده، از نکات خنده داری است که باید از ذکر آن در دایرة‌المعارف تشیع گریست.
برای این که شما تردید نکنید، نام انگلیسی و عربی کتاب هم برای شما ارائه شده است.
ممکن است کسی بگوید:‌ آقا! این یک شهریار شفیق دیگر است؟ و منوچهر اقبال هم همین طور؟ به نظرم اگر کسی این را بگوید باید وی را ساده انگاشت، چون به خیلی از پرسشها باید پاسخ بدهد. اصلا فکرش را نکنید بهتر است.

به یاد داشته باشید که منوچهر اقبال پدر زن شهریار شفیق هم هست!!

اکنون دنباله ماجرای معرفی کتاب شهریار شفیق در شرح لمعه دمشقیه، که از آنچه گذشت باز هم شیرین تر و خواندنی تر است:

پاپ ژان پل دوم (م 2005) در کتاب اسلام شناسی خود که عنوان ایتالیایی آن Oltre Monte E Mare (ماورای کوه و دریا) می باشد از این کتاب و مؤلف جوان و فقید آن بسیار تمجید می کند و آن را بهترین کتاب برای شناخت اسلام حقیقی و احکام آن معرفی می نماید. همچنین از دیگر فعالیت های علمی و مذهبی مؤلف نیز یاد می کند (فاتیما ، فاطمیا).

آنگاه نویسنده ادامه می دهد:

این سه ترجمه و شرح سه زبانه، از هم جدا نیستند. بلکه مؤلف ابتدا بخش یا مسأله یا پاراگرافی از متن لمعه را به عربی می آورد و سپس با لفظ اقول (= می گویم) به توضیح عربی لغات، اصطلاحات و عبارات و مباحث مربوطه همان بخش پرداخته و پس از پایان نگارش عربی، آنگاه به ترجمه مذکور به پارسی و سپس به شرح پارسی آن می پردازد و .... لذا این کتاب تلفیقی از سه متن عربی و پارسی و انگلیسی است. معتبرترین و فنی‌ترین ترجمه انگلیسی از متون فقه اسلامی و شیعی را در همین اثر نفیس می توان یافت. چون شهریار شفیق با وجود قلت سن و سال در انتخاب معادل های دقیق انگلیسی برای اصطلاحات پیچیده فقهی و لغات ظریف عربی، مهارت عجیبی از خود بروز داده است و گویا قصد داشته که این اثر نفیس را به زبان های دیگر از جمله زبان ایتالیایی و فرانسوی نیز ترجمه کند اما توفیق آن را نیافته و در همان جوانی از دنیا رفته است....

تو را به خدا یک کسی به ما پاسخ دهد:

کتاب ژان پل دوم در باره اسلام شناسی با نام ماورای کوه و دریا کجاست؟
چطور وی اهمیت این کتاب را دریافته و تا به حال به گوش احدی نرسیده است؟
این جوان کیست ؟ همان شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی یا ....

در میانه بحث این عبارت هم عجیب و غریب است:

در اینجا پس از اظهار سوگواری در مرگ نابهنگام مترجم شرایع که دایی وی بوده [منظورش علیرضا پهلوی است] و در سانحه سقوط هواپیما در کوهستان البرز ایران جان داده است.. توضیحاتی پیرامون کتاب العین خلیل بن احمد می دهد...

جل الخالق! علیرضا پهلوی هم ترجمه شرایع داشته است!

نویسنده به نقل از خاتمه کتاب چنین نقل می کند:

اکنون این است ترجمه تشریحی من از متن مقدس لمعه دمشقیه فاضل معاصر جناب آقا رفیعی طالقانی از شاگردان مبرز پاپ اعظم جهان اسلام بروجردی بزرگ که از جناب سید محمد رضا موسوی گلپایگانی پاپ اعظم اسلام در ایران کنونی آن را به ضمیمه چندین کتاب دیگر برای اینجانب به پاریس فرستاد. بار پروردگارا ببخشای بر من و بر پدر و مادرم و بر مومنان حقیقی در روز حساب و کتاب. بار الها و همچنین بیامرز مرا و بیامرز استاد فقید و درگذشته مرا دکتر منوچهر اقبال ـ که بر او باد خوشنودی خدای متعال....

این کتاب الان کجاست؟ دست کم پاسخ سوال اخیر را با شگفتی در پایان این مدخل بلند بالا خواهید دید.

ادامه مطلب دو صفحه بزرگ دو ستونی دایره المعارفی است که در باره محتوای این کتاب بحث کرده و در پایان آن آمده است.


معتبرترین نسخه این اثر نفیس به خط خود شهریار شفیق که این اثر را به دایی خود تقدیم نموده است هم اکنون در صندوق امانات سری انگلیس بخش امانات دکتر ابراهیم مهدوی به شماره رمز B_TLLOI - +21+sh. Sh. Sh. نگهداری می شود.

اگر کسی این ابراهیم مهدوی را هم می شناسد [در ج 13 دایره المعارف تشیع ص 316 او را شاگرد آقای خویی می داند] یا دسترسی به این صندوق امانات با رمز یاد شده دارد، ما را هم از کتاب این شهریار شفیق فرزند اشرف پهلوی آن هم در باب فقه امامیه که به روش فقهای اخباریین بدست یک جوان ناکام با مشورت منوچهر اقبال و به امر آیت الله گلپایگانی نوشته شده آگاه نماید. آیا چیزی با چیزی خلط شده؟ نقش شهریار شفیق چیست؟ منوچهر اقبال کدام است. رفیع قزوینی کیست؟ ابراهیم مهدوی چه کسی است؟‌ بقیه کتابها کجاست؟ چطور به دست این مؤلف رسیده؟ و....

(به علاوه می توان دایی ایشان را هم شناخت، کسی که کتاب به او اهدا شده است. او کسی جز علیرضا پهلوی نیست؟

شما فکر می کنید پشت سر این نوشته چه اراده ای نهفته است؟ نویسنده این مدخل سید احمد سجادی است که امیدوارم پاسخی برای این مطالب داشته باشد. طبعا مسوولیت مقاله با اوست.

داستان ادامه دارد.....

 

منبع:خبرانلاین

 

 

 

 

نقد دوم:

ترجمه بحار الانوار توسط نیوتن/ شعر حمیدرضا پهلوی در باره کسروی 

دنیای آشفته جعل در روی وب، تلاش های دروغ پردازانه برای هجو تشیع، و آلت دست شدن ما در نقل این مزخرفات، داستانی شگفت و نشانی دیگر از رواج خرافه در عصر ماست

باز هم مشغول خواندن بیشتر و بیشتر دایرة‌ المعارف تشیع بودم. مدخلهای خوبی از نویسندگان برجسته دارد، اما گاه چنان سطح کار سبک و بی معنا و همراه با دروغ پردازی می شود که آدمی فقط و فقط می تواند سر خود را به دیوار بکوبد و از نهاد خود آه بر کشد.
حمیدرضا پهلوی که این روزها، دست هایی برای مسخره کردن دین و تشیع و کتاب، او را به یک مؤلف بزرگ شیعی تبدیلش کرده اند، و صحنه دروغ پردازی سایت ها را با این دروغ پردازی ها آراسته اند، نامش در دایرة المعارف تشیع ذیل مدخل کسروی آمده است.
در مدخل کسروی در دایرة المعارف تشیع در میانه بحث در باره کسروی و فعالیت های علمی که از سوی حاج سراج انصاری و دیگران علیه او بوده است ـ همه اینها مربوط به سالهای 1322 ش تا 1325 است ـ یک مرتبه نام حمیدرضا پهلوی فرزند کوچک رضاشاه به میان می آید.
به چه مناسبت؟
به این مناسبت که حمیدرضا پهلوی (م 1371ش) در سیزده سالگی ـ این نویسنده برجسته شیعی (در آینده) که به گفته یک سایت مؤلف بیش از پنجاه کتاب در حوزه علم و ا سلام و تشیع و فقه و علوم دیگر است ـ شعری در نقد کسروی گفته که هر کلمه آن حکایت از معنایی عمیق در نقد اندیشه های او دارد.

در دایره المعارف تشیع آمده است: هجویه: شاهزاده حمید رضا پلهوی که در این هنگام نوجوانی سیزده ساله بوده و خاطره تبعید خانوادگی به جزیره موریس وی را افسرده ساخته بود، پس از سرودن این هجویه فصل نسخه ای از آن را نیز برای خود کسروی فرستاده که به سختی او را خشمگین نمود [!!؟؟]: از جمله اشعار این هجویه این است:
کسروی دانی چه باشد؟ کسر ِ رای و کاستی
زآنکه بُنیاد دروغش بشکند از راستی
طاق کسرا چون ترک برداشت از میلاد نور
کسر دارد کسروی تا بشکند این کوه طور
پاک دینی راه اسلام است و رسم مؤمنان
نِی لجنزار دروغ و فحش و کِبر فاسقان
هر که از قرآن و از اخبار معصومان جُداست،
لعن یزدان تا ابد بر روح و جان او رَواست!
شد وطن کسرائیان را جمله در این آب و گِل
در چه جا باشد وطن پس؟ از برای جان و دل
شیخ گوید: تو در این اَوطان ، غریبی ای پسر
لیک، اینجا خو به غربت کرده ای! خاکت به سر
طعم غربت از وطن را چون چشیدی ای حمید
در پناه دین پناهان می توانی آرَمید!
[دایرة المعارف تشیع، ج 14، ص 71]

اکنون گشتی در سایت‌ها بزنید و نام حمیدرضا پهلوی را سرچ کنید.

تنها در سایت http://www.islam-einstein.com با نام دهها کتاب از تألیفات ایشان آشنا می شوید. برخی از این عناوین عبارت است از:

ارائه فرمول فیزیکی طی الارض و روش خمیده ساختن مکان
اسرار علما کیمیاء و فرمول ساختن اکسیر
اشتباه بزرگ ادینگتون و خطای فاحش لانژون در تبیین نسبیت انیشتین
اهرام مصر، معجزه جاوید حضرت ادریس یا همان هرمس کبیر
عنوان دهم از آثار وی حرفهای عجیبی است که نه می شود خندید نه گریه کرد:
برگهایی از ” لومینِس اُشِن” Luminous Ocean یا کتاب بزرگ اسحاق نیوتن، این اثر ترجمۀ توأم با عکس رنگی از برگه های کتابی قدیمی است که آثار آتش و سوختگی در اطراف آن برگه ها هویدا است. من(=کابوک) چندان چیزی از آنها دستگیرم نشد، ولی بخشهایی از متن انگلیسی آن عکسها را توانستم بخوانم که معانی آنها بسیار شبیه به گفته ها و احکام مذهبی ما شیعیان بود… حمید رضا برای من تعریف میکرد که این برگه ها را برخی از نوجوانان نجیب زادۀ انگلیس، در صندوقهای خانوادگی خودشان، برای او پیدا کرده و به او اهدا نموده اند و آنها بقایای کتاب نیوتون (اقیانوس درخشان) است که ترجمۀ انگلیسی همان “بـِحار الانوار” علاّمۀ مجلسی است و حمیدرضا میگفت که: نیوتن قصد داشته انقلاب ناگهانی و تحوّل بزرگ مذهبی در اروپا و جهان ایجاد کند و مسیحیّت و یهودیّت و سایر ادیان را نابود سازد و اسلام و شیعۀ دوازده امامی را جایگزین همگی کند و نوجوانان و جوانان نجیب زادۀ بریتانیا را جذب خود کرده بوده تا از ثروت آنها در این کار بهره ببرد ولی موفق نشده است… و من (=حمید رضا) با جذب مجدّد برخی از جوانان سرمایه دار ایشان، قصد دارم که این طرح را عملی و تمام کنم… از چیزهای عجیبی که حمیدرضا در این کتاب بر آن تأکید دارد و شواهد و مدارکی از این اوراق برای آن جمع نموده است، اینست که میگوید: شاه سلطان حسین صفوی بر خِلاف آنچه که مورّخین بی انصاف نوشته اند، پادشاهی دانشمند و آگاه و مسلط بر علوم مختلف و زبانهای گوناگون – از جمله انگلیسی و فرانسه – بوده و مخفیانه از راه دور با نیوتن همکاری سرّی در این برنامه داشته و نام او بارها در اسناد نیوتون آمده است؛ و برای همین، انگلیسیهای مخالف طرح مذهبی نیوتن، نقشۀ حملۀ افغانها به ایران را – که مرکز این جریانات بوده – طرّاحی کردند و آن قوم پابرهنه را تا بُن دندان مسلـّح ساختند تا به ایران حمله کنند و حکومت صفویّه را ساقط سازند… وگرنه افغانها چنین قدرت نظامی نداشتند که به راحتی ایران ما را فتح کنند…

اما تألیفات دیگر حمیدرضا پهلوی:

تلفن برزخی و روش ساختن آن
ترجمه خلاصه وسائل الشیعه به انلگیسی با عنوان من لایحضره الامام
دلائل حقانیّت دوازده امام شیعیان از کتب عِبری یهودیان و کتب سُریانی مسیحیان،
ردّ بر ملاّصدرا و ابن سینا و سُهرَوَردی و دیگر فلاسفه و تمامی اَتباع ایشان،
الفقه المأثور (=فقه مستند) Supported Jurisprudence، که خلاصه ای فشرده تر، به عربی از همان کتاب “وسائل الشیعة
فیثاغورث Πυθαγορας ، و آگاهی پیشین او از آمدن دوازده امام،

المُسَلسَلُ المُسـتـَسَرّ ُ فی مَن تـَشـَیَّعَ وَ استـَتََرَC.C.S (= زنجیرۀ مخفی و پنهانی، در معرّفی کسانی که شیعه شده اند ولی اظهار نکرده و پنهان کاری نموده اند)، که از لئوناردو داوینچی ایتالیائی در قرن پانزده میلادی شروع کرده تا آلبرت اَینشتاین آلمانی-آمریکائی در این قرن (=قرن بیستم)… این اثر به عربی و انگلیسی است و گویا حمید رضا وقت نکرده که آنرا به فارسی نیز ترجمه کند… چاپ و انتشار عربی این کتاب توسّط “المکتبة الیَمانیّة” – از شـُعَب انتشارات Z (زِد) در عَدَن/ یمن جنوبی – در همین سال میلادی اخیر 1992 م (سال فوت حمیدرضا) صورت پذیرفت… به گفتۀ حمیدرضا، این “زنجیرۀ سرّی” از اواخر قرون وُسطـَی در اروپا پدید آمده و بسیاری از دانشمندان و روشنفکران آنجا از مسیحیّت و یهودیّت روگردان شده و متوجّه اسلام و مکتب شیعۀ دوازده امامی شده بودند

[بماند که یمن جنوبی در سال 1990 از میان رفت و تاریخی که پای این کتاب ضبط شده یمن جنوبی را با تاریخ 1992 نشان می دهد، یعنی تزویر و جعل]

المَضبوط مِن حََرَکاتِ أسماءِ الرّجال، به عربی، که بترتیب الفباء، اسامی رجال حدیث و تاریخ را ثبت نموده تا مردم آنها را صحیح بخوانند؛ مثلاً صحیح در تلفظ اسم شِمر ملعون را “شـَمِر” و در اسم خولی لعین (حامل رأس شریف امام حسین –ع) را “خـَوَلِیّ” ثبت نموده است و… حمیدرضا ظاهراً قصد داشته که این اثر را به آیت الله خوئی – در عِراق – اهداء کند…
[از جلد این کتاب تصویری هم در ذیل نام آن هست که حتی لیبل ثبت کتاب هم به آن چسبیده است!!]

مکاتباتی محرمانه به زبان ایتالیائی، با پاپ ژان پول دوّم – رهبر کاتولیکهای جهان – و نیز با دو شخص ایتالیائی، به نامهای اِدواردو آنیـِلـّی Edoardo Agnelliو لوکا گائتانی (Luca Gaetani) جهت اثبات اسلام آوردن لئوناردو داوینچی و شیعه شدن او،که اسامی این افراد در پشت و یا بالای برگه های بدست آمده، نوشته شده و به سؤالات مطرح شده توسّط ایشان، برای آشنائی بیشتر با شیعه و اسلام و C.C.S.نیز شخصاً پاسخ داده است… از یکی از این مکتوبات، توسّط یکی از همکاران که بر زبان ایتالیائی تسلط کامل داشت، چنین فهمیده میشود که حمیدرضا پهلوی قصد داشته تا با شیعه نمودن فرزندان سرمایه دار کارخانه های اتومبیل سازی اروپا و آمریکا و ارتباط دادن ایشان با برخی جوانان نجیب زادۀ انگلستان، که مخفیانه شیعه شده بودند، پشتوانۀ مالی کلان و هنگفتی را برای توسعۀ جهانی مذهب شیعه، فراهم کند…
مکاتباتی محرمانه با مَلِک فـََیصَل بن عبد العزیز آل سعود، که پادشاه عربستان سَعودی در سالهای 1964 تا 1975 میلادی (1343-1354ش) بود. این نامه نگاریهای پی در پی و غیر علنی، تحت نظارت دو مرجع معروف ایران: آقایان گلپایگانی و شریعتمداری، و توسط حمیدرضا و به زبان عربی صورت میگرفت و آنطور که از جوابهای ملک فیصل بر می آید، حمیدرضا توانسته بوده ملک فیصل سعودی را آنچنان نسبت به وهّابیّت بدبین و متنفر ساخته و به مذهب شیعه علاقمند و متوجه سازد که این پادشاه وعده داده بود تا مذهب وهّابی را از دیار حجاز ریشه کن سازد
و دهها عنوان کتاب دیگر مثل:

نفس اماره و چگونگی تسلط یافتن بر آن!

به نظر می رسد هیچ هدفی جز مسخره کردن فرهنگ تشیع و دانش اسلامی در پشت سر این دروغ پردازیها در این سایت نیست. زهی خیال باطل که کسی داستان انیشتین و حسابی و بروجردی و امثال این مزخرفات را باور کند.
اکنون می توان دریافت که فضای سایبر تا چه اندازه محل دروغ پردازی شده و ارجاع به آن حتی اگر از سوی کتابی چون دایره المعارف تشیع باشد (که البته نویسنده مدخل کسروی منبع خود را برای شعر حمیدرضا نقل نکرده!) به هیچ روی درست نیست.

 

منبع: خبرانلاین

 

 

 

 

پاسخ دائرة المعارف تشیع:

توضیح دبیرخانه دایره المعارف تشیع در باره مقالات رسول جعفریان/ یکی از ویراستاران نظرات خود را اعمال کرده 

بدنبال درج مقالات انتقادی حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان در باره برخی مندرجات دایره المعارف تشیع، دبیرخانه این دایره المعارف، توضیحاتی را ارسال کرد.

در اين توضيح آمده است:

مدیر محترم سایت خبرآنلاین

با سلام و احترام عطف به نقد منتشره در آن سایت به قلم دانشمند ارجمند جناب حجةالاسلام والمسلمین رسول جعفریان دربارة مدخل هایی در دایرةالمعارف تشیع، نکات ذیل را به اطلاع می رساند:

مدخل های مذکور به قلم آقای سیداحمد سجادی است که در تعدادی از مجلدات پایانی این مجموعه با ویراستاران همکاری داشتند و به جهت برخی دقت نظرهای مشاهده شده در ایشان مسئولیت بازخوانی و اصلاح نسخة نهایی متن به ایشان سپرده شده بود و نام ایشان به عنوان ویراستار در صفحة شناسنامه این مجلدات به چشم می خورد.

ویراستاران اصلی اندکی پس از چاپ مجلدات بازنگریستة ایشان دریافتند که متأسفانه آقای سجادی، با نقض امانت، مداخلی را بی آنکه به رؤیت و تصویب ویراستاران رسیده باشد به قلم خود یا برخی دوستانشان بر مداخل اصلی افزوده اند یا بندی از مداخل نگاشته شده به قلم دیگران را کاسته یا بر آن افزوده اند.

این مطالب یا مداخل افزوده شده عموماً محتوای مشترکی دارند و در آنها با استناداتی غریب و البته تماماً بی پایه ادعا شده است که برخی از مشاهیر عالم غربی در پایان عمر به تشیع گرویده اند یا از نوعی اخباریگری مورد علاقة مؤلف دفاع شده و نظایر این ها . در عموم این مدخل ها نیز به آثار به اصطلاح تحقیقی چند نویسندة معلوم الحال یا مجهول الحال وصندوقچة اسرار آنها ارجاع داده شده است.

ویراستاران، پس از آگاهی از این امر، که متأسفانه پس از چاپ جلد سیزدهم رخ داد، در نسخة آمادة چاپ جلد چهاردهم تجدید نظر کردند و تا آنجا که به چشم آمد به حذف مطالب مذکور دست یازیدند و البته از این مجلد نیز آقای سجادی دیگر نقشی در ویرایش یا حتی نگارش مطالب ندارند.

دایرةالمعارف تشیع با تشکر از دقت نظر محقق و مورخ گرانمایه جناب آقای دکتر جعفریان و ضمن پوزش از مخاطبان و خوانندگان فرهیختة دایرةالمعارف تشیع، به اطلاع می رساند که در تجدیدچاپ سه مجلد اخیر این اثر (یعنی مجلدات یازده، دوازده و سیزدهم، گرچه قلم فرسایی ایشان بیشتر در مجلد دوازدهم نمود داشته است) این نوع مدخل ها و مطالب البته معدود ـ که عموماً خارج از طرح مدخل نامه بودند ـ حذف شده اند و امید می بریم که در ویرایش جدید دایرةالمعارف، که در حال طرح ریزی است، علاوه بر تعمیق مطالب و تهذیب مد خل ها، این گونه سهوها و خطاها به طور کلی مرتفع شود و در این راه از محققان و مؤلفان ارجمند تقاضای یاری و همراهی داریم.

با تشکر

دبیرخانة دایرةالمعارف تشیع

 

منبع:حبرانلاین 

 اما نقد های بعدی آقای جعفریان.ه ظاهرا سرویراستار با نامه ای خصوصی خطاب به اقای جعفریان از خود دفاع نموده است.هرچند این پاسخ غیرقابل قبول است خصوصا در موضوعی با این اهمیت نیاز به مشورت بیشتری داشت:

نقد بعدی:

یک بار دیگر با مدخلی شگفت از دایرة المعارف تشیع 

این باره هم کتابی فقهی ـ روایی از یک شاهزاده ایرانی گمنام معرفی می شود که به امر آیت الله بروجردی نوشته و ده بار به چاپ رسیده و نسخه انگلیسی آن در دانشگاه الازهر نگه داری می شود!

قصد نوشتن مطالب دیگری را در باره دایرة المعارف تشیع نداشتم. بیشتر به دلیل این که دبیرخانه دایرة‌المعارف توضیحی دادند و پذیرفتند که ایراداتی وجود داشته است. با این حال مؤلف هم ایمیل مفصلی به بنده زدند و ضمن گزارش برخی از ماوقع در دایرة المعارف، از مطالبشان دفاع کردند. مراجعه مجدد به دایرة المعارف در وقت‌های بین الصلاتین که در میان کتابها نشسته‌ام مدخل تازه شگفت دیگری را برابرم نهاد. حیف آمدم علاقه مندان و دوستانی که مرتب پیگیر بودند را بی اطلاع بگذارم. دست کم تا زمان اصلاح دایرة المعارف، باید روشن شود که برخی از مدخلها قابل استناد نیست. بسا در این آشفته بازار که نویسندگان دیگری که از این مدخلها در نوشته ها و و بلاگهای خود استفاده کنند.
مدخل زیر به گونه ای با یادداشت اول بنده که در باره مدخل «قانون درخشان اسلام» اثر شهریار شفیق بود مرتبط است. اما این ارتباط قدری عجیب است. مثل این که آدمی تمام مطالب را در آن مدخل خوانده و در اینجا دوباره خلاصه ای از آن با تفاوت‌هایی که آنها هم بی معناست، باید بخواند. راستش واقعا عقلم به جایی قد نمی دهد. چه ذهنی اینها را خلق کرده؟ با چه هدفی؟ مطلب را عینا از «دیراة المعارف تشیع:‌ ج 12، ص 364» نقل می‌کنم.
***
الفقه المأثور، عنوان کتابی فقهی، به عربی و انگلیسی، تألیف شاهزاده‌ای گمنام؛ که به امر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (م 1340ش) در تلخیص وسائل الشیعة حر عاملی و مأخوذ از نصوص احادیث و اخبار آن کتاب از ائمه اطهار (ع)، آن را نوشته و به انگلیسی نیز ترجمه نموده است. در متن عربی کتاب نیز معادل‌های انگلیسی و تصاویر توضیحی و احادیثی اخلاقی ـ لا به لای فصل‌ها ـ و اشعاری عربی از جمله: شعر معروف و قصیده مدارس آیاتٍ سروده دعبل خزاعی، در پایان کتاب، به چشم می‌خورد. در پاورقی صفحات نیز آدرس وسائل با رمز ئل ... نشان داده شده است. این اثر محتوی 46 فصل از مسائل فقهی ـ از طهارت تا دیات ـ و 2535 مسأله می‌باشد و ملخص اثر دیگری از همین شاهزاده ایرانی است که آن را در 4 جلد به انگلیسی نوشته و در کتابخانه خطی دانشگاه الازهر مصر نگهداری می شود (1338ش)، تاریخی که شاهزاده در انتهای مقدمه چاپی حاضر مرقوم نموده، این است (1407ق). تاریخ آخرین چاپ که پس از مرگ مؤلف صورت گرفته است 1999م می‌باشد. نویسنده، مسلک اخباری داشته؛ از مواضع جالب توجه این کتاب می‌توان به این چند موضع اشاره نمود: تحریم نماز جمعه در عصر غیبت (ص 110) فصلی در تحریم فتک (ترور) (ص 231) تحریم اجرای حدود در عصر غیبت (ص 409) و ... این کتاب در چاپ دهم آن (1999م) تنها 200 نسخه تیراژ محدود (L.T.D) داشته است و توسط انتشاراتی در بیروت با عنوان (Librari du liban _ publishers) به چاپ رسیده است.
اما منابع این مقاله چیست؟ این است: منابع: الفقه المأثور، تمامی صفحات، قانون درخشان اسلام، شهریار شفیق، 18. [این یعنی خلاصه همان مقاله؟]

در باره این متن چه چیزی باید پرسید؟‌ چند نکته شگفت می توانید در آن پیدا کنید؟ شاهزاده گمنام و شاهزاده گمنام ایرانی کدام است؟ با شهریار شفیق چه ارتباطی دارد؟ نگارش این کتاب به امر آیت الله بروجردی بوده! چطور؟ سندش کجاست؟ نسخه خطی انگلسی آن در کتابخانه الازهر نگه داری میشود؟ چاپ دهم آن در تیراژ محدود (L.T.D) [؟؟] منتشر شده چیست؟ در کدام کتابخانه نسخه ای از این کتاب که ده بار ولو در تیراژ محدود چاپ شده موجود است؟

بد نیست اشاره کنم که مدخل پیش از این هم نکته ای از اساس بی پایه است که ارائه آن بی فایده نیست:

فقه القرآن علی المذاهب الخمس: کتابی عربی، در فقه تطبیقی و استدلالی آیات احکام القرآن. تألیف مرجع فقید عالی قدر آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی (م 1371ش) که بیش از 100 نفر از مجتهدین معاصر شاگرد وی بوده اند و بیش از 80 کتاب بر جای نهاده است. او در این کتاب نیز مهارت و توانایی خود را در غافلگیر نمودن چهار فرقه اهل سنت: شافعی، حنفی، حنبلی، و مالی و در اثبات فقه قرآنی و اصیل شیعه دوازده امامی با استناد به ظواهر و رموز آیات احکام بر ملا ساخته است.
***
راستش تنها چیزی که یافت شد این است که در مقدمه چاپ قدیم معجم رجال مرحوم آیت الله خویی اشاره شده که ایشان قصد نوشتن کتابی با این اسم را داشته است اما تاکنون کسی خبر از تألیف و چاپ این کتاب نداده است، اما نویسنده، با این قلم شگفت جوری وانمود کرده که گویی کتاب را مرور کرده و گزارش آن را نوشته است.
یا للأسف هزار بار که در کشور شیعه، با وجود حوزه علمیه و در حالی که این همه موسسات علمی و فرهنگی هست، چنین مطالبی در سال 1384 منتشر شده و هیچ کس به آن نپرداخته و در مجلدات بعدی آن هم مشابه آنها راه یافته است.
این بنده خدا اعتراف دارد که ممکن است اطلاعاتی در باره موضوع خاصی از این دست باشد که او در اختیار ندارد، اما فکر می کند وضعیت این قبیل مدخلها به قدری روشن است که نیاز به اطلاعات زیاد نیست. در عین حال خواهش بنده آن است اگر کسی، حتی مؤلف در این باره مطلبی می داند که سبب روشن شدن ذهن این بنده خدا یا دیگران می شود حتما به صورت کامنت بنویسد تا در اختیار دیگران هم گذاشته شود.

منبع:خبرانلاین

نقدی دیگر:

لئوناردو داوینچی، فرانچسکو ملزی و ترجمه لمعه شهید اول! 

رساله «مسواک من» از لئوناردو دواینچی که این حقائق در باره تشیع در آن است در صندوق امانات سری لندن به شماره ..... نگهداری شده و نام رساله و مؤلف آن لئوناردو داوینچی زینت بخش آن، و وقفنامه عام هم روی آن که ثوابش به روح خاندان آن شرکت اتومبیل سازی است، نوشته شده است.

این دفعه نه بین الصلاتین که بعد از خواندن نماز عصر به یک پدیده وحشتناک در دایرة المعارف تشیع برخوردم. این بار بحث نیوتن و لاوازیه و انیشتین و آقای بروجردی و شهریار شفیق و شاهزاده گمنام ایرانی نبود. بحث از لئوناردو داوینچی و شاگرد وی فرانچسکو ملزی بود. بحث این که اینان تا چه اندازه در فرهنگ شیعه غور کرده بودند و نه تنها لمعه شهید اول را ترجمه کردند بلکه صراط المستقیم بیاضی را هم به ایتالیایی ترجمه نمودند!
درست در همین مدخل یعنی «فرانچسکو ملزی» در جلد دوازدهم دایرة‌المعارف تشیع ص 238. شما را منتظر نمی گذارم...

فرانچسکو (تلفظ ایتالیایی فرانسیسکو) ملتسی ( = ملزی) نقاش، محقق، نابغه و دانشمند ایتالیایی (متولد 1493 متوفای 1570) شاگرد و دست پرورده علمی، هنری و عقیدتی لئوناردو داوینچی (نقاش و دانشمند معروف ایتالیا، متوفای 1519) و جوان ترین مرید مکتب عقیدتی او (41 سال کوچکتر از خود لئوناردو) و محرم اسرار وی. علاقه مند به مکتب اسلام و تشیع و ترجیح دهنده آن بر مسیحیت. از اولین مترجمین اروپایی کتاب فقهی شیعه لمعه شهید اول. از عربی به ایتالیایی و تحت نظارت خود لئوناردو داوینچی و نیز از مترجمین زبردست انجیل برنابا از سریانی به ایتالیایی. و باز هم با نظارت خود لئوناردو داوینچی. اکثر مورخین و رجال شناسان مسیحی اروپایی از وی در کتب خود یاد نمی کنند، چون دانشمندی اسلام گرا بوده است.... در سال 1515 با هم [داوینچی] به همراهی فرانچسکو از رم مهاجرت نموده و در ملکی سلطنتی موسوم به ملو .... سکنی گزیدند... ظاهرا در همین مکان لئوناردو داوینچی که به سختی مریض بوده آخرین رساله خود به زبان ایتالیایی مسمی به مسواک من (Ir Mio Spazzolino ) را می نویسد که ترجمه فارسی آن به این عنوان در مخزن کتب خطی سپهسالار اول ش 154 موجود است و مترجم آن آقای دکتر عیسی مهدوی هستند. لئوناردو این رساله را در اثبات ترجیح اسلام بر مسیحیت و در بازگو نمودن دردها و رنج هایی که از معاصرین خود در اروپا دیده و کشیده است، نوشته و در آن از فرانچسکو ملزی به کرات نام می برد و او را نیز همفکر و هم عقیده خود معرفی می کند. ... لئوناردو در صفحات 6 ـ 11 (از جلد اول) تسلط فرانچسکو ملزی بر دو زبان پارسی و عربی و نیز داشتن رگه ای از نژاد ایرانی در او گوشزد می کند و او را راهنمای خود در کتب تحقیقات مذهبی از کتب پارسی و عربی معرفی می نماید.

در اینجا وی بخش هایی از این کتاب موهوم را نقل کرده از جمله می نویسد:

[داوینچی] در صفحه 83 سبب عدم پیشرفت اسلام در ممالک اروپایی را جنگ طلبی های خلیفه دوم دانسته و می نویسد: به راستی که در یک مورد تاریخ نشان نداده و نمی کدهد که علی این ... جنگ طلبی های عمر را خوب دانسته باشد. ... ای کاش من (لئوناردو) و فرانچسکو و راهب مغربی عزیز می توانستیم این واقعیت را برای اروپا ... باز گو کنیم...»
در اینجا از کشته شدن این راهب مغربی یاد کرده و این که معلوم نیست به دست چه کسی کشته شده است اما .... او را مقتول به دست طرفداران افراطی دانشمند خونخوار و دیکتاتور مآب آن زمان یعنی ماکیاولی معرفی می نماید.
پس از آن با اشاره به این که فرانچسکو مشغول ترجمه کتاب الصراط المستقیم بیاضی بوده از قول داوینچی می نویسد: ... بنابر نقل مورخین (تاریخ)شرق چون بیاضی (Baiazi) در کتاب راه راست (= الصراط المستقیم) که فرانچسکوی عزیزمان در حال ترجمه آن به نام مذکور (راه راست) La retta via می باشد....

ببخشید این مزخرفات چهار صفحه کامل دایره المعارف تشیع را به خود اختصاص داده و حیفم می آید که وقت شما در اینجا تلف کنم. مشتاقان به ج 12 صص 238 تا 241 مراجعه فرمایند.

واقعا شرم آور است. شرم آور.

این ششمین قسمت این سریال بود که امیدوارم همزمان با اتمام رمضان این هم به اتمام برسد.

منبع:خبرانلاین 

تگ های مطلب:
دیدگاه کاربران

کل نظرات : 4

ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود