کد خبر: 3695

1390/12/29 19:10

نسخه چاپی | دسته بندی: لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- انقلاب اسلامی / مطالب دیگران- سیاسی / بین الملل
0
بازدیدها: 1 252

دعایی: برخی از مدافعان خوب تفکّر شیعی را حذف کردیم

چکیده: معتقدم ما برخی از مدافعان خوب تفکّر شیعی را که از حیث تئوریک واقعاً نیرومند و زمان‌شناس بودند به دلایل سیاسی حذف کردیم و اجازه ندادیم که از وجود آنها برای تبیین مبانی اسلامی استفاده شود   […]

چکیده:

معتقدم ما برخی از مدافعان خوب تفکّر شیعی را که از حیث تئوریک واقعاً نیرومند و زمان‌شناس بودند به دلایل سیاسی حذف کردیم و اجازه ندادیم که از وجود آنها برای تبیین مبانی اسلامی استفاده شود

 

سفیر نوشت: حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، قدیمی‌ترین روزنامه ایران با 85 سال قدمت، متفاوت با بسیاری از مدیران هم طراز، مسئول دفتر ندارد، تماس‌های تلفنی را به طور مستقیم پاسخ می‌دهد و خود نیز از میهمانان پذیرایی می‌کند و صمیمانه‌تر از آن چه در ذهن می‌آید، در دفتری ساده که ‌به روی همگان باز است، با مراجعان به گفت‌وگو می‌نشیند.

در دیداری که به دور از نامه‌نگاری ها و پروسه های فرساینده ی اداری با سیدمحمود دعایی میسر شد، او با مبارک خواندن تأسیس رسانه‌ای در حوزه ی دین دین نظیر سایت بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه (شفقنا)، به بیان دیدگاه هایش در راستای موفقیت‌ این رسانه پرداخت و با بیان نگرانی‌هایی که در زمینه فعالیت‌های رسانه‌ای و تبلیغ و معرفی شیعه وجود دارد، ابراز امیدواری کرد که رسانه‌های دینی با بها دادن به اندیشمندان دلسوز، متفکران اسلامی و روشنفکران دینی مسیر درست معرفی تشیع به جهان را بپیمایند و در ترویج مکتب شیعه تأثیرگذار باشند.

وارونه جلوه دادن تفکر و اندیشه شیعه از سوی برخی محافل غرب

سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات که از دوران امام خمینی(ره) تاکنون نماینده ولی فقیه در روزنامه اطلاعات بوده، یکی از میانه‌روترین اصحاب رسانه در ایران شناخته می‌شود و تجربیات ارزشمندی در ترسیم راهبردهای رسانه‌ای دارد. او درباره وضعیت رسانه‌های شیعه در جغرافیای رسانه‌های دینی و میزان موفقیت تبلیغات شیعی به خبرنگار شفقنا می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حساسیت وسیعی علیه تشیع در جهان غرب و عمدتاً از سوی جریانی که از پیروزی انقلاب اسلامی صدمه دیده بود، ایجاد شد؛ از این رو که به ماهیت این پندار و تفکر دست پیدا کنند و بفهمند که چگونه به چنین نتیجه‌ای رسیده است. در این زمینه حتی در اسرائیل و آمریکا و در دانشگاه‌های معتبر، کرسی‌هایی برای تحقیق و پژوهش در مورد تشیع تأسیس شد. یادم هست که حتی امام (ره) به کارتل یا ریگان به طعنه گفته بودند بدین شکل که «فلانی هم دارد اسلام‌شناس می‌‌شود، منتظریم تا ببینیم کی بر عُروه حاشیه خواهند زد!».

غرب در کنار این کارها، برای کشف نقاط ضعف و آسیب‌پذیر تلاش می‌کرد جریانی را ایجاد کند که بتواند خوبی‌ها و تأثیرات مثبت را خنثی کند.

او می‌افزاید: یکی از پدیده‌هایی که به شدت بر روی آن تبلیغ کردند، برعکس جلوه دادن تفکر و اندیشه شیعه بود. ما هرچه بر رأفت، محبت، صمیمیت، گذشت و تکیه روی مبانی عقلی، فلسفی و جهان‌پسند که می‌توانست کشش‌های بسیاری را در بین جوامع داشته باشد، تأکید می‌کردیم، مخالفان و آسیب‌دیدگان از انقلاب اسلامی ایران، بر عکسِ این‌ها و خلاف این مبانی را تبلیغ می‌کردند.

شهادت مطهری، بهشتی، باهنر و مفتح برای ازبین بردن پشتوانه ها

دعایی با بیان نحوه حرکت ‌آنها توضیح می‌دهد: قدم‌های اولیه آنها این بود که برای از بین بردن پشتوانه‌های اصلی و تأثیرگذار حرکت انقلابی ما، چهره‌هایی را شناسایی و سعی کنند در جهت حذف و نابودی آنها اقدام کنند. وقتی پیشینه شخصیت‌هایی را که از ما گرفتند بررسی می‌کنیم، می‌بینیم چه خسارت‌هایی را با حذف آنها به بنیان‌های انقلاب اسلامی وارد کردند. یکی از آن شخصیت‌ها و چهره‌ها، مرحوم شهید مطهری بود.

دعایی ادامه می‌دهد: حذف آقای مطهری از پیکره انقلاب، خسارت‌های بسیاری را به جا گذاشت. نتایج ناشی از حذف مرحوم بهشتی؛ مرحوم باهنر و مرحوم مفتح را ارزیابی می‌کنید. تمامی این عزیزان، شخصیت‌هایی بودند که وقتی با مجامع علمی، متفکران و صاحبان اندیشه مواجه می‌شدند، می‌توانستند تأثیرگذار عمل کنند. گرفتن این افکار و این دانشمندان و متفکران از ما خود بیانگر این است که ضربه خوردگان از انقلاب مردمی درصدد بودند که مروّجان واقعی و مدافعان توانمند انقلاب را از ما بگیرند.

دعایی درباره دیگر فعالیت آسیب‌دیدگان از انقلاب در آن دوران می‌گوید: در کنار چنین کارهایی، موجی تبلیغات سوء را نیز گسترش می‌دادند که پایه‌گذاری تشکیلات القاعده و طالبان در پاکستان و افغانستان از جملة آنها بود. جهان متوجه شده بود که حرکتی آزادی‌بخش در گوشه‌ای از جهان به نام اسلام در حال رخ دادن است. برای همین، مخالفان برانگیخته شدند تا حرکت‌هایی خشن و غیرمنطقی را به نام اسلام و در حقیقت علیه اسلام انجام دهند و آن را که نسخة بدل بود به جای نسخة اصل، ترویج کنند.

او، تحمیل جنگ به کشور را نیز به موارد یاد شده می‌افزاید و ادامه می‌دهد: این‌ها تماماً حرکاتی بود که برای خنثی کردن تأثیرات انقلاب اسلامی انجام دادند؛ البته ناگفته نماند که علیرغم همه این خسارت‌ها، باز وجه غالب تبلیغات و جهت‌گیری روشن انقلاب متناسب با اسلام بود. هرچند در کنارش تبلیغات و حرکات زشت و کارهای غیرمعقولی هم اتفاق می‌افتاد که متأسفانه گاهی تأثیرات مثبتِ فعالیت‌های خوب و مناسب را تا حد قابل ملاحظه‌ای خنثی می‌کرد.

شیوه ی طالبان ترسیم نادرست اسلام است

دعایی در ادامه گفت و گو با شفقنا، با ردّ شیوه‌های گروه طالبان در رسیدن به اهدافش و تأکید بر اینکه مبارزات این چنینی به هیچ نتیجه مثبتی منجر نخواهد شد، بیان می‌کند: حساسیت‌هایی که امروزه علیه جهان اسلام به وجود آمده است، از جملة نتایج منفی و دلخراش چنین حرکاتی است. نتیجه چنین کارهای افراطی‌ای برای اسلام و مسلمین قطعاً منفی است و تحریک‌کنندة جوامع غیراسلامی علیه اسلام هم هست. زیرا آنها با استفاده از این اقدامات غیرمنطقی و افراطی، اسلام را برای جهانیان با چهره‌هایی خشن، بی‌منطق و بی‌برنامه ترسیم و تصویر می‌کنند.

او با تأکید بر این که آن چه ما به آن معتقد هستیم کار فکری و فرهنگی است، می‌گوید: باید بتوانیم با حضور در عرصه‌های فکری و در مناظره‌های جهان امروز، باورهای منطقی و عقلانی خود را درست تبیین کنیم و این روش به طور قطع تأثیرگذار خواهد بود.

برخی مدافعان خوب تفکر شیعی را حذف کردیم

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در پاسخ به پرسشی راجع به خلأهای موجود در حوزة «ترویج تشیع»، عدم استفاده از مدافعان توانمند و صاحب‌نظر و متخصص در حوزه تشیع را که به دلایل سیاسی حذف شده‌اند، مهم‌ترین خلأ عنوان کرده و با اشاره به برخی از این متخصصان شیعی می‌گوید: معتقدم ما برخی از مدافعان خوب تفکّر شیعی را که از حیث تئوریک واقعاً نیرومند و زمان‌شناس بودند به دلایل سیاسی حذف کردیم و اجازه ندادیم که از وجود آنها برای تبیین مبانی اسلامی استفاده شود. به عنوان نمونه و از باب مثال اشاره می‌کنم که دکتر حسین نصر یک صاحبنظر هوشمند، آگاه و معتقدی است که در حوزة دفاع از مبانی اسلام و تشیع، موقعیت خیلی برجسته و بالایی در جهان دارد، اما ما او را به هر دلیل از مرکز توجهات خود حذف کردیم. آقای نصر یکی از شخصیت‌هایی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی‌مان استاد مطهری اصرار داشتند که از وجود ایشان در مجامع علمی استفاده شود، اما رئیس وقت دانشگاه به شدت مخالفت کرد و دست به حذف ایشان زد. شرایطی هم پیش آمد که ایشان نتوانست در ایران بماند. البته آن شرایط هم طبیعی بود. چون رژیم گذشته، ایشان را به عنوان مشاور عالی تشکیلات خود انتخاب کرده بود و آن بزرگوار هم به دلیل اینکه چنین تصور می‌کرد و چنین باور داشت که شاید از طریق نزدیکی و حضور در برخی موقعیت‌ها بتواند افکار و اندیشه‌هایش را در خدمت تمدن و علم و معارف گستردة اسلام و ایران و میراث کهن این سرزمین و این ملّت قرار دهد، آن مسئولیت را پذیرفته بود. استاد مطهری هم به این ایده اشاره کرده بودند که ایشان برای اینکه منشأ تأثیرگذاری باشد، بنا بوده در آن مجامع حضور پیدا کند.

او ادامه می‌دهد: آقای نصر در موقعیت‌های ویژه، از جهان اسلام و تشیع دفاع کرد. یادم هست که بعد از صدور فتوای امام خمینی(ره) علیه سلمان رشدی، حرکت وسیعی در جهان غرب علیه این فتوا به عنوان یک حرکت خشن و غیرمنطقی آغاز شد. شبکه‌های مختلف تلویزیونی، برنامه‌های گستردة تبلیغاتی ساخته بودند و برای اینکه در سطح جهان و به شکل خیلی رسمی و تأثیرگذار علیه این فتوا حرکتی انجام شود از شخصیت‌های مختلف و مؤثر با تبلیغات زیاد دعوت شده بود تا نظرشان را در مورد فتوای صادره بیان کنند. یکی از این شبکه‌های پرمخاطب نیز از آقای نصر دعوت کرده و از قبل هم تبلیغات بسیار کرده بود. دکتر سیدحسین نصر، فیلسوف و اسلام‌شناس برجسته قرار بود در مورد این فتوا اظهار نظر کنند. باور هم نداشتند که آقای نصر بتواند متفاوت از آن چه خود آنها فکر می‌کنند، صحبت کند. دکتر نصر در این قبیل برنامه‌های پرمخاطب تلویزیونی و رسانه‌ای، با بیان علمی، زیبا، منطقی و تأثیرگذار و به زبانی که افراد منصف و اهل استدلال بتوانند موضوع را درک و هضم کنند، ‌از فتوا دفاع کرد و توطئه را از بین برد. به هرحال آن‌ها فکر می‌کردند که چون دکتر نصر با جمهوری اسلامی مشکل دارد و اموالش مصادره شده و از این نظام آسیب دیده، نظری مخالف با نظر امام(ره) ارائه می‌دهد، اما او برعکس کاملاً هم دفاع کرد. البته من فقط از باب نمونه و مثال عرض کردم. می‌توانید با پژوهشی علمی و منصفانه، نظایر و امثال را جستجو کنید. نمونة دیگرش البته در سطح دیگری، همان خانم دانش‌پژوه و محقّقی است که کتاب «محمد(ص)» در اروپا را با مراجعه به منابع و متون اسلامی تدوین و به زبان انگلیسی در اروپا منتشر کرد و خوشبختانه در ایران هم این کتاب ترجمه شد و انتشار یافت.

مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در مثالی دیگر می‌گوید: بعد از ماجرای 11 سپتامبر که تبلیغات خیلی وسیعی علیه جهان اسلام شده بود، باز هم آقای دکتر نصر، کتابی را درباره مبانی فکری اسلام و در جهت دفاع از اسلام و بیان ماهیت علمی و معرفتی آن چه متفاوت است با آن چه در عمل اتفاق افتاده بود، منتشر کرد که خیلی بجا و مناسب بود. به هرحال در جهان اسلام، امثال چنین شخصیت‌های تأثیرگذاری را می‌توان سراغ گرفت که در مجامع علمی، آکادمیک و پیشرفته جهانی حضور دارند و باید از دانش آنها بهره برد. معمولاً در مناسبت‌های جهانی که از شخصیت‌های بلندپایة ادیان دعوت می‌کنند، از آقای نصر نیز دعوت می‌شود. آن‌گاه ایشان در کشور ما و در مهد تشیع غریب است. این قبیل تندروی‌ها و سخت‌گیری‌های ما جفاست.

او می‌افزاید: ما، در روزنامه اطلاعات، به دلیل شناختی که خودم داشتم و احساس مسئولیتی که می‌کردم، نگذاشتم به امثال ایشان جفا و بی‌حرمتی شود. سعی کردم نظریات دینی ایشان و نظایر را منعکس کنم، اما متأسفانه برخی از بخش‌های دیگر در کشور به ایشان جفا کرده‌اند. البته من اطلاعات خیلی خوبی دارم و می‌دانم که از نظر مقامات عالی هم نسبت به ایشان توجه و التفاتاتی بوده است و برخی از نگرانی‌هایی که دکتر نصر داشته برطرف شده است، اما هنوز کانون‌هایی هستند که نسبت به ایشان بی‌مهری می‌کنند.

دعایی در ادامه، آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان فرد دیگری که عملکردش می‌تواند در حوزه تشیع مثبت و تأثیرگذار باشد، معرفی می‌کند و می‌گوید: آقای رفسنجانی یک نمونه از اندیشمندان دلسوز تشیع است و تمام هستی‌اش را برای انقلاب و در خدمت اندیشه و معارف و تمدن اسلامی قرار داده است. هیچ‌کس از بُعد فکری و آرمانی نسبت به ایشان نمی‌تواند حرفی داشته باشد. چرا که ایشان معتقد، پایبند و روشن‌بین است و کسی است که حرف خود را با منطق و استدلال می‌زند، آن هم مؤثر و تأثیرگذار، اما از نظر سیاسی متأسفانه امروزه فضایی ایجاد شده که انسان از بی‌حرمتی‌هایی که نسبت به ایشان روا می‌دارند متأثر می‌شود. در حالی که ایشان، هم در عرصه‌های اجرایی و مدیرّیتی، هم در زمینه‌های مبارزاتی و هم در حوزه‌های علمی و تئوریک منشأ آثار و صاحب تجربه‌های گرانقدری بوده و هست.

دعایی به شفقنا تصریح می‌کند: اگر این مهم آسیب‌شناسی شود و نسبت به اندیشه‌ها، متفکرین و شخصیت‌های برجسته جهان اسلام و تشیع در ایران و در هر جای دنیا، عملاً توجه کافی نشان دهیم، به نحوی که مطالب و اندیشه‌های آن‌ها منتشر شود، آنگاه می‌توان در معرفی و ترویج مکتب اسلام و تشیع، به زبان روز و با عنایت به اقتضا‌آت زمانی و مکانی بسیار تأثیرگذارتر بود و امیدوارتر و فعال‌تر و زنده‌تر و عقلانی‌تر عمل کرد.

شفقنا تقریب مذاهب و دوری از تعصب را وجه عمل قرار دهد

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در ادامه درباره راه‌اندازی سایت شفقنا در حوزه تشیع با اشاره به شناختش از حامیان این رسانه، نسبت به روشن بودن آینده آن اظهار امیدواری می‌کند و با تأکید بر تقریب بین مذاهب اسلامی و دوری از تعصب می‌گوید: یک زمانی شفقنا، پایگاه خبری محض است و صرفاً کار خبری می‌کند، اما یک وقت می‌بینم که فعالیت ایدئولوژیک هم انجام می‌دهد. فعالیت ایدئولوژیک بدین معنا که رسالتی دارد و با توجه به آن رسالت کار خود را پیش می‌برد. در چنین مرحله‌ای، نگرانی بیشتر از بابت این است که مبادا تعصب نسبت به یک جریانِ مقدسی چون مکتب فکری تشیع و آرمان‌های آن، خدای ناکرده با اصل اساسی و مهمی مانند تقریب بین مذاهب اسلامی تضادّی پیدا کند.

دعایی با تأکید بر اینکه برای پیگیری رسالت جهانی اسلام و حرکت جهان شمول آن، باید از محدودة مسائل اهل تشیع و تسنن، پا را فراتر نهیم. او، این رسالت را بار سنگینی می‌داند که از زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی برروی دوش مسلمانان و به ویژه اهل تشیع قرار دارد و می‌افزاید: نگرانی از این‌رو وجود دارد که مبادا، تعصب ورزیدن و تکیه بر یک جریان، برنامه‌ها و اهداف آن بزرگواران را تحت‌الشعاع قرار دهد.

بیان مظلومیت شیعیان امری ضروی است

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، بیان مظلومیت شیعیان را امری ضروری تعریف می‌کند و در این باره می‌گوید: سال‌هاست شیعه‌کشی و اتفاقاتی از این دست در پاکستان رخ می‌دهد و برای تضعیف تشیع و شیعیان در آن‌جا به شکل‌ها و شیوه‌های نوینی فعالیت می‌شود. به عنوان نمونه، آن‌ها، عزاداری‌ها، نماز جمعه‌ها و کاروان‌های شیعه را هدف حمله و هجوم قرار می‌دهند و مشابه آن نیز در عربستان و مناطق شیعه‌نشین دیگر رخ می‌دهد. از این‌رو، ضرورت ایجاب می‌کند که پایگاه پیروزمند و تأثیرگذار و زمان‌شناس و جهان‌شناسی بتواند مظلومیت شیعه در هر جای جهان را به صورت مکتوب و مستدل و حتی مصوّر بیان کند و موجودیت خشن سلفی‌ها و وهابی‌ها را نیز به تصویر بکشد.

دعایی در این باره یک نکته دیگر را بسیار مهم و حائز اهمیت می‌داند و بیان می‌کند: در کنار اطلاع‌رسانی‌ها و دفاع از کیان تشیع، باید از برخی تبلیغات یا برخی فعالیت‌های شبه مذهبی مثل فعالیت‌های همراه با سبّ خلفا یا عزاداری‌های خشن مانع شد. این کارها نارواست و تحریک‌کنندة مخالفان هم هست. چرا که آب به آسیاب دشمن ریختن است و سبب وهن شیعه و صاحبان این مکتب پر ارزش می‌شود.

باید با منطق و روشنگری با خرافه مبارزه کرد

او با بیان این‌که باید با یک حرکت روشنفکرانه، منطقی و عقلانی و جامع و همه‌جانبه، مانع از خرافه‌گری و پیدایش آن شد، با طرح پرسشی مبنی بر اینکه آیا رسانه دینی می‌تواند در کنار اطلاع‌رسانی و دفاع از کیان تشیع، مانع از حرکات نسنجیده و تندروی‌های برخی از شیعیان شود؟، صحبت‌های خود را ادامه می‌دهد.

مدیر مسئول روزنامه اطلاعات با بیان اینکه «حرکت شفقنا، حرکت مبارکی است و خود بنده به عنوان یک شیعة علاقه‌مند، آرزوی توفیق روزافزون برای این رسانه دارم»، بار دیگر بر دوری از تعصب‌های ناروا و بی‌منطق اصرار می‌ورزد. چرا که معتقد است این قبیل حرکت‌ها ممکن است واقعاً مانع از تقریب و تعامل فرق مختلف اسلامی نسبت به یکدیگر شود.

برخی از اقدامات به اسیدی می‌مانند بر چهرة اسلام

دعایی با اظهار تأسف از این‌که مشی برخی از سایت‌های شیعی یا برخی از عزاداری‌ها، در مَثَل به اسیدی می‌مانند که بر چهرة اسلام پاشیده می‌شود و مکتب روشن تشیع را از بن و پایه می‌سوزاند، بیان می‌کند: البته در سایت زیر نظر شما گروه با تجربه‌ای کار را مدیریت می‌کنند که خود سبب خرسندی و خوش‌بینی نسبت به آیندة این کار است.

قرابت فکری شهید مطهری و آیت الله سیستانی

دعایی که از مبارزان و همران انقلاب اسلامی ایران بوده و خاطرات بسیاری از شخصیت‌های برجسته انقلاب دارد، در ادامه با بیان خاطره‌ای از نجف و بیت امام خمینی(ره)، اشاره‌ای به قرابت فکری آیت‌الله العظمی سیستانی و شهید مطهری به ویژه در زمینه فلسفی می‌کند و با یادی از شهید مطهری خاطره‌ای را از این اندیشمند روایت می‌کند. او می‌گوید: مباحثی که معمولاً در درس خارج از فقه برای یک کانون علمی و فقهی ارائه می‌شود، برای کسانی قابل درک و فهم است و جاذبه دارد که با منطق فکری و منطق حوزوی آشنا باشند. امام خمینی(ره) طی 10 جلسة خارج فقه در نجف، دکترین حکومتی‌شان یعنی ولایت فقیه را بیان کردند و عده‌ای از طلاب که از طرح این مباحث خیلی خوشحال شده بودند، علاقه داشتند، این مباحث در خارج از حوزه درسی فقه نیز انعکاس پیدا کند آنها این مباحث را درست به همان شکلی که امام(ره) بیان کرده بودند و به اقتضای تدریس و تعلیم شفاهی انجام گرفته بود، در جزواتی تحت عنوان ولایت فقیه و حکومت اسلامی به دو زبان فارسی و عربی تکثیر کردند. برای توزیع آن هم برنامه‌ریزی کرده بودند که در مکه و مدینه و در بین حجاج ایرانی و غیر ایرانی به عنوان یک تز حکومتی و مبنای جدید اسلامی ارائه شود. آن زمان من در نجف بودم و به این حرکت عجولانة دوستان اعتراض داشتم. معتقد بودم که این مباحث باید ویراستاری شود و به صورت جامعه پسندی ارائه شود. چون بحث مذکور بحث آکادمیک و حرفه‌یی حوزوی بود و معتقد بودم برای کسانی که با حوزه‌ها و شیوه‌‌های تدریس آن بیگانه‌اند چندان کشش نخواهد داشت. به هر حال توزیع انجام شد و به دلیل ارادت و علاقه‌ای که جامعه آن روز به امام(ره) داشت؛ آن جزوات انعکاس وسیعی پیدا کرد و همه دنبال این بودند که ببینند در آن جزوه‌ها چه مطالبی مطرح شده است؟ وقتی می‌خواندند، یا به برداشت و استنباط روشنی از موضوع نمی‌رسیدند، یا جاذبه نوشتاری لازم و مورد انتظار را در آن نمی‌دیدند.

او ادامه می‌دهد: آن سال من هم به حج مشرف شده بودم. هنگام رفتن، امام(ره) فرمودند که امسال در مراسم حج فعالیت سیاسی انجام ندهید، دوستان گویا برنامه‌ای دارند اما شما دخالت نکنید. چون تلقی امام‌(ره) این بود که اگر من دخالت کنم ممکن است در آنجا گرفتار شوم. بنده هم پذیرفتم. در مکه، کاروان حسینیه ارشاد را پیدا کردم.

چون می‌دانستم که استاد مطهری در آن کاروان است ایشان را زیارت کردم و گفتم: من درباره این «تز» صحبت‌هایی دارم. استاد هم در مورد مسایل نجف کنجکاو بودند. بسیار استقبال کردند. یک شب بعد از نماز عشاء در مسجدالحرام در خدمت استاد به صحبت پرداختیم. اولین صحبت من، نوع و شیوة حرکت در توزیع جزوات درسی حضرت امام بود. ایشان گفتند: من هم این بحث‌ها را دیدم و قبول دارم؛ شما به امام بگویید که بحث در بهترین وقت و توسط بهترین فرد بیان شده است.

دعایی درباره دیدگاه‌های استاد مطهری در آن دیدار می‌گوید: از نظر استاد مطهری، زمانِ بیان ایده حکومتی و فردِ بیان‌کننده، بهترین بود. استاد می‌گفت، امام در موقعیتی این مباحث را مطرح کردند که به‌عنوان یک مرجع پذیرفته شده در جهان تشیع، شناخته شده‌اند. طبیعی است که این مباحث را باید کسانی مطرح کنند که در سطح بالایی در حوزه‌های جهان تشیع باشند، تا جامعه ‌پذیرا باشد. اگر امام در ابتدای نهضت خود این «تز» را بیان می‌کرد، مخالفین می‌گفتند: یک آخوند سیاسی این حرف را زده است. درحالیکه امروز ایشان یک مرجع پذیرفته شده در جهان تشیع است.

او می‌افزاید: به نظر آقای مطهری بحث در بهترین موقعیت مطرح شده بود. استاد گفت، «در جامعه امروز که جهان روشنفکری، از مارکسیسم و سوسیالیسم سرخورده شده و کاپیتالیسم هم که از گذشته مقبول نبوده و جهان سرمایه‌داری هم دیگر تأثیری ندارد، روشنفکران و آزادی‌خواهان و کسانی که دنبال تغییر اساسی هستند به دنبال یک مبنای نو و ایدئولوژی دیگر و فکر جدید می‌گردند. اگر ما به عنوان مسلمان نتوانیم به زبان زمان و مکان پاسخگوی این نیاز باشیم، طبیعتاً امکان دارد که افراد هم گرایش‌های دیگری پیدا کنند. استاد افزودند: من به دلیل همین نیاز، تصمیم داشتم همانطوری که اصول فلسفة علامه طباطبایی را مبنا قرار داده‌ام و به بهانة شرح آن پاسخ‌هایی به ایرادات مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها داده‌ام و کتاب‌هایی را در این زمینه نوشته‌ام، برای پاسخ به نیاز مورد نظر هم «تنبیه الامه و تنزیه الملة» مرحوم نایینی را به‌عنوان متن اصلی انتخاب کنم تا به بهانة شرح آن بتوانم نظامات حکومتی اسلام را به زبان روز عرضه کنم و بگویم که ما نیز در اسلام یک نظام فکری پاسخگو داریم که مکتبی را تأسیس کرده است و این مکتب در جوامع بشری رسالت دارد و برای ادای رسالتش هم مبانی و مفاهیم قابل عرضه‌ای در تمامی حوزه‌ها اعم از اقتصاد و فرهنگ تا سیاست و اجتماع دارد. الان که می‌بینم امام خمینی این مباحث جدید را مطرح کرده‌اند، تصمیم دارم همین مباحث امام را اصل قرار دهم و به بهانه شرح مباحث مذکور، مبانی نظامات اسلامی را خطاب به مخاطبان جامعه و جهان امروز عرضه کنم». البته پیروزی انقلاب به سرعت انجام شد و اجل به استاد فرصت نداد و مجالی برای این کار فراهم نشد. البته ایشان کارهای زیادی انجام داده بودند که نمونه آن، مبانی اقتصاد اسلامی و کتاب‌های دیگری در حوزه‌های نظری دیگر است.

بهشنی شخصیتی هوشمند

دعایی که خود از مبارزان و پیشگامان انقلاب اسلامی ایران بوده است، در ادامه به نقل خاطره‌ای از شهید بهشتی می‌پردازد و با تمجید از هوش وی در طرح مباحث روز اسلامی می‌گوید: در سال‌های 45 ـ 46 آقای بهشتی جلساتی را برنامه‌ریزی کرده بودند با حضور آقایان رفسنجانی، ربانی شیرازی، مصباح یزدی، حجتی کرمانی، قدوسی، طاهری خرّم‌آبادی و... که برای پاسخگویی و بررسی نظامات اسلامی، مجموعه‌ای از مباحث و موضوعات را مورد تحقیق قرار دهند. شاید صد عنوان تحقیق بودکه قرار بود هرکدام از افراد یک یا چند موضوع را دنبال کنند. موضوعات باید به صورت مکتوب امّا خیلی محرمانه و مخفیانه بین آن افراد توزیع شود و کسی هم متوجه نشود. برای تکثیر آنها یادم است که از امکانات «ماهنامه بعثت» استفاده و آن‌ها را تکثیر کردیم. بعد از آن، بنده به نجف رفتم. پیدا بود که در سطح فضلا و اندیشمندان حوزه علمیه، این مباحث به صورت جدی دنبال می‌شد و به عنوان یک نیاز جدید مطرح شده بود. مباحث و مبانی اقتصادی و اجتماعی‌یی که شهید بهشتی در آن زمان دنبال می‌کردند و درباره آن تحقیقات انجام می‌دادند، امروز هم مورد بحث است و ادامه دارد. فکر می‌کنم آقای هاشمی بتواند ذخیره خوبی برای بیان سوابق و روند این تحرّکات،‌ فعالیت‌ها و دستاوردهایی باشد که در گذشته بنا بوده انجام شود و تداوم پیدا کند. او که هاشمی رفسنجانی را از پایه‌گذارانِ جریاناتِ جست‌وجوگر و کاوشگرِ «مکتب تشیع» در قم می‌داند، از شهید باهنر نیز به عنوان اندیشمند برجسته‌ای یاد می‌کند که در مباحث اقتصادی و اجتماعی خیلی تحقیق کرده بود.


امام هیچ حرکت مسلحانه را به هیج وجه نپذیرفتند

دعایی که با امام خمینی(ره) مراودات بسیاری داشته و نظریات ایشان را در بسیاری مسایل از نزدیک شنیده و مشی ایشان را دیده است، درباره نظر امام راجع به برخی حرکات تند یا مبارزات مسلحانه به خبرنگار شفقنا می‌گوید: ببینید، اولین حرکت خشنی که سازمان‌های مخفی و مسلحانه در عصر ما (در دوران انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران) اتخاذ کردند، تصاحب مأذنه‌های مسجدالحرام بود. در این موقعیت خطیر و حسّاس امام(ره) صریح‌ترین موضع را گرفتند. آنچه آن روزها در مکّه انجام گرفته بود، تهدیدی جدّی علیه حاکمان سعودی بود. با اینهمه، امام با آن حرکت قویّاً برخورد کردند. زیرا معتقد بودند که این قبیل شیوه‌ها و این قبیل حرکت‌های نابجا و خشن و موجب وهن اسلام نه تنها تأثیرگذار نیست، بلکه باعث خدشه‌دارشدن مبانی عقلانی و معرفتی جهان اسلام می‌شود.

او با تأکید بر مخالفت و مقاومت امام در تمام دوران حیاتشان با مبارزه مسلحانه، بیان می‌کند: ایشان هیچ حرکت مسلحانه‌ای را به هیچ نحوی نپذیرفتند. اگر خاطرتان باشد تا اواخر عمر امام هم در هیچ مناسبتی از ایشان یک حرف تأییدآمیز یا متناسب با تشکیلات چریکی حتی در خصوص فداییان اسلام و مرحوم نواب صفوی نیز نشنیدیم. امام در ابتدای امر که اقدامات سازمان مجاهدین را هم قبول نداشتند، به خاطر همین فعالیت‌های چریکی و مسلحانه بود. بعد از آن هم با واقف شدن به مبانی فکری گروه مذکور، دیگر کاملاً با آنها به مشکل برخوردند. این واقعیت بیانگر دیدگاه امام نسبت به فعالیت‌های اسلامی و فعالیت‌های فرهنگی‌یی بود که مدّنظر داشتند و در نهایت نیز راه ایشان بود که به نتیجه رسید.

شاید محقرترین بیرونیِ‌ موجودِ نجف را امام داشت

در پایان گفت‌وگو،‌ از دعایی که به ساده‌زیستی در میان مسئولان مشهور است، از مبنایی که برای زندگی انتخاب کرده، سؤال شد. او با فروتنی پاسخ می‌دهد: من تصحیح کنم؛ این‌طور نیست که از نعمات و برکات جامعه موجود اسلامی استفاده نکنیم؛ خانه شخصی دارم، پیاده هم رفت و آمد نمی‌کنم، یک وسیله نقلیه است که در رفت و آمدها کمک حال ماست، اگرچه وسیله شخصی من نیست. بنابراین با آن ساده‌زیستی که در ذهن شما هست، خیلی فاصله داریم.

او ادامه می‌دهد: ببینید، یک وقت هست که انسان توجه به مادیّات را به عنوان حقّ خود تلقّی می‌کند و آن‌را به منزلة طلب خود از مجموعه‌ای که با آن کار می‌کند، می‌داند. البته طبیعتاً استیفای حق، حرکت معمول و معقولی است. مطالبه حق هم خودش حق است. ولی من خودم را کسی نمی‌دانم که حقی در جریان پیروزی این نظام داشته باشم. آنچه به وقوع پیوسته و ما با درک آن سعادتمند هستیم، یک نوع آزادگی و یک نوع حق حیات بوده و اینها از برکات انقلاب و نظام بوده است. ما در کنارش کاری نکرده بودیم که فراتر از این را مستحق باشیم.

او روزگاری آرزویش از بین رفتن نظام فاسد و وابستة شاه بوده از اینکه به این هدفش رسیده، خوشحال است و چنین بیان می‌کند که به دلیل همزیستی با بزرگان و شخصیت‌های برجسته‌ای که نمونه آن امام خمینی است، همیشه علاقه‌مند بوده که خصلت زیبای ساده‌زیستی بزرگان را الگو قرار دهد و تلاش داشته که آن را در زندگی خود نیز حتی‌الامکان پیاده کند. دعایی که معتقد است امام خمینی متمکّن‌ترین زعیم روحانی جهان تشیع در تمام تاریخ بوده و از سراسر جهان مقلد داشته، زندگی ساده ایشان در نجف را به یاد می‌آورد و می‌گوید: امام شخصیتی است که در نجف ساده‌ترین زندگی را داشت. شاید محقرترین بیرونیِ‌ موجودِ نجف را امام داشت. آن هم شخصیتی که در حد والایی از عظمت بود. بیرونی منزل ایشان یک اتاق سه در پنج متر بود. یکی دو اتاق جنبی هم داشتند که یکی از‌آنها اتاق استفتائات و یکی هم اتاق مسئول دفترشان بود. این، تمام تشکیلات منسوب به امام به عنوان یک مرجع تقلید بزرگ بود.

دعایی با اشاره به اینکه امام حکومت تأسیس کرده بود و امکانات مادی یک کشور را در اختیار داشت، می‌افزاید: با وجود این، وقتی امام(ره) از دنیا می‌روند، فرزندشان مرحوم حاج احمدآقای خمینی درکمتر از 24 ساعت، ‌تمام موجودی پدرش را منتقل می‌کند به جامعه مدرسین.

طلبگی در ذهن ما به معنای سرباز امام زمان (عج) بودن است

یکی از آرزوهای من این بوده که تا آخر عمرم طلبه باشم

او ساده‌زیستی امام خمینی را الگویی برای همه می داند و درباره دارایی‌اش و نحوه به دست آوردن آن، زندگی خود در روزهای پس از انقلاب را روایت می‌کند: انقلاب پیروز شد و ما به ایران آمدیم. مرحوم حاج احمدآقا گفت: امام فرمودند شما به عنوان سفیر بروید بغداد. من به ایشان گفتم، تشکر می‌کنم که این حُسن ظن نسبت به بنده وجود دارد و این‌طور هم نگاه نمی‌کنم که چون انقلاب پیروز شده، می‌خواهید به من هم سهمی بدهید، اما من خود را در حدّی نمی‌دانم که به عنوان سفیر و دیپلمات به عراق بروم و این مسئولیت را بپذیرم، چون این سمت یک سمت تخصصی محسوب می‌شود و من نمی‌پذیرم چون از عهده من برنمی‌آید و توانش را ندارم. ایشان رفتند و نظر بنده را برای امام توضیح دادند. امام این موضوع را تحسین کردند که وقتی مسوولیتی برعهده کسی گذاشته می‌شود، ابتدا خود آن شخص ببیند که از عهده انجام آن برمی‌آید یا خیر؟ اما امام تعبیری داشتند و فرمودند: تو در زمان حضور من در نجف،‌ رابط من با مسئولان عراقی بودی. من الان می‌خواهم به عنوان یک حرکت سمبلیک و برای نشان دادن حُسن نیّت انقلاب و نظام جدید، همان رابط قبل را به عنوان سفیر بفرستم. همچنین تو با آن مسئولان آشنا هستی و به همین علت در ذهن من مناسب‌ترین شخص برای این مسئولیت می‌توانی باشی. بنده هم وقتی این توضیحات را شنیدم، مسئولیت سفارت را پذیرفتم.

دعایی ادامه می‌دهد: به امام گفتم یکی از آرزوهای من این بوده که تا آخر عمرم طلبه باشم و طلبگی در ذهن ما به معنای سرباز امام زمان (عج) بودن است. دلم می‌خواهد این توفیق از من گرفته نشود و به همان ترتیب به عنوان یک طلبه تلقی شوم. اجازه دهید از وزارت خارجه به عنوان یک کارمند حقوق نگیرم. خدا رحمت کند مرحوم اشراقی را. ایشان آمد و اجازه‌نامه‌ای را از امام به من داد که اجازة امور حسبیّه و دریافت و صرف وجوهات بود. معمولاً وقتی مراجع این اجازات را به نمایندگان می‌دهند، مراتب دارد. به برخی مثلاً اجازة تصرف تا یک‌پنجم را می‌دهند. به برخی دیگر اجازة تصرف، تا یک سوم را می‌دهند. کم اتفاق می‌افتد که بطور مطلق اجازه بدهند. اجازة من مطلق بود و این امر حاکی از اعتماد ویژة امام نسبت به من بود. البته اعتمادی که مبتنی بر یک نوع رابطه و درک متقابل در میان ما بود. وقتی که امام اینطور حُسن نیّت و کرامت نشان دادند، مسئولیت بنده را سنگین‌تر کردند. اینجاست که باید بیشتر مراقب بود و حرمت این حُسن ظن را نگه داشت. بنابراین من از آن موقع تصمیم گرفتم به عنوان طلبه و به عنوان کسی که مورد عنایت ویژه قرار گرفته، خوب و مطلوب عمل کنم. باید عرض کنم از زمان صدور آن اجازه نامه تا الآن که بیش از 30 سال می‌گذرد، حتی یک ریال از وجوهاتی را که حق داشتم بگیرم و مصرف کنم، استفاده نکرده‌ام. اگر کسی مرا امین دانسته و وجوهاتش را در اختیار من قرار داده، برای همه آنها تماماً رسید لازم را گرفته و به اشخاص برگردانده‌ام ولی خودم شخصاً تصرف نکرده‌ام.

او می‌گوید: امام در کنار این اجازه‌نامه دستور دادند که دفترشان در نجف شهریه مرا بفرستد به بغداد. به هرحال من از وزارت خارجه حقوق نمی‌گرفتم و اصلاً در زمرة پرسنل وزارت خارجه نبودم. فقط طلبه‌ای بودم که شهریه‌ام را از امام می‌گرفتم. شهریه‌ای که هزینه خودم و خانواده‌ام را تأمین می‌کرد. من در اسفند 58 احضار شدم به ایران و برگشتم به دفتر امام. ایشان در اردیبهشت 59 مسئولیت اداره روزنامه اطلاعات را به من سپردند. من نیز بر همان مشی خودم باقی ماندم. یعنی به عنوان همان طلبة همیشه، هیچگاه از مؤسسه اطلاعات حقوق نگرفتم و جزو پرسنل روزنامه اطلاعات هم نیستم. بیمه هم نشده‌ام، امام همان شهریه را برای من درنظر می‌گرفت و تا امروز نیز همین روند ادامه دارد.

بدهی های مرا امام پرداخت کردند

دعایی بیان می‌کند: امام در دو مقطع، بدهی‌های مرا پرداخت کرد: یکی در نجف بعد از فوت مادرم که برای برگزاری مراسم ترحیم هزینه‌هایی را متحمل شده بودم، امام بی‌نهایت عنایت فرمودند. با توجه ایشان مادرم را در جای خوبی یعنی در صحن حضرت امیر دفن کردند. همچنین خود امام برای مادرم نماز خواندند. این احترام‌ها از سوی امام، تأثیرات روانی بسیاری داشت. البته در کنار آن، احساس مسئولیت‌های بسیاری را هم به وجود می‌آورد. امام، تمام قرض مرا دادند و من دیگر نیازی نداشتم. یک بار هم در ایران این اتفاق افتاد و ایشان به برخی از هزینه‌های جانبی من پی برده بودند و می‌دانستند که مقروضم. ایشان قرض بنده را پرداخت کردند.

او درباره نحوة خانه‌دار شدنش هم می‌گوید: منزلی را که ما در ‌آن ساکن هستیم، امام دستور دادند برای ما تهیه شود. من هنوز به عراق نرفته بودم که حاج احمدآقا گفت امام فرموده‌اند: شما منزلی را تهیه کنید، ما پولش را پرداخت می‌کنیم. من هم به یکی از آشنایان در تهران مراجعه کردم. خدا رحمت کند آقاسید محمدباقر مهدوی کرمانی را. ایشان از دوستان ما و محضردار بودند. موضوع را با ایشان درمیان گذاشتم. یک خانه دوطبقه در پیچ‌شمیران را به بنده معرفی کردند که در یک طبقة آن دختر ایشان زندگی می‌کردند و طبقه دوم آن را نیز قرار شد بنده خریداری کنم. سهم بنده 500 هزار تومان می‌شد. ما هم رفتیم با حاج احمدآقا در میان گذاشتیم و این مبلغ را از ایشان گرفتیم و در آن زمان، وضعیت خانه در تهران به گونه‌ای بود که قیمت‌ها به صورت لحظه‌ای جابه‌جا می‌شد. صاحبخانه قیمت کل خانه را یک میلیون و پانصد هزار تومان اعلام کرد که سهم بنده 750 هزار تومان می‌شد. من دیدم زشت است که دوباره به حاج‌ احمدآقا بگویم 250 هزار تومان اضافه بدهد. در آن زمان یک نفر نصیحتی به من کرد و گفت: الان در تهران، زمین شهری براحتی و مناسب زمین واگذار می‌کند. پیشنهاد داد که ما زمین بگیریم و خودمان بسازیم. ما هم به این فکر افتادیم، اما مسئولیت عراق به ما محول شد و به عراق رفتیم. وقتی که برگشتیم، در دفتر امام بودم که مهندس سیفیان، نماینده امام در بنیاد مسکن، آمدند و به بنده گفتند از من خواسته‌اند که به شما زمین بدهم. ایشان سه قطعه زمین، یکی در جردن، یکی در قلهک و یکی در شهرآرا به ما معرفی کردند. ما هم شهرآرا را که حدود 200 متر و کوچک‌تر از دو قطعه دیگر بود، انتخاب کردیم. خود مهندس سیفیان که آرشیتکت و مهندس ساختمان بود، نقشه کار را کشید. با یک پیمانکار قراردادی بستیم وخانه را ساختیم. ما از آن 500 هزار تومان که حاج احمدآقا داده بود که خانه بخریم، مبلغی را به پیمانکار دادیم و در مجموع در سال 60 با 600 هزار تومان خانه‌دار شدیم. هنوز هم در همان منزل ساکن هستیم.

نه حقی را ضایع کردیم و نه بیش از حقی که داشتیم، گرفتیم

دعایی که پس از رحلت امام، 6 ماه را در واقع بدون حقوق به سر برده بود، تا زمانی که رهبری انقلاب اسلامی برای کسانی که از امام شهریه می‌گرفتند، شهریه تعیین کردند، می‌گوید: تا امروز همان شهریه را می‌گیریم و به هر حال زندگی‌مان می‌گذرد. دورانی را هم در مجلس بودیم، بعد از شهادت شهدای هفتم تیر که قرار شد چهار نفر دیگر برای مجلس انتخاب شوند، آقای دکتر شیبانی، مرحوم سعید امانی، مرحوم خانم بهروزی و همچنین بنده به عنوان نماینده تهران انتخاب شدیم. من تا پایان دوره ششم نماینده بودم. من و تنی چند از نمایندگان، از مجلس حقوق و امتیازات نمایندگان را نگرفتیم. البته این افتخار را هم داشتم که در تمام شش دوره نمایندگی مجلس، هزینه تبلیغاتی شخصی برای انتخابات نداشتم. به هر حال تا امروز به این شکل ادامه پیدا کرده و برکت و رفاه هم داشته‌ است. مهم‌تر از همه اینها، آسودگی وجدان و خاطر انسان است که نه حقی را ضایع کردیم و نه بیش از حقی که داشتیم، گرفتیم.

 

منبع:

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود