کد خبر: 966

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 913

چگونه خود را اصلاح كنيم؟/آیت الله جوادی آملی

  در پاسخ به اين پرسش، لازم است به چند مطلب توجه شود: يكم. همه علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه مستقيم يا غيرمستقيم به انسان شناسي نيازمند است. علومي كه در دانشگاهها مطرح است، يا انساني است يا تجربي. […]

 

در پاسخ به اين پرسش، لازم است به چند مطلب توجه شود:
يكم. همه علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه مستقيم يا غيرمستقيم به انسان شناسي نيازمند است. علومي كه در دانشگاهها مطرح است، يا انساني است يا تجربي. علوم انساني، بدون انسان‏شناسي به نتيجه نمي‏رسد؛ زيرا عنصر محوري علوم انساني «هويت انسان» است. علوم تجربي هم با انسان‌شناسي ارتباط مستقيم ندارد؛ ولي براي انسان لازم است. مهندسي كه خانه، شهر، خيابان و... مي‏سازد، به دنبال زندگي بهتر براي انسان است و اخترشناس، زمين‏شناس، گياه‏شناس، جانورشناس يا معدن‏شناس، همه براي بهره‏برداري بهتر انسان از اين منابع تلاش مي‏كنند.بر اين اساس، علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه، بدون انسان‏شناسي، يا خود ناقص هستند يا كارايي و كارآمدي آنها دچار نقص است. از اين‏رو بخش وسيعي از آيات قرآن در پي معرفي هويت انسان و عوامل اصلي سازنده انسانيت اوست، پس اگر ما خود را نشناسيم، از علومي كه فرامي‏گيريم، بهره‏اي نمي‏بريم.
دوم. در فرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشريح خلاصه نمي‏شود. كارايي بدن و جسم، فقط در محدوده طب است؛ اما آنچه اين بدن يا جسم را تدبير، هدايت و راهنمايي مي‏كند، جان آدمي است و اين حقيقت در علوم انساني مشخص مي‏شود؛ نه در علوم تجربي.
سوم. همان‏طور كه اجرام، گاه از درون و گاه از بيرون دچار آفت مي‏شوند، يا گاه از درون مشتعل مي‏شوند گاه از بيرون، ارواح نيز چنين‏اند؛ به ‏هرحال شناخت، درمان و مهار آتش دروني بسيار دشوار است. در امور معنوي نيز وضع همين گونه است؛ گاهي انسان از بيرون آسيب مي‏بيند و گاه از درون. آتش بيرون بر جسم اثر مي‏كند و همه ما به خوبي اين آتش و راه فرار از آن را مي‏شناسيم؛ اما آتش درون جان و روح ما را به آتش مي‏كشد. جان ما در درون خود، يا آفت‏زاست يا ان‏شاء الله نور به همراه دارد.
خداي سبحان نيز در قرآن مجيد درباره سوختن جسم و جان سخن گفته است، چنان كه درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن به ميان آورده است. درباره سوختن جسم فرمود: عده‏اي هيزم جهنم هستند: «و أما القاسطون فكانوا لجهنم حطبا». قاسط يعني كسي كه اهل قسط است و قسط، به معني ظلم و جور است. اين كلمه در مقابل كلمه قسط، به معناي عدل و ميانه‏روي است. در قرآن كريم آمده است: ظالمان هيزم جهنم هستند و خود اينها آتش جهنم را تأمين مي‏كنند و مواد خام آتش جهنم هستند. عده‏اي هم از درون خود آتش توليد مي‏كنند كه قرآن از آنها به «وقود» ياد مي‏كند. آنها رهبران و امامان كفر هستند كه خداي سبحان در مورد آنها فرموده است: «وقودها الناسُ و الحجاره». اينها آتش‏زنه و آتش گيره‏اند و از خود آتش دارند. درباره روح و جان هم فرمود: عده‏اي دلشان چنين است: «نار الله المُوقده. التي تطلع علي الأفئده»؛ آتش خدا از دل آنها شعله مي‏كشد.
چهارم. خداي سبحان هيچ كس را به صورت هيزم يا نظير سنگ چخماق كه از درون آتش داشته باشد، نيافريده است. او همه را پاك و شفاف خلق كرده است. عدم مواظبت و مراقبت، خوردن هر غذا، نگاه كردن به هر چيز، رفتن به هر جا، گفتن هر حرف يا شنيدن آن كم‌كم به مشوش شدن درون انسان مي‏انجامد. جان انسان درياي زلالي است كه اگر با اعمال و افكار ناشايست آلوده نشود، بسياري اسرار عالم هستي در آن منعكس و متجلي مي‏شود.
خداي سبحان فرمود: من به شما سرمايه‏اي داده‏ام كه مانند آب پاك، شفاف و زلال است. اگر تدبر كنيد، مسئله براي شما روشن مي‏شود. تعبيراتي چون «يعقلون»، «يتفكرون»، «يتذكرون» و «يتدبرون» نيز به همين دليل آمده است؛ اما اگر آن را آلوده يا مُشوش كرديد، يا هم آلوده و هم مشوش كرديد، چيزي نمي‏بينيد: «صُمٌ بُكمٌ عُمي فهم لا يرجعون». اگر كسي بتواند اين كوثر را حفظ كند؛ نه بدِ كسي را بخواهد و نه به فكر تباه كردن خود باشد، زلال باقي مي‏ماند و از بسياري اسرار آگاه مي‏شود. غذاي حرام، فكر باطل، چاه كندن براي ديگران، زشت گفتن به ديگران و هتك حيثيت ديگران، هم آتش درون است و هم آلوده‌كنندة كوثر جان.
به هر حال اگر ما از چنين سرمايه‏اي محافظت كنيم، در همه علوم (انساني و تجربي) كامياب مي‏شويم. از پيامبر اكرم‏(ص) نقل شده است: در شبانه روز، انسان بايد زمان كوتاهي با خود خلوت كند و به حساب خود رسيدگي كند؛ براي مثال كشاورزي را در نظر بگيريد كه پس از 40 سال تلاش و كوشش، روز در انبار را باز كند، چيزي در آن نبيند. آن روز فهميد موشي در انبار بود و همه محصول را برد. وقتي در انبار قفل است و كسي نمي‏تواند از بيرون بدان دستبرد بزند، معلوم مي‏شود كه در درون مشكلي وجود دارد. سخن جناب مولوي اين است:
گر نه موشي دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله كجاست؟
انسان بايد به گونه‏اي زحمت بكشد كه وقتي از او مي‏پرسند «چه داري؟» بتواند پاسخ بدهد: «خدايا، اين كارها را براي تو انجام داده‏ام»؛ اما متأسفانه بعضي از ما فلان كار را براي اينكه نامي پيدا كنيم، انجام داديم و وقتي چند نفر از ما تعريف كردند، خوشحال شديم يا وقتي به ما اعتراض كردند، از صحنه خارج شديم. همه اينها براي خودمان بود. حال آيا عمل نقدي در دست داريم تا بگوييم: «خدايا، اين كار را براي رضاي تو انجام داده‏ايم»؟
ما موظفيم هر روز حسابرسي كنيم؛ زيرا در زواياي درون ما موشها بسيارند: رشوه، عشوه، غيبت، تهمت، كبر يا ديگر بيماريها.البته همه اينها اصلاح شدني است، به خصوص در دوران جواني؛ براي مثال، اگر يكي از دوستان ما در المپياد موفق شد و گفتيم: «خدايا، تو را شكر! بر توفيقات او بيفزاي و به ما هم توفيق بده كه بهتر از او يا مثل او باشيم» و سجده شكر به جاي بياوريم، بايد بدانيم كه در انبار وجود ما موش راه نيافته است؛ اما اگر بدگويي كرديم يا تهمت زديم، بايد بدانيم كه موش به انبار درون ما راه يافته است. اين موش اعمال را از درون مي‏پوساند و از بين مي‏برد. اگر ديگري ترقي كرد و ما خوشحال شديم و «لك الحمد» گفتيم، معلوم مي‏شود كه قلب ما شفاف است و اين استخر زلال را نه آلوده كرده‏ايم و نه شورانده‏ايم.

منبع:+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود