کد خبر: 1729

1392/01/05 17:56

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 645

چهل حديث از حضرت زهرا سلام الله عليها

 چهل حديث از حضرت زهرا سلام الله عليها:    1- قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء ( سلام الله عليها) : نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيبِهِ، […]

 چهل حديث از حضرت زهرا سلام الله عليها:

 

 1- قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء ( سلام الله عليها) : نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ أنْبيائِهِ.([۱])
 حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرمود: ما أهل بيت پيامبر، وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشيم، ما حجّت و راهنما خواهيم بود; و ما وارثان پيامبران الهى هستيم.

 

 ۲ـ عَبْدُ اللّهِ بْنِ مَسْعُود، فالَ: أتَيتُ فاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيها، فَقُلْتُ: اينَ بَعْلُکِ؟ فَقالَتْ(عليها السلام): عَرَجَ بِهِ جِبْرئيلُ إلَى السَّماءِ، فَقُلْتُ: فيما ذا؟ فَقالَتْ: إنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلائِکَهِ تَشاجَرُوا فى شَيىء، فَسَألُوا حَکَماً مِنَ الاْدَمِيينَ، فَأَوْحىَ اللّهُ إلَيهِمْ أنْ تَتَخَيرُوا، فَاخْتارُوا عَلي بْنِ أبي طالِب (عليه السلام).([۲])
 عبد اللّه بن مسعود گويد: روزى بر فاطمه زهراء(عليها السلام)وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت کجا است؟ فرمود: همراه جبرائيل به آسمان عروج نموده است، گفتم: براى چه موضوعى؟! فرمود: بين عدّه اى از ملائکه الهى مشاجره اى شده است; و تقاضا کرده اند يک نفر از آدم ها بين ايشان حکم و قضاوت نمايد; و خداوند به ملائکه وحى فرستاد: خودتان يک نفر را انتخاب نمائيد; و آن ها هم حضرت علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) را برگزيدند.

 

 ۳ـ قالَتْ(عليها السلام): وَهُوَ الإمامُ الرَبّانى، وَالْهَيکَلُ النُّورانى، قُطْبُ الأقْطابِ، وَسُلالَهُ الاْطْيابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَهُ دائِرَهِ الإمامَهِ.([۳])
 حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در تعريف امام علىّ (عليه السلام) فرمود : او پيشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى باشد، گوينده اى حقّ گو و هدايتگر است، او مرکز و محور امامت و رهبريت است.

 

 ۴ـ قالَتْ(عليها السلام): أبَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىٌّ، يقْيمانِ أَودَّهُمْ، وَ ينْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ أطاعُوهُما، وَ يبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.([۴])
 فرمود: حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله) و علىّ (عليه السلام)، والِدَين اين امّت هستند، چنانچه از آن دو پيروى کنند آن ها را از انحرافات دنيوى و عذاب هميشگى آخرت نجات مى دهند; و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

 

 ۵ـ قالَتْ (عليها السلام): مَنْ أصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.([۵])
 فرمود: هرکس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترين مصلحت ها و برکات خود را براى او تقدير مى نمايد.

 

 ۶ـ قالَتْ (عليها السلام): إنَّ السَّعيدَ کُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ مَنْ أحَبَّ عَلياً فى حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.([۶])
 فرمود: همانا حقيقت و واقعيت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ (عليه السلام) در زمان حيات و پس از رحلتش خواهدبود.

 

 ۷ـ قالَتْ (عليها السلام):  إلهى وَ سَيدى، أسْئَلُکَ بِالَّذينَ اصْطَفَيتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَي فى مُفارِقَتى أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شيعَتى، وَشيعَهِ ذُرّيتَى.([۷])
 فرمود: خداوندا، به حقّ اولياء و مقرّبانى که آن ها را برگزيده اى، و به گريه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ايشان، از تو مى خواهم گناه خطاکاران شيعيان و پيروان ما را ببخشى.

 

 ۸ـ قالَتْ (عليها السلام):  شيعَتُنا مِنْ خِيارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَکُلُّ مُحِبّينا وَ مَوالى اَوْليائِنا وَ مُعادى أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.([۸])
 فرمود: شيعيان و پيروان ما، و همچنين دوستداران اولياء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نيز آن هائى که با قلب و زبان تسليم ما هستند بهترين افراد بهشتيان خواهند بود.

 

 ۹ـ قالَتْ (عليها السلام):  وَاللّهِ يابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا أنّى أکْرَهُ أنْ يصيبَ الْبَلاءُ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّى سَأُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَريعَ الاْجابَهِ.([۹])
 حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسيدم که عذاب الهى بر بى گناهى، نازل گردد; متوجّه مى شدى که خدا را قسم مى دادم و نفرين مى کردم. و مى ديدى چگونه دعايم سريع مستجاب مى گرديد.

 

 ۱۰ـ قالَتْ (عليها السلام):  وَاللّهِ! لا کَلَّمْتُکَ أبَداً، وَاللّهِ! لاَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلَيکَ فى کُلِّ صَلوه.([۱۰])
 پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، ديگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرين خواهم کرد.

 

 ۱۱ـ قالَتْ (عليها السلام):  إنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، أنَّکُما اَسْخَطْتُمانى، وَ ما رَضيتُمانى، وَ لَئِنْ لَقيتُ النَبِي لأشْکُوَنَّکُما إلَيهِ.([۱۱])
 هنگامى که ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائکه را گواه مى گيرم که شما مرا خشمناک کرده و آزرده ايد، و مرا راضى نکرديد، و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکايت شما دو نفر را خواهم کرد.

 

 ۱۲ـ قالَتْ (عليها السلام):  لا تُصَلّى عَلَي اُمَّهٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اللّهِ وَ عَهْدَ أبى رَسُولِ اللّهِ فى أمير الْمُؤمنينَ عَلي، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَ أخَذُوا إرْثى، وَ خَرقُوا صَحيفَتى اللّتى کَتَبها لى أبى بِمُلْکِ فَدَک.([۱۲])
 فرمود: افرادى که عهد خدا و پيامبر خدا را درباره اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام) شکستند، و در حقّ من ظلم کرده و ارثيه ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نبايد بر جنازه من نماز بگذارند.

 

 ۱۳ـ قالَتْ (عليها السلام):  إلَيکُمْ عَنّي، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَديرِکُمْ، وَ الاَْمْرُ بعد تقْصيرکُمْ، هَلْ تَرَکَ أبى يوْمَ غَديرِ خُمّ لاِحَد عُذْوٌ.([۱۳])
 خطاب به مهاجرين و انصار کرد و فرمود: از من دور شويد و مرا به حال خود رها کنيد، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هايتان، عذرى براى شما باقى نمانده است. ايا پدرم در روز غدير خم براى کسى جاى عذرى باقى گذاشت؟

 

 ۱۴ـ قالَتْ (عليها السلام):  جَعَلَ اللّهُ الايمانَ تَطْهيراً لَکُمْ مِنَ الشّـِرْکِ، وَ الصَّلاهَ تَنْزيهاً لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاهَ تَزْکِيهً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَ الصِّيامَ تَثْبيتاً لِلاْخْلاصِ، وَ الْحَّجَ تَشْييداً لِلدّينِ([۱۴])
 فرمود: خداوند سبحان، ايمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود. و زکات (و خمس) را براى تزکيه نفس و توسعه روزى تعيين نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده، لازم دانست. و حجّ را براى استحکام أساس شريعت و بناء دين اسلام واجب نمود.

 

 ۱۵ـ قالَتْ (عليها السلام): يا أبَا الْحَسَنِ! إنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالى وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.([۱۵])
 فرمود: اى ابا الحسن! ـ همسرم ـ ، همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل کسى هستم از اهل بيتش که به او ملحق مى شوم و چاره اى از آن نيست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش.

 

 ۱۶ـ قالَتْ (عليها السلام): مَنْ سَلَّمَ عَلَيهِ اَوْ عَلَي ثَلاثَهَ ايام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّهَ، قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَ حَياتِکِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.([۱۶])
 فرمود: هر که بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند. راوى گويد: عرضه داشتم: ايا در زمان حيات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حيات ما باشد; و يا پس از مرگ.

 

 ۱۷ـ قالَتْ (عليها السلام):  ما صَنَعَ أبُو الْحَسَنِ إلاّ ما کانَ ينْبَغى لَهُ، وَ لَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسيبُهُمْ وَ طالِب۲ُهُمْ.([۱۷])
 فرمود: آنچه را امام علىّ (عليه السلام) ـ نسبت به دفن رسول خدا و جريان بيعت ـ انجام داد، وظيفه الهى او بوده است، و آنچه را ديگران انجام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجازات مى نمايد.

 

 ۱۸ـ قالَتْ (عليه السلام): خَيرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يرَينَ الرِّجالَ وَ لا يراهُنَّ الرِّجالُ.([۱۸])
 فرمود: بهترين چيز براى حفظ شخصيت زن آن است که مردى را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد.

 

 ۱۹ـ قالَتْ (عليها السلام):  أوُصيکَ يا أبَا الْحَسنِ أنْ لا تَنْسانى، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى.([۱۹])
 ضمن وصيتى به همسرش اظهار داشت: مرا پس از مرگم فراموش نکن; و به زيارت و ديدار من ـ بر سر قبرم ـ بيا.

 

 ۲۰ـ قالَتْ (عليها السلام): إنّى قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما يصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ يطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَهِ الثَّوبَ فَيصِفُها لِمَنْ رَأى، فَلا تَحْمِلينى عَلى سَرير ظاهِر، اُسْتُرينى، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ.([۲۰])
 در آخرين روزهاى عمر پر برکتش ضمن وصيتى به اسماء فرمود: من بسيار زشت و زننده مى دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه اى روى بدنش تشييع مى کنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و براى ديگران تعريف مى نمايند. مرا بر تخت ـ و بلانکاردى ـ که اطرافش پوشيده نيست و مانع مشاهده ديگران نباشد قرار مده ـ بلکه مرا با پوشش کامل تشييع کن ـ ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نمايد.

 

 ۲۱ـ قالَتْ (عليها السلام):  … إنْ لَمْ يکُنْ يرانى فَإنّى أراهُ، وَ هُوَ يشُمُّ الريح.([۱])
 مرد نابينائى وارد منزل شد و حضرت زهراء (عليها السلام)پنهان گشت، وقتى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) علّت آن را جويا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابينا مرا نمى بيند، من او را مى بينم، ديگر آن که مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى کند.

 

 ۲۲ـ قالَتْ (عليها السلام): أصْبَحْتُ وَ اللهِ! عاتِقَهً لِدُنْياکُمْ، قالِيهً لِرِجالِکُمْ.([۲])
 بعد از جريان غصب فدک و احتجاج حضرت، بعضى از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وى را جويا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنيا را آزاد کردم و هيچ علاقه اى به آن ندارم، همچنين دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

 

 ۲۳ـ قالَتْ (عليها السلام):  إنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما أمَرْناکَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ، قَأنْتَ مِنْ شيعَتِنا، وَ إلاّ فَلا.([۳])
 فرمود: اگر آنچه را که ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ دستور داده ايم عمل کنى و از آنچه نهى کرده ايم خوددارى نمائى، تو از شيعيان ما هستى وگرنه، خير.

 

 ۲۴ـ قالَتْ (عليها السلام):  حُبِّبَ إلَي مِنْ دُنْياکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَهُ کِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبيلِ اللّهِ.
 فرمود: سه چيز از دنيا براى من دوست داشتنى است: تلاوت قرآن، نگاه به صورت رسول خدا; و انفاق و کمک ـ به نيازمندان ـ در راه خداوند متعال.

 

 ۲۵ـ قالَتْ (عليها السلام): أُوصيکَ اَوّلاً أنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى بِإبْنَهِ اُخْتى أمامَهَ، فَإنَّها تَکُونُ لِوُلْدى مِثْلى، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.([۴])
 در آخرين لحظات عمرش به همسر خود چنين سفارش نمود: پس از من با دختر خواهرم أمامه ازدواج نما، چون که او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدين است. همانا مردان در هر حال، نيازمند به زن مى باشند.

 

 ۲۶ـ قالَتْ (عليها السلام): الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّهَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّهَ.([۵])
 فرمود: هميشه در خدمت مادر و پاى بند او باش، چون بهشت زير پاى مادران است; و نتيجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

 

 ۲۷ـ قالَتْ (عليها السلام):  ما يصَنَعُ الصّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَمْ يصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.([۶])
 فرمود: روزه دارى که زبان و گوش و چشم و ديگر اعضاء و جوارح خود را کنترل ننمايد هيچ سودى از روزه خود نمى برد.

 

 ۲۸ـ قالَتْ (عليها السلام): اَلْبُشْرى فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّهَ، وَ بُشْرى فى وَجْهِ الْمُعانِدِ يقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.([۷])
 فرمود: تبسّم و شادمانى در برابر مؤمن موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتيجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ايمنى از عذاب خواهد بود.

 

 ۲۹ـ قالَتْ (عليها السلام):  لا يلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، يبيتُ وَ فى يدِهِ ريحُ غَمَر.([۸])
 فرمود: کسى که بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشويد دست هايش آلوده باشد، ـ چنانچه ناراحتى برايش بوجود ايد ـ کسى جز خودش را سرزنش نکند.

 

 ۳۰ـ قالَتْ (عليها السلام): اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإنْ رَايتَ نِصْفَ عَينِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنى حَتّى أدْعُو.([۹])
 روز جمعه نزديک غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشيد غروب کرد مرا خبر کن تا براى خود ـ و ديگران ـ دعا کنم.

 

 ۳۱ـ قالَتْ (عليها السلام):  إنَّ اللّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً وَلايبالى.([۱۰])
 فرمود: همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از کسى باکى نخواهد داشت.

 

 ۳۲ـ قالَتْ (عليها السلام): الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاهِ فى مَنْزِلِهِ إلاَّ الاْمامَ يجْتَمِعُ النّاسُ عَلَيهِ.([۱۱])
 فرمود: هر شخصى نسبت به مرکب سوارى، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از ديگرى در أُلويت است، مگر آن که ديگرى امام جماعت باشد و مردم بخواهند با او نماز جماعت را إقامه نمايند.

 

 ۳۳ـ قالَتْ (عليها السلام):  يا أبَه، ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً يوْمَ الْقيامَهِ، وا سَوْأتاهُ يوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.([۱۲])
 اظهار داشت: اى پدر، من به ياد روز قيامت افتادم که مردم چگونه در پيشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ايستاد ـ و فرياد رسى ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) ـ.

 

 ۳۴ـ قالَتْ (عليها السلام): إذا حُشِرْتُ يوْمَ الْقِيامَهِ، أشْفَعُ عُصاهَ أُمَّهِ النَّبىَّ ۶٫([۱۳])
 فرمود: هنگامى که در روز قيامت برانگيخته و محشور شوم، خطاکاران امّت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، را شفاعت مى نمايم.

 

 ۳۵ـ قالَتْ (عليها السلام): فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ يحْتاجُ الْمَيتُ فيها إلى أُنْسِ الاْحْياءِ.([۱۴])
 ضمن وصيتى به امام علىّ (عليه السلام) اظهار نمود: پس از آن که مرا دفن کردى، برايم قرآن را بسيار تلاوت نما، و برايم دعا کن، چون که ميت در چنان موقعيتى بيش از هر چيز نيازمند به اُنس با زندگان مى باشد.

 

 ۳۶ـ قالَتْ (عليها السلام): يا أبَا الحَسَن، إنّى لأسْتَحى مِنْ إلهى أنْ أکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَيهِ.([۱۵])
 خطاب به همسرش اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام) کرد و اظهار نمود: من از خداى خود شرم دارم که از تو چيزى را در خواست نمايم و تو توان تهيه آنرا نداشته باشى.

 

 ۳۷ـ قالَتْ (عليها السلام): خابَتْ أُمَّهٌ قَتَلَتْ إبْنَ بِنْتِ نَبِيها.([۱۶])
 فرمود: رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى که فرزند پيامبر خود را به قتل رسانند.

 

 ۳۸ـ قالَتْ (عليها السلام):  … وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَهِ ايجاباً لِلْعِّفَهِ.([۱۷])
 فرمود: خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاکى جامعه از زشتى ها و جنايت ها; و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرين قرار داد; و دزدى نکردن، موجب پاکى جامعه و پاکدامنى افراد مى گردد.

 

 ۳۹ـ قالَتْ(عليها السلام): وَ حَرَّمَ – اللّه – الشِّرْکَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِيهِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطيعُوا اللّه فيما أمَرَکُمْ بِهِ، وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَّما يخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ.([۱۸])
 فرمود: خداوند سبحان شرک را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن که همگان تن به ربوبيت او در دهند و به سعادت نائل ايند; پس آن طورى که شايسته است بايد تقواى الهى داشته باشيد و کارى کنيد تا با اعتقاد به دين اسلام از دنيا برويد. بنابر اين بايد اطاعت و پيروى کنيد از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده يا از آن نهى کرده است، زيرا که تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.

 

 ۴۰ـ قالَتْ (عليها السلام): أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلى أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبيه، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّى يقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَينِ(عليه السلام).([۱۹])
 فرمود: به خدا سوگند، اگر حقّ ـ يعنى خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند; و از عترت و اهل بيت پيامبر صلوات اللّه عليهم پيروى و متابعت کرده بودند حتّى دو نفر هم با يکديگر درباره خدا ـ و دين ـ اختلاف نمى کردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شايسته يکى پس از ديگرى منتقل مى گرديد و در نهايت تحويل قائم آل محمّد ( عجّل اللّه فرجه الشّريف ، و صلوات اللّه عليهم اجمعين) مى گرديد که او نهمين فرزند از حسين (عليه السلام) مى باشد.

 

 ◄    منابع:

 [۱] ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج ۱۶، ص ۲۱۱٫ [۲] – اختصاص شيخ مفيد: ص ۲۱۳، س ۷، بحارالأنوار: ج ۳۷، ص ۱۵۰، ح ۱۵٫ [۳] ـ رياحين الشّريعه: ج ۱، ص ۹۳٫ [۴] ـ تفسير الإمام العسکرى (عليه السلام): ص ۳۳۰، ح ۱۹۱، بحارالأنوار: ج ۲۳، ص ۲۵۹، ح ۸٫ [۵] ـ تنبيه الخواطر معروف به مجموعه ورّام: ص ۱۰۸ و ۴۳۷، بحار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵٫ [۶] ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج ۲، ص ۴۴۹ مجمع الزّوائد: ج ۹، ص ۱۳۲٫ [۷] ـ کوکب الدّرىّ: ج ۱، ص ۲۵۴٫ [۸] ـ بحارالأنوار: ج ۶۸، ص ۱۵۵، س ۲۰، ضمن ح ۱۱٫ [۹] ـ اصول کافى: ج ۱، ص ۴۶۰، بيت الأحزان: ص ۱۰۴، بحارالأنوار: ج ۲۸، ص ۲۵۰، ح ۳۰٫ [۱۰] ـ صحيح مسلم: ج ۲، ص ۷۲، صحيح بخارى: ج ۶، ص ۱۷۶٫ [۱۱] ـ بحارالأنوار: ج ۲۸، ص ۳۰۳، صحيح مسلم: ج ۲، ص ۷۲، بخارى: ج ۵، ص ۵٫ [۱۲] ـ بيت الأحزان: ص ۱۱۳، کشف الغمّه: ج ۲، ص ۴۹۴٫ [۱۳] ـ خصال: ج ۱، ص ۱۷۳، احتجاج: ج ۱، ص ۱۴۶٫ [۱۴] ـ رياحين الشّريعه: ج ۱، ص ۳۱۲، فاطمه الزّهراء (عليها السلام): ص ۳۶۰، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرين و انصار. [۱۵] ـ بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۲۰۰، ح ۳۰٫ [۱۶] ـ بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۱۸۵، ح ۱۷٫ [۱۷] ـ الإمامه والسّياسه: ص ۳۰، بحارالأنوار: ج ۲۸، ص ۳۵۵، ح ۶۹٫ [۱۸] ـ بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۵۴، ح ۴۸٫ [۱۹] ـ زهره الرّياض ـ کوکب الدّرى: ج ۱، ص ۲۵۳٫ [۲۰] ـ تهذيب الأحکام: ج۱، ص ۴۲۹، کشف الغمّه: ج ۲، ص ۶۷، بحار:ج ۴۳، ص ۱۸۹،ح ۱۹٫[۱] ـ بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۹۱، ح ۱۶، إحقاق الحقّ: ج ۱۰، ص ۲۵۸٫ [۲] ـ دلائل الإمامه: ص ۱۲۸، ح ۳۸، معانى الأخبار: ص ۳۵۵، ح ۲٫ [۳] ـ تفسير الإمام العسکرى (عليه السلام): ص ۳۲۰، ح ۱۹۱٫ [۴] ـ بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۱۹۲، ح ۲۰، أعيان الشّيعه: ج ۱، ص ۳۲۱٫ [۵] ـ کنزل العمّال: ج ۱۶، ص ۴۶۲، ح ۴۵۴۴۳٫ [۶] ـ مستدرک الوسائل: ج ۷، ص ۳۳۶، ح ۲، بحارالأنوار: ج ۹۳، ص ۲۹۴، ح ۲۵٫ [۷] ـ تفسير الإمام العسکرى (عليه السلام): ص ۳۵۴، ح ۲۴۳، مستدرک الوسائل: ج ۱۲، ص ۲۶۲، بحارالأنوار: ج ۷۲، ص ۴۰۱، ح ۴۳٫ [۸] ـ کنزل العمّال: ج ۱۵، ص ۲۴۲، ح ۴۰۷۵۹٫ [۹] ـ دلائل الإمامه: ص ۷۱، س ۱۶، معانى الأخبار: ص ۳۹۹، ضمن ح ۹٫ [۱۰] ـ تفسير التّبيان: ج ۹، ص ۳۷، س ۱۶٫ [۱۱] ـ مجمع الزّوائد: ج ۸ ، ص ۱۰۸ ، مسند فاطمه: ص ۳۳ و ۵۲٫ [۱۲] ـ کشف الغمّه: ج ۲، ص ۵۷، بحار الأنوار: ج ۸ ، ص ۵۳، ح ۶۲٫ [۱۳] ـ إحقاق الحقّ: ج ۱۹، ص ۱۲۹٫ [۱۴] – بحارالأنوار: ج ۷۹، ص ۲۷، ضمن ح ۱۳٫ [۱۵] ـ أمالى شيخ طوسى : ج ۲، ص ۲۲۸٫ [۱۶] ـ مدينه المعاجز: ج ۳، ص ۴۳۰٫ [۱۷] ـ رياحين الشّريعه: ج ۱، ص ۳۱۲، فاطمه الزهراء (عليها السلام): ص ۳۶۰، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه. [۱۸] – همان مدرک قبل. [۱۹] ـ الإمامه والتبصره: ص ۱، بحارالأنوار: ج ۳۶، ص ۳۵۲، ح ۲۲۴

 

منبع:+

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود