صفحه نخست > --- > آدرس احمدی نژاد را من دادم!
آدرس احمدی نژاد را من دادم!11 دی 1348, 03:30. نويسنده: shams |
آدرس احمدی نژاد را من دادم!![]()
سیاست برای مصباح یزدی میدان انجام به تکلیف است ولو اینکه این تکلیف، حمایت از کاندیدایی باشد که متعقلهاش طلایش را برای او بفروشد، اما بعد از شش سال به این نتیجه برسد که «بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است!» مصطفی مسجدی آرانی * - آیا آیت الله فیلسوف آدرس "اصلح" دیگری خواهد داد؟ انگارهمین دیروز بود،که بعد از سالها گوشه نشینی،تمام قد در سال 84 به میدان آمد و از دادن" آدرس احمدی نژاد" به مردم گفت و انتخابش را از معجزات دانست و بعد هم بسادگی خبر "جادو شدنش" را داد! . برای آیتالله اما انگار که همین دیروز بوده است. از بس که حرارت دارد. سخنرانیهای او از سال 1390 به این سو رنگ انتقاد به خود گرفته . انتقاد از دولتی که قرار بود نمونهای باشد برای ساختن دولت اسلامی. مرحله سوم از مراحل پنجگانه تمدن اسلامی . اما «ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» (تعبیری است حوزوی بدین معنا که آن چه خواستیم نشد و آنچه نخواستیم شد).امّا به راستی مسیر چگونه به اینجا رسید؟ . بازخوانی تاریخی در رسیدن به پاسخ این سوال راهگشاست . فحوای اصلی خواستههای مصباح یزدی قبل از انتخابات سال 84 این بود که رئیس جمهور بعدی بیش از همه دغدغه دین داشته باشد. او میگفت «بهترین نامزد کسی است که مهمترین دغدغه او احیای ارزشهای اسلامی باشد.» (پرتو سخن، 21 بهمن 1383) میگفت «ویژگی اسلامی این است که دلسوز دین باشد، اگر یک جایی به دین آسیب میخورد، شب خوابش نبرد؛ نه اینکه اهل تساهل و تسامح باشد و همه چیز را به بازی بگیرد.» (همان، 11 خرداد 1384) مجموع همه اینها وضع را به گونهای رساند که مصباح اگر چه تعهد کرده بود که دیگر کسی را معرفی نکند اما گفت: «اوصاف کلی را طوری گفتم که بر ایشان (آقای احمدی نژاد) منطبق میشد.» (همان، 8 تیر 1384) البته ماجرا به این کلی هم نبود. نویسنده کتاب گفتمان مصباح در بخش پایانی کتاب خود آورده است که «هرچه تبلیغات انتخاباتی به روز رای گیری نزدیکتر میشد، آیتالله مصباح نیز با توجه به بهرهمندی دکتر احمدینژاد از ادبیاتی دینیتر در تبلیغات انتخاباتی خود به حمایت ضمنی از وی روی میآورد و تلاش میکرد تا به صورت ضمنی پرسشهایی که درباره صلاحیتهای دکتر احمدینژاد مطرح میشد را پاسخ گوید.» (گفتمان مصباح، ص 859) من جمله پرسشی در مورد جوانی او که با مسائلی از سقیفه بنی ساعده و اشکال بر جوانی امیرالمومنین پاسخ داده شده بود. استفاده از ادبیات دینی در انتخابات سال 1384 از سوی مصباح البته کم نبود. پیش از انتخابات گفته بود «فکر میکنید در این جمعهایی که الان در این کشور، زیر این آسمان تشکیل شده و برای مسائل انتخابات فکر و تلاش میکنند، اگر امام زمان (عج) بخواهد نظر لطفی بفرماید، به کدام مجموعه نگاه میکند؟» (پرتو سخن، 11 خرداد 1384)
و بعد از آن منظورش را صریحتر گفت. «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیس جمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم رمضان در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود مقدس ولی عصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند.» (همان، 12 مرداد 1384) او اضافه کرد که «خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم.»(همان)پ با وجود همه سخنها، باز هم آیتالله در عرصه سیاست راضی نشده و نمیشود. او سرمایهها و تجربههایی دارد. تجربه دوران اصلاحات و سازندگی به او آموخته که باید دولت داشته باشد تا بتواند دغدغههای فرهنگیاش را به کرسی بنشاند. تجارب قبل و بعد از انقلاب هم به او آموخته که هنوز باید کار تشکیلاتی کند کما اینکه در موسسه امام خمینی میکند و در جبهه پایداری هم مدل آن را انجام میدهد و البته قیام امام حسین هم به او آموخته است که باید به تکلیف عمل کرد ولو اینکه ظاهرا به نتیجه نرسد.
پیش از این گفتیم که مصباح معتقد بود «مشارکت در انتخابات، یعنی شریک شدن در نتایج رفتار آن شخصی که انتخاب میشود، اگر خوب است، در ثوابش و اگر بد است، ما هم در گناهش شریک خواهیم بود.» اما او به این سخن قید زده بود که «اگر یقین داشته باشیم چنین کارهایی نمیکند ولی اتفاقا مرتکب شد، حساب دیگری است. آن وقت وظیفه داریم اعتراض کنیم.» (همان، 31 فروردین 1384) و مصباح هم از دو سال پیش همین کار را کرده است. او که گفته است: «کاری را انجام میدهیم که امروز وظیفه ماست؛ یک روز وظیفه ما دفاع از خدمات دولت بود و امروز هشدار نسبت به نفوذ تفکر انحرافی».
حالا باز هم مردی برای رئیس جمهورسازی به میدان میآید که سیاست برای او طریقیت دارد برای رسیدن به دغدغههای فرهنگیاش و البته سیاست میدان انجام به تکلیف است ولو اینکه این تکلیف، حمایت از کاندیدایی باشد که متعقلهاش طلایش را برای او بفروشد (پرتو سخن، ویژهنامه دیدار دکتر احمدینژاد با مردم قم، خرداد 1384، ص 2) اما بعد از شش سال به این نتیجه برسد که «بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است.» اینجا
* کلیه نقلقولهای ارجاع داده شده به هفتهنامه پرتو سخن از کتاب گفتمان مصباح، اثر رضا صنعتی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.
منبع:+
بازگشت |