صفحه نخست > فرهنگی / مطالب دیگران- دیدگاه های نظری / آسیب ها / اهل بیت علیهم السلام > نقش آل زیاد وآل مروان درحادثه عاشورا

نقش آل زیاد وآل مروان درحادثه عاشورا


3 مهر 1401, 10:28. نويسنده: shams

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب" به نقل از سایت اندیشه ما حجت الاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه، شامگاه ۲۵ شهریورماه در مراسم عزا به مناسبت اربعین  حسینی که در مؤسسه فهیم قم برگزار شد، گفت: اربعین سیدالشهداء(ع) از محکمات عاشورا و تاریخ است و عاشورا هم پدیده‌ای است که از اقطار آسمان‌ها و زمین بیرون رفت. البته ما نمی‌توانیم وارد بخش ملکوت عاشورا بشویم ولی جنبه‌های ظاهری آن را می‌توان مقداری مورد واکاوی قرار داد.

 

وی با اشاره به سرنوشت حضرت مسلم و ظلم فراوانی که به آن حضرت رفته است، افزود: آن چیزی که در اذهان وجود دارد و در برخی فیلم‌ها می‌بینیم، سیاه‌نمایی فوق‌العاده پرسش‌انگیزی نسبت به آن حضرت است یعنی به اندازه‌ای که ابن زیاد را بزرگ کرده‌اند به شخصیت مسلم(ع) آسیب زده‌اند؛ طوری در ذهن ما جا افتاده است که ابن زیاد یک شبه در کوفه معجزه کرده و مردمی را که مدت‌ها منتظر مسلم به عنوان نماینده امام حسین(ع) بودند، به سمت خود جذب می‌کند.

معادی‌خواه بیان کرد: بر اساس آنچه علامه سیدمحسن امین نوشته است، امام حسین(ع) در شب عاشورا وقتی لشکر دشمن را مخاطب قرار دادند، سکوت معناداری حاکم شد؛ حضرت به خصوص شبث بن ربعی، حجاربن ابجر، غیث بن اشعر و زیربن حارث را مورد مخاطب قرار داد و فرمود که آیا شما برای من نامه ننوشتید که همه چیز مهیای حضور شما هست؟ این چند نفر چه ویژگی‌هایی داشتند؟ قصد بنده این است که توضیحی در این زمینه بدهم.

موج‌سواری معاویه بر جهل و تعصبات قومی

وی با بیان اینکه شام در آن زمان به روم و عراق به ایران وابسته بود، و معاویه بر موج تعصب شام و عراق سوار می‌شد تا از آب گل‌آلود ماهی بگیرد، اضافه کرد: وقتی معاویه بر همه سرزمین‌های اسلامی سیطره یافت، همین دشمنی عراق و شام برای خود او هم دردسر درست می‌کرد، به همین دلیل تنها فردی که می‌توانست این مشکل را حل کند زیادبن ابیه بود، زیاد از لشکریان امام علی(ع) بود و تا زمانی که امام علی(ع) زنده بودند او جذب معاویه نشد و نه تنها جذب معاویه نشد، حتی قصد داشت اپوزوسیون هم بشود ولی معاویه درصدد جذب دو نفر یعنی عمروعاص و زیاد بود که عمروعاص را به راحتی جذب کرد ولی زیاد را نتوانست.

این پژوهشگر دینی تصریح کرد: وی به معاویه نامه نوشت و با تندی زیادی جواب دعوت معاویه را داد و حتی به او فحاشی کرد و این تندی آنقدر زیاد بود که معاویه گفت این رفتار وی خواب از چشم من ربود. معاویه از نبوغ و هوش زیاد و اینکه او والی فارس بود و اگر پرچم محبت اهل بیت(ع) را بلند کرده بود، به شدت آسیب می‌دید می‌ترسید، لذا مغیره را مأمور و واسطه کرد.

وی با اشاره به سلطه آل زیاد بر کوفه، ادامه داد: زیاد در دشمنی با معاویه وارد کوفه شد و خطاب به همه سران قبایل و همرزم‌های گذشته خود گفت من هم مانند شما مخالف معاویه هستم ولی تا وقتی او قدرت دارد ما نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم لذا بهتر است من کوفه را  در دست داشته باشم. او همه رؤسای قبایل را جز حجر بن عدی قانع کرد.

معادی‌خواه تصریح کرد: از کارهایی که  ابن زیاد برای سلطه بر کوفه کرد این بود که ۵۰ هزار نیروی نظامی را از کوفه به خراسان فرستاد یعنی نیروهای مخالف بنی امیه و طرفداران امیرالمؤمنین(ع) و از طرفی کسانی چون شبث بن ربعی و افرادی که نام بردم جذب  ابن زیاد شدند. جذب این چند نفر به سمت  ابن زیاد به معنی بیعت نصف کوفه با زیاد بود. این دار و دسته به نفع زیاد به جبهه او رفتند تا یزید هم مجبور شود کوفه را به آل زیاد بسپارد زیرا سیاست معاویه و یزید این بود که عراقین را به آل زیاد واگذار نکند.

وی ادامه داد: این مجموعه(یعنی دار و دسته طرفدار  ابن زیاد) به امام حسین(ع) نامه نوشته بودند، ولی وقتی مسلم به کوفه رفت به او خیانت کردند و تنها هانی بن عروه حامی مسلم بود. با فعال شدن باند طرفدار آل زیاد که ظاهرا به امام حسین(ع) نامه نوشته و آماده حمایت از امام بودند، یک دفعه شرایط کوفه به ضرر مسلم زیر و رو شد و آن اتفاقات ناگوار رخ داد.

وی افزود: این افراد خبیث نه تنها به مسلم خیانت کردند بلکه جزء فرماندهان سپاه عمربن سعد، هم شدند؛ اگر اینها واقعا فقط دنبال براندازی یزید بودند ولی چرا فرماندهی لشکر مقابل امام حسین(ع) را بر عهده گرفتند؟ این امر، نشان می‌دهد از ابتدا دنبال کسب قدرت بوده‌اند.

توطئه آل زیاد در شهادت امام حسین(ع)

وی ادامه داد: مسلم بن عقیل هم علم غیب نداشت و وقتی وارد کوفه شد، با وجود آن نامه‌ها و حمایت‌های اولیه، ورق برگشت. اساسا نقشه آل زیاد و آل مروان این بود که یزید را به ماجرای شهادت امام حسین(ع) بکشانند ولی قصد آن‌ها براندازی بود زیرا مروان و پدر  ابن زیاد از کسانی بودند که با همه وجود به معاویه خدمت کرده بودند ولی معاویه وقتی تاریخ مصرف آن‌ها تمام شد بدون ملاحظه آن‌ها را کنار گذاشت و حتی تحقیر و آن‌ها را در جهان اسلام منفور کرد.

معادیخواه با بیان اینکه به همین دلیل ما در زیارت عاشورا به آل زیاد و آل مروان لعنت می‌فرستیم، گفت: آل مروان و آل زیاد هر دو زخم‌خورده معاویه بودند و معاویه پدران آن‌ها را تحقیر کرده بود و اینها قصد داشتند انتقام آن را از یزید بگیرند به همین دلیل یزید را وارد جنگ با امام حسین(ع) کردند و به همین جهت در تاریخ بیان شده که یزید هم تقصیرات را به گردن آن‌ها می‌انداخت، البته این دلیلی بر تبرئه یزید نیست.

وی افزود: استبعادی که در مورد اربعین وجود دارد، ناشی از این است که فکر می‌کنند اهل بیت(ع) زیاد در کوفه و شام ماندند ولی اینطور نبود و بعید است اهل بیت(ع) بیش از یک هفته در شام مانده باشند لذا استبعاد اربعین ناشی از عدم شناخت درست وضعیت شام در آن زمان است(گرچه تاریخ گذشته همانند آینده غیب است  و ما به آن دسترسی نداریم).

وی با بیان اینکه جفای زیادی در حق حضرت مسلم در قضیه منتهی به عاشورا صورت گرفته است، گفت: اگر چنین شرایطی را برای کوفه آن زمان ترسیم کنیم، خواهیم دید که حضرت مسلم(ع) قصوری در ماجرا نداشته است. متأسفانه همه مقاتل در حد اجماع، قضیه استعفای مسلم را بیان کرده‌اند که ایشان در بین راه کوفه به منطقه‌ای رسید که دچار تشنگی شدند و راهنمای آن‌ها تلف شد و حضرت مسلم هم آن را به فال بد گرفت و استعفا داد.

دروغ شاخ‌دار علیه حضرت مسلم(ع)

وی تأکید کرد: در صورتی که به نظر بنده، این مسئله دروغ است زیرا تاریخ ورود مسلم به کوفه و حرکت وی از مکه معلوم است. این دروغ شاخدار، متأسفانه مورد اتفاق همه مقاتل است.

معادی‌خواه تصریح کرد: کسانی مانند هانی بن عروه و شریک بن اعور از افراد ذی‌نفوذ در دولت زیاد بودند و قدرت زیادی داشتند و شرایط طوری نبود که با آمدن ابن زیاد و معقل در یک شب ورق به ضرر مسلم برگردد بلکه توطئه سران قبائل برای کسب قدرت بود که شرایط را به ضرر حضرت مسلم و امام حسین(ع) کرد.

کار بزرگ جابر

وی با اشاره به کار بزرگ جابر گفت: وی به علت نابینایی نتوانست در کربلا حضور داشته باشد ولی با وجود فضای رسانه‌ای شدید بنی امیه علیه صحابی پیامبر(ص) از جمله او خودش را در اربعین به کربلا رساند و فرمود ما شریک این خاندان مطهر هستیم و بنیانگذار اربعین شد.

این پژوهشگر دینی بیان کرد: جابر وقتی اعتراض عطیه را شنید که اینها سرشان را فدا کردند و این ادعا چیست که تو می‌کنی، گفت از پیامبر(ص) شنیدم «من رضی بفعل قوم منهم»؛ ما دلمان با این خاندان است و این بیان جابر یعنی راه برای بودن با حسین(ع) و اصحاب او باز است.

 

منبع +


بازگشت