حال من پرسشي بلكه جسارت نميكنم، خواهشي از متوليان حوزههاي علميه يا مسئولان سازمان اوقاف يا دستاندركاران مركز رسيدگي به امور مساجد دارم: پيش از تاييد پروانه فعاليت يك روحاني در سمت پيشنمازي يا در جايگاه يك مبلغ، يك امتحان احكام از او بگيريد.
پسرم از دو سال پيش روزه ميگيرد يعني امسال سومين ماه رمضانش است. چهارده سال و هفت هشت ماه دارد. من خودم سالها روزه نميگرفتم حدود هفت سال چون سردرد شديد و دلهره شديدتر از سردرد، به مشقّتي فراتر از حد طاقتم ميافكند. از چهار سال پيش سر لج افتادم و با خودم گفتم:« به هر قيمتي شده بايد اين ماه رمضان را از دست ندهي» و راستش را بخواهيد، ديگر نميتوانستم بيش از اين حسرت بخورم، حسرت بيدارخوابي سحرها و تشنگي ملكوتي پيش از افطارها را. اين شد كه سال 89 دل به دريا زدم و گرفتم روزه را و روزه هم مرا گرفت چه گرفتني! از چهارده رمضان به بعد آن قدر حالم بد شد كه بقيه روزها را خوردم غير از روز آخر كه باز هم كلهشقّي كردم و روزه گرفتم تا آخرين اذان مغرب ماه مبارك را با لبان تشنه درك كرده باشم و شكر خدا طوري هم نشد.
سال بعدش بهتر شد زيرا اين پسر من به جمع دو نفره روزهداران خانه ما پيوست و شديم سه نفر: من و همسرم و پسرم. آن موقع، تابستان 90، تازه اول راهنمايي را تمام كرده بود و من از روزه گرفتن او عجيب روحيه ميگرفتم و عجبم ميآمد كه چطور يك طفل دوازده ساله ميتواند روز 16 ساعته تابستان را بي آب و بي غذا سپري كند. نتيجتا در آن سال، به جاي چهارده روز كم آوردن سال قبلش، فقط چهار پنج روز كم آوردم و بيست و پنج شش روز ديگر ماه را روزه بودم. اصل قضيه اين بود كه غيرتم اجازه نميداد تحت هيچ شرايطي من كه پدر باشم، روزه نگيرم و او كه پسر باشد، بگيرد آن هم با دوازده سال سن. هنوز هم اين كلكل دروني را دارم و امسال تا اين لحظه، همه روزها را گرفتهام. اين مقدمه را گفتم تا برسم به اصل مطلب.
امسال نخستين روز ماه مبارك، سر ظهري من و همسرم گذارمان افتاد به يكي از امامزادههاي تهران و توفيق پيدا كرديم كه در نماز جماعت شركت كنيم. ميان دو نماز، آخوند پيشنماز برخاست كه مساله بگويد و از جمله گفت: فتواي آيت الله العظمي سيستاني و آيت الله العظمي بهجت اين است كه ميشود با غروب آفتاب، افطار كرد. خب؛ فتواي آيت الله العظمي بهجت را ميدانستم چون خودم مقلد ايشان بودهام و پس از از درگذشت آن عزيز، به فتواي مرجع بعديام، باقي بر ميّت ماندهام و هميشه بيست دقيقه زودتر از ديگران حمله را ميآغازم و كلي هم حال ميكنم و ذرهاي حيا هم نميكنم. وقتي شنيدم آيت الله العظمي سيستاني هم فتوايش همين است، به پسرم خبر دادم و او هم كه از ايشان تقليد ميكند ، از همان روز همراه من با غروب آفتاب روزهاش را باز ميكرد.
پس از نه روز، يك بار به دلم زد كه نكند آن بنده خدا آخوند پيشنماز امامزاده ، اشتباهي گفته باشد؟ زنگ زدم به يكي از دوستانم در قم كه مدرس خارج فقه و اصول است و متخصص در مسالهگويي. لابد بقيهاش را خودتان حدس ميزنيد. معلوم شد كه پيشنماز محترم، اشتباه كرده و پسر بيچاره من كه هيچ تقصيري در اين ميانه ندارد، نه روز روزه گرفته است كه همه باطل است ( آن هم در اين تابستان طاقتفرساي امسال) و بايد هر نه روز را قضا كند زيرا آيت الله العظمي سيستاني احتياط واجب دارد كه تا لحظه اذان راديو بايد صبر كنند و روزه را نگه دارند.
حقيقتا شرمنده پسرم شدم زيرا من بودم كه آن غلط را به او انتقال دادم والا او از اول هم مقلد آقاي سيستاني بوده و از اول هم تا اذان راديو صبر ميكرده تا همان روزي كه من انگار خبر فتح قسطنطنيّه را ميدهم، آمدم و مژدهاش دادم كه ميتواند مثل خودم بيست دقيقه زودتر افطار كند چون پيشنماز امامزاده گفته و خيلي بعيد است براي چنين امامزادهاي كه اين همه زائر دارد و پشت سر امام جماعتش حداقل دويست نفر نمازگزار قامت ميبندند، يك آدم بيسواد آورده باشند و معمولا براي چنين جاهايي كه يك جور مركزيت مذهبي دارد، ميروند و ميگردند و از مراجع تقليد يا علماي بزرگ خواهش ميكنند كه يك طلبه فاضل معرفي كنند و غير از اينها به فرض كه طرف، متخصص در مسالهگويي شرعي نباشد، محال است در ظهر ماه رمضان مسالهاي را كه مستقيما به روزه مردم مربوط ميشود، غلط بگويد ولي افسوس و دو صد افسوس كه همه اين محاسبات من غلط بود.
حال من پرسشي بلكه جسارت نميكنم، خواهشي از متوليان حوزههاي علميه يا مسئولان سازمان اوقاف يا دستاندركاران مركز رسيدگي به امور مساجد دارم: پيش از تاييد پروانه فعاليت يك روحاني در سمت پيشنمازي يا در جايگاه يك مبلغ، يك امتحان احكام از او بگيريد. اين را براي تمسخر نميگويم بلكه اعتقاد دارم كه روحانيت، نصف كارش تحقيق و پژوهش است و نصف ديگرش تبليغ و ترويج و برپا داشتن شعائر ديني است بلكه بايد دقيقتر گفت: حجم اعظم درسخواندههاي حوزههاي علميه، شغل سنتي و عرفيشان به عنوان يك آخوند، همين پيشنمازي و منبر رفتن و مساله گفتن و ذكر مصيبت اهل بيت-سلام الله عليهم اجمعين- و مديريت مراسم و مناسك ديني و ايجاد حلقه اتصال ميان مردم و مرجعيت است نه تحقيق و پژوهش.
پس همان طور كه در بخش پژوهش، در اجازه اجتهاد سختگيري ميشود و از قديم رسم بوده كه مراجع تقليد براي هر كسي اجازه اجتهاد صادر نميكنند، ، سزاوار است كه در اين حيطه نيز يك فيلتري در كار باشد والا چه كسي جواب يك پدر شرمنده را خواهد داد كه باعث باطل شدن نه روز روزه پسر نوجوانش در اين گرماي وحشتناك شده است و دستش به هيچ جا هم بند نيست و نميداند شكايتش را به كجا ببرد از اين كوتاهي غير قابل جبران يك روحاني پيشنماز؟
منبع:الف
بازگشت
|