بدیهی است که هر چه مسؤولیت مهمتر و خطیرتر باشد، خطاها نیز بزرگتر، سنگین تر و زیانبار تر است. برخی از زیان ها به اندازه ای است که حتی با مجازات خطاکاران و طی سالیان دراز نیز قابل جبران نیست. یکی از این زیان ها و پیامدهای سوء این دلسوزی بیش از اندازه و دخالت بیجا شکستن و کاهش حرمت و قداست و قدرت آن ها است
در همه کشورهای جهان و در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی برخی نهادها و سازمانها بر اساس قانون اساسی با وظیفه ای مشخص و معلوم وجود دارند که مسؤلیت و وظیفه آن ها بسیار مهم و خطیر است به اندازه ای که میتوان گفت بقای کشور، حفظ ملت و نظام به بقا و قدرت و قوت آنها بستگی دارد. وظیفه برخی از این نهادها و سازمانها نگهبانی، نگهداری و دفاع از کیان کشور، ملت و نظام است و خدمت در آن ها و همکاری با آن ها برای همه مردم افتخار است. این نهادها از نوعیحرمت و قداست نیز در میان مردم و مسؤولان برخوردار هستند. هیچ یک از مسؤلان، نخبگان، نهادها، و ...در ضرورت وجود و بقای آن ها هیچ گونه شک و تردیدی ندارد. بر همه افراد و آحاد ملت لازم و واجب است که حرمت این سازمان ها را حفظ کنند و از هر گونه سخن، رفتار، طرح، نقشه، لایحه و عملی که به گونهای سبب تضعیف یا حرمت شکنی یا خدشه در قداست آن ها باشد پرهیز کنند و از هر گونه سخن، رفتار، طرح و لایحه و نقشه و عملی که سبب افزایش قدرت و حرمت و قداست و ... آنها شود دریغ نکنند. همه مردم باید در حمایت، پشتیبانی، تقویت و ...آن ها بکوشند. خلاصه سخن آن که هم وجود آنها بسیار بنیادی، مهم و خطیر است و هم وظیفه و مسؤلیت آن ها و هم حفظ حرمت آن ها. طبیعی است که مسؤولان و افراد مشغول به خدمت و کار در این سازمانها بنا به وظیفه قانونی خود باید برای بقای کشور،ملت و نظام دلسوز باشند و تلاش کنند. نظر به اهمیت راهبردی و وظیفه خطیر آنها طبیعی است که اگر خطایی هم مرتکب شوند بسیار مهم و سنگین و زیان آور و چه بسا غیر قابل بخشش خواهد بود. از این رو ارتکاب خطای فردی، جمعی و سازمانی در این نهادها مجازات سنگینی هم به دنبال دارد. بدیهی است که هر یک از نهادها و سازمان ها بر اساس قانون اساسی وظیفه ای معین و مشخص دارند و موظفند در چار چوب وظایف سازمانی خود فعالیت کنند. با این وجود چند سالی است برخی از این نهادها بیش از وظیفه و اندازه قانونی خود برای کشور،ملت و نظام دلسوزی کرده و پا را از اندازه مشخص شده در قانون اساسی فراتر گذاشته و وارد حوزه های دیگر مانند حوزه های فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی که وظیفه سازمان ها و نهادهای دیگر است شده اند. این ورود و فعالیت و دخالت بدان اندازه رسیده است که حتی فراتر از سازمان هایی است که این حوزه ها مسؤولیت و وظیفه مستقیم و اصلی آن ها است. این سازمان ها با آن که فعالیت در این حوزه ها وظیفه مشخص و مستقیم آن ها نبوده با این وجود گاهی کارهای مهم و بزرگی انجام داده اند که به جای خود جای تشکر و تقدیر! دارد. اما گاهی هم در همین حوزه ها مرتکب خطاهای بسیار بزرگ و راهبردی شده اند که به هیچ وجه قابل جبران و قابل بخشش نیست حتی با مجازات افراد و قسمت های وارد شده در این امور. خطاهای این سازمانها در حوزه هایی که وظیفه آنها نبوده گاهی زیان های بسیار سنگین و غیر قابل جبران به ملت، کشور و نظام وارد کرده است. بدیهی است که هر چه مسؤولیت مهمتر و خطیرتر باشد، خطاها نیز بزرگتر، سنگین تر و زیانبار تر است. برخی از زیان ها به اندازه ای است که حتی با مجازات خطاکاران و طی سالیان دراز نیز قابل جبران نیست. یکی از این زیان ها و پیامدهای سوء این دلسوزی بیش از اندازه و دخالت بیجا شکستن و کاهش حرمت و قداست و قدرت آن ها است. در نتیجه نسل کنونی و نسلهای آینده دیگر آن حرمت و قداست و اهمیت را برای آن ها قائل نیستند و تبلیغ های مکرر و خود قدسی انگاشته سودی ندارد. قوی ترین حامی و پشتیبان این نهاد ها مردمند که به دلیل همین دخالت ها این حمایت مردمی به سرعت در حال کاهش است. چون مردم خطاهای بزرگ و سنگین آنها را در حوزه هایی که وظیفه شان نبوده دیده اند. از آنجا که خود کرده را تدبیر نیست، شایسته، بهتر و حتی لازم و واجب است که این سازمان ها و نهادها تا دیر نشده و زیان ها و خسارت ها از این که هست بیشتر نشده و قداست و حرمت آنها بیشتر از این نشکسته به همان وظایف قانونی خود بسنده کرده از دلسوزی بیش از اندازه و دخالت در حوزه های دیگر پرهیز کنند. جای خوش وقتی و شادمانی است که مسؤلان این سازمان ها در سال های اخیر به برخی از خطاهای خود و زیان های وارده به کشور، ملت و نظام از سوی آنها آگاه شده و اندکی دخالت خود را کاهش داده اند. محمد الله اکبری 10/5/1392
منبع:19دی
بازگشت
|