صفحه نخست > --- > رضا مختاری: راستگوئی را فراموش نکنیم
رضا مختاری: راستگوئی را فراموش نکنیم11 دی 1348, 03:30. نويسنده: shams |
||||||
![]()
* رضا مختارى اگر چه گاهى در عالم سياست و سياست بازان، دروغ و حقّه و خلاف واقع گويى و مبالغه و اغراقهاى غير متعارف و غيرمعمول، سكّه رايج مىشود؛ ولى سيره علماى وارسته و حوزههاى علوم دينى همواره راستى و درستى و حق گويى و صدق و صفا ـ و حتى پرهيز از شائبه دروغ و خلاف واقع ـ بوده است. گويند كه مرحوم آية اللّه حاج آقا حسين قمى (أعلى اللّه مقامه) در مقام تحذير كودكانش از شيطنت و بازى گوشى مىگفت: «شيطنت نكن و الاّ فرض كن بلند مىشوم و تو را مىزنم» . همچنين يكبار به يكى از نزدیکانش گفت: فلان عالم پيرمرد از دنيا رفته است نامه تسليتى بنويسيد تابراى فرزندش بفرستيم. نامهاى نوشتند قريب به اين مضمون «... از درگذشت پدر بزرگوارتان بسيار متأسف و متأثر شدم و...» ايشان فرمودند: از كجا كه اين تعبير راست و خالى از شائبه باشد؟ بنويسيد «خبر درگذشت والد شما را شنيدم. براى ايشان رحمت و مغفرت خداوند و براى شما و ساير بازماندگان صبر و اجر مسألت مىكنم» عالم وارسته آية اللّه حاج شيخ مرتضى حائرى فرزند مؤسس حوزه قم در باره آية اللّه آقا نجفى قوچانى (قدّس سرّه) میگويد: «مرحوم آقا نجفى قوچانى كه من ايشان را شايد در حدود متجاوز از چهل سال قبل ديده بودم از قيافه و رفتار و كردارشان آثار صلاح و درستى و راستگويى و وارستگى پيدا بود... از علماء درجه اول بود و از لحاظ درجهبندى از رؤساى آن وقت قم مقدّم. يك شب ماه رمضان هم در خدمت ايشان و مرحوم آقاى حاج سيد صدر الدين صدر در منزل آقاى سيد على اكبر برقعى بوديم... .» به كتاب سياحت شرق اين سيد محترم، ملاى كلّه شق، ضد دروغ و حقّه بازى رجوع نمايید.[1] ملاحظه مىشود كه آية اللّه حائرى ايشان را «ضدّ دروغ و حقّه بازى» معرفى مىكند و اين خصوصيت را هنر او مىشمارد. متأسفانه اين سنت حسنه ـ یعنی صدق و صفا، راستى و درستى، شجاعت و حق گويى ـ گاهى از اوقات كم رنگ مىشود و سخنرانىها و خطابههاى مجالس ترحيم و بيانيههاى تسليت و سنگ نبشتههاى قبور، مصاحبهها و سرگذشت نامهها و نيز برخى مطبوعات حوزوى، گاهى خالى از شائبه كذب، خلاف واقع، مسامحه، اغراقگويى و مبالغههاى غيرمعمول و غيرمعقول نيست كه به منظور پيشگيرى از ادامه اين وضع، مواردى را ياد مىكنم: ۱. در بيانيه درگذشت طنطاوى، شيخ الازهر نوشتهاند: «با نهايت تأسف و تألّم، خبر درگذشت استاد دكتر محمد سيد طنطاوى شيخ ازهر را... دريافت كرديم»[2] آيا واقعاً «نهايت تأسّف و تألّم» تعبير درستى است؟ و آيا واقعاً نويسنده اين بيانيه اين قدر متألم و متأسف شدهاند؟ اگر خداى ناكرده خبر درگذشت يكى از عزيزترين كسان اين نويسنده به وى مىرسيد بازهم همين قدر متأسف مىشدند؟ ۲. مكرر در برخى نشريات حوزوى نوشته مىشود كه «وهابيت چهل هزار پايگاه اينترنتى براى تبليغ عليه شيعه راه اندازى كردهاند». اين سخن علاوه بر اينكه بزرگنمايى بىدليل دشمن است، معلوم نيست از چه منبع مطّلعى نقل مىشود؟ كدام شخص يا مؤسسه و سازمان اين آمار را بهدست آوردهاست؟ گوينده اين سخن شايد نام و نشان حتى پنجاه سايت را هم نداند ولى از چهل هزار سايت سخن مىگويد! در نمونهاى ديگر، خبرگزارى ايرنا در تاريخ ششم بهمن سال 1389 به نقل از معاون پژوهشى يكى از مؤسسات معروف آموزشى ـ پژوهشى قم گزارش داد: «هفت هزار دين براى مقابله با نظام و انقلاب اسلامى ساخته شده است». آيا گوينده اين سخن مىتواند نام ونشان هفتاد دين از اين هفت هزار دين را بگويد؟ ۳. گاهى از تشييع جنازهاى دويست ـ سيصد هزار و حداكثر چهارصد هزار نفرى با تعبير «تشييع جنازه ميليونى» ياد مىشود! گاهى نیز در بيانيههاى رسمى و سياسى، عالمى با عنوان «وارسته» معرفى مىشود كه كسى از وارستگى در او سراغى ندارد و اثرى نديده است . ۴. درباره برخى از مراجع متوفى ـ رحمة اللّه عليهم ـ فراوان مىشنويم و مىخوانيم كه «مرجع تقليد جهان تشيع» يا «زعيم عاليقدر جهان تشيع» در حالى كه ايشان مرجع تقليد كمتر از يك پنجم شيعيان بودهاند! بر سر مزار عالمى ديدم نوشته بودند: «مرجع تقليد جهان تشيع» در حالى كه اصلاً بنده در مقلدداشتن ايشان شك دارم (رحمة اللّه عليه)؛ معروف است كه هنگام چاپ تحرير الوسيله امام خمينى(ره) در نجف اشرف، سالها پيش از پيروزى انقلاب، روى جلد تحرير الوسيله نوشته بودند: «زعيم حوزه علميه» يا «زعيم حوزههاى علميه» يا عباراتى قريب به اين مضمون، حضرت امام خمينى(ره) دستور دادند آن را حذف كنند و با حذف اين عبارت و تعويض جلد، نشر آن را اجازه دادند و نگذاشتند تحرير با آن عبارت توزيع شود. مناسك حج مرحوم آية اللّه خويى (أعلى اللّه مقامه) در سال 1364 هـ . ش در قم چاپ شده و روى جلد آن نوشته شده است: «حضرت آية اللّه العظمى مرجع المسلمين...» و روى صفحه عنوان آن چنين آمده است: « مرجع مسلمانان جهان». در حالى كه در آن زمان، امام خمينى(ره) در اوج اقتدار بود و مراجع ديگر از جمله مرحوم آية اللّه گلپايگانى (قدّس سرّه) مقلدان فراوانى داشتند. پيداست كه اينگونه حركات، كار مريدان نادان است وگرنه چه بسا، مرحوم آية اللّه خويى اصلاً و ابداً اين چاپ مناسك خود را نديده باشند. ۵. از مدير محترم حوزه مقدسه قم در پارهاى از نشريات حوزوى و رسانهها با عبارت «مدير حوزههاى علميه»، ياد مىشود كه البته خلاف واقع است. مىدانيم ايشان مدير حوزههاى خارج از كشور مانند حوزه نجف اشرف و ديگر حوزههاى خارج كشور نيستند. همچنين مديريت برخى حوزههاى بزرگ كشور مانند خراسان و برخى حوزههاى كوچك مانند مهديه خوانسار بر عهده قم نيست. علاوه بر اين، حوزههاى علميه خواهران در سراسر كشور و خارج از كشور مديريتهاى جداگانه دارد. همچنين طلاب و فضلاى غير ايرانى مقيم قم كه تعدادشان نيز زياد است تحت مديريت جامعة المصطفى(ص) هستند، بنابراين تعبير «مدير حوزههاى علميه» در صورتى صحيح خواهد بود كه چندين استثنا به آن بخورد و دو سطر مطلب در تقدير باشد؛ يعنى گفته شود: «مدير حوزههاى علميه، به جز حوزههاى خارج از ايران و به جز برخى حوزههاى مهم داخل ايران مانند اصفهان و مشهد و به جز حوزههاى خواهران در داخل و خارج ايران و به جز حوزههاى مربوط به غير ايرانيان در سراسر جهان اعم از ايران»، پس بهتر است بگوييم: «مدير حوزه قم و حوزههاى تابعه» ۶. فاضلى در باره صوفيان گفتهاند : ـ تصوّف [ كذا] هميشه با بيگانگان در ارتباط بودند. در حادثه قم مطلع شديم كه ماهوارههاى آلمان و فرانسه درگيريهاى آن شب را مستقيماً پخش مىكنند. ـ اكثر اينها اصلاً نماز نمىخوانند و معتقد به نماز نيستند و آنهايى كه آن روز در خيابان ارم قم نماز مىخواندند بدون وضو بودند[3] آيا صوفيان هميشه با بيگانگان در ارتباط بودند؟ آيا حادثه قم را مستقيماً ماهوارههاى آلمان و فرانسه پخش مىكردند؟ از كجا و براساس كدام آمار ايشان فهميدهاند كه اكثرشان نماز نمىخوانند؟ و از كجا فهميدند كه آن روز بدون وضو بودند؟! ۷. فاضل ديگرى گفتهاند : آيت اللّه مرعشى نجفى سه جا در پاورقى احقاق الحق مىگويند: «اين درويشهاى نعمت اللهى كه در قم هستند عوامل انگليس و جاسوس استعمار و كافر هستند.»[4] بنده حتى يك جا هم در پاورقى احقاق الحق پيدا نكردم كه مرحوم آية اللّه مرعشى (قدس سره) چنين سخنى گفته باشند و اساساً آيا از عالم عادلى صدور سخنى با اين كليّت و شمول و تعابير «عوامل انگليس» و «جاسوس استعمار» و «كافر» ممكن است؟! در انحراف و گمراهى اين فرقه هيچ ترديدى نيست ولى آيا مىتوان در حق آنان هر سخنى را گفت؟
[1] - سرّ دلبران، ص162 ـ 165. [2] - افق حوزه، شماره 263 (23 اسفند 88)، ص 16.
[3] - افق حوزه، شماره 102، ص5. [4] - افق حوزه، شماره 102، ص4. بازگشت |