صفحه نخست > --- > دکتر حسامالدین آشنا: پیوند روحانیت ونسل جوان
دکتر حسامالدین آشنا: پیوند روحانیت ونسل جوان11 دی 1348, 03:30. نويسنده: shams |
||||||
*دكتر حسامالدين آشنا[1] اگر هدف در ارتباط روحانيت با جوانان بهبود كيفيت آگاهيها، نگرشها، عواطف و رفتار ديني باشد، براي هركدام از اين موارد چارهاي جز سنجيدن وضعيت موجود جوانان نداريم، اين كارها كم انجام ميشود و به طور دايم و مستمر صورت نميگيرد. ما بايد بدانيم آگاهي هاي ديني جوانان چيست؟ چه نقايصي دارد؟ عواطف ديني جوانان چگونه است و چه مشکلاتي دارد؟ رفتارهاي ديني جوانان چگونه است و چه نقصهايي در آن مشاهده ميشود؟ اگر مجموعه اين مطالعات انجام نشده باشد و ما در تعامل با جوانان اين اطلاعات پايه را نداشته باشيم، آن وقت بر اساس ذهنيت خودمان رفتار ميکنيم. آنچه براساس ذهنيّت شخصي خودم تصور ميكنم، يا با تجربة شخصي خودم از آن يك گروه جوانان به آن رسيدهام، يا براساس تجربه شخصي خودم از خودم آن را به دست آوردهام، هركدام از اين سه، منشأ برخورد روحاني با جوانان باشد شكست آن را از پيش، ميتوان پيشبيني كرد. مسئله دوم اين است که در هر سه حوزهاي که تحقيقات در مورد آنها انجام ميشود، راه حلهايش هم بايد درآمده باشد و اين موضوع بر عهده روحاني به عنوان يک فرد نيست که جوابگوي اين مشکلات باشد، بلکه او نياز به يک نهاد پشتيبان دارد که دايم بتواند رصد تحولات فرهنگي جوانان را انجام دهد و راه حل هاي مناسب را در اين زمينه ارائه کند. پس تعامل ميان روحاني که در ميدان است با مقر پشتيباني خودش مورد نياز است به اين معنا که اگر من تجربيات خودم را به مركز منتقل کنم و رهنمودهاي مرکز را هم به کار ببندم و بازخوردها را به مرکز پشتيبان انتقال دهم، به اين ترتيب ما در يک مرکزيتي، حجم جدي از تجارب انباشته شده و پردازش شده را داريم، مسئله سوم اين است که نگاه ما به جوانان به شدت روي نگرش جوانان به ما تأثير ميگذارد. زيرا اگر جوانان را افراد منحرفي بدانيم که بايدایشان را به راه آورد، جوانها هم نگاهشان به ما همانند کسي خواهد بود که ميخواهد چيزي را به آنان تحميل کند، اما اگر نگاه ما به جوانان به عنوان سرمايهاي باشد که در حال شکوفا شدن است و وظيفه ما كمك و حمايت از اين جوانان است، جوانان هم اعتماد جدي تري به ما پيدا ميكنند روحانی مطلوب اصل موضوع در واقع تداوم بين نسلي دين و دينداري است؛ به اين معنا که من به اين علت دين دارم که علاوه بر تلاش خودم، کساني براي ديندار بودن من زحمت کشيدهاند. پس اين ارتباطِ بين نسلي خيلي مهم است، که کساني آن را به عهده بگيرند و به ديگران كمك كنند براي اين که متدين شوند و متدين بمانند. اين هدف اصلي است و پيآمد اصلي اين ارتباط درست روحانيت با جوانان، بايد ديندار ماندن، ديندارتر شدن و انتقال دينداري به نسل بعد باشد اگر اين درست انجام نشود ما از همان جايي که اميد داشتيم، ضربه خواهيم خورد؛ يعني ارتباط نامناسب روحاني با جوانان يا ارتباط روحاني نامناسب با جوانان، بي توجهي جوانان نسل بعد به دين يا بيديني آنان را به دنبال خواهد داشت. جوانان نميتوانند از دين تصور تجريدي و نظري داشته باشند. بلکه دينمداران را ميبينند و وقتي در مباحث عقيدتي، اخلاقي و رفتاري نتوانند الگوي مناسبي در روحاني نزديک به خودشان پيدا کنند، به راحتي آن را به ديگر روحانيون و حتي دين نيز تعميم ميدهند. اگرچه اين تعميم دادن غلط است، آنها اين تعميم را انجام ميدهند. مهمترين علّت آن، بي توجهي برخي از منتسبان به روحانيت به وظايف شان است. روحانيت بايد بپذيرد که کار براي نسل جوان يک مسئوليت واقعي، جدي و يک کار تمام وقت است. بايد سؤال کنيم که آيا روحانيت خود را براي اين موضوع آماده کرده است؟ و چقدر موضوع را در عمل جدي گرفته است؟ موضوع جوانان يکي از کارهاي يک روحاني نيست، بلکه اين موضوع بايد وقت روحانيون متعددي را بگيرد و به نظر من عدم توجه به تربيت تخصصي روحانيون براي کار با جوانان جزء ضعفهاي جدي است. ما حجم عظيمي از روحانيون را در پادگانهاي نظامي، محيطهاي دانشگاهي و... داريم اما اين که اين تجربهها چقدر متراکم، منتقل و به آموزش تبديل شده باشد مهم است. البته کارهاي کارگاهي در اين خصوص انجام شده است؛ اما بيشتر به صورت دورههاي کوتاه مدت و جلسات سخنراني ميگذرد و نه انتقال تجربه.
دومين مسئله که هم خيلي کمک ميکند و هم بسيار ضربه ميزند، تعامل روحاني با حکومت است که نتيجهاش اين ميشود که موفقيتهاي حکومت لزوماً به اسم روحانيت ثبت نميشود، اما شکستها و مشکلات به پاي آنها ثبت ميشود. در نتيجه، روحانيت نه تنها بايد پاسخگوي مسايل ديني، بلکه مسايل اجتماعي و حکومتي هم باشد؛ روحانيتي که لزوما در وضعيت موجود نقشي نداشته است. وقتي که روحاني جواني با دانشجو يا دانش آموزي صحبت ميکند، معلوم نيست که او بتواند نقشي در وضع موجود داشته باشد، ولي بايد پاسخگويش باشد. پيوند حکومت و دين يک جنبه مثبت دارد و آن اين که عملاً اين امکان پيش آمده که دين به تجربه زندگي مردم خيلي نزديکتر باشد، اما اين مشکل را هم دارد که مشکلات اجتماعي به آن مبلّغ منتقل ميشود و او بايد پاسخگوي دو موضوع باشد نه يک موضوع. مسئله سوم اين است که وروديهاي فرهنگي يک جوان بسيار متنوع و متکثر شده و روحاني يکي از آن وروديها را در اختيار دارد، رسانه هاي متعدد و دسترسي هاي فرهنگي متعدد باعث شده که روحاني براي دسترسي به مخاطبانش با مشکلات جدي مواجه باشد. راه حل هاي کاربردي در سطح ارتباطات رسانهاي احتياج به تربيت نسل جديدي از روحانيت داريم که بتواند از رسانه هاي مختلف حرفهاي استفاده بکند. ما احتياج داريم که يک روحاني شومن هم داشته باشيم، البته منظورم من اين نيست که فقط شومن ميخواهيم، بلکه مراد اين است كه روحاني بايد بتواند با تلويزيون رابطه بسيار نزديکي برقرار کند و به طور حرفهاي از تلويزيون و در نقشهاي مختلف تهيه کننده، کارگردان، مجري و ... به ايفاي نقش بپردازد. به تعبير ديگر بسيار خوب است که روحانيت در برنامه هاي ديني سيما نقش فعال تري از لحاظ حرفهاي داشته باشد. تاثير اين که ما از طريق دوربين برنامهاي را ضبط و پخش کنيم، با اينکه يک برنامه تلويزيوني ديني توليد کنيم، واقعاً متفاوت است. نمونههاي متعددي از برنامههاي موفق و ناموفق تلويزيوني در اين زمينه وجود دارد. دومين نکته، در مورد ارتباطات بين فردي و گروهي است که منظور همان جمعسازي است. ما در آن جا تجربه هاي موفق و ناموفق بسياري داريم و بايد براي آن آموزش ديده و تجربه کسب کنيم. براي مثال ما در بسياري از مساجدمان روحاني ثابت نداريم، نماز سر وقت برگزار نميشود، نماز دو وقت هم اقامه نميشود و بسياري از مساجد هيچ برنامهاي غير از نماز ندارند، پس ما پايگاههاي دينورزي خودمان را هم خوب حفظ نکرده ايم. آيا روحاني يك مسجد موظف نيست کسي را در کنار خود تربيت کند تا کارش را ادامه داده، با آن محله و منطقه آشنا شود و بعد از او اداي وظيفه كند؟ چنين فعاليتي وجود ندارد. آيا يك روحاني چهقدر در مسجد محل خود وقت ميگذارد؟ آيا محوراو محله ومسجد است؟ تقويت مهارت هاي جمع سازي و رهبري گروهي در ميان روحانيت و نيز فراهم کردن اين امکان که روحاني بتواند وقت بيشتري را به فعاليت هاي مسجدي خودش اختصاص دهد، ميتواند مناسبات ميان روحانيت و نسل جوان را بيشتر کند. بايد بپذيريم که امامت مسجد يک شغل تمام وقت است نه اينکه روحانيون در ادارات شاغل باشند و تنها بتوانند سري به مسجد بزنند. [1] . عضو هيأت علمي و مديرگروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق عليه السلام (بخشي از يك گفتوگو در همايش مناسبات روحانيت و نسل جوان) منبع:دین انلاین بازگشت |