انتخابات آتی فرصت بسیار خوبی برای خروج کشور از تنگناهای فعلی است. باید بپذیریم در کشور بحران وجود دارد و میتوان با استفاده از انتخابات پیش رو از این بحران عبور کرد و باید به نحو احسن از این فرصت بهره برد.باید بستری فراهم شود تا شخصیتهای سیاسی طراز اول در آن مشارکت داشته باشند یکی از بزرگترین آسیبهای ما در این عرصه وارد کردن رهبری در امر انتخابات است. عده ای تلاش میکنند تا رهبری را وارد عرصه انتخابات کنند، در حالی که خود ایشان چنین روش و نگاهی ندارند
کسی که صرفا چند سال رئیس دفتر رئیس جمهور یا رئیس میراث فرهنگی بوده رجل سیاسی محسوب نمیشود، ضمن اینکه خود آقای احمدی نژاد هم در سال 84 رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید صلاحیت ایشان را تایید میکرد. خب ایشان تایید صلاحیت شدند و در این چند سال کشور ضررهای آن را مشاهده کرده است
اشتباهی که در سال 84 رخ داد نتیجه بغض دیرین برخی ها با " آقای هاشمی" بود که عدهای بخاطر به صرف همین بغض در زمره حامیان آقای احمدی نژاد قرار گرفتند و به کشور آسیب جدی وارد شد ، اشتباه 84 نباید مجددا تکرار شود.
قطعا ما در کشور نیاز به احزاب قوی و فعال داریم. همین آشفتگی که ما در روزهای انتخابات با آن روبهرو میشویم به دلیل فقدان احزاب اصیل، با سابقه و فعال است. اگر احزاب قوی وجود داشته باشند میتوانند به عنوان اتاق فکر عمل کرده و کادرسازی نمایند و کاندیداهای مناسب را به جامعه معرفی کنند و مردم با اعتماد به یک حزب به کاندیدای مورد حمایت او رای دهند و این سردر گمیکه اکنون شاهد آن هستیم وجود نخواهد داشت و پس از انتخاب نیز، حزب پاسخگوی معرفی خود خواهد بود. با وجود احزاب قوی و شناسنامه دار، فرصت طلبان قادر نخواهند بود از فضای آشفته سوءاستفاده کنند و سوار بر قدرت شده و 4 یا 8 سال کشور را دچار حوادث و مشکلات نمایند. از این نظر حضور احزاب ضروری است. اما در کشور ما مسئله رابطه حزب با اصل ولایت فقیه موضوع مهمیاست که این رابطه چگونه تعریف میشود. اگر برداشت ما این طور باشد که احزاب حق اظهار نظر بر خلاف نظر ولی فقیه را ندارند، طبیعتا احزاب برای ادامه فعالیت خود با مشکل مواجه میشوند و عملا احزاب آزاد نخواهیم داشت. اما اگر برداشت صحیح از اصل ولایت فقیه را داشته باشیم که ما مجاز به اظهار نظر مخالف نظر ولی فقیه هستیم ولی در عمل و احکام حکومتی باید ملتزم باشیم، تا حد زیادی این مشکل حل خواهد شد. نگاه درست به اصل ولایت فقیه یکی از لوازم تشکیل احزاب قوی است.
تصور میکنم انتخابات آتی فرصت بسیار خوبی برای خروج کشور از تنگناهای فعلی است. باید بپذیریم در کشور بحران وجود دارد و میتوان با استفاده از انتخابات پیش رو از این بحران عبور کرد و باید به نحو احسن از این فرصت بهره برد.باید بستری فراهم شود تا شخصیتهای سیاسی طراز اول و احزاب در آن مشارکت داشته باشند. قطعا یک انتخابات پرشور و فراگیر میتواند نظام اسلامیرا در برابر آسیبها و آفتها بیمه کند.
انتخابات هر چه مردمیتر و واقعی تر باشد به نفع نظام و کشور است و به هر میزان به سمت انتصاب پیش برویم به کشور آسیب جدی وارد میگردد. اکنون برخی از گروههای سیاسی و مردم تصور درستی از انتخابات ندارند. به عبارت دیگر برخی آسیبها همواره انتخابات را تهدید میکرده است. اعتقاد دارم برخی حوادثی که در انتخابات 88 رخ داد ناشی از برداشت اشتباهی است که از ماهیت انتخابات در جمهوری اسلامیوجود دارد.
یکی از بزرگترین آسیبهای ما در این عرصه وارد کردن رهبری در امر انتخابات است. عده ای تلاش میکنند تا رهبری را وارد عرصه انتخابات کنند، در حالی که خود ایشان چنین روش و نگاهی ندارند. رهبری درنهایت برخی معیارها را بیان میکنند و در بعضی مواقع به صراحت اعلام کرده اند که نظر بنده را کسی نمیداند. متاسفانه عدهای کاسههای داغ تر از آش طوری به جامعه القا میکنند که مثلا نظر رهبری به آقای الف است. در نتیجه جامعه دو قطبی میشود.
برخی از کسانی که به رهبری ارادت ویژهای دارند و به اصطلاح ولایت مدار هستند از هر تلاشی دریغ نمیکنند تا آن کاندیدای خاص رای بیاورد و عدهای هم که منتقد و مخالف و احیانا معاند هستند تمام کوشش خود را صرف رای نیاوردن آن فرد میکنند. این اتفاق نقطه آغاز فتنه است و منجر به پدید آمدن خصومتها در جامعه میشود.
ما باید به این نکته کلیدی توجه کنیم که انتخابات متعلق و مرتبط با مردم است. ارتباط انتخابات با رهبری صرفا در مرحله بررسی صلاحیتهاست. به این معنی که مقام رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال نظر میکند و این حق قانونی ایشان است و اشکالی هم ندارد و ما بیش از این حقی برای وارد کردن رهبری در انتخابات نداریم اما این که بعد از معرفی کاندیداهای صالح از طرف شورای نگهبان به دنبال کشف نظر رهبری باشیم کار درستی نیست.
این که برخی افراد عنوان میکنند که من از رهبری برای کاندیداتوری در انتخابات کسب اجازه کردم، تعبیر اشتباهی است زیرا اساسا نیازی به اجازه گرفتن از ایشان نیست. در واقع این دوستان برای کاندیداتوری باید از مردم اجازه بگیرند وکسب تکلیف کنند.
این یک آسیب جدی است که معمولا وجود دارد. این دیدگاه غلط در بین اصولگرایان به وفور یافت میشود که به صورت مداوم در همه مسائل مربوط به حوزه وظایف و اختیارات خود تاکید دارند که باید ببینیم نظر رهبری چیست. اصولا در انتخابات، هر شخص یا گروهی باید خودش با استفاده از معیارهای اسلامیبه فرد اصلح برسد. نظر رهبری از طریق شورای نگهبان اعمال میشود و افرادی که از طرف شورای نگهبان صلاحیتشان تایید میشود قطعا مورد تایید رهبری هستند و صلاح نیست که ما به دنبال کشف نظر رهبری باشیم و ببینیم مکنون قلبی ایشان چیست. این بزرگترین آسیب است که در هر انتخاباتی خودنمایی میکند و باید دفع شود. متاسفانه این معضل از بین سیاستمداران به بخشی از مردم عادی هم سرایت کرده و تصور میکنند باید به دنبال کشف نظر رهبری باشند.در این میان عده ای هم از این نوع نگرش سوءاستفاده میکنند و کاندیدای مورد نظر خود را تحمیل میکنند. روحانیت و سایر نخبگان باید درباره این موضوع آگاهی بخشی کنند و این مشکل را برای همیشه حل نمایند.
کسی که صرفا چند سال رئیس دفتر رئیس جمهور یا رئیس میراث فرهنگی بوده رجل سیاسی محسوب نمیشود، ضمن اینکه خود آقای احمدی نژاد هم در سال 84 رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید صلاحیت ایشان را تایید میکرد. خب ایشان تایید صلاحیت شدند و در این چند سال کشور ضررهای آن را مشاهده کرده است.
منبع:+
بازگشت
|