خداوند نگران پیامبر(ص) خویش است، نگران حزن و اندوه او برای مردم. و راه حل این که مردم پس از ابلاغ رسالت و هدایت خود باید متحول شوند.
نشانههاي فراواني در دست است كه محمد (ص) از اين كه مردم در گرويدن به توحيد سستي كرده و ايمان نميآوردند، محزون بود. اين نگراني براي آن بود كه اين مردم، خواسته یا ناخواسته، عذاب الهي را براي خود تدارك ميبينند. به همين دليل، در دعوت خويشاصرار ميورزيد و گاه تصور ميكرد به هر قيمتي شده بايد آنان را قانع كند تا اسلام رابپذيرند. اما زماني كه مقاومت آنان را برابر توحيد مشاهده ميكرد، بر حزن و اندوهش افزوده ميشد. خداوند عشق پيامبر (ص) خود را به دعوت ميديد، به وي توصيه ميكرد در اين باره، يعني ايمان نياوردن مردم و نپذيرفتن دعوت، اندوهگين نباشد و از اين كه كساني در كفر ورزيدن سرعت ميورزند، محزون نباشد: وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ اِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الاْخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ. [آل عمران: 175] شتاب ورزيدن برخي در كفر تو را اندوهگين نسازد. آنان به خداوند آسيبي نميرسانند وخداوند ميخواهد تا آنان بهرهاي در آخرت نداشته باشند و براي آنان عذاب بزرگي دركار است. بعدها در مدينه هم اين احساس را همچنان نسبت به نفاق ورزيدن جمعي از به ظاهرمؤمنان داشت: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَيَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِيالْكُفْرِ مِنْ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّابِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم. [مائده:41] خداوند مكرر اين توصيه را به محمد (ص) داشت: وَمَنْ كَفَرَ فَلاَ يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ اِلَيْنَامَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا، [لقمان: 23] اگر كساني كفر ورزيدند، كفر آنان تو را ناراحت نكند، بازگشت آنان به سوي ماست و ما آنان را به آنچه انجام دادهاند آگاه خواهيم كرد. و در جاي ديگر: وَلاَ يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ ِنَّ الْعِزَّةَ للهِِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. [یونس: 65] سخن آنان تو را ناراحت نکند. عزت تماما برای خداست و او شنونده آگاه است. در جاي ديگري باز هم خداوند از اين كه محمد (ص) از روي تأسف به خاطر ايمان نياوردن مردم نزديك است جانش را از دست بدهد، اظهار نگراني كرده است: فَلَعَلّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلي آثارِهِمْ اِنْ لَمْيُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديث اَسَفا، [کهف: 6] شايد اگر به اين سخن ايماننياورند، خويشتن را به خاطرشان از اندوه هلاك سازي. و جاي ديگر: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ، اِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنْ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ، [شعراء: 3، 4] شايد تو از اين كه مشركان ايمان نميآورند خود را تباهسازي، اگر بخواهيم، معجزهاي از آسمان بر آنان فرود ميآوريم تا در برابر آنگردنهايشان خاضع گردد. و جاي ديگر هم باز از محمد (ص) ميخواهد اين اندازه غصه و اندوه نخورد: فَاِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ، [فاطر: 8] پسهرآينه خداوند هر كسي را بخواهد گمراه ميكند و هر كسي را بخواهد هدايت ميكند،پس مبادا به سبب حسرتهاي (گوناگون) بر آنان جانت از كف برود. حتي در آغاز سوره طه، خداوند تصريح ميكند: مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَي. ماقرآن را بر تو نازل نكرديم تا خود را به مشقت بيندازي. اين اصرارها سبب شد تا خداوند به محمد (ص) تأكيد كند ايمان آوردن امري است كه نياز به تحول دروني فرد و خواست خداوند دارد؛ چنان نيست كه اگر محمد (ص)دوست داشت كسي ايمان بياورد، او نيز ايمان بياورد: اِنَّكَ لاَتَهْدِيمَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ، [قصص: 56] چنين نيستكه تو هر كسي را كه دوست داري بتواني هدايت كني. اما خداوند هر كسي را كه اراده كندهدايت خواهد كرد و او نسبت به هدايت پذيران عالم است. خداوند در آيه 33 انعام باز از محزون بودن پيامبر (ص) سخن گفته و اين كه اتهاماتو سخنان آنان تا چه اندازه آن حضرت را ناراحت ميكرده است. سپس در ادامه همينآيه با اشاره به اصرار محمد (ص) در مؤمن كردن مردم، به پيامبرش ميگويد: اگر اعراضكردن آنان از قرآن بر تو گران و سنگين است، اگر ميتواني نقبي در زمين يا نردباني درآسمان بجويي تا معجزهاي براي آنها بياوري (اين كار را بكن). و اگر خدا ميخواست قطعا آنان را بر هدايت گرد ميآورد. پس زنهار از نادانان مباش. [انعام: 35] اين آيه نشان ميدهد پيامبر (ص) به هر روي تلاش ميكرده است تا راهي برايهدايت مردم بيابد اما خداوند سياست خاص خويش را دنبال ميكرده و به پيامبرش هماصرار ميكرده تا تحمل و صبوري بورزد. در جاي ديگر باز از اصرار محمد (ص) در ايمان آوردن مردم ياد كرده و چنيناصرار و اكراهي را بر ايمان آوردن نميپذيرد: وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لاَمَنَ مَنْ فِي الاَْرْضِ كُلُّهُمْجَمِيعاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ [یونس: 99] و اگر پروردگار تو ميخواست قطعا هر كهدر زمين است همه آنها يكسر ايمان ميآوردند. پس آيا تو مردم را ناگزير ميكني كه بگروند؟ آياتي هم كه به رسالت رسول در رساندن پيام به مردم يعني بلاغ اصرار دارد، مؤيدهمين معناست. خداوند به محمد (ص) توصيه ميكند كه تو نگهبان آنها نيستي كه بهاصرار و فشار و مراقبت و زور ايمان بياورند، وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است: وَلَوْ شَاءَ اللهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ. [انعام: 107] اگر خداوند ميخواست آنان شرك نميورزيدند، و ما تو را بر آنان نگهبان قرارنداديم، و تو وكيل آنها نيستي. و در جاي ديگر: فَاِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً اِنْ عَلَيْكَ اِلاَّ الْبَلاَغُ، [شوری:48] اگراعراض كردند، پس ما تو را نگهبان آنان قرار نداديم، و جز بلاغ بر تو نيست. خداوند به محمد (ص) ميگويد: ما كتاب را بر تو فرو فرستاديم براي مردم، هر كسهدايت را پذيرفت كه براي خودش پذيرفته است، اگر هم كسي گمراه شد كه خود گمراهگشته است و تو همين وكيل آنها نيستي: اِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنْ اهْتَدَيفَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَاِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ، [رمز:41] خداوند اين حقيقت را به گونهاي ديگر هم به پيامبرش تفهيم ميكند كه قرار خداوندبر آن نيست تا همه مردم هدايت شوند. هدايت دست خداوند است و او مُهْتدين راميشناسد و بنابرين، اگر كساني زمينه هدايت يافتن داشته باشند، خداوند هدايتشانخواهد كرد. بنابرين اصرار بر هدايت، سودي ندارد. يك نمونه ـ كه مانند آن فراوان استـ آيه هشتم سوره شوري است: وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ. شايد مهمترين نكتهاي كه از اين دسته آيات ميتوان به دست آورد آن است كهايمان آوردن مردم به اصرار و اكراه نيست، بلكه با خواست خداست كه البته آن هم تعريف خود را دارد. علاوه، ايمان آوردن، با معجزه هم نخواهد بود بلكه درست باهمين كتاب خواهد بود. البته اراده خداي متعال در كل بر آن است تا دين خودش را برهمه اديان غلبه داده، حتي اگر مشركان از آن بيزار باشند. خداوند با يك آيه صريح، آب پاك را روي دست پيامبرش ريخت. در باره اين تصور محمد كه بيشتر مردم ايمان ميآورند و اصرارها و حرص او هم براي مسلمان شدن آنانزياد است، خداوند ميفرمايد: وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ، حتي اگر تو بخواهيو حريص باشي، بيشتر مردم مؤمن نخواهند شد. [یوسف: 102] و باز در جاي ديگر: أَرَأَيْتَ مَنْ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً. آیا نگریستی بر کسی که خدایش را هوای نفسش گرفته است؟ آیا تو بر او وکیل هستی؟ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ؟ اِنْ هُمْ اِلاَّ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً، [فرقان: 43، 44] آيا آن كس كه هواي نفس خود را معبود خويش گرفته است ديدي؟ آيا (ميتواني) ضامن او باشي؟ يا گمان داري بيشترشان ميشنوند يا ميانديشيند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند. بلكه گمراه ترند. و جاي ديگر: وَاِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ اِعْرَاضُهُمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الاَْرْضِ أَوْسُلَّماً فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُدَي فَلاَ تَكُونَنَّ مِنْ الْجَاهِلِينَ،اِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ [انعام: 35، 36]. و اگر اعراض كردن آنان (از قرآن) بر تو گران است، اگر ميتواني نقبي در زمين يانردباني در آسمان بجويي تا معجزهاي برايشان بياوري. و اگر خدا ميخواست قطعا آنانرا بر هدايت گرد ميآورد. پس زنهار از نادانان مباش. در اينجا خداوند حتي از احساس پيامبر (ص) خود براي يافتن معجزهاي براي قانع كردن مردم به پذيرش اسلام سخن ميگويد و در ضمن، رخ دادن چنين امري را با روالطبيعي كار خداوند براي هدايت مردم، ناسازگار ميبيند و از محمد (ص) ميخواهددنبال اين كار را نگيرد. و نيز آيه ديگر: اِنْ تَحْرِصْ عَلَي هُدَاهُمْ فَاِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِيمَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْنَاصِرِينَ، [نحل: 37] اگرچه بر هدايت آنان حرص ورزي، ولي خدا كسي را كه فروگذاشته است، هدايتنميكند و براي ايشان ياري كنندگان نيست. در آيهاي ديگر خداوند به پيامبرش ميگويد: وَاِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِيأُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّي يَحْكُمَ اللهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ. [اعراف: 87] اگر گروهي ايمان آوردهاند و گروهينه، بايد صبر كني تا خداوند در اين باره حكم كند.
منبع:خبرانلاین
بازگشت
|