صفحه نخست > --- > پیشنهادی برای توجه صداو سیما به کتاب:تشکیل تیم ملی کتاب/رضا امیرخانی
پیشنهادی برای توجه صداو سیما به کتاب:تشکیل تیم ملی کتاب/رضا امیرخانی11 دی 1348, 03:30. نويسنده: shams |
چکیده: به نظر من راه حل این کار این است که تیم ملی کتاب تشکیل دهیم! باید نوک حمله ما مشخص باشدو البته سایر پستهایمان و حتی یار ذخیره ما.
ما (یعنی همه کسانی که به نوعی خود را درگیر ماجرای نشر و کتاب میدانند) در حوزه کتاب هیچ تقسیم بندی عادلانهای برای معرفی کتاب در رسانهها نداریم. هیچ ملاکی نیست که بتوانیم با آن کتاب را در سبدهای مختلف بچینیم و بگوییم کدام کتاب حق بیشتری برای حضور در رسانهها را دارد و کدامیک ندارد و کدامیک اصلا نباید در رسانهها مطرح شود! وقتی مثلا راجع به فوتبال صحبت میکنیم تقریبا میدانیم که روزانه مثلا یک میلیون نفر در ایران پا به توپ میشوند و سعی دارند آن را بازی میکنند. هیچ کسی مشکلی ندارد که خبر اول روزنامه ورزشی ما در ایران و حتی غیر ورزشی ما مثلا علی کریمی باشد چون می دانیم که او در یک رقابت عادلانه با علاقهمندان و بازیکنان فوتبال شایستگی این راپیدا کرده که خبر اول روزنامه ما شود، یعنی خود را جایی رسانده که میتواند در صدر اخبار ما واقع شود. حال بیایید به کتاب نگاه کنیم. بی برو برگرد هر برنامهای که در رسانهها درباره کتاب اجرا میشود یا هر صفحهای که درباره کتاب در روزنامهها بسته میشود و شاید هم چاپ، همیشه مسئول صفحه نگران این است که آیا من در حال عادلانه رفتار کردن با آن کتاب یا نویسنده هستم یانه یا مثلا اگر کسی آمد و گفت چرا کتاب من در صفحه تو نیست باید چه بگویم؟ گفته میشود که ما سالانه 50 هزار عنوان کتاب در کشور منتشر میکنیم یا شاید بیشتر. بدون تعارف هیچ کدام از رسانههای ما در سال فرصت پرداختن به این تعداد از کتاب را ندارند و حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند، پس باید روشی پیدا کرد که بتوانم از پس این تعداد کتاب برآمد. به نظر من راه حل این کار این است که تیم ملی کتاب تشکیل دهیم! باید نوک حمله ما مشخص باشدو البته سایر پستهایمان و حتی یار ذخیره ما. باید بدانیم که چگونه کتابی نوک حمله تیم ملی کتاب میشود، و مهمتر از آن اینکه چگونه بالا میآید و در آن جایگاه قرار میگیرد. در عرصه سینما این اتفاق افتاده است. سالانه در کشور ما چندین فیلم کوتاه و چند صد تله فیلم ساخته میشود و تعدادی هم فیلم بلند؛ اما از این همه تنها بیست فیلم به جشنواره فجر راه پیدا میکنند و همه هم پذیرفتهایم که این بیست فیلم، بنا بر نظر جمعی از نخبگان آثار برتر سینمایی ما در سال گذشته هستند و باید به آنها توجه شود و اینجا همهای را که میگویم بخش مهمی از آن خود رسانهها هستند. اما در بخش کتاب این اتفاق نیفتاده و باور نداریم که امکان افتادن دارد. می پرسید چرا؟ میگویم چون همه کتابهای ما شبیه به هم هستند و ما نیز ملاک و موضوعی برای مقایسه آنها با هم نداریم. در سینما به دلیل حضور نگاه حرفهای این مسئله به شکلها مختلفی رخ داده است، مثلا میزان فروش یک اثر ملاکی است که برنامهای مثل هفت یا فلان مجله سینمایی میتواند بر مبنای آن بگوید فیلمی از حیث فروش موفق بوده یا نبوده است اما در عرصه کتاب حتی از حیث فروش هم ماجرای طبقه بندی در رسانهها مورد توجه نیست غافل از اینکه کتابهای پرفروشمان در همین بازار ضعیف نشر از برخی فیلمهای شاخص و پر فروش این روزهایمان بیشتر به فروش میرسند اما هیچ تمرکزی روی آنها نداریم و رسانهها به آن توجهی ندارند. ملاکهای ما برای نگاه رسانهای به کتاب مشخص نیست و ضابطه عادلانهای هم به تبع آن وجود ندارد. ضابطهای که اگر بود آنگاه میشد گفت که در ایران هم مثل بقیه نقاط دنیا کتابهایی هستند که منتشر میشوند تا اساسا دیده نشوند و رسانهها نیز دلیلی ندارد که به آن بپردازند، مثل فیلمی که برای پخش در یک محیط دانشگاهی ساخته شده است؛ دلیل ندارد که بخواهیم در صفحات رسانههای عمومی به آن بپردازیم. به نظر من باید روی کتاب نوعی کار آماری کرد، باید آن را از زوایای مختلف برای حضور در سانهها طبقهبندی کرد و بیرودربایستی مشخص کرد که چه اثری قابلیت معرفی در رسانهها را دارد و البته چه اثری نه!
منبع: منا بازگشت |