چکیده:
به نظر میرسد مشکل اصلی اینست که دولتمردان و مدیران ارشد از اوضاع اقشار ضعیف بیخبرند. آنها به این واقعیت توجه نمیکنند که در یک بخش از جامعه تحت مدیریتشان، جماعتی درحال محاکمه شدن به خاطر سوءاستفادههای کلان سه هزار میلیارد تومانی و ماجرای رسوای بیمه و استانداری تهران هستند که برای غارتگریهای آنها ارقام دهها و صدها میلیونی اصولاً مطرح نبوده و فقط با ارقام صدها هزاران میلیارد تومانی سروکار داشتند و در بخش دیگر جامعه افراد و خانوادههای فراوانی حضور دارند که شبها گرسنه میخوابند و در سطلهای زباله مقداری خوراکی جستجو میکنند تا زنده بمانند و کارتن خوابهائی وجود دارند که تا آخر عمرشان باید در آرزوی یک سرپناه چند متری بمانند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: درست هنگامی که معاون اول رئیسجمهور اعلام کرد: "وضع اقتصادی مردم خوب است" قیمت رسمی نان نیز گران شد.
در ادامه این سرمقاله چنین آمده است:
1) اگر حقوق کارگران و کارمندان نیز به تناسب تورم و افزایش قیمت نان و گوشت و حمل و نقل و لبنیات و سایر مایحتاج زندگی بالا میرفت، شاید میشد سخن آقای معاون اول رئیسجمهور را بپذیریم که وضع اقتصادی مردم خوب است، اما در شرایطی که حقوقها با افزایش اندکی تا آخر سال ثابت میماند و قیمتها هر روز یا هر هفته و یا حداکثر هر ماه رشد میکنند و به سرعت بالا میروند چگونه میتوان گفت وضع اقتصادی مردم خوب است؟
2) آیا مسئولان و مدیران ارشد دولتی خبر دارند که بسیاری از مردم نمیتوانند حتی ماهها یک کیلو گوشت خریداری کنند و به خانه ببرند؟ آیا حضرات اطلاع دارند که مرغ در بسیاری از سفرههای اقشار ضعیف نایاب است؟ آیا خبر دارند که مواد لبنی بستهبندی شده از یکطرف هر چند وقت یکبار گران میشوند و از طرف دیگر از حجم محتوای بستهها کم میشود؟ اگر خبر دارند چگونه است که میگویند وضع اقتصادی مردم خوب است؟ و اگر خبر ندارند، چگونه بر مسندهائی تکیه زدهاند که اولین مسئولیت صاحبان آنها آگاهی از وضعیت معیشتی مردم و رسیدگی به آن است؟
3) به گران شدن نان برگردیم و این نکته را یادآور شویم که از آذر ماه سال 89 که قانون هدفمندی یارانهها به اجرا در آمد تا امروز قیمت نان 600 درصد گران شده است.
4) ایکاش این گرانی فقط مربوط به نان بود. آمارهای جدید اعلام شده توسط بانک مرکزی نشان میدهد کلیه اقلام مورد نیاز مردم مشمول تورم و افزایش قیمت هستند. بگذریم از سکه و دلار و سایر ارزها که هر روز گرانتر میشوند و آثار تورمی آنها، برخلاف ادعای مسئولان دولتی، در کلیه بخشهای مربوط به معیشت مردم نمایان است.
5) گفته میشود این گرانیها در چارچوب اجرای قانون هدفمندی یارانهها صورت میگیرد که چارهای جز اجرای آن نیست. پاسخ اینست که اولاً نادرست اجرا کردن قانون است که این مشکلات را پدید آورده نه اجرای آن و ثانیاً حتی اگر یک قانون دارای عوارضی است که با مصالح عموم مردم منطبق نیست، باید در خود قانون تجدیدنظر شود و یا مکملهائی برای آن در نظر گرفته شود که آن عوارض منفی را برطرف نمایند.
6) به نظر میرسد مشکل اصلی اینست که دولتمردان و مدیران ارشد از اوضاع اقشار ضعیف بیخبرند. آنها به این واقعیت توجه نمیکنند که در یک بخش از جامعه تحت مدیریتشان، جماعتی درحال محاکمه شدن به خاطر سوءاستفادههای کلان سه هزار میلیارد تومانی و ماجرای رسوای بیمه و استانداری تهران هستند که برای غارتگریهای آنها ارقام دهها و صدها میلیونی اصولاً مطرح نبوده و فقط با ارقام صدها هزاران میلیارد تومانی سروکار داشتند و در بخش دیگر جامعه افراد و خانوادههای فراوانی حضور دارند که شبها گرسنه میخوابند و در سطلهای زباله مقداری خوراکی جستجو میکنند تا زنده بمانند و کارتن خوابهائی وجود دارند که تا آخر عمرشان باید در آرزوی یک سرپناه چند متری بمانند.
7) اگر به این واقعیتهای فاجعه بار توجه شود، پاسخ این سؤال که وضع اقتصادی چه کسانی خوب است؟ روشن خواهد شد؛ باندهای اختلاس سه هزار میلیاردی و پرونده بیمه و استانداری تهران و حامیان آنها! نه آنها که وقتی نان گران میشود، دغدغه تهیه پول نان، خواب را از چشمانشان میرباید.
منبع:+
بازگشت
|