صفحه نخست > لینکستان (مطالب دیگران) / مطالب دیگران- سیاسی / مطالب دیگران- دیدگاه های نظری / مسائل نظری > سيد عباس نبوي:بررسي بحث نظارت بر ولي فقيه
سيد عباس نبوي:بررسي بحث نظارت بر ولي فقيه11 دی 1348, 03:30. نويسنده: shams |
حجتالاسلام سيد عباس نبوي استاد دانشگاه و حوزه و کارشناس مسائل سياسي در جلسه هفتگي انصار حزبالله:در مورد نظارت بر ولي فقيه، سليقههايي در فضاي فکري نظام انقلاب اسلامي بوده و هنوز هم هست. من يادم هست در دوره اول مجلس خبرگان که آقايان ثبت نام کرده بودند، ما با آنها گفت و گويي انجام داديم. بعد پرسيديم برنامهشان براي مجلس خبرگان چيست؟ بسياري از آنها بلافاصله جواب ميدادند که نظارت بر امام. در مورد نظارت بر ولي فقيه، سليقههايي در فضاي فکري نظام انقلاب اسلامي بوده و هنوز هم هست. من يادم هست در دوره اول مجلس خبرگان که آقايان ثبت نام کرده بودند، ما با آنها گفت و گويي انجام داديم. بعد پرسيديم برنامهشان براي مجلس خبرگان چيست؟ بسياري از آنها بلافاصله جواب ميدادند که نظارت بر امام. البته الگوي نظارتي خبرگان تعريفي دارد که آنها متوجه نبودند. حضرت آقا استدلال خوبي در اين زمينه کردند. در مورد يک مدير عامل و يک فرد اين کار را نميکنند، چه برسد به اينکه روزنامهها را که باز کنيم در مورد رهبري هرکسي از راه ميرسد يک چيزي بگويد و برخي از خبرگان هم همراه او شوند! لذا حضرت آقا مکتوب هم اعلام کردند که راي درست آن است که نظارت خبرگان بر رهبري، نظارت بر شرايط باشد. اگر بر شرايط خدشهاي وارد شد، بياييد مشخص کنيد و معلوم شود آنهايي که مدعي هستند راه انحراف ميروند يا اينکه به شرايط رهبري خدشهاي وارد شده است. اما در مورد جزئيات فرمودند که من نميپذيرم که شما بخواهيد وارد شويد و دخالت کنيد. مساله اصلي در ولايت فقيه تبعيت از حکم ولي است. از قضا تجربه اين ۳۳ سال هم ثابت کرده که مدعيان دروغين اگر خودشان را موافق نشان ميدهند سر اين حکم توقف ميکنند. آنهايي که حتي ممکن است در يک برهههايي ديگران را به جهت ناسازگاري و ناهماهنگي با ولي فقيه از عرصه سياسي دور کرده باشند، دروغشان جايي آشکار ميشود که حکم را زير پا ميگذارند و معيار حکم هم همان داستان مردي است که در زمان امام صادق(ع) از خراسان آمده بود و دايما تصريح ميکرد که يابن رسولالله من در خراسان اين همه نيرو دارم، شما چرا قيام نميکنيد؟ که حضرت آمدند او را کنار تنور آوردند و به او فرمودند برو داخل تنورو... در سالهاي شايد ۶۷ يا ۶۸ بود که آقاي صانعي به قم آمده بودند تا کارهاي حوزويشان را انجام دهند. در درس اصول ايشان شرکت ميکردم. يک وقت از ايشان پرسيدم که حاجآقا، نظر شما راجع به ولايت فقيه چيست؟ گفت: معيار نهايي اين است که اگر به من گفت اين عبايت را تحويل بده، من بدون چون و چرا تحول بدهم. و اگر خواستم تاملي کنم بعدا از ايشان دليل بپرسم. معيار حکم است. اگر آقاي موسوي و کروبي حکم آقا را سريع پذيرفته بودند الان اين وضعيت را نداشتند؛ حتي در نظامي که هيچ تقيد ديني هم ندارند به نظر مدير ارشد عمل ميشود. چه حماقت سياسي است که کسي فکر کند من يک نظري دارم و حرفهايي را ميزنم پس حتما بايد پذيرفته شود. ممکن است تو اين نظرات را داشته باشي و کس ديگري اين نظرات را نداشته باشد. ما براساس حکم ولي فقيه بايد مسيرمان را ادامه دهيم. همه آن کساني که در نقطه اعلام حکم رهبري حکم ولايي را تبعيت ميکنند، در مقياس و معيار انقلاب اسلامي قرار ميگيرند. بر اين اساس در انتخابات پيشرو بايد بکوشيم تا جايي که امکانپذير است، ارزشها و معيارهاي اصلي انقلاب متبلور و نمايان شود و بر آن تاکيد و پافشاري شود. نفس انتخابات يک رقابت است که بخش محدودي از آن پيروز و برنده بيرون ميآيند. اگر بخواهيم عندالله نگاه کنيم آن کسي که خالصاً و مخلصاً در اين عرصه شرکت ميکند و ارزشهاي الهي و انقلاب اسلامي را مطرح و بر آن پافشاري ميکند و راي نميآورد، بالاترين اجر را در اين عرصه ميبرد. منبع:+ بازگشت |